حاكم شرع حاكم منصوب از جانب خدا به طور مستقيم يا با واسطه است، بيشترين كاربرد عنوان حاكم شرع در كلمات فقها، فقیه جامع شرایط است. از حدود ولایت حاکم شرع در باب تجارت سخن گفتهاند.
اقرار
اعتراف به حقّی ثابت بر ضرر خود یا نفی حقّی برای خود از ذمّه دیگری را اقرار میگویند. [۱] [۲]عنوان اقرار، از بابهای فقهی است که مباحث مربوط به آن به تفصیل در این باب آمده است. افزون بر این، از آن به مناسبت در دیگر بابها، مانند تجارت، نکاح، قضاء، حدود و تعزیرات نیز سخن گفتهاند.اِقرار به معنای اخبار قطعی به نفی حقی از خود یا ثبوت حقی برای غیر میباشد.
ثابت
ثابِت، اصطلاحی است در کلام معتزله که بحثهای مختلفی را در فلسفه و کلام به همراه داشته، و در شکلگیری نظریات عرفانی مؤثر بوده است.
حاکم
حاکم، اصطلاحی با معانی مختلف در فقه، حقوق و اصول فقه. این کلمه در لغت به معانی قاضی، داور، فرمانروا، اجراکننده حکم و متصدی اداره یک ایالت یا بخش از جانب حکومت است. کاربرد «حاکم» در منابع فقهی و متون حقوقی به معنای لغوی و غیراصطلاحی رایج است. با وجود این، به سبب قیود و شروطی که برای برخی مصادیق آن، به ویژه در فقه امامی، ذکر شده، به یک اصطلاح تبدیل شده است، همچنان که در اصول فقه نیز معانی اصطلاحی خاصی دارد.
شرع
شَریعت به معنی آنچه خداوند متعال براى بندگان خود وضع و تشریع کرده است، می باشد. به شریعت، شَرع، شریعت الهی، شریعت مُنزِلِه و قانون الهی نیز گفته می شود.