قرآن کریم از هنگام نزول تا هم اکنون، سرچشمه پیدایش و سرمایه پرورش بزرگترین و پاک ترین روحها، بلندترین همت ها و استوارترین اراده ها، عمیق ترین افکار، عالی ترین معارف، نغزترین ادبیات و دل انگیزترین هنرها در عرصه های گسترده و حوزه های گوناگون حیات فکری و فرهنگی و علمی و اجتماعی و ادبی و هنری مسلمانان در همه اکناف عالم و در پهنه تاریخ پر افتخار فرهنگ و تمدن اسلامی بوده است. تعلیم در لغت به معنای، یاد دادن و آموزش است، و در نظر ابتدائی، عبارت است از القاء موضوعی به ذهن شاگرد توسط استاد، تا شاگرد به تقلید از استاد آن را یاد گرفته و تکرار نمایند. اما حقیقت تعلیم ژرف تر از این است، و اگر دقت کنیم در می یابیم که تعلیم ایجاد دگرگونی در متعلم و متحول ساختن او از حالت جهل به حالتی است که موجب رشد عقلی و استقلال فکری شود. مسئله تعلیم در اسلام از چنان اهمیتی برخوردار است که خداوند در اولین آیات وحی میفرماید: (اِقرَأ باسم... یعنی قرآن را به نام پروردگارت که خدای آفرینندة عالم است بخوان، آن خدائی که آدم را از خون بسته خلق کرد. پروردگار تو کریمترین کریمان عالم است. آن خدائی که بشر را علم نوشتن به قلم آموخت و به آدم آنچه را که نمیدانست به الهام خود تعلیم داد).[1] و در جائی دیگر میفرماید: (آیا مردم دانا یا مردم نادان برابرند).[2] و (آیا کسی که روان مرده ای داشت و ما او را زنده کردیم و برایش چراغی از معرفت و دانش ساختیم که با روشنایی آن میان مردم زندگی میکند، مانند کسی است که با روانی مرده برای همیشه در تاریکی جهل و نادانی فرو رفته است؟)[3] (در حقیقت کوری است که از علم و فهم بیبهره است نه آن کس که چشمش نمیبیند).[4] و حضرت علی علیه السّلام میفرماید: دانش زنده کننده جان آدمی و نوربخش خود و کشنده جهل و نادانی است.[5] تعریف تربیت: تربیت در لغت، به معنی پروردن، پروراندن، آداب و اخلاق را به کسی آموختن، و نیز به معنی پرورش بدن به وسیله انواع ورزش است.[6]معنی عام تربیت، پروراندن هر چیزی است به نحوی که شایسته آن است، و این معنا شامل جمادات، گیاهان، حیوانات و انسانها می شود و نیز در مورد پرورش جسم و روح بکار می رود. تربیت از دیدگاه اسلام: با توجه به هدفهای اسلام، تربیت عبارت از: به فعلیت رساندن قوای انسان و استعدادهای او و ایجاد تعادل و هماهنگی در آنها در جهت رسیدن به کمال مطلوب است به عبارت دیگر: تربیت متخلّق شدن به اخلاق الهی و مؤدب شدن به آداب الله است، از نظر اسلام ابتدا باید انسان و ابعاد وجودی و نیروها و استعدادهای او را شناخت و آن گاه به تربیت او پرداخت و چون شناخت حقیقت ژرف و نامتناهی وجود انسان و ابعاد آن به طور کامل، برای انسان ها مشکل است، و نیز از سوی دیگر عقل و تشخیص، آدمی توسط پرده های غرایز و مادیات احاطه گردیده و خود قادر به برنامه ریزی و تهیه قانون کامل و جامع و تامین کننده صلاح و سعادتش باشد، نیست، بنابراین، خدای متعال برنامه های تربیتی او را تعیین فرموده و توسط پیامبرش به انسان ها ابلاغ کرده است. چنان که قرآن مجید میفرماید: (وَ نفس و ما سوّیها فالهمها فجورها و تقویها قد افلح مَن زکّیها و قد خابَ من دسّها؛[7] قسم به نفس و به خدائی که آن را آفریده و پس از آن بدیها و خوبیها را به او فهمانیده، رستگار کسی است که خود را از زشتیها پاکیزه کند، و کسی که در تربیت خویش کوتاهی کند از رستگاری بازمانده است). و در جایی دیگر می فرماید: (و لا تمدن عینیک الی ما متعنابه ازواجاً) به آنچه اصنافی از کفّار را به آن بهرهمند ساختیم چشم مدوز). پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمان داد ندا کنندهای میان مردم ندا کند: (من لم یتأدب باداب الله تقطعت نفسه علی الدنیا حسرات؛[8] کسی که به آداب الهی تربیت نشود و پرورش نیابد با غصه و حسرت بر دنیا جان میدهد و از این عالم میرود). مشاوره: در منابع اسلامی، پدیده جماعت و شورا به طور جدّی مطرح است. و روایت: (جماعت رحمت است) و (دست خدا با جماعت است. یک واقعیت عینی را مطرح کرده اند که مردم در حال تشکل جمعی، برای تحقیق و به دست آوردن یک هدف معقول می توانند از فهم و عقل و وجدان یکدیگر بهره برداری کنند و هر یک از آنان،کتابی گشوده در مقابل دیدگان دیگری قرار دهد. اجتماع و تفاهم عقول انسانی حداقل نتیجه ای را که دربر دارند تصاعد حسابی محصول است و بیشتر اوقات نتیجه تصاعد هندسی به بار می آورد. امام علی علیه السلام می فرماید: (بهترین مردم از نظر رأی و نظر کسی است که از رأی مشورت کننده بی نیاز نباشد)[9] از طرف دیگر دو آیه از قران مجید موضوع شور و مشورت را بیان می کند1. به رحمت خداوندی، بر آنان نرم شده ای، و اگر تند خو و سخت دل بودی، از پیرامون تو پراکنده می شدند، پس آنان را عفو کن و برای آنان از خدا طلب مغفرت نما، و در امر، با آنان مشورت کن، و هنگامی که تصمیم گرفتی توکل بر خدا کن، خداوند توکل کنندگان را دوست می دارد.[10] 2. آنان که از گناهان بزرگ و زشتی ها اجتناب می کنند، و هنگامی که غضبناک شدند، می بخشند، و کسانی که پروردگارشان را پاسخ پذیرش گفته، و نماز را بر پا داشتند و امر آنان در میانشان، شورا(مشورت) است، و از آن چه که به آنان روزی کرده ایم، انفاق می کنند، و آنان کسانی هستند که هنگامی که به آنان ستمی برسد، به یاری هم بر می خیزند)[11] در دو آیه یاد شده برای اعضای مشورت، شرطی ذکر نکرده است، لذا بعضی چنین گمان کرده اند که همه مردم، با هر گونه شرایط ذهنی، میتوانند شرکت کنند، این گمان به نظر صحیح نمی رسد، زیرا اهمیت مشورت عبارت است از اجتماع یک عده اشخاص به عنوان اعضای مشورت، برای بیان عقاید و نظر خود، درباره موضوعی که بدیهی نبوده است. اعضای مشورت می خواهند واقعیت موضوع مورد مشورت را، که از نظر ابتدایی پوشیده است، روشن کنند و بهترین راه حل آن موضوع را برای دفع ضرر و یا جلب منفعت، برای مردم اجتماع ارائه دهند به طور مسلم مشورت به این معنی و هدفی که از آن منظور است، با فرض عدم توجه به شعور درک و معلومات و تقوای اعضای مشورت، ناسازگار است. آیه دوم اوصاف اعضای شوری را چنین توضیح می دهد: 1. مرتکب گناهان بزرگ و فحشاء نمی شوند. 2. غضب خود را فرو می نشانند. 3. کسانی هستند که دستور های الهی را می پذیرند. و نماز را بر پا دارند. 4. از آن چه که خداوند بر آنان عنایت فرموده انفاق می کنند. 5. هنگامی که بیگانگان به آنان تعدی و ستم کردند، به یاری هم می شتابند. تردیدی نیست که امور مزبور، هم آگاهی و علم به موضوع مشورت را شرط می داند و هم عدالت و تقوی را، لازم می داند. حضرت علی(ع) می فرماید: (هیچ پشتیبانی مانند مشورت وجود ندارد.)[12] و (مشورت عین هدایت است قطعا به خطر افتاد کسی که استبداد و استغنا به رأی خود کرد.)[13] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (ره) تدوین مجتبی فراهانی: ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی چاپ دوم 1378. 2. تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهری، انتشارات الزهراء. 3. تعلیم و تربیت اسلامی، دوره هشتم، انتشارات در راه حق. 4. گفتار فلسفی، استاد محمد تقی فلسفی، کودک، بزرگسالان و جوان، اخلاق فلسفی، هیئت نشر معارف اسلامی. 5. تعلیم و تربیت اسلامی، دکتر علی شریعتمداری. 6. شیوه های تعلیم در قرآن و سنت، سید مهدی برومند، انتشارات کتاب مبین، 1380، قم. 7. شورا در قرآن و حدیث، رضا استادی، بنیاد فرهنگی امام رضا(ع) انتشارات هجرت قم 1360ش. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . علق/ 1 تا 5. [2] . زمر/ 9. [3] . انعام/ 122. [4] . حج/ 46. [5] . غرر الحکم، حرف الالف، ص 54 و 68. [6] . فرهنگ فارسی دکتر معین. [7] . شمس/ 7 10. [8] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، موسسه الوفاء، ج 11، ص 348. [9] . عبدالواحد آمدی، غررالحکم و درر الکلم، شرح خوانساری، ص 429. [10] . آل عمران/ 159. [11] . شوری/ 37، 38، 39. [12] . نهج البلاغه، ج 3، ص 478. [13] . نهج البلاغه، کلمات قصار، ص 2 تا 8، جعفری، محمد تقی، کتاب شوری و مسئولیت، گردآوری و تنظیم و تلخیص محمد رضا جوادی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378.
قرآن کریم از هنگام نزول تا هم اکنون، سرچشمه پیدایش و سرمایه پرورش بزرگترین و پاک ترین روحها، بلندترین همت ها و استوارترین اراده ها، عمیق ترین افکار، عالی ترین معارف، نغزترین ادبیات و دل انگیزترین هنرها در عرصه های گسترده و حوزه های گوناگون حیات فکری و فرهنگی و علمی و اجتماعی و ادبی و هنری مسلمانان در همه اکناف عالم و در پهنه تاریخ پر افتخار فرهنگ و تمدن اسلامی بوده است.
تعلیم در لغت به معنای، یاد دادن و آموزش است، و در نظر ابتدائی، عبارت است از القاء موضوعی به ذهن شاگرد توسط استاد، تا شاگرد به تقلید از استاد آن را یاد گرفته و تکرار نمایند. اما حقیقت تعلیم ژرف تر از این است، و اگر دقت کنیم در می یابیم که تعلیم ایجاد دگرگونی در متعلم و متحول ساختن او از حالت جهل به حالتی است که موجب رشد عقلی و استقلال فکری شود.
مسئله تعلیم در اسلام از چنان اهمیتی برخوردار است که خداوند در اولین آیات وحی میفرماید: (اِقرَأ باسم... یعنی قرآن را به نام پروردگارت که خدای آفرینندة عالم است بخوان، آن خدائی که آدم را از خون بسته خلق کرد. پروردگار تو کریمترین کریمان عالم است. آن خدائی که بشر را علم نوشتن به قلم آموخت و به آدم آنچه را که نمیدانست به الهام خود تعلیم داد).[1]
و در جائی دیگر میفرماید: (آیا مردم دانا یا مردم نادان برابرند).[2] و (آیا کسی که روان مرده ای داشت و ما او را زنده کردیم و برایش چراغی از معرفت و دانش ساختیم که با روشنایی آن میان مردم زندگی میکند، مانند کسی است که با روانی مرده برای همیشه در تاریکی جهل و نادانی فرو رفته است؟)[3] (در حقیقت کوری است که از علم و فهم بیبهره است نه آن کس که چشمش نمیبیند).[4] و حضرت علی علیه السّلام میفرماید: دانش زنده کننده جان آدمی و نوربخش خود و کشنده جهل و نادانی است.[5]
تعریف تربیت:
تربیت در لغت، به معنی پروردن، پروراندن، آداب و اخلاق را به کسی آموختن، و نیز به معنی پرورش بدن به وسیله انواع ورزش است.[6]معنی عام تربیت، پروراندن هر چیزی است به نحوی که شایسته آن است، و این معنا شامل جمادات، گیاهان، حیوانات و انسانها می شود و نیز در مورد پرورش جسم و روح بکار می رود.
تربیت از دیدگاه اسلام:
با توجه به هدفهای اسلام، تربیت عبارت از: به فعلیت رساندن قوای انسان و استعدادهای او و ایجاد تعادل و هماهنگی در آنها در جهت رسیدن به کمال مطلوب است به عبارت دیگر: تربیت متخلّق شدن به اخلاق الهی و مؤدب شدن به آداب الله است، از نظر اسلام ابتدا باید انسان و ابعاد وجودی و نیروها و استعدادهای او را شناخت و آن گاه به تربیت او پرداخت و چون شناخت حقیقت ژرف و نامتناهی وجود انسان و ابعاد آن به طور کامل، برای انسان ها مشکل است، و نیز از سوی دیگر عقل و تشخیص، آدمی توسط پرده های غرایز و مادیات احاطه گردیده و خود قادر به برنامه ریزی و تهیه قانون کامل و جامع و تامین کننده صلاح و سعادتش باشد، نیست، بنابراین، خدای متعال برنامه های تربیتی او را تعیین فرموده و توسط پیامبرش به انسان ها ابلاغ کرده است.
چنان که قرآن مجید میفرماید:
(وَ نفس و ما سوّیها فالهمها فجورها و تقویها قد افلح مَن زکّیها و قد خابَ من دسّها؛[7]
قسم به نفس و به خدائی که آن را آفریده و پس از آن بدیها و خوبیها را به او فهمانیده، رستگار کسی است که خود را از زشتیها پاکیزه کند، و کسی که در تربیت خویش کوتاهی کند از رستگاری بازمانده است).
و در جایی دیگر می فرماید: (و لا تمدن عینیک الی ما متعنابه ازواجاً) به آنچه اصنافی از کفّار را به آن بهرهمند ساختیم چشم مدوز).
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمان داد ندا کنندهای میان مردم ندا کند: (من لم یتأدب باداب الله تقطعت نفسه علی الدنیا حسرات؛[8] کسی که به آداب الهی تربیت نشود و پرورش نیابد با غصه و حسرت بر دنیا جان میدهد و از این عالم میرود).
مشاوره:
در منابع اسلامی، پدیده جماعت و شورا به طور جدّی مطرح است. و روایت: (جماعت رحمت است) و (دست خدا با جماعت است. یک واقعیت عینی را مطرح کرده اند که مردم در حال تشکل جمعی، برای تحقیق و به دست آوردن یک هدف معقول می توانند از فهم و عقل و وجدان یکدیگر بهره برداری کنند و هر یک از آنان،کتابی گشوده در مقابل دیدگان دیگری قرار دهد. اجتماع و تفاهم عقول انسانی حداقل نتیجه ای را که دربر دارند تصاعد حسابی محصول است و بیشتر اوقات نتیجه تصاعد هندسی به بار می آورد. امام علی علیه السلام می فرماید: (بهترین مردم از نظر رأی و نظر کسی است که از رأی مشورت کننده بی نیاز نباشد)[9] از طرف دیگر دو آیه از قران مجید موضوع شور و مشورت را بیان می کند1. به رحمت خداوندی، بر آنان نرم شده ای، و اگر تند خو و سخت دل بودی، از پیرامون تو پراکنده می شدند، پس آنان را عفو کن و برای آنان از خدا طلب مغفرت نما، و در امر، با آنان مشورت کن، و هنگامی که تصمیم گرفتی توکل بر خدا کن، خداوند توکل کنندگان را دوست می دارد.[10]
2. آنان که از گناهان بزرگ و زشتی ها اجتناب می کنند، و هنگامی که غضبناک شدند، می بخشند، و کسانی که پروردگارشان را پاسخ پذیرش گفته، و نماز را بر پا داشتند و امر آنان در میانشان، شورا(مشورت) است، و از آن چه که به آنان روزی کرده ایم، انفاق می کنند، و آنان کسانی هستند که هنگامی که به آنان ستمی برسد، به یاری هم بر می خیزند)[11] در دو آیه یاد شده برای اعضای مشورت، شرطی ذکر نکرده است، لذا بعضی چنین گمان کرده اند که همه مردم، با هر گونه شرایط ذهنی، میتوانند شرکت کنند، این گمان به نظر صحیح نمی رسد، زیرا اهمیت مشورت عبارت است از اجتماع یک عده اشخاص به عنوان اعضای مشورت، برای بیان عقاید و نظر خود، درباره موضوعی که بدیهی نبوده است. اعضای مشورت می خواهند واقعیت موضوع مورد مشورت را، که از نظر ابتدایی پوشیده است، روشن کنند و بهترین راه حل آن موضوع را برای دفع ضرر و یا جلب منفعت، برای مردم اجتماع ارائه دهند به طور مسلم مشورت به این معنی و هدفی که از آن منظور است، با فرض عدم توجه به شعور درک و معلومات و تقوای اعضای مشورت، ناسازگار است. آیه دوم اوصاف اعضای شوری را چنین توضیح می دهد: 1. مرتکب گناهان بزرگ و فحشاء نمی شوند. 2. غضب خود را فرو می نشانند. 3. کسانی هستند که دستور های الهی را می پذیرند. و نماز را بر پا دارند. 4. از آن چه که خداوند بر آنان عنایت فرموده انفاق می کنند. 5. هنگامی که بیگانگان به آنان تعدی و ستم کردند، به یاری هم می شتابند.
تردیدی نیست که امور مزبور، هم آگاهی و علم به موضوع مشورت را شرط می داند و هم عدالت و تقوی را، لازم می داند. حضرت علی(ع) می فرماید: (هیچ پشتیبانی مانند مشورت وجود ندارد.)[12] و (مشورت عین هدایت است قطعا به خطر افتاد کسی که استبداد و استغنا به رأی خود کرد.)[13]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (ره) تدوین مجتبی فراهانی: ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی چاپ دوم 1378.
2. تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهری، انتشارات الزهراء.
3. تعلیم و تربیت اسلامی، دوره هشتم، انتشارات در راه حق.
4. گفتار فلسفی، استاد محمد تقی فلسفی، کودک، بزرگسالان و جوان، اخلاق فلسفی، هیئت نشر معارف اسلامی.
5. تعلیم و تربیت اسلامی، دکتر علی شریعتمداری.
6. شیوه های تعلیم در قرآن و سنت، سید مهدی برومند، انتشارات کتاب مبین، 1380، قم.
7. شورا در قرآن و حدیث، رضا استادی، بنیاد فرهنگی امام رضا(ع) انتشارات هجرت قم 1360ش.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . علق/ 1 تا 5.
[2] . زمر/ 9.
[3] . انعام/ 122.
[4] . حج/ 46.
[5] . غرر الحکم، حرف الالف، ص 54 و 68.
[6] . فرهنگ فارسی دکتر معین.
[7] . شمس/ 7 10.
[8] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، موسسه الوفاء، ج 11، ص 348.
[9] . عبدالواحد آمدی، غررالحکم و درر الکلم، شرح خوانساری، ص 429.
[10] . آل عمران/ 159.
[11] . شوری/ 37، 38، 39.
[12] . نهج البلاغه، ج 3، ص 478.
[13] . نهج البلاغه، کلمات قصار، ص 2 تا 8، جعفری، محمد تقی، کتاب شوری و مسئولیت، گردآوری و تنظیم و تلخیص محمد رضا جوادی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378.
- [سایر] در کجای قرآن به تعلیم و تربیت فرزندان اشاره دارد؟
- [سایر] در کجای قرآن به تعلیم و تربیت فرزندان اشاره دارد؟
- [سایر] چه آیاتی از قرآن کریم به تعلیم و تربیت فرزندان اشاره دارد؟
- [سایر] روش تعلیم و تربیت جوانان در اسلام چگونه است؟
- [سایر] نقش محبت در تعلیم و تربیت اسلامی چیست؟
- [سایر] جایگاه تعلیم و تربیت در اسلام چگونه است؟
- [سایر] در نظام تعلیم و تربیت علوی محوریت اصلی در کجا قرار دارد؟
- [سایر] نقش تمثیل و تشبیه در تعلیم و تربیت را بیان کنید.
- [سایر] اقسام روان شناسی را بنویسید و بیان کنید که روان شناسی چه ارتباطی با مسایل تعلیم و تربیت دارد؟
- [سایر] تعلیم قرآن از حقوق کیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کفار حق ندارند در بلاد اسلام، مدرسه دایر کنند و تعلیم و تربیت اطفال مسلمانان را عهده دار شوند، و جایز نیست مسلمانان فرزندان خود را به مدارس و کودکستان های آنها بفرستند.
- [امام خمینی] رادیو و تلویزیون دارای منافع حلال عقلایی و منافع حرام است از نظر اسلام و جایز است انتفاع بردن از آنها به نحو حلال، از قبیل اخبار و مواعظ از رادیو و نشان دادن چیزهای حلال برای تعلیم و تربیت صحیح، یا نشان دادن کالاها و عجایب خلقت از بر و بحر از تلویزیون و اما چیزهای حرام از قبیل پخش غنا و موسیقی مطرب و اشاعه منکرات از قبیل پخش قوانین خلاف اسلام و مدح خائن و ظالم، و ترویج باطل، و ارائه چیزهایی که اخلاق جامعه را فاسد و عقاید آنها را متزلزل میکند، حرام و معصیت است.
- [آیت الله اردبیلی] پدر و مادر میتوانند در مقابل یکدیگر از حقّ حضانت خود صرف نظر کنند، ولی نمیتوانند نسبت به نگهداری و تربیت فرزند کوتاهی نمایند و در صورت کوتاهی، حاکم صالح آنان را ملزم به تأمین حقّ فرزند میکند.
- [آیت الله مظاهری] هر چیزی را که مالیّت داشته باشد میتوان مهر قرار داد، کم باشد یا زیاد، عین باشد یا منفعت، حتّی تعلیم قرآن و یا صنعت دیگری را هم میتوان مهر قرار داد، و در عقد دائم خوب است بیشتر از مهر السّنه حضرت زهرا علیها السلام (پانصد درهم) نباشد که تقریباً دویست و شصت مثقال نقره میشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] تا هفت سال قمری پسر یا دختر تمام نشده، پدر نمیتواند او را از مادرش جدا کند ولی مادر باید در نحوه تربیت و اداره فرزند نظر پدر را رعایت کند، در دوران شیردهی، زن حقّ دارد فرزند خود را شیر بدهد، مگر آن که کس دیگری یافت شود که حاضر باشد مجّانی یا با مزد کمتری بچه را شیر دهد، در این صورت پدر میتواند بچه را از مادر جدا سازد، هر چند مستحبّ است که چنین کاری را نکند و فرزند را در نزد مادر خود باقی بگذارد. در این زمان هم رعایت نظر پدر در تربیت و اداره فرزند بر مادر وی لازم است.
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که میت را غسل می دهد باید مسلمان دوازده امامی و عاقل و بالغ باشد و مسایل غسل را هر چند به تعلیم دیگری در اثنای غسل بداند
- [آیت الله مظاهری] درختها در دست کسی که آنها را آبیاری و تربیت میکند امانت است و اگر تلف شود ضامن نیست، ولی اگر در تربیت و آبیاری آنها کوتاهی کند و یا به شرایطی که گفته شد عمل نکرده باشد ضامن است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد، چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند ورثهاش به جای او هستند و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند واجیر هم نگیرند، حاکم شرع از مال میّت اجیر میگیرد، وحاصل را بین ورثه میّت ومالک قسمت میکند، و اگر شرط کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید، پس اگر قرار گذاشتهاند که به دیگری واگذار نکند، با مردن او معامله به هم میخورد، و اگر قرار نگذاشتهاند مالک میتواند عقد را به هم بزند یا راضی شود که ورثه او یا کسی که آنها اجیرش میکنند درختها را تربیت نمایند.
- [آیت الله مظاهری] دو نفری که مساقات کردهاند اگر بفهمند که معامله مساقات باطل است، پس اگر درختها مال صاحب زمین بوده، بعد از تربیت هم مال اوست و باید مزد کسی که آنها را تربیت کرده بدهد، و اگر مال کسی بوده که آنها را تربیت کرده بعد از تربیت هم مال اوست و میتواند آنها را بکند، ولی باید گودالهایی را که به واسطه کندن درختها پیدا شده پر کند و اجاره زمین را از روزی که درختها را کاشته به صاحب زمین بدهد، ولی صاحب زمین نمیتواند او را مجبور نماید که درختها را بکند و فقط میتواند اجاره زمین را بگیرد.
- [امام خمینی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند، ورثهاش به جای او هستند، و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجیر هم نگیرند، حاکم شرع از مال میت اجیر میگیرد و حاصل را بین ورثه میت و مالک قسمت میکند و اگر شرط کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید، پس اگر قرار گذاشتهاند که به دیگری واگذار نکند، با مردن او معامله به هم میخورد، و اگر قرار نگذاشتهاند مالک میتواند عقد را به هم بزند، یا راضی شود که ورثه او یا کسی که آنها اجیرش میکنند، درختها را تربیت نماید.