شرح پرسش: اینکه در قدیم اجسامی را بعنوان بت عبادت می کردند، آیا بعنوان تندیس و نمادی از یک قدرت ماورایی بوده و آن بت چهره خدای موردنظرشان را یادآوری می کرده؟ در اینصورت آنها سنگ و چوب را نمی پرستیدند، بلکه قدرتی متافیزیکی را عبادت می کردند. در این مورد راهنمایی فرمایید. پاسخ: پاسخ اجمالی: از نظر اسلام خالق هستی، الله است و تدبیر همه امور جهان تنها در دست اوست.پرستش نیز مخصوص ذات باری تعالی است و همه اقسام بت پرستی، یک نوع تحریف در عقیده خداپرستی است .اصولاً هر موجودی را که انسان تکیه گاه خود در برابر خدا قرار دهد و سرنوشت خود را در دست او و وابسته به او بداند "بت" او محسوب می شود. انسان های جاهل بت های خود را از سنگ، چوب، فلز و حتّی از مواد خوراکی می ساختند و آن را می پرستیدند. و حلّ مشکلات خود را از آنها می خواستند. از نظر اسلام بت پرستی در هر شکلی که باشد شرک و کفر است؛ حتی اگر بت ها را نه به عنوان خالق و مدبر جهان بلکه به عنوان تندیس و نمادی از قدرت متافیزیکی خدا و نزدیک کننده به او پرستش نمایند، از آنجا که پرستش و عبادت غیر خداست، شرک است. در صدر اسلام عده ای از بت پرستان با چنین بهانه هایی کار خود را توجیه می کردند که قرآن در جواب آنان می فرماید:" آگاه باشید که دین خالص از آن خداست، و آنها که غیر خدا را اولیای خود قرار دادند و دلیلشان این بود که: (اینها را نمی ‌پرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند)، خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داوری می ‌کند خداوند آن کس را که دروغگو و کفران‌کننده است هرگز هدایت نمی‌ کند! " پاسخ تفصیلی: در تمام جهان هستی، جز خدای یکتایی که سرچشمه تمام هستی ها و منبع و اصل تمام کمالات است، هیچ کس و هیچ چیز شایسته عبادت و پرستش و بندگی نیست. در منطق قرآن، بت و بت پرستی مفهومی بسیار وسیع تر از خدایان ساختگی از سنگ و چوب و فلزات دارد. هر موجودی را که انسان تکیه گاه خود در برابر خدا قرار دهد و سرنوشت خود را در دست او و وابسته به او بداند "بت" او محسوب می شود.[1] پرستش غیر خدا به هر شکلی که باشد بت پرستی و محکوم و مذموم است. زیرا بت پرستی، یک نوع تحریف در عقیده خداپرستی است، عقیده ای که جزء فطرت و سرشت انسان است. به عبارت دیگر بت پرستی در تضاد بافطرت و سرشت همه انسان ها و سرچشمه آن، جهل و نادانی بت پرستان است. جهل به خداوند و ذات پاک و بی مانند او از یک طرف و جهل به علل اصلی حوادث جهان از سوی دیگر و جهل به حقیقت و ماهیت جهان ماوراء طبیعت و کوتاهی فکر از درک مسائل غیر حسّی از جانب سوّم، دست به دست هم داده و در طول تاریخ، سرچشمه بت پرستی شده است. و گرنه چگونه یک انسان آگاه و فهمیده، آگاه به خدا و صفات او، آگاه از علل حوادث، آگاه از جهان طبیعت و ماوراء طبیعت ممکن است قطعه سنگی را فی المثل از کوه جدا کند، قسمتی از آن را در ساختمان منزل، و یا پله های خانه مصرف کند، و قسمت دیگری را معبودی سازد و در برابر آن سجده نماید و مقدّرات خویش را به او بسپارد؟![2] انسان به مقتضای سرشت و خلقت خویش،همواره متوجه نیروی ما فوق طبیعت بوده است، این سرشت، با استدلال های روشنی از نظام هستی که نشان دهنده وجود یک مبدأ عالم و قادر بوده است، تأیید می شده و انسان از این دو طریق (سرشت و عقل) همیشه کم و بیش با آن مبدأ هستی آشنائی داشته است.اما زمانی که همین انسان در مسیر فطرت و عقل، از نظر خداجوئی رهبری نشود، رو به خدایان ساختگی آورده و در برابر آنها سر تعظیم فرود می آورد، و صفات خدائی را برای آنها قائل می شود. [3] تا جایی که گاهی انسان های جاهل بت های خود را از سنگ، چوب، فلز و حتّی از مواد خوراکی می ساختند و در برهه ای دیگر خورشید و ماه و بعضی از ستارگان را می پرستیدند. و زمانی ، بعضی از رودخانه ها و دریاچه های مهم مانند رودخانه نیل و دریاچه ساوه را می پرستیدند.[4] و متأسفانه باید گفت در عصر و زمان ما بت پرستی حتی در شکل های زشت تر و قبیح تر مانند پرستش بعضی از حیوانات یا برخی از اندام انسان دیده می شود. قرآن کریم خطاب به همه بت پرستان می فرماید:( کسانی را که شما غیر از خدا می خوانید، هرگز نمی توانند مگسی بیافرینند هر چند برای این کار اجتماع کنند، و دست به دست یکدیگر بدهند ).[5] در این آیه ترسیم جالب و گویایی از وضع بت ها، معبودهای ساختگی، و ضعف و ناتوانی آنها، بیان شده است.و بطلان اعتقاد مشرکان را به روشن ترین وجهی آشکار می سازد. همه بت ها، و همه معبودهای آنها، و حتی همه دانشمندان، متفکران و مخترعان بشر، اگر دست به دست هم بدهند قادر بر آفرینش مگسی نیستند. [6] بت پرستان، شناخت غلط نسبت به الله و صفات او داشتند؛ آنان ذهنیتی گنگ و مبهم درباره خدای تعالی داشتند.[7] گواه این معنا این است که برای خدا، همسر و فرزند قائل بودند. آنها فرشتگان را دختران خدا می پنداشتند. خداوند در آیات متعددی، این پندار غلط آنها را سخت نکوهش کرده است. از جمله می فرماید:(کسانی که به آخرت ایمان ندارند، فرشتگان را به نام دختران نام گذاری می کنند).[8] و یا می فرماید:(و (مشرکان) گفتند:خداوند رحمان فرزندی برای خود گرفت! (نه،) او (از داشتن فرزند) منزّه است، بلکه (فرشتگان) بندگان گرامی اند).[9] و همچنین بت پرستان، برای بت ها نوعی مقام ربوبیت قائل بودند و حلّ مشکلات خود را از آنها می خواستند. در حالی که همچنان که خالق هستی، الله است، تدبیر امور جهان نیز تنها در دست اوست. و بتها موجودات بی جان و فاقد ادراک و اراده اند.[10] قرآن کریم در این مورد می فرماید:(آنها غیر از خدا، چیزهایی را می پرستند که به آنان نه زیان می رساند و نه سودی و می گویند: اینها شفیعان ما نزد الله هستند! بگو آیا خدا را به چیزی خبر می دهید که نه در آسمان ها سراغ دارد و نه در زمین! او منزّه و برتر است از همتایانی که (برای او) قرار می دهند.)[11] از نظر اسلام بت پرستی در هر شکلی که باشد شرک و کفر است؛ حتی اگر بت ها را نه به عنوان خالق و مدبر جهان بلکه به عنوان تندیس و نمادی از قدرت متافیزیکی خدا و نزدیک کننده به او پرستش نمایند، از آنجا که پرستش و عبادت غیر خداست شرک است. در صدر اسلام نیز عده ای از بت پرستان با چنین کلماتی کار خود را توجیه می کردند که قرآن مجید در جواب آنان می فرماید:" آگاه باشید که دین خالص از آن خداست، و آنها که غیر خدا را اولیای خود قرار دادند و دلیل شان این بود که: (اینها را نمی ‌پرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند)، خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داوری می‌ کند خداوند آن کس را که دروغگو و کفران‌ کننده است هرگز هدایت نمی‌ کند! "[12] بنابراین نه تنها پرستش اجسام و اشیاء که حتی پرستش انبیاء و اولیاء الهی (انسان کامل) به عناوینی مانند :جلوه ای از ذات خداوند یا مقرب به پروردگار یا...جایز نیست . و پرستش تنها شایسته ذات باری تعالی است. البته می توان انبیاء و اولیاء الهی و انسان های کامل را به خاطر مقام بالایی که در اثر عبادت و بندگی خالصانه خداوند بدست آورده اند در پیشگاه خداوند وسیله قرار داد چرا که خداوند متعال چنین کاری را جایز شمرده و بدان امر فرموده است:" ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید! [13] ِالبته واضح و روشن است توسل و وسیله قرار دادن غیر از پرستش است . بار دیگر تاکید می کنیم که پرستش تنها مخصوص خدای متعال است.و پرستش و عبودیت برای غیر او به هیچ عنوان جایز نیست. پی نوشتها: [1] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 191، با تصرف [2] . تفسیر نمونه، ج 6،ص 334،با تصرف [3] . تفسیر نمونه، ج2،ص341. [4] . مکارم شیرازی، ناصر، مثال های زیبای قرآن (امثال القرآن)، تهیه و تنظیم: علیان نژادی، ابوالقاسم، ص270، انتشارات نسل جوان، چاپ اول، 1378شمسی. [5] . حج،73. [6] . تفسیر نمونه، ج14،ص188. [7] . تاریخ اسلام، ص 83. [8] . نجم،27. [9] . انبیاء، 26. [10] . تاریخ اسلام، ص85. [11] . یونس،18. [12] .زمر،3 [13] مائده،35 یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی‌ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ منبع: www.islamquest.net
آیا این که بت پرستان، بت ها را خدا نمی دانستند بلکه آنها را نماد و چهره خدای مورد نظرخود می دانستند اشکال بت پرستی را برطرف می کند؟
شرح پرسش:
اینکه در قدیم اجسامی را بعنوان بت عبادت می کردند، آیا بعنوان تندیس و نمادی از یک قدرت ماورایی بوده و آن بت چهره خدای موردنظرشان را یادآوری می کرده؟ در اینصورت آنها سنگ و چوب را نمی پرستیدند، بلکه قدرتی متافیزیکی را عبادت می کردند. در این مورد راهنمایی فرمایید.
پاسخ:
پاسخ اجمالی:
از نظر اسلام خالق هستی، الله است و تدبیر همه امور جهان تنها در دست اوست.پرستش نیز مخصوص ذات باری تعالی است و همه اقسام بت پرستی، یک نوع تحریف در عقیده خداپرستی است .اصولاً هر موجودی را که انسان تکیه گاه خود در برابر خدا قرار دهد و سرنوشت خود را در دست او و وابسته به او بداند "بت" او محسوب می شود.
انسان های جاهل بت های خود را از سنگ، چوب، فلز و حتّی از مواد خوراکی می ساختند و آن را می پرستیدند. و حلّ مشکلات خود را از آنها می خواستند.
از نظر اسلام بت پرستی در هر شکلی که باشد شرک و کفر است؛ حتی اگر بت ها را نه به عنوان خالق و مدبر جهان بلکه به عنوان تندیس و نمادی از قدرت متافیزیکی خدا و نزدیک کننده به او پرستش نمایند، از آنجا که پرستش و عبادت غیر خداست، شرک است. در صدر اسلام عده ای از بت پرستان با چنین بهانه هایی کار خود را توجیه می کردند که قرآن در جواب آنان می فرماید:" آگاه باشید که دین خالص از آن خداست، و آنها که غیر خدا را اولیای خود قرار دادند و دلیلشان این بود که: (اینها را نمی پرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند)، خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داوری می کند خداوند آن کس را که دروغگو و کفرانکننده است هرگز هدایت نمی کند! "
پاسخ تفصیلی:
در تمام جهان هستی، جز خدای یکتایی که سرچشمه تمام هستی ها و منبع و اصل تمام کمالات است، هیچ کس و هیچ چیز شایسته عبادت و پرستش و بندگی نیست.
در منطق قرآن، بت و بت پرستی مفهومی بسیار وسیع تر از خدایان ساختگی از سنگ و چوب و فلزات دارد. هر موجودی را که انسان تکیه گاه خود در برابر خدا قرار دهد و سرنوشت خود را در دست او و وابسته به او بداند "بت" او محسوب می شود.[1]
پرستش غیر خدا به هر شکلی که باشد بت پرستی و محکوم و مذموم است. زیرا بت پرستی، یک نوع تحریف در عقیده خداپرستی است، عقیده ای که جزء فطرت و سرشت انسان است. به عبارت دیگر بت پرستی در تضاد بافطرت و سرشت همه انسان ها و سرچشمه آن، جهل و نادانی بت پرستان است. جهل به خداوند و ذات پاک و بی مانند او از یک طرف و جهل به علل اصلی حوادث جهان از سوی دیگر و جهل به حقیقت و ماهیت جهان ماوراء طبیعت و کوتاهی فکر از درک مسائل غیر حسّی از جانب سوّم، دست به دست هم داده و در طول تاریخ، سرچشمه بت پرستی شده است. و گرنه چگونه یک انسان آگاه و فهمیده، آگاه به خدا و صفات او، آگاه از علل حوادث، آگاه از جهان طبیعت و ماوراء طبیعت ممکن است قطعه سنگی را فی المثل از کوه جدا کند، قسمتی از آن را در ساختمان منزل، و یا پله های خانه مصرف کند، و قسمت دیگری را معبودی سازد و در برابر آن سجده نماید و مقدّرات خویش را به او بسپارد؟![2]
انسان به مقتضای سرشت و خلقت خویش،همواره متوجه نیروی ما فوق طبیعت بوده است، این سرشت، با استدلال های روشنی از نظام هستی که نشان دهنده وجود یک مبدأ عالم و قادر بوده است، تأیید می شده و انسان از این دو طریق (سرشت و عقل) همیشه کم و بیش با آن مبدأ هستی آشنائی داشته است.اما زمانی که همین انسان در مسیر فطرت و عقل، از نظر خداجوئی رهبری نشود، رو به خدایان ساختگی آورده و در برابر آنها سر تعظیم فرود می آورد، و صفات خدائی را برای آنها قائل می شود. [3]
تا جایی که گاهی انسان های جاهل بت های خود را از سنگ، چوب، فلز و حتّی از مواد خوراکی می ساختند و در برهه ای دیگر خورشید و ماه و بعضی از ستارگان را می پرستیدند. و زمانی ، بعضی از رودخانه ها و دریاچه های مهم مانند رودخانه نیل و دریاچه ساوه را می پرستیدند.[4] و متأسفانه باید گفت در عصر و زمان ما بت پرستی حتی در شکل های زشت تر و قبیح تر مانند پرستش بعضی از حیوانات یا برخی از اندام انسان دیده می شود.
قرآن کریم خطاب به همه بت پرستان می فرماید:( کسانی را که شما غیر از خدا می خوانید، هرگز نمی توانند مگسی بیافرینند هر چند برای این کار اجتماع کنند، و دست به دست یکدیگر بدهند ).[5]
در این آیه ترسیم جالب و گویایی از وضع بت ها، معبودهای ساختگی، و ضعف و ناتوانی آنها، بیان شده است.و بطلان اعتقاد مشرکان را به روشن ترین وجهی آشکار می سازد.
همه بت ها، و همه معبودهای آنها، و حتی همه دانشمندان، متفکران و مخترعان بشر، اگر دست به دست هم بدهند قادر بر آفرینش مگسی نیستند. [6]
بت پرستان، شناخت غلط نسبت به الله و صفات او داشتند؛ آنان ذهنیتی گنگ و مبهم درباره خدای تعالی داشتند.[7] گواه این معنا این است که برای خدا، همسر و فرزند قائل بودند. آنها فرشتگان را دختران خدا می پنداشتند. خداوند در آیات متعددی، این پندار غلط آنها را سخت نکوهش کرده است. از جمله می فرماید:(کسانی که به آخرت ایمان ندارند، فرشتگان را به نام دختران نام گذاری می کنند).[8]
و یا می فرماید:(و (مشرکان) گفتند:خداوند رحمان فرزندی برای خود گرفت! (نه،) او (از داشتن فرزند) منزّه است، بلکه (فرشتگان) بندگان گرامی اند).[9]
و همچنین بت پرستان، برای بت ها نوعی مقام ربوبیت قائل بودند و حلّ مشکلات خود را از آنها می خواستند. در حالی که همچنان که خالق هستی، الله است، تدبیر امور جهان نیز تنها در دست اوست. و بتها موجودات بی جان و فاقد ادراک و اراده اند.[10]
قرآن کریم در این مورد می فرماید:(آنها غیر از خدا، چیزهایی را می پرستند که به آنان نه زیان می رساند و نه سودی و می گویند: اینها شفیعان ما نزد الله هستند! بگو آیا خدا را به چیزی خبر می دهید که نه در آسمان ها سراغ دارد و نه در زمین! او منزّه و برتر است از همتایانی که (برای او) قرار می دهند.)[11]
از نظر اسلام بت پرستی در هر شکلی که باشد شرک و کفر است؛ حتی اگر بت ها را نه به عنوان خالق و مدبر جهان بلکه به عنوان تندیس و نمادی از قدرت متافیزیکی خدا و نزدیک کننده به او پرستش نمایند، از آنجا که پرستش و عبادت غیر خداست شرک است. در صدر اسلام نیز عده ای از بت پرستان با چنین کلماتی کار خود را توجیه می کردند که قرآن مجید در جواب آنان می فرماید:" آگاه باشید که دین خالص از آن خداست، و آنها که غیر خدا را اولیای خود قرار دادند و دلیل شان این بود که: (اینها را نمی پرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند)، خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داوری می کند خداوند آن کس را که دروغگو و کفران کننده است هرگز هدایت نمی کند! "[12]
بنابراین نه تنها پرستش اجسام و اشیاء که حتی پرستش انبیاء و اولیاء الهی (انسان کامل) به عناوینی مانند :جلوه ای از ذات خداوند یا مقرب به پروردگار یا...جایز نیست . و پرستش تنها شایسته ذات باری تعالی است. البته می توان انبیاء و اولیاء الهی و انسان های کامل را به خاطر مقام بالایی که در اثر عبادت و بندگی خالصانه خداوند بدست آورده اند در پیشگاه خداوند وسیله قرار داد چرا که خداوند متعال چنین کاری را جایز شمرده و بدان امر فرموده است:" ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید! [13] ِالبته واضح و روشن است توسل و وسیله قرار دادن غیر از پرستش است . بار دیگر تاکید می کنیم که پرستش تنها مخصوص خدای متعال است.و پرستش و عبودیت برای غیر او به هیچ عنوان جایز نیست.
پی نوشتها:
[1] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 191، با تصرف
[2] . تفسیر نمونه، ج 6،ص 334،با تصرف
[3] . تفسیر نمونه، ج2،ص341.
[4] . مکارم شیرازی، ناصر، مثال های زیبای قرآن (امثال القرآن)، تهیه و تنظیم: علیان نژادی، ابوالقاسم، ص270، انتشارات نسل جوان، چاپ اول، 1378شمسی.
[5] . حج،73.
[6] . تفسیر نمونه، ج14،ص188.
[7] . تاریخ اسلام، ص 83.
[8] . نجم،27.
[9] . انبیاء، 26.
[10] . تاریخ اسلام، ص85.
[11] . یونس،18.
[12] .زمر،3
[13] مائده،35 یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] اگر حضرت آدم (ع ) به عنوان پیامبر خداوند از همان ابتدای خلقت مردم را به خداپرستی و... دعوت نمی کرد پس شروع بت پرستی از کی بود؟
- [سایر] مگر نه این که خداوند در همه جا حاضر است پس چرا نماز به سمت کعبه خوانده می شود؟ آیا این کار به بت پرستی شباهت ندارد؟
- [سایر] با سلام اینکه در قدیم اجسامی را بعنوان بت عبادت میکردند، آیا بعنوان تندیس و نمادی از یک قدرت ماورایی بوده و آن بت چهره خدای موردنظرشان را یادآوری میکرده؟ در اینصورت آنها سنگ و چوب را نمیپرستیدند، بلکه قدرتی متافیزیکی را عبادت میکردند. در این مورد راهنمایی فرمایید.
- [آیت الله علوی گرگانی] با بررسی و دقّت در روایات و کلمات علماء فریقین مییابیم که ملاک حرمت مجسّمه سازی و نقّاشی موارد ذیل است: الف - همانندی به خلق خدا و مثل آفریدههای الهی، آفریدن (یشبهون بخلق الّله) و یا (یضاهؤن خلق الّله) ب - همانندی به خالق و رویارویی با خدا (منّ مثّل مثالاً) و (منّ صوّر صورة) ج - شگفت آور بودن مجسّمه د - همانندی با بت پرستان و مشرکان م - تعظیم و گرامی داشت مجسّمه که در راستای احترام و تکریم هیاکل عبادت و بتهای مورد پرستش مشرکان است با توجّه به این که در حال حاضر هدف سازندگان مجسّمه موارد فوق نیست و با عنایت به این که امروزه تصویرگری به عنوان یک هنر در دنیا مورد طرح و بررسی است و عنوان دیگری به خود گرفته است نظر مبارک حضرتعالی چیست؟
- [سایر] وقتی ما پیامبر و اهل بیتش را تجلی ذات خدا می دانیم و معتقدیم وجودشان چیزی غیر از الله را ندا نمی دهد و این را در جلسه مداحی توضیح می دهیم، پس خواندن شعری به این مضمون نباید اشکال داشته باشد: "عاشقم فارغ ز گمراهی شدم/ شکر حیدر حیدراللهی شدم"؛ چون مطلب را توضیح دادیم و همه می دانند مقصود چیست و ما با مولا علی به الله می رسیم، آن وقت الله پرستی معنای زیبایی پیدا می کند. می خواستم نظر شما را بدانم که آیا باز با توضیح دادن این مطلب، گفتن این اشعار اشکال دارد؟ چنان که از معصومین (ع) روایت شده که نحن اسماء الحسنی.
- [سایر] با سلام دوباره خدمت استاد مرادی: یه سوال دیگه ازتون داشتم میخاستم ببینم ایا کتابی هست که اثبات حقانیت حضرت محمد ص رو کرده باشه ار طریق انجیل؟ اخه این دوست من ادمی بسیار منطقیه که اصلا سریع قانع نمیشه! من دوماه دارم شب و روز بحث دینی باهاش میکنم که تازه اثبات کنم عیسی خدا نیست!عیسی بشره محدوده خدای نامحدود تو محدود جا نمیگیره!!!وجود تو موجود جا نمیگیره!اما هنوزم نتونستم ایشونو نسبت به خدا نبودن عیسی و حقانیت قران وپیامبر قانع کنم. خواهش میکنم شما یه راهنمایی کنید!بخدا من رشتمم تجربیه حتی انسانی ام نبودم که اطلاعات جانبی داشته باشم.هرچی الانم دارم به ایشون میگم از مطالعات اضافیه خودمه. میخواستم ببینم کتابی هست در باره این موارد از علمای ما یا اساتید خودشون که این شکیات ایشون رو برطرف کنه؟البته یه کتاب که یا به انگلیسی باشه یا فرانسه یا عربی.چون ایشون فقط این سه زبونو بلدند. باتشکر فراوان استاد مرادی من واقعا به هیچکسی برای کمک دسترسی ندارم!حتی اساتید دانشگاه الاهیاتم چون من دانشجوشون نیستم نمیتونن برام وقت بزارن خیلی.واقغا ممنون میشم شما راهنماییم کنید.
- [آیت الله اردبیلی] (کهانت) و (تنجیم)(1) اگر به این شکل باشد که برای غیر خداوند، به نحو استقلال یا اشتراک با خداوند، تأثیر قائل شوند، حرام بلکه شرک است، ولی اگر مشیّت خدای متعال را مؤثر مطلق بدانند و پیشبینیهای آنها به نحو حدس و تخمین و =============================================================================== 1 (کاهن) ادّعا میکند که وقایع را به واسطه خبردادن اجنّه وشیاطین یا به واسطه اسباب خفیّه دیگری میفهمد و (منجّم) به وسیله حرکات افلاک و تقارن کواکب از آینده خبر میدهد. مبنی بر این باشد که پروردگار عالم بعضی امور را سبب یا مقارن و هماهنگ بعضی امور دیگر قرار داده و بقیه سببیّت یا تقارن و سلب آن در قبضه قدرت مطلقه او میباشد، اشکال ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] نافلة ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، ئلی ولی نافله عشا را که نماز وُتیره نامیده می شود به نیت اینکه شاید مطلوب خداوند باشد ، می تواند بجا آورد . فضلیت سحر خیزی ونماز شب باید توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسیار مبارکی است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است ، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم )مسلمانان را به بیداری و تهجد د ر آن ترغیب می نمودند ، وقتی است که وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل کمشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند .خداوند در دو جای قرآن ، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد .هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند ، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد ، ثواب بیشتری دارد .برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلی الله غلیه وآله وسلم ) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المؤمنان (علیه السلام ) فرمودند : ( عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ ، بِصلوهِ الّلیلِ ، بِصلوهِ اللّیلِ ) یعنی سه مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار . حضرت صاذق (علیه السلام)فرمودند :( شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤ من در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند ، نشود ، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند .) و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : ( مال دنیا و فرزندان ، زینت زندگی این دنیا و نماز شب ، زینت آخرت است . ) در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است ، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است .که حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمود : ( نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند . ) و نیز فرمودند : ( نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد . )حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود ، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین ، روشنایی می دهند . ) حضرت رضا ( علیه السلام ) فرمودند : ( نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بندة مؤ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند . ) برای د ستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرمودند : ( در سه چیز با سه چیز طمع مکن : 1-در بیداری شب با پرخوردن .2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب .3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران .) کیفیت نماز شب و اما کیفیت نماز شب به این ترتیب است که : هشت رکعت که هر دو رکعت به یک سلام انجام بگیرد به قصد نماز نافلة شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع می خواند و از آن پس یک رکعت به نیت نماز وتر بجا می آورد و بهتر این است که قنوت نماز وتر را به این ترتیب بجا بیاورد : 1- دعای فرج را که عبارت از این دعا است : لا اله الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین بخواند . 2-هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه .بعد از آن 70مرتبه بگوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه .پس از آن 300مرتبه بگوید : العفو . سپس برای چهل مؤمن دعا کند ( به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد ، مثلاً بگوید : خداوندا! فلانی را بیامرز ) .از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمة قنوت 7مرتبه بگوید : هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ . فضیلت نماز جعفر طیار نماز جعفر طیار ، دارای ثواب و فضیلت بسیار است و بر اساس روایاتی که از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم ) رسیده است تاثیر زیادی در بخشیده شدن گناهان انسان دارد . حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمودند : ( روزی که قلعة خیبر ، دژ محکم یهودانی که در برابر پیشرفت اسلام جوان ، سنگ اندازی می کردند و هر روز نقشه ای می کشیدند و تر فندهایی برای متوقف ساختن ، بلکه بر انداختن نظام اسلامی ، طرح می کردند به دست سپاه اسلام فتح شد ، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستی جمعی از مسلمانان که در نتیجة فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محیطی آزاد به اقامه مراسم دین قیام کنند و هم به تبلیغ اسلام پرداخته ، درخت دین را در آن سر زمین بنشانند ، مسافرت کرده بود مراجعت کرد .حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) از شنیدن این جریان بسیار خرسند گردید و فرمود : ( والله ما ادری بایهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خیبر ) . قسم به خداوند از این دو جریانی که امروز برای ما پیش آمده است نمی دانم برای کدام یک بیشتر خشنود باشم ، آیا برای فتح خیبر یا برای بازگشت جعفر ؟ و از جای خود برخاست و جعفر را به آغوش کشید و میان دو چشم وی را بوسید و فرمود هدیه ای به تو بدهم .چون این کلام را مسلمانان شنیدند افراد بسیاری در میان جمع گرد آمدند و چنین فکر می کردندکه این هدیه طلا ونقرة قابل توجهی خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند : ( چهار رکعت نماز به تو تعلیم می دهم اگر بتوانی در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستی در هر ماه یک مرتبه و اگر نتوانستی در هر سال یک مرتبه بخوان ، خداوند متعال گناهانی را که ما بین آن دو نماز انجام گرفته باشد می آمرزد .سپس آن را بیان فرمود و توضیح آن به این ترتیب است : چهار رکعت است به تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد سورة (اذا زلزلت ) و در رکعت دوم بعد از سورة ( و العادیات) و در رکعت سوم پس از حمد ، سورة ( اذا جاء نصرالله ) و در رکعت چهارم بعد از حمد سورة ( قل هو الله احد) و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه می گوید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه می گوید و چون سر از رکوع بر می دارد ده مرتبه و در سجدة دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پیش از اینکه برخیزد ، ده مرتبه می گوید و هر چهار رکعت را به همین تر تیب می خواند که مجموعاً 300مرتبه می شود . اگر نتواند این سوره ها را بخواند بجای آنها هم سورة قل هو الله احد را بخواند ، ثواب و فضیلت این نماز را بدست می آورد .خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است ، ولی بهترین اوقات آن در روز جمعه هنگامی است که آفتاب در سطح زمین گسترش یافته باشد .علمای بزرگ اسلام و صلحای روزگار در این وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند .نماز های مستحبی غیر از اینها نیز بسیار است به کتاب مفاتیح الجنان و غیر آن مراجعه بفرمایید . وقت نافله های یومیه