آیا آیه 55 سوره نور ( وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکُمْ) در باره ابوبکر و عمر نازل شده است؟ (قوله تعالی (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ) (النور:55) خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد ، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده ، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل میکند ؛ آن چنان که تنها مرا میپرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت . و کسانی که پس از آن کافر شوند ، آنها فاسقانند) پاسخ : اولاً : اگر آنچه را که اهل سنت ادعا میکنند صحت دارد ؛ پس چرا خود ابوبکر که در سقیفه به هر چیزی استناد کرد ؛ به این آیه استناد نکرد ؟ ثانیا : عایشه دختر ابوبکر به صراحت میگوید که هیچ آیهای در قرآن در حق ما نازل نشده است : ما انزل الله فینا شیئا من القرآن . صحیح البخاری ، البخاری ، ج 6 ، ص 42 . هیچ آیهای از قرآن کریم در باره ما خاندان نازل نشده است . ثالثاً : خود علمای اهل سنت از این آیه جواب دادهاند . شوکانی از مفسرین بنام اهل سنت در این باره مینویسد : ( وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات ) هذه الجملة مقررة لما قبلها من أن طاعتهم لرسول الله صلی الله علیه وآله وسلم سبب لهدایتهم ، وهذا وعد من الله سبحانه لمن آمن بالله وعمل الأعمال الصالحات بالاستخلاف لهم فی الأرض لما استخلف الذین من قبلهم من الأمم ، وهو وعد یعم جمیع الأمة . وقیل هو خاص بالصحابة ، ولا وجه لذلک ، فإن الإیمان وعمل الصالحات لا یختص بهم ، بل یمکن وقوع ذلک من کل واحد من هذه الأمة ، ومن عمل بکتاب الله وسنة رسوله فقد أطاع الله ورسوله . این جمله در حقیقت تفسیر و تأیید قبل است که اطاعت و فرمانبرداری رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) سبب هدایت و راهنمایی آنان خواهد بود و این وعدهای از جانب خدا برای کسانی که مؤمن به خدا بوده و اعمال شایستهای انجام دهند تا اسباب جانشینی و تسلط بر زمین را به دست آورند ؛ همان گونه که در امتهای پیشین این گونه بوده است ، این وعده عام است و شامل همه امت اسلامی میشود ، اگر چه بعضی گفتهاند : این وعده مخصوص صحابه است ؛ ولی این سخن ارزش ندارد ؛ زیرا ایمان و عمل صالح مخصوص صحابه نیست ؛ بلکه هر یک از افراد امت اسلامی با تحصیل این شرط وضعیت را میتواند شامل شود ، و هر کس که به د ستورات خداوند در قرآن و به سنت پیامبر عمل نماید ، در حقیقت مطیع خدا و رسول است . و در ادامه میگوید : ومعنی لیستخلفنهم فی الأرض : لیجعلنهم فیها خلفاء یتصرفون فیها تصرف الملوک فی مملوکاتهم ، وقد أبعد من قال إنها مختصة بالخلفاء الأربعة ، أو بالمهاجرین ، أو بأن المراد بالأرض أرض مکة ، وقد عرفت أن الاعتبار بعموم اللفظ لا بخصوص السبب ، وظاهر قوله ( کما استخلف الذین من قبلهم ) کل من استخلفه الله فی أرضه فلا یخص ذلک ببنی إسرائیل ولا أمة من الأمم دون غیرها . فتح القدیر ، الشوکانی ، ج 4 ، ص 47 . معنای استخلاف در زمین این است که : ما آنان را حاکمان زمین قرار خواهیم داد تا همان گونه که پادشاهان و سلاطین در آنچه تحت تصرّفشان بود تصرف میکردند آنان نیز تصرف کنند . وکسانی که استخلاف را مخصوص به خلفای چهارگانه یا به مهاجران دانستهاند و مقصود از زمین را هم در آیه زمین مکه دانستهآند سخنی دور از حقیقت گفتهاند ؛ چون لفظ استخلاف عام است و شامل همه مؤمنان می شود نه آن که خاص باشد و بگوییم در امم پیشین هم به گروه خاصی مانند بنی اسرائل و یا امت خاصی اختصاص داشته است . نسفی در تفسیر خود مینویسد : (لیستخلفنهم فی الأرض ) * أی أرض الکفار وقیل أرض الکفار وقیل أرض المدینة والصحیح أنه عام لقوله علیه الصلاة والسلام لیدخلن هذا الدین علی ما دخل علیه اللیل . تفسیر النسفی ، النسفی ، ج 3 ، ص 154 . در باره معنای این قسمت از آیه بعضی گفتهاند : مقصود سر زمین مکه است و بعضی گفتهاند سرزمین کفار است و نیز سرزمین مدینه هم گفته شده است ؛ ولی تفسیر دقیق و صحیح آن است که بگوییم معنای آن عام است ؛ به دلیل فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) که فرمود : آنچه شب او را فرامیگیرد ، دین وارد آن خواهد و آن را فراخواهد گرفت . و قرطبی از مفسرین بزرگ اهل سنت مینویسد : قوله تعالی : ( لیستخلفنهم فی الأرض ) فیه قولان : أحدهما ، یعنی أرض مکة ، لان المهاجرین سألوا الله تعالی ذلک فوعدوا کما وعدت بنو إسرائیل ، قال معناه النقاش . الثانی ، بلاد العرب والعجم . قال ابن العربی : وهو الصحیح ، لان أرض مکة محرمة علی المهاجرین ، قال النبی صلی الله علیه وسلم : ( لکن البائس سعد بن خولة ) . یرثی له رسول الله صلی الله علیه وسلم أن مات بمکة . وقال فی الصحیح أیضا : ( یمکث المهاجر بمکة بعد قضاء نسکه ثلاثا ) . تفسیر القرطبی ، القرطبی ، ج 12 ، ص 299 – 300 در باره معنای این سخن خداوند : (لیستخلفنهم فی الأرض) دو قول و نظر است : یکی آن که مقصود سر زمین مکه باشد ؛ زیرا مهاجران از خداوند تقاضای امنیت و آرامش کردند و خداوند همانگونه که به بنی اسرائیل وعده داده بود به آنان نیز وعده داده ، و این قول از فردی به نام نقاش است . قول دوم این است که مقصود سر زمین عجم و عرب است و این هم درست است و از ابن عربی است ؛ زیرا سرزمین مکه بر مهاجران حرام شده بود و در روایت صحیح آمده است که مهاجرین پس از ادای مناسک حج سه روز میتواند در مکه بماند ؛ ولی سعد بن خوله بدبخت که پیامبر در حق وی این چنین فرمود : آن قدر در شهر مکه ماند تا در همانجا از دنیا رفت . رابعاً : خداوند در این آیه وعده میدهد که تمام کسانی را که ایمان آوردهاند بر تمام زمین مسلط کند (لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ) . و ارض نمیتواند اختصاص به یک مکان خاص داشته باشد ؛ بلکه شامل تمام کشورها میشود ؛ چنانچه بسیاری از علمای اهل سنت در تفاسیر خودشان بر این نکته تأکید کردهاند که مراد از ( الارض ) تمام کشورهای جهان است . ثعلبی در تفسیر خودش مینویسد : والله لیستخلفنهم فی الأرض أی لیورثنهم أرض الکفار من العرب والعجم ، فیجعلهم ملوکها وسائسیها وسکانها . تفسیر الثعلبی ، الثعلبی ، ج 7 ، ص 114 . خداوند آنان را وارث زمین قرار خواهد داد ؛ یعنی سرزمین کفار از عرب و عجم را تحت سلطه آنان قرار خواهد داد و آنان فرماندار و سیاستگذاران و ساکنان آن خواهد بود . واحدی نیز میگوید : وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الأرض ) * لیورثنهم أرض الکفار من العرب والعجم . تفسیر الواحدی ، الواحدی ، ج 2 ، ص 768 . منظور از این آیه این است که خداوند آنان (صالحان) را وارث سرزمین کفار از عرب و عجم قرار خواهد داد . و ابن جوزی میگوید : قوله تعالی : * ( لیستخلفنهم ) * أی : لیجعلنهم یخلفون من قبلهم ، والمعنی : لیورثنهم أرض الکفار من العرب والعجم ، فیجعلهم ملوکها وساستها وسکانها . زاد المسیر ، ابن الجوزی ، ج 5 ، ص 372 . معنای این سخن خداوند (لیستخلفنهم) این است که آنان (صالحان) را جانشینان مردم پس از خودشان قرار خوهد و در حقیقت وارثان سرزمین کافر از عرب و عجم و پادشاهان و ساکنان آنان خواهد بود . و الغرناطی الکلبی در تفسیر خود میگوید : ( لیستخلفنهم فی الأرض ) * وعد ظهر صدقه بفتح مشارق الأرض ومغاربها لهذه الأمة . التسهیل لعلوم التنزیل ، الغرناطی الکلبی ، ج 3 ، ص 71 . این قسمت از آیه ، وعدهای است که با آزاد شدن مشرق و مغرب زمین ، به دست امت اسلامی محقق خواهد گشت . در حالی که میبینیم در زمان خلافت ابوبکر حتی تمام جزیرة العرب به تصرف مسلمین در نیامده بود ؛ چه رسد به تمام زمین . پس قطعاً این آیه شامل هیچ یک از خلفای سه گانه نخواهد شد . از این نکته استفاده میشود که این آیه اشاره دارد به زمان ظهور حضرت مهدی که تمام مسلمین اتفاق دارند که وقتی آن حضرت ظهور کند ، بر تمام زمین حکومت میکند و کفر و الحاد را در سراسر زمین نابود میکند . خامساً : نکته دیگری که باید به آن توجه کرد ، ذیل آیه است که خداوند میفرماید : وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ . بسیاری از مفسرین اهل سنت گفتهاند که مراد از آن این است که خداوند دین اسلام را بر تمامی ادیان غالب خواهد کرد و دین اسلام تنها دینی خواهد بود که در سراسر عالم پیرو خواهد داشت و بقیه ادیان همگی از بین خواهد رفت . أبی عبد الله محمد بن عبد الله بن أبی زمنین در تفسیر خود میگوید : ( ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ) * أی : سینصرهم بالإسلام ؛ حتی یظهرهم علی الدین کله ؛ فیکونوا الحکام علی أهل الأدیان . به زودی به وسیله اسلام آنان را پیروز خواهیم کرد تا بر همه ادیان مسلط و فرمانروایان بر دیگر پیروان ادیان و مذاهب خواهند بود . و این مفسر بزرگ اهل سنت برای اثبات این نظریه ، این روایت را به عنوان مؤید نقل میکند : یحیی : عن عبد الرحمن بن یزید ، عن [ سلیم ] بن عامر الکلاعی قال : سمعت المقداد بن الأسود یقول : سمعت رسول الله یقول : لا یبقی علی ظهر الأرض بیت مدر ولا وبر ، إلا أدخله الله کلمة الإسلام بعز عزیز أو ذل ذلیل ؛ إما یعزهم الله فیجعلهم من أهلها ، وإما یذلهم فیدینون لها . تفسیر ابن زمنین ، أبی عبد الله محمد بن عبد الله بن أبی زمنین ، ج 3 – ص242 – 244 . سلیم بن عامر کلاعی میگوید : از مقداد بن اسود شنیدم که گفت : از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) شنیدم که فرمود : هیچ خانهای در زمین باقی نماند ؛ مگر این که اسلام وارد آن خانه شده و با رغبت آن را پذیرا شدند و یا با ذلّت . و سمعانی مفسر مشهور اهل سنت در این باره میگوید : وقوله : * ( ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ) أی : لیظهرن دینهم علی جمیع الأدیان . تفسیر السمعانی ، السمعانی ، ج 3 ، ص 544 – 545 . معنای این سخن (ولیمکنن ... ) این است که آئین و مذهب شما را بر همه ادیان پیروز خواهیم نمود . و ابن جوزی نیز میگوید : قوله تعالی : * ( ولیمکنن لهم دینهم ) * وهو الإسلام ، وتمکینه : إظهاره علی کل دین . زاد المسیر ، ابن الجوزی ، ج 5 ، ص 372 . معنای این سخن خداوند (ولیمکنن ... ) این است که آن دین اسلام و معنای تمکین آن غلبه و پیروزی آن بر ادیان دیگر است . و قرطبی نیز در تفسر خود مینویسد : ( ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ) وهو الاسلام ، کما قال تعالی : ورضیت لکم الاسلام دینا [ المائدة : 3 ] . مقصود از دین در این آیه ( ولیمکنن ) اسلام است به دلیل این سخن خداوند که فرموده است اسلام را به عنوان دین برای شما برگزیدم . و در ادامه این روایت را نقل میکند : وروی سلیم بن عامر عن المقداد ابن الأسود قال : سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول : ( ما علی ظهر الأرض بیت حجر ولا مدر إلا أدخله الله کلمة الاسلام بعز عزیز أو ذل ذلیل أما بعزهم فیجعلهم من أهلها وأما بذلهم فیدینون بها ) . تفسیر القرطبی ، القرطبی ، ج 12 ، ص 299 – 300 . سلیم بن عامر کلاعی میگوید : از مقداد بن اسود شنیدم که گفت : از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) شنیدم که فرمود : هیچ خانهای در زمین باقی نماند ؛ مگر این که اسلام وارد آن خانه شده و با رغبت آن را پذیرا شدند و یا با ذلّت . در حالی که در زمان خلفای سه گانه حتی تمام مردم مدینه مسلمان نبودند و غیر مسلمان حتی در مدینه وجود داشت . خود اهل سنت اتفاق دارند که قاتل عمر بن الخطاب مجوسی بوده و او را در مسجد کشته است . پس معلوم میشود که این آیه هیچ ارتباطی با مشروعیت خلافت خلفای سه گانه ندارد . سادساً : بسیاری از علمای اهل سنت در تفسیر این بخش از آیه که خداوند میفرماید : وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا . گفتهاند که مراد از امنیت در آیه ، امنیتی است که تمام مردم جز از خداوند از هیچ کسی دیگری نترسند ؛ به طوری که حاکم اسلامی بتواند در میان جمعیت عظیمی بدون سلاح حرکت کند و هیچ گزندی به او نرسد . و نیز گفتهاند که اگر کسی از صنعا تا حضرموت حرکت کنند ، هیچ چیزی آنها را تهدید نکند . قرطبی در تفسیر خود مینویسد : وجاء فی معنی تبدیل خوفهم بالأمن أن رسول الله صلی الله علیه وسلم لما قال أصحابه : أما یأتی علینا یوم نأمن فیه ونضع السلاح ؟ فقال علیه السلام : ( لا تلبثون إلا قلیلا حتی یجلس الرجل منکم فی الملا العظیم محتبیا لیس علیه حدیدة ) . وقال صلی الله علیه وسلم : ( والله لیتمن الله هذا الامر حتی یسیر الراکب من صنعاء إلی حضرموت لا یخاف إلا الله والذئب علی غنمه ولکنکم تستعجلون ) . تفسیر قرطبی ، ج 12 ، ص299 . در باره تبدیل ترس و وحشت به امنیت و آرامش این چنین نقل شده است که : پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به اصحابش فرمود : آیا روزی نخواهد رسید که با آرامش و راحتی زندگی کنیم و اسلحه را کنار بگذاریم ؟ سپس فرمود : طولی نخواهد کشید که یک نفر از شما در میان جمع زیادی بدون سلاح قرار بگیرد . و فرمود : به خدا سوگند که این آرامش فراخواهد رسید آن که گونه که سوارهای از صنعا تا حضرموت از هیچ چیز نترسد مگر از خدایش و از گرگ بر گوسفندانش ؛ ولی شما عجله میکنید . این روایتی که قرطبی به آن استدلال میکند در بسیاری از کتابهای اهل سنت ؛ از جمله اینکتابها آمده است . صحیح البخاری ، البخاری ، ج 8 ، ص 56 و مسند احمد ، الإمام احمد بن حنبل ، ج 5 ، ص 111 و ج 6 ، ص 395 و عمدة القاری ، العینی ، ج 16 ، ص 144 و ج 16 ، ص 146 و ج 24 ، ص 99 و السنن الکبری ، النسائی ، ج 3 ، ص 450 و صحیح ابن حبان ، ابن حبان ، ج 7 ، ص 157 و ج 15 ، ص 91 و المعجم الکبیر ، الطبرانی ، ج 4 ، ص 63 و ... در حالی که همگی میدانند که چنین امنیتی در زمان هیچ یک از خلفای سه گانه وجود نداشته است . بهترین شاهد بر این مطلب کشته شدن عمر بن الخطاب خلیفه دوم در مرکز کشور اسلامی ( نه در صنعا و حضرموت ) و در مسجد رسول خدا و کشته شدن عثمان بن عفان به دست اصحاب رسول خدا است . چنین امنیتی ، تنها و تنها در زمان ظهور حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف برقرار خواهد شد و احدی غیر آن حضرت قادر به برقراری چنین امنیتی که در این روایت آمده است ، نیست . پس درنتیجه این آیه هیچ ارتباط به عمر وابوبکرندارد و هیچ دلالتی بر صحت خلافت خلفای سه گانه ندارد .
آیا آیه 55 سوره نور ( وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکُمْ) در باره ابوبکر و عمر نازل شده است؟
آیا آیه 55 سوره نور ( وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکُمْ) در باره ابوبکر و عمر نازل شده است؟
(قوله تعالی (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ) (النور:55)
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد ، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده ، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل میکند ؛ آن چنان که تنها مرا میپرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت . و کسانی که پس از آن کافر شوند ، آنها فاسقانند)
پاسخ :
اولاً : اگر آنچه را که اهل سنت ادعا میکنند صحت دارد ؛ پس چرا خود ابوبکر که در سقیفه به هر چیزی استناد کرد ؛ به این آیه استناد نکرد ؟
ثانیا : عایشه دختر ابوبکر به صراحت میگوید که هیچ آیهای در قرآن در حق ما نازل نشده است :
ما انزل الله فینا شیئا من القرآن .
صحیح البخاری ، البخاری ، ج 6 ، ص 42 .
هیچ آیهای از قرآن کریم در باره ما خاندان نازل نشده است .
ثالثاً : خود علمای اهل سنت از این آیه جواب دادهاند . شوکانی از مفسرین بنام اهل سنت در این باره مینویسد :
( وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات ) هذه الجملة مقررة لما قبلها من أن طاعتهم لرسول الله صلی الله علیه وآله وسلم سبب لهدایتهم ، وهذا وعد من الله سبحانه لمن آمن بالله وعمل الأعمال الصالحات بالاستخلاف لهم فی الأرض لما استخلف الذین من قبلهم من الأمم ، وهو وعد یعم جمیع الأمة . وقیل هو خاص بالصحابة ، ولا وجه لذلک ، فإن الإیمان وعمل الصالحات لا یختص بهم ، بل یمکن وقوع ذلک من کل واحد من هذه الأمة ، ومن عمل بکتاب الله وسنة رسوله فقد أطاع الله ورسوله .
این جمله در حقیقت تفسیر و تأیید قبل است که اطاعت و فرمانبرداری رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) سبب هدایت و راهنمایی آنان خواهد بود و این وعدهای از جانب خدا برای کسانی که مؤمن به خدا بوده و اعمال شایستهای انجام دهند تا اسباب جانشینی و تسلط بر زمین را به دست آورند ؛ همان گونه که در امتهای پیشین این گونه بوده است ، این وعده عام است و شامل همه امت اسلامی میشود ، اگر چه بعضی گفتهاند : این وعده مخصوص صحابه است ؛ ولی این سخن ارزش ندارد ؛ زیرا ایمان و عمل صالح مخصوص صحابه نیست ؛ بلکه هر یک از افراد امت اسلامی با تحصیل این شرط وضعیت را میتواند شامل شود ، و هر کس که به د ستورات خداوند در قرآن و به سنت پیامبر عمل نماید ، در حقیقت مطیع خدا و رسول است .
و در ادامه میگوید :
ومعنی لیستخلفنهم فی الأرض : لیجعلنهم فیها خلفاء یتصرفون فیها تصرف الملوک فی مملوکاتهم ، وقد أبعد من قال إنها مختصة بالخلفاء الأربعة ، أو بالمهاجرین ، أو بأن المراد بالأرض أرض مکة ، وقد عرفت أن الاعتبار بعموم اللفظ لا بخصوص السبب ، وظاهر قوله ( کما استخلف الذین من قبلهم ) کل من استخلفه الله فی أرضه فلا یخص ذلک ببنی إسرائیل ولا أمة من الأمم دون غیرها .
فتح القدیر ، الشوکانی ، ج 4 ، ص 47 .
معنای استخلاف در زمین این است که : ما آنان را حاکمان زمین قرار خواهیم داد تا همان گونه که پادشاهان و سلاطین در آنچه تحت تصرّفشان بود تصرف میکردند آنان نیز تصرف کنند . وکسانی که استخلاف را مخصوص به خلفای چهارگانه یا به مهاجران دانستهاند و مقصود از زمین را هم در آیه زمین مکه دانستهآند سخنی دور از حقیقت گفتهاند ؛ چون لفظ استخلاف عام است و شامل همه مؤمنان می شود نه آن که خاص باشد و بگوییم در امم پیشین هم به گروه خاصی مانند بنی اسرائل و یا امت خاصی اختصاص داشته است .
نسفی در تفسیر خود مینویسد :
(لیستخلفنهم فی الأرض ) * أی أرض الکفار وقیل أرض الکفار وقیل أرض المدینة والصحیح أنه عام لقوله علیه الصلاة والسلام لیدخلن هذا الدین علی ما دخل علیه اللیل .
تفسیر النسفی ، النسفی ، ج 3 ، ص 154 .
در باره معنای این قسمت از آیه بعضی گفتهاند : مقصود سر زمین مکه است و بعضی گفتهاند سرزمین کفار است و نیز سرزمین مدینه هم گفته شده است ؛ ولی تفسیر دقیق و صحیح آن است که بگوییم معنای آن عام است ؛ به دلیل فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) که فرمود : آنچه شب او را فرامیگیرد ، دین وارد آن خواهد و آن را فراخواهد گرفت .
و قرطبی از مفسرین بزرگ اهل سنت مینویسد :
قوله تعالی : ( لیستخلفنهم فی الأرض ) فیه قولان : أحدهما ، یعنی أرض مکة ، لان المهاجرین سألوا الله تعالی ذلک فوعدوا کما وعدت بنو إسرائیل ، قال معناه النقاش . الثانی ، بلاد العرب والعجم . قال ابن العربی : وهو الصحیح ، لان أرض مکة محرمة علی المهاجرین ، قال النبی صلی الله علیه وسلم : ( لکن البائس سعد بن خولة ) . یرثی له رسول الله صلی الله علیه وسلم أن مات بمکة . وقال فی الصحیح أیضا : ( یمکث المهاجر بمکة بعد قضاء نسکه ثلاثا ) .
تفسیر القرطبی ، القرطبی ، ج 12 ، ص 299 – 300
در باره معنای این سخن خداوند : (لیستخلفنهم فی الأرض) دو قول و نظر است : یکی آن که مقصود سر زمین مکه باشد ؛ زیرا مهاجران از خداوند تقاضای امنیت و آرامش کردند و خداوند همانگونه که به بنی اسرائیل وعده داده بود به آنان نیز وعده داده ، و این قول از فردی به نام نقاش است . قول دوم این است که مقصود سر زمین عجم و عرب است و این هم درست است و از ابن عربی است ؛ زیرا سرزمین مکه بر مهاجران حرام شده بود و در روایت صحیح آمده است که مهاجرین پس از ادای مناسک حج سه روز میتواند در مکه بماند ؛ ولی سعد بن خوله بدبخت که پیامبر در حق وی این چنین فرمود : آن قدر در شهر مکه ماند تا در همانجا از دنیا رفت .
رابعاً : خداوند در این آیه وعده میدهد که تمام کسانی را که ایمان آوردهاند بر تمام زمین مسلط کند (لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ) . و ارض نمیتواند اختصاص به یک مکان خاص داشته باشد ؛ بلکه شامل تمام کشورها میشود ؛ چنانچه بسیاری از علمای اهل سنت در تفاسیر خودشان بر این نکته تأکید کردهاند که مراد از ( الارض ) تمام کشورهای جهان است .
ثعلبی در تفسیر خودش مینویسد :
والله لیستخلفنهم فی الأرض أی لیورثنهم أرض الکفار من العرب والعجم ، فیجعلهم ملوکها وسائسیها وسکانها .
تفسیر الثعلبی ، الثعلبی ، ج 7 ، ص 114 .
خداوند آنان را وارث زمین قرار خواهد داد ؛ یعنی سرزمین کفار از عرب و عجم را تحت سلطه آنان قرار خواهد داد و آنان فرماندار و سیاستگذاران و ساکنان آن خواهد بود .
واحدی نیز میگوید :
وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الأرض ) * لیورثنهم أرض الکفار من العرب والعجم .
تفسیر الواحدی ، الواحدی ، ج 2 ، ص 768 .
منظور از این آیه این است که خداوند آنان (صالحان) را وارث سرزمین کفار از عرب و عجم قرار خواهد داد .
و ابن جوزی میگوید :
قوله تعالی : * ( لیستخلفنهم ) * أی : لیجعلنهم یخلفون من قبلهم ، والمعنی : لیورثنهم أرض الکفار من العرب والعجم ، فیجعلهم ملوکها وساستها وسکانها .
زاد المسیر ، ابن الجوزی ، ج 5 ، ص 372 .
معنای این سخن خداوند (لیستخلفنهم) این است که آنان (صالحان) را جانشینان مردم پس از خودشان قرار خوهد و در حقیقت وارثان سرزمین کافر از عرب و عجم و پادشاهان و ساکنان آنان خواهد بود .
و الغرناطی الکلبی در تفسیر خود میگوید :
( لیستخلفنهم فی الأرض ) * وعد ظهر صدقه بفتح مشارق الأرض ومغاربها لهذه الأمة .
التسهیل لعلوم التنزیل ، الغرناطی الکلبی ، ج 3 ، ص 71 .
این قسمت از آیه ، وعدهای است که با آزاد شدن مشرق و مغرب زمین ، به دست امت اسلامی محقق خواهد گشت .
در حالی که میبینیم در زمان خلافت ابوبکر حتی تمام جزیرة العرب به تصرف مسلمین در نیامده بود ؛ چه رسد به تمام زمین .
پس قطعاً این آیه شامل هیچ یک از خلفای سه گانه نخواهد شد .
از این نکته استفاده میشود که این آیه اشاره دارد به زمان ظهور حضرت مهدی که تمام مسلمین اتفاق دارند که وقتی آن حضرت ظهور کند ، بر تمام زمین حکومت میکند و کفر و الحاد را در سراسر زمین نابود میکند .
خامساً : نکته دیگری که باید به آن توجه کرد ، ذیل آیه است که خداوند میفرماید :
وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ .
بسیاری از مفسرین اهل سنت گفتهاند که مراد از آن این است که خداوند دین اسلام را بر تمامی ادیان غالب خواهد کرد و دین اسلام تنها دینی خواهد بود که در سراسر عالم پیرو خواهد داشت و بقیه ادیان همگی از بین خواهد رفت .
أبی عبد الله محمد بن عبد الله بن أبی زمنین در تفسیر خود میگوید :
( ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ) * أی : سینصرهم بالإسلام ؛ حتی یظهرهم علی الدین کله ؛ فیکونوا الحکام علی أهل الأدیان .
به زودی به وسیله اسلام آنان را پیروز خواهیم کرد تا بر همه ادیان مسلط و فرمانروایان بر دیگر پیروان ادیان و مذاهب خواهند بود .
و این مفسر بزرگ اهل سنت برای اثبات این نظریه ، این روایت را به عنوان مؤید نقل میکند :
یحیی : عن عبد الرحمن بن یزید ، عن [ سلیم ] بن عامر الکلاعی قال : سمعت المقداد بن الأسود یقول : سمعت رسول الله یقول : لا یبقی علی ظهر الأرض بیت مدر ولا وبر ، إلا أدخله الله کلمة الإسلام بعز عزیز أو ذل ذلیل ؛ إما یعزهم الله فیجعلهم من أهلها ، وإما یذلهم فیدینون لها .
تفسیر ابن زمنین ، أبی عبد الله محمد بن عبد الله بن أبی زمنین ، ج 3 – ص242 – 244 .
سلیم بن عامر کلاعی میگوید : از مقداد بن اسود شنیدم که گفت : از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) شنیدم که فرمود : هیچ خانهای در زمین باقی نماند ؛ مگر این که اسلام وارد آن خانه شده و با رغبت آن را پذیرا شدند و یا با ذلّت .
و سمعانی مفسر مشهور اهل سنت در این باره میگوید :
وقوله : * ( ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ) أی : لیظهرن دینهم علی جمیع الأدیان .
تفسیر السمعانی ، السمعانی ، ج 3 ، ص 544 – 545 .
معنای این سخن (ولیمکنن ... ) این است که آئین و مذهب شما را بر همه ادیان پیروز خواهیم نمود .
و ابن جوزی نیز میگوید :
قوله تعالی : * ( ولیمکنن لهم دینهم ) * وهو الإسلام ، وتمکینه : إظهاره علی کل دین .
زاد المسیر ، ابن الجوزی ، ج 5 ، ص 372 .
معنای این سخن خداوند (ولیمکنن ... ) این است که آن دین اسلام و معنای تمکین آن غلبه و پیروزی آن بر ادیان دیگر است .
و قرطبی نیز در تفسر خود مینویسد :
( ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ) وهو الاسلام ، کما قال تعالی : ورضیت لکم الاسلام دینا [ المائدة : 3 ] .
مقصود از دین در این آیه ( ولیمکنن ) اسلام است به دلیل این سخن خداوند که فرموده است اسلام را به عنوان دین برای شما برگزیدم .
و در ادامه این روایت را نقل میکند :
وروی سلیم بن عامر عن المقداد ابن الأسود قال : سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول : ( ما علی ظهر الأرض بیت حجر ولا مدر إلا أدخله الله کلمة الاسلام بعز عزیز أو ذل ذلیل أما بعزهم فیجعلهم من أهلها وأما بذلهم فیدینون بها ) .
تفسیر القرطبی ، القرطبی ، ج 12 ، ص 299 – 300 .
سلیم بن عامر کلاعی میگوید : از مقداد بن اسود شنیدم که گفت : از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) شنیدم که فرمود : هیچ خانهای در زمین باقی نماند ؛ مگر این که اسلام وارد آن خانه شده و با رغبت آن را پذیرا شدند و یا با ذلّت .
در حالی که در زمان خلفای سه گانه حتی تمام مردم مدینه مسلمان نبودند و غیر مسلمان حتی در مدینه وجود داشت . خود اهل سنت اتفاق دارند که قاتل عمر بن الخطاب مجوسی بوده و او را در مسجد کشته است . پس معلوم میشود که این آیه هیچ ارتباطی با مشروعیت خلافت خلفای سه گانه ندارد .
سادساً : بسیاری از علمای اهل سنت در تفسیر این بخش از آیه که خداوند میفرماید :
وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا .
گفتهاند که مراد از امنیت در آیه ، امنیتی است که تمام مردم جز از خداوند از هیچ کسی دیگری نترسند ؛ به طوری که حاکم اسلامی بتواند در میان جمعیت عظیمی بدون سلاح حرکت کند و هیچ گزندی به او نرسد . و نیز گفتهاند که اگر کسی از صنعا تا حضرموت حرکت کنند ، هیچ چیزی آنها را تهدید نکند .
قرطبی در تفسیر خود مینویسد :
وجاء فی معنی تبدیل خوفهم بالأمن أن رسول الله صلی الله علیه وسلم لما قال أصحابه : أما یأتی علینا یوم نأمن فیه ونضع السلاح ؟ فقال علیه السلام : ( لا تلبثون إلا قلیلا حتی یجلس الرجل منکم فی الملا العظیم محتبیا لیس علیه حدیدة ) . وقال صلی الله علیه وسلم : ( والله لیتمن الله هذا الامر حتی یسیر الراکب من صنعاء إلی حضرموت لا یخاف إلا الله والذئب علی غنمه ولکنکم تستعجلون ) .
تفسیر قرطبی ، ج 12 ، ص299 .
در باره تبدیل ترس و وحشت به امنیت و آرامش این چنین نقل شده است که : پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به اصحابش فرمود : آیا روزی نخواهد رسید که با آرامش و راحتی زندگی کنیم و اسلحه را کنار بگذاریم ؟ سپس فرمود : طولی نخواهد کشید که یک نفر از شما در میان جمع زیادی بدون سلاح قرار بگیرد . و فرمود : به خدا سوگند که این آرامش فراخواهد رسید آن که گونه که سوارهای از صنعا تا حضرموت از هیچ چیز نترسد مگر از خدایش و از گرگ بر گوسفندانش ؛ ولی شما عجله میکنید .
این روایتی که قرطبی به آن استدلال میکند در بسیاری از کتابهای اهل سنت ؛ از جمله اینکتابها آمده است .
صحیح البخاری ، البخاری ، ج 8 ، ص 56 و مسند احمد ، الإمام احمد بن حنبل ، ج 5 ، ص 111 و ج 6 ، ص 395 و عمدة القاری ، العینی ، ج 16 ، ص 144 و ج 16 ، ص 146 و ج 24 ، ص 99 و السنن الکبری ، النسائی ، ج 3 ، ص 450 و صحیح ابن حبان ، ابن حبان ، ج 7 ، ص 157 و ج 15 ، ص 91 و المعجم الکبیر ، الطبرانی ، ج 4 ، ص 63 و ...
در حالی که همگی میدانند که چنین امنیتی در زمان هیچ یک از خلفای سه گانه وجود نداشته است . بهترین شاهد بر این مطلب کشته شدن عمر بن الخطاب خلیفه دوم در مرکز کشور اسلامی ( نه در صنعا و حضرموت ) و در مسجد رسول خدا و کشته شدن عثمان بن عفان به دست اصحاب رسول خدا است .
چنین امنیتی ، تنها و تنها در زمان ظهور حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف برقرار خواهد شد و احدی غیر آن حضرت قادر به برقراری چنین امنیتی که در این روایت آمده است ، نیست .
پس درنتیجه این آیه هیچ ارتباط به عمر وابوبکرندارد و هیچ دلالتی بر صحت خلافت خلفای سه گانه ندارد .
- [سایر] آیه (وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُون) نور -55، چگونه بر ظهور موعود جهانی دلالت دارد؟
- [سایر] اطلاعاتی در مورد پدر ابوبکر و عمر میخواستم و اینکه ابوبکر و عمر چه نسبتی با هم داشتند؟
- [سایر] نزول آیة، وعد الله الذین امنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فی الارض کما . . . »[1]در مورد خلافت خلفای راشدین است؟
- [سایر] آتش زدن قرآنها توسط عمر آیا واقعیت دارد؟ آیا ابوبکر منافق بود و آیات سوره برائت قرآن در شأن او نازل شده است؟
- [سایر] آیا ابوبکر و عمر اسلام ظاهری داشتند (به ظاهر اسلام آورده بودند) و ایمان در قلبشان داخل نشده بود و همیشه در برابر پیامبر(ص) کارشکنی میکردند. اگر ایمان نیاورده بودند چرا خداوند در آیه 2 سوره حجرات (که در برابر پیامبر صدایشان بلند کرده بودند) با عنوان (یا ایها الذین آمنوا) مورد خطاب قرار میدهد؟
- [سایر] ابوبکر و عمر بعد از اطلاع از دفن شبانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) چه کردند؟
- [سایر] آیا آیه 39 سوره توبه در مدح ابوبکر نازل شده است؟
- [سایر] شبهه: از آنجایی که اصحاب پیامبر تا آخر عمر همواره حرمت حضرت زهرا (س) را نگه داشتند، غضب فاطمه (س) چه ربطی به عمر و ابوبکر دارد؟
- [سایر] علی ( ع ) ، ابوبکر و عمر را خائن میداند؟
- [سایر] روایت عمر و ابوبکر سید شیوخ بهشتند، حقیقت دارد؟
- [آیت الله مظاهری] قرآن شریف و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) مؤمن واقعی را کسی میداند که وفای به عهد کند و خلف وعده نداشته باشد. و خلف وعده اقسامی دارد: الف) تخلّف از عقود و شروطی که در اسلام لازم الوفاست، نظیر بیع و شرا و شروط در ضمن عقد بلکه مطلق شروط، و این قسم تخلّف علاوه بر اینکه حرام است، ضمانآور نیز میباشد، مثلاً اگر خانهای را فروخته باشد و در ضمن عقد شرط کرده باشد که مثلاً یک ماه پس از فروش در آن خانه بنشیند، اگر مشتری تخلّف از آن شرط نمود و خانه را پیش از اتمام یک ماه تصرّف کرد، علاوه بر اینکه کار حرامی انجام داده، تصّرف او نیز غصب و حرام است، و اگر خانه در این مدّت خراب شود یا آسیب ببیند ضامن است، همانگونه که اگر فروشنده از تسلیم خانه پس از اتمام یک ماه خودداری کند، علاوه بر حرمت، ضامن نیز میباشد و باید مشتری را راضی کند. ب) تخلّف از وعدههایی که موجب زیان و ضرر شود، نظیر اینکه وعده بدهد که مثلاً شام به خانه کسی برود و او غذا تهیه ببیند و افرادی را برای احترام او دعوت نموده باشد. این قسم از تخلّف وعده گرچه ضمانآور نیست، ولی علاوه بر اینکه خلاف انسانیّت است، از نظر شرعی نیز حرام است. ج) تخلّف از وعدهای که موجب زیان و ضرر مالی نشود، ولی ضرر آبرویی و نظیر آن داشته باشد، نظیر مثالی که گذشت، در صورتی که تنها ضرر آبرویی داشته باشد نه ضرر مالی، این قسم از تخلّف وعده گرچه ضمان ندارد، ولی حرام است و انسان واقعی از این کارها نمیکند. د) تخلّف از وعدهای که موجب اتلاف عمر میشود، نظیر اینکه وعده کند مثلاً در وقت معیّنی در کلاس درس حاضر شود، ولی تخلّف کند و در آن وقت معیّن نرود و یا اصلًا نرود. این قسم علاوه بر اینکه خلاف انسانیّت است حرام نیز میباشد، ولی برای اینکه وقت دیگران را تضییع نموده ضامن نیست. ه) تخلّف از وعدهای که موجب ضرر مالی یا ضرر آبرویی و یا تضییع عمر نیست، این قسم تخلّف وعده اگرچه حرام نیست و ضمانآور نیز نمیباشد، ولی کاشف از این است که مؤمن واقعی نیست: صفحه 398 (الْمُؤْمِنُ اذا وَعَدَ وَفی)[1] (انسان با ایمان هنگامی که وعده کرد، وفا میکند.) و از نظر کمال نیز نقص دارد و از این جهت مورد ملامت عقلا میباشد.
- [آیت الله نوری همدانی] نافلة ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، ئلی ولی نافله عشا را که نماز وُتیره نامیده می شود به نیت اینکه شاید مطلوب خداوند باشد ، می تواند بجا آورد . فضلیت سحر خیزی ونماز شب باید توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسیار مبارکی است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است ، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم )مسلمانان را به بیداری و تهجد د ر آن ترغیب می نمودند ، وقتی است که وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل کمشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند .خداوند در دو جای قرآن ، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد .هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند ، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد ، ثواب بیشتری دارد .برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلی الله غلیه وآله وسلم ) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المؤمنان (علیه السلام ) فرمودند : ( عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ ، بِصلوهِ الّلیلِ ، بِصلوهِ اللّیلِ ) یعنی سه مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار . حضرت صاذق (علیه السلام)فرمودند :( شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤ من در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند ، نشود ، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند .) و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : ( مال دنیا و فرزندان ، زینت زندگی این دنیا و نماز شب ، زینت آخرت است . ) در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است ، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است .که حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمود : ( نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند . ) و نیز فرمودند : ( نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد . )حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود ، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین ، روشنایی می دهند . ) حضرت رضا ( علیه السلام ) فرمودند : ( نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بندة مؤ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند . ) برای د ستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرمودند : ( در سه چیز با سه چیز طمع مکن : 1-در بیداری شب با پرخوردن .2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب .3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران .) کیفیت نماز شب و اما کیفیت نماز شب به این ترتیب است که : هشت رکعت که هر دو رکعت به یک سلام انجام بگیرد به قصد نماز نافلة شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع می خواند و از آن پس یک رکعت به نیت نماز وتر بجا می آورد و بهتر این است که قنوت نماز وتر را به این ترتیب بجا بیاورد : 1- دعای فرج را که عبارت از این دعا است : لا اله الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین بخواند . 2-هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه .بعد از آن 70مرتبه بگوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه .پس از آن 300مرتبه بگوید : العفو . سپس برای چهل مؤمن دعا کند ( به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد ، مثلاً بگوید : خداوندا! فلانی را بیامرز ) .از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمة قنوت 7مرتبه بگوید : هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ . فضیلت نماز جعفر طیار نماز جعفر طیار ، دارای ثواب و فضیلت بسیار است و بر اساس روایاتی که از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم ) رسیده است تاثیر زیادی در بخشیده شدن گناهان انسان دارد . حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمودند : ( روزی که قلعة خیبر ، دژ محکم یهودانی که در برابر پیشرفت اسلام جوان ، سنگ اندازی می کردند و هر روز نقشه ای می کشیدند و تر فندهایی برای متوقف ساختن ، بلکه بر انداختن نظام اسلامی ، طرح می کردند به دست سپاه اسلام فتح شد ، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستی جمعی از مسلمانان که در نتیجة فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محیطی آزاد به اقامه مراسم دین قیام کنند و هم به تبلیغ اسلام پرداخته ، درخت دین را در آن سر زمین بنشانند ، مسافرت کرده بود مراجعت کرد .حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) از شنیدن این جریان بسیار خرسند گردید و فرمود : ( والله ما ادری بایهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خیبر ) . قسم به خداوند از این دو جریانی که امروز برای ما پیش آمده است نمی دانم برای کدام یک بیشتر خشنود باشم ، آیا برای فتح خیبر یا برای بازگشت جعفر ؟ و از جای خود برخاست و جعفر را به آغوش کشید و میان دو چشم وی را بوسید و فرمود هدیه ای به تو بدهم .چون این کلام را مسلمانان شنیدند افراد بسیاری در میان جمع گرد آمدند و چنین فکر می کردندکه این هدیه طلا ونقرة قابل توجهی خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند : ( چهار رکعت نماز به تو تعلیم می دهم اگر بتوانی در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستی در هر ماه یک مرتبه و اگر نتوانستی در هر سال یک مرتبه بخوان ، خداوند متعال گناهانی را که ما بین آن دو نماز انجام گرفته باشد می آمرزد .سپس آن را بیان فرمود و توضیح آن به این ترتیب است : چهار رکعت است به تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد سورة (اذا زلزلت ) و در رکعت دوم بعد از سورة ( و العادیات) و در رکعت سوم پس از حمد ، سورة ( اذا جاء نصرالله ) و در رکعت چهارم بعد از حمد سورة ( قل هو الله احد) و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه می گوید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه می گوید و چون سر از رکوع بر می دارد ده مرتبه و در سجدة دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پیش از اینکه برخیزد ، ده مرتبه می گوید و هر چهار رکعت را به همین تر تیب می خواند که مجموعاً 300مرتبه می شود . اگر نتواند این سوره ها را بخواند بجای آنها هم سورة قل هو الله احد را بخواند ، ثواب و فضیلت این نماز را بدست می آورد .خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است ، ولی بهترین اوقات آن در روز جمعه هنگامی است که آفتاب در سطح زمین گسترش یافته باشد .علمای بزرگ اسلام و صلحای روزگار در این وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند .نماز های مستحبی غیر از اینها نیز بسیار است به کتاب مفاتیح الجنان و غیر آن مراجعه بفرمایید . وقت نافله های یومیه