از دیدگاه اسلام مالک همه چیز از جمله انسان، خداوند است و اوست که حق تصرف در جهان و انسان را دارد. آن جا که او رخصت دهد، مجاز و جایی که او اذن ندهد، غیرمجاز است. از جمله موارد، کشتن انسان است. در این موضوع هیچ تفاوتی بین انتحار و دیگر کشی نیست، چرا که این کار سلب حق حیات از خود و یا دیگری است. خدای سبحان انسان را از این امر برحذر داشته، می‌فرماید: (من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض و فکانما قتل الناس جمیعا؛ و آن کس که انسانی را بدون این که قاتل باشد و یا در زمین فساد کند بکشد گویا همه مردم را کشته است)، (مائده، آیه 32). مرگ و حیات یک نفر، اگر چه مساوی با مرگ و حیات اجتماع نیست، اما شباهتی به آن دارد، ازاین‌رو در جایی که اذن خداوند نیست، انجام دادن آن حرام و گناه است. در نگرش الهی، از آن جا که خداوند خالق انسان است و تمام هستی او از خدا است، هیچ کسی نه حق کشتن دیگری را دارد و نه حق کشتن خود را. این بدان جهت است که از دیدگاه اسلام و همه مکاتب الهی، حیات موهبتی الهی و حقی خدادادی است. از این ‌رو هرگاه این حق وسیله‌ای برای قتل نفوس دیگر یا باعث فساد در جامعه و بر هم زدن نظم شایسته حاکم بر جامعه شود و افرادی در صدد محاربه با نظام الهی برآیند، این حق به نفع دیگران سلب می‌شود، (ر.ک: آیات 32 و 33 مائده - 178 و 179 و 217 بقره). به طور کلی می‌توان گفت: الف) حیات، موهبتی خداوندی است و حق حیات برای همه انسان‌ها تضمین شده است و همه دولت‌ها، جمعیت‌ها و افراد مکلف به حمایت و دفاع از این حق‌اند و کشتن هیچ‌ کس بدون مجوز شرعی جایز نیست. ب ) استفاده از هر وسیله‌ای برای نابودی چشمه‌سار حیات بشری، اعم از کلی و جزئی، حرام است. ج ) حفظ ادامه حیات بشری، تا آنجا که مشیت الهی تعلق گیرد، واجب است؛ خواه محافظت هر فردی بر حیات خود در مقابل تعدی دیگران و یا تعدی بر خویشتن (مانند خودکشی) باشد و یا محافظت او درباره حیات دیگران. نتیجه آن که در نگرش الهی (حق حیات) عطای الهی است که مسؤولانه به انسان عطا شده است. پس باید اولاً در حفظ آن مراقب بود؛ چه این که (حیات) فقط (حق) افراد نیست بلکه حفظ آن، (تکلیف) آنان نیز می‌باشد. ثانیا: چون مالک اصلی این حق خداوند متعال است و در مواردی که این عطای الهی، باعث سوء استفاده افرادی واقع شود، از آنان سلب می‌شود (مانند حکم قصاص، رجم یا اعدام که خشونت‌های قانونی می‌باشند). هم او که (حیات) را داده است می‌گوید: در این موارد (باید سلب نمود). با توجه به تحلیل مذکور به یک آیه و دو حدیث شریف درباره حرمت شدید (خودکشی) اشاره می‌شود. خداوند می‌فرماید: (ولا تقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما و من یفعل ذلک عدوانا و ظلما فسوف نصلیه نارا و کان ذلک علی الله یسیرا؛ و خود را مکشید زیرا خداوند به شما مهربان است و هر کس چنین کاری را از روی عداوت و ستم انجام بدهد، به زودی او را در آتش می‌اندازیم و این کار برای خدا آسان است)، (نساء، آیات 29 و 30). گرچه برخی از مفسران احتمال داده‌اند که مقصود از (انفسکم) نفوس مردم اجتماع می‌باشد. بنا بر ان معنای آیه چنین می‌شود که (همدیگر را از روی عداوت و ستم مکشید) لکن اولاً، آیه شامل هرگونه قتل نفس می‌شود و به مقتضای آیه 32 سوره (مائده) هر کس که بی‌گناهی را [بدون عنوان قصاص یا افساد در روی زمین] بکشد، مانند آن است که همه انسان‌ها را کشته است. ثانیا، امام صادق(ع) با استناد به همین آیه می‌فرماید: (هر کس عمدا خودکشی کند، برای همیشه در آتش جهنم عذاب خواهد شد) (من قتل نفسه متعمدا فهو فی نار جهنم خالدا فیها قال الله عز وجل: (ولا تقتلوا انفسکم...)، (الحر العاملی (الشیخ) محمد بن الحسن، وسایل الشیعه، ج 19، بیروت، داراحیاء التراث العربی، باب تحریم قتل الانسان نفسه، ص 13، ح 2 و 3). افزون بر این، امام باقر(ع) نیز فرموده‌اند: (مؤمن به هر بلایی مبتلا می‌شود و با هر نوعی مرگ می‌میرد ولی خودکشی نمی‌کند) (ان المؤمن یبتلی بکل بلیة و یموت بکل میتة الا انه لایقتل نفسه)، (همان). همان طور که گفته شد قرآن کریم در مورد قتل نفس فرموده است : (انه من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا؛ هر کس نفسی را بدون قصاص و یا فساد در زمین کشت مثل اینست که همه مردم را کشته است). بعضی از مفسران در توجیه این آیه گفته‌اند: کسی که حاضر است شخصی را به ناحق بکشد انسان و انسانیت در نزد او بی‌ارزش است و اگر یک نفر را کشت مثل این است که همه انسان‌ها را کشته است. همه مفاسد و زیان‌هایی که در کشتن دیگران هست در خودکشی نیز وجود دارد از جمله: 1- خودکشی نافرمانی و سرپیچی از دستور خدا است و کسی که دستور خدا را نادیده انگارد و سرپیچی کند مستحق عذاب می‌گردد. 2- خودکشی دلیل بر عدم ایمان و یاس و نا امید شدن از خدا می‌باشد و یاس و ناامیدی از خداوند از بزرگ‌ترین گناهان است که گاهی در رتبه شرک و کفر قرار می گیرد. 3- کسی که دست به خودکشی زده همانند کسی که دیگری را کشته انسان و انسانیت در نظر او بی‌ارزش شده است. از این جهت بین خودکشی یا کشتن دیگران فرقی نیست و همان‌گونه که هر کس دیگری را کشت مستحق عقوبت و عذاب می‌گردد انسانی که خودکشی کرده نیز مستحق عقوبت و عذاب الهی می‌گردد و این با عدالت خدا هیچگونه منافاتی ندارد. 4- خودکشی گناهی کبیره است؛ اما این که عقوبت آن دقیقا چیست و آیا موجب عذاب ابدی است یا عذاب او همیشگی و ابدی نیست اطلاعی نداریم و چه بسا نسبت به افراد و شرایط آنها نیز مجازات‌های متفاوتی داشته باشد، اما به هر حال خودکشی عملی نادرست است که نه دین بر آن صحه می‌گذارد و نه عقل و خرد انسانی. 5- در نظام‌های حقوقی جهان نیز اساسا خودکشی نوعی بزهکاری و جرم تلقی می‌شود، ازاین‌رو شخصی که به خودکشی کننده در جهت انتحار کمک کند، شریک جرم شناخته شده و مجازات می‌شود و این فرع بر جرم بودن خودکشی است. www.morsalat.com
از دیدگاه اسلام مالک همه چیز از جمله انسان، خداوند است و اوست که حق تصرف در جهان و انسان را دارد. آن جا که او رخصت دهد، مجاز و جایی که او اذن ندهد، غیرمجاز است. از جمله موارد، کشتن انسان است. در این موضوع هیچ تفاوتی بین انتحار و دیگر کشی نیست، چرا که این کار سلب حق حیات از خود و یا دیگری است. خدای سبحان انسان را از این امر برحذر داشته، میفرماید: (من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض و فکانما قتل الناس جمیعا؛ و آن کس که انسانی را بدون این که قاتل باشد و یا در زمین فساد کند بکشد گویا همه مردم را کشته است)، (مائده، آیه 32).
مرگ و حیات یک نفر، اگر چه مساوی با مرگ و حیات اجتماع نیست، اما شباهتی به آن دارد، ازاینرو در جایی که اذن خداوند نیست، انجام دادن آن حرام و گناه است.
در نگرش الهی، از آن جا که خداوند خالق انسان است و تمام هستی او از خدا است، هیچ کسی نه حق کشتن دیگری را دارد و نه حق کشتن خود را. این بدان جهت است که از دیدگاه اسلام و همه مکاتب الهی، حیات موهبتی الهی و حقی خدادادی است. از این رو هرگاه این حق وسیلهای برای قتل نفوس دیگر یا باعث فساد در جامعه و بر هم زدن نظم شایسته حاکم بر جامعه شود و افرادی در صدد محاربه با نظام الهی برآیند، این حق به نفع دیگران سلب میشود، (ر.ک: آیات 32 و 33 مائده - 178 و 179 و 217 بقره).
به طور کلی میتوان گفت:
الف) حیات، موهبتی خداوندی است و حق حیات برای همه انسانها تضمین شده است و همه دولتها، جمعیتها و افراد مکلف به حمایت و دفاع از این حقاند و کشتن هیچ کس بدون مجوز شرعی جایز نیست.
ب ) استفاده از هر وسیلهای برای نابودی چشمهسار حیات بشری، اعم از کلی و جزئی، حرام است.
ج ) حفظ ادامه حیات بشری، تا آنجا که مشیت الهی تعلق گیرد، واجب است؛ خواه محافظت هر فردی بر حیات خود در مقابل تعدی دیگران و یا تعدی بر خویشتن (مانند خودکشی) باشد و یا محافظت او درباره حیات دیگران.
نتیجه آن که در نگرش الهی (حق حیات) عطای الهی است که مسؤولانه به انسان عطا شده است. پس باید اولاً در حفظ آن مراقب بود؛ چه این که (حیات) فقط (حق) افراد نیست بلکه حفظ آن، (تکلیف) آنان نیز میباشد.
ثانیا: چون مالک اصلی این حق خداوند متعال است و در مواردی که این عطای الهی، باعث سوء استفاده افرادی واقع شود، از آنان سلب میشود (مانند حکم قصاص، رجم یا اعدام که خشونتهای قانونی میباشند). هم او که (حیات) را داده است میگوید: در این موارد (باید سلب نمود).
با توجه به تحلیل مذکور به یک آیه و دو حدیث شریف درباره حرمت شدید (خودکشی) اشاره میشود. خداوند میفرماید: (ولا تقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما و من یفعل ذلک عدوانا و ظلما فسوف نصلیه نارا و کان ذلک علی الله یسیرا؛ و خود را مکشید زیرا خداوند به شما مهربان است و هر کس چنین کاری را از روی عداوت و ستم انجام بدهد، به زودی او را در آتش میاندازیم و این کار برای خدا آسان است)، (نساء، آیات 29 و 30).
گرچه برخی از مفسران احتمال دادهاند که مقصود از (انفسکم) نفوس مردم اجتماع میباشد. بنا بر ان معنای آیه چنین میشود که (همدیگر را از روی عداوت و ستم مکشید) لکن اولاً، آیه شامل هرگونه قتل نفس میشود و به مقتضای آیه 32 سوره (مائده) هر کس که بیگناهی را [بدون عنوان قصاص یا افساد در روی زمین] بکشد، مانند آن است که همه انسانها را کشته است. ثانیا، امام صادق(ع) با استناد به همین آیه میفرماید: (هر کس عمدا خودکشی کند، برای همیشه در آتش جهنم عذاب خواهد شد) (من قتل نفسه متعمدا فهو فی نار جهنم خالدا فیها قال الله عز وجل: (ولا تقتلوا انفسکم...)، (الحر العاملی (الشیخ) محمد بن الحسن، وسایل الشیعه، ج 19، بیروت، داراحیاء التراث العربی، باب تحریم قتل الانسان نفسه، ص 13، ح 2 و 3).
افزون بر این، امام باقر(ع) نیز فرمودهاند: (مؤمن به هر بلایی مبتلا میشود و با هر نوعی مرگ میمیرد ولی خودکشی نمیکند) (ان المؤمن یبتلی بکل بلیة و یموت بکل میتة الا انه لایقتل نفسه)، (همان).
همان طور که گفته شد قرآن کریم در مورد قتل نفس فرموده است : (انه من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا؛ هر کس نفسی را بدون قصاص و یا فساد در زمین کشت مثل اینست که همه مردم را کشته است). بعضی از مفسران در توجیه این آیه گفتهاند: کسی که حاضر است شخصی را به ناحق بکشد انسان و انسانیت در نزد او بیارزش است و اگر یک نفر را کشت مثل این است که همه
انسانها را کشته است. همه مفاسد و زیانهایی که در کشتن دیگران هست در خودکشی نیز وجود دارد از جمله:
1- خودکشی نافرمانی و سرپیچی از دستور خدا است و کسی که دستور خدا را نادیده انگارد و سرپیچی کند مستحق عذاب میگردد.
2- خودکشی دلیل بر عدم ایمان و یاس و نا امید شدن از خدا میباشد و یاس و ناامیدی از خداوند از بزرگترین گناهان است که گاهی در رتبه شرک و کفر قرار می گیرد.
3- کسی که دست به خودکشی زده همانند کسی که دیگری را کشته انسان و انسانیت در نظر او بیارزش شده است. از این جهت بین خودکشی یا کشتن دیگران فرقی نیست و همانگونه که هر کس دیگری را کشت مستحق عقوبت و عذاب میگردد انسانی که خودکشی کرده نیز مستحق عقوبت و عذاب الهی میگردد و این با عدالت خدا هیچگونه منافاتی ندارد.
4- خودکشی گناهی کبیره است؛ اما این که عقوبت آن دقیقا چیست و آیا موجب عذاب ابدی است یا عذاب او همیشگی و ابدی نیست اطلاعی نداریم و چه بسا نسبت به افراد و شرایط آنها نیز مجازاتهای متفاوتی داشته باشد، اما به هر حال خودکشی عملی نادرست است که نه دین بر آن صحه میگذارد و نه عقل و خرد انسانی.
5- در نظامهای حقوقی جهان نیز اساسا خودکشی نوعی بزهکاری و جرم تلقی میشود، ازاینرو شخصی که به خودکشی کننده در جهت انتحار کمک کند، شریک جرم شناخته شده و مجازات میشود و این فرع بر جرم بودن خودکشی است.
www.morsalat.com
- [آیت الله سیستانی] میخواهم نظر اسلام و سایر ادیان الهی را راجع به خودکشی بدانم ؟
- [سایر] آیا خودکشی در هر شرایطی از نظر اسلام ممنوع و نهی شده و هیچ گونه استثنایی در این مورد ندارد؟ در سایر ادیان به خصوص مسیحیت، خودکشی چه حکمی دارد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا احکام میّت مسلمان را بر کسی که خودکشی میکند، باید عمل کرد؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا در نجات جان شخص خودکشی کننده، فرقی بین مسلمان یا کافر حربی یا کافر غیر حربی، وجود دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] 1 حکم مرد مسلمان با بیماری لاعلاج و مراجعه به پزشک برای رفتن از دنیا جایز است ؟ 2 آیا در صورت عملی شدن حکم خودکشی را دارد ؟
- [سایر] آیا خودکشی گناه است؟
- [سایر] خودکشی در اسلام1 چه حکمی دارد؟
- [سایر] آیا مؤمن خودکشی می کند؟
- [آیت الله بهجت] آیا فکر خودکشی گناه است؟
- [سایر] آیا عادت از نظر اسلام خوب است؟ از نظر اسلام چه عادتهایی خوب است و چه عادتهایی بد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که به قصد خودکشی، مثلاً زخمی به خود زده یا ماده سمی خورده، اگر درباره اموال خود وصیت کند، سپس بمیرد، وصیت او صحیح نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که به قصد خودکشی مثلا زخمی به خود زده یا سمی خورده است و به واسطه ان بمیرد وصیت او در مالش صحیح نیست ولی اگر وصیت قبل از ان عمل باشد صحیح است
- [امام خمینی] قوانین و مصوباتی که از مجالس قانونگذاری دولتهای جائر به امر عمال اجانب خَذَلَهم اللَّه تعالی بر خلاف صریح قرآن کریم و سنّت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میگذرد و گذشته است، از نظر اسلام لغو و از نظر قانون بیارزش است، و لازم است مسلمانها از امرکننده و رأیدهنده به هر طور ممکن است اعراض کنند، و با آنها معاشرت و معامله نکنند، و آنان مجرمند و عملکننده به رأی آنها معصیت کار و فاسق است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . استخدام کفار اعم از ذمی و غیر ذمی در ادارات و سازمان هایی که باید بر جریان امور، نظارت و یا امور دفاعی کشور اسلام را تحت نظر داشته باشند، جایز نیست و پاسبان و افسر و قاضی و متصدیان مشاغل دیگر از این قبیل، همه باید مسلمان باشند.
- [آیت الله مظاهری] کورتاژ یکی از گناهان بزرگ در اسلام است و چنانکه گذشت علاوه بر گناه کفّاره نیز دارد، ولی اگر از نظر دکتر متخصّص و متدین حفظ جان زن متوقف بر آن باشد مانعی ندارد.
- [آیت الله بروجردی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله خوئی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلًا نمیتواند زن مسلمان بگیرد و باید در قبرستان مسلمانان دفن نشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر کافر به هر لغتی شهادتین بگوید مسلمان میشود و بعد از مسلمان شدن احکام اسلام بر او بار میشود گرچه ندانیم قلباً مسلمان شده یا نه، ولی اگر بدانیم قلباً مسلمان نشده است مسلمان نیست و احکام اسلام را ندارد و همچنین است هرگاه شهادتین نگوید ولی قلباً به معنای او ایمان داشته باشد. 8 - تبعیّت
- [آیت الله اردبیلی] اگر شخصی بداند که بدن یا لباس مسلمانی یا چیز دیگری مانند ظرف و فرش که در اختیار آن مسلمان است نجس شده و سپس آن مسلمان غایب گردد و آن شخص احتمال بدهد که او آن چیز را آب کشیده، آن چیز برای آن شخص پاک است؛ ولی احتیاط واجب این است که چهار شرط ذیل نیز مراعات شود: اول: آن که آن مسلمان بداند که آن چیز با چیزی که در نظر آن شخص نجس است، برخورد کرده است. دوم: آن که آن مسلمان نیز آن چیز را نجس بداند. سوم: آن که آن مسلمان آن چیز را در موردی که طهارت شرط آن است به کار ببرد، مثل این که با آن لباس نماز بخواند و یا در آن ظرف غذا بخورد. چهارم: آن که آن مسلمان بداند موردی که آن چیز را در آن به کار میبرد، مشروط به طهارت آن چیز است، مثلاً بداند که نماز را باید در لباس پاک بخواند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] دفن مسلمان درقبرستان کفار ودفن کافردرقبرستان مسلمانان جائز نیست.