همان‌طور که می‌دانیم منابع فقه و مدارک احکام شرعی چهار چیز است: 1. کتاب 2. سنت 3. اجماع 4. حکم عقل. در این بین؛ سنت، در اصطلاح مذهب تشیع عبارت است از: قول، فعل و تقریر معصوم(ع) یعنی شیعه، معتقد است که قول، فعل و تقریر همه‏ی معصومین(ع) حجت و مصدر تشریع است. تقریر، آن است که شخص در حضور معصوم(ع)[1] فعلی را انجام دهد و یا سخنی پیرامون حکمی از قبیل احکام شرعیه، بر زبان جاری سازد و یا دارای اعتقاد ویژه‏ای باشد و معصوم(ع) با علم و التفات به آن مطلب، سکوت نموده و جلوی این عمل یا گفتار و یا پندار را نگیرد،[2] این سکوت به ‏معنای امضا و تأیید معصوم(ع) است که به معنای صحه گذاشتن و امضا کردن آن قول یا فعل یا عقیده می‌‏باشد.[3] بنابراین تعریف، نه تنها تقریر؛ شامل تشخیص موضوعات می‌شود، بلکه در تأیید افکار و پندارها نیز کاربرد دارد. از طرفی چون مبنای حجیت تقریر معصوم؛[4] این است که معصومان(ع) وظیفه حفاظت از دین و عقیده مردم را دارند و اگر موضوع یا فعل یا عقیده‌ای که بر خلاف دستورات الهی باشد را ببینند و بتوانند از آن جلوگیری کنند، این کار را انجام می‌دهند ولی اگر سکوت کردند، یعنی آن‌را مورد تأیید قرار داده‌اند. اما این بدان معنا نیست که در هر امری حتی امور غیر مرتبط با دین و عقیده مردم، بر معصوم(ع) اظهار نظر (و لو اظهار نظر تقریری) لازم باشد، به عنوان مثال اگر درباره شخصی که کارش هیچ ارتباطی با دین و اعتقادات مردم ندارد؛ در محضر امام(ع) صحبت شود، بر امام لازم نیست که درباره وی اظهار نظر کند ولی اگر مثلاً درباره عدالت و وثاقت شخصی صحبت شود که سکوت امام(ع) می‌تواند به معنای تأیید آن شخص باشد، در صورتی که دیگر شرایط مهیا باشد و امام(ع) سکوت کند، چون در امور مرتبط با دین مردم بوده، سکوت امام(ع) به معنای تأیید است. [1] . یعنی فعل یا سخن و یا عقیده‌اش را به گونه‌ای مطرح کند که معصوم(ع) ببیند یا بشنود. [2] . البته در شرایط تقیه موضوع متفاوت می‌شود، اگر معصوم(ع) در حال تقیه باشد، همان‌طور که امکان دارد، گفتارش از روی تقیه باشد، چه بسا سکوتش نیز از روی تقیه باشد، پس نمی‌توان به این سکوت استناد کرده و آن را امضاء و تأیید معصوم (ع) دانست. [3] . قلی زاده، احمد، واژه شناسی اصطلاحات اصول فقه، ص 80، بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نور الاصفیاء، تهران، 1379. [4] . برای حجیت تقریر معصوم (ع) دو مبنا ذکر شده است؛ مبنای عقلی، همانند اینکه عقل حکم می‏کند که سکوت وی در برابر چیزی که مورد پذیرش او نیست، نقض غرض است. و مبنای استظهاری، زیرا ظهور حال معصوم (ع) این است که در صدد مراقبت از اغراض دین است‏. نک: مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی‏، فرهنگ نامه اصول فقه‏، ص 195، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، 1389ش.
در بحث سکوت معصوم(ع)، آیا تشخیص موضوعات هم بر عهدهی معصوم است؟ مثلاً اگر مردم میگویند فلانی عادل است و معصوم میداند که عادل نیست آیا بر معصوم لازم است بگوید یا سکوت کند؟ آیا نسبت به این مورد وظیفهای دارد؟
همانطور که میدانیم منابع فقه و مدارک احکام شرعی چهار چیز است: 1. کتاب 2. سنت 3. اجماع 4. حکم عقل.
در این بین؛ سنت، در اصطلاح مذهب تشیع عبارت است از: قول، فعل و تقریر معصوم(ع) یعنی شیعه، معتقد است که قول، فعل و تقریر همهی معصومین(ع) حجت و مصدر تشریع است.
تقریر، آن است که شخص در حضور معصوم(ع)[1] فعلی را انجام دهد و یا سخنی پیرامون حکمی از قبیل احکام شرعیه، بر زبان جاری سازد و یا دارای اعتقاد ویژهای باشد و معصوم(ع) با علم و التفات به آن مطلب، سکوت نموده و جلوی این عمل یا گفتار و یا پندار را نگیرد،[2] این سکوت به معنای امضا و تأیید معصوم(ع) است که به معنای صحه گذاشتن و امضا کردن آن قول یا فعل یا عقیده میباشد.[3]
بنابراین تعریف، نه تنها تقریر؛ شامل تشخیص موضوعات میشود، بلکه در تأیید افکار و پندارها نیز کاربرد دارد.
از طرفی چون مبنای حجیت تقریر معصوم؛[4] این است که معصومان(ع) وظیفه حفاظت از دین و عقیده مردم را دارند و اگر موضوع یا فعل یا عقیدهای که بر خلاف دستورات الهی باشد را ببینند و بتوانند از آن جلوگیری کنند، این کار را انجام میدهند ولی اگر سکوت کردند، یعنی آنرا مورد تأیید قرار دادهاند. اما این بدان معنا نیست که در هر امری حتی امور غیر مرتبط با دین و عقیده مردم، بر معصوم(ع) اظهار نظر (و لو اظهار نظر تقریری) لازم باشد، به عنوان مثال اگر درباره شخصی که کارش هیچ ارتباطی با دین و اعتقادات مردم ندارد؛ در محضر امام(ع) صحبت شود، بر امام لازم نیست که درباره وی اظهار نظر کند ولی اگر مثلاً درباره عدالت و وثاقت شخصی صحبت شود که سکوت امام(ع) میتواند به معنای تأیید آن شخص باشد، در صورتی که دیگر شرایط مهیا باشد و امام(ع) سکوت کند، چون در امور مرتبط با دین مردم بوده، سکوت امام(ع) به معنای تأیید است. [1] . یعنی فعل یا سخن و یا عقیدهاش را به گونهای مطرح کند که معصوم(ع) ببیند یا بشنود. [2] . البته در شرایط تقیه موضوع متفاوت میشود، اگر معصوم(ع) در حال تقیه باشد، همانطور که امکان دارد، گفتارش از روی تقیه باشد، چه بسا سکوتش نیز از روی تقیه باشد، پس نمیتوان به این سکوت استناد کرده و آن را امضاء و تأیید معصوم (ع) دانست. [3] . قلی زاده، احمد، واژه شناسی اصطلاحات اصول فقه، ص 80، بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نور الاصفیاء، تهران، 1379. [4] . برای حجیت تقریر معصوم (ع) دو مبنا ذکر شده است؛ مبنای عقلی، همانند اینکه عقل حکم میکند که سکوت وی در برابر چیزی که مورد پذیرش او نیست، نقض غرض است. و مبنای استظهاری، زیرا ظهور حال معصوم (ع) این است که در صدد مراقبت از اغراض دین است. نک: مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، ص 195، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، 1389ش.
- [سایر] آیا تقریر معصوم(ع) شامل تشخیص موضوعات نیز میشود؟
- [سایر] ولایت فقیه؛ فقیه عادل یا فقیه معصوم؟
- [آیت الله بهجت] در عدالت عادل هایی که شاهِد طلاق می شوند، آیا حسن ظاهر کافی است یا احراز عدالت واقعی لازم است؟
- [آیت الله اردبیلی] فرق بین گناه صغیره و کبیره که در بحث عدالت مطرح میشود، چیست؟
- [سایر] چرا پیشرفت در کنار عدالت قرار گرفته است؟ تبیین بیانات رهبری در خصوص نسبت میان پیشرفت و عدالت؟
- [آیت الله بهجت] آیا بین عدالت لازم در تقلید، با عدالت قاضی و یا امام جماعت تفاوت مرتبه وجود دارد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در عدالت عادلهایی که شاهدِ طلاق می شوند، آیا حسن ظاهر کافی است یا احراز عدالت واقعی لازم است؟
- [سایر] اگر خداند عادل است، پس چرا با اعطای «عصمت» عدهای را از گناه مصون کرده است و به مابقی این عصمت را نداده است تا مرتکب گناه شوند؟!
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شخصی را وکیل کرده ام تا همسرم را طلاق دهد و نمی دانم دو شاهد عادلِ لازم در طلاق واقعاً عادل بوده اند یا خیر؟
- [سایر] در بین صاحب نظران بحث است که آیا میل به عدالت با قطع نظر از منافع شخصی انسان ، فطری است و در نهاد انسان وجود دارد یا خیر؟
- [آیت الله اردبیلی] تقلید در احکام، این است که در حین عمل تصمیم و التزام داشته باشد به احکامی که مجتهد از ادله شرعی استنباط کرده است عمل نماید و تقلید به این معنا، موضوع جواز یا وجوب بقاء بر تقلید میت وعدم جواز عدول از تقلید مجتهد زنده به مجتهد زنده دیگر است. و از مجتهدی باید تقلید کرد که بالغ، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلال زاده، زنده، عادل و اعلم باشد (یعنی در فهمیدن حکم خدا از ادله شرعی و درک موضوعات از تمام مجتهدین زمان خود استادتر باشد) و دنیا طلب نباشد به طوری که منافات با عدالت داشته باشد و همچنین بنابر مشهور مرد باشد.
- [آیت الله اردبیلی] مجتهد و اعلم را از سه راه میتوان شناخت: اوّل: خود انسان اطمینان کند، مثل آن که از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را تشخیص دهد و یا از خبر دادن شخص مورد اعتماد و آگاهی، به اعلم بودن او اطمینان یابد. دوم:دو نفر عالم عادل که میتوانند مجتهد اعلم را تشخیص دهند، مجتهد یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند، به شرط آن که دو نفر عالم عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند. سوم: عدّهای از اهل علم که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا میشود، مجتهد یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند .
- [آیت الله بروجردی] فقیری که فطره به او میدهند لازم نیست عادل باشد، ولی احتیاط واجب آن است که به شرابخوار و کسی که آشکارا معصیت میکند فطره ندهند.
- [آیت الله بروجردی] (مجتهد) و (اعلم) را از سه راه میتوان شناخت:اوّل:آن که خود انسان یقین کند، مثل آن که از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.دوم:آن که دو نفر عادل که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند، به شرط آن که دو نفر عالم عادل دیگر با گفتهی آنان مخالفت ننمایند.سوم:آن که عدّهای از اهل علم که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفتهی آنان اطمینان پیدا میشود، مجتهد بودن یا اعلم بودنِ کسی را تصدیق کنند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . فقیری که فطره به او می دهند، لازم نیست عادل باشد ولی احتیاط واجب آن است که به شراب خوار و کسی که آشکارا معصیت می کند فطره ندهند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] همه شرائطی که در امام جماعت لازم است باید در امام جمعه هم باشد مانند: عقل، ایمان، حلال زادگی و عدالت. ولی امامت کودکان و زنان در نماز جمعه جائز نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] فقیری که فطره به او می دهند، لازم نیست عادل باشد. ولی احتیاط واجب آن است که به شراب خوار و کسی که آشکارا معصیت می کند فطره ندهند.
- [آیت الله وحید خراسانی] فقیری که فطره به او می دهند لازم نیست عادل باشد ولی احتیاط واجب ان است که به شرابخوار و تارک نماز و کسی که اشکارا معصیت کبیره می کند فطره ندهند
- [آیت الله نوری همدانی] همة شرائطی که در امام جماعت لازم است باید در امام جمعه هم باشد مانند عقل ، ایمان حلال زادگی و عدالت . ولی امامت کودکان و زنان در نماز جمعه جائز نیست اگر چه در نمازهای دیگر برای خودشان جائز است .
- [آیت الله خوئی] فقیری که فطره به او میدهند لازم نیست عادل باشد، ولی دادن به شرابخور جایز نیست و احتیاط واجب آن است که به بینماز و کسی که آشکارا معصیت میکند فطره ندهند.