واژه (عبرة)، عربی و در فارسی به معنای (پند و اندرز) آمده است.[1] اگر به معنای عام (عبرت) توجه کنیم، در می یابیم که تمام آیات الهی پند و عبرت است. قرآن، افزون بر مسائل احکام، عقاید و اخلاق، به مسایلی پرداخته که در آن یا به صورت کنایه یا به صراحت، عبرت و پند نهفته است. در اینجا به آیاتی که به مسائل عبرت اشاره نموده اند؛ می پردازیم. 1. مسافرت و عبرت آموزی: در بیش از ده آیه قرآن، مردم را تشویق و ترغیب به مسافرت (سیر فی الارض)[2] نموده است. مسافرت و سیر در زمین در فرهنگ قرآن، به معنای جهان گردی بی هدف نیست. بلکه به معنای پندگیری و عبرت آموزی و شناخت نشانه های خداوند و آگاهی از قدرت او و بررسی حوادث تاریخی گذشتگان است. (أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ...؛[3] آیا آنها سیر در زمین نمی کنند، تا بنگرند سرنوشت آنان (طغیان گران پیشین) چگونه شد؟...) (قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ؛[4] بگو! سیر در زمین داشته باشید تا بنگرید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه شد.) 2. تاریخ و داستان گذشتگان و پندگیری: یکی از اهداف نقل تاریخ و داستان گذشتگان در قرآن، عبرت و پند برای مسلمانان است. در بسیاری از آیات الهی، داستان های پیامبران بزرگ الهی بیان شده است. در این داستان ها، هرگز هدف قرآن داستان سرایی محض نیست، بلکه هدف ارائه رهنمود از رهگذر این داستان های سازنده است. بر همین اساس است که در هیچ یک از داستان های پیامبران، از مسائل بی فایده یا کم فایده ای که نقشی در هدایت ندارد؛ سخن به میان نیامده است. برای مثال از تاریخ ولادت، تاریخ وفات، عدد اولاد و همسر انبیاء و... سخنی به میان نیاورده است. (لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ؛[5] این داستان (حضرت یوسف) برای صاحبان درک خالص، عبرت است) بدین معنا که ده ها نکته عبرت آموز در این داستان حضرت یوسف علیه السلام وجود دارد. مانند خنثی شدن مکر دشمنان، بی گناه بودن حضرت یوسف، دوری از شهوت و گناه، رسوایی زلیخا، پاکدامنی حضرت یوسف و... در نتیجه هدف قرآن از بیان نکات عمیق و حساس داستان، عبرت آموزی بوده است. 3. جنگ های پیامبر، عبرتی برای مسلمانان: در آیه 13 از سوره آل عمران، عنایت خداوند به رزمندگان جنگ بدر و القاء رعب در دل دشمنان را مایه عبرت صاحبان بصیرت بیان می کند و می فرماید: (قَدْ کانَ لَکُمْ آیَةٌ فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ أُخْری کافِرَةٌ یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ وَ اللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشاءُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ؛ دو گروهی که در میدان جنگ بدر با هم روبرو شدند، نشانه درس عبرتی برای شما بود. یک گروه در راه خدا نبرد می کردند و جمع دیگری که کافر بودند (در راه شیطان پست) در حالی که آن ها گروه را با چشم خود دو برابر آنچه بودند می دیدند، در این عبرتی است برای صاحبان بصیرت.) عبرتی که از آیه یاد شد. می توان گرفت این است که، در جنگ، ایمان حرف اول را می زند. امتی که پشتیبان نیرومندی همچون خداوند متعال را داشته باشند، شکست ناپذیر است. همچنین در آیات اول سوره حشر، قرآن کریم ماجرای غزوه بنی النضیر و توطئه یهودی ها بر ضد مسلمانان و برخورد شدید لشکر اسلام با آنان و شکست سخت آن ها در برابر لشکر اسلام را بیان می کند و آخر امر فرموده است: (... فاعتبروا یا اولی الابصار؛[6] پس عبرت بگیرید ای صاحبان بصیرت). 4. عبرت آموزی در نگاه روایت: در روایات، تأکید فراوانی به عبرت آموزی از حوادث تاریخی شده است. امام علی علیه السلام می فرماید: (الاعتبار یثمر العصمة؛ میوه عبرت آموزی از حوادث، مصونیت از خطاها و لغزش هاست.)[7] در روایت دیگر فرموده است: (من کثر اعتباره قل عثاره؛[8] آن کسی که بیشتر عبرت بیاموزد، لغزشش کم خواهد شد.) همچنین می فرماید: (الاعتبار یقود الی الرشاد[9]؛ عبرت آموزی آدمی را به راه رشد و صلاح می کشاند.) حضرت علی علیه السلام در وصیتی به امام حسن علیه السلام فرمودند: (استدل علی ما لم یکن بما قد کان فانّ الامور اشباه؛[10] حوادث آینده را در پرتو حوادث گذشته بررسی کن، که حوادث همانند یکدیگر است. در حدیثی از امام صادق علیه السلام وارد شده است: (کان اکثر عبادة ابی ذر التفکر والاعتبار؛[11] اکثر عبادت ابوذر را، اندیشه و عبرت آموزی تشکیل می داد.) در نتیجه قرآن سیر در جهان و اندیشه در تاریخ گذشتگان و پیامبران و جنگ های پیامبران و... را برای آیندگان عبرت و پند می داند و جزو عبادت می شمارد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. ره توشه راهیان نور، متون آموزشی 17، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،قم، ویژه محرم سال 1377، مقالة عبرتهای عاشورا، سید احمد خاتمی، ص 121 145. 2. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و دیگران، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ذیل آیات مورد بحث. 3. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، سید محمد حسین، انتشارات بنیاد علمی و فکری علامه قم، ذیل آیات مورد بحث. 4. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 71، ص 324. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . احمد سیاح، فرهنگ بزرگ جامع نوین، ترجمه المنجد، تهران، انتشارات اسلام، ذیل ماده (عبر). [2] . یوسف/ 109، حج/ 46، روم/ 9، فاطر/ 44، غافر/ 21، 82، آل عمران/ 137، انعام/ 11، نحل/ 36، نحل/ 69، عنکبوت/ 20، روم/ 42. [3] . یوسف/ 109. [4] . انعام/ 11. [5] . یوسف/ 111. [6] . حشر/ 2. [7] . تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1366ش، ص 472. [8] . همان. [9] . همان. [10] . امام علی علیه السلام ، نهج البلاغه، قم، دارالهجره، ص 402، نامه 31. [11] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج 71، ص 324.
واژه (عبرة)، عربی و در فارسی به معنای (پند و اندرز) آمده است.[1] اگر به معنای عام (عبرت) توجه کنیم، در می یابیم که تمام آیات الهی پند و عبرت است. قرآن، افزون بر مسائل احکام، عقاید و اخلاق، به مسایلی پرداخته که در آن یا به صورت کنایه یا به صراحت، عبرت و پند نهفته است.
در اینجا به آیاتی که به مسائل عبرت اشاره نموده اند؛ می پردازیم.
1. مسافرت و عبرت آموزی:
در بیش از ده آیه قرآن، مردم را تشویق و ترغیب به مسافرت (سیر فی الارض)[2] نموده است. مسافرت و سیر در زمین در فرهنگ قرآن، به معنای جهان گردی بی هدف نیست. بلکه به معنای پندگیری و عبرت آموزی و شناخت نشانه های خداوند و آگاهی از قدرت او و بررسی حوادث تاریخی گذشتگان است. (أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ...؛[3] آیا آنها سیر در زمین نمی کنند، تا بنگرند سرنوشت آنان (طغیان گران پیشین) چگونه شد؟...)
(قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ؛[4] بگو! سیر در زمین داشته باشید تا بنگرید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه شد.)
2. تاریخ و داستان گذشتگان و پندگیری:
یکی از اهداف نقل تاریخ و داستان گذشتگان در قرآن، عبرت و پند برای مسلمانان است. در بسیاری از آیات الهی، داستان های پیامبران بزرگ الهی بیان شده است. در این داستان ها، هرگز هدف قرآن داستان سرایی محض نیست، بلکه هدف ارائه رهنمود از رهگذر این داستان های سازنده است. بر همین اساس است که در هیچ یک از داستان های پیامبران، از مسائل بی فایده یا کم فایده ای که نقشی در هدایت ندارد؛ سخن به میان نیامده است. برای مثال از تاریخ ولادت، تاریخ وفات، عدد اولاد و همسر انبیاء و... سخنی به میان نیاورده است.
(لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ؛[5] این داستان (حضرت یوسف) برای صاحبان درک خالص، عبرت است) بدین معنا که ده ها نکته عبرت آموز در این داستان حضرت یوسف علیه السلام وجود دارد. مانند خنثی شدن مکر دشمنان، بی گناه بودن حضرت یوسف، دوری از شهوت و گناه، رسوایی زلیخا، پاکدامنی حضرت یوسف و... در نتیجه هدف قرآن از بیان نکات عمیق و حساس داستان، عبرت آموزی بوده است.
3. جنگ های پیامبر، عبرتی برای مسلمانان:
در آیه 13 از سوره آل عمران، عنایت خداوند به رزمندگان جنگ بدر و القاء رعب در دل دشمنان را مایه عبرت صاحبان بصیرت بیان می کند و می فرماید:
(قَدْ کانَ لَکُمْ آیَةٌ فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ أُخْری کافِرَةٌ یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ وَ اللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشاءُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ؛ دو گروهی که در میدان جنگ بدر با هم روبرو شدند، نشانه درس عبرتی برای شما بود. یک گروه در راه خدا نبرد می کردند و جمع دیگری که کافر بودند (در راه شیطان پست) در حالی که آن ها گروه را با چشم خود دو برابر آنچه بودند می دیدند، در این عبرتی است برای صاحبان بصیرت.)
عبرتی که از آیه یاد شد. می توان گرفت این است که، در جنگ، ایمان حرف اول را می زند. امتی که پشتیبان نیرومندی همچون خداوند متعال را داشته باشند، شکست ناپذیر است.
همچنین در آیات اول سوره حشر، قرآن کریم ماجرای غزوه بنی النضیر و توطئه یهودی ها بر ضد مسلمانان و برخورد شدید لشکر اسلام با آنان و شکست سخت آن ها در برابر لشکر اسلام را بیان می کند و آخر امر فرموده است: (... فاعتبروا یا اولی الابصار؛[6] پس عبرت بگیرید ای صاحبان بصیرت).
4. عبرت آموزی در نگاه روایت:
در روایات، تأکید فراوانی به عبرت آموزی از حوادث تاریخی شده است.
امام علی علیه السلام می فرماید: (الاعتبار یثمر العصمة؛ میوه عبرت آموزی از حوادث، مصونیت از خطاها و لغزش هاست.)[7] در روایت دیگر فرموده است: (من کثر اعتباره قل عثاره؛[8] آن کسی که بیشتر عبرت بیاموزد، لغزشش کم خواهد شد.) همچنین می فرماید: (الاعتبار یقود الی الرشاد[9]؛ عبرت آموزی آدمی را به راه رشد و صلاح می کشاند.)
حضرت علی علیه السلام در وصیتی به امام حسن علیه السلام فرمودند: (استدل علی ما لم یکن بما قد کان فانّ الامور اشباه؛[10] حوادث آینده را در پرتو حوادث گذشته بررسی کن، که حوادث همانند یکدیگر است.
در حدیثی از امام صادق علیه السلام وارد شده است: (کان اکثر عبادة ابی ذر التفکر والاعتبار؛[11] اکثر عبادت ابوذر را، اندیشه و عبرت آموزی تشکیل می داد.) در نتیجه قرآن سیر در جهان و اندیشه در تاریخ گذشتگان و پیامبران و جنگ های پیامبران و... را برای آیندگان عبرت و پند می داند و جزو عبادت می شمارد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ره توشه راهیان نور، متون آموزشی 17، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،قم، ویژه محرم سال 1377، مقالة عبرتهای عاشورا، سید احمد خاتمی، ص 121 145.
2. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و دیگران، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ذیل آیات مورد بحث.
3. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، سید محمد حسین، انتشارات بنیاد علمی و فکری علامه قم، ذیل آیات مورد بحث.
4. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 71، ص 324.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . احمد سیاح، فرهنگ بزرگ جامع نوین، ترجمه المنجد، تهران، انتشارات اسلام، ذیل ماده (عبر).
[2] . یوسف/ 109، حج/ 46، روم/ 9، فاطر/ 44، غافر/ 21، 82، آل عمران/ 137، انعام/ 11، نحل/ 36، نحل/ 69، عنکبوت/ 20، روم/ 42.
[3] . یوسف/ 109.
[4] . انعام/ 11.
[5] . یوسف/ 111.
[6] . حشر/ 2.
[7] . تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1366ش، ص 472.
[8] . همان.
[9] . همان.
[10] . امام علی علیه السلام ، نهج البلاغه، قم، دارالهجره، ص 402، نامه 31.
[11] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج 71، ص 324.
- [سایر] حدیث عبرت آموزی بیان فرمائید؟
- [سایر] چگونه باید از تکبر ابلیس عبرت گرفت؟
- [سایر] مراتب علم آموزی چیست؟
- [سایر] علم آموزی چه پاداشی دارد؟
- [سایر] عبرت گرفتن از آرامگاه مردگان چگونه پندی است؟
- [سایر] پله اول علم آموزی چیست؟
- [سایر] علم آموزی چه اهمیتی دارد؟
- [سایر] آیا علم آموزی به تنهایی کافی است؟
- [سایر] نقش مادر در زبان آموزی کودکان چیست؟
- [سایر] اصل مهم در علم آموزی چیست؟
- [آیت الله بروجردی] دادن قرآن به کافر حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله مظاهری] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله سبحانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر جلد قران نجس شود در صورتی که بی احترامی به قران باشد باید ان را اب بکشند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر جلد قرآن نجس شود؛ در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد؛ باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در صورتی که دادن قرآن به کافر مستلزم هتک باشد حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله بروجردی] اگر جلد قرآن نجس شود، در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله سیستانی] اگر جلد قرآن نجس شود ، در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد ، باید آن را آب بکشند .