چه فرقی است میان سخن امام علی(ع) با ابوبکر که می گفتند ما را از خلافت معذور بدارید؟
بعضی ها می گویند نظیر آنچه در مورد خلیفه اول گفته شده که از مردم می خواست بیعت خود را باز پس بگیرند چون بهترین آنها نیست، در مورد علی(علیه السلام)نیز در همین نهج البلاغه آمده است که بعد از قتل عثمان به مردم چنین فرمود: (دَعُونی وَ الْتَمِسُوا غَیْری... وَ اِنْ تَرَکْتُمُونی فَاَنا کَاَحَدِکُمْ وَ لَعَلّی اَسْمَعُکُمْ وَ اَطْوَعُکُمْ لِمَنْ وَ لَّیْتُمُوهُ اَمْرَکُمْ وَ اَنَا لَکُمْ وزیراً خَیْر لَکُمْ مِنّی اَمیراً); (مرا واگذارید و به سراغ دیگری بروید... و اگر مرا رها کنید همچون یکی از شما هستم و شاید من شنواتر و مطیع تر از شما نسبت به کسی که او را برای حکومت انتخاب می کنید باشم; و من وزیر و مشاور شما باشم برای شما بهتر از آن است که امیر و رهبرتان گردم). در این جا (ابن ابی الحدید) سخنی دارد و ما هم سخنی، سخن او این است که می گوید: (شیعه امامیّه از این ایراد پاسخ گفته اند که میان گفتار (ابوبکر) و این گفتار (علی)(ع) تفاوت بسیار است. ابوبکر گفت من بهترین شما نیستم بنابراین صلاحیت برای خلافت ندارم زیرا خلیفه باید از همه، صالح تر باشد ولی علی(ع) هرگز چنین سخنی را نگفت او نمی خواست با پذیرش خلافت، فتنه جویان فتنه برپا کنند).(1) سپس ابن ابی الحدید می افزاید: (این سخن در صورتی صحیح است که افضلیت، شرط امامت باشد (اشاره به این که ممکن است کسی بگوید لازم نیست امام افضل باشد، سخنی که منطق و عقل آن را هرگز نمی پسندد و گفتن آن مایه شرمندگی است)). ولی ما می گوییم مطلب فراتر از این است. اگر در همان خطبه 92 که به آن استدلال کرده اند دقّت کنیم و تعبیراتی که در میان این جمله ها وجود دارد و در مقام استدلال حذف شده است در نظر بگیریم، دلیل گفتار علی(علیه السلام)بسیار روشن می شود. او با صراحت می فرماید: (فَاِنّا مُستَقْبِلُونَ اَمْراً لَهُ وُجُوه وَ اَلْوان لا تَقُومُ لَهُ الْقُلُوبُ وَ لا تَثْبُتُ عَلَیْهِ الْعُقُولُ); (این که می گویم مرا رها کنید و به سراغ دیگری بروید برای این است که ما به استقبال چیزی می رویم که چهره مختلف و جهات گوناگونی دارد. دلها در برابر آن استوار و عقلها ثابت نمی ماند) (اشاره به این که در دستورات اسلام و تعالیم پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)در طول این مدّت تغییراتی داده شده که من ناچارم دست به اصلاحات انقلابی بزنم و با مخالفتهای گروهی از شما روبه رو شوم) آن گاه می افزاید: (وَ اِنَّ الآفاقَ قَدْ اَغامَتْ وَ الْمحَجَّةَ قَدْ تَنَکَّرَتْ); (چرا که چهره آفاق (حقیقت) را ابرهای تیره فرا گرفته و راه مستقیم حق، گم شده و ناشناخته مانده است). سپس با صراحت جمله ای را بیان می کند که جان مطلب در آن است، می فرماید: (وَاعْلَمُوا اَنّی اِنْ اَجَبْتُکُمْ رَکِبْتُ بِکُمْ ما اَعْلَمُ وَلَمْ اُصْغَ اِلی قَوْلِ الْقائِلِ وَعَتْبِ الْعاتِبِ); (بدانید اگر من دعوت شما را بپذیرم طبق آنچه می دانم با شما رفتار می کنم و به سخن این و آن و سرزنش سرزنش کنندگان گوش فرا نخواهم داد) (بنابراین، بیعت با من برای شما بسیار سنگین است اگر آمادگی ندارید به سراغ دیگری بروید). شاهد این که امام علی(ع) افضلیت را در امر خلافت لازم و واجب می شمرد، این است که در خطبه دیگری می فرماید: (اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ اَحَقَّ النّاسِ بِهذَا الاَمْرِ اَقْواهُمْ عَلَیْهِ وَ اَعْلَمُهُمْ بِاَمْرِ اللهِ فیهِ); (ای مردم شایسته ترین مردم برای امامت و خلافت نیرومندترین آنها نسبت به آن و آگاهترین مردم نسبت به اوامر الهی است).(2) بنابراین مقایسه کلام امام علی(ع) با آنچه از ابوبکر نقل شده به اصطلاح قیاس مع الفارق است زیرا هیچ شباهتی در میان این دو کلام نیست. این سخن را با گفتار دیگری که (ابن ابی الحدید) در مقام توجیه کلام خلیفه اوّل آورده است پایان می دهیم. او می گوید: (آنهایی که افضلیت را در امامت شرط نمی دانند نه تنها در مورد این روایت مشکلی ندارند بلکه آن را به کلی از دلایل اعتقاد خود می شمرند که خلیفه اوّل گفته است من به امامت انتخاب شده ام در حالی که بهترین شما نیستم. و آنها که روایت اَقِیْلُونی را پذیرفته اند گفته اند: این سخن جدّی نبوده است و هدف این بود که مردم را بیازماید و ببیند تا چه اندازه با او موافق یا مخالف، دوست یا دشمن هستند).(3) سستی این گونه توجیهات برکسی پوشیده نیست چرا که اعتراف هرکسی را باید بر معنای واقعی آن حمل کرد و توجیه، نیاز به قرینه روشنی دارد که در این جا وجود ندارد و به تعبیری دیگر: این اعتراف در هر محکمه ای به عنوان یک اعتراف واقعی پذیرفته می شود و هیچ عذری در مقابل آن پذیرفته نیست مگر این که با مدرک روشنی همراه باشد.(4) پی نوشتها: (1) . شرح ابن ابی الحدید ، جلد 1، صفحه 169. (2) . نهج البلاغه ، خطبه 173. (3) . شرح ابن ابی الحدید ، جلد 1، صفحه 169. (4) . پیام امام علی (ع) ، جلد 1، ص 342. منبع:سایت انوار طاها
عنوان سوال:

چه فرقی است میان سخن امام علی(ع) با ابوبکر که می گفتند ما را از خلافت معذور بدارید؟


پاسخ:

بعضی ها می گویند نظیر آنچه در مورد خلیفه اول گفته شده که از مردم می خواست بیعت خود را باز پس بگیرند چون بهترین آنها نیست، در مورد علی(علیه السلام)نیز در همین نهج البلاغه آمده است که بعد از قتل عثمان به مردم چنین فرمود: (دَعُونی وَ الْتَمِسُوا غَیْری... وَ اِنْ تَرَکْتُمُونی فَاَنا کَاَحَدِکُمْ وَ لَعَلّی اَسْمَعُکُمْ وَ اَطْوَعُکُمْ لِمَنْ وَ لَّیْتُمُوهُ اَمْرَکُمْ وَ اَنَا لَکُمْ وزیراً خَیْر لَکُمْ مِنّی اَمیراً); (مرا واگذارید و به سراغ دیگری بروید... و اگر مرا رها کنید همچون یکی از شما هستم و شاید من شنواتر و مطیع تر از شما نسبت به کسی که او را برای حکومت انتخاب می کنید باشم; و من وزیر و مشاور شما باشم برای شما بهتر از آن است که امیر و رهبرتان گردم).
در این جا (ابن ابی الحدید) سخنی دارد و ما هم سخنی، سخن او این است که می گوید: (شیعه امامیّه از این ایراد پاسخ گفته اند که میان گفتار (ابوبکر) و این گفتار (علی)(ع) تفاوت بسیار است. ابوبکر گفت من بهترین شما نیستم بنابراین صلاحیت برای خلافت ندارم زیرا خلیفه باید از همه، صالح تر باشد ولی علی(ع) هرگز چنین سخنی را نگفت او نمی خواست با پذیرش خلافت، فتنه جویان فتنه برپا کنند).(1)
سپس ابن ابی الحدید می افزاید: (این سخن در صورتی صحیح است که افضلیت، شرط امامت باشد (اشاره به این که ممکن است کسی بگوید لازم نیست امام افضل باشد، سخنی که منطق و عقل آن را هرگز نمی پسندد و گفتن آن مایه شرمندگی است)).
ولی ما می گوییم مطلب فراتر از این است. اگر در همان خطبه 92 که به آن استدلال کرده اند دقّت کنیم و تعبیراتی که در میان این جمله ها وجود دارد و در مقام استدلال حذف شده است در نظر بگیریم، دلیل گفتار علی(علیه السلام)بسیار روشن می شود. او با صراحت می فرماید: (فَاِنّا مُستَقْبِلُونَ اَمْراً لَهُ وُجُوه وَ اَلْوان لا تَقُومُ لَهُ الْقُلُوبُ وَ لا تَثْبُتُ عَلَیْهِ الْعُقُولُ); (این که می گویم مرا رها کنید و به سراغ دیگری بروید برای این است که ما به استقبال چیزی می رویم که چهره مختلف و جهات گوناگونی دارد. دلها در برابر آن استوار و عقلها ثابت نمی ماند) (اشاره به این که در دستورات اسلام و تعالیم پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)در طول این مدّت تغییراتی داده شده که من ناچارم دست به اصلاحات انقلابی بزنم و با مخالفتهای گروهی از شما روبه رو شوم) آن گاه می افزاید: (وَ اِنَّ الآفاقَ قَدْ اَغامَتْ وَ الْمحَجَّةَ قَدْ تَنَکَّرَتْ); (چرا که چهره آفاق (حقیقت) را ابرهای تیره فرا گرفته و راه مستقیم حق، گم شده و ناشناخته مانده است).
سپس با صراحت جمله ای را بیان می کند که جان مطلب در آن است، می فرماید: (وَاعْلَمُوا اَنّی اِنْ اَجَبْتُکُمْ رَکِبْتُ بِکُمْ ما اَعْلَمُ وَلَمْ اُصْغَ اِلی قَوْلِ الْقائِلِ وَعَتْبِ الْعاتِبِ); (بدانید اگر من دعوت شما را بپذیرم طبق آنچه می دانم با شما رفتار می کنم و به سخن این و آن و سرزنش سرزنش کنندگان گوش فرا نخواهم داد) (بنابراین، بیعت با من برای شما بسیار سنگین است اگر آمادگی ندارید به سراغ دیگری بروید).
شاهد این که امام علی(ع) افضلیت را در امر خلافت لازم و واجب می شمرد، این است که در خطبه دیگری می فرماید: (اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ اَحَقَّ النّاسِ بِهذَا الاَمْرِ اَقْواهُمْ عَلَیْهِ وَ اَعْلَمُهُمْ بِاَمْرِ اللهِ فیهِ); (ای مردم شایسته ترین مردم برای امامت و خلافت نیرومندترین آنها نسبت به آن و آگاهترین مردم نسبت به اوامر الهی است).(2)
بنابراین مقایسه کلام امام علی(ع) با آنچه از ابوبکر نقل شده به اصطلاح قیاس مع الفارق است زیرا هیچ شباهتی در میان این دو کلام نیست.
این سخن را با گفتار دیگری که (ابن ابی الحدید) در مقام توجیه کلام خلیفه اوّل آورده است پایان می دهیم. او می گوید: (آنهایی که افضلیت را در امامت شرط نمی دانند نه تنها در مورد این روایت مشکلی ندارند بلکه آن را به کلی از دلایل اعتقاد خود می شمرند که خلیفه اوّل گفته است من به امامت انتخاب شده ام در حالی که بهترین شما نیستم. و آنها که روایت اَقِیْلُونی را پذیرفته اند گفته اند: این سخن جدّی نبوده است و هدف این بود که مردم را بیازماید و ببیند تا چه اندازه با او موافق یا مخالف، دوست یا دشمن هستند).(3)
سستی این گونه توجیهات برکسی پوشیده نیست چرا که اعتراف هرکسی را باید بر معنای واقعی آن حمل کرد و توجیه، نیاز به قرینه روشنی دارد که در این جا وجود ندارد و به تعبیری دیگر: این اعتراف در هر محکمه ای به عنوان یک اعتراف واقعی پذیرفته می شود و هیچ عذری در مقابل آن پذیرفته نیست مگر این که با مدرک روشنی همراه باشد.(4)

پی نوشتها:
(1) . شرح ابن ابی الحدید ، جلد 1، صفحه 169.
(2) . نهج البلاغه ، خطبه 173.
(3) . شرح ابن ابی الحدید ، جلد 1، صفحه 169.
(4) . پیام امام علی (ع) ، جلد 1، ص 342.
منبع:سایت انوار طاها





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین