آیا مردم زمان پیامبر اکرم (ص) در جهل بودند، یا به کمال رسیده بودند؟
شرح پرسش: اگر مردم زمان پیامبر برای آمدن دین اسلام آمادگی کافی داشتند و طبق فرمایش شما به کمال رسیده بودند، چرا می گویید که مردم آن زمان در جهل به سر می بردند؟ پاسخ اجمالی: نکته اساسی در مورد خاتمیت پیامبر اکرم یکی این است که ظرفیت وجودی پیامبر اکرم از دیگر انبیا برای دریافت دین کامل بیشتر بوده است؛ و دیگر این که خداوند این امتیاز را به امت پیامبر خاتم داده است که در میان آنها اهل بیت علیهم السلام را قرار داده که توان دریافت و نگه داری دین کامل را دارند. اما در مورد کل امت آنچه مورد ادعا است این است که جوامع انسانی در هنگام بعثت دوره های خامی و ناتوانی فکری خود را گذرانیده و برای به دست آوردن کمال انسانیت آماده بودند؛ نه این که به کمال رسیده بودند. می توان وجود برخی اوصاف پسندیده در میان اعراب زمان جاهلی و بخصوص فرزندان عدنان (یعنی فرزندان حضرت اسماعیل و حضرت ابراهیم (ع) )را شاهد و گواهی برای این آمادگی روحی دانست؛ اوصافی مانند: سخاوت و مهمان نوازی، نگهداری امانت و خیانت نکردن در آن، وفاداری به پیمان ها، فداکاری در راه عقیده، داشتن حافظه های نیرومندی برای حفظ اشعار و خطبه ها و... هر چند وجود یک رشته فساد اخلاقی و عقیدتی در میان آنها مانع بروز و فعلیت کمالات آنها شده بود و اگر روزنه ای از غیب به روی آنان باز نمی شد به طور مسلم طومار حیات انسانی آنها در هم پیچیده می شد. پاسخ تفصیلی: نکته اساسی در مورد خاتمیت پیامبر اکرم یکی این است که ظرفیت وجودی پیامبر اکرم از دیگر انبیا برای دریافت دین کامل بیشتر بوده است؛ و دیگر این که خداوند این امتیاز را به امت پیامبر خاتم داده است که در میان آنها اهل بیت علیهم السلام را قرار داده که توان دریافت و نگه داری دین کامل را دارند. اما در مورد کل امت آنچه مورد ادعا است این است که جوامع انسانی در هنگام بعثت دوره های خامی و ناتوانی فکری خود را گذرانیده و برای به دست آوردن کمال انسانیت آماده بودند؛ نه این که به کمال رسیده بودند. به بیان دیگر؛ این درِ رستگاری و سعادت، هنگامی بر روی جهانیان گشوده شد که جوامع انسانی، دوره های خامی و ناتوانی فکری خود را می گذرانید و برای به دست آوردن کمال انسانیت کاملاً آماده بود و شایستگی دریافت معارف و مطالب عالی و بلند پایه الاهی و به کار بستن آنها را به دست آورده بودند. [1] می توان وجود برخی اوصاف پسندیده در میان اعراب زمان جاهلی و بخصوص فرزندان عدنان (یعنی فرزندان حضرت اسماعیل و حضرت ابراهیم (ع) ) را شاهد و گواهی برای این آمادگی روحی دانست؛ اوصافی مانند: سخاوت و مهمان نوازی، نگهداری امانت و خیانت نکردن در آن، وفاداری به پیمان ها، فداکاری در راه عقیده، داشتن حافظه های نیرومندی برای حفظ اشعار و خطبه ها و [2] ... هر چند وجود یک رشته فساد اخلاقی و عقیدتی در میان آنها مانع بروز و فعلیت کمالات آنها شده بود و اگر روزنه ای از غیب به روی آنان باز نمی شد به طور مسلم طومار حیات انسانی آنها در هم پیچیده می شد. حضرت علی (ع) می فرماید: (خداوند، محمد (ص) را بیم دهنده جهانیان، و امین وحی و کتاب خود، مبعوث نمود. و شما گروه عرب در بدترین آئین و بدترین جاها بسر می بردید. در میان سنگلاخ ها و مارهای کر ( که از هیچ صدائی نمی رمیدند ) اقامت داشتید. آب های لجن را می آشامیدید و غذاهای خشن ( مانند آرد هسته خرما و سوسمار) می خوردید و خون یکدیگر را می ریختید و از خویشاوندان دوری می کردید، بتها در میان شما سر پا بود، از گناهان اجتناب نمی نمودید). [3] پی نوشتها: [1]. طباطبائی، سید محمد حسین، آموزش دین، ص26، جمع آوری و تنظیم: آیت اللهی، سید مهدی، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، 1385. [2]. سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص10، نشر مشعر، چاپ الهادی، چاپ ششم، 1375. [3]. نهج البلاغه، خطبه 26، با ترجمه و شرح: فیض الاسلام، سید علینقی، انتشارات فقیه، چاپخانه امیر، چاپ دوم، 1376. منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

آیا مردم زمان پیامبر اکرم (ص) در جهل بودند، یا به کمال رسیده بودند؟


پاسخ:

شرح پرسش:
اگر مردم زمان پیامبر برای آمدن دین اسلام آمادگی کافی داشتند و طبق فرمایش شما به کمال رسیده بودند، چرا می گویید که مردم آن زمان در جهل به سر می بردند؟

پاسخ اجمالی:
نکته اساسی در مورد خاتمیت پیامبر اکرم یکی این است که ظرفیت وجودی پیامبر اکرم از دیگر انبیا برای دریافت دین کامل بیشتر بوده است؛ و دیگر این که خداوند این امتیاز را به امت پیامبر خاتم داده است که در میان آنها اهل بیت علیهم السلام را قرار داده که توان دریافت و نگه داری دین کامل را دارند. اما در مورد کل امت آنچه مورد ادعا است این است که جوامع انسانی در هنگام بعثت دوره های خامی و ناتوانی فکری خود را گذرانیده و برای به دست آوردن کمال انسانیت آماده بودند؛ نه این که به کمال رسیده بودند.
می توان وجود برخی اوصاف پسندیده در میان اعراب زمان جاهلی و بخصوص فرزندان عدنان (یعنی فرزندان حضرت اسماعیل و حضرت ابراهیم (ع) )را شاهد و گواهی برای این آمادگی روحی دانست؛ اوصافی مانند: سخاوت و مهمان نوازی، نگهداری امانت و خیانت نکردن در آن، وفاداری به پیمان ها، فداکاری در راه عقیده، داشتن حافظه های نیرومندی برای حفظ اشعار و خطبه ها و...
هر چند وجود یک رشته فساد اخلاقی و عقیدتی در میان آنها مانع بروز و فعلیت کمالات آنها شده بود و اگر روزنه ای از غیب به روی آنان باز نمی شد به طور مسلم طومار حیات انسانی آنها در هم پیچیده می شد.

پاسخ تفصیلی:
نکته اساسی در مورد خاتمیت پیامبر اکرم یکی این است که ظرفیت وجودی پیامبر اکرم از دیگر انبیا برای دریافت دین کامل بیشتر بوده است؛ و دیگر این که خداوند این امتیاز را به امت پیامبر خاتم داده است که در میان آنها اهل بیت علیهم السلام را قرار داده که توان دریافت و نگه داری دین کامل را دارند.
اما در مورد کل امت آنچه مورد ادعا است این است که جوامع انسانی در هنگام بعثت دوره های خامی و ناتوانی فکری خود را گذرانیده و برای به دست آوردن کمال انسانیت آماده بودند؛ نه این که به کمال رسیده بودند. به بیان دیگر؛ این درِ رستگاری و سعادت، هنگامی بر روی جهانیان گشوده شد که جوامع انسانی، دوره های خامی و ناتوانی فکری خود را می گذرانید و برای به دست آوردن کمال انسانیت کاملاً آماده بود و شایستگی دریافت معارف و مطالب عالی و بلند پایه الاهی و به کار بستن آنها را به دست آورده بودند. [1]
می توان وجود برخی اوصاف پسندیده در میان اعراب زمان جاهلی و بخصوص فرزندان عدنان (یعنی فرزندان حضرت اسماعیل و حضرت ابراهیم (ع) ) را شاهد و گواهی برای این آمادگی روحی دانست؛ اوصافی مانند: سخاوت و مهمان نوازی، نگهداری امانت و خیانت نکردن در آن، وفاداری به پیمان ها، فداکاری در راه عقیده، داشتن حافظه های نیرومندی برای حفظ اشعار و خطبه ها و [2] ...
هر چند وجود یک رشته فساد اخلاقی و عقیدتی در میان آنها مانع بروز و فعلیت کمالات آنها شده بود و اگر روزنه ای از غیب به روی آنان باز نمی شد به طور مسلم طومار حیات انسانی آنها در هم پیچیده می شد.
حضرت علی (ع) می فرماید: (خداوند، محمد (ص) را بیم دهنده جهانیان، و امین وحی و کتاب خود، مبعوث نمود. و شما گروه عرب در بدترین آئین و بدترین جاها بسر می بردید. در میان سنگلاخ ها و مارهای کر ( که از هیچ صدائی نمی رمیدند ) اقامت داشتید. آب های لجن را می آشامیدید و غذاهای خشن ( مانند آرد هسته خرما و سوسمار) می خوردید و خون یکدیگر را می ریختید و از خویشاوندان دوری می کردید، بتها در میان شما سر پا بود، از گناهان اجتناب نمی نمودید). [3]

پی نوشتها:
[1]. طباطبائی، سید محمد حسین، آموزش دین، ص26، جمع آوری و تنظیم: آیت اللهی، سید مهدی، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، 1385.
[2]. سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص10، نشر مشعر، چاپ الهادی، چاپ ششم، 1375.
[3]. نهج البلاغه، خطبه 26، با ترجمه و شرح: فیض الاسلام، سید علینقی، انتشارات فقیه، چاپخانه امیر، چاپ دوم، 1376.
منبع: www.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین