الف. ترجمه: ای شیعیان ما و کسانی که خود را بر حق و شیعه می دانید! از اصحاب رأی دوری کنید که آنان دشمنان سنّت هستند. این افراد، غافل و جاهلند از این که سنّت را حفظ کنند و سنّت هم امکان نگه داری به آنها نداده است. این افراد، بندگان خدا را بردۀ خویش می گیرند، و مال پروردگار را بین خود تقسیم می کنند [و به یک دیگر به ارث می دهند] و همچون بردگان در مقابل آنان گردن کج کرده و خوار و ذلیل می شوند و کسانی که همچون حیوانات، کورکورانه از آنان پیروی می کنند. اصحاب رأی، با اهل حق درگیر می شوند و خود را همانند ائمۀ راستگو جلوه می دهند، در حالی که از نادانان و کُفّار ملعون هستند. اگر از آنها چیزی را که نمی دانند، پرسیده شود، اِبا دارند از این که اعتراف به ندانستن کنند. با آراء خود در دین خدا تصرّف می کنند، پس گمراه شوند و گمراه نمایند. اگر دین به قیاس می بود هر آینه مسح به کف پاها بهتر از ظاهر و روی آن می شد.[1] ب. شرح کوتاهی از این حدیث: 1. این حدیث شریف دربارۀ مذمّت و نکوهش اهل قیاس است که نباید از فتواهای چنین افرادی پیروی کرد؛ همان طور که امام علی(ع) در این سخن بیان فرمود.[2] 2. اصحاب رأی، اشخاصی هستند که به عقیدۀ خود و به قیاس عمل می کنند. آنهایی که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) از اهل بیت او فاصله گرفتند و خود را از سرچشمۀ معارف اسلامی محروم ساختند. این افراد، برای پیدا کردن پاسخ مسائل مورد نیاز به قرآن و احادیث نقل شده از پیامبر(ص) مراجعه می کردند و اگر چیزی نمی یافتند به رأی شخصی خود عمل می کردند و آن را به حساب اسلام می گذاشتند و این روش را (اجتهاد) می نامیدند و چه بسا دچار اشتباهات و خطاهایی می شدند، ولی با عنوان اجتهاد آن را توجیه می کردند؛ مثلاً ابن تیمیه که به بسیاری از خطاهای صحابه اعتراف دارد آنها را از موارد اجتهاد می داند و برای این افراد عذرتراشی می کند.[3] 3. عمل به (قیاس) در نزد علمای شیعه به دلیل عقل و نقل باطل و حرام است.[4] 4. بنابراین، این حدیث شریف، شامل فقها و مکتب فقهی شیعه نمی شود؛ زیرا شیعه بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص)، به وصایت و امامت دوازده امام معصوم(ع) معتقد است و آنها را تداوم وجود پیامبر(ص) می داند. برای همین، منابع چهارگانۀ استنباط احکام؛ یعنی کتاب، سنّت، اجماع و عقل، جایگاه ویژهای به فقه و فقاهت مذهب شیعه بخشیده است.[5] [1] . مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 2، ص 84، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق. [2] . ر.ک: علامه حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ص 402 – 405، دار الکتاب اللبنانی، بیروت، چاپ اول، 1982م؛ بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، محقق و مصحح: ایروانی، محمد تقی، مقرم، سید عبد الرزاق، ج 1، ص 62، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1405ق؛ رازی نجفی اصفهانی، محمد تقی، الاجتهاد و التقلید (هدایة المسترشدین)، ص 484، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، بی تا. [3] . ابن تیمیه حرّانی، منهاج السنة النبویة، ج 3، ص 19 به بعد، مکتبة ابن تیمیّه، قاهره، چاپ دوم، 1409ق. [4] . ر.ک: نمایه های (اجتهاد و قیاس)، سؤال 9036؛ (فرق برهان عقلی با قیاس فقهی)، سؤال 12352؛ (رد قاعدۀ تصویب و ترغیب به اجتهاد)، سؤال 384. [5] . ر.ک: نمایه های (مبانی صدور فتوا)، سؤال 524؛ (اجتهاد در قران و روایات)، سؤال 795.
لطفاً ترجمه و شرح کوتاهی از این حدیث امام علی(ع) بفرمایید: (یَا مَعْشَرَ شِیعَتِنَا وَ الْمُنْتَحِلِینَ مَوَدَّتَنَا إِیَّاکُمْ وَ أَصْحَابَ الرَّأْیِ فَإِنَّهُمْ أَعْدَاءُ السُّنَنِ تَفَلَّتَتْ مِنْهُمُ الْأَحَادِیثُ أَنْ یَحْفَظُوهَا وَ أَعْیَتْهُمُ السُّنَّةُ أَنْ یَعُوهَا فَاتَّخَذُوا عِبَادَ اللَّهِ خَوَلًا وَ مَالَهُ دُوَلًا فَذَلَّتْ لَهُمُ الرِّقَابُ وَ أَطَاعَهُمُ الْخَلْقُ أَشْبَاهُ الْکِلَابِ وَ نَازَعُوا الْحَقَّ أَهْلَهُ وَ تَمَثَّلُوا بِالْأَئِمَّةِ الصَّادِقِینَ وَ هُمْ مِنَ الْکُفَّارِ الْمَلاعِینِ فَسُئِلُوا عَمَّا لَا یَعْلَمُونَ فَأَنِفُوا أَنْ یَعْتَرِفُوا بِأَنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ فَعَارَضُوا الدِّینَ بِآرَائِهِمْ فَضَلُّوا وَ أَضَلُّوا أَمَا لَوْ کَانَ الدِّینُ بِالْقِیَاسِ لَکَانَ بَاطِنُ الرِّجْلَیْنِ أَوْلَی بِالْمَسْحِ مِنْ ظَاهِرِهِمَا).
الف. ترجمه: ای شیعیان ما و کسانی که خود را بر حق و شیعه می دانید! از اصحاب رأی دوری کنید که آنان دشمنان سنّت هستند. این افراد، غافل و جاهلند از این که سنّت را حفظ کنند و سنّت هم امکان نگه داری به آنها نداده است. این افراد، بندگان خدا را بردۀ خویش می گیرند، و مال پروردگار را بین خود تقسیم می کنند [و به یک دیگر به ارث می دهند] و همچون بردگان در مقابل آنان گردن کج کرده و خوار و ذلیل می شوند و کسانی که همچون حیوانات، کورکورانه از آنان پیروی می کنند. اصحاب رأی، با اهل حق درگیر می شوند و خود را همانند ائمۀ راستگو جلوه می دهند، در حالی که از نادانان و کُفّار ملعون هستند. اگر از آنها چیزی را که نمی دانند، پرسیده شود، اِبا دارند از این که اعتراف به ندانستن کنند. با آراء خود در دین خدا تصرّف می کنند، پس گمراه شوند و گمراه نمایند. اگر دین به قیاس می بود هر آینه مسح به کف پاها بهتر از ظاهر و روی آن می شد.[1] ب. شرح کوتاهی از این حدیث: 1. این حدیث شریف دربارۀ مذمّت و نکوهش اهل قیاس است که نباید از فتواهای چنین افرادی پیروی کرد؛ همان طور که امام علی(ع) در این سخن بیان فرمود.[2] 2. اصحاب رأی، اشخاصی هستند که به عقیدۀ خود و به قیاس عمل می کنند. آنهایی که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) از اهل بیت او فاصله گرفتند و خود را از سرچشمۀ معارف اسلامی محروم ساختند. این افراد، برای پیدا کردن پاسخ مسائل مورد نیاز به قرآن و احادیث نقل شده از پیامبر(ص) مراجعه می کردند و اگر چیزی نمی یافتند به رأی شخصی خود عمل می کردند و آن را به حساب اسلام می گذاشتند و این روش را (اجتهاد) می نامیدند و چه بسا دچار اشتباهات و خطاهایی می شدند، ولی با عنوان اجتهاد آن را توجیه می کردند؛ مثلاً ابن تیمیه که به بسیاری از خطاهای صحابه اعتراف دارد آنها را از موارد اجتهاد می داند و برای این افراد عذرتراشی می کند.[3] 3. عمل به (قیاس) در نزد علمای شیعه به دلیل عقل و نقل باطل و حرام است.[4] 4. بنابراین، این حدیث شریف، شامل فقها و مکتب فقهی شیعه نمی شود؛ زیرا شیعه بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص)، به وصایت و امامت دوازده امام معصوم(ع) معتقد است و آنها را تداوم وجود پیامبر(ص) می داند. برای همین، منابع چهارگانۀ استنباط احکام؛ یعنی کتاب، سنّت، اجماع و عقل، جایگاه ویژهای به فقه و فقاهت مذهب شیعه بخشیده است.[5] [1] . مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 2، ص 84، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق. [2] . ر.ک: علامه حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ص 402 – 405، دار الکتاب اللبنانی، بیروت، چاپ اول، 1982م؛ بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، محقق و مصحح: ایروانی، محمد تقی، مقرم، سید عبد الرزاق، ج 1، ص 62، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1405ق؛ رازی نجفی اصفهانی، محمد تقی، الاجتهاد و التقلید (هدایة المسترشدین)، ص 484، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، بی تا. [3] . ابن تیمیه حرّانی، منهاج السنة النبویة، ج 3، ص 19 به بعد، مکتبة ابن تیمیّه، قاهره، چاپ دوم، 1409ق. [4] . ر.ک: نمایه های (اجتهاد و قیاس)، سؤال 9036؛ (فرق برهان عقلی با قیاس فقهی)، سؤال 12352؛ (رد قاعدۀ تصویب و ترغیب به اجتهاد)، سؤال 384. [5] . ر.ک: نمایه های (مبانی صدور فتوا)، سؤال 524؛ (اجتهاد در قران و روایات)، سؤال 795.
- [سایر] در مورد این حدیث سؤالی دارم: (فقال: حبیبتی ان الله اطّلع علی أهل الأرض اطلاعة فاختار منهم أباک فبَعَثه برسالته، ثم اطّلع اطلاعة فاختارَ منها بعلک و أوحی اِلی ان أنکحکِ أیّاه. یا فاطمة نحن أهل بیت قد أعطانا الله سبع خصال لم تعط أحداً قبلنا و لا تعط أحداً بعدنا: خاتم النَبیّین و أکرمَهُم علی الله عَزّوجَلّ ... منا سبطا هذه الأمة و هما ابناک الحسن و الحسین و هُما سیدا شباب أهل الجنة و أبوهما و الذی بعثنی بالحق خیر منهما، یا فاطمة ان منهما مهدی هذا الأمة اذا صارت الدُنیا هَرجاً ومرجاً و تظاهرت الفتن و تَقَطّعت السُبل...). بر اساس اعتقاد شیعه، مهدی آل محمد(ص) از نسل حسین بن علی(ع) می باشد، نه از نسل امام حسن(ع). حال آن که در این حدیث یا احادیث مشابه این عبارت آمده: (یا فاطمة ان منهما مهدی هذا الأمة). لطفا توضیح بفرمایید.
- [سایر] حدیث شریفی از امیر المومنین ع هست که می فرمایند "الحق لا یعرف بالرجال اعرف الحق تعرف اهله"، اینکه ایشان می فرمایند حق را بشناس تا اهلش را نیز بشناسی مورد سؤال من است. البته می دانم سوالم کلی هست ولی آیا یک ملاک کلی برای شناخت حق می شود داد؟ با این وجود که افراد مختلف هستند و با توجه به تاثیر پیش فرضها و پیشینه های ذهنی و نیز در مورد افراد معمولی که بعضا دچار مغلطه ها و فتنه ها می شوند چطور؟ اگر جواب رو حضرت آیت الله هادوی بفرمایند بسیار ممنون میشوم ،با تشکر.
- [سایر] هنگام مطالعه کتاب شریف کافی به نکته ای برخورده ام که امیدوارم شما بزرگواران اینجانب را در رسیدن به پاسخ سوالاتم یاری فرمایید. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع کَیْفَ أَقُولُ لَهَا إِذَا خَلَوْتُ بِهَا قَالَ تَقُولُ أَتَزَوَّجُکِ مُتْعَةً عَلَی کِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ ص لَا وَارِثَةً وَ لَا مَوْرُوثَةً کَذَا وَ کَذَا یَوْماً وَ إِنْ شِئْتَ کَذَا وَ کَذَا سَنَةً بِکَذَا وَ کَذَا دِرْهَماً وَ تُسَمِّی مِنَ الْأَجْرِ مَا تَرَاضَیْتُمَا عَلَیْهِ قَلِیلًا کَانَ أَمْ کَثِیراً فَإِذَا قَالَتْ نَعَمْ فَقَدْ رَضِیَتْ فَهِیَ امْرَأَتُکَ وَ أَنْتَ أَوْلَی النَّاسِ بِهَا قُلْتُ فَإِنِّی أَسْتَحْیِی أَنْ أَذْکُرَ شَرْطَ الْأَیَّامِ قَالَ هُوَ أَضَرُّ عَلَیْکَ قُلْتُ وَ کَیْفَ قَالَ إِنَّکَ إِنْ لَمْ تَشْتَرِطْ کَانَ تَزْوِیجَ مُقَامٍ وَ لَزِمَتْکَ النَّفَقَةُ فِی الْعِدَّةِ وَ کَانَتْ وَارِثَةً وَ لَمْ تَقْدِرْ عَلَی أَنْ تُطَلِّقَهَا إِلَّا طَلَاقَ السُّنَّةِ از طرفی با جستجویی که در کتب روایی کردم، متوجه شدم متن صیغه ای که در رساله های عملیه آمده در هیچ روایتی ذکر نشده. 1- با توجه به این نکته که، صیغه ای که در رساله های عملیه آمده در هیچ یک از کتب معتبر روایی نیست، لطفا بفرمایید متن این صیغه و دستور اجرای آن از کجاست؟ 3- اگر کسی زنی را مطابق با دستورات روایت فوق به عقد موقت خود در بیاورد و بعدا متوجه تفاوت آن با حکم مرجع بشود وظیفه اش چیست؟ آیا آن زن همچنان به او حلال است یا باید صیغه رساله را هم جاری کند؟
- [سایر] روایات و مطالبی در کتب شیعه موجود است که شیعیان اسماعیلی برای اثبات امامت اسماعیل از آنها استفاده می کنند. لطفا کیفیت رد و یا مفهوم واقعی این روایات را بفرمایید. بخصوص روایت اول که در کتب شیعه برای نشان دادن امامت امام حسن عسکری (ع) استفاده می شود. ایضاً منابعی تاریخی نیز وجود دارد که بر حیات اسماعیل پس از شهادت پدر تأکید دارند، این مطالب چگونه رد می شوند. 1. روی الکلینی والمفید والطوسی عن أبی هاشم داود بن القاسم الجعفری قال : کنت عند أبی الحسن العسکری وقت وفاة ابنه أبی جعفر وقد کان أشار إلیه ودل علیه، وانی لأفکر فی نفسی وأقول هذه قصة أبی إبراهیم وقصة إسماعیل، فاقبل إلی أبو الحسن وقال: نعم یا أبا هاشم بدا لله فی أبی جعفر وصیر مکانه أبا محمد کما بدا له فی إسماعیل بعدما دل علیه أبو عبدالله ونصبه، وهو کما حدثتک نفسک وأنکره المبطلون .. أبو محمد ابنی الخلف من بعدی عنده ما تحتاجون إلیه، ومعه آلة الإمامة والحمد لله !! 3. ذکر الولید بن صبیح أن أباه قد أوصی إلیه وقال : کان بینی وبین رجل یقال له : عبد الجلیل صداقة فی قدم، فقال لی : إن أبا عبدالله أوصی إلی إسماعیل فی حیاته قبل موته بثلاث سنین !! انظر البحار : (48 / 22 ). 5. منابعی که بر حیات اسماعیل تاکید دارند: الجوینی .تاریخ جهان .لندن 1937-1912 م3 ص146.رشید الدین .اسماعیلیان.ص10 .دی غویه مذکرات قرامطة البحرین .لیدن 1886 ص203 .مقالة کازانوفا فی JA .سلسلة 11. 19. 1922 ص126.ص135
- [آیت الله علوی گرگانی] نماز میّت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر را به این ترتیب بگوید کافی است، بعد ازنیّت وگفتن تکبیر اوّل بگوید: )أَشْهَدُ أَنْ لا اًّلهَ اًّلاّ ا& وَأنّ َمُحَمَّداً رَسُولُ ا&( و بعد از تکبیر دوم بگوید: )اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدً وَآلِ محّمَدً( و بعد از تکبیر سوم بگوید: )اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤمِنینَ وَالمُؤْمِنات( و بعد از تکبیر چهارم، اگر میّت مرد است بگوید: )اَلّلهُمَّ اغْفِر لِهذا المَیِّت( و اگر زن است بگوید: )اللّهُمَّ اغْفِر لِهذِهِ المَیِّت( و بعد تکبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تکبیر اوّل بگوید: )أَشْهَدُ أن لا اًّلهَ الاّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشیرَاً وَنَذیرَاً بَیْنَ یَدَیِ السّاعََْ(، و بعد از تکبیر دوم بگوید: )اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَبارِکْ عَلی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمّدً وَأرْحَمْ مُحَمَّداً وَآلِ مُحَمَّدً کَأفْضَلِ ماصَلیّْتَ و بارَکتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی اًّبراهیمَ وَآلِ اًّبراهیمَ اًّنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ وَصَلِّ عَلیجَمیعِ الأنْبِیأِ وَالمُرْسَلینَ وَالشُهَدأِ وَالصِدّیقینَ وَجَمیعِ عِبادِ اللّهِ الصالِحینَ(، و بعد از تکبیر سوم بگوید: )اَللهمَّ اغْفِر لِلْمُؤمِنینَ وَالمُؤمِناتِ وَالمُسْلِمینَ وَالمُسْلِماتِ الاحیأِ مِنْهُم وَالامْواتِ تابِعْ بَیْنَنا وَبَیْنَهُم بِالخَیْراتِ انّکَ مُجیبُ الدَعواتِ اِنَّکَ عَلیکُلِّ شَئً قَدیر(، و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید: )الّلهمَّ اًّنّ هذا عَبْدُکَ وَابنُ عَبْدِکَ وابْنُ اَمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَأَنتَ خَیرُ مَنْزولً بِهِ الّلهُمَّ انّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ الاّ خَیْراً وَانْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا الّلهُمّ اًّن کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی اًّحْسانِهِ وَان کانَ مُسیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرْ لَهُ اللهُمّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعلی عِلّیّینَ وَاخْلُف عَلَی اَهْلِهِ فِی الغابِرینَ وارْحَمْهُ بِرِحْمَتِکَ یا ارْحَمَ الراحِمینَ(، و بعد تکبیر پنجم را بگوید ولی اگر میّت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: )الّلهُمَّ اًّنّ هذهِ اَمَتُکَ وَابْنَُْ عَبْدِکَ وَابْنَُْ امَتِکَ نَزَلَت بِکَ وَاَنْتَ خَیرُ مَنزولً بِهِ الّلهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنها اًّلاّ خَیْراً وَأنْتَ أعْلَمُ بِها مِنّا اللّهُمَّ اًّن کانَت مُحْسِنَْ فَزِدْ فی اًّحْسانِها وَاًّن کانَت مُسِیئَْ فَتَجاوَزْ عَنْها وَاغْفِرْ لَها اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فی أعلی عِلِّیینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِها فِی الغابِرینَ وَارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الراحِمین(.
- [آیت الله سبحانی] نماز میّت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است: بعد از نیّت و گفتن تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاّ اللهُ و أنَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللهِ و بعد از تکبیر دوم بگوید: اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد و بعد از تکبیر سوم بگوید: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ و المُؤْمِناتِ و بعد از تکبیر چهارم، اگر میّت مرد است بگوید: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا المَیِّتِ و اگر زن است بگوید: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المَیِّتِ و بعد تکبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهْ و أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ و رَسولُهُ أرْسَلَهُ بِالحَقِّ بَشیراً و نَذیراً بَیْنَ یَدَیِ السّاعَةِ و بعد از تکبیر دوم بگوید: اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد و بارِکْ علی مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد و ارْحَمْ مُحَمَّداً و آلِ مُحَمَّد کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ و بارَکْتَ و تَرَحَّمْتَ عَلی إبْراهیمَ و آلِ إبْراهیمَ إنَّکَ حَمیدٌ مجیدٌ و صَلِّ علی جَمیعِ الأنْبیاءِ و المُرْسَلینَ و الشُّهَداءِ و الصِّدِّیقینَ و جَمیعِ عِبادِ اللهِ الصّالِحینَ و بعد از تکبیر سوم بگوید: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ و المُؤْمِناتِ و المُسْلِمینَ و المُسْلِماتِ اَلأحیاءِ مِنْهُم و الأمْواتِ تابِعْ بَیْنَنا و بَیْنَهُمْ بِالخَیْراتِ إنَّکَ مُجیبُ الدَّعَواتِ إنَّکَ علی کُلِّ شَیء قَدِیرٌ و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید: اللّهُمَّ إنَّ هذا عَبْدُکَ و ابْنُ عَبْدِکَ و ابْنُ اَمَتِکَ نَزَلَ بِکَ و أنْتَ خَیْرُ مَنْزول بِهِ اللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلاّ خَیْراً و أنْتَ أعْلَمُ بِهِ مِنّا اللّهُمَّ إنْ کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فِی إحْسانِهِ و إنْ کانَ مُسیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ و اغْفِرْ لَهُ اللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فِی أعْلی عِلِّیِّینَ و اخْلُفْ علی أهْلِهِ فِی الغابِرِینَ و ارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمینَ و بعد تکبیر پنجم را بگوید ولی اگر میّت، زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: اللّهُمَّ إنَّ هذِهِ أمتُکَ وابْنَةُ أمَتِکَ و ابْنَةُ عَبْدِکَ نَزَلْتَ بِکَ و أنْتَ خَیْرُ مَنْزول بِهِ اللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلاّ خَیْراً و أنْتَ أعْلَمُ بِها مِنّا اللّهُمَّ إنْ کانت مُحْسِنةً فَزِدْ فِی إحْسانِها و إنْ کانَت مُسیئةً فَتَجاوَزْ عَنْها و اغْفِرْ لَها اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فِی أعْلی عِلِّیِّینَ و اخْلُفْ علی أهْلِها فِی الغابِرِینَ و ارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمینَ.
- [آیت الله بهجت] نماز میّت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است: بعد از نیّت و تکبیر اول بگوید: (اَشْهَدُ اَن لا اِلهَ اِلاَّ اللّه و اَنَّ مُحمَّداً رَسوُلُ اللّه)؛ و بعد از تکبیر دوم بگوید: (اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آل مُحَمَّد)؛ و بعد از تکبیر سوم بگوید: (اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُؤمِنینَ وَ المُؤمِنات). و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است، بگوید: (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا المَیت) و اگر زن است بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِر لِهذِهِ المَیت)؛ و بعد تکبیر پنجم را بگوید. و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید: (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه وَحْدَهُ لا شَریک لَهُ، وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُه، أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشیراً وَنَذیراً بَینَ یدَی السّاعَة)؛ و بعد از تکبیر دوم بگوید: (اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ بارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، کأَفْضَلِ ما صَلَّیتَ وَ بارَکتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلی اِبْراهیمَ وَ آلِ اِبْراهِیم، اِنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ، وَ صَلِّ عَلی جَمِیعِ الاْنْبیاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ، وَ الشُّهَداءِ وَ الصِّدِّیقِینَ، وَ جَمِیعِ عِبادِ اللّه الصّالِحِینَ)؛ و بعد از تکبیر سوم بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ و الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسلِماتِ، اَلاْءَحْیاءِ مِنْهُمْ وَ الاْمْواتِ، تابِعْ بَینَنا وَ بَینَهُمْ بِالْخَیراتِ، اِنَّک مُجِیبُ الدَّعَواتِ، اِنَّک عَلی کلِّ شَیءٍ قَدِیر)؛ و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: (اَللّهُمَّ اِنَّ هذا عَبْدُک وَ ابْنُ عَبْدِک وَ ابْنُ أَمَتِک نَزَلَ بِک وَ أنْتَ خَیرُ مَنْزُولٍ بِهِ، اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیراً وَ اَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنّا، اَللّهُمَّ اِنْ کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فِی اِحْسانِهِ، وَ اِنْ کانَ مُسِیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَ اغْفِرْ لَهُ، اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَک فِی أَعْلی عِلِّیینَ وَ اخْلُفْ عَلی أَهلِهِ فِی الْغابِرینَ وَ ارْحَمْهُ بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرّاحِمِینَ)؛ و بعد تکبیر پنجم را بگوید. ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: (اَللّهُمَّ اِنَّ هذِهِ أَمَتُک وَ ابْنَةُ عَبْدِک وَ ابْنَةُ أَمَتِک نَزَلَتْ بِک وَ اَنْتَ خَیرُ مَنْزُولٍ بِهِ، اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْها اِلاّ خَیراً، وَ اَنْتَ أَعْلَمُ بِها مِنّا، اَللّهُمَّ اِنْ کانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فِی اِحْسانِها، وَ اِنْ کانَتْ مُسیئَةً فَتَجاوَزْ عَنْها وَ اغْفِرْ لَها، اَللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَک فِی اَعْلی عِلّیینَ وَ اخْلُفْ عَلی أَهْلِها فِی الْغابِرِینَ، وَ ارْحَمْها بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرّاحِمِینَ).
- [آیت الله خوئی] نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نماز گزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است، بعد از نیت و گفتن تکبیر اول، بگوید:" اشْهَدُ انْ لا الهَ الّا اللهُ وَ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ"، و بعد از تکبیر دوم، بگوید:" اللهُمَّ صلّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ" و بعد از تکبیر سوم، بگوید:" اللهُمَّ اغْفَرْ لِلْمُؤمِنِیْنَ وَ الْمُؤمِناتِ" و بعد از تکبیر چهارم، اگر میت مرد است بگوید:" الّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا الْمَیِّتَ" و اگر زن است بگوید:" الّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَیِّتَ" و بعد تکبیر پنجم را بگوید. و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید:" اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، وَ اشْهَدُ انْ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُه ارْسَلَهُ بِالْحَق بَشِیْراً وَ نَذِیْراً بَیْنَ یَدَیِ السّاعَة". و بعد از تکبیر دوم بگوید:" الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ وَ آلِ مُحمَدٍ، وَ بارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ، وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً و آل مُحَمَّدِ، کَافْضَل ما صَلّیْتَ وَ بارَکْتَ وَ تَرَّحَّمْتَ عَلی ابْراهِیْمَ وَ آلِ ابْراهِیْمَ انَّکَ حَمِیْدُ مَجِیْدٌ، وَصَلَّ عَلی جَمِیْعِ اْلَانْبیاءِ وَ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ الْشُهَدآءِ وَ الِصّدِیْقیِنَ، وَ جَمِیْعِ عِبادِ اللهِ الْصّالِحِیْنَ". و بعد از تکبیر سوم بگوید:" اللهُمَّ اغْفَرْ لِلْمُؤمِنْیِنَ وَ الْمُؤمِناتِ وَ الْمُسْلِمِیْنَ وَ الْمُسْلِماتِ الْاحْیاءِ مِنْهُمْ والامْواتِ تابعْ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ بِالْخَیْراتِ انَّکَ مُجِیْبُ الدَّعَواتِ انَّکَ عَلی کُلِّ شَیٍء قَدْیِرْ". و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید:" اللهُمَّ انَّ هذا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدُکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَ أَنْتَ خَیْرُ مَنْزُوْلٍ بِهِ، الّلهُمّ انّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ الا خَیْراً وَ انْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنّا الّلهُمَ انْ کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فِیْ احْسانِهِ وَ انْ کانَ مُسِیَئاً فَتَجاوَز عَنْهُ وَ اغْفِرْ لَهُ الّلهُمَ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فِی أَعْلی عِلّیینَ وَ اخُلُفْ عَلی أَهِلْهِ فِی الغابِرینَ وَ ارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا ارْحَمَ الرّاحِمیْن". و بعد تکبیر پنجم را بگوید. ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید:" الّلهُمَّ انَّ هذِهّ أَمَتُکَ وَ ابْنَةُ عَبْدِکَ وَ ابْنَةُ أَمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وَ انْتَ خَیْرُ مَنْزُولِ بِهِ، الّلهُمَ انّا لا نَعْلَمُ مِنْها الّا خَیْراً وَ انْتَ أَعْلَمُ بِها مِنّا، الّلهُمَ انْ کانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فِی احْسانِها وَ انْ کانَتْ مُسِیْئَةً فَتَجاوَزْ عَنْها وَ اغْفِرْلَها، الّلهُمَ اجْعَلْها عِنْدَکَ فِی أَعْلی عِلّیّیْنَ وَ اخْلَفْ عَلی أَهْلِها فِی الْغابِرِیْنَ، وَ ارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمیْنَ".
- [آیت الله نوری همدانی] نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نماز گزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است : بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید : اَشَهدُ اَن لا اِلهَ الله وانّ مُحمّداً رسُولُ اللهِو بعد از تکبیر دوم بگوید : اَللهّم صلّ علی محّمدٍ و آلِ محُمّدٍ و بعد از تکبیر سوم بگوید : اَللّهّم اغفِرللمُؤمنینَ وَ المُومِناتِ و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید : اللُهمّ اغِفر لِهذا المیتِ و بعد تکبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید : اَشهدُ اَن لِا لهَ الاّ اللهُ وحدهُ لا شریکَ لهُ و اَشهدُ انّ محمّداً عبدُهُ و رُسولُهُ ارسلهُ بالحقّ بشیراً و نذیراً بینَ یدیِ الساعَهِ و بعد از تکبیر دوم بگوید : اللُهّم صل علی مُحمّدٍ و آلِ محّمدٍ و بارِک علی محّمدٍ و بارِک علی محمّدٍ وآل محّمدٍ و ارحَم مُحمداً و آلَ محمداً کافضلِ ما صلیتَ و بارکتَ و تَرحمتَ علی اِبراهیمَ و آل ابراهیمَ انکَ حمیدٌ مجیدٌ و صل علی جمیعِ الانبیاءِ و المرسلینَ و الشهداءِ و الصدیقینَ و جمیع عبادِ اللهِ الصالحینَ و بعد از تکبیر سوم بگوید : اللهمّ اغفِر للمؤمنینَ و المومناتِ و المُسلمینَ و المسلماتِ الاحیاءِ منهُم و الامواتِ تابع بیننا و بینُهم بالخیراتِ انکَ مجیبُ الدعواتِ انکَ علی کُل شیء قدیرٌ و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید : اللهمّ اِن هذا عبدکَ و ابنُ عبدکَ و ابنُ اَمتکَ نزلَ بِک و انتَ خیرُ منزولٍ بهِ اللهمّ اِنا لانعلمُ منهُ اِلا خیراً و انتَ اعلمُ بِه منِا اللّهمّ اِن کانَ مثحسناً فَزد فی احسانِهِ و اِن کانَ مسیئئاً فتجاوَز عنهُ و اغفرلهُ اللهمّ اجعلهُ عندکَ فی اعلی علیینَ و اخلُف علی اهلهِ فی الغابرینَ و ارحمهُ برحمتکَ یا ارحَمَ الراحمینَ و بعد تکبیر پنجم را بگوید ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید : اللهّم اِن هذهِ امتکَ و ابنهُ عبدکَ و ابنهُ امتکَ نَزلت بکَ و انتَ خیرُ منزولٍ بهِ اللهُمّ اِنا لانعلمُ منها الاخیراً و انتً اعلمُ بِها منا اللهّم اِن کانَت مُحسنهً فَزد فی اِحسانها و اِن کانَت مُسیئهً فتجاوَز عنها و اغفرلَها اللهّم اجعَلها عندکَ فی اعلی علیینَ و اخلُف علی اَهلها فی الغابرینَ و ارحَمها برحمتکَ یا ارحمَ اراحمینَ .