اگر یک راوی از راوی دیگر نقل کرده باشد که اختلاف طبقه، اجازه روایت را ندهد، چرا گفته می‌شود حدیث، مرسل و ضعیف است؟ نمی‌شود از کتاب یا نوشته متعلق به او نقل کرده باشد، حتماً باید شنیداری باشد؟ مثلاً روایت شیخ صدوق از یونس بن عبدالرحمن از امام(ع)، ضعیف محسوب می‌شود یا صحیح؟
یکی از آداب نقل حدیث؛ شنیدن حدیث از استاد یا خواندن حدیث بر استاد است که در این صورت؛ هم شاگرد(راوی) و هم استاد (مروی عنه) اطمینان پیدا می‌کنند آنچه که نقل شده، صحیح است.[1] در این روش که برترین نوع اجازه نقل روایت است، طبیعی است که استاد و شاگرد در یک طبقه و در یک زمان زندگی می‌کنند و اتصال سندی بین آنان برقرار است؛ مثلاً «علی بن ابراهیم» از پدرش «ابراهیم بن هاشم» و او از «ابن ابی عمیر» و او از «سیف بن عمیره» و او از «ابی حمزه» و او از «امام باقر(ع)» روایت نقل کرده است.[2] این سند متصل است و هیچ‌کدام از راویان حذف نشده‌اند. اما اگر راوی از شخصی نقل کند که با او در یک طبقه نیست و اصولاً فاصله‌ای بین آنان موجود است که نمی‌توانند همدیگر را ملاقات کرده و یکی از دیگری حدیث شنیده باشد، یکی از احتمالاتی که در این‌جا پدید می‌آید آن است که یک راوی دیگری میان این دو وجود داشته که از قلم افتاده است. البته احتمال دارد که شاگرد؛ کتاب شیخ را به دست آورده و از آن کتاب نقل کرده باشد، بنابراین، باز هم چنین نقل روایتی چندان از درجه اعتباری برخوردار نیست؛ در علم حدیث به چنین روش نقل حدیث؛ «وجاده» گفته می‌شود.[3] بنابراین، با وجود اختلاف در طبقه و نقل بدون واسطه راوی از فردی که هم‌طبقه او نیست؛ به علت نشناختن راوی مفقود در سند، یا عدم اطمینان کامل از صحت محتوای کتاب - به علت احتمال تحریف، زیاده یا کم شدن‌های غیر عمدی یا ... - طبیعی است که از درجه اعتبار این نقل کاسته ‌شود. روایت شیخ صدوق نیز از این قاعده مستثنا نیست و در همین راستا به عنوان نمونه تنها اگر بین «شیخ صدوق» و «یونس بن عبدالرحمن» واسطه‌هایی مورد قبول و ثقه وجود داشته باشد، بر اعتبار بالای چنین روایتی می‌توان صحه گذاشت که چنین اعتباری در نقل بدون واسطه صدوق از یونس وجود ندارد.   [1] . جدیدی نژاد، محمد رضا، مسعودی، عبدالهادی، الاسس الحدیثیة و الرجالیة، ص 274، قم، دار الحدیث، 1427ق. [2] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 33، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [3] . الاسس الحدیثیة و الرجالیة، ص 274.
عنوان سوال:

اگر یک راوی از راوی دیگر نقل کرده باشد که اختلاف طبقه، اجازه روایت را ندهد، چرا گفته می‌شود حدیث، مرسل و ضعیف است؟ نمی‌شود از کتاب یا نوشته متعلق به او نقل کرده باشد، حتماً باید شنیداری باشد؟ مثلاً روایت شیخ صدوق از یونس بن عبدالرحمن از امام(ع)، ضعیف محسوب می‌شود یا صحیح؟


پاسخ:

یکی از آداب نقل حدیث؛ شنیدن حدیث از استاد یا خواندن حدیث بر استاد است که در این صورت؛ هم شاگرد(راوی) و هم استاد (مروی عنه) اطمینان پیدا می‌کنند آنچه که نقل شده، صحیح است.[1]
در این روش که برترین نوع اجازه نقل روایت است، طبیعی است که استاد و شاگرد در یک طبقه و در یک زمان زندگی می‌کنند و اتصال سندی بین آنان برقرار است؛ مثلاً «علی بن ابراهیم» از پدرش «ابراهیم بن هاشم» و او از «ابن ابی عمیر» و او از «سیف بن عمیره» و او از «ابی حمزه» و او از «امام باقر(ع)» روایت نقل کرده است.[2] این سند متصل است و هیچ‌کدام از راویان حذف نشده‌اند.
اما اگر راوی از شخصی نقل کند که با او در یک طبقه نیست و اصولاً فاصله‌ای بین آنان موجود است که نمی‌توانند همدیگر را ملاقات کرده و یکی از دیگری حدیث شنیده باشد، یکی از احتمالاتی که در این‌جا پدید می‌آید آن است که یک راوی دیگری میان این دو وجود داشته که از قلم افتاده است. البته احتمال دارد که شاگرد؛ کتاب شیخ را به دست آورده و از آن کتاب نقل کرده باشد، بنابراین، باز هم چنین نقل روایتی چندان از درجه اعتباری برخوردار نیست؛ در علم حدیث به چنین روش نقل حدیث؛ «وجاده» گفته می‌شود.[3]
بنابراین، با وجود اختلاف در طبقه و نقل بدون واسطه راوی از فردی که هم‌طبقه او نیست؛ به علت نشناختن راوی مفقود در سند، یا عدم اطمینان کامل از صحت محتوای کتاب - به علت احتمال تحریف، زیاده یا کم شدن‌های غیر عمدی یا ... - طبیعی است که از درجه اعتبار این نقل کاسته ‌شود.
روایت شیخ صدوق نیز از این قاعده مستثنا نیست و در همین راستا به عنوان نمونه تنها اگر بین «شیخ صدوق» و «یونس بن عبدالرحمن» واسطه‌هایی مورد قبول و ثقه وجود داشته باشد، بر اعتبار بالای چنین روایتی می‌توان صحه گذاشت که چنین اعتباری در نقل بدون واسطه صدوق از یونس وجود ندارد.   [1] . جدیدی نژاد، محمد رضا، مسعودی، عبدالهادی، الاسس الحدیثیة و الرجالیة، ص 274، قم، دار الحدیث، 1427ق. [2] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 33، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [3] . الاسس الحدیثیة و الرجالیة، ص 274.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین