خداوند متعال در سوره معارج می فرمایند : ( سَأَلَ سَائلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ . لِّلْکَافِرِینَ لَیْسَ لَهُ دَافِعٌ . مِّنَ اللَّهِ ذِی الْمَعَارِجِ)[1] ؛ (تقاضاکننده‌ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد . این عذاب مخصوص کافران است، و هیچ کس نمی‌تواند آن را دفع کند . این عذاب از سوی خداوند ذی المعارج می باشد). ( صاحب معارج یعنی صاحب درجاتی آسمانی که عمل های بندگان و فوج فرشتگان از آن ها بالا می روند یا درجات کمال روحی مومنان و یا درجات معنوی فرشتگان و یا درجات اولیای خدا).[2] درباره شان نزول این آیه چند نظر وجود دارد؛ 1 بعد از حادثه غدیرخم: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، امیر مؤمنان علیه السلام را به امر الهی در غدیرخم به خلافت و جانشینی خود منصوب کردند و این مسئله در شهرها پیچیده، حارث بن نعمان پیش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و اعتراض کرد که تو سر خود و بدون اذن الهی، پسر عمویت را برای خود جانشین ساختی و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : (قسم به خدایی که معبودی جز او نیست، این انتصاب از ناحیه خداوند است.) نعمان روی گردانده و گفت: خدایا اگر او راست می گوید، سنگی از آسمان بر ما بباران. این جا بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت و خداوند آیات ابتدائی سوره معارج را نازل نمود.[3] 2 بعد از جنگ بدر: برخی می گویند : نضر بن حارث برای مسخره کردن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می گفت : خدایا اگر قرآن حق است، از آسمان سنگی برای ما بباران و عده ای دیگر نیز بر این باورند که ابوجهل در جنگ بدر گفت: خدایا این شخص با ادعایش باعث قطع رحم و اختلاف شد اگر حق است برای ما از آسمان سنگ بباران، و وقتی نضر بن حارث اسیر شد و کشته شد و ابو جهل در جنگ بدر به قتل رسید، خداوند آیات ابتدائی سوره معارج را نازل کرد که این ها از خداوند عذاب می خواستند و بالاخره عذاب الهی دامنگیر این ها شد و این کافران توان این را ندارند که عذاب خدا را از خود دفع کنند.[4] 3 جواب مشرکان: مشرکان به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم از روی تمسخر می گفتند که تو ادعا می کنی خداوند ملت های پیشین را به خاطر گوش ندادن و ایمان نیاوردن به پیامبران، عذاب کرد؛ پس چرا ما عذاب نمی شویم ؟ ! خداوند متعال با نزول آیات ابتدائی معارج به آن ها رساند که بالاخره عذاب الهی دامنگیر کافران خواهد شد و آن ها نخواهند توانست این عذاب را از خود دور سازند.[5] 4 بحث از قیامت: علامه طباطبائی و عده ای دیگر می گویند سیاق آیات بیانگر این است که عذاب در آخرت دامنگیر کفار خواهد شد و آن ها نخواهند توانست این عذاب را از خود دور سازند و عذاب شدن کافران در روز قیامت حتمی است.[6] آن چه را که می توان به طور قاطع گفت این است که این آیات ناظر به جریان غدیرخم می باشند و شیعه و اهل سنت همین را یکی از شأن نزول های معتبر و مشهور دانسته اند. در تفسیر نمونه چنین آمده است که کسانی با فضایل امیر مؤمنان علیه السلام خشنود نمی شوند و لذا همواره سعی دارند که بگویند شأن نزول این آیات، ناظر به جریان غدیر نیست در حالی که علامه امینی در الغدیر با سی سند این شأن نزول را از کتاب های معتبر نزد اهل سنت نقل کرده است.[7] و علاوه بر این سی سند روایی به کتاب های تفسیری اهل سنت نیز اشاره کرده است که این شأن نزول را قبول کرده اند و همه این ها بیانگر عظمت مولای متقیان امیر مؤمنان علی علیه السلام است.[8] کتاب هایی که از اهل سنت که آیات ابتدائی سوره معارج را به واقعه بعد از غدیر خم تفسیر کرده و روایاتی نقل کرده اند، عبارتند از: 1 تفسیر غریب القرآن نوشته حافظ ابو عبید هروی، 2 تفسیر شفاء الصدور نوشته ابوبکر نقاش موصلی، 3 تفسیر الکشف و البیان نوشته ابو اسحاق ثعالبی، 4 تفسیر ابوبکر یحیی قرطبی، 5 تذکره ابو اسحاق ثعالبی، 6 فرائد السمطین، نوشته حموینی، 7 درر السمطین نوشته جمال الدین محمد ززندی حنفی، 8 تفسیر سراج المنیر نوشته شمس الدین شافعی 9-و کتاب های فراوان تفسیری و روایی دیگر از نویسندگان مختلف اهل سنت. بنابر این در این که این آیات ناظر به واقعه غدیرخم می باشند ، هیچ شبهه ای نیست و علامه طباطبائی نیز در ذیل آیه روایتی را آورده و تایید نموده که این آیات پس از جریان غدیرخم است.[9] البته می توان گفت که این آیات همانند سایر آیات قرآن، هر چند در جریان پس از غدیر نازل شده است، اما فقط ناظر به آن نیست؛ بلکه یک اصل اساسی است برای همه کسانی که حق را به تمسخر گرفته و نپذیرند و این افراد راه فراری از عذاب الهی ندارند، پس با دیگر شأن نزول هایی که گفته اند در پاسخ مشرکان بود، قابل جمع است.[10] و با تفسیر المیزان نیز که می گفت این آیات عذاب قیامت را بحث می کند در تناقض نمی باشد. اما آیات 32 و 33 سوره انفال خداوند متعال می فرمایند : ( وَ إِذْ قَالُواْ اللَّهُمَّ إِن کاَنَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنَا حِجَارَةً مِّنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ . وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنتَ فِیهِمْ وَ مَا کاَنَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ ) ؛ (و (به خاطر بیاور) زمانی را که گفتند: پروردگارا! اگر این حق است و از طرف توست، بارانی از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! یا عذاب دردناکی برای ما بفرست . ولی (ای پیامبر!) تا تو در میان آنها هستی، خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد و (نیز) تا استغفار می‌کنند، خدا عذابشان نمی‌کند) . افرادی هم چون ابن تیمیّه با تفکرات ضد شیعی و وهابیگری ادعا می کنند که این آیات با آیات سوره معارج در تضاد است که جواب داده می شود که مراد از عذاب نکردن کافران در این دنیا با بودن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، عذاب عمومی و دسته جمعی است، همانند عذاب هایی که بر قوم پیامبران پیشین می آمد، ولی عذاب خصوصی از این قاعده مستثنا است و بارها تکرار شده است و هیچ کدام به رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم اعتراض نمی کردند که پس چرا عذاب نازل شد.[11] با توجه به این مطالب بایستی گفت که آیات ابتدائی سوره معارج که پس از جریان غدیرخم و جانشینی امیر مؤمنان علیه السلام نازل شده اند، هیچ گونه تناقضی با آیه 33 سوره انفال ندارد، چرا که آیه 33 سوره انفال ناظر به عذاب عمومی و دسته جمعی است در حالی که آیات ابتدائی سوره معارج در مورد یک فرد خاص است . معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 اطیب البیان، عبدالحسین طیب، ج 13، ص 181، ذیل سوره معارج. 2 تفسیر شریف لاهیجی، محمد بن علی شریف لاهیجی، ج 4، ص 574، ذیل سوره معارج. 3 تفسیر روض الجنان و روح الجنان، ابو الفتوح حسین بن علی رازی، ج 19، ص 401، ذیل سوره معارج. 4 تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج 7، ص 152، ذیل آیه 33 سوره انفال. پی نوشتها: [1] . معارج / 3 – 1 . [2] . ر.ک: نجفی سبزواری، محمد، ارشاد الاذهان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، اول، 1419ه.ق، ج1، ص 573 . و رک: صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، دوم، 1365 ه.ش، ج 29، ص 114 . و رک: عروسی هویزی، عبدعلی، نور الثقلین، قم، موسسه اسماعیلیان، چهارم، 1415ه.ق، ج 5، ص 411 . و رک: مدرسی، محمدتقی، من هدی القرآن، دار محبی الحسین، اول، 1419، ه.ق، ج 26، ص 339. [3] . همان. [4] . ر.ک: طوسی، محمد، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج 10، ص 112. و رک: کاشانی، فتح الله، زبده التفاسیر، قم، موسسه المعارف الاسلامیه، اول، 1423 ه.ق، ج 7، ص 176، و ر.ک: قمی مشهدی، محمد، کنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران، موسسه الطبع و النشر وزارة الارشاد، اول، 1366 ه.ش، ج 13، ص 428. [5] . طبرسی، فضل، مجمع البیان، بیروت، دار المعرفه، اول، 1406ه.ق، ج 10، ص 529. [6] . طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمه، محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، پنجم، 1374ه.ق، ج 20، ص 4 و رک: فضل الله، محمد حسین، من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک للطباعه و النشر، دوم، 1419 ه.ق، ج 23، ص 90. [7] . امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، دار الکتب العربی، 1379ه.ق، ج1، ص 238. [8] . مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، اول ، 1374 ه.ش، ج 25، ص 6. [9] . المیزان، ترجمه، موسوی همدانی، محمدباقر، ج 20، ص 13. [10] . من هدی القرآن، ج 26، ص 342. [11] . نمونه، ج 25، ص 11. منبع: اندیشه قم
آیا صحیح است که آیات ابتدایی سوره معارج بعد از واقعه غدیر نازل شده است؟ تعارض آن با آیه 33 سوره انفال چه میشود؟
خداوند متعال در سوره معارج می فرمایند :
( سَأَلَ سَائلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ . لِّلْکَافِرِینَ لَیْسَ لَهُ دَافِعٌ . مِّنَ اللَّهِ ذِی الْمَعَارِجِ)[1] ؛ (تقاضاکنندهای تقاضای عذابی کرد که واقع شد . این عذاب مخصوص کافران است، و هیچ کس نمیتواند آن را دفع کند . این عذاب از سوی خداوند ذی المعارج می باشد).
( صاحب معارج یعنی صاحب درجاتی آسمانی که عمل های بندگان و فوج فرشتگان از آن ها بالا می روند یا درجات کمال روحی مومنان و یا درجات معنوی فرشتگان و یا درجات اولیای خدا).[2]
درباره شان نزول این آیه چند نظر وجود دارد؛
1 بعد از حادثه غدیرخم:
هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، امیر مؤمنان علیه السلام را به امر الهی در غدیرخم به خلافت و جانشینی خود منصوب کردند و این مسئله در شهرها پیچیده، حارث بن نعمان پیش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و اعتراض کرد که تو سر خود و بدون اذن الهی، پسر عمویت را برای خود جانشین ساختی و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : (قسم به خدایی که معبودی جز او نیست، این انتصاب از ناحیه خداوند است.)
نعمان روی گردانده و گفت: خدایا اگر او راست می گوید، سنگی از آسمان بر ما بباران.
این جا بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت و خداوند آیات ابتدائی سوره معارج را نازل نمود.[3]
2 بعد از جنگ بدر:
برخی می گویند : نضر بن حارث برای مسخره کردن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می گفت : خدایا اگر قرآن حق است، از آسمان سنگی برای ما بباران و عده ای دیگر نیز بر این باورند که ابوجهل در جنگ بدر گفت: خدایا این شخص با ادعایش باعث قطع رحم و اختلاف شد اگر حق است برای ما از آسمان سنگ بباران، و وقتی نضر بن حارث اسیر شد و کشته شد و ابو جهل در جنگ بدر به قتل رسید، خداوند آیات ابتدائی سوره معارج را نازل کرد که این ها از خداوند عذاب می خواستند و بالاخره عذاب الهی دامنگیر این ها شد و این کافران توان این را ندارند که عذاب خدا را از خود دفع کنند.[4]
3 جواب مشرکان:
مشرکان به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم از روی تمسخر می گفتند که تو ادعا می کنی خداوند ملت های پیشین را به خاطر گوش ندادن و ایمان نیاوردن به پیامبران، عذاب کرد؛ پس چرا ما عذاب نمی شویم ؟ !
خداوند متعال با نزول آیات ابتدائی معارج به آن ها رساند که بالاخره عذاب الهی دامنگیر کافران خواهد شد و آن ها نخواهند توانست این عذاب را از خود دور سازند.[5]
4 بحث از قیامت:
علامه طباطبائی و عده ای دیگر می گویند سیاق آیات بیانگر این است که عذاب در آخرت دامنگیر کفار خواهد شد و آن ها نخواهند توانست این عذاب را از خود دور سازند و عذاب شدن کافران در روز قیامت حتمی است.[6]
آن چه را که می توان به طور قاطع گفت این است که این آیات ناظر به جریان غدیرخم می باشند و شیعه و اهل سنت همین را یکی از شأن نزول های معتبر و مشهور دانسته اند. در تفسیر نمونه چنین آمده است که کسانی با فضایل امیر مؤمنان علیه السلام خشنود نمی شوند و لذا همواره سعی دارند که بگویند شأن نزول این آیات، ناظر به جریان غدیر نیست در حالی که علامه امینی در الغدیر با سی سند این شأن نزول را از کتاب های معتبر نزد اهل سنت نقل کرده است.[7] و علاوه بر این سی سند روایی به کتاب های تفسیری اهل سنت نیز اشاره کرده است که این شأن نزول را قبول کرده اند و همه این ها بیانگر عظمت مولای متقیان امیر مؤمنان علی علیه السلام است.[8]
کتاب هایی که از اهل سنت که آیات ابتدائی سوره معارج را به واقعه بعد از غدیر خم تفسیر کرده و روایاتی نقل کرده اند، عبارتند از:
1 تفسیر غریب القرآن نوشته حافظ ابو عبید هروی،
2 تفسیر شفاء الصدور نوشته ابوبکر نقاش موصلی،
3 تفسیر الکشف و البیان نوشته ابو اسحاق ثعالبی،
4 تفسیر ابوبکر یحیی قرطبی،
5 تذکره ابو اسحاق ثعالبی،
6 فرائد السمطین، نوشته حموینی،
7 درر السمطین نوشته جمال الدین محمد ززندی حنفی،
8 تفسیر سراج المنیر نوشته شمس الدین شافعی
9-و کتاب های فراوان تفسیری و روایی دیگر از نویسندگان مختلف اهل سنت.
بنابر این در این که این آیات ناظر به واقعه غدیرخم می باشند ، هیچ شبهه ای نیست و علامه طباطبائی نیز در ذیل آیه روایتی را آورده و تایید نموده که این آیات پس از جریان غدیرخم است.[9]
البته می توان گفت که این آیات همانند سایر آیات قرآن، هر چند در جریان پس از غدیر نازل شده است، اما فقط ناظر به آن نیست؛ بلکه یک اصل اساسی است برای همه کسانی که حق را به تمسخر گرفته و نپذیرند و این افراد راه فراری از عذاب الهی ندارند، پس با دیگر شأن نزول هایی که گفته اند در پاسخ مشرکان بود، قابل جمع است.[10] و با تفسیر المیزان نیز که می گفت این آیات عذاب قیامت را بحث می کند در تناقض نمی باشد.
اما آیات 32 و 33 سوره انفال
خداوند متعال می فرمایند : ( وَ إِذْ قَالُواْ اللَّهُمَّ إِن کاَنَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنَا حِجَارَةً مِّنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ . وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنتَ فِیهِمْ وَ مَا کاَنَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ ) ؛ (و (به خاطر بیاور) زمانی را که گفتند: پروردگارا! اگر این حق است و از طرف توست، بارانی از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! یا عذاب دردناکی برای ما بفرست . ولی (ای پیامبر!) تا تو در میان آنها هستی، خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد و (نیز) تا استغفار میکنند، خدا عذابشان نمیکند) .
افرادی هم چون ابن تیمیّه با تفکرات ضد شیعی و وهابیگری ادعا می کنند که این آیات با آیات سوره معارج در تضاد است که جواب داده می شود که مراد از عذاب نکردن کافران در این دنیا با بودن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، عذاب عمومی و دسته جمعی است، همانند عذاب هایی که بر قوم پیامبران پیشین می آمد، ولی عذاب خصوصی از این قاعده مستثنا است و بارها تکرار شده است و هیچ کدام به رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم اعتراض نمی کردند که پس چرا عذاب نازل شد.[11]
با توجه به این مطالب بایستی گفت که آیات ابتدائی سوره معارج که پس از جریان غدیرخم و جانشینی امیر مؤمنان علیه السلام نازل شده اند، هیچ گونه تناقضی با آیه 33 سوره انفال ندارد، چرا که آیه 33 سوره انفال ناظر به عذاب عمومی و دسته جمعی است در حالی که آیات ابتدائی سوره معارج در مورد یک فرد خاص است .
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 اطیب البیان، عبدالحسین طیب، ج 13، ص 181، ذیل سوره معارج.
2 تفسیر شریف لاهیجی، محمد بن علی شریف لاهیجی، ج 4، ص 574، ذیل سوره معارج.
3 تفسیر روض الجنان و روح الجنان، ابو الفتوح حسین بن علی رازی، ج 19، ص 401، ذیل سوره معارج.
4 تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج 7، ص 152، ذیل آیه 33 سوره انفال.
پی نوشتها:
[1] . معارج / 3 – 1 .
[2] . ر.ک: نجفی سبزواری، محمد، ارشاد الاذهان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، اول، 1419ه.ق، ج1، ص 573 . و رک: صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، دوم، 1365 ه.ش، ج 29، ص 114 . و رک: عروسی هویزی، عبدعلی، نور الثقلین، قم، موسسه اسماعیلیان، چهارم، 1415ه.ق، ج 5، ص 411 . و رک: مدرسی، محمدتقی، من هدی القرآن، دار محبی الحسین، اول، 1419، ه.ق، ج 26، ص 339.
[3] . همان.
[4] . ر.ک: طوسی، محمد، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج 10، ص 112. و رک: کاشانی، فتح الله، زبده التفاسیر، قم، موسسه المعارف الاسلامیه، اول، 1423 ه.ق، ج 7، ص 176، و ر.ک: قمی مشهدی، محمد، کنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران، موسسه الطبع و النشر وزارة الارشاد، اول، 1366 ه.ش، ج 13، ص 428.
[5] . طبرسی، فضل، مجمع البیان، بیروت، دار المعرفه، اول، 1406ه.ق، ج 10، ص 529.
[6] . طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمه، محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، پنجم، 1374ه.ق، ج 20، ص 4 و رک: فضل الله، محمد حسین، من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک للطباعه و النشر، دوم، 1419 ه.ق، ج 23، ص 90.
[7] . امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، دار الکتب العربی، 1379ه.ق، ج1، ص 238.
[8] . مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، اول ، 1374 ه.ش، ج 25، ص 6.
[9] . المیزان، ترجمه، موسوی همدانی، محمدباقر، ج 20، ص 13.
[10] . من هدی القرآن، ج 26، ص 342.
[11] . نمونه، ج 25، ص 11.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] آیا صحیح است که آیات ابتدایی سوره معارج بعد از واقعه غدیر نازل شده است؟ تعارض آن با آیه 33 سوره انفال چه میشود؟
- [سایر] آیا صحیح است که آیات ابتدایی سوره معارج بعد از واقعه غدیر نازل شده است؟ تعارض آن با آیه 33 سوره انفال چه میشود؟
- [سایر] تفسیر 9 آیه اول سوره انفال چیست؟
- [سایر] برخی معتقدند که آیات مربوط به غدیر خُم، توسط اهل تسنن جا به جا شده، تا هدف آیه مورد نظر، مبنی بر خلافت علی(ع) آشکار نشود؟! نظرتان را درباره تحریف آیه غدیر بیان کنید.
- [سایر] آیه 30 سوره انفال را تفسیر کنید؟
- [سایر] صبر جمیل در آیه پنج سوره معارج: (فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلا) به چه معنا است؟
- [سایر] تفاوت حکم حجاب در آیه 33 سوره احزاب با آیه 31 سوره نور در چیست ؟
- [سایر] آیه قتال (سوره انفال، آیه 39) چگونه بر ظهور حضرت مهدی علیه السلام دلالت دارد؟
- [سایر] آیه اول سوره انفال، تمام انفال را بدون استثناء متعلق به خداوند و پیامبرش می داند، اما در آیه 41 همان سوره، تنها یک پنجم آن غنائم را متعلق به آنان دانسته و طبیعتا چهار پنجم باقیمانده به جنگ جویان تعلق خواهد گرفت. به نظر شما کدام یک از این دو آیه متعارض، صحیح می باشد؟
- [سایر] آیا در منابع اهل سنت واقعه غدیر آمده است؟
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکة یس و الصافات و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم ازو سورة اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه ازو قرآن ممکن بخوانند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله سبحانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف (إنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السموات و الارض) تا آخر، و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او، سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله سیستانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر ، در بالین او سوره مبارکه یس ، و صافّات ، و احزاب ، و آیة الکرسی ، و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف ، و سه آیه آخر سوره بقره ، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند .
- [امام خمینی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه "یس" و"الصافات" و " احزاب" و "آیة الکرسی" و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است برای راحت شدن محتضر؛ بر بالین او سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره را بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله خوئی] مستحب است برای راحتشدن محتضر بر بالین او سورة مبارکه" یس" و" الصافات" و" احزاب" و" آیة الکرسی" و آیة پنجاه و چهارم از سورة اعراف و سه آیة آخر سوره بقره را، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.