در بخشی از زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم: «عَنَاصِرَ الْأَبْرَارِ وَ دَعَائِمَ الْأَخْیار»؛[1] اساس و بنیادهای نیکوکاران و تکیه‌گاه‌های نیکان. توضیح واژه‌ها «عَناصِر»: جمع «عُنصُر»، به معنای اصل و نَسَب، منشأ، گوهر، بنیاد.[2] «الأبْرار»: جمع «بَرّ»، و یا جمع «بارّ»، به معنای نیکوکار.[3] «دَعائِم»: جمع «دِعامَة»، به معنای ستون، تکیه‌گاه.[4] «الأخْیار»: جمع «خَیر»، به معنای بهترین، برگزیده.[5] شرح‏ «عناصر الابرار و دعائم الاخیار» هرچند ظاهر عبارت «عَناصِرَ الأبرار» و «دَعائم الأخیار»، تقریباً به یک معنا هستند و امامان(ع)، اصل و بنیاد نیکوکاران و تکیه‌گاه نیکی‌ها و نیکان، معرّفی شده‌اند،[6] اما نکته معرفتی دیگری در الفاظ این دو عبارت نهفته است که در بخش‌های ذیل توضیح داده می‌شود. الف. ائمه اطهار(ع) ریشه نیکان عنصر ابرار بودن ائمّه اطهار(ع) این‌گونه قابل تصویر است. ابرار دارای دو بُعد جسمی و روحی هستند. تفاوت آنان با دیگران در بُعد روحی است و در بُعد جسمی فرقی میان آنها و دیگران نیست. روح این‌گونه افراد با یک سری صفات نیک و پسندیده عجین شده و در حقیقت، تکوّن روح و شخصیت روحی آنها به این صفات و خصال نیک است و کاربُرد واژه «ابرار» برای چنین افرادی ناشی از همین اتصاف روحی و معنوی است. ائمّه اطهار(ع) ریشه هر خیر و نیکی و اساس هر خصلت نیک و پسندیده هستند، چنان‌که در خود زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم: «اگر از خیر یاد شود، شما نخستین و ریشه و شاخه و معدن و جایگاه و نهایتش هستید».[7] بنابراین، اگر کسی به خصلت پسندیده‌ای متّصف بود و به واسطه چنین اتصافی در زمره ابرار قرار گرفت، از کوثر جوشان امامت سیراب شده است؛ چون ائمّه اطهار(ع) ریشه، اصل و نَسَب ابرار هستند.[8] علّامه مجلسی(ره)، در تبیین «عناصر الأبرار»، چند احتمال داده است؛ مانند این‌که: تمامی نیکی‌ها در مکتب اهل بیت(ع)، آموزش داده می‌شود و هر کار نیکی - اگرچه‏ مستند به امامان نباشد -، ریشه و اساس آن در مکتب آنان، یافت می‌شود. خدمت به بندگان خدا، احترام به سالمندان، نیکی به خانواده، خوش‌خُلقی، وفای به عهد، انضباط و دقّت و ... از آموزه‌های افتخار آفرین مکتب تشیع است و از سوی دیگر؛ آموزه‌های نیکوکاری اهل بیت(ع)، با فطرت انسانی و مصلحت اجتماع، همخوانیِ کامل دارند. جامعه‌ای که بر اساس آموزه‌های نیکوکاری سامان یابد، جامعه‌ای با نشاط و پُرتحرّک خواهد بود. احتمال اوّل، درباره معنای «عناصر الأبرار»، آن است که همه نیکوکاری‌ها منتسب به امامان(ع) هستند.[9] چنان‌که امام صادق(ع) می‌فرماید: «ما ریشه همه خوبی‌ها هستیم و همه نیکی‌ها، از شاخه‌های ما هستند».[10] ب. ائمه اطهار(ع) ستون اخیار «دعائم الاخیار»؛ یعنی ستون‌های خیمه خوبان و تکیه گاهِ آنان که مانع انحراف و سقوطشان می‌شود، به گونه‌ای که افراد جامعه از برکت وجود امامان(ع) در زمره خوبان و صالحان قرار می‌گیرند و اگر آنها نباشند این خیمه، بی‌ستون مانده، فرو می‌افتد.[11] این عبارت بیانگر این است که؛ بدون پیوند با اهل بیت(ع)، کسی نمی‌تواند به جایگاه نیکان، دست یابد. این، یک اصل مهم تربیتی است که خوب بودن و خوب شدن، آرزوی همگان است؛ امّا چگونه می‌توان به صف نیکان پیوست؟ پیامبر اسلام(ص)، راه نیکوکاری را توفیق الهی می‌داند و می‌فرماید: «هر کسی که خداوند با شناخت اهل بیت من و ولایت ایشان، بر او منّت گذاشته باشد، بی‌گمان، خداوند، همه خیر را برای او گِرد آورده است».[12] شناخت اهل بیت(ع) و معرفت نسبت به آنها، راه نیکوکاری است و برقراری‏ پیوند با خاندان رسالت، ره یافتن به سرای نیکوکاری است. پیدایش صفات نیک، در گرو داشتن پیوند عمیق با اهل بیت(ع) است و نیکوکارانی که بهره‌ای از اهل بیت عصمت و طهارت ندارند، به رشد و کمال واقعی نخواهند رسید؛ زیرا امامت در اسلام، بالنده و پویاست: «امامت، ریشه بالنده اسلام است».[13] گفتنی است؛ «ابرار» مقامی بالاتر از «اخیار» دارند؛ لذا در این زیارت آمده است: ائمّه اطهار(ع) برای اَخیار و کسانی که کارهای خوب انجام می‌دهند ولی احتمال انحراف و کژی در آنها وجود دارد، دعائم و ستون هستند تا آنها را از انحرافات بازدارند اما برای ابرار و نیکان، که احتمال کج‌روی درباره آنها منتفی یا بسیار بعید است، ریشه، اصل و نَسَب به حساب می‌آیند.[14] [1] . صدوق، محمد بن علی‏، من لا یحضره الفقیه، ج ‏2، ص 610، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق. [2] . ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏4، ص 581 و 611، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ سوم، 1414ق. [3] . همان، ص 54. [4] . همان، ج 12، ص 201 – 202. [5] . ‏طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج ‏3، ص 295، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش. [6] . محمدی ری‌شهری، محمد، غلامعلی، احمد، تفسیر قرآن ناطق(شرح زیارت جامعه کبیره)، ص 117، قم، دار الحدیث‏، چاپ سوم، 1390ش. [7] . «إنْ ذُکِرَ الخَیْرُ کُنْتُمْ أوّلَهُ وَ أصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأواهُ وَ مُنْتَهاهُ». [8] . جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج 1، ص 235 – 236، قم، اسراء، چاپ هفتم، 1389ش. [9] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏99، ص 135، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [10] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ‏15، ص 553، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ‏1429ق. [11] . ادب فنای مقربان، ج 1، ص 234. [12] . صدوق، محمد بن علی‏، الأمالی، ص 474، تهران، کتابچی‏، چاپ ششم‏، 1376ش. [13] . کافی، ج ‏1، ص 492. [14] . ادب فنای مقربان، ج 1، ص 234.
در بخشی از زیارت جامعه کبیره میخوانیم: «عَنَاصِرَ الْأَبْرَارِ وَ دَعَائِمَ الْأَخْیار»؛[1] اساس و بنیادهای نیکوکاران و تکیهگاههای نیکان.
توضیح واژهها
«عَناصِر»: جمع «عُنصُر»، به معنای اصل و نَسَب، منشأ، گوهر، بنیاد.[2]
«الأبْرار»: جمع «بَرّ»، و یا جمع «بارّ»، به معنای نیکوکار.[3]
«دَعائِم»: جمع «دِعامَة»، به معنای ستون، تکیهگاه.[4]
«الأخْیار»: جمع «خَیر»، به معنای بهترین، برگزیده.[5]
شرح «عناصر الابرار و دعائم الاخیار»
هرچند ظاهر عبارت «عَناصِرَ الأبرار» و «دَعائم الأخیار»، تقریباً به یک معنا هستند و امامان(ع)، اصل و بنیاد نیکوکاران و تکیهگاه نیکیها و نیکان، معرّفی شدهاند،[6] اما نکته معرفتی دیگری در الفاظ این دو عبارت نهفته است که در بخشهای ذیل توضیح داده میشود.
الف. ائمه اطهار(ع) ریشه نیکان
عنصر ابرار بودن ائمّه اطهار(ع) اینگونه قابل تصویر است. ابرار دارای دو بُعد جسمی و روحی هستند. تفاوت آنان با دیگران در بُعد روحی است و در بُعد جسمی فرقی میان آنها و دیگران نیست. روح اینگونه افراد با یک سری صفات نیک و پسندیده عجین شده و در حقیقت، تکوّن روح و شخصیت روحی آنها به این صفات و خصال نیک است و کاربُرد واژه «ابرار» برای چنین افرادی ناشی از همین اتصاف روحی و معنوی است.
ائمّه اطهار(ع) ریشه هر خیر و نیکی و اساس هر خصلت نیک و پسندیده هستند، چنانکه در خود زیارت جامعه کبیره میخوانیم: «اگر از خیر یاد شود، شما نخستین و ریشه و شاخه و معدن و جایگاه و نهایتش هستید».[7]
بنابراین، اگر کسی به خصلت پسندیدهای متّصف بود و به واسطه چنین اتصافی در زمره ابرار قرار گرفت، از کوثر جوشان امامت سیراب شده است؛ چون ائمّه اطهار(ع) ریشه، اصل و نَسَب ابرار هستند.[8]
علّامه مجلسی(ره)، در تبیین «عناصر الأبرار»، چند احتمال داده است؛ مانند اینکه: تمامی نیکیها در مکتب اهل بیت(ع)، آموزش داده میشود و هر کار نیکی - اگرچه مستند به امامان نباشد -، ریشه و اساس آن در مکتب آنان، یافت میشود. خدمت به بندگان خدا، احترام به سالمندان، نیکی به خانواده، خوشخُلقی، وفای به عهد، انضباط و دقّت و ... از آموزههای افتخار آفرین مکتب تشیع است و از سوی دیگر؛ آموزههای نیکوکاری اهل بیت(ع)، با فطرت انسانی و مصلحت اجتماع، همخوانیِ کامل دارند. جامعهای که بر اساس آموزههای نیکوکاری سامان یابد، جامعهای با نشاط و پُرتحرّک خواهد بود. احتمال اوّل، درباره معنای «عناصر الأبرار»، آن است که همه نیکوکاریها منتسب به امامان(ع) هستند.[9] چنانکه امام صادق(ع) میفرماید: «ما ریشه همه خوبیها هستیم و همه نیکیها، از شاخههای ما هستند».[10]
ب. ائمه اطهار(ع) ستون اخیار
«دعائم الاخیار»؛ یعنی ستونهای خیمه خوبان و تکیه گاهِ آنان که مانع انحراف و سقوطشان میشود، به گونهای که افراد جامعه از برکت وجود امامان(ع) در زمره خوبان و صالحان قرار میگیرند و اگر آنها نباشند این خیمه، بیستون مانده، فرو میافتد.[11]
این عبارت بیانگر این است که؛ بدون پیوند با اهل بیت(ع)، کسی نمیتواند به جایگاه نیکان، دست یابد. این، یک اصل مهم تربیتی است که خوب بودن و خوب شدن، آرزوی همگان است؛ امّا چگونه میتوان به صف نیکان پیوست؟ پیامبر اسلام(ص)، راه نیکوکاری را توفیق الهی میداند و میفرماید: «هر کسی که خداوند با شناخت اهل بیت من و ولایت ایشان، بر او منّت گذاشته باشد، بیگمان، خداوند، همه خیر را برای او گِرد آورده است».[12]
شناخت اهل بیت(ع) و معرفت نسبت به آنها، راه نیکوکاری است و برقراری پیوند با خاندان رسالت، ره یافتن به سرای نیکوکاری است. پیدایش صفات نیک، در گرو داشتن پیوند عمیق با اهل بیت(ع) است و نیکوکارانی که بهرهای از اهل بیت عصمت و طهارت ندارند، به رشد و کمال واقعی نخواهند رسید؛ زیرا امامت در اسلام، بالنده و پویاست: «امامت، ریشه بالنده اسلام است».[13]
گفتنی است؛ «ابرار» مقامی بالاتر از «اخیار» دارند؛ لذا در این زیارت آمده است: ائمّه اطهار(ع) برای اَخیار و کسانی که کارهای خوب انجام میدهند ولی احتمال انحراف و کژی در آنها وجود دارد، دعائم و ستون هستند تا آنها را از انحرافات بازدارند اما برای ابرار و نیکان، که احتمال کجروی درباره آنها منتفی یا بسیار بعید است، ریشه، اصل و نَسَب به حساب میآیند.[14] [1] . صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 610، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق. [2] . ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 4، ص 581 و 611، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ سوم، 1414ق. [3] . همان، ص 54. [4] . همان، ج 12، ص 201 – 202. [5] . طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 3، ص 295، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش. [6] . محمدی ریشهری، محمد، غلامعلی، احمد، تفسیر قرآن ناطق(شرح زیارت جامعه کبیره)، ص 117، قم، دار الحدیث، چاپ سوم، 1390ش. [7] . «إنْ ذُکِرَ الخَیْرُ کُنْتُمْ أوّلَهُ وَ أصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأواهُ وَ مُنْتَهاهُ». [8] . جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج 1، ص 235 – 236، قم، اسراء، چاپ هفتم، 1389ش. [9] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 99، ص 135، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [10] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 15، ص 553، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1429ق. [11] . ادب فنای مقربان، ج 1، ص 234. [12] . صدوق، محمد بن علی، الأمالی، ص 474، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش. [13] . کافی، ج 1، ص 492. [14] . ادب فنای مقربان، ج 1، ص 234.
- [سایر] متن و زیارت جامعه کبیره را بفرمایید؟
- [سایر] مقصود از (خُزّان العلم) در زیارت جامعه کبیره چیست؟
- [سایر] معنای (بکم فتح اللَّه و بکم یختم و بکم ینزّل الغیث ...) در زیارت جامعه کبیره چیست؟
- [سایر] آیا زیارت جامعه کبیره مستند میباشد؟ لطفاً اسناد آنرا مطرح کنید.
- [سایر] کدام فراز زیارت جامعه کبیره بر این مطلب دلالت میکند که نیازهای خود را میتوانیم از أئمه اطهار(ع) بخواهیم؟
- [سایر] تفسیر «بکم فتح اللَّه و بکم یختم و بکم ینزّل الغیث ...» در زیارت جامعه کبیره چیست؟
- [سایر] عبارت (و ایاب الخلق الیکم و حسابهم علیکم) از زیارت جامعه کبیره با آیه شریفه (إِنَّ إِلَیْنا إِیابَهُمْ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا حِسابَهُمْ) چگونه سازگار است؟
- [سایر] آیااز راه خداشناسی به امام شناسی می رسیم یا برعکس از امام شناسی به خدا می رسیم ؟ زیارت جامعه مد نظر باشد.
- [سایر] این فراز از زیارت جامعه کبیره: "جَعَلَ صَلواتَنَا عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلایَتِکُمْ طِیبا لِخُلُقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا"را که در باره ولایت است، شرح دهید.
- [آیت الله علوی گرگانی] خواندن زیارت جامعه کبیره در حرم حضرات معصومین یا در غیر آنجا (مثلاً در مسجد یا در منزل یا در حرم امامزادگان) به قصد ورود یا رجاء چه حکمی دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در زکات عدالت شرط نیست، همچنین عدم ارتکاب گناهان کبیره.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 19 فرقی میان بلاد کبیره و غیرکبیره نیست. بلاد کبیره شهرهایی است که هر محله آن برای خود شهر مستقلی باشد، اما مثل تهران و مانند آن جزء بلاد کبیره نیست و تمام آن از نظر قصد اقامه یا وطن بودن یک محل محسوب می شود.
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدا&7 مشرّف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت ابی عبدالله علیه السلام مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند ان امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست
- [آیت الله نوری همدانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی ازامامان مثلاً به زیارت حضرتِ اَبا عَبْدِاللهِ (علیه السّلام ) مشرف شود ، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست واگر به واسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر نذر کند که به زیارت یکی از ائمه:، مثلاً به زیارت حضرت ابا عبدالله علیه السلام مشرف شود، چنان چه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت ابی عبداللّه (ع) مشرف شود؛ چنانچه به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند؛ چیزی بر او واجب نیست.
- [امام خمینی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبداللّ?ه علیهالسلام مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسط? عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.