بزرگ‌ترین دشمن ایدئولوژیک اسلام، آمریکا است، یا انگلیس، یا وهابیان و سلفیان؟ چون هر سه‌ی آنها به شدت در حال تبلیغ شیطان و شیطان‌پرستی هستند.
در ارتباط با پرسش مطرح شده، وقتی به قرآن کریم مراجعه می‌‌کنیم، می‌بینیم که هر کدام از دشمنان را می‌‌توان از جنبه خاصی خطرناک‌‌تر از دیگری دانست.  به عنوان نمونه، در طول تاریخ، عکس العمل‌‌های یهود، نصارا و مشرکان در برابر مسلمانان، در مقایسه با یکدیگر، متفاوت بوده است. گاهی یهودی‌‌ها، دشمنیِ بیشتری از خود آشکار کرده‌‏اند و گاهی مسیحیان دست به جنگ‌‌های سختی با مسلمانان زده‌‏اند؛ مانند جنگ‌‌های صلیبی. به هر حال مخالفت‌‌ها و دشمنی‏‌های مخالفان اسلام در مقام سنجش با یکدیگر متفاوت بوده است. قرآن کریم عداوت و دشمنی یهودیان را نسبت به مسلمانان شدیدتر از مسیحیان اعلام می‌‌نماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا إِنَّا نَصاری‏ ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُون»؛[1] به طور مسلّم، دشمن‌‌ترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت، و نزدیک‌‌ترین دوستان به مؤمنان را کسانی می‌‏یابی که می‏‌گویند ما نصارا هستیم. این بدان جهت است که در میان آنها، افرادی عالم و تارک دنیا هستند و آنها (در برابر حق) تکبّر نمی‌‏‌ورزند. تاریخ اسلام به خوبی گواه این حقیقت است؛ زیرا در بسیاری از صحنه‌‏های نبردهای ضد اسلامی، قوم یهود به طور مستقیم یا غیر مستقیم دخالت داشتند و از هر گونه کار شکنی و دشمنی خودداری نمی‌‏کردند. افراد بسیار کمی از آنها به اسلام گرویدند، در حالی‌‌که در نبردهای اولیه اسلامی، کمتر مسلمانان را مواجه با مسیحیان می‌‏بینیم. نیز افراد زیادی از آنها را مشاهده می‏‌کنیم که به صفوف مسلمانان پیوستند. سپس قرآن دلیل این تفاوت روحیه و خط مشی اجتماعی را طی چند جمله بیان کرده، می‌فرماید: مسیحیان معاصر پیامبر(ص) امتیازاتی داشتند که در یهود نبود؛ مانند: 1. در میان آنها جمعی دانشمند بودند که به اندازه دانشمندان دنیاپرست یهود در کتمان حقیقت کوشش نداشتند: «ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ»؛[2] نیز در میان آنها جمعی تارک دنیا بودند که درست در نقطه مقابل حریصان یهود گام برمی‌‏داشتند، هر چند گرفتار انحرافاتی بودند ولی باز در سطحی بالاتر از یهود قرار داشتند: «و رهبانا». بسیاری از آنها در برابر پذیرش حق خاضع بودند و تکبری از خود نشان نمی‏‌دادند، در حالی‌که اکثریت یهود به دلیل این‌که خود را نژاد برتر می‌‏دانستند، از قبول آیین اسلام که از نژاد یهود برنخاسته بود، سر باز می‏‌زدند: «و انهم لا یستکبرون». 2. جمعی از آنان (مانند جمعی از مسیحیان حبشه) هنگامی که آیات قرآن را می‌‏شنیدند، اشک شوق از دیدگانشان به دلیل دست یافتن به حق سرازیر می‏‌شد: «وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَری‏ أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ»؛[3] و هر زمان آیاتی را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، چشم‌های آنها را می‏‌بینی که (از شوق،) اشک می‏‌ریزد، به جهت حقیقتی که دریافته‌‏اند. و با صراحت و شهامت و بی‌‏نظری صدا می‌‏زدند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم، ما را از گواهان حق و همراهان محمد(ص) و یاران او قرار ده: «یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ».[4] آنها به قدری تحت تأثیر آیات تکان دهنده این کتاب آسمانی قرار می‌‏گرفتند که می‏ گفتند: چگونه ممکن است ما به خداوند یگانه و حقایقی که از طرف او آمده است ایمان نیاوریم، در حالی‌که انتظار داریم ما را در زمره جمعیت صالحان قرار دهد. البته، شایان توجه است که، این مقایسه بیشتر درباره یهود و مسیحیان معاصر پیامبر اسلام(ص) است؛ زیرا یهود با این‌که دارای کتاب آسمانی بودند، به دلیل دلبستگی بیش از اندازه به مادیات، در صف مشرکانی قرار گرفته بودند که از نظر مذهبی با آنها هیچ وجه اشتراکی نداشتند، در حالی‌که در ابتدا، یهودیان مبشران اسلام محسوب می‌‏شدند و انحرافاتی مانند تثلیث و غلو مسیحیت را نداشتند، اما دنیاپرستی شدید آنها را به کلی از حق بی‌گانه کرد، در حالی‌که مسیحیان آن عصر چنین نبودند. ولی تاریخ گذشته و معاصر نشان می‌دهد که مسیحیان قرون بعد، درباره اسلام و مسلمانان، مرتکب جنایاتی شدند که دست کمی از یهود نداشت. جنگ‌های طولانی و خونین صلیبی در گذشته و تحریکات فراوانی که امروز از ناحیه استعمار کشورهای مسیحی بر ضد اسلام و مسلمانان می‏شود چیزی نیست که بر کسی پنهان باشد.[5] البته امروزه ممکن است وهابی‌‌ها و سلفی‌‌ها بدتر از آن دو باشند؛ چرا که آنها با نام اسلام دست به کشتار مردم بی‌دفاع و بی‌گناه می‌‌‌زنند و اماکن و آثار اسلامی را نابود می‌کنند. و علمای آنها با فتاوای خلاف شرع ضربه‌ای که به اسلام و مسلمانان می‌‌زنند به مراتب بدتر از آنها است؛ لذا آنها را می‌توان به عنوان دشمن اسلام در زمینه ایدئولوژیک نامید.   [1] مائده، 82. [2] . همان. [3] . مائده، 83. [4] . همان. [5] . ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏5، ص 55- 59، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1374ش.
عنوان سوال:

بزرگ‌ترین دشمن ایدئولوژیک اسلام، آمریکا است، یا انگلیس، یا وهابیان و سلفیان؟ چون هر سه‌ی آنها به شدت در حال تبلیغ شیطان و شیطان‌پرستی هستند.


پاسخ:

در ارتباط با پرسش مطرح شده، وقتی به قرآن کریم مراجعه می‌‌کنیم، می‌بینیم که هر کدام از دشمنان را می‌‌توان از جنبه خاصی خطرناک‌‌تر از دیگری دانست.
 به عنوان نمونه، در طول تاریخ، عکس العمل‌‌های یهود، نصارا و مشرکان در برابر مسلمانان، در مقایسه با یکدیگر، متفاوت بوده است. گاهی یهودی‌‌ها، دشمنیِ بیشتری از خود آشکار کرده‌‏اند و گاهی مسیحیان دست به جنگ‌‌های سختی با مسلمانان زده‌‏اند؛ مانند جنگ‌‌های صلیبی. به هر حال مخالفت‌‌ها و دشمنی‏‌های مخالفان اسلام در مقام سنجش با یکدیگر متفاوت بوده است.
قرآن کریم عداوت و دشمنی یهودیان را نسبت به مسلمانان شدیدتر از مسیحیان اعلام می‌‌نماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا إِنَّا نَصاری‏ ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُون»؛[1] به طور مسلّم، دشمن‌‌ترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت، و نزدیک‌‌ترین دوستان به مؤمنان را کسانی می‌‏یابی که می‏‌گویند ما نصارا هستیم. این بدان جهت است که در میان آنها، افرادی عالم و تارک دنیا هستند و آنها (در برابر حق) تکبّر نمی‌‏‌ورزند.
تاریخ اسلام به خوبی گواه این حقیقت است؛ زیرا در بسیاری از صحنه‌‏های نبردهای ضد اسلامی، قوم یهود به طور مستقیم یا غیر مستقیم دخالت داشتند و از هر گونه کار شکنی و دشمنی خودداری نمی‌‏کردند. افراد بسیار کمی از آنها به اسلام گرویدند، در حالی‌‌که در نبردهای اولیه اسلامی، کمتر مسلمانان را مواجه با مسیحیان می‌‏بینیم. نیز افراد زیادی از آنها را مشاهده می‏‌کنیم که به صفوف مسلمانان پیوستند. سپس قرآن دلیل این تفاوت روحیه و خط مشی اجتماعی را طی چند جمله بیان کرده، می‌فرماید: مسیحیان معاصر پیامبر(ص) امتیازاتی داشتند که در یهود نبود؛ مانند:
1. در میان آنها جمعی دانشمند بودند که به اندازه دانشمندان دنیاپرست یهود در کتمان حقیقت کوشش نداشتند: «ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ»؛[2] نیز در میان آنها جمعی تارک دنیا بودند که درست در نقطه مقابل حریصان یهود گام برمی‌‏داشتند، هر چند گرفتار انحرافاتی بودند ولی باز در سطحی بالاتر از یهود قرار داشتند: «و رهبانا».
بسیاری از آنها در برابر پذیرش حق خاضع بودند و تکبری از خود نشان نمی‏‌دادند، در حالی‌که اکثریت یهود به دلیل این‌که خود را نژاد برتر می‌‏دانستند، از قبول آیین اسلام که از نژاد یهود برنخاسته بود، سر باز می‏‌زدند: «و انهم لا یستکبرون».
2. جمعی از آنان (مانند جمعی از مسیحیان حبشه) هنگامی که آیات قرآن را می‌‏شنیدند، اشک شوق از دیدگانشان به دلیل دست یافتن به حق سرازیر می‏‌شد: «وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَری‏ أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ»؛[3] و هر زمان آیاتی را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، چشم‌های آنها را می‏‌بینی که (از شوق،) اشک می‏‌ریزد، به جهت حقیقتی که دریافته‌‏اند.
و با صراحت و شهامت و بی‌‏نظری صدا می‌‏زدند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم، ما را از گواهان حق و همراهان محمد(ص) و یاران او قرار ده: «یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ».[4]
آنها به قدری تحت تأثیر آیات تکان دهنده این کتاب آسمانی قرار می‌‏گرفتند که می‏ گفتند: چگونه ممکن است ما به خداوند یگانه و حقایقی که از طرف او آمده است ایمان نیاوریم، در حالی‌که انتظار داریم ما را در زمره جمعیت صالحان قرار دهد.
البته، شایان توجه است که، این مقایسه بیشتر درباره یهود و مسیحیان معاصر پیامبر اسلام(ص) است؛ زیرا یهود با این‌که دارای کتاب آسمانی بودند، به دلیل دلبستگی بیش از اندازه به مادیات، در صف مشرکانی قرار گرفته بودند که از نظر مذهبی با آنها هیچ وجه اشتراکی نداشتند، در حالی‌که در ابتدا، یهودیان مبشران اسلام محسوب می‌‏شدند و انحرافاتی مانند تثلیث و غلو مسیحیت را نداشتند، اما دنیاپرستی شدید آنها را به کلی از حق بی‌گانه کرد، در حالی‌که مسیحیان آن عصر چنین نبودند.
ولی تاریخ گذشته و معاصر نشان می‌دهد که مسیحیان قرون بعد، درباره اسلام و مسلمانان، مرتکب جنایاتی شدند که دست کمی از یهود نداشت.
جنگ‌های طولانی و خونین صلیبی در گذشته و تحریکات فراوانی که امروز از ناحیه استعمار کشورهای مسیحی بر ضد اسلام و مسلمانان می‏شود چیزی نیست که بر کسی پنهان باشد.[5]
البته امروزه ممکن است وهابی‌‌ها و سلفی‌‌ها بدتر از آن دو باشند؛ چرا که آنها با نام اسلام دست به کشتار مردم بی‌دفاع و بی‌گناه می‌‌‌زنند و اماکن و آثار اسلامی را نابود می‌کنند. و علمای آنها با فتاوای خلاف شرع ضربه‌ای که به اسلام و مسلمانان می‌‌زنند به مراتب بدتر از آنها است؛ لذا آنها را می‌توان به عنوان دشمن اسلام در زمینه ایدئولوژیک نامید.   [1] مائده، 82. [2] . همان. [3] . مائده، 83. [4] . همان. [5] . ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏5، ص 55- 59، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1374ش.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین