آری، امام علی(ع) سواد خواندن و نوشتن داشت. او کاتب وحی بود و زمانی که وحی بر پیامبر اسلام(ص) نازل می­شد و ایشان در کنار آن­حضرت حضور داشت، پیامبر اکرم آیات قرآن را بر او املا می­فرمود و ایشان آن­را مکتوب می­کردند. به همین علت است که وی را از کاتبان وحی و حافظان قرآن به شمار می‌آورند. همچنین تنظیم بسیاری از اسناد تاریخی و سیاسی و نوشتن نامه‌های تبلیغی و دعوتی؛ از کارهای حساس و پرارج امام علی(ع) بود. و نامه­هایی که خود امام علی(ع) به مناسبت­های مختلف به نگارش درآوردند که بسیاری از این نامه­ها در نهج البلاغه در بخش نامه­های حضرت گردآوری شده است؛ مانند نامه آن‌حضرت به مالک اشتر استاندار مصر که فرمان حکومتی و در واقع قانون اساسی برای اداره کشور برای هر حاکم و زمامدار است و... . در این‌جا به چند نمونه از روایات و نقل‌های تاریخی اشاره می‌شود که سواد خواندن و نوشتن امام علی(ع) را ثابت می‌کنند. 1. علقمة بن قیس نخعی می‌گوید: علی هنگام نوشتن صلحنامه، بدان روز که با معاویه مصالحه کرد، اشتر را برای نگارش بخواست. کسی گفت: خود، صلحنامه میان خویشتن و معاویه را بنویس. (علی) گفت: به خدا سوگند که من خود به دست خویش صلحنامه حدیبیّه را نگاشتم و نوشتم «بسم الله الرّحمن الرّحیم» و سهیل گفت: من بدین راضی نیستم، بنویس: «باسمک اللّهمّ- به نام تو، بار پروردگارا». و سپس نوشته شد: «این صلحنامه‌ایست که محمّد، پیامبر خدا و سهیل بن عمرو بر آن اتفاق کردند»، (ولی سهیل به پیامبر) گفت: اگر من گواهی می‌دادم که تو پیامبر خدایی دیگر با تو نمی‌جنگیدم. علی (به دنبال این نقل افزود و) گفت: من از این سخن به خشم آمدم و گفتم: آری به خدا سوگند که هر چند تو را ناخوش آید، او به راستی پیامبر خداست. آنگاه پیامبر خدا (ص) (خطاب به من) فرمود: «همان‏ را که (او می‌خواهد و) دستورت می‌دهد بنویس، بی‌گمان تو را نیز چنین وضعی پیش آید و چنین گذشتی خواهی کرد و مظلوم واقع خواهی شد». نصر، از عمر بن سعد که گفت: ابو اسحق شیبانی به من گفت: من آن پیمان‌نامه صلح را که بر کاغذی زرد نگاشته شده و دو مهر، یکی بر بالا و دیگری بر پایین آن زده شده بود، نزد سعید بن ابی برده دیدم و خواندم. در مُهر علی «محمّد رسول الله» و در مُهر معاویه نیز «محمّد رسول الله» نقش بسته بود.[1] 2. بلاذری در بحث «أمر الخط» از کتاب «فتوح البلدان» به نقل از واقدی آورده است که هنگام ظهور اسلام، در میان قریش، هفده نفر نوشتن را می‌دانستند، سپس امام علی(ع) را به عنوان یکی از آن هفده نفر نام می‌برد.[2] 3. ابن ابی الحدید می‌گوید: «محقّقان سیره نویس بر آنند که وحی را، علی ‏بن ابی طالب، زید بن ثابت و زید بن ارقم می‌نوشتند».[3] 4. امام‏ علی(ع) می‌فرماید: «هیچ آیه‌ای بر رسول خدا(ص) فرود نیامد جز آن‌که آن‌را بر من خوانده و املا نمود و من به خط خود می‌نوشتم».[4] ‏ 5. نامه‌هایی که امام علی(ع) برای معاویه می‌فرستاد، با دست خط خود می‌نوشت و مورّخان اسلامی هر جا بحث از این نامه‌ها می‌شود؛ به این امر با عباراتی همچون «کتب علی بن ابی طالب»[5] تصریح کرده‌اند. همچنین نامه‌هایی که آن‌حضرت برای دعوت و تبلیغ به اشخاص و یا به مردم مناطق مختلف نوشته‌اند. بنابراین، امام علی(ع) توانایی خواندن و نوشتن داشته‌اند و در این امر میان شیعه و اهل سنت اتفاق نظر وجود دارد. [1] . منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، تحقیق: هارون، عبد السلام محمد، ص 509، المؤسسة العربیة الحدیثة، القاهرة، چاپ دوم، 1382ق، افست قم، منشورات مکتبة المرعشی النجفی، 1404ق؛ اتابکی، پرویز، پیکار صفین (ترجمه وقعة الصفین)، ص 703 – 704، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1370ش. [2] . بلاذری، أبو الحسن أحمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص 453، دار و مکتبة الهلال، بیروت، 1988م. [3] . ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، ج 1، ص 338، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، 1404ق. [4] . شیخ کلینی، الکافی، ج 1، ص 64، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1362ش. [5] . ر.ک: دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق: عامر، عبد المنعم، مراجعه شیال، جمال الدین، ص 141، منشورات الرضی، قم، 1368ش؛ بلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر، کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق: زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 2، ص 212، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1417ق. و منابع تاریخی دیگری که نامه‌های امام علی(ع) به معاویه در آن ثبت شده است.
آیا وقتی حضرت علی(ع) میخواست کتابی بنویسد خودش این کار را میکرد؟ و آیا در مورد داشتن سواد خواندن و نوشتن امام علی(ع) در تاریخ سند معتبری وجود دارد؟
آری، امام علی(ع) سواد خواندن و نوشتن داشت. او کاتب وحی بود و زمانی که وحی بر پیامبر اسلام(ص) نازل میشد و ایشان در کنار آنحضرت حضور داشت، پیامبر اکرم آیات قرآن را بر او املا میفرمود و ایشان آنرا مکتوب میکردند. به همین علت است که وی را از کاتبان وحی و حافظان قرآن به شمار میآورند. همچنین تنظیم بسیاری از اسناد تاریخی و سیاسی و نوشتن نامههای تبلیغی و دعوتی؛ از کارهای حساس و پرارج امام علی(ع) بود. و نامههایی که خود امام علی(ع) به مناسبتهای مختلف به نگارش درآوردند که بسیاری از این نامهها در نهج البلاغه در بخش نامههای حضرت گردآوری شده است؛ مانند نامه آنحضرت به مالک اشتر استاندار مصر که فرمان حکومتی و در واقع قانون اساسی برای اداره کشور برای هر حاکم و زمامدار است و... .
در اینجا به چند نمونه از روایات و نقلهای تاریخی اشاره میشود که سواد خواندن و نوشتن امام علی(ع) را ثابت میکنند.
1. علقمة بن قیس نخعی میگوید: علی هنگام نوشتن صلحنامه، بدان روز که با معاویه مصالحه کرد، اشتر را برای نگارش بخواست. کسی گفت: خود، صلحنامه میان خویشتن و معاویه را بنویس. (علی) گفت: به خدا سوگند که من خود به دست خویش صلحنامه حدیبیّه را نگاشتم و نوشتم «بسم الله الرّحمن الرّحیم» و سهیل گفت: من بدین راضی نیستم، بنویس: «باسمک اللّهمّ- به نام تو، بار پروردگارا». و سپس نوشته شد: «این صلحنامهایست که محمّد، پیامبر خدا و سهیل بن عمرو بر آن اتفاق کردند»، (ولی سهیل به پیامبر) گفت: اگر من گواهی میدادم که تو پیامبر خدایی دیگر با تو نمیجنگیدم. علی (به دنبال این نقل افزود و) گفت: من از این سخن به خشم آمدم و گفتم: آری به خدا سوگند که هر چند تو را ناخوش آید، او به راستی پیامبر خداست. آنگاه پیامبر خدا (ص) (خطاب به من) فرمود: «همان را که (او میخواهد و) دستورت میدهد بنویس، بیگمان تو را نیز چنین وضعی پیش آید و چنین گذشتی خواهی کرد و مظلوم واقع خواهی شد». نصر، از عمر بن سعد که گفت: ابو اسحق شیبانی به من گفت: من آن پیماننامه صلح را که بر کاغذی زرد نگاشته شده و دو مهر، یکی بر بالا و دیگری بر پایین آن زده شده بود، نزد سعید بن ابی برده دیدم و خواندم. در مُهر علی «محمّد رسول الله» و در مُهر معاویه نیز «محمّد رسول الله» نقش بسته بود.[1]
2. بلاذری در بحث «أمر الخط» از کتاب «فتوح البلدان» به نقل از واقدی آورده است که هنگام ظهور اسلام، در میان قریش، هفده نفر نوشتن را میدانستند، سپس امام علی(ع) را به عنوان یکی از آن هفده نفر نام میبرد.[2]
3. ابن ابی الحدید میگوید: «محقّقان سیره نویس بر آنند که وحی را، علی بن ابی طالب، زید بن ثابت و زید بن ارقم مینوشتند».[3]
4. امام علی(ع) میفرماید: «هیچ آیهای بر رسول خدا(ص) فرود نیامد جز آنکه آنرا بر من خوانده و املا نمود و من به خط خود مینوشتم».[4]
5. نامههایی که امام علی(ع) برای معاویه میفرستاد، با دست خط خود مینوشت و مورّخان اسلامی هر جا بحث از این نامهها میشود؛ به این امر با عباراتی همچون «کتب علی بن ابی طالب»[5] تصریح کردهاند. همچنین نامههایی که آنحضرت برای دعوت و تبلیغ به اشخاص و یا به مردم مناطق مختلف نوشتهاند.
بنابراین، امام علی(ع) توانایی خواندن و نوشتن داشتهاند و در این امر میان شیعه و اهل سنت اتفاق نظر وجود دارد. [1] . منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، تحقیق: هارون، عبد السلام محمد، ص 509، المؤسسة العربیة الحدیثة، القاهرة، چاپ دوم، 1382ق، افست قم، منشورات مکتبة المرعشی النجفی، 1404ق؛ اتابکی، پرویز، پیکار صفین (ترجمه وقعة الصفین)، ص 703 – 704، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1370ش. [2] . بلاذری، أبو الحسن أحمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص 453، دار و مکتبة الهلال، بیروت، 1988م. [3] . ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، ج 1، ص 338، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، 1404ق. [4] . شیخ کلینی، الکافی، ج 1، ص 64، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1362ش. [5] . ر.ک: دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق: عامر، عبد المنعم، مراجعه شیال، جمال الدین، ص 141، منشورات الرضی، قم، 1368ش؛ بلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر، کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق: زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 2، ص 212، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1417ق. و منابع تاریخی دیگری که نامههای امام علی(ع) به معاویه در آن ثبت شده است.
- [سایر] مصحف حضرت علی(ع) چه کتابی است؟
- [سایر] چرا حضرت علی(ع) با چاه درد دل میکرد؟ چرا حرفهای دل خود را به خدا نمیگفت؟ با این کار میخواستند چه درسی به ما بدهد؟
- [سایر] آیا دعای معروف به (ناد علی) سند معتبری دارد و در منابع معتبر نقل شده و کیفیت خواندن آن چگونه است؟ آیا اگر کسی از این دعا یا هر دعایی حاجت گرفت، می توان به آن اعتماد کرد؟
- [سایر] سخن ابن اثیر در تاریخ خود راجع به فداکاری حضرت علی (ع) در جنگ احد چیست؟
- [سایر] درباره ناد علی(ع) و معتبر بودن سند آن توضیح دهید.
- [سایر] دانستن تاریخ احادیث نبوی و سایر ائمه اطهار(ع) -به غیر از امام علی(ع)- چه اهمیتی دارد؟
- [سایر] آیا صحیح است که ابوبکر اعتراف کرد که من از حضرت علی علیه السّلام بهتر نیستم و میخواست خلافت را به حضرت علی علیه السّلام برگرداند.
- [سایر] آیا امام حسین(ع) کلمه (مُنّوا عَلَیّ) را برای طلب آب برای علی اصغر(ع) به کار بردند؟
- [سایر] آیا ابن عباس شاگرد امام علی(ع) بوده است؟ با سند از شیعه و اهل سنت.
- [سایر] متن کامل دعای احتجاب امام علی(ع) (احْتَجَبْتُ بِنُورِ وَجْهِ اللَّهِ...) و همچنین سند آن چگونه است؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] نماز خواندن در حرم امامان علیهم السلام مستحب است بلکه از بعضی روایات استفاده می شود که نماز در حرم مطهر حضرت امیر المومنین علیه السلام و سیدالشهداء علیه السلام افضل از مسجد است
- [آیت الله خوئی] نماز خواندن در حرم امامان (علیهمالسلام) مستحب، بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله اردبیلی] نماز خواندن در حرم امامان علیهمالسلام مستحب و بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام برابر با دویست هزار نماز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد. دستور خواندن عقد موقت
- [آیت الله سیستانی] نماز خواندن در حرم امامان علیهمالسلام مستحب ، بلکه بهتر از مسجد است ؛ و روایت شده که نماز در حرم مطهّر حضرت امیر المؤمنین علیهالسلام برابر دویست هزار نماز است .
- [آیت الله مظاهری] اگر صیغه دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسی عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ). (یعنی خود را به همسری تو درآوردم با مهریه معیّن) پس از آن مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْویجَ). (یعنی قبول کردم این ازدواج را) عقد صحیح است، و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مَوکِّلَتی مُوَکِّلَکَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ). (یعنی وکیل خودم را به ازدواج وکیل تو درآوردم با مهریه معین) و وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ لِمُوَکِّلی عَلَی الصَّداقِ). (یعنی قبول نمودم این ازدواج را برای وکیل خودم با مهریه معین) صحیح میباشد. دستور خواندن عقد غیر دائم:
- [آیت الله مکارم شیرازی] برای خواندن صیغه عقد دائم کافی است که زن بگوید: (زوجْتک نفْسی علی الصداق الْمعْلوم) (یعنی خود را به همسری تو درآوردم به مهری که معین شده) و مرد هم بعد از آن بگوید: (قبلْت التزْویج) (یعنی قبول کردم این ازدواج را) و اگر دیگری را برای این کار وکیل کنند کافی است که وکیل زن بگوید: (زوجْت موکلتی موکلک علی الصداق الْمعْلوم) (موکله خودم را به همسری موکل تو با مهر معلوم درآوردم) وکیل مرد نیز بگوید: (قبلْت لموکلی هکذا) (من نیز همین گونه از طرف موکل خودم قبول کردم).
- [آیت الله سیستانی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند ، و میّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند ، مگر آنکه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد ، مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند ، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند . و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر ، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بر دارند ، و در نوبت چهارم وارد قبر کنند . و اگر میّت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پائین قبر باشد ، و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند . و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای رو ی قبر بگیرند . و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند ، و دعاهائی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند ، و بعد از آنکه میّت را در لحد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند و صورت میّت را روی خاک بگذارند ، و بالشی از خاک زیر سر او بسازند ، و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت نگردد ، و پیش از آنکه لحد را پوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند ، و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند ، و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمُ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگویند . مثلاً اگر اسم او محمّد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بَن عَلِیّ) ، پس از آن بگویند : (هَلْ اَنْتَ عَلَی العَهْدِ الَّذِی فارَقْتَنا عَلَیْهِ ، مِنْ شَهادَةِ آن لا اِله إلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیّدُ النَّبِیِّینَ وَخاتَمُ المُرْسَلِینَ ، وَاَنَّ عَلِیّاً اَمِیرُ المُؤْمِنینَ وَسَیّدُ الوَصِیّینَ وَاِمامٌ اِفْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلَی العالَمین وَاَنَّ الحَسَنَ وَالحُسَینَ وَعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ وَمُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍ وَ جَعْفَرَ بَنَ محَمَّدَ وَ مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ وَ عَلیّ بنَ مُوسی وَ مَحَمّد بنَ علیّ وَ عَلیّ بنَ محمّدٍ و الحسنَ بنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الحُجَّةَ المَهْدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ المُؤْمِنِینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلَی الخَلْقِ اَجْمَعِینَ ، وَأئِمَّتُکُ أَئِمَّةُ هُدیً بِکَ اَبرارٌ ، یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (إذا اَتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَأَلاکَ عَنْ رَبّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ اَئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِی جَوابِهِما : اللّهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلم نَبِیّ¨ ، وَالاِسْلامُ دِینِی وَالقُرْآنُ کِتابِی ، وَالکَعْبَةُ قِبْلَتِی وَاَمِیرُ المُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بنُ اَبی طالِبٍ اِمامِی ، وَالحَسَنُ بْنُ عَلِیّ المُجْتَبی إمامِی ، وَالحُسَینُ بنُ عَلِیّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلا إمامِی ، وَعَلِیٌّ زَیْنُ العابِدِیَن اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الباقِرُ اِمامِی ، وَجَعْفَرٌ الصادِقُ اِمامِی ، وَمُوسَی الکاظِمُ اِمامی ، وَعَلِیٌّ الرّضا اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الجَوادُ اِمامِی ، وَعَلِیٌّ الهادِی اِمامِی ، وَالحَسَنُ العَسْکَرِیٌّ اِمامِی ، وَالحُجَّةُ المُنْتَظَرُ اِمامِی ، هؤُلاءِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّتِی وَسادَتِی وَقادَتِی وَشُفَعائِی ، بِهِمْ اَتَوَلّی وَمِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّأُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ . ثُمَّ اعْلَمْ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (اَنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُّ ، وَاَنَّ مُحَمَّداً صلیاللهعلیهوآلهوسلم نِعْمَ الرَّسُولُ ، وَاَنَّ عَلِیَّ بْنَ اَبِی طالِبٍ وَاَوْلادَهُ المَعْصُومِینَ الاَئِمَّةَ الاِثْنی عَشَرَ نِعْمَ الاَئِمَّةُ ، وَاَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلمحَقٌّ ، وَاَنَّ المَوْتَ حَقٌّ وَسُؤالَ مُنْکَرٍ وَنَکِیرٍ فِی القَبْرِ حَقٌّ ، وَالبَعْثَ حَقٌّ ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ ، وَالصّراطَ حَقٌّ ، وَالمِیزانَ حَقٌّ ، وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقٌّ ، وَاَنَّ الجَنَّةَ حَقٌّ ، وَالنّارَ حَقٌّ ، وَاَنَّ الساعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها ، وَاَنَّ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ) پس بگوید (اَفَهِمْتَ یا فُلان) و بجای فلان اسم میّت را بگوید ، پس از آن بگوید : (ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ إلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ، عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ اَوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍ مِنْ رَحْمَتِهِ) پس بگوید : (اللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ ، وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَیکَ ، وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً ، اللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ) .
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند، اوّل زن بگوید: )زَوَّجْتُکَ نَفْسی عَلَی الصِّداقِ المَعْلوم( )یعنی خود را زن تو نمودم به مهری که معیّن شده( پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: )قَبِلْتُ التَّزْویج( )یعنی قبول کردم ازدواج را( عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد احمد واسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: )زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتی فاطِمََْ مُوَکِّلَکَ أحْمَدَ عَلی الصِّداقِ المَعْلوُم(، پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: )قَبِلْتُ لمِوُکِّلی أحْمَدَ عَلَی الصِّداق(، صحیح میباشد و بنابر احتیاط مستحبّ باید لفظی که مرد میگوید با لفظی که زن میگوید مطابق باشد، مثلاً اگر زن )زَوَّجتُ( میگوید، مرد هم )قَبِلْتُ الْتَّزویج( بگوید. دستور خواندن عقد غیر دائم دستور خواندن عقد غیر دائم