غیبت حضرت مهدی علیه السلام از اموری است که بشر از شناخت آن ناتوان و رازی از رازهای الهی است که حکمت و کشف آن بر بندگان پوشیده است. چون دانش انسان محدود است، نمی تواند به اسرار خداوند پی ببرد، چنان که خداوند در قرآن می فرماید: (... وَ ما اُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلیلاً... ؛ از دانش، جز اندکی به شما داده نشده است). (اسراء: 85) با توجه به این آیه، امور مجهول برای بشر به مراتب بیشتر از دانسته های اوست. بنابراین، اگر دانش، هزارها، بلکه میلیون ها سال دیگر نیز پیشرفت کند، هنوز دانسته های انسان در برابر مجهولاتش بسیار اندک و ناچیز است و تنها خداوند است که به همه چیز علم دارد و دانش او ذاتی و بی نهایت است. ازاین رو، کسی نمی تواند وجود امری مانند غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را به علت کشف نکردن راز آن، بی فایده و بی مصلحت بداند. جز خدا و معصومین علیهم السلام، کسی به فلسفه غیبت آگاهی کافی و کامل ندارد و تنها پس از ظهور آن حضرت این مطلب روشن خواهد شد. ازاین رو، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به جابر بن عبداللّه انصاری می فرماید: یا جابر! إِنَّ هذا الأمرَ مِنْ أَمْرِ اللّه وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللّهِ، مَطوِیٌّ عَنْ عِبادِهِ فَإِیَّاکَ وَ الشَّکَ فِی أمرِ اللّهِ فَهُوَ کُفْرٌ.1 ای جابر! [غیبت امام زمان]، سرّی از اسرار الهی است که بر بندگان پوشیده است. مبادا در امر خدا شک کنی؛ زیرا تردید در امر خدا، کفر است. عبداللّه بن فضل هاشمی نیز روایت کرده است: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: (همانا برای (صاحب الامر) غیبتی حتمی است، به گونه ای که اهل باطل در آن تردید می کنند.) عرض کردم: یابن رسول الله! چرا غیبت می کند؟ حضرت فرمود: (به دلیلی که به ما اجازه نداده اند، آشکار سازیم.) عرض کردم: چه حکمتی در غیبت اوست؟ امام صادق علیه السلام فرمود: (همان حکمتی که در غیبت حجت های پیش از او بوده است. حکمت غیبت قائم پس از آمدن او ظاهر می شود، چنان که حکمت سوراخ کردن کشتی به دست خضر و کشتن آن بچه و تعمیر دیوار برای حضرت موسی علیه السلامروشن نشد، مگر هنگامی که خواستند از هم جدا شوند).2 هرچند نمی توان به همه اسرار غیبت آن حضرت پی برد، ولی کوشیده ایم در این نوشتار با استفاده از روایت های معصومین علیهم السلام، به برخی از این دلایل و حکمت ها اشاره کنیم. 1. آزمایش مردم از سنت های ثابت الهی، آزمایش بندگان و گزینش صالحان و پاکان است. در حقیقت، صحنه زندگی، صحنه آزمایش است تا بندگان از این راه، در پرتو ایمان، استقامت و تسلیم خویش در پیروی از اوامر خداوند تربیت یابند و به کمال برسند و استعدادهای نهفته آنان شکوفا شود. ازاین رو، برخی از روایت ها، آزمایش مردم را به عنوان فلسفه غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بیان کرده اند، چنان که رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: او (امام زمان علیه السلام) کسی است که از [نظر] یاران و شیعیانش غایب می شود که در آن غیبت، جز آن که خداوند قلبش را به ایمان آزموده باشد، در باور به امامت حضرت ثابت قدم نمی ماند.3 امام موسی بن جعفر علیه السلامنیز در این باره فرمود: إذا فَقَدَ خامِسَ مِنْ وُلدِی فَاللّهَ اللّهَ فی أَدْیانِکُمْ لا یُّزیلُکُمْ أَحَدٌ عَنْها، یا بُنیّ إِنَّهُ لا بُدَّ لِصاحِبِ هَذا الْأَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ حَتّی یَرْجِعَ عَنْ هَذا الْأَمْرِ مِنْ کَانَ یَقُولُ بِهِ، إِنَّما هِی مِحْنَةٌ مِنْ اللّهِ عَزَّ وَ جَلِّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَه... .4 هنگامی که پنجمین فرزندم غایب شد، مراقب دین خود باشید. مبادا کسی شما را از دین خارج کند. او ناگزیر غیبتی خواهد داشت، به گونه ای که گروهی از مؤمنان از عقیده خویش بازمی گردند. خداوند به وسیله غیبت، بندگان خویش را آزمایش می کند... . شیخ طوسی نیز در این باره می نویسد: از سخنان پیشوایان اسلام برمی آید که آزمایش به وسیله غیبت حضرت مهدی علیه السلام، از سخت ترین آزمایش های الهی است.5 2. آزادی از بیعت طاغوت های زمان در برخی از روایت های اسلامی آمده است دلیل و حکمت غیبت امام مهدی علیه السلام این است که آن حضرت با غیبت، از اسارت بیعت با طاغوت های زمان آزاد می شود و با هیچ حاکمی تعهد و بیعت ندارد تا بتواند در زمان قیام خود آزادانه تلاش کند. در حقیقت، دیگر امامان از روی تقیه، حکومت ها را به رسمیت می شناختند و به ناچار با آنان بیعت می کردند، ولی امام مهدی علیه السلام مأمور به تقیه نیست. ازاین رو، با حکومت ها و طاغوت های زمان بیعت نمی کند و اگر غیبت آن حضرت نباشد، این امر شدنی نیست. امام حسن مجتبی علیه السلام در این باره فرمود: ما مِنَّا أَحَدٌ إلاَّ وَ یَقَعُ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمانِهِ إِلاَّ الْقائِمُ الَذِّی یُصَلِّی رَوْحُ اللّهِ عیسی بْنُ مَرْیَمَ خَلْفَهُ، فَإنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُخْفِیْ وِلادَتَهُ وَ یُغَیِّبُ شَخْصَهُ لِئَلاّ یَکُونَ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ إِذَا خَرَجَ ذاکَ التَّاسِعُ مِن وُلْدِ أَخِی الحُسینِ... . هر کدام از ما [اهل بیت علیهم السلام] در زمان خود، بیعت با حاکمان و طاغوت های زمان را از روی تقیه پذیرفته ایم، مگر امام مهدی علیه السلام که عیسی بن مریم علیه السلام به امامت آن حضرت نماز می گزارد. خداوند ولادت او را پنهان نگه داشت و برای او غیبتی در نظر گرفت تا [زمانی که قیام می کند،] بیعت حاکمی بر گردنش نباشد.6 3. آمادگی جهان ظهور حضرت مهدی علیه السلام به عنوان (خاتم الاوصیا) و منجی بشر و کسی که دین اسلام را بر تمامی دین ها پیروز گرداند، بی شک، به زمینه و آمادگی جهانی نیازمند است؛ زیرا روش و سیره آن حضرت، بر رعایت امور ظاهری و حکم به ظاهر مبتنی نیست، بلکه بر رعایت و حکم به حقایق، ترک تقیه، مسامحه نکردن در امور دینی، احقاق حقوق، برقراری عدالت حقیقی و اجرای تمام احکام اسلامی مبتنی است. به یقین، اجرای این برنامه و انقلاب بزرگ و همه جانبه، به پیشرفت و رشد بشر در زمینه دانش، معارف، اندیشه و اخلاق و نیز آمادگی جامعه برای پذیرش این نهضت و شایستگی زمام داری آن رهبر الهی نیازمند است. بر همین اساس، جهان باید برای تحقق این هدف والا، زمینه این پذیرش را داشته باشد. پس آمادگی نداشتن جهان را می توان از فلسفه ها و حکمت های غیبت امام مهدی علیه السلام بر شمرد.7 به طور کلی، از این سه دلیل که بگذریم، غایب بودن امام به این معنا نیست که وجود ناپیدا و رؤیایی دارد، بلکه آن حضرت مانند دیگر انسان ها از یک زندگی طبیعی، عینی و خارجی برخوردار است. آن حضرت در میان مردم و در دل جامعه رفت و آمد می کند، سخنان آنان را می شنود، به اجتماع و مجالس آنها وارد می شود و سلام می کند. آن حضرت مردم را می بیند، ولی مردم نمی توانند جمال مبارک ایشان را ببینند. به عبارت دیگر، هرچند امام مهدی علیه السلام ظهور ندارد، ولی حضور دارد و در حقیقت، این مردمند که از امام خویش غایبند. مولای متقیان، علی علیه السلام در این باره می فرماید: هنگامی که امام غایب از نسل من، از دیده ها پنهان شود و مردم با غیبت او از حدود شرع بیرون روند و توده مردم گمان کنند حجت خدا از بین رفته و امامت باطل شده است، سوگند به خدای علی، در چنین روزی حجت خدا در میان آنهاست. در کوچه و بازار آنها گام برمی دارد و به خانه های آنها وارد می شود و در شرق و غرب جهان به سیاحت می پردازد و گفتار مردم را می شنود و به مجالس آنان وارد می شود و سلام می کند. او مردمان را می بیند، ولی مردم تا روز معیّن و وقت مقرر وی را نمی بینند تا منادی از آسمان ندا سر دهد.8 پس با توجه به این گونه اسناد محکم، می توان گفت امام زمان علیه السلام در میان مردم و با مردم است و بر همه امور آنها نظارت دارد. بنا بر روایت های موجود از معصومین علیهم السلام، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یارانی دارد که همراه حضرت هستند و به ایشان در امور گوناگون کمک می کنند. اینان مؤمنان خالص و بزرگواری هستند که با وفاتشان، در هر دوره تغییر می کنند. بیشتر اوقات، این یاران به کمک افرادی می شتابند که به حضرت متوسل می شوند و چون مردم آگاهی ندارند، گمان می کنند شخص حضرت را زیارت کرده اند. بنابراین، ویژگی های حضرت را به گونه های گوناگون بیان می کنند، درحالی که آن حضرت یک شکل و شمایل دارد. حضرت حجت علیه السلام نیز مانند دیگر امامان معصوم علیهم السلام قدرت و توان بسیاری دارد و می تواند از هر راهی به افراد کمک کند. ممکن است آن حضرت برای فرد در راه مانده ای کمک بفرستد و وی را به مقصد برساند یا بدن فردی را که بچه دار نمی شود، آماده باروری سازد و مشکلات او را رفع و بیماری درمان ناپذیری را درمان کند. این نوع کمک ها در اصطلاح امروز، به امدادهای غیبی معروف است. در حقیقت، این امور برای امامان معصوم علیهم السلام اموری بسیار پیش پا افتاده است. حتی تربیت یافتگان مکتب اهل بیت علیهم السلام، کارهای بزرگ تری انجام می دهند، چه رسد به وجود مقدس امام معصوم علیه السلام که حاکم بر کل هستی است.9 در پایان می توان گفت غیبت حضرت مهدی علیه السلام امری اتفاقی و بی سابقه نیست، بلکه غیبت حجت های الهی در مقطعی از زمان، در سنت الهی، امری معمول بوده است، چنان که برخی اولیای الهی (مانند حضرت خضر، موسی، یونس، عُزیر، ابراهیم و صالح ذوالقرنین علیهم السلام)10 از دیدگان پنهان بودند، ولی هرگز از حوادث و اوضاع زمان غافل نبودند و با ولایت و اختیاراتی که خداوند به آنها داده بود، پیوسته در اموال و نفوس، تصرف و اوضاع را بنا بر مصالحی رهبری می کردند. حتی برخی از آنان به صورت پنهانی و با پوششی ویژه به سازندگی افراد می پرداختند و با اینکه نبی و ولیّ بودند، همچنان منتظر فرمان حق برای ادای وظیفه بودند. پی نوشتها: 1. بحارالانوار، ج 51، ص 73، ح 18. 2. شیخ ابوجعفر صدوق. کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 482. 3. معجم احادیث الامام المهدی عج، ج 3، ص 421؛ بحارالانوار، ج 52، ص 101. 4. شیخ محمد بن حسن طوسی. الغیبة، ص 204؛ نعمانی، الغیبة، تهران، مکتبة الصدق، ص 154؛ بحارالانوار، ج 51، ص 150، باب 7، ح 1. 5. الغیبة، صص 203، 207. 6. بحارالانوار، ج 51، ص 132. 7. نک: لطف الله صافی، امامت و مهدویت، ج 3، صص 143 150. 8. محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، مکتبة الصدوق، تهران، 1397 ه . ق، ص 142. 9. اصول کافی، ج 2، کتاب الحجة، باب مولد الصاحب علیه السلام. 10. نک: ذبیح اللّه محسنی کبیر، مهدی علیه السلام؛ آخرین سفیر، تهران، دانشوران، 1376. www.irc.ir
فلسفه غیبت حضرت مهدی علیه السلام چیست؟ چرا خداوند هدایت جامعه را بر عهده امامی غایب گذاشته است؟
غیبت حضرت مهدی علیه السلام از اموری است که بشر از شناخت آن ناتوان و رازی از رازهای الهی است که حکمت و کشف آن بر بندگان پوشیده است. چون دانش انسان محدود است، نمی تواند به اسرار خداوند پی ببرد، چنان که خداوند در قرآن می فرماید: (... وَ ما اُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلیلاً... ؛ از دانش، جز اندکی به شما داده نشده است). (اسراء: 85)
با توجه به این آیه، امور مجهول برای بشر به مراتب بیشتر از دانسته های اوست. بنابراین، اگر دانش، هزارها، بلکه میلیون ها سال دیگر نیز پیشرفت کند، هنوز دانسته های انسان در برابر مجهولاتش بسیار اندک و ناچیز است و تنها خداوند است که به همه چیز علم دارد و دانش او ذاتی و بی نهایت است. ازاین رو، کسی نمی تواند وجود امری مانند غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را به علت کشف نکردن راز آن، بی فایده و بی مصلحت بداند.
جز خدا و معصومین علیهم السلام، کسی به فلسفه غیبت آگاهی کافی و کامل ندارد و تنها پس از ظهور آن حضرت این مطلب روشن خواهد شد. ازاین رو، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به جابر بن عبداللّه انصاری می فرماید:
یا جابر! إِنَّ هذا الأمرَ مِنْ أَمْرِ اللّه وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللّهِ، مَطوِیٌّ عَنْ عِبادِهِ فَإِیَّاکَ وَ الشَّکَ فِی أمرِ اللّهِ فَهُوَ کُفْرٌ.1
ای جابر! [غیبت امام زمان]، سرّی از اسرار الهی است که بر بندگان پوشیده است. مبادا در امر خدا شک کنی؛ زیرا تردید در امر خدا، کفر است.
عبداللّه بن فضل هاشمی نیز روایت کرده است:
از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: (همانا برای (صاحب الامر) غیبتی حتمی است، به گونه ای که اهل باطل در آن تردید می کنند.) عرض کردم: یابن رسول الله! چرا غیبت می کند؟ حضرت فرمود: (به دلیلی که به ما اجازه نداده اند، آشکار سازیم.) عرض کردم: چه حکمتی در غیبت اوست؟ امام صادق علیه السلام فرمود: (همان حکمتی که در غیبت حجت های پیش از او بوده است. حکمت غیبت قائم پس از آمدن او ظاهر می شود، چنان که حکمت سوراخ کردن کشتی به دست خضر و کشتن آن بچه و تعمیر دیوار برای حضرت موسی علیه السلامروشن نشد، مگر هنگامی که خواستند از هم جدا شوند).2
هرچند نمی توان به همه اسرار غیبت آن حضرت پی برد، ولی کوشیده ایم در این نوشتار با استفاده از روایت های معصومین علیهم السلام، به برخی از این دلایل و حکمت ها اشاره کنیم.
1. آزمایش مردم
از سنت های ثابت الهی، آزمایش بندگان و گزینش صالحان و پاکان است. در حقیقت، صحنه زندگی، صحنه آزمایش است تا بندگان از این راه، در پرتو ایمان، استقامت و تسلیم خویش در پیروی از اوامر خداوند تربیت یابند و به کمال برسند و استعدادهای نهفته آنان شکوفا شود. ازاین رو، برخی از روایت ها، آزمایش مردم را به عنوان فلسفه غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بیان کرده اند، چنان که رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:
او (امام زمان علیه السلام) کسی است که از [نظر] یاران و شیعیانش غایب می شود که در آن غیبت، جز آن که خداوند قلبش را به ایمان آزموده باشد، در باور به امامت حضرت ثابت قدم نمی ماند.3
امام موسی بن جعفر علیه السلامنیز در این باره فرمود:
إذا فَقَدَ خامِسَ مِنْ وُلدِی فَاللّهَ اللّهَ فی أَدْیانِکُمْ لا یُّزیلُکُمْ أَحَدٌ عَنْها، یا بُنیّ إِنَّهُ لا بُدَّ لِصاحِبِ هَذا الْأَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ حَتّی یَرْجِعَ عَنْ هَذا الْأَمْرِ مِنْ کَانَ یَقُولُ بِهِ، إِنَّما هِی مِحْنَةٌ مِنْ اللّهِ عَزَّ وَ جَلِّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَه... .4
هنگامی که پنجمین فرزندم غایب شد، مراقب دین خود باشید. مبادا کسی شما را از دین خارج کند. او ناگزیر غیبتی خواهد داشت، به گونه ای که گروهی از مؤمنان از عقیده خویش بازمی گردند. خداوند به وسیله غیبت، بندگان خویش را آزمایش می کند... .
شیخ طوسی نیز در این باره می نویسد:
از سخنان پیشوایان اسلام برمی آید که آزمایش به وسیله غیبت حضرت مهدی علیه السلام، از سخت ترین آزمایش های الهی است.5
2. آزادی از بیعت طاغوت های زمان
در برخی از روایت های اسلامی آمده است دلیل و حکمت غیبت امام مهدی علیه السلام این است که آن حضرت با غیبت، از اسارت بیعت با طاغوت های زمان آزاد می شود و با هیچ حاکمی تعهد و بیعت ندارد تا بتواند در زمان قیام خود آزادانه تلاش کند. در حقیقت، دیگر امامان از روی تقیه، حکومت ها را به رسمیت می شناختند و به ناچار با آنان بیعت می کردند، ولی امام مهدی علیه السلام مأمور به تقیه نیست. ازاین رو، با حکومت ها و طاغوت های زمان بیعت نمی کند و اگر غیبت آن حضرت نباشد، این امر شدنی نیست.
امام حسن مجتبی علیه السلام در این باره فرمود:
ما مِنَّا أَحَدٌ إلاَّ وَ یَقَعُ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمانِهِ إِلاَّ الْقائِمُ الَذِّی یُصَلِّی رَوْحُ اللّهِ عیسی بْنُ مَرْیَمَ خَلْفَهُ، فَإنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُخْفِیْ وِلادَتَهُ وَ یُغَیِّبُ شَخْصَهُ لِئَلاّ یَکُونَ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ إِذَا خَرَجَ ذاکَ التَّاسِعُ مِن وُلْدِ أَخِی الحُسینِ... .
هر کدام از ما [اهل بیت علیهم السلام] در زمان خود، بیعت با حاکمان و طاغوت های زمان را از روی تقیه پذیرفته ایم، مگر امام مهدی علیه السلام که عیسی بن مریم علیه السلام به امامت آن حضرت نماز می گزارد. خداوند ولادت او را پنهان نگه داشت و برای او غیبتی در نظر گرفت تا [زمانی که قیام می کند،] بیعت حاکمی بر گردنش نباشد.6
3. آمادگی جهان
ظهور حضرت مهدی علیه السلام به عنوان (خاتم الاوصیا) و منجی بشر و کسی که دین اسلام را بر تمامی دین ها پیروز گرداند، بی شک، به زمینه و آمادگی جهانی نیازمند است؛ زیرا روش و سیره آن حضرت، بر رعایت امور ظاهری و حکم به ظاهر مبتنی نیست، بلکه بر رعایت و حکم به حقایق، ترک تقیه، مسامحه نکردن در امور دینی، احقاق حقوق، برقراری عدالت حقیقی و اجرای تمام احکام اسلامی مبتنی است.
به یقین، اجرای این برنامه و انقلاب بزرگ و همه جانبه، به پیشرفت و رشد بشر در زمینه دانش، معارف، اندیشه و اخلاق و نیز آمادگی جامعه برای پذیرش این نهضت و شایستگی زمام داری آن رهبر الهی نیازمند است. بر همین اساس، جهان باید برای تحقق این هدف والا، زمینه این پذیرش را داشته باشد. پس آمادگی نداشتن جهان را می توان از فلسفه ها و حکمت های غیبت امام مهدی علیه السلام بر شمرد.7
به طور کلی، از این سه دلیل که بگذریم، غایب بودن امام به این معنا نیست که وجود ناپیدا و رؤیایی دارد، بلکه آن حضرت مانند دیگر انسان ها از یک زندگی طبیعی، عینی و خارجی برخوردار است. آن حضرت در میان مردم و در دل جامعه رفت و آمد می کند، سخنان آنان را می شنود، به اجتماع و مجالس آنها وارد می شود و سلام می کند. آن حضرت مردم را می بیند، ولی مردم نمی توانند جمال مبارک ایشان را ببینند. به عبارت دیگر، هرچند امام مهدی علیه السلام ظهور ندارد، ولی حضور دارد و در حقیقت، این مردمند که از امام خویش غایبند.
مولای متقیان، علی علیه السلام در این باره می فرماید:
هنگامی که امام غایب از نسل من، از دیده ها پنهان شود و مردم با غیبت او از حدود شرع بیرون روند و توده مردم گمان کنند حجت خدا از بین رفته و امامت باطل شده است، سوگند به خدای علی، در چنین روزی حجت خدا در میان آنهاست. در کوچه و بازار آنها گام برمی دارد و به خانه های آنها وارد می شود و در شرق و غرب جهان به سیاحت می پردازد و گفتار مردم را می شنود و به مجالس آنان وارد می شود و سلام می کند. او مردمان را می بیند، ولی مردم تا روز معیّن و وقت مقرر وی را نمی بینند تا منادی از آسمان ندا سر دهد.8
پس با توجه به این گونه اسناد محکم، می توان گفت امام زمان علیه السلام در میان مردم و با مردم است و بر همه امور آنها نظارت دارد.
بنا بر روایت های موجود از معصومین علیهم السلام، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یارانی دارد که همراه حضرت هستند و به ایشان در امور گوناگون کمک می کنند. اینان مؤمنان خالص و بزرگواری هستند که با وفاتشان، در هر دوره تغییر می کنند. بیشتر اوقات، این یاران به کمک افرادی می شتابند که به حضرت متوسل می شوند و چون مردم آگاهی ندارند، گمان می کنند شخص حضرت را زیارت کرده اند. بنابراین، ویژگی های حضرت را به گونه های گوناگون بیان می کنند، درحالی که آن حضرت یک شکل و شمایل دارد. حضرت حجت علیه السلام نیز مانند دیگر امامان معصوم علیهم السلام قدرت و توان بسیاری دارد و می تواند از هر راهی به افراد کمک کند. ممکن است آن حضرت برای فرد در راه مانده ای کمک بفرستد و وی را به مقصد برساند یا بدن فردی را که بچه دار نمی شود، آماده باروری سازد و مشکلات او را رفع و بیماری درمان ناپذیری را درمان کند.
این نوع کمک ها در اصطلاح امروز، به امدادهای غیبی معروف است. در حقیقت، این امور برای امامان معصوم علیهم السلام اموری بسیار پیش پا افتاده است. حتی تربیت یافتگان مکتب اهل بیت علیهم السلام، کارهای بزرگ تری انجام می دهند، چه رسد به وجود مقدس امام معصوم علیه السلام که حاکم بر کل هستی است.9
در پایان می توان گفت غیبت حضرت مهدی علیه السلام امری اتفاقی و بی سابقه نیست، بلکه غیبت حجت های الهی در مقطعی از زمان، در سنت الهی، امری معمول بوده است، چنان که برخی اولیای الهی (مانند حضرت خضر، موسی، یونس، عُزیر، ابراهیم و صالح ذوالقرنین علیهم السلام)10 از دیدگان پنهان بودند، ولی هرگز از حوادث و اوضاع زمان غافل نبودند و با ولایت و اختیاراتی که خداوند به آنها داده بود، پیوسته در اموال و نفوس، تصرف و اوضاع را بنا بر مصالحی رهبری می کردند. حتی برخی از آنان به صورت پنهانی و با پوششی ویژه به سازندگی افراد می پرداختند و با اینکه نبی و ولیّ بودند، همچنان منتظر فرمان حق برای ادای وظیفه بودند.
پی نوشتها:
1. بحارالانوار، ج 51، ص 73، ح 18.
2. شیخ ابوجعفر صدوق. کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 482.
3. معجم احادیث الامام المهدی عج، ج 3، ص 421؛ بحارالانوار، ج 52، ص 101.
4. شیخ محمد بن حسن طوسی. الغیبة، ص 204؛ نعمانی، الغیبة، تهران، مکتبة الصدق، ص 154؛ بحارالانوار، ج 51، ص 150، باب 7، ح 1.
5. الغیبة، صص 203، 207.
6. بحارالانوار، ج 51، ص 132.
7. نک: لطف الله صافی، امامت و مهدویت، ج 3، صص 143 150.
8. محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، مکتبة الصدوق، تهران، 1397 ه . ق، ص 142.
9. اصول کافی، ج 2، کتاب الحجة، باب مولد الصاحب علیه السلام.
10. نک: ذبیح اللّه محسنی کبیر، مهدی علیه السلام؛ آخرین سفیر، تهران، دانشوران، 1376.
www.irc.ir
- [سایر] فلسفه غیبت حضرت مهدی(علیه السلام) چیست؟
- [سایر] فلسفه وجودی امام زمان(عج) در عصر غیبت چیست؟
- [سایر] فلسفه وجودی امام زمان (عج) در عصر غیبت چیست؟
- [سایر] امام مهدی علیه السلام در غیبت کبری چه مسؤولیتهایی را بر عهده دارند؟
- [سایر] فلسفه ظهور امام زمان علیه السلام چیست؟
- [سایر] فلسفه ظهور امام زمان(ع)را بیان کنید؟
- [سایر] در این زمان که امام عصر (عج) غایب است، باز هدایت امر انجام میگیرد یا نه؟
- [سایر] فلسفه توسل به امام زمان علیه السلام چیست؟
- [سایر] فلسفه انتظار فرج امام زمان (عج) چیست؟
- [سایر] امام زمان علیه السلام چگونه در عصر غیبت مردم را هدایت میکنند؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است، قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند و نیز مستحب است جنازه را در چند ذراعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه، زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میت مرد است، در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و دردفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن، پارچه ای روی قبر بگیرند، و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شد، پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میت را در لحد گذاشتند، گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد و پیش از آن که لحد را بپوشانند، دست راست را بشانه راست میت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و بشدت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند: إسْمَعْ، إفْهَمْ یَا فُلاَنَ بْنَ فُلاَن و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمد است و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: إسْمَعْ، إفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی پس از آن بگویند: هَلْ أَنْتَ عَلَی الْعَهْدِ الَّذی فَارَقْتَنَا عَلَیْهِ مِنْ شَهَادَةِ أنْ لاَ إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَأَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ وَسَیّدُ النَّبِیّینَ وَخَاتَمُ الْمُرْسَلِینَ وَأنَّ عَلِیاً أمِیرُ المؤمِنِینَ وَسَیِّدُ الْوَصیّیِن وإمَامٌ افْتَرَضَ اللهُ طَاعَتَهُ عَلی الْعَالَمِینَ وَأَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَعلیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَموُسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَعَلیَّ بْنَ موُسی وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَعَلیَّ بْنَ مُحَمَّد وَالْحَسنَ بْنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الْحُجَّةَ الْمَهْدیَّ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِمْ أئِمَّةُ الْمُؤْمِنینَ وَحُجَجُ اللهِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعِین وَأَئِمَّتُکَ أَئِمَّةُ هُدی أَبْرارٌ یَا فُلاَنَ بْنَ فُلاَن و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگویند و بعد بگویند: إذا اتَاکَ الْمَلَکَانِ الْمُقَرَّبَانِ رَسوُلَیْنِ مِنْ عِنْدِ الله تَبَارَکَ وَتَعَالی وَسَئَلاَکَ عَنْ رَبِّکَ وَعَنْ نَبِیّک وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتَابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ أَئِمَّتِکَ فَلاَ تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فی جَوَابِهِمَا اللهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله نَبِیّی وَالإسْلاَمُ دینی وَالْقُرْآنُ کِتَابی وَالْکَعْبَةُ قِبْلَتی وَأمیرُ الْمُؤمِنینَ عَلیُّ بْنُ أبیطَالِب إمَامی وَالْحَسَنُ بْنُ عَلی الْمُجْتَبی إمَامی وَالْحُسَیْنُ بْنُ عَلیٍّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلاء إِمَامی وَعَلِی زِیْنُ الْعَابِدینَ إمَامی وَمُحَمَّدٌ الْبَاقِرُ إمَامی وَجَعْفَرٌ الصَّادِقُ إمَامی وَموُسَی الْکَاظِمُ إمَامی وَعَلِیٌّ الرِّضَا إمَامی وَمُحَمَّدٌ الْجَوَادُ إمَامی وَعَلیٌّ الْهَادی إمَامی وَالْحَسَنُ الْعَسْکَری إمَامی وَالْحُجَّةُ الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ إمَامی هَؤلاءِ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ أئِمَّتی وَسَادَتی و قادَتی وَشُفَعَائی بِهِمْ اَتَوَلّی وَمِنْ أَعْدَائِهِمْ اَتَبَرَّءُ فی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ ثُمَّ اعْلَمَ یَا فُلانَ بْنَ فُلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگویند بعد بگویند: إنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَتَعَالی نِعْمَ الرَّبُّ وَأَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله نِعْمَ الرَّسوُلُ وَأنَّ عَلِیَّ بْنَ ابیطَالِب وَاَوْلاَدَهُ الْمَعْصوُمینَ الأئَمَّةَ الإثْنَیْ عَشَرَ نِعْمَ الأئِمَّةُ وَأنَّ مَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله حَقٌ وَأنَّ الْمَوْتَ حَقٌ وسُؤَالَ مُنْکَر وَنَکیر فی الْقَبْرِ حَقٌ والْبَعْثَ حَقٌ وَالنُّشوُرَ حَقٌ وَالصِّرَاطَ حَقٌ وَتَطَایُرَ الْکُتُبِ حَقٌ وَأنَّ الْجَنَّةَ حَقٌ وَالنَّارَ حَقٌ وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لاَرَیْبَ فیِهَا وَأنَّ اللهُ یَبْعَثُ مَنْ فی الْقُبوُرِ پس بگویند: أفَهِمْتَ یَا فُلان و به جای فلان اسم میت را بگویند پس از آن بگویند: ثَبَّتَکَ اللهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ وَهَدَاکَ اللهُ إلَی صِرَاط مُسْتَقِیم وَعَرَّفَ اللهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ أوْلِیَائِکَ فی مُسْتَقَرّ مِنْ رَحْمَتِهِ پس بگویند: اَللّهُمَّ جَافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَأصْعِدْ بِروُحِهِ إلَیْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهَاناً اَللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است قبر را به اندازه انسان متوسّط یا تا گلوگاه گود کنند، ومیّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتیبهتر باشد مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند، و نیز مستحبّ است جنازه را در چند ذرعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میّت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن، پارچهای روی قبر بگیرند و نیز مستحبّ است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و در موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میّت را در لحد گذاشتند، گرههای کفن را باز کنند وصورت میّت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت بر نگردد و پیش از آن که لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و بشدّت حرکتش دهند وسه مرتبه بگویند: )اًّسْمَعْ اًّفْهَمْ یا فلانَ بْنَ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت وپدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمّد واسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: )اًّسْمَعْ افْهَم یا مُحَمَّدِ بنَ عَلی( پس از آن بگویند: )هَل اَنْتَ عَلی العَهْدِ الَذی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَِْ أنْ لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَانّ مُحَمّداً صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیِّدُ النَّبیِّینَ وَخاتَمُ المَرْسَلینَ وَانَّ عَلیّاً أمیرُ المُؤمنِینَ وَسَیّدُ الوَصِیینَ وَاًّمام افْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلی العالَمینَ وَاَنّ الحَسَنَ وَالحُسَیْنَ وَعَلیَّ بْنَ الحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلیّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَمُوسی بْنَ جَعْفَر وَعَلیَّ بْنَ مُوسی وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلی وَعَلیَّ بْنَ مُحَمَّد وَالحَسَنَ بْنَ عَلیّ وَالقائِمَ الحُجََّْ المَهدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ أئِمَُّْ المُؤمِنینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلی الخَلْقِ أجْمَعینَ وَأئِمَتُکَ أئِمَُّْ هُدی بِکَ أبْرار یا فلانَ بْنُ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت وپدرش را بگوید و بعد بگوید: )اًّذا أتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسولَیْنِ مِن عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَن قِبْلَتِکَ وَعَنْ أئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِیجَوابِهِما اللّهُ رَبِّی وَمُحَمَّد صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلهِ نَبیّی وَالاسْلامُ دِینی وَالقُرآنُ کِتابیوَالکَعْبَُْ قِبْلَتی وَأمیرُ المُؤمِنینَ عَلیُّ بْنُ أبی طالِب اًّمامی وَالحَسَنُ بْنُ عَلی المُجْتَبی اًّمامی وَالحُسَینُ بْنُ عَلی الشَهیدُ بِکَربَلأ اًّمامی وَعَلی زَیْنُ العابِدینَ اًّمامیوَمُحَمّد الباقِرُ اًّمامی وَجَعْفَر الصادِقُ اًّمامی وَمُوسی الکاظِمُ اًّمامی وَعَلیالرِضا اًّمامی وَمُحَمَّد الجَوادُ اًّمامی وَعَلی الهادِی اًّمامی وَالحَسَنُ العَسْکَرَیُّ اًّمامی وَالحُجَُّْ المُنْتَظَرُ اًّمامی هؤلأ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم أجْمَعینَ أئِمَّتی وَسادَتیوَقادَتی وَشُفَعائی بِهِم أتَوَلّی وَمِنْ أعْدائِهِم أتَبَرَُ فِی الدُنیا وَالاَّخِرَْ ثُمَّ اعْلَم یا فلان بْنَ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید بعد بگوید: )اًّنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُ وَأنَّ مُحَمَّداً صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ نِعْمَ الرَسُولُ واَنَّ عَلیَ بْنَ أبی طالِب وَأوْلادَهُ المَعْصومینَ و الأئِمََّْ الاًّثْنَیْ عَشَر نِعْمَ الأئِمََّْ وَأنَ ما جأَ بِهِ مُحَمَّد صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلهِ حَقّ وَأنّ المَوْتَ حَقّ وَسُؤالَ مُنْکَر وَنَکیر فِی القَبْرِ حَقّ وَالبَعْثَ حَقّ وَالنُشُورَ حَقّ وَالصِراطَ حَقّ وَالمیزانَ حَقّ وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقّ وَانَّ الجَنََّْ حَقّ وَالنارَ حَقّ وَانَّ السّاعََْ آتیَْ لا رَیْبَ فیها وَأنَ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ پس بگوید أفَهِمْتَ یا فلان( و به جای فلان اسم میّت را بگوید پس از آن بگوید: )ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ اًّلی صِراطً مُسْتَقیم عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ أوْلِیائِکَ فِیمُسْتَقَرً مِن رَّحْمَتِهِ( پس بگوید: )أللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْه وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اًّلَیْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً اللّهُمّ عَفوکَ عَفوَک(.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.