شرع و عقل، هر انسانی را موظّف می‌داند تا از مفاسد فردی و اجتماعی‌ پرهیز کند. اگرچه هر فردی که منکری را انجام ‌دهد، در پیشگاه خدا مسئول و مجرم است؛ اما افرادی که در مقام نهی از منکر قرار گرفته اما خود مرتکب منکر می‌شوند، جرمی سخت‌تر را مرتکب و گناهی بزرگ‌تر را انجام داده‌اند؛ به همین جهت، امام علی(ع) در وصف این افراد فرمود: «نفرین بر آنان که امر به معروف می‌کنند و خود ترک می‌نمایند، و نهی از منکر نموده و خود مرتکب آن می‌شوند».[1] افرادی که از طرف حکومت، مسئول دفاع از حقوق مردم و مبارزه با فساد هستند؛ طبیعتاً در صورت تخلّف، باید تاوانی سخت‌تر بپردازند؛ زیرا وقتی یکی از مسئولان نظام به حقوق مردم تعدی ‌کند، او تنها یک مُجرم معمولی نیست، بلکه علیه کلیت جامعه مرتکب جنایت شده، و باید به گونه‌ای مجازات شود که دیگر مسئولان جرأت خیانت و اختلاس و سوء استفاده نداشته باشند. فساد حکومتی و دولتی، اختصاص به زمان و یا مکان خاصی ندارد و در هر حکومت و دولتی، این فسادها کم و بیش وجود دارد، آنچه مهم است، نوع برخورد با فسادها است. در همین راستا در زمان امام علی(ع) شخصی به نام «ابن ‌هرمه» که مسئولیت نظارتی در بازار اهواز داشت، دچار فسادی می‌شود که در مورد او چنین نقل شده است: «امام علی(ع) هنگامی که خیانت ابن هرمه، مأمور نظارت بر بازار اهواز را دریافت، به رفاعه(قاضی اهواز) چنین نوشت: هنگامی که نامه‌ام را خواندی، ابن هرمه را از مسئولیتش در بازار برکنار کن و در جلوی دیدگان مردم او را دستگیر کرده و روانه زندان کن و این ماجرا را توسط جارچی به اطلاع تمام مردم شهر برسان و به تمام دست‌اندرکاران حکومتی منطقه­ات بنویس که این من بودم که تو را به این کار دستور داده‌ام و نکند که در این کار، غفلت و کوتاهی کنی که هم نزد خدا نابود خواهی شد و هم تو را به بدترین شکل ممکن عزل خواهم کرد و به خدا پناه می‌برم که چنین اتفاقی رخ دهد! سپس روز جمعه او را از زندان بیرون آورده و 35 ضربه شلاق به او زده و در بازارها او را بگردان و هر کس با آوردن شاهدی از او شکایت کرد، هم او و هم شاهدش را سوگند بده و از مال ابن هرمه به شاکی بپرداز و دوباره او را با پستی و خواری و داد و فریاد به زندان برگردان و دو پایش را با طناب ببند و تنها وقت نماز او را از سلولش بیرون بیاور و به کسی که برای او آب و غذا و لباس و زیرانداز می‌آورد اجازه نده تا با او خلوت کند و به هیچ فردی نیز اجازه نده تا با او ملاقاتی داشته و بدرفتاری را به او بیاموزد و به آزادی از زندان امیدوارش کند و اگر خبر قابل اطمینانی به تو رسید که فردی چیزی به او یاد داده بود که با استفاده از آن به مسلمانی ضرر رساند، او را نیز شلاق بزن و زندانی کن تا پشیمان شود. و شبها به تمام زندانیان اجازه بده تا از سلول‌ها خارج شده و به حیاط زندان آمده و هوایی تازه کنند اما به ابن هرمه چنین اجازه‌ای نده، مگر آن‌که از مرگ او بترسی و اگر دیدی که توانایی‌اش را دارد، علاوه بر 35 ضربه قبلی، 35 ضربه شلاق دیگر نیز بر او بنواز و گزارش تمام موارد یاد شده و نیز گزارش این‌که چه فردی را جایگزین او در بازار کردی برایم بفرست و حقوق و مزایای ابن هرمه خائن را نیز قطع کن».[2] ذیل این نقل،‌ باید به این نکات توجه کرد: 1. تعداد شلاقی که در این روایت بدان دستور داده شده (حتی بر فرض این‌که بار دوم نیز 35 ضربه زده شده باشد) از مجازات «حدّ» کمتر بوده و تعزیر می‌باشد. 2. اعلان عمومی و چرخاندن مجرم در آن روز مانند رسانه‌ای شدن آن در زمان ما می‌باشد که در برخی موارد توصیه شده و مزایایی دارد: الف. افرادی که حقشان پایمال شده، از این راه می‌توانند به دادخواهی آمده و حق خود را بازستانند، چنان‌که امام علی(ع) در گفتار خود، به این مزیت اشاره کرده است. ب. وجود فساد در جامعه و مبارزه‌‌نکردن با آن،‌ مردم را نسبت به حکومت و دین و اخلاق بدبین کرده و در مقابل، این نوع مبارزه با فساد، نشانگر عزم جدی حکومت در مبارزه با فساد خواهد بود. ج. مبارزه با فساد با چنین شیوه‌هایی، نقش بازدارندگی بیشتری برای دیگر مسئولان به دنبال خواهد داشت. بر اساس آنچه گفته شد، محتوای این دستور امام علی(ع) به رفاعه، با احکام شرع اسلام منافات ندارد؛ زیرا برخی پست‌ها و مسئولیت‌ها می‌تواند از عوامل مشدّده مجازات باشد. [1] . شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، خطبه 129،ص 188، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. [2] . ابن حیون مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، محقق، مصحح، فیضی، آصف،‏ ج 2، ص 532، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ دوم، 1385ق.
آیا نامه امام علی(ع) به (رفاعه) اعتبار و سندیت دارد؟ در صورت معتبر بودن چرا برخی از بندهای آن در ظاهر مخالف اسلام به نظر میآید؟ توضیح فرمایید.
شرع و عقل، هر انسانی را موظّف میداند تا از مفاسد فردی و اجتماعی پرهیز کند. اگرچه هر فردی که منکری را انجام دهد، در پیشگاه خدا مسئول و مجرم است؛ اما افرادی که در مقام نهی از منکر قرار گرفته اما خود مرتکب منکر میشوند، جرمی سختتر را مرتکب و گناهی بزرگتر را انجام دادهاند؛ به همین جهت، امام علی(ع) در وصف این افراد فرمود: «نفرین بر آنان که امر به معروف میکنند و خود ترک مینمایند، و نهی از منکر نموده و خود مرتکب آن میشوند».[1]
افرادی که از طرف حکومت، مسئول دفاع از حقوق مردم و مبارزه با فساد هستند؛ طبیعتاً در صورت تخلّف، باید تاوانی سختتر بپردازند؛ زیرا وقتی یکی از مسئولان نظام به حقوق مردم تعدی کند، او تنها یک مُجرم معمولی نیست، بلکه علیه کلیت جامعه مرتکب جنایت شده، و باید به گونهای مجازات شود که دیگر مسئولان جرأت خیانت و اختلاس و سوء استفاده نداشته باشند.
فساد حکومتی و دولتی، اختصاص به زمان و یا مکان خاصی ندارد و در هر حکومت و دولتی، این فسادها کم و بیش وجود دارد، آنچه مهم است، نوع برخورد با فسادها است.
در همین راستا در زمان امام علی(ع) شخصی به نام «ابن هرمه» که مسئولیت نظارتی در بازار اهواز داشت، دچار فسادی میشود که در مورد او چنین نقل شده است:
«امام علی(ع) هنگامی که خیانت ابن هرمه، مأمور نظارت بر بازار اهواز را دریافت، به رفاعه(قاضی اهواز) چنین نوشت: هنگامی که نامهام را خواندی، ابن هرمه را از مسئولیتش در بازار برکنار کن و در جلوی دیدگان مردم او را دستگیر کرده و روانه زندان کن و این ماجرا را توسط جارچی به اطلاع تمام مردم شهر برسان و به تمام دستاندرکاران حکومتی منطقهات بنویس که این من بودم که تو را به این کار دستور دادهام و نکند که در این کار، غفلت و کوتاهی کنی که هم نزد خدا نابود خواهی شد و هم تو را به بدترین شکل ممکن عزل خواهم کرد و به خدا پناه میبرم که چنین اتفاقی رخ دهد!
سپس روز جمعه او را از زندان بیرون آورده و 35 ضربه شلاق به او زده و در بازارها او را بگردان و هر کس با آوردن شاهدی از او شکایت کرد، هم او و هم شاهدش را سوگند بده و از مال ابن هرمه به شاکی بپرداز و دوباره او را با پستی و خواری و داد و فریاد به زندان برگردان و دو پایش را با طناب ببند و تنها وقت نماز او را از سلولش بیرون بیاور و به کسی که برای او آب و غذا و لباس و زیرانداز میآورد اجازه نده تا با او خلوت کند و به هیچ فردی نیز اجازه نده تا با او ملاقاتی داشته و بدرفتاری را به او بیاموزد و به آزادی از زندان امیدوارش کند و اگر خبر قابل اطمینانی به تو رسید که فردی چیزی به او یاد داده بود که با استفاده از آن به مسلمانی ضرر رساند، او را نیز شلاق بزن و زندانی کن تا پشیمان شود. و شبها به تمام زندانیان اجازه بده تا از سلولها خارج شده و به حیاط زندان آمده و هوایی تازه کنند اما به ابن هرمه چنین اجازهای نده، مگر آنکه از مرگ او بترسی و اگر دیدی که تواناییاش را دارد، علاوه بر 35 ضربه قبلی، 35 ضربه شلاق دیگر نیز بر او بنواز و گزارش تمام موارد یاد شده و نیز گزارش اینکه چه فردی را جایگزین او در بازار کردی برایم بفرست و حقوق و مزایای ابن هرمه خائن را نیز قطع کن».[2]
ذیل این نقل، باید به این نکات توجه کرد:
1. تعداد شلاقی که در این روایت بدان دستور داده شده (حتی بر فرض اینکه بار دوم نیز 35 ضربه زده شده باشد) از مجازات «حدّ» کمتر بوده و تعزیر میباشد.
2. اعلان عمومی و چرخاندن مجرم در آن روز مانند رسانهای شدن آن در زمان ما میباشد که در برخی موارد توصیه شده و مزایایی دارد:
الف. افرادی که حقشان پایمال شده، از این راه میتوانند به دادخواهی آمده و حق خود را بازستانند، چنانکه امام علی(ع) در گفتار خود، به این مزیت اشاره کرده است.
ب. وجود فساد در جامعه و مبارزهنکردن با آن، مردم را نسبت به حکومت و دین و اخلاق بدبین کرده و در مقابل، این نوع مبارزه با فساد، نشانگر عزم جدی حکومت در مبارزه با فساد خواهد بود.
ج. مبارزه با فساد با چنین شیوههایی، نقش بازدارندگی بیشتری برای دیگر مسئولان به دنبال خواهد داشت.
بر اساس آنچه گفته شد، محتوای این دستور امام علی(ع) به رفاعه، با احکام شرع اسلام منافات ندارد؛ زیرا برخی پستها و مسئولیتها میتواند از عوامل مشدّده مجازات باشد. [1] . شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، خطبه 129،ص 188، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. [2] . ابن حیون مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، محقق، مصحح، فیضی، آصف، ج 2، ص 532، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ دوم، 1385ق.
- [سایر] 1. آیا نامۀ معروف عمربن خطاب به معاویه، سندیت دارد؟ 2. ماجرای چاه (ذَاتِ الْعَلَمِ) و جنگ امام علی(ع) با اجنه سندیت دارد؟
- [سایر] امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندش امام حسن (ع) چه سفارشهایی میفرمایند؟
- [سایر] 1. منظور از آباء طاهرین در وصیت امام علی(ع) به فرزندش چه کسانی هستند؟ 2. در نامه 31 امام علی(ع) به امام حسن(ع) اینگونه سفارش میکنند: (درباره مسائلی که نمیدانی و خدا هم علم و اگاهی از آنرا از تو طلب نکرده، بحث و اظهار نظر نکن!) چه علومی است که ندانستن آن موردی ندارد؟ 3. در این نامه اشاره به جوانی میشود. از آنجایی که نامه برای امام حسن(ع) میباشد، آیا میشود گفت: امام حسن 35 ساله را جوان خطاب کرده است؟ آیا این نامه، جعل یا اضافاتی بعد از امام نداشته است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] با عرض سلام صحت نهج البلاغه به چه صورت است؟ آیا نامه 31 خطاب به امام حسن (ع) و عبارت اگر می توانی کاری کن که غیر تو را نشناسد(در مورد زن) معتبر است؟
- [سایر] پیامبر(ص) به علی(ع) فرمودند: (یا علی مردمان در کثرت عبادت رنج برند، تو در ادراک معقول رنج ببر تا بر همه سبقت گیری). آیا این حدیث سندیت دارد، معنای آن چیست؟
- [سایر] درباره ناد علی(ع) و معتبر بودن سند آن توضیح دهید.
- [سایر] با توجه به اینکه در منطق، قیاس معتبر و تمثیل و استقراء اعتبار لازم را ندارند؛ چرا امامان(ع) از تمثیل و استقراء استفاده میکردند؟ سپاس فراوان. یا علی.
- [سایر] با سلام و خسته نباشید؛1. چرا به نامه 31 نهج البلاغه وصیتنامه هم گفته میشود؟ 2. چرا این نامه به امام حسن مجتبی(ع) خطاب شده است؟
- [سایر] با سلام؛ آیا امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه، در بخش نشانههای رحمت الهی فرزندش امام حسن(ع) را از برگزیدن شفیع و واسطه منع میکند؟ یعنی درست برعکس اعتقاد ما شیعیان؟
- [سایر] آیا حضرت علی(ع) اولین مسلمان بوده است؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله خوئی] اگر بداند که روزه است و عمداً برای غسل سر را در آب فرو برد، چنانچه روز او روز رمضان باشد، روزه و غسل او هر دو باطل است و همچنین است حکم روزة قضای رمضان بعد از زوال علی الاحوط و اگر روزة مستحب باشد، یا روزة واجبی باشد که مثل روزة کفاره وقت معینی ندارد غسل او صحیح و روزهاش باطل میباشد و ظاهر این است که این حکم در روزة واجب معین نیز جاری است.
- [آیت الله اردبیلی] خمس یک پنجم از مازاد درآمدها و برخی منافع است که انسان به دست آورده است و باید زیر نظر امام معصوم علیهالسلام مصرف شود و در زمان غیبت امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف)، بهتر است سهم سادات زیر نظر مجتهد جامع الشرایط برای رفع نیازهای سادات فقیر مصرف گردد و سهم امام علیهالسلام باید زیر نظر مجتهد جامع الشرایط در جهت تعلیم و ترویج مذهب جعفری هزینه گردد. در احادیث شریفه نسبت به پرداختن خمس تأکید زیادی شده است و از آن به حقّ امام علیهالسلام ، سبب تطهیر مال و وسیلهای جهت امتحان ایمان یاد شده است؛ حضرت رضا علیهالسلام در جواب نامه یکی از تاجران شیعه فارس مینویسد: (... اموال تنها از راهی که خداوند مقرّر فرموده است حلال میگردد. همانا خمس، ما را در تقویت دین یاری میکند و نیاز آنان که سرپرستیشان را به عهده داریم و نیز نیاز شیعیان را تأمین میکند و با آن آبرویمان را در مقابل دشمنانمان حفظ میکنیم. پس خمس را از ما دریغ نکنید و خود را از دعای ما محروم نسازید، زیرا پرداختن خمس کلید روزی و سبب آمرزش و پاکی شما از گناه و ذخیره آخرتتان است. مسلمان کسی است که به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند نه آن کسی که با زبان اجابت میکند و در قلب مخالفت مینماید.)(1)
- [آیت الله اردبیلی] در روایات اسلامی نسبت به (وفای به عهد و قراردادها) سفارش اکید شده است؛ از جمله در نهج البلاغه آمده است که حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام خطاب به مالک اشتر رحمهالله فرمودند: (.. و اگر با دشمنت پیمان نهادی و در ذمه خود او را امان دادی، به عهد خویش وفا کن و آنچه را بر ذمه داری ادا و خود را چون سپری برابر پیمانت بر پا، چه مردم بر هیچ چیز از واجبهای خدا چون بزرگ شمردن وفای به عهد سخت همداستان نباشند با همه هواهای گونهگون که دارند و رأیهای مخالف یکدیگر که در میان آرند.)(1) بنابر این کلّیّه تعهدات و قراردادهای منعقد شده بین اشخاص و حتّی بین دولتها یا میان آنها و اشخاص باید محترم شمرده شود و نقض یکطرفه آنها بدون مجوز شرعی و نیز اعمال مکر و خدعه جایز نیست. همچنین کلّیّه تعهدات دولت اسلامی با دولتهای کافر غیر حربی که در جهت مصلحت اسلام و مسلمانان منعقد شده باشد، محترم خواهد بود؛ ولی اگر قرارداد یا تعهدی بر اساس مکر و خدعه و =============================================================================== 1 نهجالبلاغه، ترجمه دکتر شهیدی، نامه 53،ص338 و 339. استعمارِ کشور اسلامی از سوی دولت استعمارگر تحمیل شده باشد، عمل به آن تعهد و قرارداد لازم نیست، بلکه در مواردی لغو آن واجب میباشد.
- [آیت الله نوری همدانی] در خطبة اوّل واجب است حَمْدِ الهی ، گرچه به هر لفظی که حمد الهی محسوب شود جائز است ، ولی احتیاط مستحبّ آن است که به لفظ جَلاله ( الله) باشد و احتیاط واجب آن است که پس از آن به ثنای الهی بپردازد و سپس به پیغمبر اسلام درود فرستد و واجب است مردم را به تقوی سفارش کند و یک سورة کوچک از قرآن را بخواند . و در خطبة دوّم نیز حمد و ثنای الهی ( به صورتی که ذکر شد ) و درود بر پیغمبر اسلام واجب است .و احتیاط واجب آن است که در این خطبه نیز به تقوی سفارش کند و سورة کوچکی از قرآن تلاوت نماید . و احتیاط مستحبّ و مُؤَکَّدْ آن است که در خطبة دوّم پس از درود بر پیغمبر ( صلّی الله علیه وآله ) به اَئِمَّة معصومین ( علیه السّلام ) نیز درود فرستد و برای مؤمنین استغفار کند . و بهتر است از خطبه های منسوب به امیر المؤمنین ( علیه السّلام ) یا آنچه از ائمه معصومین ( علیه السّلام ) وارد شده ، انتخاب کند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در خطبه اول واجب است حمد الهی، گر چه به هر لفظی که حمد الهی محسوب شود جائز است، ولی احتیاط مستحب آن است که به لفظ جلاله (الله) باشد و احتیاط واجب آن است که پس از آن به ثنای الهی بپردازد و سپس به پیغمبر اسلام درود فرستد، و واجب است مردم را به تقوی سفارش کند و یک سوره کوچک از قرآن را بخواند. و در خطبه دوم نیز حمد و ثنای الهی (به صورتی که ذکر شد) و درود بر پیغمبر اسلام واجب است. و احتیاط واجب آن است که در این خطبه نیز به تقوی سفارش کند و سوره کوچکی از قرآن تلاوت نماید. و احتیاط مستحب و مؤکد آن است که در خطبه دوم پس از درود بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) به ائمه معصومین(علیهم السلام) نیز درود فرستد و برای مؤمنین استغفار کند. و بهتر است از خطبه های منسوب به امیر المؤمنین(علیه السلام) یا آنچه از ائمه معصومین(علیهم السلام)وارد شده انتخاب کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] در قنوت نماز عید فطر و قربان هر دعا و ذکری بخوانند کافیست ولی بهتر است دعایی را که شیخ طوسی رحمه الله در مصباح المتهجد نقل فرموده بخوانند اللهم اهل الکبریاء و العظمه و اهل الجود و الجبروت و اهل العفو و الرحمه و اهل التقوی و المغفره اسالک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلی الله علیه واله وسلم ذخرا و مزیدا ان تصلی علی محمد و ال محمد و ان تدخلنی فی کل خیر ادخلت فیه محمدا و ال محمد و ان تخرجنی من کل سوء اخرجت منه محمدا و ال محمد صلواتک علیه و علیهم اللهم انی اسالک خیر ما سالک به عبادک الصالحون و اعوذ بک مما استعاذ منه عبادک الصالحون المخلصون المخلصون و بهتر از ان این است که دعایی را که در تهذیب به سند معتبر ذکر فرموده بخوانند اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم انت اهل الکبریاء و العظمه و اهل الجود و الجبروت و القدره و السلطان و العزه اسالک فی هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلی الله علیه واله وسلم ذخرا و مزیدا اسالک ان تصلی علی محمد و ال محمد و ان تصلی علی ملایکتک المقربین و انبیایک المرسلین و ان تغفر لنا و لجمیع المومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات اللهم انی اسالک من خیر ما سالک عبادک المرسلون و اعوذ بک من شر ما عاذ به عبادک المخلصون الله اکبر اول کل شیی و اخره و بدیع کل شیی و منتهاه و عالم کل شیی و معاده و مصیر کل شیی الیه و مرده و مدبر الامور و باعث من فی القبور قابل الاعمال مبدی الخفیات معلن السرایر الله اکبر عظیم الملکوت شدید الجبروت حی لا یموت دایم لا یزول اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون الله اکبر خشعت لک الاصوات و عنت لک الوجوه و حارت دونک الابصار وکلت الالسن عن عظمتک و النواصی کلها بیدک و مقادیر الامور کلها الیک لا یقضی فیها غیرک و لا یتم منها شیی دونک الله اکبر احاط بکل شیی حفظک و قهر کل شیی عزک و نفذ کل شیی امرک و قام کل شیی بک و تواضع کل شیی لعظمتک و ذل کل شیی لعزتک و استسلم کل شیی لقدرتک و خضع کل شیی لملکک الله اکبر
- [آیت الله نوری همدانی] اگر زنی کسی را وکیل کند که مهر اورا به شوهرش ببخشد و شوهر همان کَس را وکیل کند که زن را طلاق دهد ، چنانچه اسم شوهر محمّد و اسم زن فاطمه باشد وکیل ، صیغة طلاق را اینطور می خواند : عَنْ مُوَکِلَتی فاطِمَهَ بَذَلْتُ مَهْرَها لِمُوَکِلی مُحَمَدٍ لِیَخْلَعَها عَلَیْهِ . پس از آن بدون فاصله می گوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ ، هِیَ طالِقٌ . و اگر زنی کسی را وکیل کند که غیر از مهر چیز دیگری را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد وکیل باید ب جای کلمه (مهرها) آن چیز را بگوید ، مثلاً اگر صد تومان داده بگوید ، بَذَلْتُ مِأَهَ تُومان . در صورتی که زن معّین باشد بردن نامش در اینجا و در طلاق مبارات لازم نیست و همین قدر که او را در نظر بگیرد ، کافی است . طلاق مُبارات