تعریف میراث؟ میراث چیست؟
«میراث»، بر وزن مفعال، در اصل، «مِوراث» بود؛ چون حرف عله «واو» ماقبلش مکسور بود قلب به یاء شده است.[1] در وجه اشتقاق میراث، دو احتمال وجود دارد که تعریف آن با قبول هر کدام از دو احتمال و دیدگاه، متفاوت خواهد شد. 1. میراث، به معنای ارث،[2] و مشتق از آن باشد، در این صورت، تعریفش چنین می‌شود: «استحقاقُ إنسانٍ بموت آخر بنسبٍ أو سببٍ شیئاً بالأصالة»؛ میراث، عبارت است از سزاوار بودن انسان[3] نسبت به اموال فرد دیگری که مرگش فرا رسیده به دلیل ارتباط سببی یا نسبی با او و بدون هیچ دلیل دیگر.[4] 2. میراث، به معنای موروث،[5] و مشتق از آن باشد، در این صورت تعریفش چنین می‌شود: «ما یستحقه إنسان بموت آخر بنسب أو سبب بالأصالة»؛ میراث، عبارت است از: مالی که انسان، تنها به دلیل ارتباط سببی و نسبی، استحقاق به دست آوردن آن را به واسطه مرگ دیگری پیدا می‌کند.[6] تعریف اول، تعریف مصدری میراث می‌باشد، از این رو با لفظ استحقاق که مصدر باب استفعال بوده شروع شده است. بنابراین نفس ارث بردن را که اسم معنا و از معانی غیر ملموسه در خارج است، میراث گویند.[7] اما تعریف دوم، که تعریف اسمی میراث می‌باشد، با لفظ «ما» آغاز شده تا شیء بودن و اسم عین بودن را برساند. بنابراین، به اموال بجا مانده از میت، که از اعیان خارجی و از معانی قابل لمس در خارج است میراث گفته می‌شود.[8]   [1] . عاملی، شهید ثانی، زین الدین بن علی‌، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة( المحشّٰی- کلانتر)، شارح: کلانتر، سید محمد‌، ج 8، ص 11، کتابفروشی داوری‌، قم، چاپ اول، 1410 ق. [2] . مصدر ثلاثی مجرد است. [3] . وارث. [4] . الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج‌ 8، ص 11.‌ [5] . اسم مفعول، از ماده ارث است. [6] . الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج ‌8، ص 12 – 13. [7] . همان، ص 11.‌ [8] . همان، ص 12.‌
عنوان سوال:

تعریف میراث؟ میراث چیست؟


پاسخ:

«میراث»، بر وزن مفعال، در اصل، «مِوراث» بود؛ چون حرف عله «واو» ماقبلش مکسور بود قلب به یاء شده است.[1]
در وجه اشتقاق میراث، دو احتمال وجود دارد که تعریف آن با قبول هر کدام از دو احتمال و دیدگاه، متفاوت خواهد شد.
1. میراث، به معنای ارث،[2] و مشتق از آن باشد، در این صورت، تعریفش چنین می‌شود: «استحقاقُ إنسانٍ بموت آخر بنسبٍ أو سببٍ شیئاً بالأصالة»؛ میراث، عبارت است از سزاوار بودن انسان[3] نسبت به اموال فرد دیگری که مرگش فرا رسیده به دلیل ارتباط سببی یا نسبی با او و بدون هیچ دلیل دیگر.[4]
2. میراث، به معنای موروث،[5] و مشتق از آن باشد، در این صورت تعریفش چنین می‌شود: «ما یستحقه إنسان بموت آخر بنسب أو سبب بالأصالة»؛ میراث، عبارت است از: مالی که انسان، تنها به دلیل ارتباط سببی و نسبی، استحقاق به دست آوردن آن را به واسطه مرگ دیگری پیدا می‌کند.[6]
تعریف اول، تعریف مصدری میراث می‌باشد، از این رو با لفظ استحقاق که مصدر باب استفعال بوده شروع شده است. بنابراین نفس ارث بردن را که اسم معنا و از معانی غیر ملموسه در خارج است، میراث گویند.[7]
اما تعریف دوم، که تعریف اسمی میراث می‌باشد، با لفظ «ما» آغاز شده تا شیء بودن و اسم عین بودن را برساند. بنابراین، به اموال بجا مانده از میت، که از اعیان خارجی و از معانی قابل لمس در خارج است میراث گفته می‌شود.[8]   [1] . عاملی، شهید ثانی، زین الدین بن علی‌، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة( المحشّٰی- کلانتر)، شارح: کلانتر، سید محمد‌، ج 8، ص 11، کتابفروشی داوری‌، قم، چاپ اول، 1410 ق. [2] . مصدر ثلاثی مجرد است. [3] . وارث. [4] . الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج‌ 8، ص 11.‌ [5] . اسم مفعول، از ماده ارث است. [6] . الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج ‌8، ص 12 – 13. [7] . همان، ص 11.‌ [8] . همان، ص 12.‌





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین