چرا انسان ها باید روزی بمیرند؟
اولاً: قرآن مجید، قانون مرگ را کلّی و همگانی میداند. این معنا از آیاتی چند استفاده می شود؛ مانند: 1. (کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ )1؛ (هر نفسی مرگ را میچشد). عمر طولانی امکان پذیر است، امّا مرگ برای همه قطعی است. 2. (وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ. کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ )2؛ (ای پیامبر ما برای هیچ کس پیش از تو عمر ابد قرار ندادیم. آیا با آن که تو خواهی مرد دیگران زنده خواهند ماند؟ هر نَفْسی مرگ را میچشد). ثانیاً: این قانون راجع به این دنیا است، در حالی که در نگاه کلی دین، بقاء و همیشگی بودن مطرح است: نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: (مَا خُلِقْتُمْ لِلْفَنَاءِ بَلْ خُلِقْتُمْ لِلْبَقَاءِ وَ إِنَّمَا تُنْقَلُونَ مِنْ دار إِلَی دَار)3؛ (خداوند، شما را برای فناء ونابودی خلق نکرده؛ بلکه شما را آفریده که همیشه بمانید، بله؛ هنگام مرگ، از این منزل به منزل دیگری منتقل می شوید). پس معلوم می شود که اصل خلقت ما برای مردن و یا نابود شدن نبوده، بلکه به جهت همیشه ماندن بوده؛ ولکن مدتی را در منزلی متوقفیم، تا آزمایش شویم توجّه کنید: خداوند تبارک و تعالی می فرماید: (تَبارَکَ الَّذی بِیَدِهِ المُلُکُ وَ هُوَ عَلی کُلِ شَیءٍ قَدیرٌ. اَلّذی خَلَقَ الْموتَ وَ الْحَیوةَ لِیَبْلُوَکُم اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً )4؛ (خداست آن کسی که هم مرگ را آفرید و هم زندگی را. این دو را آفرید برای اینکه شما را بیازماید که چه کسی نیک عمل تر است). در احادیث ما هست که امام فرمود: قرآن نگفت (لِیَبلُوَکُم اَیُّکُم اَکثَرُ عَمَلاً) چه کسی بیشتر عمل کند، فرمود: (لِیَبْلُوَکُمْ اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً ) یعنی چه کسی عملش صواب تر باشد.5 آیه این طور می فرماید که: زندگی و مردن را برای این خلق کرد که مقدمه ای باشد که شما به سوی حسن عمل سوق داده شوید؛ هر دوی اینها برای حسن عمل لازم است، هر دو مقدمه حسن عمل اند. نفرمود: (خَلَقَ الْحَیوةَ لِیَبْلُوَکُم اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً) شما را زنده کرد و به شما زندگی داد تا به سوی حسن عمل سوق داده شوید، فرمود زندگی و مردن را با هم آفرید تا شما به حسن عمل سوق داده شوید و همین طور هم هست. نتیجه زندگی شرط حسن عمل است و تا انسان خلق نشود، حسن عمل معنی ندارد. و اگر مردن هم نبود، انگیزه حسن عمل کم بود؛ یعنی خود همین مردن و اینکه انسان میداند میمیرد، یک عامل بزرگی است برای اینکه به سوی حسن عمل سوق داده شود. آیا واقعاً اگر انسان می دانست در این دنیا مخلّد است و اصلاً مردنی در کار نیست، آیا به آسانی به سوی حسن عمل میرفت؟ اگر انسان بداند که در هیچ شرایطی در این دنیا نمیمیرد و همین زندگیاش ادامه دارد بر شرارتش صد برابر افزوده می شود. پس این آیه برای (موت) خاصیت و اثر و فایده قائل شده است، که همین است که بشر را به سوی حسن عمل سوق می دهد. پی نوشت: 1. آل عمران 3، 185. 2. انبیاء 21، آیات 34 و 35. 3. بحارالأنوار، 58 78 تذییل و تفصیل فی بیان أقوال الحکماء. 4. ملک 67، آیات 1 و 2. 5. اصول کافی، ج 2، ص 13، ح 4. منبع: www.porseman.org
عنوان سوال:

چرا انسان ها باید روزی بمیرند؟


پاسخ:

اولاً: قرآن مجید، قانون مرگ را کلّی و همگانی میداند. این معنا از آیاتی چند استفاده می شود؛ مانند:
1. (کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ )1؛
(هر نفسی مرگ را میچشد).
عمر طولانی امکان پذیر است، امّا مرگ برای همه قطعی است.
2. (وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ. کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ )2؛
(ای پیامبر ما برای هیچ کس پیش از تو عمر ابد قرار ندادیم. آیا با آن که تو خواهی مرد دیگران زنده خواهند ماند؟ هر نَفْسی مرگ را میچشد).
ثانیاً: این قانون راجع به این دنیا است، در حالی که در نگاه کلی دین، بقاء و همیشگی بودن مطرح است:
نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: (مَا خُلِقْتُمْ لِلْفَنَاءِ بَلْ خُلِقْتُمْ لِلْبَقَاءِ وَ إِنَّمَا تُنْقَلُونَ مِنْ دار إِلَی دَار)3؛ (خداوند، شما را برای فناء ونابودی خلق نکرده؛ بلکه شما را آفریده که همیشه بمانید، بله؛ هنگام مرگ، از این منزل به منزل دیگری منتقل می شوید).
پس معلوم می شود که اصل خلقت ما برای مردن و یا نابود شدن نبوده، بلکه به جهت همیشه ماندن بوده؛ ولکن مدتی را در منزلی متوقفیم، تا آزمایش شویم توجّه کنید:
خداوند تبارک و تعالی می فرماید:
(تَبارَکَ الَّذی بِیَدِهِ المُلُکُ وَ هُوَ عَلی کُلِ شَیءٍ قَدیرٌ. اَلّذی خَلَقَ الْموتَ وَ الْحَیوةَ لِیَبْلُوَکُم اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً )4؛
(خداست آن کسی که هم مرگ را آفرید و هم زندگی را. این دو را آفرید برای اینکه شما را بیازماید که چه کسی نیک عمل تر است).
در احادیث ما هست که امام فرمود: قرآن نگفت (لِیَبلُوَکُم اَیُّکُم اَکثَرُ عَمَلاً) چه کسی بیشتر عمل کند، فرمود: (لِیَبْلُوَکُمْ اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً ) یعنی چه کسی عملش صواب تر باشد.5
آیه این طور می فرماید که: زندگی و مردن را برای این خلق کرد که مقدمه ای باشد که شما به سوی حسن عمل سوق داده شوید؛ هر دوی اینها برای حسن عمل لازم است، هر دو مقدمه حسن عمل اند. نفرمود: (خَلَقَ الْحَیوةَ لِیَبْلُوَکُم اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً) شما را زنده کرد و به شما زندگی داد تا به سوی حسن عمل سوق داده شوید، فرمود زندگی و مردن را با هم آفرید تا شما به حسن عمل سوق داده شوید و همین طور هم هست.
نتیجه
زندگی شرط حسن عمل است و تا انسان خلق نشود، حسن عمل معنی ندارد. و اگر مردن هم نبود، انگیزه حسن عمل کم بود؛ یعنی خود همین مردن و اینکه انسان میداند میمیرد، یک عامل بزرگی است برای اینکه به سوی حسن عمل سوق داده شود. آیا واقعاً اگر انسان می دانست در این دنیا مخلّد است و اصلاً مردنی در کار نیست، آیا به آسانی به سوی حسن عمل میرفت؟
اگر انسان بداند که در هیچ شرایطی در این دنیا نمیمیرد و همین زندگیاش ادامه دارد بر شرارتش صد برابر افزوده می شود. پس این آیه برای (موت) خاصیت و اثر و فایده قائل شده است، که همین است که بشر را به سوی حسن عمل سوق می دهد.
پی نوشت:
1. آل عمران 3، 185.
2. انبیاء 21، آیات 34 و 35.
3. بحارالأنوار، 58 78 تذییل و تفصیل فی بیان أقوال الحکماء.
4. ملک 67، آیات 1 و 2.
5. اصول کافی، ج 2، ص 13، ح 4.
منبع: www.porseman.org





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین