در ابتدا نیاز است به دو مقدمه اشاره داشته باشیم: 1- در میان ماههای که در این جهان وجود دارند(1) می‌توان دو ماه قمری و شمسی را نام برد که هر کدام آنها دارای خصوصیتی می‌باشند. برای نمونه هر سال قمری و شمسی دارای دوازده ماه هستند اما منشأ ایجاد آنها همانطور که از نامش پیداست که قراردادی می‌باشد و طبیعی نیست. 2- مقیاسهایی که در این دنیا وجود دارند دو نوع هستند: 1- غیر طبیعی 2- طبیعی(2) 1- مقیاسهای غیر طبیعی: آن دسته از مقیاسهایی هستند که در اختیار همگان نیستند و هر کسی به آن اطلاع ندارد و برای دستیابی یا استفاده از آن اطلاعات خاصی لازم است و گذشت زمان هم بر آن اثر می‌گذارد. مثلاً برای تعیین ماههای شمسی به سادگی نمی‌شود تعیین کرد بلکه نیاز به علومی مثل علم هیأت دارد. 2- مقیاسهای طبیعی: که در اختیار همه می‌باشد و گذشت زمان بر آن اثر نمی‌گذارد مثل اطلاع از اول ماه قمری که با مشاهده ماه به راحتی قابل فهم است. باید گفت که انسانها در اوائل تاریخ از جمله چیزهایی که به آن آگاهی پیدا کردند آگاهی به فصلهای مختلف سال و ماهها و روزها و رابطه بین آنها بوده است و الفاظی مثل روز و ماه و سال و... از دیر باز در میان اقوام و ملل به صورتهای مختلف وجود داشته است. مشاهده حرکت و حالات مختلف ماه و تکرار آن در هر 29 یا 30 روز یک بار، هر دور آن را یک ماه نامیدند و چون دیدند در هر سال 12 بار این حرکت ماه تکرار می‌شود سال را به دوازده ماه با نامهای متفاوت تقسیم کردند و حتی بعضی آنها با دقت در حالات ماه روزها را هم نامگذاری کردند همانطور که عرب در دوران جاهلیت هر سه روز از حالات ماه را به نامی مشخص کرده بود(3) که در اثر گذشت زمان و ایجاد نامهای مختلف برای آن این تقویم طبیعی به سال قمری معروف شد در مقابل سال شمسی. در زمان جاهلیت تا ظهور اسلام مردم برای انجام قراردادها و کارهای خود از این تقویم استفاده می‌کردند مثل تعیین ماههای حرام که در آن زمان هم وجود داشت و تا بعد از ظهور اسلام هم مورد استفاده مردم بود حتی آیاتی هم که نازل می‌شد اگر در جایی از آن نیاز به تقویم و مقیاس بود همین تقویم و مقیاس طبیعی ذکر می‌شد مثل حکم وجوب روزه که از هلال ماه رمضان تا ماه شوال بود یا حکم حج و... و تاریخهای خود را هم بر طبق تقویم طبیعی قمری تنظیم می‌کردند تا اینکه آیه 36 سوره توبه نازل شد و این تاریخ از زبان خداوند متعال در قرآن کریم به طور رسمی تأیید شد که در این آیه دلائل وجود دارد که نشان می‌دهد اینکه قرآن می‌گوید تعداد ماهها نزد خداوند دوازده تاست منظور همان ماههای قمری است نه شمسی(4) بدیهی است که نظام زندگی اجتماعی بشر بدون تقویم یعنی وسیله‌ای عمومی برای تعیین تاریخ امکان‌پذیر نیست. به همین دلیل پروردگار برای انسان این تقویم طبیعی جهانی را ذکر کرد که در اختیار همگان می‌باشد و در عرف قرآن(5) نیز سال قمری که از ماههای طبیعی هلالی است معتبر شده که در شریعت اسلام هم معتبر است. علاوه بر آنچه ذکر شد می‌توان به عنوان علت برای انتخاب ماه قمری در اسلام گفت که: دانستیم مقیاسهای غیر طبیعی قراردادی و اعتباری هستند مثلاً در یک زمان شاید قومی ماههای شمسی را 12 ماه سی روزه بداند با نامهای خودش و پنج روز دیگر را نیز در پایان 6 ماه اول به آن اضافه کند(6) در زمان دیگر قوم دیگری شاید 6 ماه اول سال را 31 روزه و پنج ماه بعد را 30 روزه و ماه آخر را 29 روزه قرار دهد همانطور که امروزه اینطور است. یا در یک زمان مردم دو منطقه درباره یک موضوع دو مقیاس جداگانه داشته باشند. پس این امکان بسیار ضعیف است که همه مردم جهان بر طبق یک مقیاس غیر طبیعی و قراردادی واحدی عمل کنند. همانطوری که امروزه بسیاری از مقیاسهایی که نام جهانی دارند در همه جای دنیا معتبر نیستند علاوه بر آن در هر عصری امکان دارد زورگویان و مستعمران با استفاده از قدرت خود در جهت منافع خویش بسیاری از قراردادها را دستخوش تغییر قرار دهند و این در حالی است که در مقیاسهای طبیعی هیچ تصرفی نمی‌توانند داشته باشند و در همه جای جهان موجود است. با این توضیح باید گفت دینی که جهانی است و احکام و مقررات آن برای همه جهانیان نازل شده است چگونه می‌تواند به مقیاسهای قراردادی اطمینان کند؟ آیا در صورت اطمینان به آن احتمال تحریف در احکام و زمان انجام تکالیف و... نیست؟ در حالی که با تکیه بر مقیاسهای طبیعی احتمال تحریفی وجود ندارد و همه انسانها از کوچک تا بزرگ با سواد و بی سواد می‌توانند از آن استفاده کنند و همیشه به آن دسترسی دارند. پس: اولاً: ماههای قمری به طور طبیعی در میان بشر متداول بود و اسلام آن را امضاء کرده است. ثانیاً: چون ماههای قمری برای همه قابل درک و دسترسی است و نمی‌توان آن را تغییر داد یا تحریف کرد مورد استفاده اسلام قرار گرفته است. منابع برای مطالعه بیشتر: 1- تفسیرهای آیات 189 بقره، 36 توبه و آیات 38 تا 40 سوره یس خصوصاً به تفسیرهای نمونه و المیزان و مجمع البیان مراجعه شود. 2- همچنین به تاریخ طبری، ج 4، ص 39، برای اطلاع از ثابت شدن تاریخ اسلام از هجرت پیامبر رجوع شود. پی نوشت ها: 1) مثل ماههای رومی - ماههای میلادی و... 2) تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج 2، ص 5، ذیل آیه 189 بقره. 3) ترجمه تاریخ یعقوبی، محمد ابراهیم آیتی، ج 1، ص 287. 4) تفسیر المیزان، سید محمد باقر موسوی همدانی، ج 9، ص 356. برای توضیح بیشتر و آگاهی از علت برداشت ماه قمری از آیه. 5) تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی (ره)، ج 13، ص 276. 6) همانطور که ایرانیان باستان چنین می‌کردند. برای توضیح بیشتر ر.ک ترجمه تاریخ یعقوبی، محمد ابراهیم آیتی، ج 1، ص 217.
در ابتدا نیاز است به دو مقدمه اشاره داشته باشیم:
1- در میان ماههای که در این جهان وجود دارند(1) میتوان دو ماه قمری و شمسی را نام برد که هر کدام آنها دارای خصوصیتی میباشند. برای نمونه هر سال قمری و شمسی دارای دوازده ماه هستند اما منشأ ایجاد آنها همانطور که از نامش پیداست که قراردادی میباشد و طبیعی نیست.
2- مقیاسهایی که در این دنیا وجود دارند دو نوع هستند:
1- غیر طبیعی 2- طبیعی(2)
1- مقیاسهای غیر طبیعی: آن دسته از مقیاسهایی هستند که در اختیار همگان نیستند و هر کسی به آن اطلاع ندارد و برای دستیابی یا استفاده از آن اطلاعات خاصی لازم است و گذشت زمان هم بر آن اثر میگذارد. مثلاً برای تعیین ماههای شمسی به سادگی نمیشود تعیین کرد بلکه نیاز به علومی مثل علم هیأت دارد.
2- مقیاسهای طبیعی: که در اختیار همه میباشد و گذشت زمان بر آن اثر نمیگذارد مثل اطلاع از اول ماه قمری که با مشاهده ماه به راحتی قابل فهم است.
باید گفت که انسانها در اوائل تاریخ از جمله چیزهایی که به آن آگاهی پیدا کردند آگاهی به فصلهای مختلف سال و ماهها و روزها و رابطه بین آنها بوده است و الفاظی مثل روز و ماه و سال و... از دیر باز در میان اقوام و ملل به صورتهای مختلف وجود داشته است. مشاهده حرکت و حالات مختلف ماه و تکرار آن در هر 29 یا 30 روز یک بار، هر دور آن را یک ماه نامیدند و چون دیدند در هر سال 12 بار این حرکت ماه تکرار میشود سال را به دوازده ماه با نامهای متفاوت تقسیم کردند و حتی بعضی آنها با دقت در حالات ماه روزها را هم نامگذاری کردند همانطور که عرب در دوران جاهلیت هر سه روز از حالات ماه را به نامی مشخص کرده بود(3) که در اثر گذشت زمان و ایجاد نامهای مختلف برای آن این تقویم طبیعی به سال قمری معروف شد در مقابل سال شمسی.
در زمان جاهلیت تا ظهور اسلام مردم برای انجام قراردادها و کارهای خود از این تقویم استفاده میکردند مثل تعیین ماههای حرام که در آن زمان هم وجود داشت و تا بعد از ظهور اسلام هم مورد استفاده مردم بود حتی آیاتی هم که نازل میشد اگر در جایی از آن نیاز به تقویم و مقیاس بود همین تقویم و مقیاس طبیعی ذکر میشد مثل حکم وجوب روزه که از هلال ماه رمضان تا ماه شوال بود یا حکم حج و... و تاریخهای خود را هم بر طبق تقویم طبیعی قمری تنظیم میکردند تا اینکه آیه 36 سوره توبه نازل شد و این تاریخ از زبان خداوند متعال در قرآن کریم به طور رسمی تأیید شد که در این آیه دلائل وجود دارد که نشان میدهد اینکه قرآن میگوید تعداد ماهها نزد خداوند دوازده تاست منظور همان ماههای قمری است نه شمسی(4) بدیهی است که نظام زندگی اجتماعی بشر بدون تقویم یعنی وسیلهای عمومی برای تعیین تاریخ امکانپذیر نیست. به همین دلیل پروردگار برای انسان این تقویم طبیعی جهانی را ذکر کرد که در اختیار همگان میباشد و در عرف قرآن(5) نیز سال قمری که از ماههای طبیعی هلالی است معتبر شده که در شریعت اسلام هم معتبر است. علاوه بر آنچه ذکر شد میتوان به عنوان علت برای انتخاب ماه قمری در اسلام گفت که:
دانستیم مقیاسهای غیر طبیعی قراردادی و اعتباری هستند مثلاً در یک زمان شاید قومی ماههای شمسی را 12 ماه سی روزه بداند با نامهای خودش و پنج روز دیگر را نیز در پایان 6 ماه اول به آن اضافه کند(6) در زمان دیگر قوم دیگری شاید 6 ماه اول سال را 31 روزه و پنج ماه بعد را 30 روزه و ماه آخر را 29 روزه قرار دهد همانطور که امروزه اینطور است.
یا در یک زمان مردم دو منطقه درباره یک موضوع دو مقیاس جداگانه داشته باشند. پس این امکان بسیار ضعیف است که همه مردم جهان بر طبق یک مقیاس غیر طبیعی و قراردادی واحدی عمل کنند. همانطوری که امروزه بسیاری از مقیاسهایی که نام جهانی دارند در همه جای دنیا معتبر نیستند علاوه بر آن در هر عصری امکان دارد زورگویان و مستعمران با استفاده از قدرت خود در جهت منافع خویش بسیاری از قراردادها را دستخوش تغییر قرار دهند و این در حالی است که در مقیاسهای طبیعی هیچ تصرفی نمیتوانند داشته باشند و در همه جای جهان موجود است.
با این توضیح باید گفت دینی که جهانی است و احکام و مقررات آن برای همه جهانیان نازل شده است چگونه میتواند به مقیاسهای قراردادی اطمینان کند؟ آیا در صورت اطمینان به آن احتمال تحریف در احکام و زمان انجام تکالیف و... نیست؟ در حالی که با تکیه بر مقیاسهای طبیعی احتمال تحریفی وجود ندارد و همه انسانها از کوچک تا بزرگ با سواد و بی سواد میتوانند از آن استفاده کنند و همیشه به آن دسترسی دارند.
پس: اولاً: ماههای قمری به طور طبیعی در میان بشر متداول بود و اسلام آن را امضاء کرده است.
ثانیاً: چون ماههای قمری برای همه قابل درک و دسترسی است و نمیتوان آن را تغییر داد یا تحریف کرد مورد استفاده اسلام قرار گرفته است.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1- تفسیرهای آیات 189 بقره، 36 توبه و آیات 38 تا 40 سوره یس خصوصاً به تفسیرهای نمونه و المیزان و مجمع البیان مراجعه شود.
2- همچنین به تاریخ طبری، ج 4، ص 39، برای اطلاع از ثابت شدن تاریخ اسلام از هجرت پیامبر رجوع شود.
پی نوشت ها:
1) مثل ماههای رومی - ماههای میلادی و...
2) تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج 2، ص 5، ذیل آیه 189 بقره.
3) ترجمه تاریخ یعقوبی، محمد ابراهیم آیتی، ج 1، ص 287.
4) تفسیر المیزان، سید محمد باقر موسوی همدانی، ج 9، ص 356. برای توضیح بیشتر و آگاهی از علت برداشت ماه قمری از آیه.
5) تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی (ره)، ج 13، ص 276.
6) همانطور که ایرانیان باستان چنین میکردند. برای توضیح بیشتر ر.ک ترجمه تاریخ یعقوبی، محمد ابراهیم آیتی، ج 1، ص 217.
- [سایر] چرا اسلام سال قمری را انتخاب کرد؟ برتری ماههای قمری نسبت به شمسی در چیست؟
- [آیت الله خامنه ای] سال شمسی یا قمری
- [آیت الله خامنه ای] آیا سال خمسی باید شمسی باشد یا قمری؟
- [آیت الله بهجت] آیا مراد از پنجاه یا شصت سال برای یائسه شدن زنان سیّده و غیر سیّده، سال قمری است یا شمسی؟ اگر قمری است، به سال شمسی چه مقدار می شود؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا برای تعیین سال خمسی، بهتر است سال شمسی محاسبه شود یا قمری؟
- [آیت الله بهجت] شصت سال و پنجاه سال قمری برابر چند سال شمسی می شود؟
- [آیت الله بهجت] آیا برای تعیین سال خمسی، بهتر است سال شمسی محاسبه شود یا قمری؟
- [سایر] آیا سال خمسی باید به (قمری) باشد یا اینکه می تواند به (شمسی) نیز قرار گیرد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] تفاوت سنّ قمری و شمسی دوران یائسگی در زنان قرشیه و غیر قرشیه چند سال است؟
- [سایر] لطفاً ویژگیهای تقویم جلالی (هجری شمسی) و مزیتهای آن نسبت به تقویم های قمری و میلادی را توضیح دهید؟
- [آیت الله جوادی آملی] .معیار در سال خمسی، لزوماً ماه های سال قمری نیست، بلکه هر کس می تواند ابتدای کسب و کار خود را بر اساس ماه های سال شمسی محاسبه نماید و پس از گذشت یکسال شمسی از اوّلین ماه احتساب شده، خمسِ باقی مانده درآمد خودش را بپردازد. محاسبه قبل و بعد از سال
- [آیت الله بهجت] انسان میتواند در بین سال هر وقت منفعتی به دستش آید، خمس آن را بدهد و جایز است دادن خمس را تا آخر سال قمری، تأخیر بیندازد و اگر برای دادن خمسِ زراعت و مانند آن، که مطابق سال شمسی انجام میشود، سال خمسی را شمسی قرار دهد، اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] زنان سیّده و غیر سیّده هر دو بعد از تمام شدن پنجاه سال قمری یائسه می شوند، یعنی اگر در این سنّ و سال خونی ببینند خون حیض نیست، مگر این که آنچه می بینند تمام شرایط حیض را داشته باشد که در این صورت باید مطابق آن عمل کنند. 1. 50 سال قمری تقریبا 543 روز و 18 ساعت ، یعنی 18 ماه و سه روز کمتر از 50 سال شمسی است. بنابر این سن یائسگی به سال شمسی 48 سال و 6 ماه می شود.
- [آیت الله سیستانی] مقصود از یک ماه ، در غیر مورد تعیین عادت وقتیه گذشتن سی روز از ابتدای خون دیدن است نه از روز اول ماه تا آخر ماه . و اما در مورد تعیین عادت وقتیه منظور ماه قمری است نه شمسی .
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان میتواند در بین سال هر وقت منفعتی به دستش آید خمس آن را بدهد، بلکه اگر بداند که منفعت صرف مخارج وی نمیگردد، لازم است همان وقت که منفعت به دست میآورد خمس آن را بدهد و در صورتی که نمیداند که منفعت وی از مخارج سال وی زیاد میآید یا نه، جایز است دادن خمس را تا آخر سال تأخیر بیندازد و برای دادن خمس میتوان سال شمسی یا سال قمری را ملاک قرار داد.
- [آیت الله مظاهری] انسان میتواند در بین سال هر وقت منفعتی به دست آورد خمس آن را بدهد، و جایز است دادن خمس را تا آخر سال تأخیر بیندازد و اگر برای دادن خمس سال شمسی قرار دهد مانعی ندارد.
- [آیت الله سبحانی] انسان می تواند در بین سال هر وقت منفعتی به دستش آید خمس آن را بدهد و همچنین جایز است دادن خمس را تا آخر سال تأخیر بیندازد و اگر برای دادن خمس سال شمسی قرار دهد، مانعی ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . انسان میتواند در بین سال هر وقت منفعتی به دستش آمد، خمس آن را بدهد، و جایز است دادن خمس را تا آخر سال تأخیر بیندازد، و اگر برای دادن خمس سال شمسی قرار دهد، مانعی ندارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] انسان می تواند در بین سال هر وقت منفعتی بدستش آید خمس آن را بدهد و جایز است دادن خمس را تا آخر سال تأخیر بیندازد و اگر برای دادن خمس سال شمسی را ملاک شروع قرار دهد مانعی نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] انسان می تواند در بین سال هر وقت منفعتی به دستش آید خمس آن را بدهد و جایز است دادن خمس را تا آخر سال تاخیر بیندازد. و اگر برای دادن خمس؛ سال شمسی قرار دهد؛ مانعی ندارد.