درباره خیانت یهودا به عیسی (ع) و نحوه رفتار یهودا با برادرش یوسف (ع)مطالبی را بیان نمایید.
پاسخ اجمالی: با توجه به پرسش خلاصه ای از زندگی این دو نفر را ارائه می کنیم. الف. یهودا پسر یعقوب او کسی است که در مقابل پیشنهاد قتل و تبعید یوسف از طرف برادرانش مخالفت نموده و گفت: اگر اصرار دارید کاری کنید یوسف را نکشید، او را در قعر چاهی بیفکنید (به گونه‌ای که سالم بماند). و همچنین پس از افکندن یوسف به چاه به سر چاه آمد و از برادرش دل جویی نموده و در تمام حالات می‌گریست. وی برای بردن بنیامین نزد یوسف به پدرش عهدی سپرد که بنیامین را سالم به وی برگرداند. و در نهایت پیراهن یوسف را به پدرش رساند که موجب شادی و شفای او شد هم چنان که پیراهن خونین یوسف را نیز او به پدر رسانده بود. ب. یهودا شاگرد حضرت مسیح یهودا از مردم جلیلیه و یکی از شاگردان حضرت عیسی (ع) بود ، اما فرجام زندگی او روشن نیست، هم چنان که در اناجیل معروف نیز پایان زندگی وی واضح نیست بنابر نقلی چهره و زبانش به عیسی شباهت داشت. او خود را با پولی به اسرائیلیان فروخت، خدا او را در چهره و نطق، شبیه عیسی نمود، سپس سپاهیان، او را گرفته و بستند و او هر چه می‌گفت من عیسی نیستم، یهودا هستم! او را می‌زدند و مسخره می‌کردند. پاسخ تفصیلی: این دو یهودا نسبت و ارتباطی با هم ندارند، بلکه تنها تشابه اسمی دارند، امّا با توجه به پرسش خلاصه ای از زندگی این دو نفر را بیان می کنیم. الف. یهودا پسر یعقوب یعقوب ابتداء با دختر خاله خود به نام لیا دختر لیّان ازدواج کرد و از او شش پسر آورد: 1- روئیل 2- شمعون 3- لاوی 4- یهودا 5- ریالون 6- یشجر. سپس لیا وفات کرد، یعقوب با خواهر او به نام راحیل ازدواج نمود که او هم دختر خاله یعقوب بود و از او دو پسر آورد: 7- یوسف 8- بن یامین که کوچکترین پسران یعقوب بودند. و دو کنیز داشت به نام های زلفة و بلهة و از این دو چهار پسر آورد 9- داون (داود- خ ل) 10- تفتالی 11- حاد 12- واشر، دوازده پسر. [1] در این جا به چند مورد اساسی از زندگی یهودا اشاره می کنیم. 1. نبوت در نسل لاوی بن یعقوب و پادشاهی در فرزندان (یهودا) بن یعقوب و به قولی در نسل یوسف بن یعقوب بود.[2] 2. برخی نیز گفتند: یهود به "یهودا" که بزرگترین پسران حضرت یعقوب بود منسوب هستند.[3] 3. زمانی که برادران حضرت یوسف پیشنهاد قتل و تبعید او در یک سرزمین دور دست را داده بودند در میان برادران یک نفر بود که از همه باهوش تر، و یا با وجدان تر بود، به همین دلیل با طرح قتل و تبعید یوسف در یک سرزمین دور دست که بیم هلاکت در آن بود، مخالفت نمود و طرح سومی را ارائه نمود و گفت: "اگر اصرار دارید کاری کنید، یوسف را نکشید، بلکه او را در قعر چاهی بیفکنید (به گونه‌ای که سالم بماند) تا بعضی از رهگذران و قافله‌ها او را بیابند و با خود ببرند" و از چشم ما و پدر دور شود، قرآن می فرماید: (قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ لا تَقْتُلُوا یُوسُفَ وَ أَلْقُوهُ فِی غَیابَتِ الْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَةِ إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِینَ).[4] بدون شک قصد این پیشنهاد کننده آن نبوده که یوسف را آن چنان در چاه سرنگون سازند که نابود شود، بلکه هدف این بود که در نهان گاه چاه قرار گیرد تا سالم به دست قافله ‌ها برسد. از جمله "إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِینَ" چنین استفاده می‌شود که این گوینده حتی این پیشنهاد را به صورت یک پیشنهاد قطعی مطرح نکرد، شاید ترجیح می‌داد که اصلاً نقشه‌ای بر ضد یوسف طرح نشود. البته این که چنین پیشنهادی از طرف کدامین برادر یوسف، طرح شد، در میان مفسّران گفتگو است، بعضی گفته‌اند نام او" روبین" بود، که از همه باهوشتر محسوب می‌شد، و بعضی" یهودا" و بعضی" لاوی" را نام برده‌اند.[5] 4. پس از ربوده شدن یوسف توسط برادرانش حضرت یعقوب شب را در بالای بلندی که بر آن صحرا مشرف بود با دختر خود به سر برد. از این طرف برادران را خواب ربود، لکن یهودا بیدار بود و فرصت یافته به سر چاه آمد صدا زد: ای برادر! مرده‌ای یا زنده. یوسف گفت: کیستی که حال غریبان می پرسی. گفت: منم یهودا برادرجان، حال تو چگونه است؟ یوسف گریان شد و گفت نه در روی زمین از زندگانم نه در زیر زمین از رفتگان. یهودا بسیار گریست. یوسف گفت: سفارش می کنم که وقتی به خانه رسیدید مرا فراموش نکنید. در تمام احوال یهودا می‌گریست، به صدای او برادران بیدار شدند، او را سرزنش و ملامت نموده خواستند سنگ به چاه اندازند، یهودا نگذاشت، عاقبت سنگی به سر چاه انداخته روانه شهر شدند.[6] 5. زمانی که یوسف به برادرانش گفت: ما شما را جاسوس تشخیص داده‌ایم، و شما را رها نمی‌کنیم تا برادر کوچک ترتان را بیاورید، آن وقت شما را در آن چه ادعا می‌کنید تصدیق نمائیم، فرزندان یعقوب سه روز زندانی شدند، آن گاه احضارشان کرده از میان ایشان شمعون را گرفته در پیش روی ایشان، کنده و زنجیر کرد و در زندان نگه داشت، سپس به بقیه اجازه مراجعت داد تا برادر کوچک تر را بیاورند. یوسف دستور داد تا خورجین هایشان را پر از گندم نموده پول هر کدامشان را هم در خورجینش گذاشتند، فرزندان یعقوب به کنعان بازگشته جریان را به پدر گفتند پدر از دادن بنیامین خودداری کرد و گفت: شما می‌خواهید فرزندان مرا نابود کنید، یوسف را نابود کردید، شمعون را نابود کردید، حالا نوبت بنیامین است؟ چنین چیزی ابداً نخواهد شد. چرا شما به آن مرد گفتید که ما برادری کوچک تر از خود نزد پدر داریم؟ گفتند: آخر او از ما و از کسان ما پرسش نمود و گفت: آیا پدرتان زنده است؟ آیا برادر دیگری هم دارید؟ ما هم ناگزیر جواب دادیم، ما چه می‌دانستیم که اگر بفهمد برادر کوچکتری داریم او را از ما مطالبه می‌کند؟ این کشمکش میان یعقوب و فرزندان هم چنان ادامه داشت تا آن که یهودا به پدر عهد و میثاقی سپرد که بنیامین را سالم برایش برگرداند، در این موقع یعقوب اجازه داد بنیامین را ببرند، و دستور داد تا از بهترین هدایای سرزمین کنعان نیز برای عزیز مصر برده و همیان های پول را هم که او برگردانیده دوباره ببرند، فرزندان نیز چنین کردند.[7] 6. پس از آن که برادران یوسف وی را شناختند، بنا به قولی یهودا به یوسف گفت: ای یوسف پیراهن خون آلود تو را پیش پدر برده‌ام، حال پیراهنت را به من ده تا ببرم شاید که فرح و شادی این، تدارک آن را بنماید. یوسف پیراهن را به او داد و دویست راحله با ما یحتاج سفر به آنها تسلیم نمود، از مصر به طرف کنعان روانه شدند. در مجمع نقل نموده که یهودا موافقت کاروان ننمود، هفت قرص نان برداشته سر و پای برهنه به طرف کنعان روی نهاد، و مسافت میان کنعان و مصر هشتاد فرسخ بود.[8] ب. یهودا شاگرد حضرت مسیح در انجیل لوقا باب ششم اسامی دوازده نفر که حضرت عیسی (ع) از شاگردان خویش انتخاب‌ کرد بدین قرار است: 1. پطرس، 2. اندریاس، 3. یعقوب، 4. یوحنا، 5. فیلپس، 6. برتولما، 7. متی، 8. توماء، 9. یعقوب بن حلفی، 10. شمعون، 11. یهودا برادر یعقوب، 12. یهودای اسخر یوطی(خائن).[9] در مورد "یهودا" شاگرد حضرت عیسی (ع) دیدگاه های متفاوتی وجود دارد که به برخی ار آنها اشاره می کنیم. 1. برخی می گویند: یهودا از مردم جلیلیه و چهره و زبانش به عیسی شباهت داشت. آن چه در انجیل برنابا فصل 115 و 116 آمده، این است: (چون سپاهیان با یهودا به محل مسیح نزدیک شدند، او داخل غرفه‌ای شد و یهودا پشت سر او خود را به غرفه رساند و در را گشود. مسیح از آنجا صعود کرد و خدا یهودا را در چهره و نطق شبیه عیسی کرد چنان که بر شاگردان هم که از خواب بیدار شده بودند مشتبه شد و او را معلّم خطاب کردند، سپس سپاهیان او را گرفته و بستند و او هر چه می‌گفت من عیسی نیستم، یهودا هستم! او را می‌زدند و مسخره می‌کردند)،[10] بنابر این شخص دستگیر و مصلوب شده همان شاگرد مسیح، یهودا بود که خود را با پولی به اسرائیلیان فروخت و جای عیسی را به آنان نشان داد. جرج سایل از قدمای مسیحی نیز نقل کرده که یهودا شبیه به عیسی بود و او را با عیسی اشتباه کردند.[11] 2. در اناجیل معروف پایان زندگی یهودا واضح نیست. الف. در انجیل متی 27، چنین آمده است: (در آن هنگام چون یهودای تسلیم کننده او دید که بر او فتوی دادند پشیمان شده سی پاره نقره را به رؤسای کهنه و مشایخ ردّ کرده گفت: گناه کردم که خون بی گناهی را تسلیم نمودم. گفتند ما را چه، خود دانی. پس آن نقره را در هیکل انداخته روانه شد و رفته خود را خفه کرد). ب. در اعمال رسولان 1: 18 چنین ذکر شده: (... پس او از اجرت ظلم خود زمینی خریده بر وی در افتاده از میان پاره شد و تمامی امعایش ریخت) در اناجیل دیگر خبری از سرنوشت یهودا نیامده است.[12] پی نوشتها: [1]. طیب، سید عبد الحسین‌، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌7، ص 157، انتشارات اسلام، تهران، 1378 ش‌. [2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مترجمان، ج ‌3، ص 80، انتشارات فراهانی‌، تهران، 1360 ش.‌ [3]. نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، ج‌1، ص 151، انتشارات اسلامیه‌، تهران، 1398 ق،‌ اما در این که یهودا بزرگ ترین پسر حضرت یعقوب بود یا روئیل اختلاف هست. [4] . یوسف، 10. [5]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌9، ص 324، دار الکتب الإسلامیة، تهران‌، چاپ اول ، 1374 ش.‌ [6]. حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، ج ‌6، ص 185، انتشارات میقات‌، تهران چاپ اول، 1363 ش.‌ [7]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، موسوی همدانی، محمد باقر، ج‌11، ص 362، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ مدرسین حوزه علمیه قم‌، چاپ پنجم ، 1374 ش‌.‌ [8]. تفسیر اثنا عشری، ج‌6، ص: 290. [9]. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر أحسن الحدیث، ج‌2، ص 86 و 87، بنیاد بعثت‌، تهران، چاپ سوم، 1377 ش‌. [10]. طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، ج ‌5، ص: 156، ناشر: شرکت سهامی انتشار، تهران، چاپ چهارم، 1362 ش.‌ [11]. همان، ج ‌5، ص 156. [12]. همان، ج ‌5، ص 156. منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

درباره خیانت یهودا به عیسی (ع) و نحوه رفتار یهودا با برادرش یوسف (ع)مطالبی را بیان نمایید.


پاسخ:

پاسخ اجمالی:
با توجه به پرسش خلاصه ای از زندگی این دو نفر را ارائه می کنیم.
الف. یهودا پسر یعقوب
او کسی است که در مقابل پیشنهاد قتل و تبعید یوسف از طرف برادرانش مخالفت نموده و گفت: اگر اصرار دارید کاری کنید یوسف را نکشید، او را در قعر چاهی بیفکنید (به گونه‌ای که سالم بماند).
و همچنین پس از افکندن یوسف به چاه به سر چاه آمد و از برادرش دل جویی نموده و در تمام حالات می‌گریست.
وی برای بردن بنیامین نزد یوسف به پدرش عهدی سپرد که بنیامین را سالم به وی برگرداند.
و در نهایت پیراهن یوسف را به پدرش رساند که موجب شادی و شفای او شد هم چنان که پیراهن خونین یوسف را نیز او به پدر رسانده بود.
ب. یهودا شاگرد حضرت مسیح
یهودا از مردم جلیلیه و یکی از شاگردان حضرت عیسی (ع) بود ، اما فرجام زندگی او روشن نیست، هم چنان که در اناجیل معروف نیز پایان زندگی وی واضح نیست بنابر نقلی چهره و زبانش به عیسی شباهت داشت. او خود را با پولی به اسرائیلیان فروخت، خدا او را در چهره و نطق، شبیه عیسی نمود، سپس سپاهیان، او را گرفته و بستند و او هر چه می‌گفت من عیسی نیستم، یهودا هستم! او را می‌زدند و مسخره می‌کردند.

پاسخ تفصیلی:
این دو یهودا نسبت و ارتباطی با هم ندارند، بلکه تنها تشابه اسمی دارند، امّا با توجه به پرسش خلاصه ای از زندگی این دو نفر را بیان می کنیم.
الف. یهودا پسر یعقوب
یعقوب ابتداء با دختر خاله خود به نام لیا دختر لیّان ازدواج کرد و از او شش پسر آورد: 1- روئیل 2- شمعون 3- لاوی 4- یهودا 5- ریالون 6- یشجر. سپس لیا وفات کرد، یعقوب با خواهر او به نام راحیل ازدواج نمود که او هم دختر خاله یعقوب بود و از او دو پسر آورد: 7- یوسف 8- بن یامین که کوچکترین پسران یعقوب بودند. و دو کنیز داشت به نام های زلفة و بلهة و از این دو چهار پسر آورد 9- داون (داود- خ ل) 10- تفتالی 11- حاد 12- واشر، دوازده پسر. [1]
در این جا به چند مورد اساسی از زندگی یهودا اشاره می کنیم.
1. نبوت در نسل لاوی بن یعقوب و پادشاهی در فرزندان (یهودا) بن یعقوب و به قولی در نسل یوسف بن یعقوب بود.[2]
2. برخی نیز گفتند: یهود به "یهودا" که بزرگترین پسران حضرت یعقوب بود منسوب هستند.[3]
3. زمانی که برادران حضرت یوسف پیشنهاد قتل و تبعید او در یک سرزمین دور دست را داده بودند در میان برادران یک نفر بود که از همه باهوش تر، و یا با وجدان تر بود، به همین دلیل با طرح قتل و تبعید یوسف در یک سرزمین دور دست که بیم هلاکت در آن بود، مخالفت نمود و طرح سومی را ارائه نمود و گفت: "اگر اصرار دارید کاری کنید، یوسف را نکشید، بلکه او را در قعر چاهی بیفکنید (به گونه‌ای که سالم بماند) تا بعضی از رهگذران و قافله‌ها او را بیابند و با خود ببرند" و از چشم ما و پدر دور شود، قرآن می فرماید: (قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ لا تَقْتُلُوا یُوسُفَ وَ أَلْقُوهُ فِی غَیابَتِ الْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَةِ إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِینَ).[4]
بدون شک قصد این پیشنهاد کننده آن نبوده که یوسف را آن چنان در چاه سرنگون سازند که نابود شود، بلکه هدف این بود که در نهان گاه چاه قرار گیرد تا سالم به دست قافله ‌ها برسد.
از جمله "إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِینَ" چنین استفاده می‌شود که این گوینده حتی این پیشنهاد را به صورت یک پیشنهاد قطعی مطرح نکرد، شاید ترجیح می‌داد که اصلاً نقشه‌ای بر ضد یوسف طرح نشود.
البته این که چنین پیشنهادی از طرف کدامین برادر یوسف، طرح شد، در میان مفسّران گفتگو است، بعضی گفته‌اند نام او" روبین" بود، که از همه باهوشتر محسوب می‌شد، و بعضی" یهودا" و بعضی" لاوی" را نام برده‌اند.[5]
4. پس از ربوده شدن یوسف توسط برادرانش حضرت یعقوب شب را در بالای بلندی که بر آن صحرا مشرف بود با دختر خود به سر برد. از این طرف برادران را خواب ربود، لکن یهودا بیدار بود و فرصت یافته به سر چاه آمد صدا زد: ای برادر! مرده‌ای یا زنده. یوسف گفت: کیستی که حال غریبان می پرسی. گفت: منم یهودا برادرجان، حال تو چگونه است؟ یوسف گریان شد و گفت نه در روی زمین از زندگانم نه در زیر زمین از رفتگان. یهودا بسیار گریست. یوسف گفت: سفارش می کنم که وقتی به خانه رسیدید مرا فراموش نکنید.
در تمام احوال یهودا می‌گریست، به صدای او برادران بیدار شدند، او را سرزنش و ملامت نموده خواستند سنگ به چاه اندازند، یهودا نگذاشت، عاقبت سنگی به سر چاه انداخته روانه شهر شدند.[6]
5. زمانی که یوسف به برادرانش گفت: ما شما را جاسوس تشخیص داده‌ایم، و شما را رها نمی‌کنیم تا برادر کوچک ترتان را بیاورید، آن وقت شما را در آن چه ادعا می‌کنید تصدیق نمائیم، فرزندان یعقوب سه روز زندانی شدند، آن گاه احضارشان کرده از میان ایشان شمعون را گرفته در پیش روی ایشان، کنده و زنجیر کرد و در زندان نگه داشت، سپس به بقیه اجازه مراجعت داد تا برادر کوچک تر را بیاورند. یوسف دستور داد تا خورجین هایشان را پر از گندم نموده پول هر کدامشان را هم در خورجینش گذاشتند، فرزندان یعقوب به کنعان بازگشته جریان را به پدر گفتند پدر از دادن بنیامین خودداری کرد و گفت: شما می‌خواهید فرزندان مرا نابود کنید، یوسف را نابود کردید، شمعون را نابود کردید، حالا نوبت بنیامین است؟ چنین چیزی ابداً نخواهد شد. چرا شما به آن مرد گفتید که ما برادری کوچک تر از خود نزد پدر داریم؟ گفتند: آخر او از ما و از کسان ما پرسش نمود و گفت: آیا پدرتان زنده است؟ آیا برادر دیگری هم دارید؟ ما هم ناگزیر جواب دادیم، ما چه می‌دانستیم که اگر بفهمد برادر کوچکتری داریم او را از ما مطالبه می‌کند؟ این کشمکش میان یعقوب و فرزندان هم چنان ادامه داشت تا آن که یهودا به پدر عهد و میثاقی سپرد که بنیامین را سالم برایش برگرداند، در این موقع یعقوب اجازه داد بنیامین را ببرند، و دستور داد تا از بهترین هدایای سرزمین کنعان نیز برای عزیز مصر برده و همیان های پول را هم که او برگردانیده دوباره ببرند، فرزندان نیز چنین کردند.[7]
6. پس از آن که برادران یوسف وی را شناختند، بنا به قولی یهودا به یوسف گفت: ای یوسف پیراهن خون آلود تو را پیش پدر برده‌ام، حال پیراهنت را به من ده تا ببرم شاید که فرح و شادی این، تدارک آن را بنماید. یوسف پیراهن را به او داد و دویست راحله با ما یحتاج سفر به آنها تسلیم نمود، از مصر به طرف کنعان روانه شدند. در مجمع نقل نموده که یهودا موافقت کاروان ننمود، هفت قرص نان برداشته سر و پای برهنه به طرف کنعان روی نهاد، و مسافت میان کنعان و مصر هشتاد فرسخ بود.[8]
ب. یهودا شاگرد حضرت مسیح
در انجیل لوقا باب ششم اسامی دوازده نفر که حضرت عیسی (ع) از شاگردان خویش انتخاب‌ کرد بدین قرار است: 1. پطرس، 2. اندریاس، 3. یعقوب، 4. یوحنا، 5. فیلپس، 6. برتولما، 7. متی، 8. توماء، 9. یعقوب بن حلفی، 10. شمعون، 11. یهودا برادر یعقوب، 12. یهودای اسخر یوطی(خائن).[9]
در مورد "یهودا" شاگرد حضرت عیسی (ع) دیدگاه های متفاوتی وجود دارد که به برخی ار آنها اشاره می کنیم.
1. برخی می گویند: یهودا از مردم جلیلیه و چهره و زبانش به عیسی شباهت داشت. آن چه در انجیل برنابا فصل 115 و 116 آمده، این است: (چون سپاهیان با یهودا به محل مسیح نزدیک شدند، او داخل غرفه‌ای شد و یهودا پشت سر او خود را به غرفه رساند و در را گشود. مسیح از آنجا صعود کرد و خدا یهودا را در چهره و نطق شبیه عیسی کرد چنان که بر شاگردان هم که از خواب بیدار شده بودند مشتبه شد و او را معلّم خطاب کردند، سپس سپاهیان او را گرفته و بستند و او هر چه می‌گفت من عیسی نیستم، یهودا هستم! او را می‌زدند و مسخره می‌کردند)،[10] بنابر این شخص دستگیر و مصلوب شده همان شاگرد مسیح، یهودا بود که خود را با پولی به اسرائیلیان فروخت و جای عیسی را به آنان نشان داد. جرج سایل از قدمای مسیحی نیز نقل کرده که یهودا شبیه به عیسی بود و او را با عیسی اشتباه کردند.[11]
2. در اناجیل معروف پایان زندگی یهودا واضح نیست.
الف. در انجیل متی 27، چنین آمده است: (در آن هنگام چون یهودای تسلیم کننده او دید که بر او فتوی دادند پشیمان شده سی پاره نقره را به رؤسای کهنه و مشایخ ردّ کرده گفت: گناه کردم که خون بی گناهی را تسلیم نمودم. گفتند ما را چه، خود دانی. پس آن نقره را در هیکل انداخته روانه شد و رفته خود را خفه کرد).
ب. در اعمال رسولان 1: 18 چنین ذکر شده: (... پس او از اجرت ظلم خود زمینی خریده بر وی در افتاده از میان پاره شد و تمامی امعایش ریخت) در اناجیل دیگر خبری از سرنوشت یهودا نیامده است.[12]

پی نوشتها:
[1]. طیب، سید عبد الحسین‌، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌7، ص 157، انتشارات اسلام، تهران، 1378 ش‌.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مترجمان، ج ‌3، ص 80، انتشارات فراهانی‌، تهران، 1360 ش.‌
[3]. نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، ج‌1، ص 151، انتشارات اسلامیه‌، تهران، 1398 ق،‌ اما در این که یهودا بزرگ ترین پسر حضرت یعقوب بود یا روئیل اختلاف هست.
[4] . یوسف، 10.
[5]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌9، ص 324، دار الکتب الإسلامیة، تهران‌، چاپ اول ، 1374 ش.‌
[6]. حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، ج ‌6، ص 185، انتشارات میقات‌، تهران چاپ اول، 1363 ش.‌
[7]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، موسوی همدانی، محمد باقر، ج‌11، ص 362، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ مدرسین حوزه علمیه قم‌، چاپ پنجم ، 1374 ش‌.‌
[8]. تفسیر اثنا عشری، ج‌6، ص: 290.
[9]. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر أحسن الحدیث، ج‌2، ص 86 و 87، بنیاد بعثت‌، تهران، چاپ سوم، 1377 ش‌.
[10]. طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، ج ‌5، ص: 156، ناشر: شرکت سهامی انتشار، تهران، چاپ چهارم، 1362 ش.‌
[11]. همان، ج ‌5، ص 156.
[12]. همان، ج ‌5، ص 156.
منبع: www.islamquest.net





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین