با توجه به اینکه روش های استخاره چه با قرآن و چه با تسبیح و چه با غیر آنها، متعدد و متفاوت است هر مسلمانِ معتقدی به حسب توانایی علمی و عملی خویش می تواند لیاقت و شایستگی استخاره گرفتن را پیدا کرده و با روشی که متناسب با اوست خودش استخاره بگیرد؛ و البته این در صورتی است که آن شخص باید نسبت به اصل استخاره و موضوع آن و شرائط روشی که متناسب با اوست آگاهیِ لازم را کسب کند. و امّا آنچه که از آن بعنوان (علم استخاره) تعبیر می شود عالی ترین مرتبه از مراتب توانایی بر استخاره گرفتن است که بدون سپری کردن مراحل علمی و عملی بسیار زیادی بدست نمی آید و لذا عدة بسیار کمی توفیق دست یابی به آنرا پیدا می کنند. نکته ای که در این میان تذکرش لازم است اینکه در روایات آمده است که باید استخاره را تعلّم و فرا گرفت. حضرت امام محمد باقر علیه السلام می فرماید: (کنا نتعلم الإستخارة کما نتعلّم السورة من القرآن)؛[1] یعنی: (ما استخاره را تعلّم و فرا می گرفتیم همانطوری که سوره های قرآن را فرا می گرفتیم)؛ بنابراین هر نوع استخاره را باید از افرادی که در این وادی مورد اطمینان و وثوق بوده و تبحّری در استخارات دارند فرا گرفت تا در ضمن تعلیمِ اصل و موضوع استخاره و شرائط هر نوع استخاره، روشی را که متناسب با توانایی های علمی و عملی شاگرد باشد به او توصیه گردد. پرسشگر عزیز! نکته دیگری که بیان آن لازم می نماید این است که این نوع استخاره ای که متعارف و متداول است باید بعد از مشورت خواهی از دیگران باشد. در روایتی آمده است که: (انّه قال لبعض اصحابه و قد سأله عن الأمر یمضی فیه و لایجد احداً یشاوره، فکیف یصنع؟ قال: (شاور ربک)؛ فقال له: کیف؟ قال:...)؛[2] یعنی شخصی از اصحاب امام علیه السلام نسبت به امری که می خواهد آنرا انجام دهد و کسی را برای مشورت خواهی پیدا نمی کند می پرسد: چگونه عمل نماید؟ امام علیه السلام در جواب می فرماید: با پروردگارت مشورت کن! او می پرسد: چگونه؟ و حضرت نوعی از استخارة ذات الرقاع را که بوسیلة دو ورقه انجام می شود را به او تعلیم می دهد. از این روایت استفاده می شود که انجام هر امری (که مهم و مورد تردید و شک باشد و نه هر امر عادی و کوچک) باید ابتداءً مورد مشورت قرار گیرد و بعد در صورتی که مشورت با دیگران تردید و شک را برطرف نکنند و یا اصلاً امکان مشورت نباشد می توان سراغ استخاره رفت. اهمّیت مشورت خواهی و (به تعبیر روایات) شریک شدن در عقول دیگران در روایات بسیاری مورد سفارش اکید واقع شده و آدمی نباید از مهمترین نعمت الهی که عقل باشد محروم بماند و عقل خود و دیگران را به کناری وا نهد. برخی روایات بدین بیان وارد شده اند: امام علی علیه السلام می فرماید: (المشورة تجلب لک صواب غیرک)؛[3] یعنی: مشورت کردن، اندیشه های درست دیگران برای تو کسب می کند. و نیز می فرماید: (الإستشارة عین الهدایة، و قد خاطر من استغنی برأیه)؛[4] یعنی: مشورت خواستن عین هدایت پیدا کردن است؛ و کسی که به رأی و نظر خویش اکتفاء کند خود را به خطر افکنده است. و رسول گرامی اسلام نیز می فرماید: (لامظاهرة أوثق من المشاورة)؛[5] یعنی: هیچ پشتیبانی مطمئن تر از مشورت کردن نیست. و به حدّی مشورت خواستن از دیگران سفارش شده که حتی در بعضی روایات آمده است که قبل از مشورت خواستن، استخاره کنید. امام صادق علیه السلام می فرماید: هرگاه ارادة کاری را نمودی، با هیچ کس مشورت مکن تا اینکه با پروردگارت مشورت کنی! راوی می پرسد: چگونه با پروردگارم مشورت کنم؟ امام علیه السلام می فرماید: صد مرتبه می گویی: (أستخیر الله)؛ یعنی: از خدا طلب خیر می کنم؛ و سپس با دیگران مشورت می کنی، و در این صورت خداوند خیر و صلاح تو را بر زبان هر کسی که دوست می دارد جاری می کند.[6] البته باید در نظر داشت افرادی که مورد مشورت قرار می گیرند باید انسان های مورد اطمینان و وثوق بوده و نسبت به موضوعی که مورد مشورت قرار می گیرد اطلاعات و آگاهی کافی داشته باشند. در روایات شرائطی برای افرادی که طرف مشورت قرار می گیرند ذکر شده که خودتان می توانید به کتب مربوطه مراجعه فرمائید.[7] معرفی منابع جهت مطالعة بیشتر: 1. شیخ عباس قمی، حواشی مفاتیح الجنان، آداب استخاره. 2. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 88، ص 222-288، داراحیاء التراث العربی. 3. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة (ترجمه فارسی)، ج 4، ص 1622-1625، دارالحدیث. 3. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة (ترجمه فارسی)، ج 6، ص 2900. قال الامام علی علیه السلام : أکثر الصلاح و الصواب فی صحبة اولی النهی و الألباب بیشترین صلاح و درستی، در دوستی و همنشینی با صاحبان خرد و صاحبان عقل و اندیشه است. غررالحکم، حدیث 3129 -------------------------------------------------------------------------------- [1] . شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، جلد 8، ص66، تحقیق مؤسسة آل البیت علیهم السلام . [2] . شیخ حر عاملی، جلد 8، ص 68، تحقیق مؤسسة آل البیت علیهم السلام . [3] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، جلد 6، ص 2900، نشر دارالحدیث. [4] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، جلد 6، ص 2900، نشر دارالحدیث. [5] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، جلد 6، ص 2900، نشر دارالحدیث. [6] . میزان الحکمة، جلد 6، ص 2902، نشر دارالحدیث. [7] . میزان الحکمة، جلد 6، ص 2902، نشر دارالحدیث.
برای اینکه علم استخاره را بدست بیاورم و صلاحیت و لیاقت استخاره گرفتن را به طور دقیق کسب کنم چه نکاتی و اقداماتی را باید انجام بدهم؟
با توجه به اینکه روش های استخاره چه با قرآن و چه با تسبیح و چه با غیر آنها، متعدد و متفاوت است هر مسلمانِ معتقدی به حسب توانایی علمی و عملی خویش می تواند لیاقت و شایستگی استخاره گرفتن را پیدا کرده و با روشی که متناسب با اوست خودش استخاره بگیرد؛ و البته این در صورتی است که آن شخص باید نسبت به اصل استخاره و موضوع آن و شرائط روشی که متناسب با اوست آگاهیِ لازم را کسب کند.
و امّا آنچه که از آن بعنوان (علم استخاره) تعبیر می شود عالی ترین مرتبه از مراتب توانایی بر استخاره گرفتن است که بدون سپری کردن مراحل علمی و عملی بسیار زیادی بدست نمی آید و لذا عدة بسیار کمی توفیق دست یابی به آنرا پیدا می کنند.
نکته ای که در این میان تذکرش لازم است اینکه در روایات آمده است که باید استخاره را تعلّم و فرا گرفت. حضرت امام محمد باقر علیه السلام می فرماید: (کنا نتعلم الإستخارة کما نتعلّم السورة من القرآن)؛[1] یعنی: (ما استخاره را تعلّم و فرا می گرفتیم همانطوری که سوره های قرآن را فرا می گرفتیم)؛ بنابراین هر نوع استخاره را باید از افرادی که در این وادی مورد اطمینان و وثوق بوده و تبحّری در استخارات دارند فرا گرفت تا در ضمن تعلیمِ اصل و موضوع استخاره و شرائط هر نوع استخاره، روشی را که متناسب با توانایی های علمی و عملی شاگرد باشد به او توصیه گردد.
پرسشگر عزیز! نکته دیگری که بیان آن لازم می نماید این است که این نوع استخاره ای که متعارف و متداول است باید بعد از مشورت خواهی از دیگران باشد. در روایتی آمده است که: (انّه قال لبعض اصحابه و قد سأله عن الأمر یمضی فیه و لایجد احداً یشاوره، فکیف یصنع؟ قال: (شاور ربک)؛ فقال له: کیف؟ قال:...)؛[2] یعنی شخصی از اصحاب امام علیه السلام نسبت به امری که می خواهد آنرا انجام دهد و کسی را برای مشورت خواهی پیدا نمی کند می پرسد: چگونه عمل نماید؟ امام علیه السلام در جواب می فرماید: با پروردگارت مشورت کن! او می پرسد: چگونه؟ و حضرت نوعی از استخارة ذات الرقاع را که بوسیلة دو ورقه انجام می شود را به او تعلیم می دهد. از این روایت استفاده می شود که انجام هر امری (که مهم و مورد تردید و شک باشد و نه هر امر عادی و کوچک) باید ابتداءً مورد مشورت قرار گیرد و بعد در صورتی که مشورت با دیگران تردید و شک را برطرف نکنند و یا اصلاً امکان مشورت نباشد می توان سراغ استخاره رفت. اهمّیت مشورت خواهی و (به تعبیر روایات) شریک شدن در عقول دیگران در روایات بسیاری مورد سفارش اکید واقع شده و آدمی نباید از مهمترین نعمت الهی که عقل باشد محروم بماند و عقل خود و دیگران را به کناری وا نهد. برخی روایات بدین بیان وارد شده اند: امام علی علیه السلام می فرماید: (المشورة تجلب لک صواب غیرک)؛[3] یعنی: مشورت کردن، اندیشه های درست دیگران برای تو کسب می کند. و نیز می فرماید: (الإستشارة عین الهدایة، و قد خاطر من استغنی برأیه)؛[4] یعنی: مشورت خواستن عین هدایت پیدا کردن است؛ و کسی که به رأی و نظر خویش اکتفاء کند خود را به خطر افکنده است. و رسول گرامی اسلام نیز می فرماید: (لامظاهرة أوثق من المشاورة)؛[5] یعنی: هیچ پشتیبانی مطمئن تر از مشورت کردن نیست. و به حدّی مشورت خواستن از دیگران سفارش شده که حتی در بعضی روایات آمده است که قبل از مشورت خواستن، استخاره کنید. امام صادق علیه السلام می فرماید: هرگاه ارادة کاری را نمودی، با هیچ کس مشورت مکن تا اینکه با پروردگارت مشورت کنی! راوی می پرسد: چگونه با پروردگارم مشورت کنم؟ امام علیه السلام می فرماید: صد مرتبه می گویی: (أستخیر الله)؛ یعنی: از خدا طلب خیر می کنم؛ و سپس با دیگران مشورت می کنی، و در این صورت خداوند خیر و صلاح تو را بر زبان هر کسی که دوست می دارد جاری می کند.[6] البته باید در نظر داشت افرادی که مورد مشورت قرار می گیرند باید انسان های مورد اطمینان و وثوق بوده و نسبت به موضوعی که مورد مشورت قرار می گیرد اطلاعات و آگاهی کافی داشته باشند. در روایات شرائطی برای افرادی که طرف مشورت قرار می گیرند ذکر شده که خودتان می توانید به کتب مربوطه مراجعه فرمائید.[7]
معرفی منابع جهت مطالعة بیشتر:
1. شیخ عباس قمی، حواشی مفاتیح الجنان، آداب استخاره.
2. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 88، ص 222-288، داراحیاء التراث العربی.
3. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة (ترجمه فارسی)، ج 4، ص 1622-1625، دارالحدیث.
3. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة (ترجمه فارسی)، ج 6، ص 2900.
قال الامام علی علیه السلام :
أکثر الصلاح و الصواب فی صحبة اولی النهی و الألباب
بیشترین صلاح و درستی، در دوستی و همنشینی با صاحبان خرد و صاحبان عقل و اندیشه است.
غررالحکم، حدیث 3129
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، جلد 8، ص66، تحقیق مؤسسة آل البیت علیهم السلام .
[2] . شیخ حر عاملی، جلد 8، ص 68، تحقیق مؤسسة آل البیت علیهم السلام .
[3] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، جلد 6، ص 2900، نشر دارالحدیث.
[4] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، جلد 6، ص 2900، نشر دارالحدیث.
[5] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، جلد 6، ص 2900، نشر دارالحدیث.
[6] . میزان الحکمة، جلد 6، ص 2902، نشر دارالحدیث.
[7] . میزان الحکمة، جلد 6، ص 2902، نشر دارالحدیث.
- [آیت الله مکارم شیرازی] من یک زن محجبه هستم که از ایران برای کسب علم و تکنولوژی جدید و امکان انتقال آن به کشور خود به همراه همسرم به یک کشور غیر مسلمان و دارای تکنولوژی پیشرفته مهاجرت کرده ام. در حال حاضر با این مشکل مواجه می باشم که بدلیل حفظ حجاب و ظاهر مسلمانم مورد اعتماد قرار نگرفته و نمی توانم در موقعیتهای عالی قرار بگیرم. در حالیکه اگر روسری نداشته باشم مثل سایر مردم بوده و می توانم موقعیت های بالا حتی در دانشگاه به دست آورم. آیا ما زنان مسلمان باید از جامعه کناره گیری کرده و یا محدود به شغلهای بسیار سطح پایین جامعه باشیم؟ آیا این اجازه را دارم که تنها با برداشتن روسری خود و تقیه نمودن، امکان بدست آوردن موقعیتهای برتر و دسترسی به علوم و فنونی که در ایران به آنان نیاز داریم را بدست آورم؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] من یک زن محجبه هستم که از ایران برای کسب علم و تکنولوژی جدید و امکان انتقال آن به کشور خود به همراه همسرم به یک کشور غیر مسلمان و دارای تکنولوژی پیشرفته مهاجرت کرده ام. در حال حاضر با این مشکل مواجه می باشم که بدلیل حفظ حجاب و ظاهر مسلمانم مورد اعتماد قرار نگرفته و نمی توانم در موقعیتهای عالی قرار بگیرم. در حالیکه اگر روسری نداشته باشم مثل سایر مردم بوده و می توانم موقعیت های بالا حتی در دانشگاه به دست آورم. آیا ما زنان مسلمان باید از جامعه کناره گیری کرده و یا محدود به شغلهای بسیارسطح پایین جامعه باشیم؟ آیا این اجازه را دارم که تنها با برداشتن روسری خود و تقیه نمودن، امکان بدست آوردن موقعیتهای برتر و دسترسی به علوم و فنونی که در ایران به آنان نیاز داریم را بدست آورم؟ با تشکر
- [سایر] دیدگاه جدیدی در مورد خدایی که دین مبلغ آن است پیدا کرده ام.خدایی که وقتی مجموعه صفات آنرا نگاه می کنی شبیه یک انسان میشود. یک انسان احتمالا از جنس مرد با سن زیاد که مقام سیاسی آن پادشاهی کل عالم است و پایتخت آن سیاره زمین. و مقام روحانی آن یک پدربزرگ حکیم که باید از او مدام در خوف و رجا باشیم. و اما خدای علم خدایی که 13عدد طلایی و غیرقابل دستکاری را آفرید و حاصل چیدمان این اعداد کائنات شد این خدا قطعا وجود دارد و وجود او غیرقابل توصیف است چون علم هنوز وصفی از او بدست نداده اما بوجود او ایمان دارد. ایمان به وجود یا عدم و جود او خللی در خلقت ایجاد نمی کند! عبادت کردن او نیز همینطور است.اما خدای دین کاملا متفاوت است.عبات خدای علم پوچ و بیهوده بنظر می رسید اما عبادت خدای دین یا سرپیچی از او عواقب و نتایجی دارد. ایمان خودم رو چگونه تطبیق بدهم که نه خدایی شبیه انسان را پرستیده باشم و نه خدایی که هیچ مختصاتی از او ندارم...لطفاً جواب این سوال را بصورت علمی بدهید ...بحث من بیشتر جنبه علمی و فلسفی مسئله است وگرنه خودم از نظر روانی خدای دین را می پسندم. چون متصور شدن خدای علم برای من مثل تصور رهاشدن در یک جزیره متروک وسط اقیانوس می مونه. با تشکر.
- [سایر] سلام بنده تابستان امسال در یکی از مسابقات تلفنی سیما شرکت کردم و تعدادی سیمکارت اعتباری معمولی رایتل به عنوان هدیه دریافت کردم بدین صورت که با هر 10000تومان هزینه ثبت نام برای شرکت در مسابقه علاوه براینکه می توانستم در مسابقه و چند دست بازی شرکت کنم و امتیاز کسب کنم یک سیمکارت3.75gرایتل هم بعنوان هدیه دریافت میکردم با توجه به اینکه سیمکارتها مرداد ماه به نامم ثبت و فعال شده و الآن هم شارز هدیه ای ندارد[البته سیمکارتها هنوز از پلمب در نیامده] و برای نقل و انتقال باید خریدار و فروشنده با کارت ملی به یکی از نمایندگیهای رایتل مراجعه و بدون پرداخت هیچ هزینه ای نقل و انتقال را انجام دهند و از آنجایی که تاکنون مشتری ای پیدا نکرده ام و اگر هم بخواهم بفروشم فکر نمیکنم کسی بیشتر از 10000تومان بخره و هزینه کوچکترین آگهی ای که برای فروش سیمکارتها به روزنامه همشهری بخواهم بدهم 25000تومان هست که به صرفه نیست و با توجه به اینکه اگر سیمکارتها تا یکسال استفاده نشود میسوزد آیا میتوانم این 9 سیمکارت را وقف کنم یا به زائران حج وعتبات اهدا یا وقف کنم و اگر جواب مثبت است چگونه و از چه راهی لطفا بطور دقیق و کامل توضیح دهید با تشکر
- [سایر] سلام نمیکنم دوست ندارم خلاصه بنویسم دوست دارم وقتت رو بگیرم عیبی داره برای من یک کم بیشتر وقت بذاری؟سرچ بلدم و این کاررو کردم اما اگه بخونی متوجه میشی چرا نوشتم!بین دوراهی ام.ولی ضوابط رو رعایت میکنم 1-دانشجوی ترم 6 2-دارای اشکالات رفتاری(مثل بلد نبودن برقراری ارتباط چه با دختر چه با پسر و یا استفاده از غرور بیجا ووو) 3- دختر مجرد 4-امروز صبح از دنده لج پا شدم دوست داشتم با همه دعوا کنم اصلا یه مدتیه پرخاشگر شدم رفته بودم بازار از فروشنده خوشم نیومد خرید نکردم دوست داشتم با آقاهه دعوا کنم همون کاری که الان میخوام با شما بکنم! 5-من آدم منطقی هستم و وسواس فکری هم البته دارم نمیتونم زود تصمیم بگیرم کلی مشورت میکنم و همیشه بهترین تصمیم رو میگیرم و همیشه شکر خدا راضی ام 6-خونواده ام مذهبی اند من هم! 7-آقاجون دلم میخواد غر بزنم!اصلا شاکی ام اولی خود تو!میدونی چرا؟من مذهبی درسخونده عاقل بین حرف امثال تو و روانشناسا میمونم!(میمون نه می مانم!) 8-آقا من از یه آقای متشخص خوشم میاد هیچ رابطه ای هم جز کار و درس اون هم در حد اس ام اس با بنده خدا ندارم درمورد حس اون به خودم هم خبر ندارم ولی اینقدر میدونم که به خاطر احترامی که برای من قائله جواب سوالاتم رو میده و بهم کمک میکنه اون بهم توجه میکنه اما درسی نه عاشقانه(حالم به هم میخوره از این روابط هیچ وقت هم نه دوست داشتم نه به خودم اجازه میدم با پسری باشم)ولی من ته دلم دوستش دارم عیبه؟ 9-آدم بسیار متشخص و با وقاریه اینو من نمیگم همه میگن 10-از من بزرگتره و الانم تازه فارغ التحصیل شده 11-این اواخر کمی صمیمیت بیشتر شده درچه حد؟درحد تبریک گفتن مناسبات اونم پیامکی!اونم گاهی! 12-با یه روانشناس که احتمالا بشناسیش (دکتر علیرضا شیری خواستی اسم نبر ولی درموردش تحقیق کن آدم خوبیه با دین و ایمانه مثل شما از اسلام میدونه تو مجله موفقیت مینویسه خوبم مینویسه به سایتش مراجعه کن خیلی از روابط دختر پسرها رو منع میکنه) مشورت کردم کل ماجرا رو براش توضیح دادم گفت(یعنی کلا اعتقادش بر اینه و به نظر من هم درسته)چرا به عنوان یه آدم مذهبی نقش منفعل رو بازی میکنی؟تو برو جلو باهاش بیشتر گفتگو کن تلفنی یا حضوری اگه اون اومد جلو که تو عاقلانه عمل کن و بشناسش اگرم نیومد تو هیچ چیزی رو از دست ندادی 13-به عنوان یه آدم مذهبی برام حرفش عجیب بود راستش انتظار داشتم بگه:آخه دختر این همه روابط پیچیده وجود داره اونوقت تو تو این موندی؟خوب رابطه ای که سر و ته نداره باید زودتر تموم شه چون داری خودت رو اذیت میکنی ولی ووو 14-استخاره کردم(بگید جای استخاره بود یا نه؟کارمن غلط بود یا درست؟)بد اومد اگر هم خوب میومد من آدمی نیستم که وارد چنین بازی هایی بشم از اولش هم دنبال دوستی نبودم فقط دلم میخواد بشناسمش 15-اومدم سایت شما همه رو منع میکنید و به دخترها میگید برو بشین تو خونه خواستگار بیاد حاج آقا دهنوی میگه با شرایط خاص واسطه بفرستید!!! من آخه تو اون دانشگاه خراب شده واسطه ام کجا بود؟ 16-حالا حق بده که این همه وراجی کنم! 17-آقاجون بین حرف تو مذهبی حوزوی با خدای مجرب و حرف اون روانشناس تحصیلکرده با دین و ایمون مجرب(یه جورایی بین عقل و دلم) گیر کردم 18-الان از کجا بفهمم تو راست میگی یا اون؟ خدا به حرف کدومتون راضیه؟ نمیتونم بگم متحجری یا ووو ولی علم بهتر است یا دین؟ شماها مسئولید بابت حرفی که میزنید و راهنمایی که میکنید 19-آخیییییش1کلی غر زدم و خالی شدم!مرسی آقای سنگ صبور 20-امیدوارم منو ببخشید بابت غر زدنم و بد حرف زدنم و پر حرفیم!من آدم بی ادبی نیستم اتفاقا ادبم خیلی ها رو جذب کرده(به خدا خودشون میگن)ولی بابت لحن تندم ببخشید اگه دوست داشتید یکبار دیگه بخونید و دقیق جواب بدید من حوصله متن طولانی رو دارم لطفا ارجاع ندید