نخستین شرط برای تصدی مقام امامت، علم و آگاهی و دانش نسبت به تمام معارف دینی و نیازهای مردم و آن چه در امر تعلیم و تربیت و هدایت و اداره ی جوامع انسانی لازم است، می باشد و بدون چنان علمی این مسئولیت هرگز به انجام نمی رسد. ائمه ی اطهار از چنین علمی، برخوردار بودند; اما معلومات خویش را هرگز نزد معلمان و در مکتب خانه ها کسب ننموده اند; بلکه علم آنان، علم حضوری (لدنّی) بوده است. با تدبر و تحقیق و تفحص در قرآن مجید و روایات، منابع علمی امامان در پنج منبع خلاصه می شود: 1. آگاهی کامل از کتاب الله: آنان تفسیر و تأویل و ظاهر و باطن و محکم و متشابه قرآن را به خوبی می دانند[1]. قرآن در این باره فرموده: (وَما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاّ اللّهُ وَالرّاسِخُونَ فِی العِلْمِ). امام صادق علیه السلام فرمودند: (راسخان در علم، امیر مؤمنان و امامان بعد از او هستند)[2]. 2. وراثت از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم تمام معارف و شرایع اسلام را به علی علیه السلام آموخت و طبق بعضی از روایات، علی علیه السلام با خط خود در کتابی نوشت و این علم و آگاهی، نسل اندر نسل، به فرزندان ایشان یعنی دیگر امامان معصوم رسید. 3. ارتباط با فرشتگان: مطابق ظاهر آیات قرآن، ائمه مانند حضرت خضر و ذوالقرنین و مریم هستند که با فرشتگان الهی ارتباط داشتند و حقایق از عالم غیب به آنان الهام می شد. از حسن بن یحیای مدائنی نقل شده که از امام صادق علیه السلام پرسیدم: هنگامی که سؤالی از امامی می شود، چگونه (و با چه علمی) جواب می دهد؟ امام فرمود: گاهی به او الهام می شود و گاهی از فرشته می شنود و گاهی هر دو. 4. روح القدس: از روایاتی که در منابع اهل بیت علیهم السلام وارد شده، به خوبی بر می آید که روح القدس با همه ی پیامبران و انبیا و معصومین بوده و امدادهای الهی را در موارد مختلف به آن ها منتقل می ساخته است[3]. علاوه بر مطالب پیشین، امامان به عنوان جانشیان پیامبر که قلمرو مأموریتش جسم و جان و دنیا و آخرت است، باید علم و دانشی در خور مأموریت عظیمش داشته باشند تا مردم به آن ها اعتماد کنند و دین و آیین خود را در اختیار آن ها قرار دهند. این علم باید دارای این ویژگی ها باشد: خالی از نقص و اشتباه باشد و گرنه جلب اعتماد نمی کند; در خور مأموریتشان باشد، یعنی از گذشته و حال و آینده آگاه باشند و چون مأموریتشان شامل ظاهر و باطن اجتماع و درون و برون مردم است، علم آنان باید این چنین گسترده باشد[4]. پر واضح است که علمی با چنین شرایطی از عهده ی بشر بیرون است و تنها منبعی که می تواند چنین شرایطی داشته باشد، اتصال به غیب و داشتن علم لدنّی و حضوری است; در غیر این صورت از علم حصولی که ساخته و پرداخته ی حس و تجربه ی بشری است و هم راه با اشتباه است، چنین چیزی ساخته نیست. دیگر این که در پاره ای از روایات تصریح شده است که حجج الهی و ائمه ی معصومین علیهم السلام همه ی علوم را از ناحیه ی خداوند تبارک و تعالی دریافت می دارند که در ذیل به دو نمونه از این روایات اشاره می کنیم: حضرت امام رضا علیه السلام در ضمن حدیث مفصلی درباره ی امامت فرمود: هنگامی که خدای تعالی کسی را (به عنوان امام) برای مردم بر می گزیند، به او سعه ی صدر عطا می کند و چشمه های حکمت را در دلش قرار می دهد و علم را به وی الهام می کند تا برای پاسخ، از هیچ پرسشی در نمانده، در تشخیص حق سرگردان نشود[5]. حضرت امام صادق علیه السلام فرموده اند: کسی که گمان کند خدا بنده ای را حجت خویش در زمین قرار داده، سپس تمام آن چه را که او به آن نیاز دارد، از وی پنهان می کند، بر خدا افترا زده است[6]. هم چنین امامان معصوم علیهم السلام از دوران کودکی از قوه ی قدسیه ی الهامی برخوردار بوده اند و نسبت به همه ی علوم و دانش ها مهارت داشته اند و در برابر همه ی پرسش های مردم در زمینه های گوناگون، بدون آن که به کتاب ها و مأخذی مراجعه کنند، بی درنگ پاسخ لازم و قانع کننده ای را ارایه می نمودند. حاصل آن که همه ی علم امامان معصوم علیهم السلام حضوری و لدنّی بوده است. پی نوشتها: [1] . ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج9، ص119. [2] . اصول کافی، ج1، ص213. [3] . پیام قرآن، ج9، ص126131. [4] . پیام قرآن، ج9، ص115116. [5] . بحار الانوار، ج26، ص137. [6] . پیشین، ج26، ص137. منبع: فصلنامه صباح ، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه
نخستین شرط برای تصدی مقام امامت، علم و آگاهی و دانش نسبت به تمام معارف دینی و نیازهای مردم و آن چه در امر تعلیم و تربیت و هدایت و اداره ی جوامع انسانی لازم است، می باشد و بدون چنان علمی این مسئولیت هرگز به انجام نمی رسد. ائمه ی اطهار از چنین علمی، برخوردار بودند; اما معلومات خویش را هرگز نزد معلمان و در مکتب خانه ها کسب ننموده اند; بلکه علم آنان، علم حضوری (لدنّی) بوده است.
با تدبر و تحقیق و تفحص در قرآن مجید و روایات، منابع علمی امامان در پنج منبع خلاصه می شود:
1. آگاهی کامل از کتاب الله: آنان تفسیر و تأویل و ظاهر و باطن و محکم و متشابه قرآن را به خوبی می دانند[1]. قرآن در این باره فرموده: (وَما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاّ اللّهُ وَالرّاسِخُونَ فِی العِلْمِ). امام صادق علیه السلام فرمودند: (راسخان در علم، امیر مؤمنان و امامان بعد از او هستند)[2].
2. وراثت از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم تمام معارف و شرایع اسلام را به علی علیه السلام آموخت و طبق بعضی از روایات، علی علیه السلام با خط خود در کتابی نوشت و این علم و آگاهی، نسل اندر نسل، به فرزندان ایشان یعنی دیگر امامان معصوم رسید.
3. ارتباط با فرشتگان: مطابق ظاهر آیات قرآن، ائمه مانند حضرت خضر و ذوالقرنین و مریم هستند که با فرشتگان الهی ارتباط داشتند و حقایق از عالم غیب به آنان الهام می شد. از حسن بن یحیای مدائنی نقل شده که از امام صادق علیه السلام پرسیدم: هنگامی که سؤالی از امامی می شود، چگونه (و با چه علمی) جواب می دهد؟ امام فرمود: گاهی به او الهام می شود و گاهی از فرشته می شنود و گاهی هر دو.
4. روح القدس: از روایاتی که در منابع اهل بیت علیهم السلام وارد شده، به خوبی بر می آید که روح القدس با همه ی پیامبران و انبیا و معصومین بوده و امدادهای الهی را در موارد مختلف به آن ها منتقل می ساخته است[3].
علاوه بر مطالب پیشین، امامان به عنوان جانشیان پیامبر که قلمرو مأموریتش جسم و جان و دنیا و آخرت است، باید علم و دانشی در خور مأموریت عظیمش داشته باشند تا مردم به آن ها اعتماد کنند و دین و آیین خود را در اختیار آن ها قرار دهند. این علم باید دارای این ویژگی ها باشد: خالی از نقص و اشتباه باشد و گرنه جلب اعتماد نمی کند; در خور مأموریتشان باشد، یعنی از گذشته و حال و آینده آگاه باشند و چون مأموریتشان شامل ظاهر و باطن اجتماع و درون و برون مردم است، علم آنان باید این چنین گسترده باشد[4].
پر واضح است که علمی با چنین شرایطی از عهده ی بشر بیرون است و تنها منبعی که می تواند چنین شرایطی داشته باشد، اتصال به غیب و داشتن علم لدنّی و حضوری است; در غیر این صورت از علم حصولی که ساخته و پرداخته ی حس و تجربه ی بشری است و هم راه با اشتباه است، چنین چیزی ساخته نیست.
دیگر این که در پاره ای از روایات تصریح شده است که حجج الهی و ائمه ی معصومین علیهم السلام همه ی علوم را از ناحیه ی خداوند تبارک و تعالی دریافت می دارند که در ذیل به دو نمونه از این روایات اشاره می کنیم:
حضرت امام رضا علیه السلام در ضمن حدیث مفصلی درباره ی امامت فرمود: هنگامی که خدای تعالی کسی را (به عنوان امام) برای مردم بر می گزیند، به او سعه ی صدر عطا می کند و چشمه های حکمت را در دلش قرار می دهد و علم را به وی الهام می کند تا برای پاسخ، از هیچ پرسشی در نمانده، در تشخیص حق سرگردان نشود[5].
حضرت امام صادق علیه السلام فرموده اند: کسی که گمان کند خدا بنده ای را حجت خویش در زمین قرار داده، سپس تمام آن چه را که او به آن نیاز دارد، از وی پنهان می کند، بر خدا افترا زده است[6].
هم چنین امامان معصوم علیهم السلام از دوران کودکی از قوه ی قدسیه ی الهامی برخوردار بوده اند و نسبت به همه ی علوم و دانش ها مهارت داشته اند و در برابر همه ی پرسش های مردم در زمینه های گوناگون، بدون آن که به کتاب ها و مأخذی مراجعه کنند، بی درنگ پاسخ لازم و قانع کننده ای را ارایه می نمودند.
حاصل آن که همه ی علم امامان معصوم علیهم السلام حضوری و لدنّی بوده است.
پی نوشتها:
[1] . ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج9، ص119.
[2] . اصول کافی، ج1، ص213.
[3] . پیام قرآن، ج9، ص126131.
[4] . پیام قرآن، ج9، ص115116.
[5] . بحار الانوار، ج26، ص137.
[6] . پیشین، ج26، ص137.
منبع: فصلنامه صباح ، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه
- [سایر] آیا همه ی علوم ائمه علیهم السلام لدنی است، یا اکتسابی نیز هست؟
- [سایر] علوم خارق العاده ائمه علیهم السلام از کجا سرچشمه میگیرد؟ آیا سخنان آنان در زمینه علوم تجربی نیز معتبر است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] عصمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امامان (علیهم السلام) اکتسابی بوده یا انتصابی؟
- [سایر] آیات و روایاتی دربارة لعن بر دشمنان ائمّة اهل بیت علیهم السلام وجود دارد بیان بفرمایید؟
- [آیت الله سیستانی] کف زدن در مجالس اعیاد برای بزرگداشت اهل بیت (علیهم السلام) در غیر حسینیه و مسجد اگر موجب وهن ائمه (علیهم السلام) نباشد چه حکمی دارد؟
- [آیت الله بهجت] آیا دست کشیدن به اسامی انبیاء علیهم السّلام نیز حکم اسامی ائمّه ی اطهار علیهم السّلام را دارد؟
- [سایر] در زیارت ائمه معصومین(علیهم السلام) مخصوصاً امام حسین(علیه السلام))، معنای «لعن» چیست؟
- [سایر] آیا ائمه اطهار (علیهم السلام) از جهت علم برابر هستند؟
- [سایر] ائمه علیهم السلام درباره نمازگزاری خردسالان و جوانان چه فرمودهاند؟
- [سایر] ائمه علیهم السلام چه پیامدهایی برای ترک نماز بیان نمودهاند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی پناه بر خدا به خدا، یا پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا یکی از ائمه معصومین(علیهم السلام) یا فاطمه زهرا(علیهم السلام) دشنام و ناسزا گوید یا عداوت داشته باشد، کافراست.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه کسی به خدا یا پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا فاطمه زهرا علیها السلام ناسزا گوید یا با یکی از اینها دشمنی داشته باشد و یا یکی از ائمه علیهم السلام یا غیر آنها را خدا بداند کافر است.
- [آیت الله سیستانی] اگر بخواهد خبری را که دلیلی بر حجیت او ندارد و نمیداند راست است یا دروغ نقل کند بنا بر احتیاط واجب باید به نحو نقل بگوید، و آن را به پیامبر و ائمه علیهم السلام مستقیماً نسبت ندهد.
- [آیت الله سیستانی] اگر دروغی را که دیگری ساخته عمداً به خدا و پیغمبر و ائمه علیهم السلام نسبت دهد بنا بر احتیاط لازم روزهاش باطل میشود، ولی اگر از قول کسی که آن دروغ را ساخته نقل کند اشکال ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر خبری را به اعتقاد این که راست است به خدا یا پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم یا ایمه علیهم السلام نسبت بدهد و بعد بفهمد دروغ بوده روزه اش باطل نمی شود
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر روزه دار دروغی را به خدا و پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم و ایمه معصومین علیهم السلام عمدا نسبت دهد بنابر احتیاط کفاره جمع که تفصیل ان در مساله پیش گذشت بر او واجب می شود
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا و پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم و ایمه معصومین علیهم السلام عمدا خبری را به دروغ نسبت بدهد اگر چه فورا بگوید دروغ گفتم یا توبه کند روزه او باطل است و نسبت دادن به دروغ به سایر پیغمبران و اوصیای انان علی نبینا و اله و علیهم السلام بنابر احتیاط واجب روزه را باطل می کند مگر این که ان نسبت برگردد به خداوند متعال که در این صورت روزه اش باطل است و همچنین است نسبت دادن به دروغ به حضرت زهراء علیها السلام مگر این که ان نسبت برگردد به خداوند متعال و حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم و ایمه علیهم السلام که در این صورت روزه اش باطل است
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی ادّعای نبوّت و پیامبری کند یا به پیغمبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا حضرت زهرا علیها السلام دشنام دهد، بر هر کس که بشنود واجب است او را بکشد مگر اینکه بر جان یا مال یا ناموس خود یا مسلمان دیگری بترسد.
- [آیت الله مظاهری] کسی که وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال و اسم مبارک پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم و ائمّه طاهرین علیهم السلام و حضرت زهرا علیها السلام را به هر زبانی که نوشته شده باشد اگر هتک و بیاحترامی باشد مس نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که وضو ندارد حرام است اسم خداوند متعال را که به هر زبانی نوشته شده باشد مس نماید (بنابر احتیاط واجب ) و مسّ اسم مبارک پیامبر(صلی الله علیه وآله) و ائمّه هدی(علیهم السلام) وحضرت زهرا(علیها السلام) نیز اگر هتک حرمت و بی احترامی باشد حرام است.