در صحیح بخاری[1] و مسند احمد بن حنبل[2] و منابع دیگر اهل سنت[3] چنین آمده است: «کَادَ الخَیِّرَانِ أَنْ یَهْلِکَا أَبُو بَکْرٍ، وَ عُمَرُ، لَمَّا قَدِمَ عَلَی النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ وَفْدُ بَنِی تَمِیمٍ أَشَارَ أَحَدُهُمَا بِالْأَقْرَعِ بْنِ حَابِسٍ الْحَنْظَلِیِّ أَخِی بَنِی مُجَاشِعٍ، وَ أَشَارَ الْآخَرُ بِغَیْرِهِ، قَالَ أَبُو بَکْرٍ لِعُمَرَ: إِنَّمَا أَرَدْتَ خِلَافِی، فَقَالَ عُمَرُ: مَا أَرَدْتُ خِلَافَکَ، " فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُهُمَا عِنْدَ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ فَنَزَلَتْ: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ[4] ». ابوبکر و عمر نزدیک بود هلاک شوند، چرا که؛ ابوبکر و عمر در حضور پیامبر خدا(ص) با یکدیگر سر و صدا و نزاع کردند. گروهی از بنی تمیم بر حضرت رسول خدا وارد شده بودند، یکی از آنان اشاره به اقرع بن حابس از قوم بنی مجاشع کرد و آن دیگری، مرد دیگری را مدّ نظر قرار داد. ابوبکر به عمر گفت: تو غرضی نداشتی جز مخالفت کردن با من! عمر پاسخ داد: من چنین غرضی نداشتم و به هر حال صدای خود را در محضر پیامبر بالا بردند و سر و صدا راه انداختند، که فوراً خداوند این آیه را نازل فرمود: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! صدای خود را فراتر از صدای پیامبر نکنید، و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید)». [1] . بخاری، محمد بن إسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه( صحیح البخاری)، محقق: الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 9، ص 97، دار طوق النجاة، بیروت، چاپ اول، 1422ق. [2] . شیبانی (متوفی: 241ق)، أحمد بن محمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، محقق: شعیب أرنؤوط و دیگران، ج 26، ص 55، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، 1421ق. [3] . ترمذی (متوفی: 279ق)، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق و تعلیق: شاکر، أحمد محمد، عبد الباقی، محمد فؤاد، ج 5، ص 387، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفی البابی الحلبی، مصر، چاپ دوم، 1395ق؛ ابوجعفر طبری (متوفی: 310ق)، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن(تفسیر طبری)، ج 21، ص 342، دار هجر للطباعة و النشر و التوزیع و الإعلان، چاپ اول، 1422ق؛ قرطبی (متوفی: 671ق)، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 16، ص 303، دار الکتب المصریة، قاهره، چاپ دوم، 1384ق؛ خازن (متوفی: 741ق)، علاء الدین علی بن محمد، لباب التأویل فی معانی التنزیل، ج 4، ص 175، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق. [4] . حجرات، 2.
آیا صحیح است که میگویند: عمر و ابوبکر با هم روابط حسنهای نداشتند و در محضر پیامبر اکرم(ص) با هم درگیر شده و با صدای بلند با هم برخورد میکردند و خدا آیه¬ای در نکوهش این رفتار نازل کرد ؟!
در صحیح بخاری[1] و مسند احمد بن حنبل[2] و منابع دیگر اهل سنت[3] چنین آمده است:
«کَادَ الخَیِّرَانِ أَنْ یَهْلِکَا أَبُو بَکْرٍ، وَ عُمَرُ، لَمَّا قَدِمَ عَلَی النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ وَفْدُ بَنِی تَمِیمٍ أَشَارَ أَحَدُهُمَا بِالْأَقْرَعِ بْنِ حَابِسٍ الْحَنْظَلِیِّ أَخِی بَنِی مُجَاشِعٍ، وَ أَشَارَ الْآخَرُ بِغَیْرِهِ، قَالَ أَبُو بَکْرٍ لِعُمَرَ: إِنَّمَا أَرَدْتَ خِلَافِی، فَقَالَ عُمَرُ: مَا أَرَدْتُ خِلَافَکَ، " فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُهُمَا عِنْدَ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ فَنَزَلَتْ: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ[4] ».
ابوبکر و عمر نزدیک بود هلاک شوند، چرا که؛ ابوبکر و عمر در حضور پیامبر خدا(ص) با یکدیگر سر و صدا و نزاع کردند. گروهی از بنی تمیم بر حضرت رسول خدا وارد شده بودند، یکی از آنان اشاره به اقرع بن حابس از قوم بنی مجاشع کرد و آن دیگری، مرد دیگری را مدّ نظر قرار داد. ابوبکر به عمر گفت: تو غرضی نداشتی جز مخالفت کردن با من! عمر پاسخ داد: من چنین غرضی نداشتم و به هر حال صدای خود را در محضر پیامبر بالا بردند و سر و صدا راه انداختند، که فوراً خداوند این آیه را نازل فرمود: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! صدای خود را فراتر از صدای پیامبر نکنید، و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید)». [1] . بخاری، محمد بن إسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه( صحیح البخاری)، محقق: الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 9، ص 97، دار طوق النجاة، بیروت، چاپ اول، 1422ق. [2] . شیبانی (متوفی: 241ق)، أحمد بن محمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، محقق: شعیب أرنؤوط و دیگران، ج 26، ص 55، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، 1421ق. [3] . ترمذی (متوفی: 279ق)، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق و تعلیق: شاکر، أحمد محمد، عبد الباقی، محمد فؤاد، ج 5، ص 387، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفی البابی الحلبی، مصر، چاپ دوم، 1395ق؛ ابوجعفر طبری (متوفی: 310ق)، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن(تفسیر طبری)، ج 21، ص 342، دار هجر للطباعة و النشر و التوزیع و الإعلان، چاپ اول، 1422ق؛ قرطبی (متوفی: 671ق)، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 16، ص 303، دار الکتب المصریة، قاهره، چاپ دوم، 1384ق؛ خازن (متوفی: 741ق)، علاء الدین علی بن محمد، لباب التأویل فی معانی التنزیل، ج 4، ص 175، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق. [4] . حجرات، 2.
- [سایر] اینکه شیعیان می گویند حضرت فاطمه الزهرا دختر گرامی رسول خدا(ص) از ابوبکر و عمر ناراضی بوده است دروغ محض است و دلیلی بر آن وجود ندارد؟
- [سایر] فاطمه زهرا (س) از اولین بیعتکنندگان با ابوبکر بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) بود و تا آخر عمر هیچگونه مخالفتی با او نداشته است!؟
- [سایر] اینکه شیعیان می گویند حضرت فاطمه الزهرا دختر گرامی رسول خدا(ص) از ابوبکر و عمر ناراضی بوده است دروغ محض است و دلیلی بر آن وجود ندارد؟
- [سایر] فاطمه زهرا (س) از اولین بیعتکنندگان با ابوبکر بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) بود و تا آخر عمر هیچگونه مخالفتی با او نداشته است!؟
- [سایر] آیا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بر خلافت ابوبکر و عمر بشارت داده است ؟
- [سایر] ابوبکر و عمر چرا کنار رسول خدا(ص) دفن شدند؟آیا وصیت خودشان بود یا دخترانشان اینگونه خواستند؟ آیا آنان چنین حقی داشتند؟
- [سایر] در یک سایت سنی خواندم که، وقتی پیامبر اسلام(ص) با ابوبکر در غار بودند و آیه مربوطه نازل شد که خدا از قول پیامبر(ص) میفرماید: (ان الله معنا) و این فضیلتی برای ابوبکر است؛ زیرا خدا در قرآن میفرماید: (ان الله مع المتقین) به این مطلب چگونه میتوان پاسخ داد؟
- [سایر] چرا پیامبراکرم(ص) در مریضی آخر عمرشان ابوبکر را برای نماز به مسجد فرستاد؟
- [سایر] آیا جریان انکار رحلت پیامبراکرم(ص) توسط عمر بن خطاب از پیش تعیین شده بود؟
- [سایر] آیا آیه 55 سوره نور ( وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکُمْ) در باره ابوبکر و عمر نازل شده است؟
- [آیت الله اردبیلی] (اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ) یعنی: (شهادت میدهم که هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد.) (وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ) یعنی: (شهادت میدهم که محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم بنده خدا و فرستاده اوست.) (أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) یعنی: (خدایا بر محمد و آل محمد رحمت فرست.) (وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ) یعنی: (و شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول کن و مقام آن حضرت را نزد خود بلند فرما.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام بر تو ای پیامبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَعَلی عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ) یعنی: (سلام خداوند بر ما نمازگزاران و تمام بندگان نیکوکار او باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.)
- [آیت الله بروجردی] کافر یعنی؛ کسی که منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمّد بن عبدالله (ص) را قبول ندارد، نجس است و نیز کسی که ضروری دین (یعنی چیزی را که مثل نماز و روزهی مسلمانان جزءِ دین اسلام میدانند) منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است، نجس میباشد و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله اردبیلی] کافر (یعنی کسی که منکر خدا است و یا برای خدا شریک قرار میدهد یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول ندارد و همچنین کسی که در یکی از اینها شک داشته باشد) نجس است ولی بنابر اقوی اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان) پاک هستند؛ و کسی که ضروری دین (یعنی چیزی مثل نماز و روزه که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند) را منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز به انکار خدا، توحید یا نبوت بازگشت داشته باشد، کافر ونجس میباشد و در غیر این صورت نجس نیست.
- [امام خمینی] - ترجمه سوره قل هو الله احد بسم الله الرحمن الرحیم: (قل هو الله احد)، یعنی بگو ای محمد (ص) که خداوند، خدایی است یگانه. (الله الصمد)، یعنی خدایی که از تمام موجودات بی نیاز است. (لم یلد و لم یولد)، فرزند ندارد و فرزند کسی نیست. (و لم یکن له کفوا احد)، یعنی هیچ کس از مخلوقات مثل او نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله مظاهری] کسی که نماز میّت را به جماعت میخواند باید تکبیرها و دعاهای آن را هم بخواند. ______ 1) شهادت میدهم به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال و اینکه محمد(ص) پیام آور خداوند است. 2) پروردگارا دورد فرست بر محمد و آل محمد. 3) پروردگارا رحمت آور بر مردان با ایمان و بر زنان با ایمان. 4) خداوندا رحمت آور بر این مرد میت. 5) خداوندا رحمت آور بر این زن میت. 6) شهادت میدهم به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال که یکتاست و هیچ شریکی برای او نیست و شهادت میدهم به اینکه محمدصلی الله علیه وآله وسلم بنده خداوند و پیام آور اوست که خداوند او را در حالی که بشارت دهنده و بیم دهنده به حقمیباشد، در پیشاپیش قیامت به پیامبری مبعوث فرموده است. 7) پروردگارا درود فرست بر محمد و آل محمد و برکت آور بر محمد و آل محمد و رحمت آور بر محمد و آل محمد، همانند بهترین درود و برکت و رحمت که بر ابراهیم و آل ابراهیم فرستادی، به درستی که تو ستایش شده بزرگواری. و درود فرست بر همه پیامبران و شهیدان و صدّیقین و همه بندگان صالح خداوند. 8) خداوندا رحمت آور بر مردان با ایمان و زنان با ایمان و بر مردان مسلمان و زنان مسلمان، آنان که زندهاند و آنان که مردهاند، و میان ما و آنان به وسیله نیکیها وابستگی ایجاد فرما، به درستی که تو اجابت کننده همه دعاهایی و به تحقیق که تو بر هر امری قادری. 9) پروردگارا بدرستی که این میّت، بنده تو و فرزند بنده تو و فرزند خادمه توست که اینک بر تو وارد شده است و تو بهترین میزبانی. خداوندا بدرستی که ما به جز نیکی از این میّت چیزی نمیدانیم و تو از ما به او آگاهتری. خداوندا اگر او در زمره نیکوکاران است پس بر نیکی او بیافزا و اگر در شمار گناهکاران است پس از او در گذر و او را ببخش. بار الها او را در بالاترین مقامات در نزد خودت قرار ده و برای بازماندگان او در میان خاکیان، جانشین باش و با او مهربانی کن بحقّ رحمتت ای مهربانترین مهربانان. 10) به پاورقی ( 2 ) مراجعه شود.
- [آیت الله جوادی آملی] .خمس , یکی از واجباتِ مالی اسلام است که خدا آن را برای خود و رسول خدا(ص) و خاندان پاک ایشان به جای زکات قرار داده است که یتیم, مسکین و در راه مانده از سادات, در این حکم قرار دارند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کافر؛ یعنی کسی که منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمّد بن عبد اللَّه صلی الله علیه و آله را قبول ندارد نجس است و انکار چه به قلب باشد و چه به زبان سبب کفر میگردد و همچنین غلات (یعنی کسانی که یکی از معصومین علیهمالسلام را خدا خوانده یا بگویند خدا در او حلول کرده است) و خوارج و نواصب (یعنی کسانی که دشمنی اهل بیت علیهمالسلام را دین خود قرار دهند) نجسند و لکن اهل کتاب (یعنی یهودیان و مسیحیان) و زردشتیان بنا بر احتیاط نجس میباشند. و کسی که یکی از ضروریات دین مانند نماز و روزه را که تمام مسلمانان آنها را جزء دین اسلام میدانند انکار کند، شرعاً کافر به شمار میآید، مگر در دو صورت: اوّل: بدانیم که انکار وی از روی شبهه است، مثلاً تازه مسلمانیست که از احکام اسلامی آگاهی چندانی ندارد؛ دوم: بدانیم که انکارکننده به خدا و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ایمان قلبی دارد، در این دو صورت اگر انکارکننده شهادتین را بر زبان جاری ساخته، مسلمان میباشد.