بر اساس آنچه در روایات آمده است؛ ائمه اطهار(ع) نام فرزندان خود را نام پیامبران بنی اسرائیل می‌گذاشتند و با الگوبرداری از سیره و روش آن بزرگواران می‌توان نام پیامبران بنی اسرائیل را بر فرزندان خود نهاد. 1. نام امام کاظم(ع) موسی بود.[1] که یکی از انبیای بنی اسرائیل است.[2] نام برخی از فرزندان امام کاظم(ع) نیز به نام پیامبران بنی اسرائیل بود؛ مانند سلیمان،[3] داود.[4] 2. برخی از اصحاب و راویان بزرگ ائمه اطهار(ع) نام‌های پیامبران بنی اسرائیل را داشتند؛ مانند زکریا بن آدم قمّی که از اصحاب و راویان امام رضا(ع) بود.[5] [1] . شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏2، ص 215، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق. [2] . ر.ک: «تکرار داستان موسی (ع) در قرآن»، سؤال 4962؛ «پیامبران اولوالعزم»، سؤال 460. [3] . الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏2، ص 244. [4] . مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج ‏48، ص 289، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1363ش. [5] . شیخ مفید، الإختصاص، ص 86، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق؛ کشی، محمد بن عمر، إختیار معرفة الرجال، ص 594، نشر دانشگاه مشهد، 1348ش.
آیا روایتی داریم مبنی بر اینکه نام انبیای بنی اسرائیل را بر فرزندان خود بگذاریم؟ اگر پاسختان مثبت است، لطفاً سند آنرا ذکر بفرمایید.
بر اساس آنچه در روایات آمده است؛ ائمه اطهار(ع) نام فرزندان خود را نام پیامبران بنی اسرائیل میگذاشتند و با الگوبرداری از سیره و روش آن بزرگواران میتوان نام پیامبران بنی اسرائیل را بر فرزندان خود نهاد.
1. نام امام کاظم(ع) موسی بود.[1] که یکی از انبیای بنی اسرائیل است.[2] نام برخی از فرزندان امام کاظم(ع) نیز به نام پیامبران بنی اسرائیل بود؛ مانند سلیمان،[3] داود.[4]
2. برخی از اصحاب و راویان بزرگ ائمه اطهار(ع) نامهای پیامبران بنی اسرائیل را داشتند؛ مانند زکریا بن آدم قمّی که از اصحاب و راویان امام رضا(ع) بود.[5] [1] . شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 215، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق. [2] . ر.ک: «تکرار داستان موسی (ع) در قرآن»، سؤال 4962؛ «پیامبران اولوالعزم»، سؤال 460. [3] . الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 244. [4] . مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج 48، ص 289، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1363ش. [5] . شیخ مفید، الإختصاص، ص 86، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق؛ کشی، محمد بن عمر، إختیار معرفة الرجال، ص 594، نشر دانشگاه مشهد، 1348ش.
- [سایر] آیا روایتی با این مضمون داریم؛ (هر گاه شخص به فرمان هوای نفس خود عمل میکند بخشی از عقل او از بین میرود که هیچگاه باز نمیگردد)؟ اگر وجود دارد سند آنرا ذکر کنید.
- [سایر] آیا حضرت امیر المؤمنین علی(ع) در جایی به واقعه غدیر استدلال کردهاند مبنی بر اینکه امامت از آن ایشان است؟ روایتی یا حدیثی که مورد قبول اجماع مسلمانان باشد. مفصلاً توضیح بفرمایید.
- [سایر] شنیدهام حضرت زهرا یا حضرت زینب -سلام الله علیهما- در سخنرانیشان برای اینکه صدای اصلیشان پیش نامحرمان شناخته نشود ریگ در دهانشان میگذاشتند. این درست است یانه؟ اگر درست است سند را ذکر بفرمایید.
- [سایر] در چند سال اخیر روایاتی تحت عنوان روایات شروسی و مروزی منتشر میشود که در آن شخصی به نام شروسی از ارمنیه و آذربایجان به ری که کنار کوهی سیاه است و تهران تعبیر میشود حمله میکند و این جنگ بسیار طولانی میشود احادیث مختلف با راویان مختلف کم و بیش آنرا ذکر کردهاند حتی روایتی از علی بن مهزیار به نقل از امام عصر(عج) وجود دارد که این مطلب را بیان میکند؛ نظر شما درباره سند این احادیث و امکان رخ دادن آن در گذشته چیست؟ گروهی آن را به مشروطه تفسیر میکنند. ارتباط این احادیث با ظهور چیست؟ آیا این اتفاق متصل به ظهور است یا فاصله دارد؟