مبدا سال همیشه رخداد مهم و تاثیر گذار در زندگی انسان ها است . شخص پیامبر(صلی الله علیه وآله) بنیانگذار سال قمری هجری است و علت این که هجرت را مبدأ تاریخ قرار داد، این است که هجرت یک حادثه بزرگ اسلامی است و در تاریخ اسلام فراموش نشدنی است. عرب قبل از اسلام، تاریخ معیّن و ثابتی نداشت. مبدأ تاریخ این منطقه با آن منطقه و این قبیله با آن قبیله، فرق می‌کرد. از دیدگاه برخی، بنی آدم، نخست هبوط آدم را مبدأ تاریخ قرار دادند و تا بعثت نوح(علیه السلام) این مبدأ تاریخ پا بر جا بود. پس از بعثت نوح(علیه السلام)، مبدأ تاریخ عوض شد و بعثت نوح(علیه السلام) به عنوان مبدأ تاریخ گردید. این مبدأ ادامه داشت تا طوفان نوح. پس از طوفان، مبدأ تاریخ همین طوفان قرار داده شد. این مبدأ تاریخ ادامه یافت تا آن روز که حضرت ابراهیم(علیه السلام) را در آتش انداختند و پس از آن، این واقعه مبدأ تاریخ بنی آدم شد. فرزندان ابراهیم(علیه السلام) فراوان شدند و بر مبدأ تاریخ واحد توافق نکردند. بنی اسحاق و بنی اسماعیل، هر کدام مبدأ تاریخ جداگانه‌ای انتخاب کردند. بنی اسحاق ابتدا همان آتش ابراهیم را مبدأ تاریخ قرار دادند. پس از آن بعثت یوسف(علیه السلام)، سپس بعثت موسی(علیه السلام)، پس از آن بعثت داود و سلیمان(علیه السلام) را و سپس حوادث بزرگ دیگر را. بنی اسماعیل ابتدا بنای خانه کعبه را مبدأ تاریخ خود قرار دادند و پس از این که تعداد اقوام متعدد شد و آنها از هم متفرق شدند، مدتی مبدأ تاریخ را، خروج هر قومی از منطقه‌ی (تهامه) قرار دادند تا این که کعب بن لؤیّ درگذشت. پس از آن، درگذشت کعب بن لؤی مبدأ تاریخ قرار داده شد. این مبدأ ادامه داشت تا آن سالی که ابرهه برای تخریب کعبه، با نظامیان فیل سوار به مکه حمله کرد. بعد از آن، همان سال که (عام الفیل) نامیده می‌شد، مبدأ تاریخ قرار داده شد. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در همین سال متولد شد. مبدأ تاریخ قریش، قبل از اسلام همین عام الفیل بود. پس از آن (یوم الفجار) مبدأ تاریخ شد. بعد از آن، تجدید بنای کعبه مبدأ تاریخ قرار داده شد و پس از آن (حلف الفضول) را مبدأ تاریخ قرار دادند تا این که اسلام ظاهر شد و همان سال‌ها برخی از مسلمانان، مبعث حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) را مبدأ تاریخ قرار دادند. سالی که مردم عرب با آن محاسبه می‌کردند، سال قمری بود و ماه‌های عرب (مستعر به) عبارت بود از: (محرّم، صفر، ربیع‌الاول، ربیع الاخر، جُمادی الاوُلی، جُمادی الآخر، رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذی قعده و ذی حجّه). ماه‌های عرب (عاربه) عبارت بود از: (مُؤْتَمِر، ناجِر، خوّان، صوان، رُنّی، أَیِّدة، الأصمّ، عادل، ناطل، واغل، وَرْنه و بُرَک). ایام هفته در میان عرب (مستعربه) عبارت بود از: (اَحَدْ، اِثنَیْن، ثلاثاء، اَرْبَعاء، خمیس، جمعه و سَبْت) و ایام هفته در میان عرب (عاربه) عبارت بود از: (اوّل، اَهْوَنْ، جُبارْ، دُبار، مؤنس، عروبة و شِیارْ). از روایات و تاریخ به دست می‌آید که در زمان حیات رسول خدا(صلی الله علیه وآله)، هجرت آن حضرت از مکه به مدینه مبدأ تاریخ قرار داده شد و خود آن حضرت چنین کرده بود؛ ولی پس از وفات آن حضرت، از اهمیت آن کاسته شد و پس از آن دوباره به پیشنهاد حضرت علی(علیه السلام)، (هجرت) مبدأ تاریخ قرار داده شد. این که بین مردم معروف شده که عمر بن خطاب واضع مبدأ (تاریخ هجری) است صحیح نیست؛ بلکه واضع مبدأ تاریخ خود پیامبر است و آنچه در زمان عمر بن خطاب روی داد، این بود که مبدأ سال را محرّم قرار دادند؛ در حالی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در ربیع الاول هجرت کرد و می‌بایست ربیع الاول را مبدأ سال قرار می‌دادند. محرم اول سال جاهلیت است و نباید محرم را اول سال قرار می‌دادند. شواهدی نشان می‌دهد که واضع مبدأ تاریخ، خود پیامبر است؛ مانند: 1. از زهری روایت شده است: (هنگامی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به مدینه هجرت کرد و داخل مدینه شد، دستور به تعیین تاریخ داد). 2. حاکم روایت کرده که تاریخ از سالی است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در آن به مدینه رفت. 3. ابو طاهر گفته است: رسول خدا(صلی الله علیه وآله) وقتی نامه به نصارای نجران نوشت، به تاریخ هجری، تاریخ گذاشت و به حضرت علی(علیه السلام) دستور داد که بنویسد: (این نامه در سال پنجم هجرت نوشته شده است). 4. ام سلمه می‌گوید: (رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: حسین بن علی در سال شصت از هجرت من کشته می‌شود). porseman.org
مبدا سال همیشه رخداد مهم و تاثیر گذار در زندگی انسان ها است . شخص پیامبر(صلی الله علیه وآله) بنیانگذار سال قمری هجری است و علت این که هجرت را مبدأ تاریخ قرار داد، این است که هجرت یک حادثه بزرگ اسلامی است و در تاریخ اسلام فراموش نشدنی است.
عرب قبل از اسلام، تاریخ معیّن و ثابتی نداشت. مبدأ تاریخ این منطقه با آن منطقه و این قبیله با آن قبیله، فرق میکرد. از دیدگاه برخی، بنی آدم، نخست هبوط آدم را مبدأ تاریخ قرار دادند و تا بعثت نوح(علیه السلام) این مبدأ تاریخ پا بر جا بود. پس از بعثت نوح(علیه السلام)، مبدأ تاریخ عوض شد و بعثت نوح(علیه السلام) به عنوان مبدأ تاریخ گردید. این مبدأ ادامه داشت تا طوفان نوح. پس از طوفان، مبدأ تاریخ همین طوفان قرار داده شد. این مبدأ تاریخ ادامه یافت تا آن روز که حضرت ابراهیم(علیه السلام) را در آتش انداختند و پس از آن، این واقعه مبدأ تاریخ بنی آدم شد. فرزندان ابراهیم(علیه السلام) فراوان شدند و بر مبدأ تاریخ واحد توافق نکردند. بنی اسحاق و بنی اسماعیل، هر کدام مبدأ تاریخ جداگانهای انتخاب کردند. بنی اسحاق ابتدا همان آتش ابراهیم را مبدأ تاریخ قرار دادند. پس از آن بعثت یوسف(علیه السلام)، سپس بعثت موسی(علیه السلام)، پس از آن بعثت داود و سلیمان(علیه السلام) را و سپس حوادث بزرگ دیگر را. بنی اسماعیل ابتدا بنای خانه کعبه را مبدأ تاریخ خود قرار دادند و پس از این که تعداد اقوام متعدد شد و آنها از هم متفرق شدند، مدتی مبدأ تاریخ را، خروج هر قومی از منطقهی (تهامه) قرار دادند تا این که کعب بن لؤیّ درگذشت. پس از آن، درگذشت کعب بن لؤی مبدأ تاریخ قرار داده شد. این مبدأ ادامه داشت تا آن سالی که ابرهه برای تخریب کعبه، با نظامیان فیل سوار به مکه حمله کرد. بعد از آن، همان سال که (عام الفیل) نامیده میشد، مبدأ تاریخ قرار داده شد. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در همین سال متولد شد. مبدأ تاریخ قریش، قبل از اسلام همین عام الفیل بود. پس از آن (یوم الفجار) مبدأ تاریخ شد. بعد از آن، تجدید بنای کعبه مبدأ تاریخ قرار داده شد و پس از آن (حلف الفضول) را مبدأ تاریخ قرار دادند تا این که اسلام ظاهر شد و همان سالها برخی از مسلمانان، مبعث حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) را مبدأ تاریخ قرار دادند. سالی که مردم عرب با آن محاسبه میکردند، سال قمری بود و ماههای عرب (مستعر به) عبارت بود از: (محرّم، صفر، ربیعالاول، ربیع الاخر، جُمادی الاوُلی، جُمادی الآخر، رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذی قعده و ذی حجّه). ماههای عرب (عاربه) عبارت بود از: (مُؤْتَمِر، ناجِر، خوّان، صوان، رُنّی، أَیِّدة، الأصمّ، عادل، ناطل، واغل، وَرْنه و بُرَک). ایام هفته در میان عرب (مستعربه) عبارت بود از: (اَحَدْ، اِثنَیْن، ثلاثاء، اَرْبَعاء، خمیس، جمعه و سَبْت) و ایام هفته در میان عرب (عاربه) عبارت بود از: (اوّل، اَهْوَنْ، جُبارْ، دُبار، مؤنس، عروبة و شِیارْ). از روایات و تاریخ به دست میآید که در زمان حیات رسول خدا(صلی الله علیه وآله)، هجرت آن حضرت از مکه به مدینه مبدأ تاریخ قرار داده شد و خود آن حضرت چنین کرده بود؛ ولی پس از وفات آن حضرت، از اهمیت آن کاسته شد و پس از آن دوباره به پیشنهاد حضرت علی(علیه السلام)، (هجرت) مبدأ تاریخ قرار داده شد. این که بین مردم معروف شده که عمر بن خطاب واضع مبدأ (تاریخ هجری) است صحیح نیست؛ بلکه واضع مبدأ تاریخ خود پیامبر است و آنچه در زمان عمر بن خطاب روی داد، این بود که مبدأ سال را محرّم قرار دادند؛ در حالی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در ربیع الاول هجرت کرد و میبایست ربیع الاول را مبدأ سال قرار میدادند. محرم اول سال جاهلیت است و نباید محرم را اول سال قرار میدادند. شواهدی نشان میدهد که واضع مبدأ تاریخ، خود پیامبر است؛ مانند: 1. از زهری روایت شده است: (هنگامی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به مدینه هجرت کرد و داخل مدینه شد، دستور به تعیین تاریخ داد). 2. حاکم روایت کرده که تاریخ از سالی است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در آن به مدینه رفت. 3. ابو طاهر گفته است: رسول خدا(صلی الله علیه وآله) وقتی نامه به نصارای نجران نوشت، به تاریخ هجری، تاریخ گذاشت و به حضرت علی(علیه السلام) دستور داد که بنویسد: (این نامه در سال پنجم هجرت نوشته شده است). 4. ام سلمه میگوید: (رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: حسین بن علی در سال شصت از هجرت من کشته میشود).
porseman.org
- [آیت الله خامنه ای] سال شمسی یا قمری
- [سایر] لطفاً ویژگیهای تقویم جلالی (هجری شمسی) و مزیتهای آن نسبت به تقویم های قمری و میلادی را توضیح دهید؟
- [سایر] چرا مسلمانان از ماههای قمری استفاده میکنند نه شمسی؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا سال خمسی باید شمسی باشد یا قمری؟
- [آیت الله بهجت] آیا مراد از پنجاه یا شصت سال برای یائسه شدن زنان سیّده و غیر سیّده، سال قمری است یا شمسی؟ اگر قمری است، به سال شمسی چه مقدار می شود؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا برای تعیین سال خمسی، بهتر است سال شمسی محاسبه شود یا قمری؟
- [آیت الله بهجت] شصت سال و پنجاه سال قمری برابر چند سال شمسی می شود؟
- [آیت الله بهجت] آیا برای تعیین سال خمسی، بهتر است سال شمسی محاسبه شود یا قمری؟
- [سایر] آیا سال خمسی باید به (قمری) باشد یا اینکه می تواند به (شمسی) نیز قرار گیرد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] تفاوت سنّ قمری و شمسی دوران یائسگی در زنان قرشیه و غیر قرشیه چند سال است؟
- [آیت الله جوادی آملی] .معیار در سال خمسی، لزوماً ماه های سال قمری نیست، بلکه هر کس می تواند ابتدای کسب و کار خود را بر اساس ماه های سال شمسی محاسبه نماید و پس از گذشت یکسال شمسی از اوّلین ماه احتساب شده، خمسِ باقی مانده درآمد خودش را بپردازد. محاسبه قبل و بعد از سال
- [آیت الله بهجت] انسان میتواند در بین سال هر وقت منفعتی به دستش آید، خمس آن را بدهد و جایز است دادن خمس را تا آخر سال قمری، تأخیر بیندازد و اگر برای دادن خمسِ زراعت و مانند آن، که مطابق سال شمسی انجام میشود، سال خمسی را شمسی قرار دهد، اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] زنان سیّده و غیر سیّده هر دو بعد از تمام شدن پنجاه سال قمری یائسه می شوند، یعنی اگر در این سنّ و سال خونی ببینند خون حیض نیست، مگر این که آنچه می بینند تمام شرایط حیض را داشته باشد که در این صورت باید مطابق آن عمل کنند. 1. 50 سال قمری تقریبا 543 روز و 18 ساعت ، یعنی 18 ماه و سه روز کمتر از 50 سال شمسی است. بنابر این سن یائسگی به سال شمسی 48 سال و 6 ماه می شود.
- [آیت الله سیستانی] مقصود از یک ماه ، در غیر مورد تعیین عادت وقتیه گذشتن سی روز از ابتدای خون دیدن است نه از روز اول ماه تا آخر ماه . و اما در مورد تعیین عادت وقتیه منظور ماه قمری است نه شمسی .
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان میتواند در بین سال هر وقت منفعتی به دستش آید خمس آن را بدهد، بلکه اگر بداند که منفعت صرف مخارج وی نمیگردد، لازم است همان وقت که منفعت به دست میآورد خمس آن را بدهد و در صورتی که نمیداند که منفعت وی از مخارج سال وی زیاد میآید یا نه، جایز است دادن خمس را تا آخر سال تأخیر بیندازد و برای دادن خمس میتوان سال شمسی یا سال قمری را ملاک قرار داد.
- [آیت الله مظاهری] انسان میتواند در بین سال هر وقت منفعتی به دست آورد خمس آن را بدهد، و جایز است دادن خمس را تا آخر سال تأخیر بیندازد و اگر برای دادن خمس سال شمسی قرار دهد مانعی ندارد.
- [آیت الله سبحانی] انسان می تواند در بین سال هر وقت منفعتی به دستش آید خمس آن را بدهد و همچنین جایز است دادن خمس را تا آخر سال تأخیر بیندازد و اگر برای دادن خمس سال شمسی قرار دهد، مانعی ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . انسان میتواند در بین سال هر وقت منفعتی به دستش آمد، خمس آن را بدهد، و جایز است دادن خمس را تا آخر سال تأخیر بیندازد، و اگر برای دادن خمس سال شمسی قرار دهد، مانعی ندارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] انسان می تواند در بین سال هر وقت منفعتی بدستش آید خمس آن را بدهد و جایز است دادن خمس را تا آخر سال تأخیر بیندازد و اگر برای دادن خمس سال شمسی را ملاک شروع قرار دهد مانعی نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] انسان می تواند در بین سال هر وقت منفعتی به دستش آید خمس آن را بدهد و جایز است دادن خمس را تا آخر سال تاخیر بیندازد. و اگر برای دادن خمس؛ سال شمسی قرار دهد؛ مانعی ندارد.