آیا آیه 55 سوره نور ( وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکُمْ) در باره ابوبکر و عمر نازل شده است؟
آیا آیه 55 سوره نور ( وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکُمْ) در باره ابوبکر و عمر نازل شده است؟ (قوله تعالی (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ) (النور:55) خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد ، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده ، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‌کند ؛ آن چنان که تنها مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت . و کسانی که پس از آن کافر شوند ، آنها فاسقانند) پاسخ : اولاً : اگر آن‌چه را که اهل سنت ادعا می‌کنند صحت دارد ؛ پس چرا خود ابوبکر که در سقیفه به هر چیزی استناد ‌کرد ؛ به این آیه استناد نکرد ؟ ثانیا : عایشه دختر ابوبکر به صراحت می‌گوید که هیچ آیه‌ای در قرآن در حق ما نازل نشده است : ما انزل الله فینا شیئا من القرآن . صحیح البخاری ، البخاری ، ج 6 ، ص 42 . هیچ آیه‌ای از قرآن کریم در باره ما خاندان نازل نشده است . ثالثاً : خود علمای اهل سنت از این آیه جواب داده‌اند . شوکانی از مفسرین بنام اهل سنت در این باره می‌نویسد : ( وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات ) هذه الجملة مقررة لما قبلها من أن طاعتهم لرسول الله صلی الله علیه وآله وسلم سبب لهدایتهم ، وهذا وعد من الله سبحانه لمن آمن بالله وعمل الأعمال الصالحات بالاستخلاف لهم فی الأرض لما استخلف الذین من قبلهم من الأمم ، وهو وعد یعم جمیع الأمة . وقیل هو خاص بالصحابة ، ولا وجه لذلک ، فإن الإیمان وعمل الصالحات لا یختص بهم ، بل یمکن وقوع ذلک من کل واحد من هذه الأمة ، ومن عمل بکتاب الله وسنة رسوله فقد أطاع الله ورسوله . این جمله در حقیقت تفسیر و تأیید قبل است که اطاعت و فرمانبرداری رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) سبب هدایت و راهنمایی آنان خواهد بود و این وعده‌ای از جانب خدا برای کسانی که مؤمن به خدا بوده و اعمال شایسته‌ای انجام دهند تا اسباب جانشینی و تسلط بر زمین را به دست آورند ؛ همان گونه که در امت‌های پیشین این گونه بوده است ، این وعده عام است و شامل همه امت اسلامی می‌شود ، اگر چه بعضی گفته‌اند : این وعده مخصوص صحابه است ؛ ولی این سخن ارزش ندارد ؛ زیرا ایمان و عمل صالح مخصوص صحابه نیست ؛ بلکه هر یک از افراد امت اسلامی با تحصیل این شرط وضعیت را می‌تواند شامل شود ، و هر کس که به د ستورات خداوند در قرآن و به سنت پیامبر عمل نماید ، در حقیقت مطیع خدا و رسول است . و در ادامه می‌گوید : ومعنی لیستخلفنهم فی الأرض : لیجعلنهم فیها خلفاء یتصرفون فیها تصرف الملوک فی مملوکاتهم ، وقد أبعد من قال إنها مختصة بالخلفاء الأربعة ، أو بالمهاجرین ، أو بأن المراد بالأرض أرض مکة ، وقد عرفت أن الاعتبار بعموم اللفظ لا بخصوص السبب ، وظاهر قوله ( کما استخلف الذین من قبلهم ) کل من استخلفه الله فی أرضه فلا یخص ذلک ببنی إسرائیل ولا أمة من الأمم دون غیرها . فتح القدیر ، الشوکانی ، ج 4 ، ص 47 . معنای استخلاف در زمین این است که : ما آنان را حاکمان زمین قرار خواهیم داد تا همان گونه که پادشاهان و سلاطین در آنچه تحت تصرّفشان بود تصرف می‌کردند آنان نیز تصرف کنند . وکسانی که استخلاف را مخصوص به خلفای چهارگانه یا به مهاجران دانسته‌اند و مقصود از زمین را هم در آیه زمین مکه دانسته‌آند سخنی دور از حقیقت گفته‌اند ؛ چون لفظ استخلاف عام است و شامل همه مؤمنان می شود نه آن که خاص باشد و بگوییم در امم پیشین هم به گروه خاصی مانند بنی اسرائل و یا امت خاصی اختصاص داشته است . نسفی در تفسیر خود می‌نویسد : (لیستخلفنهم فی الأرض ) * أی أرض الکفار وقیل أرض الکفار وقیل أرض المدینة والصحیح أنه عام لقوله علیه الصلاة والسلام لیدخلن هذا الدین علی ما دخل علیه اللیل . تفسیر النسفی ، النسفی ، ج 3 ، ص 154 . در باره معنای این قسمت از آیه بعضی گفته‌اند : مقصود سر زمین مکه است و بعضی گفته‌اند سرزمین کفار است و نیز سرزمین مدینه هم گفته شده است ؛ ولی تفسیر دقیق و صحیح آن است که بگوییم معنای آن عام است ؛ به دلیل فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) که فرمود : آنچه شب او را فرامی‌گیرد ، دین وارد آن خواهد و آن را فراخواهد گرفت . و قرطبی از مفسرین بزرگ اهل سنت می‌نویسد : قوله تعالی : ( لیستخلفنهم فی الأرض ) فیه قولان : أحدهما ، یعنی أرض مکة ، لان المهاجرین سألوا الله تعالی ذلک فوعدوا کما وعدت بنو إسرائیل ، قال معناه النقاش . الثانی ، بلاد العرب والعجم . قال ابن العربی : وهو الصحیح ، لان أرض مکة محرمة علی المهاجرین ، قال النبی صلی الله علیه وسلم : ( لکن البائس سعد بن خولة ) . یرثی له رسول الله صلی الله علیه وسلم أن مات بمکة . وقال فی الصحیح أیضا : ( یمکث المهاجر بمکة بعد قضاء نسکه ثلاثا ) . تفسیر القرطبی ، القرطبی ، ج 12 ، ص 299 – 300 در باره معنای این سخن خداوند : (لیستخلفنهم فی الأرض) دو قول و نظر است : یکی ‌آن که مقصود سر زمین مکه باشد ؛ زیرا مهاجران از خداوند تقاضای امنیت و آرامش کردند و خداوند همانگونه که به بنی اسرائیل وعده داده بود به آنان نیز وعده داده ، و این قول از فردی به نام نقاش است . قول دوم این است که مقصود سر زمین عجم و عرب است و این هم درست است و از ابن عربی است ؛ زیرا سرزمین مکه بر مهاجران حرام شده بود و در روایت صحیح آمده است که مهاجرین پس از ادای مناسک حج سه روز می‌تواند در مکه بماند ؛ ولی سعد بن خوله بدبخت که پیامبر در حق وی این چنین فرمود : آن قدر در شهر مکه ماند تا در همانجا از دنیا رفت . رابعاً : خداوند در این آیه وعده می‌دهد که تمام کسانی را که ایمان آورده‌اند بر تمام زمین مسلط کند (لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ) . و ارض نمی‌تواند اختصاص به یک مکان خاص داشته باشد ؛ بلکه شامل تمام کشور‌ها می‌شود ؛ چنانچه بسیاری از علمای اهل سنت در تفاسیر خودشان بر این نکته تأکید کرده‌اند که مراد از ( الارض ) تمام کشورهای جهان است . ثعلبی در تفسیر خودش می‌نویسد : والله لیستخلفنهم فی الأرض أی لیورثنهم أرض الکفار من العرب والعجم ، فیجعلهم ملوکها وسائسیها وسکانها . تفسیر الثعلبی ، الثعلبی ، ج 7 ، ص 114 . خداوند آنان را وارث زمین قرار خواهد داد ؛ یعنی سرزمین کفار از عرب و عجم را تحت سلطه آنان قرار خواهد داد و آنان فرماندار و سیاست‌گذاران و ساکنان آن خواهد بود . واحدی نیز می‌گوید : وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الأرض ) * لیورثنهم أرض الکفار من العرب والعجم . تفسیر الواحدی ، الواحدی ، ج 2 ، ص 768 . منظور از این آیه این است که خداوند آنان (صالحان) را وارث سرزمین کفار از عرب و عجم قرار خواهد داد . و ابن جوزی می‌گوید : قوله تعالی : * ( لیستخلفنهم ) * أی : لیجعلنهم یخلفون من قبلهم ، والمعنی : لیورثنهم أرض الکفار من العرب والعجم ، فیجعلهم ملوکها وساستها وسکانها . زاد المسیر ، ابن الجوزی ، ج 5 ، ص 372 . معنای این سخن خداوند (لیستخلفنهم) این است که آنان (صالحان) را جانشینان مردم پس از خودشان قرار خوهد و در حقیقت وارثان سرزمین کافر از عرب و عجم و پادشاهان و ساکنان آنان خواهد بود . و الغرناطی الکلبی در تفسیر خود می‌گوید : ( لیستخلفنهم فی الأرض ) * وعد ظهر صدقه بفتح مشارق الأرض ومغاربها لهذه الأمة . التسهیل لعلوم التنزیل ، الغرناطی الکلبی ، ج 3 ، ص 71 . این قسمت از آیه ، وعده‌ای است که با آزاد شدن مشرق و مغرب زمین ، به دست امت اسلامی محقق خواهد گشت . در حالی که می‌بینیم در زمان خلافت ابوبکر حتی تمام جزیرة العرب به تصرف مسلمین در نیامده بود ؛ چه رسد به تمام زمین . پس قطعاً این آیه شامل هیچ یک از خلفای سه گانه نخواهد شد . از این نکته استفاده می‌شود که این‌ آیه اشاره دارد به زمان ظهور حضرت مهدی که تمام مسلمین اتفاق دارند که وقتی آن حضرت ظهور کند ، بر تمام زمین حکومت می‌‌کند و کفر و الحاد را در سراسر زمین نابود می‌کند . خامساً : نکته دیگری که باید به آن توجه کرد ، ذیل آیه است که خداوند می‌فرماید : وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ . بسیاری از مفسرین اهل سنت گفته‌اند که مراد از آن این است که خداوند دین اسلام را بر تمامی ادیان غالب خواهد کرد و دین اسلام تنها دینی خواهد بود که در سراسر عالم پیرو خواهد داشت و بقیه ادیان همگی از بین خواهد رفت . أبی عبد الله محمد بن عبد الله بن أبی زمنین در تفسیر خود می‌گوید : ( ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ) * أی : سینصرهم بالإسلام ؛ حتی یظهرهم علی الدین کله ؛ فیکونوا الحکام علی أهل الأدیان . به زودی به وسیله اسلام آنان را پیروز خواهیم کرد تا بر همه ادیان مسلط و فرمانروایان بر دیگر پیروان ادیان و مذاهب خواهند بود . و این مفسر بزرگ اهل سنت برای اثبات این نظریه ، این روایت را به عنوان مؤید نقل می‌کند : یحیی : عن عبد الرحمن بن یزید ، عن [ سلیم ] بن عامر الکلاعی قال : سمعت المقداد بن الأسود یقول : سمعت رسول الله یقول : لا یبقی علی ظهر الأرض بیت مدر ولا وبر ، إلا أدخله الله کلمة الإسلام بعز عزیز أو ذل ذلیل ؛ إما یعزهم الله فیجعلهم من أهلها ، وإما یذلهم فیدینون لها . تفسیر ابن زمنین ، أبی عبد الله محمد بن عبد الله بن أبی زمنین ، ج 3 – ص242 – 244 . سلیم بن عامر کلاعی می‌گوید : از مقداد بن اسود شنیدم که گفت : از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) شنیدم که فرمود : هیچ خانه‌ای در زمین باقی نماند ؛ مگر این که اسلام وارد آن خانه شده و با رغبت آن را پذیرا شدند و یا با ذلّت . و سمعانی مفسر مشهور اهل سنت در این باره می‌گوید : وقوله : * ( ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ) أی : لیظهرن دینهم علی جمیع الأدیان . تفسیر السمعانی ، السمعانی ، ج 3 ، ص 544 – 545 . معنای این سخن (ولیمکنن ... ) این است که آئین و مذهب شما را بر همه ادیان پیروز خواهیم نمود . و ابن جوزی نیز می‌گوید : قوله تعالی : * ( ولیمکنن لهم دینهم ) * وهو الإسلام ، وتمکینه : إظهاره علی کل دین . زاد المسیر ، ابن الجوزی ، ج 5 ، ص 372 . معنای این سخن خداوند (ولیمکنن ... ) این است که آن دین اسلام و معنای تمکین آن غلبه و پیروزی آن بر ادیان دیگر است . و قرطبی نیز در تفسر خود می‌نویسد : ( ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ) وهو الاسلام ، کما قال تعالی : ورضیت لکم الاسلام دینا [ المائدة : 3 ] . مقصود از دین در این آیه ( ولیمکنن ) اسلام است به دلیل این سخن خداوند که فرموده است اسلام را به عنوان دین برای شما برگزیدم . و در ادامه این روایت را نقل می‌کند : وروی سلیم بن عامر عن المقداد ابن الأسود قال : سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول : ( ما علی ظهر الأرض بیت حجر ولا مدر إلا أدخله الله کلمة الاسلام بعز عزیز أو ذل ذلیل أما بعزهم فیجعلهم من أهلها وأما بذلهم فیدینون بها ) . تفسیر القرطبی ، القرطبی ، ج 12 ، ص 299 – 300 . سلیم بن عامر کلاعی می‌گوید : از مقداد بن اسود شنیدم که گفت : از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) شنیدم که فرمود : هیچ خانه‌ای در زمین باقی نماند ؛ مگر این که اسلام وارد آن خانه شده و با رغبت آن را پذیرا شدند و یا با ذلّت . در حالی که در زمان خلفای سه گانه حتی تمام مردم مدینه مسلمان نبودند و غیر مسلمان حتی در مدینه وجود داشت . خود اهل سنت اتفاق دارند که قاتل عمر بن الخطاب مجوسی بوده و او را در مسجد کشته است . پس معلوم می‌شود که این آیه هیچ ارتباطی با مشروعیت خلافت خلفای سه گانه ندارد . سادساً : بسیاری از علمای اهل سنت در تفسیر این بخش از آیه که خداوند می‌فرماید : وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا . گفته‌اند که مراد از امنیت در آیه ، امنیتی است که تمام مردم جز از خداوند از هیچ کسی دیگری نترسند ؛ به طوری که حاکم اسلامی بتواند در میان جمعیت عظیمی بدون سلاح حرکت کند و هیچ گزندی به او نرسد . و نیز گفته‌اند که اگر کسی از صنعا تا حضرموت حرکت کنند ، هیچ چیزی آن‌ها را تهدید نکند . قرطبی در تفسیر خود می‌نویسد : وجاء فی معنی تبدیل خوفهم بالأمن أن رسول الله صلی الله علیه وسلم لما قال أصحابه : أما یأتی علینا یوم نأمن فیه ونضع السلاح ؟ فقال علیه السلام : ( لا تلبثون إلا قلیلا حتی یجلس الرجل منکم فی الملا العظیم محتبیا لیس علیه حدیدة ) . وقال صلی الله علیه وسلم : ( والله لیتمن الله هذا الامر حتی یسیر الراکب من صنعاء إلی حضرموت لا یخاف إلا الله والذئب علی غنمه ولکنکم تستعجلون ) . تفسیر قرطبی ، ج 12 ،‌ ص299 . در باره تبدیل ترس و وحشت به امنیت و آرامش این چنین نقل شده است که : پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به اصحابش فرمود : آیا روزی نخواهد رسید که با آرامش و راحتی زندگی کنیم و اسلحه را کنار بگذاریم ؟ سپس فرمود : طولی نخواهد کشید که یک نفر از شما در میان جمع زیادی بدون سلاح قرار بگیرد . و فرمود : به خدا سوگند که این آرامش فراخواهد رسید آن که گونه که سواره‌ای از صنعا تا حضرموت از هیچ چیز نترسد مگر از خدایش و از گرگ بر گوسفندانش ؛ ولی شما عجله می‌کنید . این روایتی که قرطبی به آن استدلال می‌کند در بسیاری از کتاب‌های اهل سنت ؛ از جمله این‌کتاب‌ها آمده است . صحیح البخاری ، البخاری ، ج 8 ، ص 56 و مسند احمد ، الإمام احمد بن حنبل ، ج 5 ، ص 111 و ج 6 ، ص 395 و عمدة القاری ، العینی ، ج 16 ، ص 144 و ج 16 ، ص 146 و ج 24 ، ص 99 و السنن الکبری ، النسائی ، ج 3 ، ص 450 و صحیح ابن حبان ، ابن حبان ، ج 7 ، ص 157 و ج 15 ، ص 91 و المعجم الکبیر ، الطبرانی ، ج 4 ، ص 63 و ... در حالی که همگی می‌دانند که چنین امنیتی در زمان هیچ یک از خلفای سه گانه وجود نداشته است . بهترین شاهد بر این مطلب کشته شدن عمر بن الخطاب خلیفه دوم در مرکز کشور اسلامی ( نه در صنعا و حضرموت ) و در مسجد رسول خدا و کشته شدن عثمان بن عفان به دست اصحاب رسول خدا است . چنین امنیتی ، تنها و تنها در زمان ظهور حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف برقرار خواهد شد و احدی غیر آن حضرت قادر به برقراری چنین امنیتی که در این روایت آمده است ، نیست . پس درنتیجه این آیه هیچ ارتباط به عمر وابوبکرندارد و هیچ دلالتی بر صحت خلافت خلفای سه گانه ندارد .
عنوان سوال:

آیا آیه 55 سوره نور ( وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکُمْ) در باره ابوبکر و عمر نازل شده است؟


پاسخ:

آیا آیه 55 سوره نور ( وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکُمْ) در باره ابوبکر و عمر نازل شده است؟

(قوله تعالی (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ) (النور:55)
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد ، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده ، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل می‌کند ؛ آن چنان که تنها مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت . و کسانی که پس از آن کافر شوند ، آنها فاسقانند)
پاسخ :
اولاً : اگر آن‌چه را که اهل سنت ادعا می‌کنند صحت دارد ؛ پس چرا خود ابوبکر که در سقیفه به هر چیزی استناد ‌کرد ؛ به این آیه استناد نکرد ؟
ثانیا : عایشه دختر ابوبکر به صراحت می‌گوید که هیچ آیه‌ای در قرآن در حق ما نازل نشده است :
ما انزل الله فینا شیئا من القرآن .
صحیح البخاری ، البخاری ، ج 6 ، ص 42 .
هیچ آیه‌ای از قرآن کریم در باره ما خاندان نازل نشده است .
ثالثاً : خود علمای اهل سنت از این آیه جواب داده‌اند . شوکانی از مفسرین بنام اهل سنت در این باره می‌نویسد :
( وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات ) هذه الجملة مقررة لما قبلها من أن طاعتهم لرسول الله صلی الله علیه وآله وسلم سبب لهدایتهم ، وهذا وعد من الله سبحانه لمن آمن بالله وعمل الأعمال الصالحات بالاستخلاف لهم فی الأرض لما استخلف الذین من قبلهم من الأمم ، وهو وعد یعم جمیع الأمة . وقیل هو خاص بالصحابة ، ولا وجه لذلک ، فإن الإیمان وعمل الصالحات لا یختص بهم ، بل یمکن وقوع ذلک من کل واحد من هذه الأمة ، ومن عمل بکتاب الله وسنة رسوله فقد أطاع الله ورسوله .
این جمله در حقیقت تفسیر و تأیید قبل است که اطاعت و فرمانبرداری رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) سبب هدایت و راهنمایی آنان خواهد بود و این وعده‌ای از جانب خدا برای کسانی که مؤمن به خدا بوده و اعمال شایسته‌ای انجام دهند تا اسباب جانشینی و تسلط بر زمین را به دست آورند ؛ همان گونه که در امت‌های پیشین این گونه بوده است ، این وعده عام است و شامل همه امت اسلامی می‌شود ، اگر چه بعضی گفته‌اند : این وعده مخصوص صحابه است ؛ ولی این سخن ارزش ندارد ؛ زیرا ایمان و عمل صالح مخصوص صحابه نیست ؛ بلکه هر یک از افراد امت اسلامی با تحصیل این شرط وضعیت را می‌تواند شامل شود ، و هر کس که به د ستورات خداوند در قرآن و به سنت پیامبر عمل نماید ، در حقیقت مطیع خدا و رسول است .
و در ادامه می‌گوید :
ومعنی لیستخلفنهم فی الأرض : لیجعلنهم فیها خلفاء یتصرفون فیها تصرف الملوک فی مملوکاتهم ، وقد أبعد من قال إنها مختصة بالخلفاء الأربعة ، أو بالمهاجرین ، أو بأن المراد بالأرض أرض مکة ، وقد عرفت أن الاعتبار بعموم اللفظ لا بخصوص السبب ، وظاهر قوله ( کما استخلف الذین من قبلهم ) کل من استخلفه الله فی أرضه فلا یخص ذلک ببنی إسرائیل ولا أمة من الأمم دون غیرها .
فتح القدیر ، الشوکانی ، ج 4 ، ص 47 .
معنای استخلاف در زمین این است که : ما آنان را حاکمان زمین قرار خواهیم داد تا همان گونه که پادشاهان و سلاطین در آنچه تحت تصرّفشان بود تصرف می‌کردند آنان نیز تصرف کنند . وکسانی که استخلاف را مخصوص به خلفای چهارگانه یا به مهاجران دانسته‌اند و مقصود از زمین را هم در آیه زمین مکه دانسته‌آند سخنی دور از حقیقت گفته‌اند ؛ چون لفظ استخلاف عام است و شامل همه مؤمنان می شود نه آن که خاص باشد و بگوییم در امم پیشین هم به گروه خاصی مانند بنی اسرائل و یا امت خاصی اختصاص داشته است .
نسفی در تفسیر خود می‌نویسد :
(لیستخلفنهم فی الأرض ) * أی أرض الکفار وقیل أرض الکفار وقیل أرض المدینة والصحیح أنه عام لقوله علیه الصلاة والسلام لیدخلن هذا الدین علی ما دخل علیه اللیل .
تفسیر النسفی ، النسفی ، ج 3 ، ص 154 .
در باره معنای این قسمت از آیه بعضی گفته‌اند : مقصود سر زمین مکه است و بعضی گفته‌اند سرزمین کفار است و نیز سرزمین مدینه هم گفته شده است ؛ ولی تفسیر دقیق و صحیح آن است که بگوییم معنای آن عام است ؛ به دلیل فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) که فرمود : آنچه شب او را فرامی‌گیرد ، دین وارد آن خواهد و آن را فراخواهد گرفت .
و قرطبی از مفسرین بزرگ اهل سنت می‌نویسد :
قوله تعالی : ( لیستخلفنهم فی الأرض ) فیه قولان : أحدهما ، یعنی أرض مکة ، لان المهاجرین سألوا الله تعالی ذلک فوعدوا کما وعدت بنو إسرائیل ، قال معناه النقاش . الثانی ، بلاد العرب والعجم . قال ابن العربی : وهو الصحیح ، لان أرض مکة محرمة علی المهاجرین ، قال النبی صلی الله علیه وسلم : ( لکن البائس سعد بن خولة ) . یرثی له رسول الله صلی الله علیه وسلم أن مات بمکة . وقال فی الصحیح أیضا : ( یمکث المهاجر بمکة بعد قضاء نسکه ثلاثا ) .
تفسیر القرطبی ، القرطبی ، ج 12 ، ص 299 – 300
در باره معنای این سخن خداوند : (لیستخلفنهم فی الأرض) دو قول و نظر است : یکی ‌آن که مقصود سر زمین مکه باشد ؛ زیرا مهاجران از خداوند تقاضای امنیت و آرامش کردند و خداوند همانگونه که به بنی اسرائیل وعده داده بود به آنان نیز وعده داده ، و این قول از فردی به نام نقاش است . قول دوم این است که مقصود سر زمین عجم و عرب است و این هم درست است و از ابن عربی است ؛ زیرا سرزمین مکه بر مهاجران حرام شده بود و در روایت صحیح آمده است که مهاجرین پس از ادای مناسک حج سه روز می‌تواند در مکه بماند ؛ ولی سعد بن خوله بدبخت که پیامبر در حق وی این چنین فرمود : آن قدر در شهر مکه ماند تا در همانجا از دنیا رفت .
رابعاً : خداوند در این آیه وعده می‌دهد که تمام کسانی را که ایمان آورده‌اند بر تمام زمین مسلط کند (لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ) . و ارض نمی‌تواند اختصاص به یک مکان خاص داشته باشد ؛ بلکه شامل تمام کشور‌ها می‌شود ؛ چنانچه بسیاری از علمای اهل سنت در تفاسیر خودشان بر این نکته تأکید کرده‌اند که مراد از ( الارض ) تمام کشورهای جهان است .
ثعلبی در تفسیر خودش می‌نویسد :
والله لیستخلفنهم فی الأرض أی لیورثنهم أرض الکفار من العرب والعجم ، فیجعلهم ملوکها وسائسیها وسکانها .
تفسیر الثعلبی ، الثعلبی ، ج 7 ، ص 114 .
خداوند آنان را وارث زمین قرار خواهد داد ؛ یعنی سرزمین کفار از عرب و عجم را تحت سلطه آنان قرار خواهد داد و آنان فرماندار و سیاست‌گذاران و ساکنان آن خواهد بود .
واحدی نیز می‌گوید :
وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الأرض ) * لیورثنهم أرض الکفار من العرب والعجم .
تفسیر الواحدی ، الواحدی ، ج 2 ، ص 768 .
منظور از این آیه این است که خداوند آنان (صالحان) را وارث سرزمین کفار از عرب و عجم قرار خواهد داد .
و ابن جوزی می‌گوید :
قوله تعالی : * ( لیستخلفنهم ) * أی : لیجعلنهم یخلفون من قبلهم ، والمعنی : لیورثنهم أرض الکفار من العرب والعجم ، فیجعلهم ملوکها وساستها وسکانها .
زاد المسیر ، ابن الجوزی ، ج 5 ، ص 372 .
معنای این سخن خداوند (لیستخلفنهم) این است که آنان (صالحان) را جانشینان مردم پس از خودشان قرار خوهد و در حقیقت وارثان سرزمین کافر از عرب و عجم و پادشاهان و ساکنان آنان خواهد بود .
و الغرناطی الکلبی در تفسیر خود می‌گوید :
( لیستخلفنهم فی الأرض ) * وعد ظهر صدقه بفتح مشارق الأرض ومغاربها لهذه الأمة .
التسهیل لعلوم التنزیل ، الغرناطی الکلبی ، ج 3 ، ص 71 .
این قسمت از آیه ، وعده‌ای است که با آزاد شدن مشرق و مغرب زمین ، به دست امت اسلامی محقق خواهد گشت .
در حالی که می‌بینیم در زمان خلافت ابوبکر حتی تمام جزیرة العرب به تصرف مسلمین در نیامده بود ؛ چه رسد به تمام زمین .
پس قطعاً این آیه شامل هیچ یک از خلفای سه گانه نخواهد شد .
از این نکته استفاده می‌شود که این‌ آیه اشاره دارد به زمان ظهور حضرت مهدی که تمام مسلمین اتفاق دارند که وقتی آن حضرت ظهور کند ، بر تمام زمین حکومت می‌‌کند و کفر و الحاد را در سراسر زمین نابود می‌کند .
خامساً : نکته دیگری که باید به آن توجه کرد ، ذیل آیه است که خداوند می‌فرماید :
وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ .
بسیاری از مفسرین اهل سنت گفته‌اند که مراد از آن این است که خداوند دین اسلام را بر تمامی ادیان غالب خواهد کرد و دین اسلام تنها دینی خواهد بود که در سراسر عالم پیرو خواهد داشت و بقیه ادیان همگی از بین خواهد رفت .
أبی عبد الله محمد بن عبد الله بن أبی زمنین در تفسیر خود می‌گوید :
( ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ) * أی : سینصرهم بالإسلام ؛ حتی یظهرهم علی الدین کله ؛ فیکونوا الحکام علی أهل الأدیان .
به زودی به وسیله اسلام آنان را پیروز خواهیم کرد تا بر همه ادیان مسلط و فرمانروایان بر دیگر پیروان ادیان و مذاهب خواهند بود .
و این مفسر بزرگ اهل سنت برای اثبات این نظریه ، این روایت را به عنوان مؤید نقل می‌کند :
یحیی : عن عبد الرحمن بن یزید ، عن [ سلیم ] بن عامر الکلاعی قال : سمعت المقداد بن الأسود یقول : سمعت رسول الله یقول : لا یبقی علی ظهر الأرض بیت مدر ولا وبر ، إلا أدخله الله کلمة الإسلام بعز عزیز أو ذل ذلیل ؛ إما یعزهم الله فیجعلهم من أهلها ، وإما یذلهم فیدینون لها .
تفسیر ابن زمنین ، أبی عبد الله محمد بن عبد الله بن أبی زمنین ، ج 3 – ص242 – 244 .
سلیم بن عامر کلاعی می‌گوید : از مقداد بن اسود شنیدم که گفت : از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) شنیدم که فرمود : هیچ خانه‌ای در زمین باقی نماند ؛ مگر این که اسلام وارد آن خانه شده و با رغبت آن را پذیرا شدند و یا با ذلّت .
و سمعانی مفسر مشهور اهل سنت در این باره می‌گوید :
وقوله : * ( ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ) أی : لیظهرن دینهم علی جمیع الأدیان .
تفسیر السمعانی ، السمعانی ، ج 3 ، ص 544 – 545 .
معنای این سخن (ولیمکنن ... ) این است که آئین و مذهب شما را بر همه ادیان پیروز خواهیم نمود .
و ابن جوزی نیز می‌گوید :
قوله تعالی : * ( ولیمکنن لهم دینهم ) * وهو الإسلام ، وتمکینه : إظهاره علی کل دین .
زاد المسیر ، ابن الجوزی ، ج 5 ، ص 372 .
معنای این سخن خداوند (ولیمکنن ... ) این است که آن دین اسلام و معنای تمکین آن غلبه و پیروزی آن بر ادیان دیگر است .
و قرطبی نیز در تفسر خود می‌نویسد :
( ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ) وهو الاسلام ، کما قال تعالی : ورضیت لکم الاسلام دینا [ المائدة : 3 ] .
مقصود از دین در این آیه ( ولیمکنن ) اسلام است به دلیل این سخن خداوند که فرموده است اسلام را به عنوان دین برای شما برگزیدم .
و در ادامه این روایت را نقل می‌کند :
وروی سلیم بن عامر عن المقداد ابن الأسود قال : سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول : ( ما علی ظهر الأرض بیت حجر ولا مدر إلا أدخله الله کلمة الاسلام بعز عزیز أو ذل ذلیل أما بعزهم فیجعلهم من أهلها وأما بذلهم فیدینون بها ) .
تفسیر القرطبی ، القرطبی ، ج 12 ، ص 299 – 300 .
سلیم بن عامر کلاعی می‌گوید : از مقداد بن اسود شنیدم که گفت : از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) شنیدم که فرمود : هیچ خانه‌ای در زمین باقی نماند ؛ مگر این که اسلام وارد آن خانه شده و با رغبت آن را پذیرا شدند و یا با ذلّت .
در حالی که در زمان خلفای سه گانه حتی تمام مردم مدینه مسلمان نبودند و غیر مسلمان حتی در مدینه وجود داشت . خود اهل سنت اتفاق دارند که قاتل عمر بن الخطاب مجوسی بوده و او را در مسجد کشته است . پس معلوم می‌شود که این آیه هیچ ارتباطی با مشروعیت خلافت خلفای سه گانه ندارد .
سادساً : بسیاری از علمای اهل سنت در تفسیر این بخش از آیه که خداوند می‌فرماید :
وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا .
گفته‌اند که مراد از امنیت در آیه ، امنیتی است که تمام مردم جز از خداوند از هیچ کسی دیگری نترسند ؛ به طوری که حاکم اسلامی بتواند در میان جمعیت عظیمی بدون سلاح حرکت کند و هیچ گزندی به او نرسد . و نیز گفته‌اند که اگر کسی از صنعا تا حضرموت حرکت کنند ، هیچ چیزی آن‌ها را تهدید نکند .
قرطبی در تفسیر خود می‌نویسد :
وجاء فی معنی تبدیل خوفهم بالأمن أن رسول الله صلی الله علیه وسلم لما قال أصحابه : أما یأتی علینا یوم نأمن فیه ونضع السلاح ؟ فقال علیه السلام : ( لا تلبثون إلا قلیلا حتی یجلس الرجل منکم فی الملا العظیم محتبیا لیس علیه حدیدة ) . وقال صلی الله علیه وسلم : ( والله لیتمن الله هذا الامر حتی یسیر الراکب من صنعاء إلی حضرموت لا یخاف إلا الله والذئب علی غنمه ولکنکم تستعجلون ) .
تفسیر قرطبی ، ج 12 ،‌ ص299 .
در باره تبدیل ترس و وحشت به امنیت و آرامش این چنین نقل شده است که : پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به اصحابش فرمود : آیا روزی نخواهد رسید که با آرامش و راحتی زندگی کنیم و اسلحه را کنار بگذاریم ؟ سپس فرمود : طولی نخواهد کشید که یک نفر از شما در میان جمع زیادی بدون سلاح قرار بگیرد . و فرمود : به خدا سوگند که این آرامش فراخواهد رسید آن که گونه که سواره‌ای از صنعا تا حضرموت از هیچ چیز نترسد مگر از خدایش و از گرگ بر گوسفندانش ؛ ولی شما عجله می‌کنید .
این روایتی که قرطبی به آن استدلال می‌کند در بسیاری از کتاب‌های اهل سنت ؛ از جمله این‌کتاب‌ها آمده است .
صحیح البخاری ، البخاری ، ج 8 ، ص 56 و مسند احمد ، الإمام احمد بن حنبل ، ج 5 ، ص 111 و ج 6 ، ص 395 و عمدة القاری ، العینی ، ج 16 ، ص 144 و ج 16 ، ص 146 و ج 24 ، ص 99 و السنن الکبری ، النسائی ، ج 3 ، ص 450 و صحیح ابن حبان ، ابن حبان ، ج 7 ، ص 157 و ج 15 ، ص 91 و المعجم الکبیر ، الطبرانی ، ج 4 ، ص 63 و ...
در حالی که همگی می‌دانند که چنین امنیتی در زمان هیچ یک از خلفای سه گانه وجود نداشته است . بهترین شاهد بر این مطلب کشته شدن عمر بن الخطاب خلیفه دوم در مرکز کشور اسلامی ( نه در صنعا و حضرموت ) و در مسجد رسول خدا و کشته شدن عثمان بن عفان به دست اصحاب رسول خدا است .
چنین امنیتی ، تنها و تنها در زمان ظهور حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف برقرار خواهد شد و احدی غیر آن حضرت قادر به برقراری چنین امنیتی که در این روایت آمده است ، نیست .
پس درنتیجه این آیه هیچ ارتباط به عمر وابوبکرندارد و هیچ دلالتی بر صحت خلافت خلفای سه گانه ندارد .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین