«مفاتیح الغیب» یا «التفسیر الکبیر» نوشته فخر الدین رازی، از متکلمان و مفسران مشهور قرن ششم و هفتم‌ است. این‌ تفسیر در شمار تفاسیر عقلی و کلامی محسوب می‌شود. رازی با جمع نظریات مفسران، متکلمان، لغویان و ... تفسیر خود‌ را‌ به دائرةالمعارفی قرآنی بدل کرده، و همین امر موجب‌ حجیم شدن این تفسیر شده است. این تفسیر تأثیر بسیار عمیقی‌ در‌ روش تفسیرنگاری پس از خود نیز داشته و نقل و نقد فراوانی از آن در تفسیرهای بعدی مشاهده می‌شود. از جمله کسانی که در‌ این تفسیر از آنان یاد شده، امام محمد باقر(ع) است و بررسی این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که نوع برخورد مؤلف کتاب را با نظریات یکی از امامان شیعه را مورد ارزیابی قرار دهیم. در‌ این‌ کتاب با تعابیری؛ مانند: «باقر»، «أبو جعفر الباقر»، و «محمد بن علی الباقر» از امام یاد ‌کرده و دیدگاه‌ها و اندیشه‌های آن‌ بزرگوار را به تصویر کشیده‌ و گاه به نقد آن‌ نیز پرداخته است. این موارد استنادی اگرچه بیشتر در حوزه‌ تفسیر است، اما نظریات حضرتشان در فقه و لغت نیز مورد توجه قرار گرفته است. در ذیل به سه مورد از استنادات فخر رازی به سخنان امام باقر(ع) اشاره می‌کنیم (در این موارد، نظر حضرتشان مورد پذیرش صاحب کتاب قرار گرفته است): 1. مؤلف، ذیل آیه: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»[1] (و به مردم نیک بگویید) به اختلاف مفسران در تعیین میزان و حدود خوش‌خلقی با‌ مردم‌ اشاره‌ کرده و در پایان نظر امام باقر(ع) را تقویت نموده و بر آن استدلال می‌آورد که به موجب عموم آیه‌ کریمه، مرافقت‌ و خوش‌خلقی‌ در‌ برخورد با تمام‌ مردم‌ لازم است، نه این‌که تنها با مؤمنان واجب باشد.[2] 2. فخر رازی از سخن حضرت باقر(ع) در ذیل آیه «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمینَ»[3] به عنوان شاهدی لغوی استفاده کرده است. وی در توضیح واژه «بکة» در این آیه‌ کریمه چنین می‌گوید: «تردیدی نیست که منظور از "بکّة" همان "مکّه معظّمه" است، و در مورد اشتقاق «بکّة» دو نظریه است: نظریه اول این‌که: از مصدر "البکّ" است و آن عبارت است‌ از‌ دفع کردن، برخی دیگر‌ را‌ گفته می‌شود: بکّه یبکّه بکّا، زمانی که او را هُل داده و مزاحمت نماید، "تباکّ القوم" یعنی: ازدحام نمودند، از همین‌رو سعید بن جبیر "بکّه" نامیدن "مکّه" را به دلیل ازدحام مردم در طواف می‌داند و این همان نظریّه‌ امام‌ محمد بن علی الباقر(ع) و مجاهد و قتاده است».[4] 3. فخر رازی از نظر‌ امام‌ باقر(ع) در تفسیر آیه «لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُم»[5] ‏حمایت‌ می‌کند و به اعتراض وارد‌ بر‌ سخن‌ آن‌حضرت پاسخ می‌گوید. وی می‌گوید: «منظور‌ از "أن‌ تبتغوا فضلا من ربّکم" آن است که زائران بیت الله الحرام در ایام حج در حین‌ مراسم‌ حج‌ جهت به دست آوردن استحقاق فضل و رحمت بیشتر، عبادات و کارهای دیگری نیز انجام‌ دهند، مانند‌ یاری‌رسانی به ضعیفان و دادرسی واماندگان و اطعام گرسنگان، و این نظر به ابو‌ جعفر‌ امام‌ محمد باقر(ع) منسوب است. و قاضی بیضاوی بر این نظریه خرده گرفته که این امور یا‌ واجب‌ است و یا مستحب و در موارد وجوب، استحباب تعبیر به "لا جناح علیکم فیه" تناسبی‌ ندارد؛ چرا‌ که چنین تعبیری تنها در مورد امور مباح گفته می‌شود [که وجوب، استحباب و یا حرمت، کراهت آن‌ مشخص‌ نیست] پاسخ ایراد قاضی این است: ما قبول نداریم که‌ ‌تنها کاربرد جمله "لا جناح" در‌ مورد‌ مباحات‌ باشد و دلیلش آیه "فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ"[6] است، و کوتاه کردن نماز مسافر‌ به‌ اتّفاق‌ آراء از مندوبات است، و دلیل دیگر آن‌که اهل جاهلیت معتقد بودند‌ که‌ ضمیمه کردن سایر عبادات به مناسک حج، باعث خلل در حج می‌گردد و خداوند عالم در [پاسخ و تصحیح‌ اعتقاد آنان] فرمود چنین نیست که شما می‌اندیشید».[7] فخر رازی در‌ کنار‌ رویکرد اثباتی، گاه به نقد نظر امام نیز‌ پرداخته است که از ذکر آنها در این‌جا چشم‌پوشی می‌کنیم؛ چون نیازمند تحقیق و بررسی بیشتری در مورد سند و محتوای روایات مورد استناد، تبیین دقیق انتقادات وارده و پاسخ بر آن انتقادات می‌باشد و چنین بررسی مفصلی از فرصت این نوشته خارج است. [1] . بقره، 83. [2] . فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ‏3، ص 588 – 589، بیروت، دار احیاء التراث العربی‏، چاپ سوم‏، 1420ق. [3] . «نخستین خانه‌ای که برای مردم [و نیایش خداوند] قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکّه است، که پر برکت، و مایه هدایت جهانیان است»؛ آل عمران، 96. [4] . مفاتیح الغیب، ج ‏8، ص 299. [5] . بقره، 198. [6] . نساء، 101. [7] . مفاتیح الغیب، ج ‏5، ص 323 – 324.
آیا در تفسیر فخر رازی دیدگاههای امام باقر(ع) آمده است؟ و نویسنده از این نظرات استفاده کرده است؟
«مفاتیح الغیب» یا «التفسیر الکبیر» نوشته فخر الدین رازی، از متکلمان و مفسران مشهور قرن ششم و هفتم است. این تفسیر در شمار تفاسیر عقلی و کلامی محسوب میشود. رازی با جمع نظریات مفسران، متکلمان، لغویان و ... تفسیر خود را به دائرةالمعارفی قرآنی بدل کرده، و همین امر موجب حجیم شدن این تفسیر شده است. این تفسیر تأثیر بسیار عمیقی در روش تفسیرنگاری پس از خود نیز داشته و نقل و نقد فراوانی از آن در تفسیرهای بعدی مشاهده میشود.
از جمله کسانی که در این تفسیر از آنان یاد شده، امام محمد باقر(ع) است و بررسی این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که نوع برخورد مؤلف کتاب را با نظریات یکی از امامان شیعه را مورد ارزیابی قرار دهیم.
در این کتاب با تعابیری؛ مانند: «باقر»، «أبو جعفر الباقر»، و «محمد بن علی الباقر» از امام یاد کرده و دیدگاهها و اندیشههای آن بزرگوار را به تصویر کشیده و گاه به نقد آن نیز پرداخته است. این موارد استنادی اگرچه بیشتر در حوزه تفسیر است، اما نظریات حضرتشان در فقه و لغت نیز مورد توجه قرار گرفته است. در ذیل به سه مورد از استنادات فخر رازی به سخنان امام باقر(ع) اشاره میکنیم (در این موارد، نظر حضرتشان مورد پذیرش صاحب کتاب قرار گرفته است):
1. مؤلف، ذیل آیه: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»[1] (و به مردم نیک بگویید) به اختلاف مفسران در تعیین میزان و حدود خوشخلقی با مردم اشاره کرده و در پایان نظر امام باقر(ع) را تقویت نموده و بر آن استدلال میآورد که به موجب عموم آیه کریمه، مرافقت و خوشخلقی در برخورد با تمام مردم لازم است، نه اینکه تنها با مؤمنان واجب باشد.[2]
2. فخر رازی از سخن حضرت باقر(ع) در ذیل آیه «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمینَ»[3] به عنوان شاهدی لغوی استفاده کرده است. وی در توضیح واژه «بکة» در این آیه کریمه چنین میگوید: «تردیدی نیست که منظور از "بکّة" همان "مکّه معظّمه" است، و در مورد اشتقاق «بکّة» دو نظریه است: نظریه اول اینکه: از مصدر "البکّ" است و آن عبارت است از دفع کردن، برخی دیگر را گفته میشود: بکّه یبکّه بکّا، زمانی که او را هُل داده و مزاحمت نماید، "تباکّ القوم" یعنی: ازدحام نمودند، از همینرو سعید بن جبیر "بکّه" نامیدن "مکّه" را به دلیل ازدحام مردم در طواف میداند و این همان نظریّه امام محمد بن علی الباقر(ع) و مجاهد و قتاده است».[4]
3. فخر رازی از نظر امام باقر(ع) در تفسیر آیه «لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُم»[5] حمایت میکند و به اعتراض وارد بر سخن آنحضرت پاسخ میگوید. وی میگوید: «منظور از "أن تبتغوا فضلا من ربّکم" آن است که زائران بیت الله الحرام در ایام حج در حین مراسم حج جهت به دست آوردن استحقاق فضل و رحمت بیشتر، عبادات و کارهای دیگری نیز انجام دهند، مانند یاریرسانی به ضعیفان و دادرسی واماندگان و اطعام گرسنگان، و این نظر به ابو جعفر امام محمد باقر(ع) منسوب است. و قاضی بیضاوی بر این نظریه خرده گرفته که این امور یا واجب است و یا مستحب و در موارد وجوب، استحباب تعبیر به "لا جناح علیکم فیه" تناسبی ندارد؛ چرا که چنین تعبیری تنها در مورد امور مباح گفته میشود [که وجوب، استحباب و یا حرمت، کراهت آن مشخص نیست] پاسخ ایراد قاضی این است: ما قبول نداریم که تنها کاربرد جمله "لا جناح" در مورد مباحات باشد و دلیلش آیه "فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ"[6] است، و کوتاه کردن نماز مسافر به اتّفاق آراء از مندوبات است، و دلیل دیگر آنکه اهل جاهلیت معتقد بودند که ضمیمه کردن سایر عبادات به مناسک حج، باعث خلل در حج میگردد و خداوند عالم در [پاسخ و تصحیح اعتقاد آنان] فرمود چنین نیست که شما میاندیشید».[7]
فخر رازی در کنار رویکرد اثباتی، گاه به نقد نظر امام نیز پرداخته است که از ذکر آنها در اینجا چشمپوشی میکنیم؛ چون نیازمند تحقیق و بررسی بیشتری در مورد سند و محتوای روایات مورد استناد، تبیین دقیق انتقادات وارده و پاسخ بر آن انتقادات میباشد و چنین بررسی مفصلی از فرصت این نوشته خارج است. [1] . بقره، 83. [2] . فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 3، ص 588 – 589، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق. [3] . «نخستین خانهای که برای مردم [و نیایش خداوند] قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکّه است، که پر برکت، و مایه هدایت جهانیان است»؛ آل عمران، 96. [4] . مفاتیح الغیب، ج 8، ص 299. [5] . بقره، 198. [6] . نساء، 101. [7] . مفاتیح الغیب، ج 5، ص 323 – 324.
- [سایر] تفسیر امام باقر(ع) پیرامون آیه (انْ اصْبَحَ ماءُکُمْ غَوْراً)، چیست؟
- [سایر] نظر لغتدانان و مفسران مسلمان؛ مانند لسان العرب، زمخشری، فخر رازی و ... درباره ریشه و معنای واژه تورات چیست؟ آیا آنرا کلمهای خارجی میدانند؟
- [سایر] چرا به امام باقر (ع) شکافنده علم (باقر العلوم) می گویند؟
- [سایر] چرا به امام باقر (ع) شکافنده علم (باقر العلوم) می گویند؟
- [سایر] چرا امام باقر (ع) در سخنی از عباس و عقیل به عنوان طلقاء یاد کرده است؟
- [سایر] زندگی امام باقر (ع) چگونه بود؟
- [سایر] داستانی از امام باقر(ع) بیان کنید؟
- [سایر] زندگی امام باقر (ع) چگونه بود؟
- [سایر] امام باقر(ع) چگونه به شهادت رسیدند؟
- [سایر] زندگی امام باقر (ع) چگونه بود؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله شبیری زنجانی] نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است، بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: (أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلَّا اللَّهُ وأَنَّ محمَّداً رَسُولُ اللَّهِ) و بعد از تکبیر دوم بگوید: (أَللَّهُمَّ صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ) و بعد از تکبیر سوم بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمؤْمِنینَ و الْمُؤْمِناتِ) و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا المیِّتِ) و اگر زن است بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المیِّتِ) و بعد تکبیر پنجم را بگوید. و بهتر است بعد از تکبیر اول، بگوید: (أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بالحَقِّ بشیراً ونَذیراً بَیْنَ یَدَیِ السَّاعَةِ). و بعد از تکبیر دوم، بگوید: (أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ و آلِ مُحَمّدٍ وبارِکْ عَلی مُحَمّدٍ و آلِ مُحَمّدٍ، وارْحَمْ محمَّداً و آلَ محمَّد، کَأَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وبارَکْتَ و رَحِمْتَ عَلی إبْرَاهیمَ و آلِ إبْراهیمَ، إِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، وصَلِّ عَلی جَمیعِ الْأنبیاءِ و الْمُرْسَلینَ، و الشُّهداءِ و الصِّدِّیقینَ، وجَمیعِ عِبَادِ اللَّهِ الصَّالحین). و بعد از تکبیر سوم بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمؤْمنینَ و الْمُؤْمِناتِ و المُسْلِمِینَ و المُسْلِماتِ، الْأَحیاءِ مِنْهُمْ و الْأَمْواتِ، تَابِعِ اللّهُمَّ بَیْنَنَا وبَیْنَهُمْ بالخَیْراتِ، إنَّکَ مُجیبُ الدَّعَواتِ، إنَّکَ علی کلِّ شیءٍ قَدیرٌ). و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: (اَللّهُمَّ إِنَّ هذا عَبْدُکَ وابْنُ عَبْدِکَ وابْنُ أَمَتِکَ، نَزَلَ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ به، اللّهمَّ إِنَّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلّا خَیْراً وأَنْتَ أَعْلَمُ به مِنَّا، اللّهُمَّ إن کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إِحْسَانِهِ، وإِنْ کان مُسِیئاً فَتَجاوَزْ عنْهُ واغْفِرْ له، اللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّین، واخْلُفْ علی أهْلِهِ فی الغَابِریِنَ، وارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمینَ) ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: (اَللّهُمَّ إِنَّ هذه أَمَتُکَ وابْنَةُ عَبْدِکَ وابْنَةُ أَمَتِکَ، نَزَلَتْ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ به، اللّهمَّ إِنَّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلّا خَیْراً وأَنْتَ أَعْلَمُ بها مِنَّا، اللّهُمَّ إن کانَتْ مُحْسِنةً فَزِدْ فی إِحْسَانِها، وإِنْ کانت مُسِیئةً فَتَجاوَزْ عنْها واغْفِرْ لها، اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّین، واخْلُفْ علی أهْلِها فی الغَابِریِنَ، وارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمینَ).
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است: بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَأنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله بعد از تکبیر دوم بگوید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد و بعد از تکبیر سوم بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ و بعد از تکبیر چهارم، اگر میت مرد است بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذا الْمَیِّتِ و اگر زن است بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَیِّتِ و بعد تکبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَأَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشْیراً وَنَذِیراً بَیْنَ یَدَی السَّاعَةِ و بعد از تکبیر دوم بگوید: اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَبَارِکْ عَلی مُحَمَّد وَآلَ مُحَمَّد وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد کَأفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ وَبَارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْرَاهِیمَ وآلِ إِبْرَاهِیم إنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَصَلِّ عَلی جَمِیعِ الأَنْبِیَاءِ والْمُرْسلیِنَ وَالشُّهَداءِ وَالصِّدّیقِینَ وَجَمِیعِ عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِین و بعد از تکبیر سوم بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمینَ وَالْمُسْلِماتِ الأَْحْیَاءِ مِنْهُمْ وَالأَْمْوَاتِ تَابِع بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ بِالْخَیْرَاتِ إِنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَوَاتِ إِنَّکَ عَلی کُلَّ شَیْء قَدِیر و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است، بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَا عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ أمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهُ إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِه مِنَّا اَلّلهُمَّ إِنْ کَانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إِحْسَانِه وَإنْ کَانَ مُسِیئاً فَتَجَاوَزْ عَنْه وَاغْفِرْ لَهُ. اَلّلهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِهِ فی الغَابِرِینَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین و بعد تکبیر پنجم را بگوید. ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَه أمَتُکَ وَابْنَةُ عَبْدِکَ وَابْنتُ أمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهَا إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِهَا مِنَّا، اَللّهُمَّ إِنْ کَانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فی إِحْسَانِهَا وَإنْ کَانَت مُسِیئةً فَتَجَاوَزْ عَنْهَا وَاغْفِرْ لَهَا اَلّلهُمَّ اجْعَلْهَا عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِهَا فی الغَابِرِینَ وَارْحَمْهَا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین
- [آیت الله بهجت] دستور سجده سهو این است که بعد از سلام نماز فورا نیت سجده سهو کند و پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بنا بر احتیاط واجب به نحو مأثور بگوید : ( بسم اللّه و بِاللّه و صَلَّی اللّه عَلی محمّدٍ و آلِ محمّد ) یا ( بسم اللّه و باللّه اللّهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ) ، ولی بهتر است بگوید : ( بسم اللّه و باللّه السّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ و رَحْمَةُ اللّه وَ بَرَکاتُه ) ، بعد باید بنشیند و دوباره به سجده رود و یکی از ذکرهایی را که گفته شد بگوید و بنا بر اظهر وقتی سر از سجده برداشت تشهد بخواند سپس سلام بدهد .
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.