اولاً: اگر آمدن به زندگی دنیا بر خلاف میل طبیعی و فطری انسان باشد، در این صورت نمی‌بایست مرگ و مردن برای انسان‌ها تلخ و ناگوار باشد؛ بلکه همه انسان‌ها می‌بایست از مرگ استقبال می‌کردند، و اندیشمندان جامعه جهانی باید مردم را به خودکشی و رها شدن از این رنج فطری، تشویق و ترغیب کنند، در حالی‌که ‌چنین نیست.[1] ثانیاً: چه بسا خداوند در جهانی جلوتر از عالم مادی این مسئله را با انسان در میان گذاشته باشد؛ زیرا با توجه پیمان «الست» و «عالم ذر» که در متون دینی آمده،[2] این احتمال مطرح است که خداوند اصل خلقت انسان را نیز با او در میان گذاشته باشد و انسان با میل فطری و طبیعی آن‌را پذیرفته باشد؛ هر چند در اثر گرفتاری‌های زندگی دنیا مانند بسیاری از امور فطری آن‌را فراموش کرده است. [1] . برای اطلاع بیشتر ر. ک پاسخ‌های: 76(هدف خلقت ) 652(هدف از خلقت انسان) و 17342 [2] . برای اطلاع بیشتر ر. ک پاسخ‌های: 3377(حقیقت عالم ذر) و 2233(رابطۀ عالم ذر با دنیا)
خدای متعال میفرماید انسان مختار آفریده شد، در حالیکه ما نمیدانستیم به کجا وارد میشویم و قوانین زندگی دنیا چیست و اگر آنها را رعایت نکنیم چه مجازاتی خواهیم شد. آیا این ظلم نیست؟ آیا بهتر نبود تا قبل از آمدن به این دنیا مثلاً در عالم ذر از ما اجازه گرفته میشد؟
اولاً: اگر آمدن به زندگی دنیا بر خلاف میل طبیعی و فطری انسان باشد، در این صورت نمیبایست مرگ و مردن برای انسانها تلخ و ناگوار باشد؛ بلکه همه انسانها میبایست از مرگ استقبال میکردند، و اندیشمندان جامعه جهانی باید مردم را به خودکشی و رها شدن از این رنج فطری، تشویق و ترغیب کنند، در حالیکه چنین نیست.[1]
ثانیاً: چه بسا خداوند در جهانی جلوتر از عالم مادی این مسئله را با انسان در میان گذاشته باشد؛ زیرا با توجه پیمان «الست» و «عالم ذر» که در متون دینی آمده،[2] این احتمال مطرح است که خداوند اصل خلقت انسان را نیز با او در میان گذاشته باشد و انسان با میل فطری و طبیعی آنرا پذیرفته باشد؛ هر چند در اثر گرفتاریهای زندگی دنیا مانند بسیاری از امور فطری آنرا فراموش کرده است. [1] . برای اطلاع بیشتر ر. ک پاسخهای: 76(هدف خلقت ) 652(هدف از خلقت انسان) و 17342 [2] . برای اطلاع بیشتر ر. ک پاسخهای: 3377(حقیقت عالم ذر) و 2233(رابطۀ عالم ذر با دنیا)
- [سایر] آیا انسان قبل از اینکه وارد این دنیا شود مختار است که نسبت به دین خود تصمیم بگیرد یا اینکه طبق مشیت الهی است ؟
- [سایر] باسلام. سؤالم درباره فیاض بودن خدا است. خداوند فاعل مختار است؛ یعنی مجبور نیست، بلکه اگر بخواهد خلق میکند و میبخشد، و اگر نخواهد خلق نمیکند و نمیبخشد، البته هرگز ظلم نمیکند. اعتقاد ما این است که خداوند بر هر چیزی که محال عقلی نباشد قادر است و از آن طرف هم. فَیَّاض در لغت: یعنی رودخانه خروشان و پر از آب که سرریز کرده باشد. فَیَّاض در استعاره: برای شخصی به کار برده میشود که مانند رودخانهای خروشان بسیار سخاوتمند است و از او بخششهایش مانند همان رودخانه تراوش میکند. تفاوت فیّاض با وهّاب: چرا فیّاض گفته میشود نه وهّاب؟ وهاب هم مبالغه است برای کسی که زیاد هبه، هدیه و بخشش مینماید و یکی از اسمای خداوند است. اما فرق فیاض و وهاب در این است که رودخانه خروشان فیّاض نمیتواند از تراوشات و بخشش خویش، خودداری نماید، ولی وهّاب که بدون استعاره، بلکه مستقیماً در مورد انسان و هر فاعل مختاری به کار میرود، میتواند از بخشش خویش خودداری نماید. واژه وهّاب سه بار در قرآن آمده و هر سه مورد برای خدا میباشد، اما واژه فیّاض در قرآن نیامده است: (لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یخْلُقُ مَا یشَاءُ یهَبُ لِمَنْ یشَاءُ إِنَاثًا وَیهَبُ لِمَنْ یشَاءُ الذُّکُورَ)؛ مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خدا است؛ هر چه را بخواهد میآفریند؛ به هر کس اراده کند دختر میبخشد و به هر کس بخواهد پسر(شوری، 49). (رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ)؛ راسخان در علم، میگویند: (پروردگارا دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، از راه حق منحرف مگردان و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشندهای(آل عمران، 8). (أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَهِ رَبِّکَ الْعَزِیزِ الْوَهَّابِ)؛ مگر خزائن رحمت پروردگار توانا و بخشندهات نزد آنها است تا به هر کس میل دارند بدهند؟ (ص، 9). میگویم عزیز یعنی شکستناپذیر و اینکه در کنار وهّاب آمده؛ یعنی کسی نمیتواند خدا را مجبور به هبه دادن و بخشش نماید، بلکه این رحمت پروردگار است که شامل حال ما میشود، نه نتیجه اعمال ما و شدت درخواست ما. اگر خدا فیاض باشد؛ یعنی جبراً بخشنده باشد، درخواست کردن از او کاری بیهوده است؛ زیرا خودش میبخشد. با این تفاسیر آیا با به کار بردن کلمه فیاض برای خداوند به این معنا نمیشود که خدا (نعوذ بالله) جبراً بخشنده است و ناتوان از اینکه از بخشندگی خود جلوگیری کند، در حالیکه حضرت حق خود از این کلمه در قرآن برای خودش استفاده نکرده است؟ باتشکر