انسان برای رساندن مقصود خود، الفاظی را کنار هم قرار داده و تشکیل کلام می‌دهد که نقش هر کلمه در کلام می‌تواند متفاوت باشد و این تفاوتهای موجود در جایگاه کلمه، گاه با تغییر حرکات و حروف مشخص می‌شود که علم نحو متکفل بیان آن است.[1] با این وجود، در برخی از اقسام کلمه[2] قابلیت چنین تغییری وجود نداشته و در نقش‌های مختلف، حرکات و حروفشان ثابت است. از این‌رو؛ کلمات به اعتبار «قابلیت تغییر» و «عدم قابلیت تغییر» به دو قسم «مُعرب» و «مبنی» تقسیم شده است. به کلماتی؛ مانند «الله» و «النبیّون» که در نقش‌های مختلف، حرکات و حروف آخر آنها تغییر می‌کند، «معرب» و به این تغییرات «اعراب» گفته می‏شود. کلماتی؛ مانند «هذا» که در نقش‌های مختلف، تغییری در آخر آنها صورت نمی‌گیرد، «مبنی» بوده و به این ویژگی تغییرناپذیری،[3] «بناء» گفته می‌شود.[4] مبنی شدن کلمات؛ گاهی اصلی و گاهی عارضی می‌باشد؛ مثلاً اصل در حروف و افعال، مبنی بودن و اصل در اسماء معرب بودن است. ولی گاهی اسماء نیز به خاطر شباهت پیدا کردن به حروف از قبیل شباهت وضعی،[5] معنوی،[6] استعمالی[7] و افتقاری[8] مبنی می‌شوند.[9] اصل در مبنیات،[10] نیز مبنی بر سکون بودن است و گاهی نیز از این اصل عدول شده و برخی از کلمات، مبنی بر کسر یا ضم یا فتح می‌شوند.[11] چنان‌چه ابن مالک گفته: و کلُّ حرفٍ مستحقٌّ للبناء و الاصل فی المبنی اَن یُسَکِّنا و منه ذو فتح و ذو کسر و ضم کَاَینَ اَمسِ حیثُ و الساکن کَمْ[12] بنابراین، برخی از حروف، از اصل کلی در مبنیات عدول کرده و مبنی بر فتح،[13] یا کسر[14] یا ضم[15] خواهند بود اما تفاوتشان با کلمات معرب این است که تغییر آخرشان حرکت اعرابی به سبب عامل نیست، بلکه حرکت بنایی و غیر قابل تغییر است که در تمام حالات مختلف به همان حرکت باقی خواهد بود. در پایان توجه به این نکته نیز ضروری است که گاه حرکت بنایی کلمات مبنی نیز تغییر می‌کند و البته – بر خلاف کلمات معرب - این تغییر حرکت، ناشی از عوامل و جایگاه کلمه در جمله نیست، بلکه ناشی از دلایلی چون «التقای ساکنین»و...، است. به عنوان نمونه، حرف «مِنْ» مبنی بر سکون است، اما اگر بعد از آن اسمی با الف و لام بیاید، به صورت مفتوح «مِنَ ال...» ادا می‌شود. [1] . ر.ک: عصاری، محمودرضا، مفاهیم علم نحو( 1)، ص 21، قم، جامعة المصطفی العالمیة، چاپ اول، 1388 ش. [2] . اعم از اسم، فعل، حرف. [3] . عدم تغییر آخر کلمه در نقش‌های مختلف. [4] . مفاهیم علم نحو، ص 23. [5] . یعنی اسم مانند اغلب حروف، به صورت یک حرفی و یا دو حرفی وضع شده باشد؛ مانند «ت» در «ضربت» و «نا» در «ضربنا». [6] . یعنی یک اسم متضمّن معنای حرف باشد؛ مثل «متی» که متضمّن معنای «ان شرطیه» است. [7] . یعنی یک اسم همچون حروف استعمال شود؛ مثلاً عمل کند ولی معمول واقع نشود؛ مانند اسماء افعال‏. [8] . یعنی یک اسم همچون حروف، در افاده معنا محتاج جمله باشد؛ مانند موصولات. [9] . آل بویه، علی، ترکیب، ترجمه و تلخیص مطالب ألفیة ابن مالک‏، ص 30 - 31، قم، عالمه، چاپ اول، 1383 ش. [10] . اعم از اسم و فعل و حرف. [11] . ترکیب، ترجمه و تلخیص مطالب ألفیة ابن مالک، ص 31. [12] . سیوطی، عبد الرحمن بن ابی‌بکر، البهجة المرضیة علی ألفیة ابن مالک،‏ تعلیقه: حسینی دشتی، مصطفی، ص 24، قم، اسماعیلیان، چاپ نوزدهم، بی‌تا. [13] . مانند حروف مشبهه بالفعل از قبیل؛ اِنَّ، اَنَّ، لعلَّ و... . [14] . مانند لام جاره. [15] . مانند «مُنذُ» از حروف جاره.
انسان برای رساندن مقصود خود، الفاظی را کنار هم قرار داده و تشکیل کلام میدهد که نقش هر کلمه در کلام میتواند متفاوت باشد و این تفاوتهای موجود در جایگاه کلمه، گاه با تغییر حرکات و حروف مشخص میشود که علم نحو متکفل بیان آن است.[1]
با این وجود، در برخی از اقسام کلمه[2] قابلیت چنین تغییری وجود نداشته و در نقشهای مختلف، حرکات و حروفشان ثابت است. از اینرو؛ کلمات به اعتبار «قابلیت تغییر» و «عدم قابلیت تغییر» به دو قسم «مُعرب» و «مبنی» تقسیم شده است. به کلماتی؛ مانند «الله» و «النبیّون» که در نقشهای مختلف، حرکات و حروف آخر آنها تغییر میکند، «معرب» و به این تغییرات «اعراب» گفته میشود. کلماتی؛ مانند «هذا» که در نقشهای مختلف، تغییری در آخر آنها صورت نمیگیرد، «مبنی» بوده و به این ویژگی تغییرناپذیری،[3] «بناء» گفته میشود.[4]
مبنی شدن کلمات؛ گاهی اصلی و گاهی عارضی میباشد؛ مثلاً اصل در حروف و افعال، مبنی بودن و اصل در اسماء معرب بودن است. ولی گاهی اسماء نیز به خاطر شباهت پیدا کردن به حروف از قبیل شباهت وضعی،[5] معنوی،[6] استعمالی[7] و افتقاری[8] مبنی میشوند.[9]
اصل در مبنیات،[10] نیز مبنی بر سکون بودن است و گاهی نیز از این اصل عدول شده و برخی از کلمات، مبنی بر کسر یا ضم یا فتح میشوند.[11] چنانچه ابن مالک گفته:
و کلُّ حرفٍ مستحقٌّ للبناء و الاصل فی المبنی اَن یُسَکِّنا
و منه ذو فتح و ذو کسر و ضم کَاَینَ اَمسِ حیثُ و الساکن کَمْ[12]
بنابراین، برخی از حروف، از اصل کلی در مبنیات عدول کرده و مبنی بر فتح،[13] یا کسر[14] یا ضم[15] خواهند بود اما تفاوتشان با کلمات معرب این است که تغییر آخرشان حرکت اعرابی به سبب عامل نیست، بلکه حرکت بنایی و غیر قابل تغییر است که در تمام حالات مختلف به همان حرکت باقی خواهد بود.
در پایان توجه به این نکته نیز ضروری است که گاه حرکت بنایی کلمات مبنی نیز تغییر میکند و البته – بر خلاف کلمات معرب - این تغییر حرکت، ناشی از عوامل و جایگاه کلمه در جمله نیست، بلکه ناشی از دلایلی چون «التقای ساکنین»و...، است.
به عنوان نمونه، حرف «مِنْ» مبنی بر سکون است، اما اگر بعد از آن اسمی با الف و لام بیاید، به صورت مفتوح «مِنَ ال...» ادا میشود. [1] . ر.ک: عصاری، محمودرضا، مفاهیم علم نحو( 1)، ص 21، قم، جامعة المصطفی العالمیة، چاپ اول، 1388 ش. [2] . اعم از اسم، فعل، حرف. [3] . عدم تغییر آخر کلمه در نقشهای مختلف. [4] . مفاهیم علم نحو، ص 23. [5] . یعنی اسم مانند اغلب حروف، به صورت یک حرفی و یا دو حرفی وضع شده باشد؛ مانند «ت» در «ضربت» و «نا» در «ضربنا». [6] . یعنی یک اسم متضمّن معنای حرف باشد؛ مثل «متی» که متضمّن معنای «ان شرطیه» است. [7] . یعنی یک اسم همچون حروف استعمال شود؛ مثلاً عمل کند ولی معمول واقع نشود؛ مانند اسماء افعال. [8] . یعنی یک اسم همچون حروف، در افاده معنا محتاج جمله باشد؛ مانند موصولات. [9] . آل بویه، علی، ترکیب، ترجمه و تلخیص مطالب ألفیة ابن مالک، ص 30 - 31، قم، عالمه، چاپ اول، 1383 ش. [10] . اعم از اسم و فعل و حرف. [11] . ترکیب، ترجمه و تلخیص مطالب ألفیة ابن مالک، ص 31. [12] . سیوطی، عبد الرحمن بن ابیبکر، البهجة المرضیة علی ألفیة ابن مالک، تعلیقه: حسینی دشتی، مصطفی، ص 24، قم، اسماعیلیان، چاپ نوزدهم، بیتا. [13] . مانند حروف مشبهه بالفعل از قبیل؛ اِنَّ، اَنَّ، لعلَّ و... . [14] . مانند لام جاره. [15] . مانند «مُنذُ» از حروف جاره.
- [سایر] در رابطه بانامحرم در دانشگاه دچار افراط وتفریط میشم.نمیدونم باید چطور رفتار کنم.گاهی اوقات سلام هم نمیدم گاهی اوقات در مورد دغدغه های مشترکم باهاشون حرف میزنم که باعث صمیمیت میشه.چیکار کنم؟
- [آیت الله اردبیلی] در بسیاری از اوقات دیده میشود که افرادی مقداری از اول یا آخر ذکر رکوع و سجود را در حال حرکت میگویند. نماز این افراد، چه حکمی دارد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که در کرهای زندگی میکند که خورشیدی غیر از خورشید منظومه بر آن طلوع میکند، آیا اعمالش را باید طبق حرکت همان خورشید انجام دهد، یا طبق حرکت خورشید کره زمین؟
- [آیت الله خامنه ای] عده ای معتقدند که قرائت بعضی از ائمه جمعه صحیح نیست، زیرا یا حروف را آنگونه که هست، ادا نمی کنند و یا حرکت آنها را طوری تغییر می دهند که دیگر آن حرف نیست. آیا اقتدا به آنان بدون اعاده نمازی که پشت سر آنان خوانده می شود، صحیح است؟
- [سایر] با تولد اولین فرزند و پدید آمدن موقعیت جدید، مسوولیتهای والدین چه قدر تغییر میکند؟
- [سایر] خانمی که مرتب استحاضهاش تغییر میکند و نمیداند از چه قسمی است، تکلیفش چیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] تطوّر زمانی و تغییر مکانی در شرعیّت هنر چه نقشی را بازی میکند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا توصیه پزشک و پرستار، به بیمار مبنی بر ضرر داشتن روزه و یا حرکت اعضا و استعمال آب برای وضو و نماز، از نظر شرعی مجوّز محسوب می شود یا نه؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا توصیه پزشک و پرستار مبنی بر ضرر داشتن روزه و یا حرکت اعضا و استعمال آب برای وضو و نماز به بیمار از نظر شرعی مجوّز محسوب می شود؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا توصیه پزشک و پرستار مبنی بر ضرر داشتن روزه یا مضر بودنِ حرکت دادن اعضای بدن یا ضرر داشتن استعمال آب برای وضو، مجوّز شرعی برای بیمار محسوب میشود یا خیر؟
- [آیت الله جوادی آملی] .مدِّ واجبِ احتیاطی, جایی است که پس از حرف مدّ باشد . حرف مدّ عبارت است از واوی که قبل از او حرکت پیش (ضمّه) است و یایی که قبل از آن , حرکتِ زیر (کسره) است و اَلِفی که پیش از آن , حرکت زبَر (فتحه) است و پس از آن (در همان کلمه ), همزه باشد ; مانند کلمه (جَاء ) و (سُوء) و (جِیء) یا پس از آنها سکون لازم باشد مانند الضّالین.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مکان نمازگزار باید آرام و بدون حرکت باشد، لذا نماز در وسائل نقلیه ای که در حال حرکت باعث تکان خوردن و عدم آرامش انسان می شود باطل است. مگر در زمان ناچاری مثلاً تنگی وقت که در این صورت نیز باید تا جایی که می تواند شرایط نماز را رعایت کند و هنگام حرکت و تکان خوردن چیزی نخواند و هرگاه وسیله نقلیه تغییر مسیر داد خود را به سمت قبله بچرخاند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] وقت نماز جمعه از اول ظهر است تا یک ساعت و مراد از ساعت: 112 روز است؛ بنابراین در فصول مختلف تغییر میکند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر رانندهای که در مسیر معیّنی سفر میکند، اتّفاقا مسیر خود را برای کارش تغییر دهد اگرچه یک مرتبه هم باشد نمازش در آن مسیر تمام است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] سرفه کردن و آروغ زدن و آه کشیدن در نماز اشکال ندارد ولی اگر عمدی باشد و از آن دو حرف تولید شود مانند آخ و آه، نماز را باطل میکند؛ بلکه اگر یک حرف هم تولید شود به احتیاط واجب نماز را باطل میکند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر یکی از کلمات حمد را نداند یا شک داشته باشد یا عمداً آن را نگوید یا به جای حرفی حرف دیگر بگوید؛ مثلاً به جای (ض)، (ظ) بگوید، یا جایی که باید بدون حرکت خوانده شود، حرکت بدهد، یا تشدید را نگوید، نماز او باطل است.
- [آیت الله اردبیلی] شریکی که با سرمایه شرکت معامله میکند، اگر بگوید: (سرمایه تلف شده است) و پیش حاکم شرع قسم بخورد، باید حرف او را قبول کرد.
- [آیت الله بهجت] شریکی که با سرمایه شرکت معامله میکند، اگر بگوید سرمایه تلف شده و پیش حاکم شرع قسم بخورد، باید حرف او را قبول کرد.
- [آیت الله علوی گرگانی] شریکی که باسرمایه شرکت معامله میکند اگر بگوید سرمایه تلف شده و پیش حاکم شرع قسم بخورد، باید حرف او را قبول کرد.
- [آیت الله مظاهری] شریکی که با سرمایه شرکت معامله میکند اگر بگوید سرمایه تلف شده حرف او قبول نمیشود و میتوانندبرای رفعنزاع پیشحاکم شرع بروند.