معنای حدیث زیر چیست؟ و عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن أبی‌عمیر، عن إبراهیم بن عبد الحمید، عن مصعب بن عبد الله النوفلی، عمن رفعه قال: قَدِمَ أعرابی بِإبل له علی عهد رسول الله(ص) ... فقال: فَاسْتَهْدِنِی یا رسول الله، قال: لا، قال: بَلی یا رسول الله فَلَم یَزَل یُکَلّمُه حتّی قال: أَهْدِ لَنَا نَاقَةً وَ لَا تَجْعَلْهَا وَلْهَی.
مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی در باب نوادر که مربوط به مسائل تجارت و خرید و فروش است، این روایت را نقل کرد‌ه است: مصعب بن عبدالله نوفلی از شخصی گزارش می‌کند که؛ در زمان رسول خدا(ص) عرب بیابانگردی تعدادی شتر به مدینه آورده و به پیامبر گفت: ای رسول خدا! این شتران را برای من بفروش! رسول خدا(ص) فرمود: «من فروشنده بازاری نیستم!» آن مرد گفت: پس مرا راهنمایی کن! پیامبر(ص) فرمود: «این شتر نر را به این قیمت بفروش و این شتر ماده را به این مبلغ بفروش!» تا این‌که همه شترانش را نرخ‌گذاری کرد. اعرابی به بازار رفت و شترانش را فروخت. سپس نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: سوگند به خدایی که تو را به حق مبعوث فرمود، بر آنچه راهنمایی کردی، نه درهمی افزوده شد و نه درهمی کاسته گردید. اکنون از من هدیه‌ای درخواست کن ای رسول خدا! پیامبر(ص) ابتدا این درخواست را نپذیرفت تا آنکه بعد از اصرار فراوان اعرابی از او خواست که شتر ماده‌ای – بدون آنکه از بچه‌اش جدا شود – به حضرتشان هدیه کند.[1] لازم به ذکر است که این روایت هم مرفوع بوده و هم آخرین راوی آن یعنی «مصعب بن عبد الله نوفلی» فردی گمنام و مجهول است و بر این اساس، از نگاه دانش روایت‌شناسی در مرتبه روایات ضعیف قرار دارد. [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 5، ص 317، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
عنوان سوال:

معنای حدیث زیر چیست؟ و عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن أبی‌عمیر، عن إبراهیم بن عبد الحمید، عن مصعب بن عبد الله النوفلی، عمن رفعه قال: قَدِمَ أعرابی بِإبل له علی عهد رسول الله(ص) ... فقال: فَاسْتَهْدِنِی یا رسول الله، قال: لا، قال: بَلی یا رسول الله فَلَم یَزَل یُکَلّمُه حتّی قال: أَهْدِ لَنَا نَاقَةً وَ لَا تَجْعَلْهَا وَلْهَی.


پاسخ:

مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی در باب نوادر که مربوط به مسائل تجارت و خرید و فروش است، این روایت را نقل کرد‌ه است:
مصعب بن عبدالله نوفلی از شخصی گزارش می‌کند که؛ در زمان رسول خدا(ص) عرب بیابانگردی تعدادی شتر به مدینه آورده و به پیامبر گفت: ای رسول خدا! این شتران را برای من بفروش! رسول خدا(ص) فرمود: «من فروشنده بازاری نیستم!» آن مرد گفت: پس مرا راهنمایی کن! پیامبر(ص) فرمود: «این شتر نر را به این قیمت بفروش و این شتر ماده را به این مبلغ بفروش!» تا این‌که همه شترانش را نرخ‌گذاری کرد. اعرابی به بازار رفت و شترانش را فروخت.
سپس نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: سوگند به خدایی که تو را به حق مبعوث فرمود، بر آنچه راهنمایی کردی، نه درهمی افزوده شد و نه درهمی کاسته گردید. اکنون از من هدیه‌ای درخواست کن ای رسول خدا!
پیامبر(ص) ابتدا این درخواست را نپذیرفت تا آنکه بعد از اصرار فراوان اعرابی از او خواست که شتر ماده‌ای – بدون آنکه از بچه‌اش جدا شود – به حضرتشان هدیه کند.[1]
لازم به ذکر است که این روایت هم مرفوع بوده و هم آخرین راوی آن یعنی «مصعب بن عبد الله نوفلی» فردی گمنام و مجهول است و بر این اساس، از نگاه دانش روایت‌شناسی در مرتبه روایات ضعیف قرار دارد. [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 5، ص 317، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین