اقرار در لغت به معنای اعتراف کردن و اثبات چیزی است.[1] در اصطلاح فقه؛ عبارت است از: خبر دادن از حقّی ثابت بر ضرر خود یا نفی حقّی از ذمّه دیگری برای خود.[2] بنابراین، اعتراف نیز به معنای اقرار است، با این تفاوت که در مفهوم اعتراف، معرفت و آگاهی نسبت به آنچه بدان اقرار می‌کند نهفته است؛ اما در اقرار چنین نیست.[3] اعتراف همواره با زبان است؛ اما اقرار گاهی با زبان است و گاهی با غیر زبان؛ مانند اشاره. اقرار؛ عنوان یکی از باب‌های فقهی است که مباحث آن به تفصیل در آن بیان شده و افزون بر آن، در دیگر باب‌ها، مانند تجارت، نکاح، قضاء، حدود و تعزیرات نیز از آن سخن رفته است. اقرارکننده (مُقِرّ) یا خودش از ابتدا، نزد حاکم شرع اقرار می‌کند و یا در مقام پاسخ کسی که علیه وی اقامه دعوا نموده است، اقدام به آن می‌کند. در هر دو صورت، اقرار امری مشروع و دارای آثاری است.[4] ارکان اقرار، چهار چیز است:[5] 1. صیغه: هر لفظی که دلالت بر اقرار کند در این باره کافیست؛ مانند این‌که شخص بگوید: «بر عهده من یا نزد من یا در ذمّه من برای تو حقّی است یا بر عهده فلانی برای من حقّی نیست». در شخص ناتوان از سخن گفتن مانند لال، اشاره جایگزین لفظ می‌شود.[6] البته صیغه اقرار باید در مفهوم اقرار، ظهور عرفی داشته باشد و اقرار با وجود احتمال اراده غیر آن -در صورتی که این احتمال نزد عرف مخلّ ظهور کلام در اقرار باشد- صحیح نیست.[7] ‌ شرط نیست که اقرار کننده در ابتدا اقرار کند، بلکه اگر پاسخ او نیز مفید اقرار باشد، کافی است؛ مانند آن‌که شخصی از دیگری بپرسد: آیا بر عهده تو برای من هزار درهم است؟ و او در پاسخ بگوید: «آری» یا «آن‌را پرداخت کردم». این دو پاسخ، اقرار به اصل ثبوت حق است؛ هر چند در دومی ادّعا می‌کند که حق از ذمّه‌اش ساقط شده است که باید آن‌را اثبات کند.[8] 2. در مقرّ (اقرارکننده) بلوغ، عقل، حریّت و اختیار شرط است. از این‌رو؛ اقرار نابالغ، دیوانه، مست، خواب، بیهوش، برده و مجبور و مانند آنها صحیح نیست. [9] 3. مُقرّ له: در مقرّ له یعنی کسی که به نفع او اقرار شده، شرط است که شایستگی و استحقاق مالک شدن را داشته باشد مانند این‌که نابالغ یا دیوانه نباشد. همچنین شرط است مالی که مورد اقرار می‌گیرد شایستگی ملکیت را داشته باشد. بنابراین، اقرار به ملکیت شراب یا خوک‌ برای مسلمان صحیح نیست؛ زیرا وی از نظر شرع مالک آن نمی‌شود.[10] 4. مُقرّ به: مقرّ به (حق مورد اقرار) یا حق اللّه است و یا حق الناس. در قسم دوم شرط است که از چیزهایی باشد که مقرّ له در صورت راستگو بودن اقرار کننده، بتواند او را به دادن آن وادار نماید، و گرنه، اقرار مؤثّر نیست؛ مانند اقرار به قیمت شراب یا خوک برای مسلمان که در این صورت، مقرّله نمی‌تواند مقرّ را به پرداخت مقرّ به وادار نماید.[11] اگر مقرّ به حق الناس باشد، یک بار اقرار کافی است، امّا در مواردی که مقرّ به حق اللّه است جز در ارتداد و محاربه[12] و نیز تعزیرات[13] که در کافی بودن یک بار یا لزوم دوبار اقرار، اختلاف است، در سایر حدود مانند زنا،[14] لواط،[15] و سرقت حدی،[16] تعدّد اقرار در ثبوت مقرّ به شرط است. [1] . فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق و مصحح: مخزومی، مهدی، سامرائی، ابراهیم، ج ‏5، ص 22، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410ق؛ ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج ‏8، ص 227، بیروت، دار احیاء التراث العربی‏، چاپ اول؛ لغت نامه دخدا، واژه «اقرار». [2] . نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق و مصحح: قوچانی، عباس، آخوندی، علی، ج 35، ص 2، بیروت، ‌دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، 1404ق؛ موسوی خویی، سید ابو القاسم، منهاج الصالحین، ج ‌2، ص 196، قم، نشر مدینة العلم، چاپ بیست و هشتم، 1410ق؛ جمعی از پژوهشگران زیر نظر هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ج ‌1، ص 618، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، چاپ اول، 1426ق. [3] . عسکری، حسن بن عبدالله‏، الفروق فی اللغة، ص 39، بیروت، دار الافاق الجدیدة، چاپ اول. [4] . فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ج ‌1، ص 618. [5] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج ‌35، ص 4. [6] . فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ج ‌1، ص 619. [7] . سبزواری، سید عبد الأعلی‌، مهذب الاحکام، ج 21، ص 233، قم، مؤسسه المنار، چاپ چهارم، 1413ق. [8] . جواهر الکلام، ج 35، ص 79 - 80. [9] . فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ج ‌1، ص 620. [10] . مهذب الاحکام، ج 21، ص 235. [11] . منهاج الصالحین، ج 2، ص 196. [12] . جواهر الکلام، ج 41، ص 571؛ مهذب الاحکام، ج 28، ص 123 و 142. [13] . جواهر الکلام، ج 41، ص 447. [14] . همان، ص 279. [15] . همان، ص 376. [16] . همان، ص 521.
اقرار در لغت به معنای اعتراف کردن و اثبات چیزی است.[1] در اصطلاح فقه؛ عبارت است از: خبر دادن از حقّی ثابت بر ضرر خود یا نفی حقّی از ذمّه دیگری برای خود.[2]
بنابراین، اعتراف نیز به معنای اقرار است، با این تفاوت که در مفهوم اعتراف، معرفت و آگاهی نسبت به آنچه بدان اقرار میکند نهفته است؛ اما در اقرار چنین نیست.[3] اعتراف همواره با زبان است؛ اما اقرار گاهی با زبان است و گاهی با غیر زبان؛ مانند اشاره.
اقرار؛ عنوان یکی از بابهای فقهی است که مباحث آن به تفصیل در آن بیان شده و افزون بر آن، در دیگر بابها، مانند تجارت، نکاح، قضاء، حدود و تعزیرات نیز از آن سخن رفته است.
اقرارکننده (مُقِرّ) یا خودش از ابتدا، نزد حاکم شرع اقرار میکند و یا در مقام پاسخ کسی که علیه وی اقامه دعوا نموده است، اقدام به آن میکند. در هر دو صورت، اقرار امری مشروع و دارای آثاری است.[4]
ارکان اقرار، چهار چیز است:[5]
1. صیغه: هر لفظی که دلالت بر اقرار کند در این باره کافیست؛ مانند اینکه شخص بگوید: «بر عهده من یا نزد من یا در ذمّه من برای تو حقّی است یا بر عهده فلانی برای من حقّی نیست». در شخص ناتوان از سخن گفتن مانند لال، اشاره جایگزین لفظ میشود.[6]
البته صیغه اقرار باید در مفهوم اقرار، ظهور عرفی داشته باشد و اقرار با وجود احتمال اراده غیر آن -در صورتی که این احتمال نزد عرف مخلّ ظهور کلام در اقرار باشد- صحیح نیست.[7]
شرط نیست که اقرار کننده در ابتدا اقرار کند، بلکه اگر پاسخ او نیز مفید اقرار باشد، کافی است؛ مانند آنکه شخصی از دیگری بپرسد: آیا بر عهده تو برای من هزار درهم است؟ و او در پاسخ بگوید: «آری» یا «آنرا پرداخت کردم». این دو پاسخ، اقرار به اصل ثبوت حق است؛ هر چند در دومی ادّعا میکند که حق از ذمّهاش ساقط شده است که باید آنرا اثبات کند.[8]
2. در مقرّ (اقرارکننده) بلوغ، عقل، حریّت و اختیار شرط است. از اینرو؛ اقرار نابالغ، دیوانه، مست، خواب، بیهوش، برده و مجبور و مانند آنها صحیح نیست. [9]
3. مُقرّ له: در مقرّ له یعنی کسی که به نفع او اقرار شده، شرط است که شایستگی و استحقاق مالک شدن را داشته باشد مانند اینکه نابالغ یا دیوانه نباشد. همچنین شرط است مالی که مورد اقرار میگیرد شایستگی ملکیت را داشته باشد. بنابراین، اقرار به ملکیت شراب یا خوک برای مسلمان صحیح نیست؛ زیرا وی از نظر شرع مالک آن نمیشود.[10]
4. مُقرّ به: مقرّ به (حق مورد اقرار) یا حق اللّه است و یا حق الناس.
در قسم دوم شرط است که از چیزهایی باشد که مقرّ له در صورت راستگو بودن اقرار کننده، بتواند او را به دادن آن وادار نماید، و گرنه، اقرار مؤثّر نیست؛ مانند اقرار به قیمت شراب یا خوک برای مسلمان که در این صورت، مقرّله نمیتواند مقرّ را به پرداخت مقرّ به وادار نماید.[11]
اگر مقرّ به حق الناس باشد، یک بار اقرار کافی است، امّا در مواردی که مقرّ به حق اللّه است جز در ارتداد و محاربه[12] و نیز تعزیرات[13] که در کافی بودن یک بار یا لزوم دوبار اقرار، اختلاف است، در سایر حدود مانند زنا،[14] لواط،[15] و سرقت حدی،[16] تعدّد اقرار در ثبوت مقرّ به شرط است. [1] . فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق و مصحح: مخزومی، مهدی، سامرائی، ابراهیم، ج 5، ص 22، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410ق؛ ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 8، ص 227، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول؛ لغت نامه دخدا، واژه «اقرار». [2] . نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق و مصحح: قوچانی، عباس، آخوندی، علی، ج 35، ص 2، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، 1404ق؛ موسوی خویی، سید ابو القاسم، منهاج الصالحین، ج 2، ص 196، قم، نشر مدینة العلم، چاپ بیست و هشتم، 1410ق؛ جمعی از پژوهشگران زیر نظر هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ج 1، ص 618، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، چاپ اول، 1426ق. [3] . عسکری، حسن بن عبدالله، الفروق فی اللغة، ص 39، بیروت، دار الافاق الجدیدة، چاپ اول. [4] . فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ج 1، ص 618. [5] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج 35، ص 4. [6] . فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ج 1، ص 619. [7] . سبزواری، سید عبد الأعلی، مهذب الاحکام، ج 21، ص 233، قم، مؤسسه المنار، چاپ چهارم، 1413ق. [8] . جواهر الکلام، ج 35، ص 79 - 80. [9] . فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ج 1، ص 620. [10] . مهذب الاحکام، ج 21، ص 235. [11] . منهاج الصالحین، ج 2، ص 196. [12] . جواهر الکلام، ج 41، ص 571؛ مهذب الاحکام، ج 28، ص 123 و 142. [13] . جواهر الکلام، ج 41، ص 447. [14] . همان، ص 279. [15] . همان، ص 376. [16] . همان، ص 521.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا مراجع قضایی می توانند جهت اقرار و اعتراف متهم، او را تحت فشار قرار دهند؟
- [آیت الله سبحانی] اگر زانی از صدق و راستی به گناه خود اعتراف نماید آیا اعتراف وی مورد پذیرش قرار می گیرد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی بر اقرار سابق خود اقرار کرد آیا اقرار سابق او که بر آن اقرار کرده حجّت است یا نه؟ چرا؟
- [سایر] تنها چند اعتراف از بین صدها اعتراف انقﻼبیوﻥمخالف حکومت پهلوﯼ : . برنامههاﯼ شاه به نفع ایراﻥ بود و مامتوجه نمیشدیم ! .........
- [آیت الله مکارم شیرازی] لطفاً جواب مسائل زیر را مرقوم بفرمایید: الف) آیا آوردن متّهم به زنا به دادگاه جهت اعتراف جایز است؟ ب) در صوت جواز آیا جایز است قاضی مأذون به متّهم تفهیم کند که جرم او چیست؟ ج) در صورت جواز سؤال ب و اظهار قبولی متّهم آیا قبول اتّهام تفهیمی به عنوان اقرار محسوب می شود یا این که باید اقرار کند و تصریح به عمل، موضوعیّت دارد و در صورت اقرار واحد آیا تکرار سؤال به دفعات یا جلسات متعدّد لازم یا جایز است؟ د) آیا سکوت متّهم کاشف از انکار اوست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] لطفاً جواب مسائل زیر را مرقوم بفرمایید: الف) آیا آوردن متّهم به زنا به دادگاه جهت اعتراف جایز است؟ ب) در صوت جواز آیا جایز است قاضی مأذون به متّهم تفهیم کند که جرم او چیست؟ ج) در صورت جواز سؤال ب و اظهار قبولی متّهم آیا قبول اتّهام تفهیمی به عنوان اقرار محسوب می شود یا این که باید اقرار کند و تصریح به عمل، موضوعیّت دارد و در صورت اقرار واحد آیا تکرار سؤال به دفعات یا جلسات متعدّد لازم یا جایز است؟ د) آیا سکوت متّهم کاشف از انکار اوست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه متّهم به زنا، در تمام مراحل تحقیقات، حتّی نزد وکیل، اقرار و اعتراف نموده و ادّعای توبه کند، و از مقام معظّم رهبری تقاضای عفو کرده، و قاضی مربوطه نیز تقاضای عفو ایشان را اعلام نماید. آیا در این صورت مجاز است صدور رأی را تا حصول جواب به تأخیر اندازد؟
- [آیت الله سبحانی] در اقرار به زنا یا سایر حدودی که تعدد اقرار در آن شرط است آیا لازم است اقرار در جلسات متعدد باشد یا در یک جلسه چهار بار اقرار کافی است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا اقرار فقط به زیان اقرار کننده نافذ است و از اقرار او نباید به شخص ثالث زیان برسد و آیا موردی وجود دارد که از اقرار مقرّ به شخص ثالث زیان برسد؟
- [آیت الله سبحانی] اگر شک شود که اقرار متهم بر اساس اختیار است یااز روی ترس و اکراه وادار به اقرار در دادگاه شده است ، آیا اقرار او نافذ است؟
- [آیت الله اردبیلی] اختلاف بین اقرار کننده و کسی که برای او اقرار شده در سبب اقرار، مانع از صحّت اقرار نیست.
- [آیت الله اردبیلی] اگر کذب اقرار نزد حاکم شرع ثابت شود، آن اقرار بی اثر خواهد بود.
- [آیت الله اردبیلی] در مُقَرّ له (کسی که به نفع او اقرار شده است) اهلیت شرط نیست، ولی شرعا باید بتواند آنچه را به نفع او اقرار شده دارا شود و نیز در صحّت اقرار، تصدیق مُقَرّ له شرط نیست، ولی اگر مفاد اقرار را تکذیب کند، اقرار مزبور در حق او بی اثر است.
- [آیت الله اردبیلی] اقرار شخص فقط علیه خودش معتبر است، پس اقرار او علیه دیگران و همچنین به نفع خود معتبر نیست.
- [آیت الله اردبیلی] اقرار شخص سفیه نسبت به امور مالی اعتبار ندارد، بنابر این اگر سفیه اقرار نماید مبلغی به دیگری بدهکار است یا چیزی که در دست او میباشد مال دیگری است، اقرار او نافذ نیست، ولی اقرار سفیه نسبت به امور غیر مالی اعتبار دارد.
- [آیت الله اردبیلی] اقرار کننده باید بالغ و عاقل و دارای قصد و اختیار باشد، بنابر این اقرار کودک، دیوانه، مست و یا کسی که به وسیله هیپنوتیزم در خواب بدون قصد و اختیار اقرار کرده و یا کسی که در حال تهدید یا زیر فشار جسمی یا روحی اقرار نموده، اعتبار ندارد؛ ولی اقرار بیمار در مرضی که به مرگ او منتهی میشود اجمالاً نافذ است، پس اگر مورد وثوق باشد همه آن صحیح است و گرنه نسبت به زاید بر ثلث مال نافذ نیست و نیز اقرار معلّق ثابت نمیشود.
- [آیت الله اردبیلی] اقرار به چیزی که عقلاً یا عادتا محال باشد یا بر حسب شرع صحیح نباشد، مؤثر نیست؛ بنابر این اقرار باید به چیزی باشد که دارای اثر و حکم شرعی است، مانند اقرار به مال موجود یا بدهکاری یا منفعت یا کار و یا حقّی که میتوان اقرار کننده را ملزم به انجام یا ادَای آن نمود و یا اقرار به گناهی که میتوان او را به مجازات آن محکوم کرد، پس اقرار به بدهکاری مبلغی که بابت قمار و مانند آن است اعتباری ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] اقرار به هر لفظی که صورت پذیرد گرچه صریح نباشد و با قرائنی دیگر چون اشاره، رسا باشد کفایت میکند و نافذ است، ولی اگر لفظی را که گفته ظاهر در اقرار نباشد و احتمالات دیگر در آن راه داشته باشد، اقرار ثابت نمیشود.
- [آیت الله اردبیلی] پس از تحقّق اقرار شرعی، اِنکار اعتباری ندارد؛ به عنوان مثال اگر اقرار کند: (فلانی مبلغ بیست هزار تومان از من طلبکار است) و پس از آن انکار نماید، انکار او اثری ندارد، همچنین اگر پس از اقرار به بدهکاری، مقداری از آن را انکار نماید، باز هم اعتباری ندارد.
- [آیت الله مظاهری] حدود و تعزیرات به دو راه ثابت میشود: اوّل: شهادت دو مرد عادل. دوّم: اقرار خود شخص، ولی زنا یا لواط با شهادت چهار شاهد عادل یا چهار مرتبه اقرار خود شخص در چهار جلسه ثابت میشود. و اقرار باید با اختیار و بدون تهدید یا شکنجه و مانند اینها باشد.