اسلام معتقد است که در نهاد بشر عدالت خواهی وجود دارد ، گر چه منافعش را نیز تامین نکند. اگر بشر خوب تربیت شود به جایی میرسد که خودش واقعا عدالت خواه میشود. برای اثبات این مطلب می توانیم مواردی را عرضه کنیم که افرادی عادل و عدالت خواه بوده اند در حالی که منافعشان هم ایجاب نمی کرده است ولی عدالت ، ایده و هدف و آرزویشان بوده است ، بلکه عدالت را در حد یک محبوب دوست داشته اند و خودشان را فدای راه عدالت کرده اند. در مقابل ، اکثر فیلسوفان اروپا معتقدند که در نهاد بشر چنین قوه و نیرویی اساسا وجود ندارد ، و همین فکر است که دنیا را به آتش جنگ سوق داده و میدهد. آنان معتقدند که عدالت اختراع مردان زبون است ؛ زیرا مردان ضعیف و زبون وقتی در مقابل افراد قوی قرار گرفتند چون زور نداشتند با آنها مبارزه کنند کلمه عدالت را اختراع کردند که عدالت خوب است و انسان باید عدل باشد. و دلیلش هم این است که همین شخص طرفدار عدالت اگر خودش زورمند شود همان کاری را خواهد کرد که آن زورمند سابق میکرد. ((نیچه))، فیلسوف معروف آلمانی می نویسد:((چقدر زیاد اتفاق افتاده که من خندیده ام وقتی دیده ام ضعفا دم از عدالت و عدالت خواهی میزنند. نگاه می کنم می بینم اینها که می گویند عدالت ، چون چنگال ندارند. می گویم : ای بیچاره ! تو اگر چنگال می داشتی هرگز چنین حرفی را نمی زدی)). این گروه خود نیز بر دو دسته اند: یک دسته می گوید: عدالت را به عنوان یک آرزو نباید به دنبالش رفت : بلکه باید به دنبال قوت و نیرو رفت . و گروهی دیگر معتقدند که به دنبال عدالت باید رفت از آن جهت که منافع فرد در آن است نه از جهت مطلوبیت ذاتی آن . برتراند راسل فکرش چنین است . ولی از همه این اقوال که بگذریم هنگامی که به فطرت خود باز می گردیم در می یابیم که موضوع عدالت خواهی از امور فطری بشر است . فطری بودن عدالت خواهی را از چند راه می توان به اثبات رسانید: 1- درون کاوی و مطالعه حالات روانی ؛ زیرا گرایشهای فطری از نهاد روح و جان انسان سرچشمه گرفته و از پدیده های روانی اوست . 2- رجوع به آرای روان شناسان که به فعالیت های روانی و رفتارهایی که نمودار آنها است می پردازد. منبع :موعود شناسی وپاسخ به شبهات، نویسنده: علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران
در بین صاحب نظران بحث است که آیا میل به عدالت با قطع نظر از منافع شخصی انسان ، فطری است و در نهاد انسان وجود دارد یا خیر؟
اسلام معتقد است که در نهاد بشر عدالت خواهی وجود دارد ، گر چه منافعش را نیز تامین نکند. اگر بشر خوب تربیت شود به جایی میرسد که خودش واقعا عدالت خواه میشود. برای اثبات این مطلب می توانیم مواردی را عرضه کنیم که افرادی عادل و عدالت خواه بوده اند در حالی که منافعشان هم ایجاب نمی کرده است ولی عدالت ، ایده و هدف و آرزویشان بوده است ، بلکه عدالت را در حد یک محبوب دوست داشته اند و خودشان را فدای راه عدالت کرده اند.
در مقابل ، اکثر فیلسوفان اروپا معتقدند که در نهاد بشر چنین قوه و نیرویی اساسا وجود ندارد ، و همین فکر است که دنیا را به آتش جنگ سوق داده و میدهد. آنان معتقدند که عدالت اختراع مردان زبون است ؛ زیرا مردان ضعیف و زبون وقتی در مقابل افراد قوی قرار گرفتند چون زور نداشتند با آنها مبارزه کنند کلمه عدالت را اختراع کردند که عدالت خوب است و انسان باید عدل باشد. و دلیلش هم این است که همین شخص طرفدار عدالت اگر خودش زورمند شود همان کاری را خواهد کرد که آن زورمند سابق میکرد.
((نیچه))، فیلسوف معروف آلمانی می نویسد:((چقدر زیاد اتفاق افتاده که من خندیده ام وقتی دیده ام ضعفا دم از عدالت و عدالت خواهی میزنند. نگاه می کنم می بینم اینها که می گویند عدالت ، چون چنگال ندارند. می گویم : ای بیچاره ! تو اگر چنگال می داشتی هرگز چنین حرفی را نمی زدی)).
این گروه خود نیز بر دو دسته اند: یک دسته می گوید: عدالت را به عنوان یک آرزو نباید به دنبالش رفت : بلکه باید به دنبال قوت و نیرو رفت . و گروهی دیگر معتقدند که به دنبال عدالت باید رفت از آن جهت که منافع فرد در آن است نه از جهت مطلوبیت ذاتی آن . برتراند راسل فکرش چنین است .
ولی از همه این اقوال که بگذریم هنگامی که به فطرت خود باز می گردیم در می یابیم که موضوع عدالت خواهی از امور فطری بشر است .
فطری بودن عدالت خواهی را از چند راه می توان به اثبات رسانید:
1- درون کاوی و مطالعه حالات روانی ؛ زیرا گرایشهای فطری از نهاد روح و جان انسان سرچشمه گرفته و از پدیده های روانی اوست .
2- رجوع به آرای روان شناسان که به فعالیت های روانی و رفتارهایی که نمودار آنها است می پردازد.
منبع :موعود شناسی وپاسخ به شبهات، نویسنده: علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران
- [آیت الله بروجردی] شخصی که زوجهاش را میخواهد طلاق دهد در حضور عدلین، باید عدالت آنها به نظر زوج مُحرَز باشد، یا این که به نظر وکیل زوج در طلاق؟ و با اختلاف نظر زوج و وکیل در عدالت، میزان چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] فرق بین گناه صغیره و کبیره که در بحث عدالت مطرح میشود، چیست؟
- [آیت الله خامنه ای] به نظر شما معنای عدالت چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر دو عالم عادل خبره بگویند: (زید اعلم است) و یک عالم عادل خبره بگوید: (عمرو اعلم است) و یک عالم عادل خبره دیگر بگوید: (بکر اعلم است) در این صورت آیا حتماً باید از زید تقلید کرد، یا چون یک عالم عادل خبره گفته عمرو اعلم است و عالم عادل خبره دیگر بکر را اعلم میداند، اینها روی هم میشوند دو عالم عادل خبره، و در نتیجه بین نظر این دو عالم عادل خبره و نظر دو عالم عادل خبرهای که زید را اعلم میدانند تعارض پیش میآید، و شخص مخیّر است که از هر کدام از این سه نفر تقلید نماید؟
- [سایر] آیا اظهار نظر سیاسی، باعث رد عدالت امام جماعت میشود؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا صاحب دفتر ازدواج بودن به عدالت امام جماعت ضرر وارد می کند؟
- [آیت الله بهجت] آیا صاحب دفتر ازدواج بودن، به عدالت امام جماعت خدشه وارد می کند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شخصی را وکیل کرده ام تا همسرم را طلاق دهد و نمی دانم دو شاهد عادلِ لازم در طلاق واقعاً عادل بوده اند یا خیر؟
- [سایر] وظیفه انسان در برابر عدالت و ظلم چیست؟
- [سایر] عدالت از نظر امام خمینی و آیت الله خامنه ای چه تعریفی دارد؟ از نظر ایشان آزادی چه تعریفی دارد؟ نحوه پیوند و تعامل عدالت و آزادی در جامعه دینی با توجه به دیدگاه های ایشان به چه نحوی است؟
- [آیت الله سبحانی] هرگاه بر اثر شیاع یا شهادت دو عادل یا یک عادل، ثابت شود که نقطه مورد نظر مسجد است، اعتکاف در آن جایز است.
- [آیت الله اردبیلی] عدالت امام جماعت از چند راه ثابت میشود: اوّل: انسان به عدالت امام جماعت وثوق و اطمینان پیدا کند و فرقی نمیکند که اطمینان از چه راهی حاصل شود، به شرط این که انسان از افراد آشنا به مسائل باشد و از افرادی نباشد که با کمترین چیز به امری اطمینان کند. دوم: شهادت دو مرد عادل به شرط آن که دو مرد عادل دیگر برخلاف آن شهادت ندهند و حتّی اگر یک مرد عادل که گفته او موجب وثوق است، بر خلاف آن شهادت دهد، نمیتوان به شهادت آنها اکتفا کرد. سوم: حسن ظاهر امام جماعت که از رفتار او در اجتماع حاصل میشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] موقعی انسان میتواند مشغول نماز شود که خودش یا نوع مردم اطمینان کنند که وقت داخل شده یا دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند و بنا بر احتیاط واجب خبر دادن یک نفر عادل کافی نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر یک عادل خبر دهد یا شخصی که مورد وثوق است خبر دهد و ظن بر خلاف گفته او نباشد که سفر انسان هشت فرسخ است باید نماز را شکسته بخواند
- [آیت الله خوئی] اگر یک عادل یا شخص موثقی خبر دهد که سفر انسان هشت فرسخ است، باید نماز را هم شکسته بخواند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر دو عادل یا شخص موثقی خبر دهد که سفر انسان هشت فرسخ است؛ باید نماز را شکسته بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مجتهد و اعلم و واجد سایر شرایط تقلید را از سه راه میتوان شناخت: اوّل: آن که خود انسان از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم و واجد سایر شرایط را بشناسد و به آن یقین یا اطمینان حاصل کند. در تشخیص مجتهد و اعلم، لازم نیست خود انسان مجتهد باشد. دوّم: آن که از راهی برای خود انسان یا برای نوع مردم در این شرایط، اطمینان حاصل شود، مثلاً عدهای از اهل علم که میتوانند مجتهد و اعلم و واجد شرایط را تشخیص دهند، واجد شرایط بودن کسی را تصدیق کنند و از گفته آنان برای شخص انسان یا نوع مردم اطمینان پیدا شود. سوم: آن که دو مرد عالم عادل که میتوانند واجد شرایط تقلید را تشخیص دهند، بدان گواهی دهند به شرط آن که دو مرد عالم عادل دیگر با نظر آنان مخالفت ننمایند و بنا بر احتیاط واجب اگر یک نفر عالم عادل گواهی دهد باید احتیاط کرد. و چنانچه دو مرد عالم عادل یا بیشتر، به واجد شرایط تقلید بودن کسی شهادت دهند، لازم نیست انسان تحقیق کند که آیا دو مرد عالم عادل دیگر برخلاف نظر آنها شهادت میدهند یا خیر.
- [آیت الله سیستانی] اگر یک عادل ، یا شخص موثّقی ، خبر دهد که سفر انسان هشت فرسخ است ، و انسان به گفته او اطمینان پیدا کند ، باید نماز را شکسته بخواند .
- [آیت الله شبیری زنجانی] کر بودن آب به دو راه ثابت میشود: اوّل: آن که خود انسان یا نوع مردم یقین یا اطمینان کنند و چنانچه در موردی، نوع مردم اطمینان ندارند و انسان برخلاف متعارف، اطمینان داشته باشد کفایت نمیکند. دوّم: آن که دو مرد عادل به آن خبر دهند و بنا بر احتیاط واجب قول یک نفر عادل کفایت نمیکند.
- [آیت الله سیستانی] اگر عدّهای بگویند که خورشید یا ماه گرفته است، چنانچه انسان از گفته آنان یقین یا اطمینان شخصی پیدا نکند و نماز آیات نخواند و بعد معلوم شود راست گفتهاند، در صورتی که تمام خورشید یا ماه گرفته باشد، باید نماز آیات را بخواند، ولی اگر مقداری از آن گرفته باشد، خواندن نماز آیات بر او واجب نیست. و همچنین است اگر دو نفر که عادل بودن آنان معلوم نیست بگویند خورشید یا ماه گرفته، بعد معلوم شود که عادل بودهاند.