سلام/ خب برادر جان فقط بنویسید پیگیری تا اصل سوال را زودتر پیدا کنم. پی نوشت:  از شما تنها یک سوال پیدا کردم به تاریخ 12 بهمن؛ ابتدا هر کاری که می توانی شروع کن از کارگری ساده تا هر شغلی که نان حلال در بیاد حتی اگر به پولش هیچ نیازی نداشته باشی زیرا بیکاری ننگ است برای مرد و بسیار مضر و خطرناک. و همزمان مشکل قضایی را پیگیری کن -مبهم نوشتید تصور درستی از موضوع ندارم- اما حتما راه کاری دارد شاید بهتر است مدتی پیگیری نکنی شاید باید مجدانه پیگیر شوی و یک به یک امور ناقص را تمام کن اول سربازی و بعد درس و شغل مناسب  خودش فراهم می شود. چون الان ارسال کردید حتما بیدارید. نماز شب می خونی همه ی ما را دعا کن و برای خودت گشایش بخواه. مرحوم محدث نوری ذکر یافتاح را بعد از نماز صبح توصیه کرده است حتما در مفاتیح ببین و عمل کن. بسیار مفید است ان شائالله خصوصا دهای منقول از حضرت رضا سلام الله علیه 
سلام جناب مرادی من همچنان منتظر راهنمایی شما هستم گلایه ای ندارم حداقل یک جواب در حد چند کلمه که نمیخواین راهنمایی کنین کافی بود شاید این سعادت رو نداشتم به هر حال من همچنان سر میزنم به امید خدا که شاید راهی رو از زبان شما جلوی من بزاره توکل به خدا نه خلق خدا اینه پیام نه قهر هست نه گله گی کردن فقط یک پیگیری ممنون التماس دعا
سلام/ خب برادر جان فقط بنویسید پیگیری تا اصل سوال را زودتر پیدا کنم.
پی نوشت: از شما تنها یک سوال پیدا کردم به تاریخ 12 بهمن؛ ابتدا هر کاری که می توانی شروع کن از کارگری ساده تا هر شغلی که نان حلال در بیاد حتی اگر به پولش هیچ نیازی نداشته باشی زیرا بیکاری ننگ است برای مرد و بسیار مضر و خطرناک.
و همزمان مشکل قضایی را پیگیری کن -مبهم نوشتید تصور درستی از موضوع ندارم- اما حتما راه کاری دارد شاید بهتر است مدتی پیگیری نکنی شاید باید مجدانه پیگیر شوی
و یک به یک امور ناقص را تمام کن اول سربازی و بعد درس و شغل مناسب خودش فراهم می شود.
چون الان ارسال کردید حتما بیدارید. نماز شب می خونی همه ی ما را دعا کن و برای خودت گشایش بخواه. مرحوم محدث نوری ذکر یافتاح را بعد از نماز صبح توصیه کرده است حتما در مفاتیح ببین و عمل کن. بسیار مفید است ان شائالله خصوصا دهای منقول از حضرت رضا سلام الله علیه
- [سایر] سلام جناب مرادی .ان شاءالله حالتون خوب باشه.دوبار به شما پیامی ارسال کردم ولی متاسفانه از شما جوابی در یافت نکردم .از شما گله مند نیستم وقضاوتی هم درموردتون نمیکنم و از اونجایی که با زندگی و مشغله های طلاب کمی آشنایی دارم جواب ندادن شمارا به حساب مشغله کاریتان میگذارم و میدانم که انصافا سرتان شلوغه و مقصودم از این پیام یاد آوری مجدد برای پیگیری بود البته اگر وقت کردید جواب بدید چراکه از من محتاج تر هم هستند . التماس دعا.
- [سایر] جناب آقای مرادی سلام علیکم با عرض خسته نباشید، تشکر و داشتن ایام سراسر خوش(خَش) و عذر خواهی. حضورتان را در شهر یزد گرامی داشته و منتظر دیدار هرچه سریعتر شما در آینده نزدیک در شهر دارالعباده می باشیم. ...خصوصی... لطفاً جوابش را بدهید اگر نه حداقل بنویسید که نامه جوابی ندارد... در این مدت حضورتان در یزد فکر میکنم بسیاری با اخلاق و رفتارتان آشنا شدم اما اصلاً فکر نمی کردم که اینججور شخصیت، اخلاق و طرز تفکر منحصر به فردی داشته... تمایل بسیاری داشتم از نزدیک در خدمت شما باشم ولی خب به دلیل برخی مسائل قادر نشدم به جز در مجالسی که بار عام داده بودید خدمتتان مشرف شوم... خواهشمندم برای مردم یزد برنامه متناوب و مرتبی در نظر بگیرید. حاجی التماس دعا دارم. به خدا خیلی محتاج دعاهستم. برام دعا کن. خیلی مشکل دارم می خواستم بیام خدمتتون ولی به خدا روم نشد.آخه هر چی بخوام بهتون بگم تف سر بالاست. فقط می تونم بگم و ازتون میخوام اگه قابل میدونی پیش خدا برام دعا کن. سید علی م م
- [سایر] بسم الله سلام حاج آقا کدوم ناز کدوم قهر من فقط حرف دلم رو نوشتم . باز هم مشکلم رو براتون مینویسم و خواهش میکنم راهنمایی ام کنید. من 21 ساله دانشجوی ترم آخر هستم. از چند سال قبل به معنویات علاقمند شدم . در دوران دانشجوئی به لطف خدا با چند نفر از بچه های باحال آشنا شدم . مشکلم اینه که تازگی ها دوباره( قبلا هم دچار این مشکل شده بودم)درباره وجود خدا و حقانیت اسلام و حضرات معصومین دچار شک شده ام . همه ی براهینی که در اثبات این موارد بلد بودم با خودم تلقین و تکرار کردم ولی بازم این فکرا آزارم میده. از کجا معلوم خدا وجود داره ؟ از کجا معلوم اسلام دین حقه از کجا معلوم اهل بیت علیهم السلام بر حقند . (اگه فکر میکنین این قسمتاش ممکنه باعث ایجاد فکرای ناجور بشه حذفش کنید)حتی بعضی وقتا سر نماز دچار پوچی میشدم . البته یه چند روزیه که بهنرم ولی این افکار دست از سرم بر نمیداره . من سعی مییکردم وقتی از لا اله الا الله دم میزنم واقعا هیچ چیزی به غیر از خدا تو دلم اهمیت نداشته باشه . اما حالا... اینو هم بگم که من یه کمی دچار وسواس هم از نوع افراط در مورد نجس و پاکی و هم وسواس فکری هستم. میترسم به مرگ کفار بمیرم . دارم فکر میکنم اگه تو قبر ازم پرسیدن برای چی این دینو انتخاب کردی چی جواب بدم. لطفا هم جواب بدین و ازتون جدا خواهش میکنم دعام کنید به جایی برسم که جز خدا و معصومین چیزی نخوام و چیزی نبینم و محبت چیز دیگری تو دلم نباشه. خدا خیرتون بده که یه همچین راهی باز کردین که مردم سوالاتشون رو بپرسن واز خدا توفیق خدمت بیشتر را برایتان خواستارم. یاعلی( دعا یادتون نره)
- [سایر] سلام جناب مرادی اولین باریست که با امید به سایت شما آمده ام( امید وارم نا امیدم نکنید) شما در پاسخ به دختر ی که از ازدواج دیر هنگام می ترسید فرمودید رد کردن خواستگارها یی که به گمان آنها زود هنگام ست اما مسئله من اینه که در چند سال اخیر خواستگارهای خوبی داشتم از پاسدار ودبیر گرفته تا نما کار وموبایل فروش که همشون با بی تفاوتی پدرم مواجه شدند وامروز که از اون خواستگار ها خبری نیست من ماندم و خواهرزاده هایی که ازدواج زود هنگامشون رو به رخم می کشند ،برادر هایی که از دیر شدن ازدواج خواهرشون می رنجند ،زن برادر هایی که حرفاشون همه با طعنه و گوشه کنایست خواهر هایی که نگاهشون بوی ترحم می ده ،مادری که دل نگرونه واسه دختره (به قول خواهر زادم ترشیده ) وخواهر کوچکتری که ازدیر شدن ازدواج خودش می ترسه ،من یه دختره معمولیم واینهم بود سرگذشتم راستی من سنی ندارم تازه 21 سالم تموم شده اما این حرفها بد جوری زندگیم وعمرم رو جوونیم رو به هم ریخته من می گم اگر خدا نخواسته خوب من هم نمی خوام راضیم به رضای او . اما با حرف مردم چه کنم ؟توی این دوران زندگی همه ی مردم پی درس وعلم وخوشی ها شون هستند اما منه بیچاره مدام باید تو ذهنم مرور کنم که کی چرا این حرف رو زد . شما من رو راهنمایی کنید وبه من بگید چیکار کنم که بهتر زندگی کنم وشادتر باشم وبا تمسخر اطرافیانم چه کنم؟ دراین شب اربعین حسینی از شما التماس دعا دارم ارادتمندشما :زینب
- [سایر] با سلام خدمت جناب آقای مرادی راستش بخواهید من تازه حدود 2 ماه است که برنامه شما را نگاه می کنم و جدا حرف های شما مثل دیگر روحانی ها سخت و صقیل نیست و خیلی هم ملموس است برای همین شما را بهترین فرد دیدم که از او راهنمایی بخواهم . من جدیدا و به طور همزمان در دانشگاه دو تا خواستگار دارم . هردو از شرایط خوبی برخوردار هستندولی برای من تصمیم گیری سخت است من بطور اجمالی شرایط آنها را براتون می گم و خواهش میکنم زودتر جواب من را بدهید. اولی فوق لیسانسش را تمام کرده و از لحاظ شغلی مشکلی ندارد فقط خانوادهاش مذهببی است ولی در مجالسشان نوار هم دارند ولی ما نه ، و وقتی این مورد را من عنوان کردم گفت برای من نوار اصلا مهم نیست و به خاطر من میگذرد و همین طور خانواده اش گرچه باید بگویم از لحاظ اعتقادی دیگر مشکلی هم نداردو پسر نجیبی است از طرف دیگر هم اینها 4 پسرند و مادرشان خیلی به آنها وابسته مورد دوم امسال فوق قبول شده و از لحاظ شغلی مثل مورد اول نیست ولی کار میکند و آدم با عرضه ای است و لحاظ مذهبی مثل خانواده ما هستند ولی مشکلی که هست وقتی با هاش صحبت کردم خیلی از خود راضی و مغرور به نظر رسید شاید چون تک پسر است آقای مرادی خواهش می کنم کمکم کنید من ایمان و اخلاق برام خیلی مهم است . میترسم ،نمیدونم چطوری و با چه سئولاتی می توانم مطمئن شوم خواهش می کنم کمکم کنید .مثل امروز به گفته خودتون من قبل از ازدواج از شما راهنمایی می خواهم. ممنون، خدا خیرتان دهد،التماس دعا
- [سایر] با عرض سلام خدمت جناب حاج آقا مرادی من یکی از دانشجوهای دانشکده مهندسی دانشگاه زنجان هستم.با تشکر از تشریف فرمایی شما به دانشگاه زنجان. من قبل از اومدن شما به دانشگاه فقط حدود 5 دقیقه حرفاتون رو از تلویزیون شنیده بودم. همین کافی بود تا من راغب اومدن به جلستون در دانشگاه بشم. واقعا از حرفهاتون لذت بردم. خصوصا شب اول.متشکر که این همه به فکر جوون هایید در حالی که می تونستید راه دیگه ای رو هم برید. و واقعا همونطور که خودتون فرمودید طوری صحبت نکردید که ما خوشمون بیاد و واقعیات رو گفتید. من که ازطرز فکرتون کیف کردم. ولی همه متوجه شدن که هیچ جوابی برای چگونگی تحمل دلتنگی و تنهایی و فشار میل جنسی ندارید. چون اصلا جوابی وجود نداره و تقصیر شما هم که نیست. وضعیت جامعه مشکل داره. شاید تنها راهش توکل به خدا و سعی بر پاک موندن باشه. حالا بگذریم! من دو تا سوال داشتم که واقعا اگر جوابشون رو بدونم تحمل تنهایی که خیلی اذیتم می کنه شاید واسم راحت تر بشه ! اولی اینکه شما فرمودید الان سن مناسبی واسه ازدواج و حتی انتخاب واسه پسرها نیست. ولی الان که ما تو این سن هستیم و تو دانشگاه دور و برمون پر دختره و با خیلی ها ارتباط داریم و ممکنه اونی رو که دوستش داریم و فکر می کنیم به ایده آل هامون نزدیکه واحساس میشه که مناسب باشه از جنبه های مختلف مثل خانواده به همین راحتی ها پیدا نکنیم. حالا چند سال بعد که تو این جور محیط ها نیستیم چطور قراره این دختر پیدا بشه؟؟؟؟؟ ... حالا نمیدونم این رو بخونید و بهم جواب بدید یا نه ولی امیدوارم کمکم کنید. راستی لطفا پیام رو کامل نشون ندید. با تشکر
- [سایر] سلام آقای مرادی امیدوارم الان که دارین پیام من می خونید حالتون خوب باشه ( البته انشاالله که همیشه حالتون خوب باشه } نوشتین کوتاه پس منم می رم سر حرفام : آقای مرادی من از دست خودم کلافم& خستم&آخه پس کی این زندگی تموم میشه . واقعا بی معنی واسه چی داریم زندگی می کنیم ؟ واسه چی داریم کار می کنیم درس می خونیم ؟ تا کی این روزها همین طور تکرار میشن ؟ کی راحت میشیم ؟ زندگی برای من خیلی سخت می گذره . از این که جلوی چشمات زندگی که با تمام امید می خوایی سرپا نگهش داری به ... هم بدونی این زندگی چطور داره فنا میشه و کی داره بهش آتیش می زنه ولی اجازه حرف زدن و دفاع از مسائل شخصیتم نداشته باشی تو زندگیم عین کسی شدم که دست و پا و دهنش بستن و انداختنش تو یه استخر آب و میگن حالا اگه هنر داری شنا کن . شدم عین سگ .دیدن سگای خونگی چطور مطیع صاحبانشون هستن ؟ غیر اونا اجازه هیچ کاری ندارن اگه اونا بخوان میره گردش اگه اونا بخوان میره بازی وووووو زندگی من و خانوادم عمو و زن عموم دارن به باد میدن تو هر کاری دخالت میکن من الان 23 سالم و دانشجوی سال آخر کارشناسیم ولی خوب یادم که عموم اجازه نمی داد من درس بخونم همون کلاس چهارم من می خواستن از مدرسه در بیارن تا بچه هاشون نگه دارم چیزی که برام غیر قابل قبول اینه که چرا پدر و مادرم اینقدر گوش به حرف اون موجودات آدم نما می کنن هر خواستگاری که در خونمون می زنه زن عموم با گفتن حرفایی که هر کسی با شنیدنش شاخ در میاره می ذاره مبره ( من هیچ وقت کاری نکردم که پیش خدا رو سیاه باشم و ازطرفی من منتظر این نیستم که کسی بیاد دستم بگیره و ببره تا خوشبختم کنه من تو زندگیم برای همه ی اون چیزای نداشته خدام داشتم ولی نمی تونم اجازه بدم که بعد این همه سال با احترام آبرو زندگی کردن هر ناکسی من بد نام کنه . خیلی اتفاقات هست برای نوشتن ولی می دونم زیاد میشه و حوصله ی شما هم سر میره فقط یه خواهشی دارم برام ننویسین که با پدر و مادرت حرف بزن و بپرس چرا ؟ چون فایده نداره من تقریبا هر راهی امتحان کردم جز خودکشی اونم می خواستم بکنم که خدا بد جوری زد رو دستم پس دیگه به فکرش نیستم )
- [سایر] سلام به کاربران محترم سایت امروز چند صفحه آخر پیامها را مطالعه کردم و مطالب زیر بنظرم رسید: دلیل سرچ نکردن همه ما اینست که فکر میکنیم مشکلات هر کدام از ما خاص است یعنی مشکل من که یک درگیری عاطفی است با مسئله کاربر دیگر از همین نوع ،متفاوت است!! در واقع ما ته دلمون میخواهیم کسی به ما بگوید که اشتباه نکردیم! و ایرادی بر ما نیست در واقع این ناخودآگاه هر آدمی است که نسبت به خودش منصف و منتقد عادل نیست ما فکر میکنیم که تقصیر ما نیست که که با خانواده نمیتوانیم کنار بیاییم یکی مثل آقای مرادی باید در عین محق دانستن ما آن را اصلاح کند! ما تصور میکنیم تقصیر ما نیست که در ایجاد یک رابطه زیاده خواستیم و درگیر حوادث واتفاقات بد بعد ازآن شدیم! بنابراین مرتب پیام میدهیم ،گله میکنیم که چرا جواب نداریم چون من بابقیه فرق دارم و مشکل من خاص تر از بقیه است. "لطفا کمی واقع بین نسبت به خود و با انصاف نسبت به بقیه باشیم و با سرچ کردن کمی با خودمان رو راست" نکته بعدی؛ سطح توقع بالای ماست! خیلی از مشکلات قابل طرح و پاسخ در فضای وب نیست برخی نیز نیاز به مراجعه به مشاور و پیگیری مکرر دارد. طرح یک سوال مثل اینکه"من امروز خواستگار دارم چند توصیه فوری"و انتظار پاسخ کافی و مدون و مدلل داشتن کاملا بیهوده و نشانه کوتاه فکری است و آخر اینکه این یک فضای شخصی است و سلیقه شما و انتظارات همه تا حد امکان در نظر گرفته میشود. باید به گرداننده آن حق داد که به میل خود آن را اداره کند. اما جناب آقای مرادی: خستگی در پاسخ به سوالات و گاهی ناراحتی جنابعالی در بعضی از موارد مشهود است.باید بدانیم از یک چهره اجتماعی و یک روحانی آشنا به اینترنت؛ کامپیوتر؛ مباحث روانشناسی و مسائل روز جامعه، انتظار دیگری است. شما موعظه نمیکنید ،نصیحت و اداهای عارفانه وووو ندارید بلکه به زبان قلب جوانان سخن میگویید مصداق "لاجرم بر دل نشیند". به بیان دیگر بدلیل عدم آموزش کافی در خانواده ها و عدم تعامل درست بین آنها ؛ارتباط با شما برای کاربران وسیله نجات تلقی میشود چه اینکه افرادی برای شما پیام میدهند که ظاهرا نباید به این سایت مراجعه کنند. صبور بودن شما قطعا برای ادامه حیات منطقی این سایت ضروری است. و از کاربران درخواست میکنم که در پرسش و بیان مشکلات کمی دقت کنند و از سبک های تکراری پرهیز نمایندهمینطور میتوانید نظرات خود را نسبت به سخنرانیها؛مصاحبه ها،حتی پاسخ بقیه سوالات با رعایت ادب و انصاف و ""به دور از تملق""بگویید که حتماموثر و مفید خواهد بود. درخواست ایشان از شما در انجام طرح پژوهشی نشان از توجه و ایمان به افکار و کار آمدی نسل جوان دارد پس لطفا با هم به ؛به هم کمک کنیم.
- [سایر] بسم الله النور سلام حاج آقا مرادی امیدوارم که وقت داشته باشید تا پیام منو بخونید و بهم جواب بدهید ، واقعا به کمکتان احتیاج دارم. دختری هستم 21 ساله و دانشجوی ترم 7 ، چندی قبل یکی از پسرهای ترم بالایی ازم خواستگاری کرد 24 ساله است و معافیت پزشکی دارد (به علت دیسک کمر) و فعلا شغلی ندارد ولی فردی با ایمان است . بار اول که آمد و پیشنهاد ازدواج داد خیلی شوکه شدم اصلا تا به حال متوجه نشده بودم که به من علاقه دارد ولی چون نزدیکی های کنکور ارشد هست گفتم قصد ازدواج ندارم و از طرفی او هم بیکار است . یک ماه بعد دوباره آمد و گفت که کار پیدا کرده است، تدریس در یک آموزشگاه خصوصی و اجازه خواست که بعد از کنکور ارشد خانواده اش را بفرست برای خواستگاری رسمی ، ولی من هیچ جوابی نداشتم که بهش بدهم چون از پدرم می ترسم پدرم فردی بسیار خودرای است یک چیزی تو مایه های هیتلر! ( سال پیش پسر دوستش ازم خواستگاری کرد و بعد از یکسال علاف کردن آن بیچاره بهش جواب رد داد آخرش هم به هیچکس نگفت که چرا بعد از یکسال جواب سربالا دادن ردش کرد؟) می ترسم اگه بابام بفهمه، فکر کنه که من تو این سه سالی که دانشگاه می رفتم با این پسره دوست بودم درحالی که اصلا اینطوری نیست من با این پسره حتی یک کلمه هم حرف نزده بودم. پدرم فکر می کند که هیچ کس در حد و اندازه های خانواده ما نیست و تا به حال خواستگاران زیادی را به این علت و بدون مشورت با من و مادرم رد کرده است ولی این همکلاسی ام با بقیه فرق می کند و من یه جورایی ازش خوشم می اید بسیار چشم پاک است و خیلی هم به خدا ایمان دارد درست برعکس پدر من که از اسلام فقط نماز خواندنش را بلد است و بس. این پسره که ازم خواستگاری کرده به نظر نمی رسد که احساسی تصمیم گرفته باشد چونکه بسیار در مورد من تحقیق کرده است. با توجه به مطالعه ای که برای کنکور داشته ام و با توکل به خدا امیدوارم که از کارشناسی ارشد قبول شوم برای همین تصمیم گرفتم به این خواستکارم بگم که بعد از اینکه من ارشد قبول شدم بیاید خواستگاری یعنی چیزی حدود یکسال بعد و میدانم که قبول می کند چون گفته که تا هر وقتی که من بگم منتظر می ماند البته به شرطی که بداند که جواب من مثبت است. خواهش می کنم کمکم کنید و بهم بگید چیکار کنم؟ ایا با توجه به اینکه می دانم به احتمال زیاد پدرم قبول نمی کند بر خلاف میل خودم به همکلاسیم جواب رد بدهم یا اینکه صبر کنم تا بلکه گذر زمان همه چیز را حل کند؟ ببخشید یه خواهشی هم داشتم این پیام رو تو تلویزیون نگین چونکه بابام برنامه شما رو تو مردم ایران سلام می بینه و خیلی هم تیزه ممکنه متوجه بشه و برام دردسر ایجاد کنه. خداحافظ
- [سایر] سلام خدمت حاج آقای مرادی واقعا خسته نباشین ... یه مدته با سایتتون آشنا شدم ... خیلی ازش چیزی یاد گرفتم ... ولی واقعا به قول دکتر خراسانی میترسیم ازین که روزی این دلخوری کاربران از جواب ندادن های شما و گلایه کردنهای نابجا شما رو دلسرد کنه، از طرفی هم ناراحتیم که چرا واقعا این همه سوال تکراری هست و وقت شما رو میگرند تا شما واقعا سوالا و پیامایی که حقشونه خونده بشند و جواب بهشون داده بشه رو نداشته باشین ... و این که درحالی که میشه مشکلاتی حل بشه با این رعایت نکردن های کاربران این امکان از دست بره ... چند پیشنهاد دارم ... 1- میشه امکان ارسال پیام رو محدود کرد ... مثلا فقط هر جمعه از ساعت 8 تا 10 بخش ارسال پیام باز باشه ... و شما در طول هفته به پیامها جواب بدین ... اینجوری بیشتر درک میکنند که وقت شما محدود هست ... و اینکه چون مجبور میشند صبر کنند تا زمان مقرر، مطمئنا به جوابها و یادداشتهای شما برای دیگران مراجعه میکنند و جستجو میکنند و مسلما با این کار تعداد سوالای تکراری خیلی کمتر میشه و خیلی ها جوابشون رو میگیرند و یا متوجه میشن که سوالی که میخوان بپرسن بیهوده یا غیر منطقی هست ... و اونایی که سوالای بیهوده میخوان بپرسند یا هی پیام بدند که چی شد جواب ما و به قول آمارهایی که خودتون میدین به 200 تا 300 پیام هم برسه پیامهاشون فقط صبر کردن رو یاد میگیرند ... و مسلما آرامش شما حفظ خواهد شد ... و در هنگام مراجعه به سایت لذت میبرید تا این که هی حسرت بخورید که چرا اینا اینجوری رفتار میکنند و بازم ...... 2- میشه که شما از بین همین کاربرانی که هی میان سر میزنند به سایتتون چند تا رو انتخاب کنین تا تو اداره سایت به شما کمک کنند، درسته که سایت شخصیه ولی مدیریت با شما باشه ... مثلا سوالاتی که از شما میشه رو دسته بندی کنند و تکراری ها رو خودشون لینک بدند به جوابای مشابه، و گلایه ها رو جواب بدند و جواب سوالای مهمتر و اصلی تر رو به خودتون بسپارند و اینجوری تک تک دقایقی که شما به سایت میاین دیده خواهد شد، و میبینیم که هر دفعه شما پیامی جدید و سوالات نو رو جواب میدید ... این میتونه برای استمرار مراجعه به سایتتون توسط کاربران رو به همراه داشته باشه و اینکه میزان رضایت به حداکثر برسه ... البته که نمیشه همه رو راضی کرد و لازم هم نیست ولی چه خوب میشه که اکثریت که خواسته های منطقی دارند، کاملا راضی باشند 3- چه خوب میشد اگه سایت بخش بندی میشد و هرکس بنا به ابهاماتی که تو اون لحظه تو ذهنش داره به قسمت مورد نظر بره ... در حالی که این میتونه پرداختن به موضوعات مختلف رو برای خودتون هم راحت تر کنه جوری که بین مسائل اصلی بنا به درخواست کاربران و بازدیدها و استقبال مساوات رعایت بشه ... مثلا بخش بندی سایت به این گونه باشه که دینی – فرهنگی – ازدواج – گناه و توبه و خیلی ها که خودتون بیشتر میدونین تقسیم بشه ... شما میتونین با جایگاهی که دارین برای مثال از کلاسهایی که با طلبه های جوان دارید اونایی که بهتر و منطقی تر هستند و از لحاظ علمی پر بارترند و با نت آشنا هستند و علاقه دارند رو برای قسمت دینی خودتون معرفی کنید و اونا سوالات سطحی رو پاسخ بدند و سوالات عمقی رو خودتون پاسخ بدین ... میشه که مثلا در بخش فرهنگی شما بعضی مسائل رو بیان کنین البته به عنوان سوال مثلا همین بنرهای سطح شهر که راجع بهش صحبت کردید یا پیامک یا امثال آن و چند روزی کاربران راجع بهش نظراتشون رو بدند و در پایان یه نفر جمع بندی کلی از نظرات مخالف و موافق رو تیتر وار به شما ارائه بده و شما باتوجه به صحبت بچه ها و طبق تیتر بندی ها بگین کجاها رو دارند اشتباه میکنند و کجاها رو دارند درست میرند ... این کار میتونه به لحاظ فرهنگی هم روی کاربرانتون یک تاثیر فوق العاده بذاره ... مگه خودتون نمیگین به لحاظ فرهنگی کمبود حس میشه، خوب این کمبود میتونه از همین راه ها جبران بشه ... 4- مطمئن باشین خیلی ها اگه شما بخواین دوست دارند که به بهتر شدن سایت شخصی شما و البته کمک به بقیه هموطنان قدمی بردارند، البته اگه شما مایل باشین و با تجاربی که دارین این راه رو موثر بدونین ... مثلا همون کسی که اومده بود کل مطالب سایت و نوشته ها رو تو چند تیتر خلاصه کرده بود ... 5- ثبت نام از کاربران خوب هست ولی تو این سایت برنامه ای نداره، جز این که خودتون آماری از کاربران داشته باشین ... کاش میشد ثبت نام کرد و هر کس با نام کاربری خودش پیام بذاره ... بعد از اون توسط کسانی که خودتون انتخاب کردین تا پیامها رو دسته بندی کنند پیامها خونده بشه و اگه تکراری یا سوال بیهودست تذکر داده بشه ... و اگه سوال مهمی هست نگاه به ارسال پیام بشه که آیا پیام با رعایت کلیه ضوابط فرستاده شده یا نه؟ مثلا مثل من اینقدر طولانی نوشته و ضوابط رو رعایت نکرده، یا اسمش رو بد انتخاب کرده، درمانده، بیچاره، بدبخت، یا از جهنم، از گورستان، و امثال این یا این که فینگیلیش نوشته شده باشه، میشه تمام موارد رو زیر پیامشون ذکر بشه و تحویل شما بشه و شما پاسخ بدین و به رویت کاربران برسه ... بعد به جز امتیاز دادن امتیاز فرهنگی دادن هم باشه، و این امتیازها در مجموع زیر نام کاربری کاربران و همیشه باهاشون باشه ... اینجوری همه تشویق میشند که رعایت کنند و از امتیاز فرهنگی خوبی برخوردار باشند ... بهر حال اینا میتونه انگیزه ای برای کاربران باشه ... البته همه اینها فقط نظر یک کاربر ساده بود ... خودتون بیشتر صلاح میدونین که کدوم به صلاح هست یا نه، بعنوان کسی که یه مدت خیلی کوتاه تجربه وب نویسی رو داشتم اینا به نظرم اومد، و یک سوال چرا نباید وقتی این قدر محبوبیت دارین و استقبال میشه از سایتتون خیلی ها سرخورده برگردند؟ چرا نمیشه که شما حتی یک شرکت کوچک رو راه اندازی کنین و کارمند برای سایتتون استخدام کنین؟ چرا نباید سایت های دینی و اسلامی و فرهنگی و نمونه از هر نظر جزو دسته سایتهایی باشند که توسط یک شرکت 100 نفره و با مدیریت شما مدیریت نشند؟ البته درسته که هنوز واسه همچین حرفایی زوده ولی خودتون هم میدونین که میشه ... خیلی ببخشید که این قدر طولانی شد ... در ضمن خودمم قبلا سوال پرسیده بودم، ولی چون میدونم اصلا وقتش رو ندارین انتظاری واسه جوابش ندارم، ولی کاش میشد که اونایی که سوالای مهمتر دارند جرات سوال پرسیدن داشته باشند و مطمئن باشند که خیلی زود توسط شما جواب داده میشه ... البته یه موضوع رو هم در نظر داشته باشیم، بعضی ها از دوست داشتن زیاد هست که میگردند یه سوالی پیدا میکنند تا بالاخره باشما یه ارتباط کوچیک هم اگه شده با داشته باشند، که البته تعداد زیادیشون به هدفشون نمیرسند و سرخورده میشند و اون قضاوتهای عجولانه رو میکنند، شاید با اون سوالاتی که خودتون مطرح میکنین و میگین که دوستان نظرشون رو بگن و در پایان حرفشون رو تصدیق یا رد میکنین میتونه این نیازشون رو برآورده کنه ... هرجا هستین موفق و پیروز باشین ... اگه سایت به همین منوال باشه، قول میدم دیگه به جز پیگیری برای این مطلبم پیام دیگه ای ندم و فقط خواننده سایت باشم ... خدایی در همین نزدیکیست که نیت خیر شما رو داره میبینه! بازم ممنون ... راستی از خیر سوالای قبلمم گذشتم ... فقط این پیاممو میخوام بخونین ... جواب هم نمیخواد فقط بخونینش ... به هر حال سلیقه و تدبیر و هدف خودتون اصله! خدانگهدار ...