آنچه از قرآن کریم و منابع تاریخی استفاده می‌شود، این است که بسیاری از مردم دوران جاهلیت - نه تمامشان – علاقه‌ای به فرزندان دختر نداشتند. برخی از آنها دخترانشان را می‌کشتند و برخی نیز با قبول شرمندگی در جامعه، با ناراحتی دختران را نگه می‌داشتند. قرآن کریم در باره آنان می‌فرماید:« وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثی‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ». «یَتَواری‏ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلی‏ هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکُمُون».‏[1] در حالی‌که هر گاه به یکی از آنها بشارت دهند دختر نصیب تو شده، صورتش (از فرط ناراحتی) سیاه می‌شود و به شدّت خشمگین می‌گردد. به دلیل بشارت بدی که به او داده شده، از قوم و قبیله خود متواری می‌گردد (و نمی‌داند) آیا او را با قبول ننگ نگهدارد، یا در خاک پنهانش کند؟! چه بد حکم می‌کنند. قرآن کریم در این آیات به داستان زنده به گور کردن دختران در فرهنگ جاهلی قبل از اسلام اشاره می‌کند و می‌فرماید؛ اگر به یکی از آنان خبر داده می‌شد که همسرش دختری به دنیا اورده، آن‌چنان ناراحت می‌شد که از شدّت خشم چهره‌اش سیاه می‌گشت و به زحمت خشم و اندوه خود را فرو می‌برد. او با خود می‌اندیشید که آیا خواری و ننگ دختر داشتن را بپذیرد و آن دختر را نگه دارد، یا او را در زیر خاک پنهان سازد و زنده به گور کند. البته گاهی دختران را با تمام ناراحتی نگه می‌داشتند و گاهی هم آنها را زنده به گور می‌کردند. این فرهنگ زشت عصر جاهلی، دلایل مختلفی می‌توانست داشته باشد. 1. در جنگ‌‏ها اگر منجر به شکست می‌شد، دختران اسیر دشمن می‌شدند و این برای آنان مایه ننگ و عار بود. 2. در گذشته فرزندان پسر کار می‌کردند و با کار کردن در کنار پدر پشتوانه اقتصادی خانواده محسوب می‌شدند، در حالی‌که دختران فقط مصرف کننده بودند. 3. گاهی هم در عصر جاهلی، فرزندان را - چه پسر و چه دختر- به جهت فقر و تنگ‌دستی و از ترس این‌که نتوانند خوراک آنها را تأمین کنند می‌کشتند.[2] 4. وجود جنگ‌ها و نزاع‌های دائمی قبیلگی میان آنها، سبب فقدان سریع مردان و پسران جنگ‌جو می‌شد و به طور طبیعی تناسب و تعادل میان تعداد دختران و پسران به هم می‌خورد، تا آن‌جا وجود پسران عزیز شده بود که تولد یک پسر، مایه مباهات بود و تولد یک دختر، مایه ناراحتی و رنج یک خانواده.[3] این عوامل باعث می‌شد تا به محض این‌که حالت وضع حمل به زن دست می‌داد شوهر، از خانه متواری می‌گشت، مبادا دختری برای او بیاورد و او در خانه باشد. اگر به او خبر می‌دادند، مولود پسر است، با خوشحالی و هیجان وصف‌‏ناپذیری به خانه باز می‌گشت، اما اگر به او خبر می‌دادند که نوزاد دختر است، آتش خشم و اندوه همه وجودش را در بر می‌گرفت.[4] با توجه به آنچه بیان شد، بسیاری از مردم دوران جاهلیت - نه تمامشان – علاقه‌ای به فرزندان دختر نداشتند. برخی از آنها دخترانشان را می‌کشتند و برخی نیز با قبول شرمندگی در جامعه، با ناراحتی دختران را نگه می‌داشتند. قرآن کریم شدیداً این کار را محکوم کرده و می‌گوید: «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ»؛[5] در قیامت در باره دختران زنده به گور شده سؤال می‌شود که به چه گناهی آنها کشته شدند؟ اولین باری که این رسم غلط عملی شد، در واقعه جنگ بنی‌تمیم با کسرای ایران بود که در آن جنگ عده‌‏ای از زنان قبیله، اسیر لشکر کسری شدند و آنان را به اسیری به دربار کسری بردند، در آن‌جا دختران را به عنوان کنیز نگاه داشتند و پس از مدتی که میان دو طرف صلح بر قرار شد، بنی‌تمیم اسیران خود را مطالبه کردند. دربار کسری آنان را مخیر کرد که می‌خواهند به قبیله خود برگردند، یا در دربار بمانند، عده‌‏ای از دختران از رفتن به قبیله خویش خودداری نمودند. مردان قبیله غضبناک شده تصمیم گرفتند از این پس اگر دختردار شدند زنده زنده دفنشان کنند، و همین کار را کردند، قبایل دیگر نیز از آنها یاد گرفته، کم کم این جریان در همه جا منتشر شد، و دخترکشی رواج پیدا کرد.[6] [1] . نحل، 58، 59. [2] . ‏جعفری، یعقوب، کوثر، ج ‏6، ص 154، قم، هجرت، چاپ اول، 1376ش. [3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏11، ص 271، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش. [4] . فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 20، ص 225، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق. [5] . تکویر، 9. [6] . طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 277، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
با سلام. آیا اعراب جاهلی پیش از اسلام، همه دختران خود را زنده به گور میکرند؟ اگر اینگونه بود، پس چگونه نسلشان ادامه مییافت؟!
آنچه از قرآن کریم و منابع تاریخی استفاده میشود، این است که بسیاری از مردم دوران جاهلیت - نه تمامشان – علاقهای به فرزندان دختر نداشتند. برخی از آنها دخترانشان را میکشتند و برخی نیز با قبول شرمندگی در جامعه، با ناراحتی دختران را نگه میداشتند.
قرآن کریم در باره آنان میفرماید:« وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ». «یَتَواری مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلی هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکُمُون».[1] در حالیکه هر گاه به یکی از آنها بشارت دهند دختر نصیب تو شده، صورتش (از فرط ناراحتی) سیاه میشود و به شدّت خشمگین میگردد. به دلیل بشارت بدی که به او داده شده، از قوم و قبیله خود متواری میگردد (و نمیداند) آیا او را با قبول ننگ نگهدارد، یا در خاک پنهانش کند؟! چه بد حکم میکنند.
قرآن کریم در این آیات به داستان زنده به گور کردن دختران در فرهنگ جاهلی قبل از اسلام اشاره میکند و میفرماید؛ اگر به یکی از آنان خبر داده میشد که همسرش دختری به دنیا اورده، آنچنان ناراحت میشد که از شدّت خشم چهرهاش سیاه میگشت و به زحمت خشم و اندوه خود را فرو میبرد. او با خود میاندیشید که آیا خواری و ننگ دختر داشتن را بپذیرد و آن دختر را نگه دارد، یا او را در زیر خاک پنهان سازد و زنده به گور کند. البته گاهی دختران را با تمام ناراحتی نگه میداشتند و گاهی هم آنها را زنده به گور میکردند.
این فرهنگ زشت عصر جاهلی، دلایل مختلفی میتوانست داشته باشد.
1. در جنگها اگر منجر به شکست میشد، دختران اسیر دشمن میشدند و این برای آنان مایه ننگ و عار بود.
2. در گذشته فرزندان پسر کار میکردند و با کار کردن در کنار پدر پشتوانه اقتصادی خانواده محسوب میشدند، در حالیکه دختران فقط مصرف کننده بودند.
3. گاهی هم در عصر جاهلی، فرزندان را - چه پسر و چه دختر- به جهت فقر و تنگدستی و از ترس اینکه نتوانند خوراک آنها را تأمین کنند میکشتند.[2]
4. وجود جنگها و نزاعهای دائمی قبیلگی میان آنها، سبب فقدان سریع مردان و پسران جنگجو میشد و به طور طبیعی تناسب و تعادل میان تعداد دختران و پسران به هم میخورد، تا آنجا وجود پسران عزیز شده بود که تولد یک پسر، مایه مباهات بود و تولد یک دختر، مایه ناراحتی و رنج یک خانواده.[3]
این عوامل باعث میشد تا به محض اینکه حالت وضع حمل به زن دست میداد شوهر، از خانه متواری میگشت، مبادا دختری برای او بیاورد و او در خانه باشد. اگر به او خبر میدادند، مولود پسر است، با خوشحالی و هیجان وصفناپذیری به خانه باز میگشت، اما اگر به او خبر میدادند که نوزاد دختر است، آتش خشم و اندوه همه وجودش را در بر میگرفت.[4]
با توجه به آنچه بیان شد، بسیاری از مردم دوران جاهلیت - نه تمامشان – علاقهای به فرزندان دختر نداشتند. برخی از آنها دخترانشان را میکشتند و برخی نیز با قبول شرمندگی در جامعه، با ناراحتی دختران را نگه میداشتند.
قرآن کریم شدیداً این کار را محکوم کرده و میگوید: «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ»؛[5] در قیامت در باره دختران زنده به گور شده سؤال میشود که به چه گناهی آنها کشته شدند؟
اولین باری که این رسم غلط عملی شد، در واقعه جنگ بنیتمیم با کسرای ایران بود که در آن جنگ عدهای از زنان قبیله، اسیر لشکر کسری شدند و آنان را به اسیری به دربار کسری بردند، در آنجا دختران را به عنوان کنیز نگاه داشتند و پس از مدتی که میان دو طرف صلح بر قرار شد، بنیتمیم اسیران خود را مطالبه کردند. دربار کسری آنان را مخیر کرد که میخواهند به قبیله خود برگردند، یا در دربار بمانند، عدهای از دختران از رفتن به قبیله خویش خودداری نمودند. مردان قبیله غضبناک شده تصمیم گرفتند از این پس اگر دختردار شدند زنده زنده دفنشان کنند، و همین کار را کردند، قبایل دیگر نیز از آنها یاد گرفته، کم کم این جریان در همه جا منتشر شد، و دخترکشی رواج پیدا کرد.[6] [1] . نحل، 58، 59. [2] . جعفری، یعقوب، کوثر، ج 6، ص 154، قم، هجرت، چاپ اول، 1376ش. [3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 271، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش. [4] . فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 20، ص 225، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق. [5] . تکویر، 9. [6] . طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 277، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
- [سایر] چرا اعراب جاهلیت دختران را زنده به گور میکردند؟ مرسوم بوده، قانون بوده؟
- [سایر] چرا از بین دختران پیامبر گرامی اسلام(ص)، فقط حضرت فاطمه(س)، معصوم بودند؟
- [سایر] سلام. فرهنگ بستن آب در میان اعراب آنهم در جنگ، چقدر رونق داشته؟ یعنی اعراب قبل یا بعد عاشورا در چند جنگ آب را بر روی سپاه مقابل خود بستند؟آیا بستن آب (در میان اعراب) بر روی دشمن توسط مسلمانان و در جنگ بدر بنیان گذاری شد؟اگر می شود منابعی را هم برای مطالعه بیشتر معرفی نمایید.
- [سایر] آیاتی در قران وجود دارد که مردم را از یکسری کارها که در زمان جاهلیت انجام می گرفته نهی می کرده است (مانند این آیه که مردم را از زنده به گور کردن دختران نهی کرده است) در صورتی که دیگر در این زمان چنین کارهایی صورت نمی گیرد و خود مردم نیز به بدی چنین کاری واقف هستند ، این آیه ها به چه درد ما می خورد؟
- [سایر] با سلام دوست دارم در رشته ای مثل الهیات و معارف تحصیل کنم و تا دکترا ادامه بدهم من راجع به رشته هایی که درباره خداشناسی و قرآن هستند اطلاعی ندارم لطفأ راهنمایی ام کنید و در باره رشته هایی رو ذکر کنید اشاره کنید که تا دکترا میشه ادامه داد یا نه من راجع به رشته هایی که درباره خداشناسی و قرآن هستند اطلاعی ندارم لطفأ راهنمایی ام کنید آیا در حوزه های علمیه برای دختران امکان تحصیل هست؟ آیا دانشگاه غیر انتفایی قم در رشته معارف اسلامی در حد کفایت حوزه علمیه قم است ؟وشدمآیا در حوزه های علمیه برای دختران امکان تحصیل هست؟ آیا دانشگاه غیر انتفایی قم در رشته معارف اسلامی در حد کفایت حوزه علمیه قم است ؟و سوال آخر آیا با کنکور تجربی میتوان وارد حوزه علمیه شدلطفأ توضیح کامل بدهید
- [سایر] سلام آقای مرادی.کجایید آقا بعد از مردم ایران سلامو یه پنج شش جا دیگه اصلا ندیدمتون. آقا من یه مشکل داشتم که خواهشا بهم میل کنید.چون توی ااین همه کامنت گم میشم من! مشکل اینه که این قانون از قوانین اسلام که گناه و ثواب دیگران هم ممکنه به حساب من نوشته بشه منو بدجور در تنگنا قرار داده.مثلا یه کلیپ نیمه مجاز متمایل به مجاز رو بلوتوث می کنم،بعد میمونم که آیا از طریق پخش این بلوتوث گناهی مرتکب میشم یا نه.حالا بعضی جاها هم بهم میگن هرکیو تو گور خودش می خوابونن.موندم به مولا. حاج آقا مدیونید اگه جوابمو بهم میل نکنین...
- [سایر] باعرض سلام و تشکر : ... آقای مرادی من اصلا انگیزه ای برای ازدواج ندارم و با خود فکر میکنم من الان صبح تا شب سر کارم ازدواج کنم که چی یعنی کلا هدف زندگی را نمیدانم بعد با ازدواج یک نفر دیگر را نیز که به این زندگی کذایی وارد کنم در ضمن من آدمی معتقد به اسلام واقعی و عمل به آن هستم و وقتی میبینم که مردم به اسم اسلام کارهای خلاف اسلام میکنند از ادامه زندگی نا امید میشوم ببخشید خیلی طولانی شد ممنون از شما که جوانان را راهنمایی میکنید پدر مادر ها فقط دلسوزی میکنند نه راهنمایی؟؟؟!!!!!!!
- [سایر] سلام، من خانمی هستم که مدتی در کانادا زندگی می کردم. من قبل از اینکه از ایران برم شوهری داشتم بسیار مومن که باعث شد من چادری شدم. ایشون الان اونجا منکر همه چیز شدن و اسلام رو قبول ندارند. ایشون می گن می تونی بیای و به عقاید من احترام بذاری. ولی کلا نظرشون اینه که زندگی من که 100 می خوام مومن باشم با اون که نمی خواد 100 باشه امکان پذیر نیست. به نظر شما ادامه این زندگی ارزشی داره؟ می شه دعایی به من یاد بدید تابرای شوهرم دعا کنم تا به راه راست هدایت شه؟ من الان د رمرحله تصمیم گیرم لطفا کمک کنید. ممنون از راهنماییتون.
- [سایر] سلام 1. روزتان مبارک (با شور و اشتیاق!) 2.نسبت شما و ما، نسبت معلم و شاگرد است حاج آقا. پس دِین ما به شما به اندازه (من علّمنی حرفاً فقد سیّرنی عبداً) بیکران است! بیکران 3. حکایت شما و ما، حکایت کوتاهی است اما عمیق! به عمق همه زندگی های زنده ای که در همه این دوشنبه های کوتاه داشتیم. به عمق همه زندگی های زنده ای که آمدند و در گفت و گوهای خانه های ما نشستند و همه اش شد کرامت، عزت، آرامش، احترام، نشاط، شادی و البته زندگی!!! 4. تصویر شما و ما، تصویرِ برقِ چشمانِ کودکِ نوپایی است که آرام آرام راه می رود، گاهی بر می گردد، با اعتماد به نفس می خندد و با خیال راحت به راه خود ادامه می دهد. شما بگویید که لذت مشاهده چندباره این تصویر را چگونه می توان شکرگزار بود؟! 5. دوستمان خوب گفته بود که حیف! حیف که فقط یک بار می شود تشکر را نوشت. زیاده عرضی نیست؛ فقط دوست دارم که بند 1 را یک بار دیگر با شور و اشتیاق و قدردانی بیکران (به بیکرانیِ بند 2) از جانب همه ما بشنوید. سایه تان مستدام.
- [سایر] با یاد خداوند عزیز و مهربان، ضمن عرض سلام و ارادت؛ سؤالی داشتم که چند وقتی است ذهنم را مشغول کرده است. مگر خداوند از ما انسانها نمیخواهد که در مقابل ظلم ساکت نباشیم و در برابر ظالم قیام کنیم!؟ اما چرا خود خداوند در مقابل ظالمان ساکت است و همه چیز را به دنیای دیگر واگذاشته است؟! کشتار بیرحمانه مسلمانان میانمار... ظلم بارزتر از این؟! کشتار مردم جهان توسط آمریکا،! اما آمریکا هر روز از روز گذشته ظلمش بیشتر میشود و در قبال آن مرفهتر، و هزاران ظلمی که بیجواب مانده است... علت این سکوت چیست؟! آیا عدالت خداوند و قدرت او را زیر سؤال نمیبرد؟! البته میدانم جوابی دارد که من نمیدانم، به همین جهت از شما عزیزان سؤال کردم. زنده باشید