ولایت حاکم از ریشه‌دارترین و کهن‌ترین مباحثی است که اجمالاً در آثار فقهی قابل مشاهده است. طبیعت قوانین اسلام و رسالت بزرگ آن، در کنار دلایل بسیار دیگری موجب آن شده است که تصور این بحث، موجب تصدیق آن شده و به عنوان رکنی در فقه مورد استناد و اتکا بوده باشد.[1] البته تا آن‌جا که جست‌وجو و تحقیق شد؛ علی‌رغم استناد به این قاعده در موارد عدیده در فقه، تا کنون به عنوان قاعده‌ای فقهی، به طور مستقل و منسجم مورد توجه و نگارش واقع نشده؛ لذا برای استنباط مفهوم و مستندات قاعده و نیز بازیابی موارد و مصادیق آن، به ناچار بایستی تمام ابواب فقه را کاوش نمود.[2] از جمله ادله‌ای که برای اثبات ولایت حاکم (مجتهد عادل) بیان شده، دلیل عقل است و نیز روایاتی بر این مطلب دلالت دارد. با توجه به حق تصرفی که شارع برای مجتهد عادل قرار داده، اموری مثل موارد زیر وظیفه حاکم و مجتهد عادل می‌باشد: 1. مدیریت اموال و امور یتیم وقتی که جد یا پدر و وصی پدر یا جد نداشته باشد؛ 2. مدیریت اموال و امور سفیه و مجنونی که ولیّ و سرپرست ندارند؛ 3. مدیریت اموال انسان غایب؛ 4. مدیریت پرداخت دیون و اجرای وصایای میّت هنگامی که وصی نداشته باشد؛ 5. مدیریت اموال وقفی که ناظر شرعی منصوب از طرف واقف برای آن وجود ندارد. 6. گرفتن خمس و زکات از کسی که ممانعت کند؛ 7. مسائلی که از نظر شرع و عرف نباید در جامعه بلا تکلیف باشد.[3] از دیگر ادله اثبات ولایت برای حاکم، ادله ولایت فقیه[4] است که مورد پذیرش بیشتر فقها قرار گرفته است؛ بر این اساس، قاعده «الحاکم ولی من لا ولی له» اگر چه متن روایت نیست، اما در کلام فقها با آن به عنوان قاعده مسلّم فقهی برخورد شده است. [1] . محقق داماد، سید مصطفی، قواعد فقه، ج 3، ص 201، تهران، مرکز نشر علوم اسلامی‌، 1406ق. [2] . همان، ص 202. [3] . ر.ک: قمی، ابوالقاسم، جامع الشتات، ج 2، ص 465، تهران، مؤسسه کیهان، 1413ق. [4] . ر. ک: «ادله اثبات ولایت فقیه»، سؤال 25.
ولایت حاکم از ریشهدارترین و کهنترین مباحثی است که اجمالاً در آثار فقهی قابل مشاهده است. طبیعت قوانین اسلام و رسالت بزرگ آن، در کنار دلایل بسیار دیگری موجب آن شده است که تصور این بحث، موجب تصدیق آن شده و به عنوان رکنی در فقه مورد استناد و اتکا بوده باشد.[1]
البته تا آنجا که جستوجو و تحقیق شد؛ علیرغم استناد به این قاعده در موارد عدیده در فقه، تا کنون به عنوان قاعدهای فقهی، به طور مستقل و منسجم مورد توجه و نگارش واقع نشده؛ لذا برای استنباط مفهوم و مستندات قاعده و نیز بازیابی موارد و مصادیق آن، به ناچار بایستی تمام ابواب فقه را کاوش نمود.[2]
از جمله ادلهای که برای اثبات ولایت حاکم (مجتهد عادل) بیان شده، دلیل عقل است و نیز روایاتی بر این مطلب دلالت دارد.
با توجه به حق تصرفی که شارع برای مجتهد عادل قرار داده، اموری مثل موارد زیر وظیفه حاکم و مجتهد عادل میباشد:
1. مدیریت اموال و امور یتیم وقتی که جد یا پدر و وصی پدر یا جد نداشته باشد؛
2. مدیریت اموال و امور سفیه و مجنونی که ولیّ و سرپرست ندارند؛
3. مدیریت اموال انسان غایب؛
4. مدیریت پرداخت دیون و اجرای وصایای میّت هنگامی که وصی نداشته باشد؛
5. مدیریت اموال وقفی که ناظر شرعی منصوب از طرف واقف برای آن وجود ندارد.
6. گرفتن خمس و زکات از کسی که ممانعت کند؛
7. مسائلی که از نظر شرع و عرف نباید در جامعه بلا تکلیف باشد.[3]
از دیگر ادله اثبات ولایت برای حاکم، ادله ولایت فقیه[4] است که مورد پذیرش بیشتر فقها قرار گرفته است؛ بر این اساس، قاعده «الحاکم ولی من لا ولی له» اگر چه متن روایت نیست، اما در کلام فقها با آن به عنوان قاعده مسلّم فقهی برخورد شده است. [1] . محقق داماد، سید مصطفی، قواعد فقه، ج 3، ص 201، تهران، مرکز نشر علوم اسلامی، 1406ق. [2] . همان، ص 202. [3] . ر.ک: قمی، ابوالقاسم، جامع الشتات، ج 2، ص 465، تهران، مؤسسه کیهان، 1413ق. [4] . ر. ک: «ادله اثبات ولایت فقیه»، سؤال 25.
- [سایر] ادله حقانیت قرآن و حجیت صدور چیست؟
- [آیت الله بروجردی] تضع التُجّار أموالاً عند البنوک الحکومیّة فتختلط بالأموال الحکومیّة، وحال تلک الأموال معلومة لدیکم، مرجعها الحاکم الشرعی، والإشکال فی المقام من ناحیتین: ناحیة الربا، وناحیة التصرّف بأموال مرجعها الحاکم الشرعی. أمّا الربا؛ فالظاهر أن الإشکال من ناحیته منتفٍ؛ لأن موظّف البنک لا یملک تلک الأموال و لا ولایة علیها حتّی یقال بأن المعاملهی جرت معه ربویّة، یبقی الإشکال من ناحیة التصرّف بهذه الأموال، فهل یوجد طریق مصحّح لتناولهم لها؟ مولای! یوجد فی ذهنی القاصر طریق و هو أن التاجر یکون وکیلاً عن الحاکم الشرعی و یقبض الأموال به عنوان الملکیّة للمُوَکِّل –و هو الحاکم الشرعی المذکور - یأذن للوکیل أن یتصرّف بها به عنوان الهیئة له، أی للوکیل. و هذا الحل علی فرض مطابقته لرأیکم الشریف لا یکون حلّاً بصورة عامّة، وإنّما یصحّح معاملهی من یأخذ وکالة من الحاکم دون غیره، وربّما یغفل الوکیل عند قبضه للأموال عن علّة القبض نیابةً عن الحاکم، خصوصاً التُجّار الکبار أصحاب المعاملات الکثیرة، فهل یوجد طریق غیر هذا یکون حلّاً للقضیّة بصورة عامّة نافعة لکل أحد من التُجّار و غیرهم فی الأموال الموجودة؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا صله رحم هم مشمول قاعده (لا حرج) و (لا ضرر) می شود؟ مثلا اگر صله رحم با شخصی، مایه هتک آبرو یا آزار انسان گردد، آیا ترک آن جایز است؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر مرد در ضمن عقد نکاح منقطع تعهد کند که پس از انقضای مدت، زن را به نکاح دائمی خود در اورد و یا در ضمن عقدی لازم تعهد کند زنی را به عقد نکاح دائمی خود درآورد، آیا تعهد مزبور لازم الوفاء میباشد؟ در صورت امتناع مرد از انجام تعهد، آیا حاکم طبق قاعده (الحاکم ولی المتنع) میتواند زن را به نکاح دائم مرد (متعهد) در آورد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] به نظر مبارک معظّم له علامت یا علامتهای هلال شب اوّل ماه قمری چه میباشد؟
- [آیت الله سبحانی] آیا احادیث شدیداللحنی در مورد ترک نماز جمعه نظیر : (فمن ترکها بعد وفاتی اوفی حیاتی فلا صلاه له و لا زکاه له و لا جمع الله شمله الخ ) و یا حدیث : (من ترکها ثلث جمع طبع الله علی قلبه و امثالها) ناظر به زمان حضور است و یا حال را شامل است؟
- [سایر] آیا در مورد مسئلهای که قاعده فراغ جاری میشود، دلیل این قاعده برای تمسک به آن، روایات میباشد، یا سیره عقلا، یا هر دو و یا چیز دیگری است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نون (ولم یکن له) و (اشهد ان لا اله الا الله) بطور ادغام تلفظ نشود، صحیح می باشد یا نه؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر نون (و لم یکن له) و (اشهد ان لا الا اللّه) به طور ادغام تلفظ نشود(حروف یرملون مراعات نگردد) قرائت صحیح است یا خیر؟
- [سایر] آیا نسبت دادن (من علّمنی حرفا کنت له عبدا) به امام علی(ع) درست است یا اینکه کلام مشهوری میباشد؟
- [آیت الله سبحانی] در رکعت دوم تمام نمازهای واجب و رکعت سوم نماز مغرب و رکعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا باید انسان بعد از سجده دوم بنشیند و در حال آرام بودن بدن تشهّد بخواند یعنی بگوید: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسولُهُ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در رکعت دوم تمام نمازهای واجب و رکعت سوم نماز مغرب و رکعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا؛ باید انسان بعد از سجده دوم بنشیند و در حال آرام بودن بدن؛ تشهد بخواند یعنی بگوید: أشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شریک له و أشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل علی محمد و آل محمد و احتیاط واجب آن است که به غیر این ترتیب نگوید.
- [آیت الله نوری همدانی] در رکعت دوم تمام نماز های واجب و رکعت سوم نماز مغرب و رکعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا باید انسان بعد از سجده دوم بنشیند ودر حال آرام بودن بدن تشهد بخواند ، یعنی بگوید : اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمداً عبده و رسوله اللهم صل علی محمد و آل محمد .
- [آیت الله خوئی] در رکعت دوم تمام نمازهای واجب و مستحب و رکعت سوم نماز مغرب و رکعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا باید انسان بعد از سجده دوم بنشیند و در حال آرام بودن بدن تشهد بخواند یعنی بگوید: (اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله، اللهم صلی علی محمد و آل محمد) و احتیاط واجب آن است که به غیر این ترتیب نگوید و در نماز وتر هم تشهد لازم است.
- [آیت الله علوی گرگانی] در رکعت دوم تمام نمازهای واجب ورکعت سوم نماز مغرب ورکعت چهارم نماز ظهر وعصر وعشأ، باید انسان بعد از سجده دوم بنشیند و در حال آرام بودن بدن، تشهّد بخواند یعنی بگوید: )أشْهَدُ أنْ لا اًّلهَ الاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَأشْهَدُ أنّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ ورَسُولُهُ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً(. و احتیاط واجب آن است که به غیر این ترتیب نگوید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] در رکعت دوم تمام نمازهای واجب و مستحب و رکعت سوم نماز مغرب و رکعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا و در نماز وتر، باید انسان بعد از سجده دوم بنشیند و در حال آرام بودن سر و بدن، تشهد بخواند، یعنی بگوید: (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَه، وَ أَشْهَدُ أَنَّ محمّداً عَبْدُهُ ورَسُولُهُ، اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ محمَّد) و احتیاط واجب آن است که به غیر این ترتیب نگوید.
- [آیت الله مظاهری] در رکعت دوّم تمام نمازها و رکعت سوّم نماز مغرب و رکعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا و رکعت اوّل نماز وتر باید انسان بعد از سجده دوّم بنشیند و در حال آرام بودن بدن تشهّد بخواند یعنی بگوید: (أَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ).
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در رکعت دوم تمام نمازهای واجب و رکعت سوم نماز مغرب و رکعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا، باید انسان بعد از سجده دوم بنشیند و در حال آرام بودن بدن، تشهد بخواند یعنی بگوید: اَشْهَدُ اَنْ لاَ اِلَهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد و کمتر از این کفایت نمی کند و احتیاط واجب آن است که به همین ترتیب بگوید.
- [آیت الله بروجردی] در رکعت دوم تمام نمازهای واجب و رکعت سوم نماز مغرب و رکعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا، باید انسان بعد از سجدهی دوم بنشیند و در حال آرام بودن بدن تشهّد بخواند، یعنی بگوید:(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اَللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُاَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ) و احتیاط واجب آن است که به غیر این ترتیب نگوید.
- [امام خمینی] در رکعت دوم تمام نمازهای واجب و رکعت سوم نماز مغرب و رکعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا باید انسان بعد از سجده دوم بنشیند و در حال آرام بودن بدن تشهد بخواند یعنی بگوید: (اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل علی محمد و آل محمد).