می‌توان چکیده برهان وجوب و امکان را(در تقریر حاضر) چنین بیان کرد: به یقین در جهان خارج موجودی هست. این موجود اگر واجب الوجود باشد ادعای ما(که وجود خداوند یا همان واجب الوجود است) ثابت می‌شود و اگر ممکن الوجود باشد، با توجه به نیازمندی آن به علت و با توجه به امتناع تسلسل و دور، به موجودی نیاز دارد که وجودش معلول موجود دیگری نباشد و چنین موجودی، واجب الوجود(یا همان خداوند) است.[1] شاید بسیاری از اندیشمندان غیر مسلمان، این برهان را نپذیرند و یا برخی اندیشمندان مسلمان نیز نقدهایی در مورد این برهان مطرح کرده باشند، اما در طرف مقابل، بسیاری از اندیشمندان، با قدرت به تبیین نکات دقیق فلسفی و نیز پاسخ اشکالات وارده بر این برهان می‌پردازند.[2] در تبیین برهان وجوب و امکان می‌توان به دو نکته اصلی اشاره کرد: 1. هر واقعیت خارجی که ذات و ذاتیات آن به ادراک حصولی تعقل شده و به وجود ذهنی موجود می‌شود، «ممکن الوجود» است؛ زیرا اگر واجب الوجود بود؛ یعنی ذاتش عین واقعیت خارجی بود، محال بود به ادراک حصولی تعقل یابد و به وجود ذهنی موجود شود؛ چون لازمه‌اش استحاله و انتقال واقعیت خارجی به ذهن است. ظاهراً سخن امام علی(ع) به همین مطلب اشاره دارد، آن‌جا که می‌فرماید: «هر امری که به نفس ذات خود شناخته شود مخلوق است».[3] 2. چیزی که وجود و هستی عین ذاتش نیست؛ ذاتاً محتاج واجب الوجود است؛ یعنی هیچ‌گاه بی‌نیاز از واجب نیست حتی در زمانی که به واسطه‌ی فیض واجب الوجود، موجود است نیز نیاز ذاتی او بر طرف نمی‌شود و در ذات خود تبدیل به بی‌نیاز نمی‌شود. سخن امام علی(ع) که می‌فرماید: «و هر امری که به غیر خود قائم باشد معلول است».[4] اشاره به همین مطلب دارد. و به تعبیر شیخ شبستری: سیه رویی ز ممکن در دو عالم جدا هرگز نشد و الله اعلم.[5] بنابراین، برهان وجوب و امکان را می‌توان به این صورت خلاصه کرد؛ چیزی که وجود و هستی، عین ذاتش نیست، در وجود و هستی خود محتاج موجودی است که وجود عین ذاتش باشد؛ یعنی محتاج واجب الوجود است. در همین راستا، در بررسی نقدها و اشکالات وارده بر این برهان نیز گفته شده است: این برهان هم در تاریخ فلسفه‌ی اسلامی مورد برخی نقدها قرار گرفته و هم در فلسفه غرب. اما نقدهای فیلسوفان اسلامی بر آن، نقد بر اصل برهان به تقریر و بیانی که گذشت نیست، بلکه نقد بر برخی از بیان‌ها و تقریرهای دیگر آن است؛ مثلاً در برخی تقریرها به جای استفاده از قضیه کلیه حقیقیه - یعنی هر موجود- قضیه به صورت عام مجموعی؛ یعنی مجموع ممکنات در نظر گرفته شده است، و در این صورت اشکال شده که مجموع ممکنات یک مفهوم ذهنی است و در خارج واقعیتی غیر از واقعیت افراد ندارد. اما اشکال‌هایی که در فلسفه جدید غرب متوجه برهان وجوب و امکان شده یا حکایت از ناتوانی آنها از ادراک برهان می‌کند و یا به دلیل ضعف ترجمه‌های بوده که توان انتقال مطلب معقول و مقبول را نداشته‌‌اند. به عنوان نمونه هیوم در نقد این برهان می‌گوید؛ در صورتی که نسبت اجزای این جهان به وجود و عدم یکسان بوده و هریک از موجودات خارجی متصف به امکان و در نتیجه نیازمند به علت باشند، این حکم را در باره‌ی مجموعه‌ی آنها نمی‌توان سرایت داد. که پاسخش این است که این اشکالات هیوم بر پایه تقریر نادرستی از برهان است که به ‌جای استفاده از قضیه کلیه حقیقیه -یعنی هر موجود- قضیه به صورت عام مجموعی یعنی مجموع ممکنات در نظر گرفته شده است؛ در حالی‌که قضیه مورد استفاده در برهان این است که ممکن بدون استفاده از غیر هرگز موجود نمی‌شود و این قضیه‌ای حقیقیه است که بر جمیع ممکنات -نه بر جمیع آنها - صادق است. با این توضیح روشن می‌شود؛ اشکال دیگر هیوم که ما هرگز مجموع عالم را تجربه نکردیم تا از نیاز آن به علت خبر دهیم؛ بر این برهان وارد نیست؛ زیرا اولا: مجموعه عالم مورد استفاده در برهان نیست و مجموعه عالم فقط وجود ذهنی دارد و وجود خارجی ندارد. ثانیاً: بر فرض که مجموع عالم ممکنات وجود خارجی داشته باشد، امکان از لوازم ذاتی مجموعه است که توسط عقل درک می‌شود و فهم آن محتاج مشاهده و تجربه نیست. برخی دیگر از اشکالات فیلسوفان غرب بر اساس خلط بین ضرورت منطقی و ضرورت فلسفی است. با این بیان ‌که برخی از منتقدان این برهان می‌گوید: ضرورت و وجوب یک مقوله منطقی است و با ضرورت و وجوب منطقی هرگز نمی‌توان از یک گزاره‌ی وجودی خبر داد. به بیان دیگر، ضرورت یک معنای منطقی است که در حمل برخی از مفاهیم نسبت به یکدیگر دو در قضایای که همان‌گویانه - این همان‌گویی- هستند، به صورت کیفیت قضیه مطرح می‌شود و این کیفیت ناظر به وجود و تحقق خارجی اشیا نمی‌باشد. پاسخ این اشکال نیز اینگونه ارائه شده است: هر چند «ضرورت» در فلسفه و منطق به یک معنا است، ولی کاربرد آن در موارد مختلف احکام خاصی دارد. اشکالی که ذکر شد از آن‌جا ناشی شده است که اولاً: برای ضرورت، صرفاً معنای منطقی در نظر گرفته شده است و کاربرد فلسفی آن که ناظر به اشیای خارجی است، انکار شده است. در حالی‌که ضرورت در منطق برای مفاهیم ذهنی و در عالم ذهن است؛ در حالی‌که ضرورت در فلسفه ناظر به واقعیت و حقایق خارجی است. ثانیاً: ضرورت منطقی نیز منحصر در قضایایی دانسته شده است که محمول در متن موضوع قرار گرفته ‌است؛ یعنی ضروریه به شرط المحمول - مانند انسان انسان است – می‌باشد. در حالی‌که چنین نیست؛ زیرا ذاتیات باب برهان - که بالضروره بر محمول حمل می‌شوند - اعم از ذاتیات باب ایساغوجی است، که به ضرورت به شرط المحمول بر موضوع حمل می‌شود. [1] . ر. ک: پاسخ 479؛ 11908. [2] . ر. ک: جوادی آملی، عبدالله، تبیین براهین اثبات خدا، ص 143- 165، قم، اسراء، چاپ سوم، 1378ش. [3] . «کل معروف بنفسه مصنوع». سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 273، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. [4] . و کل قائم فی سواه معلول . همان [5] . شبستری، شیخ محمود، گلشن راز، ص 22، کرمان، خدمات فرهنگی، چاپ اول، 1382ش.
با سلام؛ لطفاً تقریری خوب از برهان وجوب و امکان بیان کنید. آیا آیت الله جوادی آملی در کتاب تبیین براهین اثبات خدا، برهان وجوب و امکان را رد کرده است؟
میتوان چکیده برهان وجوب و امکان را(در تقریر حاضر) چنین بیان کرد: به یقین در جهان خارج موجودی هست. این موجود اگر واجب الوجود باشد ادعای ما(که وجود خداوند یا همان واجب الوجود است) ثابت میشود و اگر ممکن الوجود باشد، با توجه به نیازمندی آن به علت و با توجه به امتناع تسلسل و دور، به موجودی نیاز دارد که وجودش معلول موجود دیگری نباشد و چنین موجودی، واجب الوجود(یا همان خداوند) است.[1]
شاید بسیاری از اندیشمندان غیر مسلمان، این برهان را نپذیرند و یا برخی اندیشمندان مسلمان نیز نقدهایی در مورد این برهان مطرح کرده باشند، اما در طرف مقابل، بسیاری از اندیشمندان، با قدرت به تبیین نکات دقیق فلسفی و نیز پاسخ اشکالات وارده بر این برهان میپردازند.[2]
در تبیین برهان وجوب و امکان میتوان به دو نکته اصلی اشاره کرد:
1. هر واقعیت خارجی که ذات و ذاتیات آن به ادراک حصولی تعقل شده و به وجود ذهنی موجود میشود، «ممکن الوجود» است؛ زیرا اگر واجب الوجود بود؛ یعنی ذاتش عین واقعیت خارجی بود، محال بود به ادراک حصولی تعقل یابد و به وجود ذهنی موجود شود؛ چون لازمهاش استحاله و انتقال واقعیت خارجی به ذهن است. ظاهراً سخن امام علی(ع) به همین مطلب اشاره دارد، آنجا که میفرماید: «هر امری که به نفس ذات خود شناخته شود مخلوق است».[3]
2. چیزی که وجود و هستی عین ذاتش نیست؛ ذاتاً محتاج واجب الوجود است؛ یعنی هیچگاه بینیاز از واجب نیست حتی در زمانی که به واسطهی فیض واجب الوجود، موجود است نیز نیاز ذاتی او بر طرف نمیشود و در ذات خود تبدیل به بینیاز نمیشود. سخن امام علی(ع) که میفرماید: «و هر امری که به غیر خود قائم باشد معلول است».[4] اشاره به همین مطلب دارد. و به تعبیر شیخ شبستری:
سیه رویی ز ممکن در دو عالم
جدا هرگز نشد و الله اعلم.[5]
بنابراین، برهان وجوب و امکان را میتوان به این صورت خلاصه کرد؛ چیزی که وجود و هستی، عین ذاتش نیست، در وجود و هستی خود محتاج موجودی است که وجود عین ذاتش باشد؛ یعنی محتاج واجب الوجود است.
در همین راستا، در بررسی نقدها و اشکالات وارده بر این برهان نیز گفته شده است: این برهان هم در تاریخ فلسفهی اسلامی مورد برخی نقدها قرار گرفته و هم در فلسفه غرب. اما نقدهای فیلسوفان اسلامی بر آن، نقد بر اصل برهان به تقریر و بیانی که گذشت نیست، بلکه نقد بر برخی از بیانها و تقریرهای دیگر آن است؛ مثلاً در برخی تقریرها به جای استفاده از قضیه کلیه حقیقیه - یعنی هر موجود- قضیه به صورت عام مجموعی؛ یعنی مجموع ممکنات در نظر گرفته شده است، و در این صورت اشکال شده که مجموع ممکنات یک مفهوم ذهنی است و در خارج واقعیتی غیر از واقعیت افراد ندارد.
اما اشکالهایی که در فلسفه جدید غرب متوجه برهان وجوب و امکان شده یا حکایت از ناتوانی آنها از ادراک برهان میکند و یا به دلیل ضعف ترجمههای بوده که توان انتقال مطلب معقول و مقبول را نداشتهاند.
به عنوان نمونه هیوم در نقد این برهان میگوید؛ در صورتی که نسبت اجزای این جهان به وجود و عدم یکسان بوده و هریک از موجودات خارجی متصف به امکان و در نتیجه نیازمند به علت باشند، این حکم را در بارهی مجموعهی آنها نمیتوان سرایت داد.
که پاسخش این است که این اشکالات هیوم بر پایه تقریر نادرستی از برهان است که به جای استفاده از قضیه کلیه حقیقیه -یعنی هر موجود- قضیه به صورت عام مجموعی یعنی مجموع ممکنات در نظر گرفته شده است؛ در حالیکه قضیه مورد استفاده در برهان این است که ممکن بدون استفاده از غیر هرگز موجود نمیشود و این قضیهای حقیقیه است که بر جمیع ممکنات -نه بر جمیع آنها - صادق است. با این توضیح روشن میشود؛ اشکال دیگر هیوم که ما هرگز مجموع عالم را تجربه نکردیم تا از نیاز آن به علت خبر دهیم؛ بر این برهان وارد نیست؛ زیرا اولا: مجموعه عالم مورد استفاده در برهان نیست و مجموعه عالم فقط وجود ذهنی دارد و وجود خارجی ندارد. ثانیاً: بر فرض که مجموع عالم ممکنات وجود خارجی داشته باشد، امکان از لوازم ذاتی مجموعه است که توسط عقل درک میشود و فهم آن محتاج مشاهده و تجربه نیست.
برخی دیگر از اشکالات فیلسوفان غرب بر اساس خلط بین ضرورت منطقی و ضرورت فلسفی است. با این بیان که برخی از منتقدان این برهان میگوید: ضرورت و وجوب یک مقوله منطقی است و با ضرورت و وجوب منطقی هرگز نمیتوان از یک گزارهی وجودی خبر داد. به بیان دیگر، ضرورت یک معنای منطقی است که در حمل برخی از مفاهیم نسبت به یکدیگر دو در قضایای که همانگویانه - این همانگویی- هستند، به صورت کیفیت قضیه مطرح میشود و این کیفیت ناظر به وجود و تحقق خارجی اشیا نمیباشد.
پاسخ این اشکال نیز اینگونه ارائه شده است: هر چند «ضرورت» در فلسفه و منطق به یک معنا است، ولی کاربرد آن در موارد مختلف احکام خاصی دارد. اشکالی که ذکر شد از آنجا ناشی شده است که اولاً: برای ضرورت، صرفاً معنای منطقی در نظر گرفته شده است و کاربرد فلسفی آن که ناظر به اشیای خارجی است، انکار شده است. در حالیکه ضرورت در منطق برای مفاهیم ذهنی و در عالم ذهن است؛ در حالیکه ضرورت در فلسفه ناظر به واقعیت و حقایق خارجی است. ثانیاً: ضرورت منطقی نیز منحصر در قضایایی دانسته شده است که محمول در متن موضوع قرار گرفته است؛ یعنی ضروریه به شرط المحمول - مانند انسان انسان است – میباشد. در حالیکه چنین نیست؛ زیرا ذاتیات باب برهان - که بالضروره بر محمول حمل میشوند - اعم از ذاتیات باب ایساغوجی است، که به ضرورت به شرط المحمول بر موضوع حمل میشود. [1] . ر. ک: پاسخ 479؛ 11908. [2] . ر. ک: جوادی آملی، عبدالله، تبیین براهین اثبات خدا، ص 143- 165، قم، اسراء، چاپ سوم، 1378ش. [3] . «کل معروف بنفسه مصنوع». سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 273، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. [4] . و کل قائم فی سواه معلول . همان [5] . شبستری، شیخ محمود، گلشن راز، ص 22، کرمان، خدمات فرهنگی، چاپ اول، 1382ش.
- [سایر] بهنام خدا ایا برای وضو قبل از وضو باید تمام اعضای وضو کاملا خشک باشه؟ ایت الله جوادی املی
- [سایر] آیت الله جوادی آملی به شبهات شفاعت چه پاسخی داده اند؟
- [سایر] چگونه میشود که آتش جهنم هم به قول آیت الله جوادی آملی مظهر رحمت الهی میشود؟ این مطلب یعنی چه؟
- [آیت الله جوادی آملی] میزان فطریه و کفاره روزه ماه مبارک رمضان از سوی حضرت آیت الله جوادی آملی(مدظله) اعلام شد
- [آیت الله جوادی آملی] میزان فطریه و کفاره روزه ماه مبارک رمضان از سوی حضرت آیت الله جوادی آملی(مدظله) اعلام شد
- [سایر] لطفا دلیل عقلی برای عدم تحریف قران ذکر کنید ممنون می شوم اگر پاسخ از زبان حضرت آیت الله جوادی آملی باشد.
- [سایر] از میان انبوه کتابهای آیت الله جوادی آملی، آیت الله حسن زاده آملی و آیت الله مصباح یزدی، کدام کتابهای ایشان برای عموم دانشجویان مفید است؟ کدام یک برای اشخاصی که سیر کتب شهید مطهری(ره) را تمام کرده اند، مفید است؟
- [سایر] با سلام. استاد ما، از آیت الله جوادی آملی نقل کردهاند که کوروش، فیثاغورث، ارسطو، افلاطون و سقراط پیامبر بودند. آیا این 5 نفر پیامبر بودند؟ آیا ریاضیدان یا فیلسوف معروف دیگری بودند که از پیامبران باشند؟
- [سایر] خداوند را از راه عقلی می توان اثبات کرد؟ اگر جوابتان برهان وجوب و امکان است که بر اساس علیت است. خود قانون علیت چگونه اثبات می شود؟ اگر خداوند به طور قطعی قابل اثبات است، پس چرا برخی فیلسوفان غربی ملحد یا لاادری اند؟ امکانش هست روزی کسی پیدا شود که برای عدم وجود خدا برهان دهد؟
- [سایر] سؤالی در مورد علم داشتم، آیت الله جوادی آملی در مورد علم سودمند صحبتی کردند که در آن علم سودمند علمیست که والی انسان باشد و روح انسان را ارتقا دهد. وبه خدا نزدیک کند. سؤال اینجاست که مثلا علوم مهندسی یا ... که اثری از تهذیب نفس یا علوم دینی در آن نیست جزء علوم سودمند نیست؟
- [امام خمینی] کسی که وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانی نوشته شده باشد مس نماید. و همچنین است بنابر احتیاط واجب مس اسم مبارک پیغمبر و امام و حضرت زهرا علیهمالسلام.
- [امام خمینی] اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها، به خدا و پیغمبر و جانشینان آن حضرت عمدا نسبت دروغ بدهد، اگر چه فورا بگوید دروغ گفتم، یا توبه کند، روزه او باطل است. و احتیاط واجب آن است که حضرت زهرا سلام الله علیها و سایر پیغمبران و جانشینان آنان هم در این حکم فرقی ندارند.
- [آیت الله بروجردی] کسی که وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانی نوشته شده باشد مس نماید و احتیاط واجب آن است که اسم مبارک پیغمبر و امام و حضرت زهرا علیهالسلام را هم مس ننماید.
- [آیت الله بهجت] کسی که وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را، به هر زبانی که نوشته شده باشد، مس نماید. و احتیاط واجب آن است که اسم پیغمبر صلیاللهعلیهوآله و امام علیهالسلام و حضرت زهرا علیهاالسلام را هم مس ننماید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر بر بدن کسی که جنب است آیه قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، حرام است دست به آن نوشته بگذارد و اگر بخواهد غسل کند، باید آب را به گونهای به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد و اسامی مبارک پیامبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام به احتیاط واجب حکم اسم خدا را دارند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه روزه دار دروغی به خدا و پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و جانشینان معصوم او(علیهم السلام) نسبت دهد خواه با گفتن باشد، یا نوشتن، یا اشاره و مانند آن، بنابراحتیاط واجب روزه اش باطل می شود، هر چند بلافاصله توبه کند. دروغ بستن به سایر انبیا و فاطمه زهرا(علیها السلام) نیز همین حکم را دارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر روزهدار با گفتن یا با نوشتن یا با اشاره و مانند آنها به خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و جانشینان آن حضرت علیهمالسلام عمدا نسبت دروغ بدهد، اگرچه فورا بگوید: (دروغ گفتم) یا توبه کند، روزه او بنابر احتیاط واجب باطل است و اگر دروغ بستن به حضرت زهرا علیهاالسلام و سایر پیامبران و جانشینان آنان علیهمالسلام موجب دروغ بستن به خدا یا پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم یا جانشینان آن حضرت علیهمالسلام گردد نیز همین حکم را دارند.
- [آیت الله وحید خراسانی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله وسلم یا معاد است یا شاک در خدا و رسول است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا در و حدانیت خدا شک دارد نجس است و همچنین است خوارج یعنی کسانی که بر امام معصوم علیه السلام خروج کنند و غلات یعنی انهایی که قایل به خدایی یکی از ایمه علیهم السلام می باشند یا بگویند خدا در او حلول کرده است و نواصب یعنی کسانی که دشمن یکی از ایمه علیهم السلام یا حضرت فاطمه زهراء علیها السلام باشند و کسی که یکی از ضروریات دین را مثل نماز و روزه با علم به این که ضروری دین است منکر شود و اما اهل کتاب یعنی یهود و نصاری اقوی طهارت انها است هر چند احوط اجتناب است
- [آیت الله سبحانی] اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا و پیغمبر و جانشینان آن حضرت عمداً نسبت دروغ بدهد. اگرچه فوراً بگوید دروغ گفتم یا توبه کند; بنابر احتیاط واجب روزه او باطل است. و احتیاط واجب آن است که اگر دروغ بر حضرت زهرا(علیها السلام) و سایر پیغمبران و جانشینان آنان بازگشت به دروغ بر خدا و رسول و ائمه(علیهم السلام)باشد، در این حکم با آنها فرقی ندارند.
- [آیت الله خوئی] اگر روزهدار بدون قصد بیرون آمدن منی مثلًا با زن خود بازی و شوخی کند، چنانچه اطمینان دارد که منی از او خارج نمیشود، اگرچه اتفاقا منی بیرون آید، روزه او صحیح است. ولی اگر اطمینان ندارد، درصورتی که منی از او بیرون آید، روزهاش باطل است. دروغ بستن به خدا و پیغمبر (مسألة 1605)- اگر روزهدار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها، به خدا و پیغمبران و جانشینان پیغمبران عمداً نسبتی را بدهد که دروغ است- اگرچه فوراً بگوید دروغ گفتم، یا توبه کند- روزه او باطل است. و احتیاط واجب آن است که به حضرت زهرا سلام الله علیها هم دروغ نسبتی ندهد.