ترجمه‌ی صحیح این حدیث و بررسی سندیت آن را می‌خواستم، باتشکر عن علی علیه السلام ، قال: أتی النبی صلی الله علیه وآله رجل من الانصار بابنة له، فقال: یا رسول الله، ان زوجها فلان بن فلان الانصاری، وإنه ضربها فأثر فی وجهها، فقال رسول الله صلی الله علیه وآله : لیس ذلک لک، فأنزل الله عزوجل: الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله به بعضهم علی بعض وبما انفقوا من أموالهم أی قوامون علی النساء فی الادب، فقال رسول الله صلی الله علیه وآله : أردت أمرا وأراد الله غیره مستدرک‌ الوسائل، ج 14، ص 260
همان‌گونه که در پرسش بدان اشاره شد، در برخی منابع، روایتی به نقل از امام علی(ع) وجود دارد که به چنین ماجرایی با اختلاف و تشویش در برخی الفاظ می‌پردازد. قبل از هر چیز به ترجمه این روایت طبق یکی از نسخه‌ها می‌پردازیم: امام علی(ع) فرمود: «مردی از انصار در حالی‌که دخترش را همراه خود داشت، نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: ای رسول خدا! شوهر این دختر - که فلانی پسر فلانی از انصار است - او را تا اندازه‌ای کتک زده که اثرش در صورت فرزندم باقی مانده است! پس برای دخترم از او قصاص کن،[برخی نسخه‌ها: من برای دخترم قصاص کردم] رسول خدا فرمود: "این کار در اختیار تو است) یعنی حق داری که او را قصاص کرده و یا درخواست قصاص کنی!)"، بعد از مدّتی خداوند این آیه را نازل کرد: "الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساء...؛[1] یعنی مردان بر زنان سرپرستی دارند(ادبشان بر عهده آنان است).... پس از نزول این آیه، پیامبر(ص) فرمود: " نظر من چیزی بود، اما پروردگارم چیز دیگری را اراده فرمود"».[2] درباره سند و محتوای این روایت به نکاتی اشاره می‌شود: 1. این روایت در چند منبع حدیثی با اختلاف در برخی الفاظ نقل شده است؛ و این اختلاف در الفاظ به‌گونه‌ای تشویش و اضطراب در متن دارد که در ترجمه و مفهوم روایت تأثیر دارند. ظاهراً اولین منبع شیعی که این روایت را نقل کرده است؛ کتاب «الجعفریات» (قرن چهارم) باشد.[3] اما در این کتاب عبارت «لَیْسَ ذَلِکَ لَک‏» (این کار در اختیار تو نیست) به‌جای «ذلک لک»(این کار در اختیار تو است) آمده است! روشن است که این دو عبارت دو نتیجه را در پی دارد؛ یکی این‌که پیامبر(ص) موافق قصاص نبودند و دیگر این‌که موافق قصاص بودند. در صورت اول؛ کلام پیامبر با آیه شریفه منافات ندارد، اما بر اساس عبارت دوم، نظر پیامبر با محتوای آیه بعد از نزول منافات داشته است. همچنین بنابر عبارت اول؛ «اردتَ امراً»(به فتح «ت» در «اردت») درست است تا معنا پیدا کند؛ یعنی پیامبر پدر دختر را مورد خطاب قرار می‌دهند. ولی مطابق عبارت دوم؛ «اردتُ امراً» (به ضمّ «ت») درست است؛ یعنی سخن پیامبر ناظر به خودشان است: «من چیزی را اراده کردم». به همین جهات است که برخی از فقهای بزرگ درباره محتوای روایت مورد پرسش گفته‌اند: متن روایت دارای نوعی تشویش و اضطراب است و گویا کلماتی حذف شده است.[4] 2. هر چند روایات «الجعفریات» میان خاصه و عامه مشهور است[5] و نویسنده آن محمد بن محمد بن اشعث، ثقه و مورد اطمینان است؛[6] اما حدیث مورد پرسش؛ از لحاظ محتوا با دیگر روایاتی که درباره شیوه تأدیب زنان خطاکار نقل شده، همخوانی ندارد؛ مانند این روایت: پیامبر اسلام(ص) فرمودند:‌ «...خداوند به شما حق داده بر آنها سخت بگیرید، در بستر از آنان کناره‌گیری کنید [و اگر این واکنش ملایم سودمند نیفتاد] آنها را با زدن، نه چندان دردناک تنبیه کنید(تَضْرِبُوهُنَّ ضَرْباً غَیْرَ مُبَرِّح‏). اگر پذیرفتند و گردن نهادند خوراک و پوشش معمول و متعارف آنها به عهده شما است. زنان امانت خدایند در دست شما، به حکم قرآن کام گرفتن از آنها را بر خود حلال کرده‌اید، پس درباره آنان از خدا بترسید و خیراندیشی مرا در حق آنها بپذیرید».[7] 3. این روایت و روایات مشابه ناظر به آن است که حتی با پذیرش تأدیب و زدن زنان توسط شوهرانشان، این زدن نباید تا اندازه‌ای باشد که مستوجب دیه و یا قصاص شود. احتمالاً به همین دلیل فقها در بحث «تأدیب النساء» به این روایت اصلاً اعتنایی نکرده‌اند و آن‌را خبری شاذ[8] دانسته‌اند. برای آگاهی بیشتر درباره آیه شریفه و دیگر مباحث مربوطه نمایه‌های زیر را مطالعه کنید: «قرآن و قوامیت مردان بر زنان»، سؤال 267 «کتک زدن زنان»، سؤال 5216 «برتری مردان نسبت به زنان در برخی جنبه‌ها»، سؤال 6580.     [1] . نساء، 34. [2] . ابن حیون مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، ج ‏2، ص 217، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ دوم، 1385ق؛ راوندی کاشانی، فضل الله بن علی‏، النوادر، محقق، صادقی اردستانی، احمد، ص 38، قم، دار الکتاب‏، چاپ اول‏، بی‌تا. [3] . ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات(الأشعثیات)، ص 107، تهران، مکتبة النینوی الحدیثة، چاپ اول‏، بی‌تا؛  [4] . بروجردی، حسین، جامع أحادیث الشیعة، ج ‏25، ص 568، تهران، فرهنگ سبز، چاپ اول‏، 1386ش. [5] . الجعفریات (الأشعثیات)، مقدمه محقق، ص 4؛ مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی‏، بحار الأنوار، ج ‏102، ص 72، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم‏، 1403ق.  [6] . نجاشی، احمد بن علی‏، رجال النجاشی، ص 379، قم، مؤسسة النشر الاسلامی‏، چاپ ششم‏، 1365ش؛ حلی، حسن بن علیّ بن داود، الرجال، محقق، بحرالعلوم، محمدصادق‏، ص 333، دانشگاه تهران‏، چاپ اول‏، 1342ش. [7] . ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، محقق، غفاری، علی اکبر، ص 33 – 34، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق. [8] . ر. ک: «معنای حدیث شاذ و معلل»، سؤال 32703.
عنوان سوال:

ترجمه‌ی صحیح این حدیث و بررسی سندیت آن را می‌خواستم، باتشکر عن علی علیه السلام ، قال: أتی النبی صلی الله علیه وآله رجل من الانصار بابنة له، فقال: یا رسول الله، ان زوجها فلان بن فلان الانصاری، وإنه ضربها فأثر فی وجهها، فقال رسول الله صلی الله علیه وآله : لیس ذلک لک، فأنزل الله عزوجل: الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله به بعضهم علی بعض وبما انفقوا من أموالهم أی قوامون علی النساء فی الادب، فقال رسول الله صلی الله علیه وآله : أردت أمرا وأراد الله غیره مستدرک‌ الوسائل، ج 14، ص 260


پاسخ:

همان‌گونه که در پرسش بدان اشاره شد، در برخی منابع، روایتی به نقل از امام علی(ع) وجود دارد که به چنین ماجرایی با اختلاف و تشویش در برخی الفاظ می‌پردازد. قبل از هر چیز به ترجمه این روایت طبق یکی از نسخه‌ها می‌پردازیم:
امام علی(ع) فرمود: «مردی از انصار در حالی‌که دخترش را همراه خود داشت، نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: ای رسول خدا! شوهر این دختر - که فلانی پسر فلانی از انصار است - او را تا اندازه‌ای کتک زده که اثرش در صورت فرزندم باقی مانده است! پس برای دخترم از او قصاص کن،[برخی نسخه‌ها: من برای دخترم قصاص کردم] رسول خدا فرمود: "این کار در اختیار تو است) یعنی حق داری که او را قصاص کرده و یا درخواست قصاص کنی!)"، بعد از مدّتی خداوند این آیه را نازل کرد: "الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساء...؛[1] یعنی مردان بر زنان سرپرستی دارند(ادبشان بر عهده آنان است).... پس از نزول این آیه، پیامبر(ص) فرمود: " نظر من چیزی بود، اما پروردگارم چیز دیگری را اراده فرمود"».[2]
درباره سند و محتوای این روایت به نکاتی اشاره می‌شود:
1. این روایت در چند منبع حدیثی با اختلاف در برخی الفاظ نقل شده است؛ و این اختلاف در الفاظ به‌گونه‌ای تشویش و اضطراب در متن دارد که در ترجمه و مفهوم روایت تأثیر دارند. ظاهراً اولین منبع شیعی که این روایت را نقل کرده است؛ کتاب «الجعفریات» (قرن چهارم) باشد.[3] اما در این کتاب عبارت «لَیْسَ ذَلِکَ لَک‏» (این کار در اختیار تو نیست) به‌جای «ذلک لک»(این کار در اختیار تو است) آمده است! روشن است که این دو عبارت دو نتیجه را در پی دارد؛ یکی این‌که پیامبر(ص) موافق قصاص نبودند و دیگر این‌که موافق قصاص بودند. در صورت اول؛ کلام پیامبر با آیه شریفه منافات ندارد، اما بر اساس عبارت دوم، نظر پیامبر با محتوای آیه بعد از نزول منافات داشته است.
همچنین بنابر عبارت اول؛ «اردتَ امراً»(به فتح «ت» در «اردت») درست است تا معنا پیدا کند؛ یعنی پیامبر پدر دختر را مورد خطاب قرار می‌دهند. ولی مطابق عبارت دوم؛ «اردتُ امراً» (به ضمّ «ت») درست است؛ یعنی سخن پیامبر ناظر به خودشان است: «من چیزی را اراده کردم».
به همین جهات است که برخی از فقهای بزرگ درباره محتوای روایت مورد پرسش گفته‌اند: متن روایت دارای نوعی تشویش و اضطراب است و گویا کلماتی حذف شده است.[4]
2. هر چند روایات «الجعفریات» میان خاصه و عامه مشهور است[5] و نویسنده آن محمد بن محمد بن اشعث، ثقه و مورد اطمینان است؛[6] اما حدیث مورد پرسش؛ از لحاظ محتوا با دیگر روایاتی که درباره شیوه تأدیب زنان خطاکار نقل شده، همخوانی ندارد؛ مانند این روایت: پیامبر اسلام(ص) فرمودند:‌ «...خداوند به شما حق داده بر آنها سخت بگیرید، در بستر از آنان کناره‌گیری کنید [و اگر این واکنش ملایم سودمند نیفتاد] آنها را با زدن، نه چندان دردناک تنبیه کنید(تَضْرِبُوهُنَّ ضَرْباً غَیْرَ مُبَرِّح‏). اگر پذیرفتند و گردن نهادند خوراک و پوشش معمول و متعارف آنها به عهده شما است. زنان امانت خدایند در دست شما، به حکم قرآن کام گرفتن از آنها را بر خود حلال کرده‌اید، پس درباره آنان از خدا بترسید و خیراندیشی مرا در حق آنها بپذیرید».[7]
3. این روایت و روایات مشابه ناظر به آن است که حتی با پذیرش تأدیب و زدن زنان توسط شوهرانشان، این زدن نباید تا اندازه‌ای باشد که مستوجب دیه و یا قصاص شود. احتمالاً به همین دلیل فقها در بحث «تأدیب النساء» به این روایت اصلاً اعتنایی نکرده‌اند و آن‌را خبری شاذ[8] دانسته‌اند.
برای آگاهی بیشتر درباره آیه شریفه و دیگر مباحث مربوطه نمایه‌های زیر را مطالعه کنید:
«قرآن و قوامیت مردان بر زنان»، سؤال 267
«کتک زدن زنان»، سؤال 5216
«برتری مردان نسبت به زنان در برخی جنبه‌ها»، سؤال 6580.
    [1] . نساء، 34. [2] . ابن حیون مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، ج ‏2، ص 217، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ دوم، 1385ق؛ راوندی کاشانی، فضل الله بن علی‏، النوادر، محقق، صادقی اردستانی، احمد، ص 38، قم، دار الکتاب‏، چاپ اول‏، بی‌تا. [3] . ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات(الأشعثیات)، ص 107، تهران، مکتبة النینوی الحدیثة، چاپ اول‏، بی‌تا؛  [4] . بروجردی، حسین، جامع أحادیث الشیعة، ج ‏25، ص 568، تهران، فرهنگ سبز، چاپ اول‏، 1386ش. [5] . الجعفریات (الأشعثیات)، مقدمه محقق، ص 4؛ مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی‏، بحار الأنوار، ج ‏102، ص 72، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم‏، 1403ق.  [6] . نجاشی، احمد بن علی‏، رجال النجاشی، ص 379، قم، مؤسسة النشر الاسلامی‏، چاپ ششم‏، 1365ش؛ حلی، حسن بن علیّ بن داود، الرجال، محقق، بحرالعلوم، محمدصادق‏، ص 333، دانشگاه تهران‏، چاپ اول‏، 1342ش. [7] . ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، محقق، غفاری، علی اکبر، ص 33 – 34، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق. [8] . ر. ک: «معنای حدیث شاذ و معلل»، سؤال 32703.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین