صبر جمیل در آیه پنج سوره معارج: (فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلا) به چه معنا است؟
«صبر جمیل» به معنای «شکیبایی زیبا» است، و آن صبر و استقامتی است که برای خدا صورت گیرد و تداوم داشته باشد؛ یأس و ناامیدی به آن راه نیابد؛ و توأم با بی‌تابی، شکوه و آه و ناله نگردد. صبر جمیل؛ شکیبایی در برابر حوادث سخت و آزمایش‌های سنگینی است که نشانه شخصیت و وسعت روح آدمی است. صبر و بردباری از اوصاف برجسته پیام آوران الهی است که در بهره‌مندی آنان از ولایت و رسالت تأثیرگذار بوده است. صبر جمیل؛ صبری است که پیامبران الهی در برابر اذیت و آزار مخالفان و مشرکان می‌دیدند؛ مشرکان و مخالفان آنان را ساحر و دروغ‌گو می‌خواندند؛ بشارت‌های آنان را تکذیب می‌کردند، اما آنان  لب به شکوه باز نمی‌کردند. مؤمنان کسانی هستند که در برابر حوادث هرگز پیمانه صبرشان لبریز نمی‌‏گردد، و سخنی که نشان دهنده ناسپاسی و کفران و بی‏‌تابی باشد بر زبانشان جاری نمی شود؛ صبر آنها، صبر زیبا و جمیل است. همان‌گونه که بیان شد؛ صبر و بردباری از اوصاف برجسته پیام آوران و اولیای الهی است، اما برخی از آنان نمونه بارز شکیبایی‌اند؛ نظیر صبر حضرت ایوب(ع) در برابر رنج‌های فراوان، بیماری‌های بسیار شدید که موجب شد تا خانواده و بستگان نزدیکش از او فاصله بگیرند، به گونه‌ای که تنها ماند، نه یارای حرکت داشت و نه کسی بود تا او را کمک کند، اما هرگز لب به ناله و شکوه نگشود و جز به خدای متعال به کسی متوسل نشد.[1] شکیبایی حضرت ایوب در برابر حوادث و ناملایمات به اندازه‌ای زیبا و برجسته است که در فرهنگ دینی ما «صبر ایوب» عنوان نمادینی شده که زبان‌زد خاص و عام است. صبر یعقوب در فراق یوسف(ع)،[2] صبر پیامبر اسلام(ص) در برابر استهزاء و تکذیب و آزار مخالفان،[3] بویژه تحمل شرایط سخت محاصره در شعب ابی‌طالب، صبر امام علی(ع) به مدت 25 سال برای صیانت از کیان اسلام،[4] صبر امام حسین(ع) در روز عاشورا[5] و صبر زینب کبری(س) در برابر حوادث روز عاشورا، کوفه و شام.[6] این نوع صبرها از مصادیق روشن صبر جمیل در تعالیم و آموزه‌های دینی ما است. نکته‌ای که در این موضوع قابل دقت است، این است که اگر کسی سؤال کند در قرآن کریم در داستان حضرت یعقوب(ع) آمده است که وی در فراق یوسف آن‌قدر گریه کرد که چشمانش را از دست داد، آیا این بی‌تابی با صبر جمیل در تقابل نیست؟![7] پاسخ آن است که قلب انسان کانون عواطف است، جای تعجب نیست که در فراق فرزند، اشک انسان جاری شود، این یک امر عاطفی است، آنچه در این مورد مهم است؛ آن است که انسان کنترل خویشتن را از دست ندهد و سخنی بر خلاف رضای خدا نگوید و یا کاری بر خلاف خواست الهی مرتکب نشود. از روایات استفاده می ‏شود همین اشکال را هنگامی که پیامبر اکرم(ص) در مرگ فرزندش ابراهیم اشک می‌‏ریخت به آن‌حضرت گرفتند که شما ما را از بی­ صبری نهی می‌کنید، اما خودتان اشک می‌‏ریزید؟! پیامبر در جواب فرمود: چشم می‌‏گرید و قلب اندوهناک می‌‏شود، ولی چیزی که خدا را به خشم آورد نمی‌‏گویم.[8]   [1] . ر. ک: جوادی آملی، عبد الله، سیره پیامبران در قرآن، ج 7، ص 73 – 74، مرکز نشر اسراء، قم، چاپ دوم، 1379ش. [2] . «وَ جاؤُ عَلی‏ قَمیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمیلٌ..»؛ و پیراهن او را با خونی دروغین (آغشته ساخته، نزد پدر) آوردند گفت: «هوسهای نفسانی شما این کار را برایتان آراسته! من صبر جمیل (و شکیبایی خالی از ناسپاسی) خواهم داشت. یوسف، 18. [3] . «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلاً»؛ پس صبر جمیل پیشه کن. معارج، 5. [4] . «فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا»، شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صالح، صبحی، ص 48، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق. [5] . که در برابر انبوه مشکلات می‌فرمود: «إلهی رضی بقضائک لا معبود سواک‏»؛ صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم‏، شرح أصول الکافی، محقق، مصحح، خواجوی، محمد، ج ‏1، ص 96، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، چاپ اول، 1383 ش.‏ [6] . «فَقَالَ ابْنُ زِیَادٍ کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِکِ فَقَالَتْ مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا»؛ ابن زیاد گفت کار خدا را نسبت به برادر و اهل بیتت چگونه دیدی، حضرت زینب فرمود:‏ من جز زیبایی چیزی ندیدم. ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف علی قتلی الطفوف، ترجمه، فهری زنجانی، سید احمد، ص160، جهان، تهران، چاپ اول، 1348ش. [7] . ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏9، ص 351- 353، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش. [8] . حر عاملی، وسائل الشیعة، ج ‏3، ص 280، مؤسسة آل البیت علیهم السلام‏، قم، 1409ق. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِی حَدِیثٍ قَالَ: لَمَّا مَاتَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) هَمَلَتْ عَیْنُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) بِالدُّمُوعِ ثُمَو قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) تَدْمَعُ الْعَیْنُ وَ یَحْزَنُ الْقَلْبُ وَ لَا نَقُولُ مَا یُسْخِطُ الرَّب‏».
عنوان سوال:

صبر جمیل در آیه پنج سوره معارج: (فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلا) به چه معنا است؟


پاسخ:

«صبر جمیل» به معنای «شکیبایی زیبا» است، و آن صبر و استقامتی است که برای خدا صورت گیرد و تداوم داشته باشد؛ یأس و ناامیدی به آن راه نیابد؛ و توأم با بی‌تابی، شکوه و آه و ناله نگردد. صبر جمیل؛ شکیبایی در برابر حوادث سخت و آزمایش‌های سنگینی است که نشانه شخصیت و وسعت روح آدمی است.
صبر و بردباری از اوصاف برجسته پیام آوران الهی است که در بهره‌مندی آنان از ولایت و رسالت تأثیرگذار بوده است.
صبر جمیل؛ صبری است که پیامبران الهی در برابر اذیت و آزار مخالفان و مشرکان می‌دیدند؛ مشرکان و مخالفان آنان را ساحر و دروغ‌گو می‌خواندند؛ بشارت‌های آنان را تکذیب می‌کردند، اما آنان  لب به شکوه باز نمی‌کردند.
مؤمنان کسانی هستند که در برابر حوادث هرگز پیمانه صبرشان لبریز نمی‌‏گردد، و سخنی که نشان دهنده ناسپاسی و کفران و بی‏‌تابی باشد بر زبانشان جاری نمی شود؛ صبر آنها، صبر زیبا و جمیل است.
همان‌گونه که بیان شد؛ صبر و بردباری از اوصاف برجسته پیام آوران و اولیای الهی است، اما برخی از آنان نمونه بارز شکیبایی‌اند؛ نظیر صبر حضرت ایوب(ع) در برابر رنج‌های فراوان، بیماری‌های بسیار شدید که موجب شد تا خانواده و بستگان نزدیکش از او فاصله بگیرند، به گونه‌ای که تنها ماند، نه یارای حرکت داشت و نه کسی بود تا او را کمک کند، اما هرگز لب به ناله و شکوه نگشود و جز به خدای متعال به کسی متوسل نشد.[1] شکیبایی حضرت ایوب در برابر حوادث و ناملایمات به اندازه‌ای زیبا و برجسته است که در فرهنگ دینی ما «صبر ایوب» عنوان نمادینی شده که زبان‌زد خاص و عام است.
صبر یعقوب در فراق یوسف(ع)،[2] صبر پیامبر اسلام(ص) در برابر استهزاء و تکذیب و آزار مخالفان،[3] بویژه تحمل شرایط سخت محاصره در شعب ابی‌طالب، صبر امام علی(ع) به مدت 25 سال برای صیانت از کیان اسلام،[4] صبر امام حسین(ع) در روز عاشورا[5] و صبر زینب کبری(س) در برابر حوادث روز عاشورا، کوفه و شام.[6]
این نوع صبرها از مصادیق روشن صبر جمیل در تعالیم و آموزه‌های دینی ما است.
نکته‌ای که در این موضوع قابل دقت است، این است که اگر کسی سؤال کند در قرآن کریم در داستان حضرت یعقوب(ع) آمده است که وی در فراق یوسف آن‌قدر گریه کرد که چشمانش را از دست داد، آیا این بی‌تابی با صبر جمیل در تقابل نیست؟![7] پاسخ آن است که قلب انسان کانون عواطف است، جای تعجب نیست که در فراق فرزند، اشک انسان جاری شود، این یک امر عاطفی است، آنچه در این مورد مهم است؛ آن است که انسان کنترل خویشتن را از دست ندهد و سخنی بر خلاف رضای خدا نگوید و یا کاری بر خلاف خواست الهی مرتکب نشود.
از روایات استفاده می ‏شود همین اشکال را هنگامی که پیامبر اکرم(ص) در مرگ فرزندش ابراهیم اشک می‌‏ریخت به آن‌حضرت گرفتند که شما ما را از بی­ صبری نهی می‌کنید، اما خودتان اشک می‌‏ریزید؟! پیامبر در جواب فرمود: چشم می‌‏گرید و قلب اندوهناک می‌‏شود، ولی چیزی که خدا را به خشم آورد نمی‌‏گویم.[8]   [1] . ر. ک: جوادی آملی، عبد الله، سیره پیامبران در قرآن، ج 7، ص 73 – 74، مرکز نشر اسراء، قم، چاپ دوم، 1379ش. [2] . «وَ جاؤُ عَلی‏ قَمیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمیلٌ..»؛ و پیراهن او را با خونی دروغین (آغشته ساخته، نزد پدر) آوردند گفت: «هوسهای نفسانی شما این کار را برایتان آراسته! من صبر جمیل (و شکیبایی خالی از ناسپاسی) خواهم داشت. یوسف، 18. [3] . «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلاً»؛ پس صبر جمیل پیشه کن. معارج، 5. [4] . «فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا»، شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صالح، صبحی، ص 48، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق. [5] . که در برابر انبوه مشکلات می‌فرمود: «إلهی رضی بقضائک لا معبود سواک‏»؛ صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم‏، شرح أصول الکافی، محقق، مصحح، خواجوی، محمد، ج ‏1، ص 96، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، چاپ اول، 1383 ش.‏ [6] . «فَقَالَ ابْنُ زِیَادٍ کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِکِ فَقَالَتْ مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا»؛ ابن زیاد گفت کار خدا را نسبت به برادر و اهل بیتت چگونه دیدی، حضرت زینب فرمود:‏ من جز زیبایی چیزی ندیدم. ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف علی قتلی الطفوف، ترجمه، فهری زنجانی، سید احمد، ص160، جهان، تهران، چاپ اول، 1348ش. [7] . ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏9، ص 351- 353، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش. [8] . حر عاملی، وسائل الشیعة، ج ‏3، ص 280، مؤسسة آل البیت علیهم السلام‏، قم، 1409ق. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِی حَدِیثٍ قَالَ: لَمَّا مَاتَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) هَمَلَتْ عَیْنُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) بِالدُّمُوعِ ثُمَو قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) تَدْمَعُ الْعَیْنُ وَ یَحْزَنُ الْقَلْبُ وَ لَا نَقُولُ مَا یُسْخِطُ الرَّب‏».





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین