پاسخ اجمالی: این روایت؛ مربوط به مجازاتهای استدراجی خداوند در دنیا است که یکی از سنتهای الهی در مقابله با بدکاران است. به این معنا که آنها هرچه بد میکنند نعمت بیشتر مییابند و خود نمیدانند که این نعمتها به منظور غوطهور نمودن ایشان در لذت و کامرانی‌ است تا به تدریج استعداد هدایت را از دست میدهند و زمانی فرا میرسد که تمام فرصتها از آنها گرفته میشود. و این از دو حال خارج نیست، یا این نعمتها باعث تنبّه و بیداریشان میشود که در این حال برنامه (هدایت الهی) عملی شده، و یا اینکه بر غرور و بی خبریشان میافزاید. یکی از موارد آزمایش الهی در (ما ابتَلَی اللّه ُ أحَدا بمِثلِ الإملاءِ لَهُ) بیان شده است؛ یعنی خدای تعالی به وسیله مهلت و فرصت دادن به انسان در زندگی که یکی از نعمتهای بزرگ الهی است، او را مورد آزمایش و امتحان قرار میدهد. که در نهایت به سود افراد با ایمان تمام خواهد شد؛ چون آنها این فرصت و هشدار را درک کرده و اقدام به اصلاح انحرافات احتمالی خویش مینمایند، اما اگر به شخصی فرصت داده شده و هشداری به او نرسد، او در دریای غفلت غوطهور شده و ناگهان بدون هشدار قبلی با عذاب نهایی مواجه خواهد شد. پاسخ تفصیلی: امام علی(ع) میفرماید: (کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ وَ مَا ابْتَلَی اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَه)؛[1]‌ چه بسیارند کسانی که بهوسیله نعمت، غافلگیر میشوند و بهخاطر پردهپوشی خدا بر گناهان خود مغرور میگردند و بر اثر تعریف و تمجید از آنان فریب میخورند و خداوند هیچکس را به چیزی مانند (مهلت دادن) آزمایش نکرده است. به طور کلی؛ هر گاه بندهای در دنیا مرتکب گناهی شود از باب مکافات در دنیا، خداوند او را به یکی از دو شکل عقوبت میکند: الف. مجازات تأدیبی: اگر شخص، مؤمن باشد و خداوند خیر او را بخواهد او را دچار گرفتاری مینماید[2] تا به خود آمده و از اشتباه خود دست بردارد و توبه کند. چنانکه امام صادق(ع) میفرماید: (همانا خداوند هرگاه خیر بندهای را بخواهد به هنگامی که گناهی انجام میدهد او را گوشمالی میدهد تا به یاد توبه و طلب آمرزش بیفتد).[3] ب. مجازات استدراجی: چنانچه انسانی به جهت گناهان زیاد توفیق عنایت و توجه خداوند را از دست بدهد، خداوند او را رها میسازد، نعمت خود را بر او ارزانی میدارد تا سرگرم دنیا شود و توبه و استغفار را فراموش نماید و روز بروز در گناه و گمراهی خود بیشتر فرو رود. چنانکه امام صادق(ع) میفرماید: (و هنگامی که خداوند شرّ بندهای را [بر اثر اعمالش] بخواهد موقعی که گناهی میکند نعمتی به او میبخشد تا استغفار را فراموش نماید و به آن ادامه دهد، همانطور که قرآن کریم در اینباره میفرماید: و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمیدانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد[4]).[5] روایت مورد پرسش؛ مربوط به مجازاتهای استدراجی خداوند در دنیا است؛[6] استدراج، عبارت از آن است که شخص به تدریج و درجه درجه گرفتار شود، یکی از سنتهای الهی در مقابله با بدکاران استدراج است. به این معنا که آنها هر چه بد میکنند نعمت بیشتر مییابند و خود نمیدانند که این نعمتها به منظور غوطهور نمودن ایشان در لذت و کامرانی‌ است تا به تدریج استعداد هدایت را از دست میدهند و زمانی فرا میرسد که تمام فرصتها از آنها گرفته میشود. و این از دو حال خارج نیست، یا این نعمتها باعث تنبّه و بیداریشان میشود، که در این حال برنامه (هدایت الهی) عملی شده، و یا اینکه بر غرور و بی خبریشان میافزاید در این صورت مجازاتشان به هنگام رسیدن به آخرین مرحله، دردناکتر است.[7] همانطور که در حدیثی از امام حسین(ع) میخوانیم: (استدراج در نعمت و غافلگیر کردن خداوند این است که به بندهاش نعمت فراوان میدهد و توفیق شکرگزاری را از او سلب میکند [ و ناگهان به زمین میخورد و همه چیز را از دست میدهد]).[8] در سخن امام علی(ع)، از اموری که خداوند بدان وسیله بندگانش را میآزماید، چهار مورد بیان شده است: 1. نیکی و احسان با انواع نعمتها نسبت به بندهاش. 2. پوشاندن نافرمانی و گناه او. 3. خوشگویی و مدح و ستایش مردم نسبت به او. 4. به تأخیر انداختن مدّت و مهلت و فرصت دادن به او.[9] (مَا ابْتَلَی اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَه) بنابراین، (استدراج) گاهی با دادن نعمت و ثروت است و گاهی با پردهپوشی از گناهان ‌و مخفی کردن معایب انسان که او را به خود مغرور سازد و گمان کند که خداوند او را خیلی دوست دارد. و گاهی نیز نام او را به نیکی بر سر زبانها انداخته و اینچنین مفتون جایگاه خود میشود و گاهی با دادن فرصت و مهلت در زندگی که در همه این موارد انسان از استغفار و توبه غافل میشود. از آنجایی که نتیجه آزمون به وسیله این اموری که در حقیقت همه آنها نعمتاند، یا شکر و سپاس است و یا کفران و ناسپاسی، چنانکه خدای متعال میفرماید: (و هنگامی که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا میآورم یا کفران میکنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر میکند؛ و هر کس کفران نماید (به زیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنیّ و کریم است!)[10] و سپاسگزاری همان نتیجه خوب و مطلوب بالذّات است که خداوند به شخص متنعّم که از طریق سپاسگزاری اولین نعمت، مورد آزمایش قرار گرفته است، هشدار میدهد که چه بسا او به وسیله همین نعمت، اندک اندک به عذاب کشیده شود. بنابراین، شایسته است که از آن غفلت نورزد، و همچنین خداوند آن شخص را که به سبب نعمت دوم مورد آزمایش قرار گرفته، توجّه داده است که بسیاری از اوقات این نعمت، باعث غرور و خودخواهی او نسبت به خدا شده، و شخص از پیشامد ناگوار خود را در امان میبیند و در نتیجه گرفتار معاصی میگردد. و در مورد سوّم توجّه داده است بر اینکه آن نعمت، گاهی باعث شرّ و فساد نسبت به او است و همچنین باعث منصرف ساختن وی از شکر خدا و مبتلا شدن او به خودبینی، و در مورد چهارم (مَا ابْتَلَی اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَه) توجّه داده است بر اینکه نعمت فرصت و مهلت به انسان در زندگی، بالاترین نعمتی است که خدای تعالی وی را با آن آزمایش میکند.[11] همچنین با توجه به این قسمت از حدیث میتوان گفت: کاستیها و مصیبتهایی مانند از دست دادن نزدیکان، اموال، سلامتی و .... که در زندگی پدیدار میشود نوعی هشدار به انسانها است که در نهایت به سود افراد با ایمان تمام خواهد شد؛ چون آنها این فرصت و هشدار را درک کرده و اقدام به اصلاح انحرافات احتمالی خویش مینمایند، اما اگر به شخصی فرصت داده شده و هشداری به او نرسد، او در دریای غفلت غوطهور شده و ناگهان بدون هشدار قبلی با عذاب نهایی مواجه خواهد شد. این قسمت از حدیث، در واقع، بیانی از این آیه است: ([آری،] هنگامی که [اندرزها سودی نبخشید، و] آنچه را به آنها یادآوری شده بود فراموش کردند، درهای همه چیز [از نعمتها] را به روی آنها گشودیم تا [کاملاً] خوشحال شدند [و دل به آن بستند] ناگهان آنها را گرفتیم [و سخت مجازات کردیم] در این هنگام، همگی مأیوس شدند [و درهای امید به روی آنها بسته شد]).[12] پی نوشتها: [1]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق و مصحح: صالح، صبحی، حکمت 116، ص 489، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق. [2]. ر.ک:islamquest.net/fa/archive/question/fa22162 ؛ islamquest.net/fa/archive/question/fa4980 ؛ islamquest.net/fa/archive/question/fa9252. [3]. (إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَةٍ وَ یُذَکِّرُهُ الِاسْتِغْفَار)؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‌2، ص 452، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. [4]. اعراف، 182. [5]. (وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِیُنْسِیَهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ یَتَمَادَی بِهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعَاصِی)؛ الکافی، ج ‌2، ص 452. [6]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق و مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل،‌ ج ‌18، ص 281، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، 1404ق؛ هاشمی خویی، میرزا حبیب الله، حسن زاده آملی، حسن، کمرهای، محمد باقر، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، محقق و مصحح: میانجی، ابراهیم‌، ج ‌21، ص 178، مکتبة الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1400ق. [7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌7، ص 32 – 33، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ آقا جمال خوانساری، محمد، شرح بر غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح: حسینی ارموی محدث، جلالالدین، ج ‌4، ص 550، دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1366ش. [8]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 246، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1404ق. [9]. ابن میثم بحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 303، دفتر نشر الکتاب، بیجا، چاپ دوم، 1362ش. [10]. نمل، 40. [11]. ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 304. [12]. انعام، 44. منبع: www.islamquest.net
این سخن امام علی(ع) که هیچ آزمایشی دشوارتر از مهلت دادن به انسانها نمی باشد، به چه معنا است؟
پاسخ اجمالی:
این روایت؛ مربوط به مجازاتهای استدراجی خداوند در دنیا است که یکی از سنتهای الهی در مقابله با بدکاران است. به این معنا که آنها هرچه بد میکنند نعمت بیشتر مییابند و خود نمیدانند که این نعمتها به منظور غوطهور نمودن ایشان در لذت و کامرانی است تا به تدریج استعداد هدایت را از دست میدهند و زمانی فرا میرسد که تمام فرصتها از آنها گرفته میشود. و این از دو حال خارج نیست، یا این نعمتها باعث تنبّه و بیداریشان میشود که در این حال برنامه (هدایت الهی) عملی شده، و یا اینکه بر غرور و بی خبریشان میافزاید.
یکی از موارد آزمایش الهی در (ما ابتَلَی اللّه ُ أحَدا بمِثلِ الإملاءِ لَهُ) بیان شده است؛ یعنی خدای تعالی به وسیله مهلت و فرصت دادن به انسان در زندگی که یکی از نعمتهای بزرگ الهی است، او را مورد آزمایش و امتحان قرار میدهد. که در نهایت به سود افراد با ایمان تمام خواهد شد؛ چون آنها این فرصت و هشدار را درک کرده و اقدام به اصلاح انحرافات احتمالی خویش مینمایند، اما اگر به شخصی فرصت داده شده و هشداری به او نرسد، او در دریای غفلت غوطهور شده و ناگهان بدون هشدار قبلی با عذاب نهایی مواجه خواهد شد.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(ع) میفرماید: (کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ وَ مَا ابْتَلَی اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَه)؛[1] چه بسیارند کسانی که بهوسیله نعمت، غافلگیر میشوند و بهخاطر پردهپوشی خدا بر گناهان خود مغرور میگردند و بر اثر تعریف و تمجید از آنان فریب میخورند و خداوند هیچکس را به چیزی مانند (مهلت دادن) آزمایش نکرده است.
به طور کلی؛ هر گاه بندهای در دنیا مرتکب گناهی شود از باب مکافات در دنیا، خداوند او را به یکی از دو شکل عقوبت میکند:
الف. مجازات تأدیبی: اگر شخص، مؤمن باشد و خداوند خیر او را بخواهد او را دچار گرفتاری مینماید[2] تا به خود آمده و از اشتباه خود دست بردارد و توبه کند. چنانکه امام صادق(ع) میفرماید: (همانا خداوند هرگاه خیر بندهای را بخواهد به هنگامی که گناهی انجام میدهد او را گوشمالی میدهد تا به یاد توبه و طلب آمرزش بیفتد).[3]
ب. مجازات استدراجی: چنانچه انسانی به جهت گناهان زیاد توفیق عنایت و توجه خداوند را از دست بدهد، خداوند او را رها میسازد، نعمت خود را بر او ارزانی میدارد تا سرگرم دنیا شود و توبه و استغفار را فراموش نماید و روز بروز در گناه و گمراهی خود بیشتر فرو رود. چنانکه امام صادق(ع) میفرماید: (و هنگامی که خداوند شرّ بندهای را [بر اثر اعمالش] بخواهد موقعی که گناهی میکند نعمتی به او میبخشد تا استغفار را فراموش نماید و به آن ادامه دهد، همانطور که قرآن کریم در اینباره میفرماید: و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمیدانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد[4]).[5]
روایت مورد پرسش؛ مربوط به مجازاتهای استدراجی خداوند در دنیا است؛[6] استدراج، عبارت از آن است که شخص به تدریج و درجه درجه گرفتار شود، یکی از سنتهای الهی در مقابله با بدکاران استدراج است. به این معنا که آنها هر چه بد میکنند نعمت بیشتر مییابند و خود نمیدانند که این نعمتها به منظور غوطهور نمودن ایشان در لذت و کامرانی است تا به تدریج استعداد هدایت را از دست میدهند و زمانی فرا میرسد که تمام فرصتها از آنها گرفته میشود. و این از دو حال خارج نیست، یا این نعمتها باعث تنبّه و بیداریشان میشود، که در این حال برنامه (هدایت الهی) عملی شده، و یا اینکه بر غرور و بی خبریشان میافزاید در این صورت مجازاتشان به هنگام رسیدن به آخرین مرحله، دردناکتر است.[7] همانطور که در حدیثی از امام حسین(ع) میخوانیم: (استدراج در نعمت و غافلگیر کردن خداوند این است که به بندهاش نعمت فراوان میدهد و توفیق شکرگزاری را از او سلب میکند [ و ناگهان به زمین میخورد و همه چیز را از دست میدهد]).[8]
در سخن امام علی(ع)، از اموری که خداوند بدان وسیله بندگانش را میآزماید، چهار مورد بیان شده است:
1. نیکی و احسان با انواع نعمتها نسبت به بندهاش.
2. پوشاندن نافرمانی و گناه او.
3. خوشگویی و مدح و ستایش مردم نسبت به او.
4. به تأخیر انداختن مدّت و مهلت و فرصت دادن به او.[9] (مَا ابْتَلَی اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَه)
بنابراین، (استدراج) گاهی با دادن نعمت و ثروت است و گاهی با پردهپوشی از گناهان و مخفی کردن معایب انسان که او را به خود مغرور سازد و گمان کند که خداوند او را خیلی دوست دارد. و گاهی نیز نام او را به نیکی بر سر زبانها انداخته و اینچنین مفتون جایگاه خود میشود و گاهی با دادن فرصت و مهلت در زندگی که در همه این موارد انسان از استغفار و توبه غافل میشود.
از آنجایی که نتیجه آزمون به وسیله این اموری که در حقیقت همه آنها نعمتاند، یا شکر و سپاس است و یا کفران و ناسپاسی، چنانکه خدای متعال میفرماید: (و هنگامی که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا میآورم یا کفران میکنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر میکند؛ و هر کس کفران نماید (به زیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنیّ و کریم است!)[10] و سپاسگزاری همان نتیجه خوب و مطلوب بالذّات است که خداوند به شخص متنعّم که از طریق سپاسگزاری اولین نعمت، مورد آزمایش قرار گرفته است، هشدار میدهد که چه بسا او به وسیله همین نعمت، اندک اندک به عذاب کشیده شود. بنابراین، شایسته است که از آن غفلت نورزد، و همچنین خداوند آن شخص را که به سبب نعمت دوم مورد آزمایش قرار گرفته، توجّه داده است که بسیاری از اوقات این نعمت، باعث غرور و خودخواهی او نسبت به خدا شده، و شخص از پیشامد ناگوار خود را در امان میبیند و در نتیجه گرفتار معاصی میگردد. و در مورد سوّم توجّه داده است بر اینکه آن نعمت، گاهی باعث شرّ و فساد نسبت به او است و همچنین باعث منصرف ساختن وی از شکر خدا و مبتلا شدن او به خودبینی، و در مورد چهارم (مَا ابْتَلَی اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَه) توجّه داده است بر اینکه نعمت فرصت و مهلت به انسان در زندگی، بالاترین نعمتی است که خدای تعالی وی را با آن آزمایش میکند.[11]
همچنین با توجه به این قسمت از حدیث میتوان گفت: کاستیها و مصیبتهایی مانند از دست دادن نزدیکان، اموال، سلامتی و .... که در زندگی پدیدار میشود نوعی هشدار به انسانها است که در نهایت به سود افراد با ایمان تمام خواهد شد؛ چون آنها این فرصت و هشدار را درک کرده و اقدام به اصلاح انحرافات احتمالی خویش مینمایند، اما اگر به شخصی فرصت داده شده و هشداری به او نرسد، او در دریای غفلت غوطهور شده و ناگهان بدون هشدار قبلی با عذاب نهایی مواجه خواهد شد. این قسمت از حدیث، در واقع، بیانی از این آیه است: ([آری،] هنگامی که [اندرزها سودی نبخشید، و] آنچه را به آنها یادآوری شده بود فراموش کردند، درهای همه چیز [از نعمتها] را به روی آنها گشودیم تا [کاملاً] خوشحال شدند [و دل به آن بستند] ناگهان آنها را گرفتیم [و سخت مجازات کردیم] در این هنگام، همگی مأیوس شدند [و درهای امید به روی آنها بسته شد]).[12]
پی نوشتها:
[1]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق و مصحح: صالح، صبحی، حکمت 116، ص 489، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[2]. ر.ک:islamquest.net/fa/archive/question/fa22162
؛ islamquest.net/fa/archive/question/fa4980
؛ islamquest.net/fa/archive/question/fa9252.
[3]. (إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَةٍ وَ یُذَکِّرُهُ الِاسْتِغْفَار)؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 452، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. اعراف، 182.
[5]. (وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَةٍ لِیُنْسِیَهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ یَتَمَادَی بِهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعَاصِی)؛ الکافی، ج 2، ص 452.
[6]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق و مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 18، ص 281، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، 1404ق؛ هاشمی خویی، میرزا حبیب الله، حسن زاده آملی، حسن، کمرهای، محمد باقر، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، محقق و مصحح: میانجی، ابراهیم، ج 21، ص 178، مکتبة الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1400ق.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 7، ص 32 – 33، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ آقا جمال خوانساری، محمد، شرح بر غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح: حسینی ارموی محدث، جلالالدین، ج 4، ص 550، دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1366ش.
[8]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 246، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
[9]. ابن میثم بحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 303، دفتر نشر الکتاب، بیجا، چاپ دوم، 1362ش.
[10]. نمل، 40.
[11]. ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 304.
[12]. انعام، 44.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] آیا این سخن صحیح است که حقیقت حضرت علی (ع) ازلی است؟
- [سایر] آیا این سخن صحیح است که حقیقت حضرت علی (ع) ازلی است؟
- [سایر] سخن ابن اثیر در تاریخ خود راجع به فداکاری حضرت علی (ع) در جنگ احد چیست؟
- [سایر] آیا این حدیث صحیح است که: از هر سه قاضی یک نفر به بهشت میرود، و آیا این سخن امیرالمومنین علی(ع) است؟!
- [سایر] سخن پیامبران، امام علی، امام حسن و امام سجاد(ع) در مورد مظلومیت و شهادت امام حسین(ع) و یارانشان در روز عاشورا چه بود؟ عربی و فارسی آنرا میخواستم.
- [سایر] چه فرقی است میان سخن امام علی(ع) با ابوبکر که می گفتند ما را از خلافت معذور بدارید؟
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید؛ امام علی(ع) در وصیت به فرزندش انسانها را در آموزشگاه زندگی به چه محتاج میداند؟
- [سایر] امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندش امام حسن (ع) چه سفارشهایی میفرمایند؟
- [سایر] چرا حدود صد سال قبر امیرالمومنین علی(ع) مخفی بود؟
- [سایر] چرا اسم امام حسین(ع) را حسین گذاشتند؟ چرا اسم امام علی(ع) را علی گذاشتند؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.