آنان افرادی امین، پرهیزگار و مورد اعتماد و با نام و نشان خاصی در میان شیعیان بودند و به عنوان نماینده و نایب خاص حضرت در بین مردم زندگی می‌کردند. هدف از نیابت و سفارت‌ نمایندگی و نیابت امام زمان(عج)، با دو هدف عمده صورت می‌گرفت : یک. آماده کردن اذهان عمومی برای غیبت کبری و عادت دادن تدریجی مردم به پنهان زیستی امام(ع) و جلوگیری از غافلگیر شدن در موضوع غیبت ؛ اگر امام معصوم(ع)، به طور ناگهانی غیبت می‌کرد، چه بسا موجب انکار مطلق وجود مهدی(عج) و انحراف افکار عمومی می‌شد. نمایندگان خاص امام زمان(عج) در دوران غیبت صغری، به این هدف و غرض - که آماده‌سازی افکار و اذهان عمومی برای (غیبت کبری) بود - نایل آمدند و لذا لزومی به امتداد غیبت صغری نبود. دو. رهبری دوستداران و طرفداران امام زمان(عج) و حفظ مصالح اجتماعی شیعیان. بدین وسیله امام زمان(عج) توانست رهبری خویش را در جامعه اعمال و خسارت‌های ناشی از عدم حضور مستقیم خود را تا حدودی جبران کند تاریخ غیبت صغری، ص 426.. مهم‌ترین وظایف و فعالیت‌های نوّاب خاص عبارت بود از : 1. پنهان نگه‌داشتن نام و مکان زندگی امام مهدی(عج) و رفع شک و تردید درباره آن حضرت ؛ 2. جلوگیری از تفرقه، اختلاف، فرقه گرایی و انشعابات شیعیان ؛ 3. پاسخ گویی به پرسش‌های فقهی و مشکلات علمی و عقیدتی مردم ؛ 4. مبارزه با مدعیان دروغین نیابت و افشا و رسوا کردن آنها ؛ 5. اخذ و توزیع اموال متعلق به امام ؛ 6. سازماندهی‌های دیگر وکیلان و سفرای امام در شهرها و مناطق مختلف و... برای مطالعه بیشتر ر.ک : زندگانی نوّاب خاص امام زمان(عج)، ص 84 - 89.. تعداد و اسامی نائبان خاص‌ در عدد نوّاب امام زمان(عج) اختلاف هست. سید بن طاووس در کتاب ربیع الشیعه اسامی آنان را چنین ذکر کرده است : ابوهاشم داوود بن قاسم، محمد بن علی بن بلال، عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، عمر الاهوازی، احمد بن اسحاق، ابو محمد الوجنان، ابراهیم بن مهزیار و محمد بن ابراهیم رجال ابو علی، ص 312. شیخ طوسی نیز وکلا را این گونه معرفی کرده است : عمری و پسرش، حاجز، بلالی و عطار از بغداد، عاصمی از کوفه، محمد بن ابراهیم بن مهزیار از اهواز، احمد بن اسحاق از قم، محمد بن صالح از همدان، شامی و اسدی از ری، قاسم بن العلاء از آذربایجان و محمد بن شاذان از نیشابور رجال مامقانی، ج 1، ص 200 ؛ اثبات الهداة، ج 7، ص 294.. اما وکالت چهار نفر در بین شیعیان معروف است : عثمان بن سعید، محمدعثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سمری. هر یک از آنها نیز در شهرهای مختلف نمایندگانی داشتند ر.ک : ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص 136.. ظاهراً نمایندگان اصلی امام، همین چهار نفر بودند و افراد دیگر، یا نماینده این چهار تن در شهرستان‌ها و بلاد بودند و یا اگر هم نماینده امام بودند، از طریق این چهار تن، امور مردم را به عرض امام می‌رساندند و یا به گفته سید محسن امین، سفارت این چهار تن مطلق و عام بود ؛ ولی سفارت و نیابت دیگران در موارد خاص بود اعیان الشیعه، ج 4، ص 21 (بخش 3).. در روایتی از غیاث بن اسد، تعداد و اسامی نائبان امام، چنین آمده است : (... نماینده آن حضرت، عثمان بن سعید بود. عثمان هنگام مرگ، نمایندگی را به پسرش ابو جعفر محمد بن عثمان سپرد و او این منصب را برای ابوجعفر ابو القاسم حسین بن روح وصیت کرد. او نیز منصب نمایندگی را به ابوالحسین علی بن محمد سمری... واگذار کرد. وقتی هنگام وفات علی بن محمد سمری رسید، از او خواستند که برای نمایندگی وصیت کند، او گفت : خدا را امری است که خود آن را به انجام می‌رساند. غیبت تامّه (کبری)، همان غیبتی است که بعد از سمری(ره) واقع شد) بحار الانوار، ج 51، ص 15، ح 15.. اینان یکی پس از دیگری، برنامه نیابت و نمایندگی از طرف امام(ع) را اجرا می‌کردند و تعیین آنان به دست خود امام(ع) بود که به وسیله توقیع مبارک، که در آخر عمر یکی از این نوّاب صادر می‌شد، نایب بعدی تعیین می‌گردید. ملاک اساسی و اصلی در تعیین نایب عبارت بود از : تقوا و خدا ترسی، زهد و دیانت، درک صحیح و فهم عمیق درباره مسائل اجتماعی و سیاسی، حسن سابقه و خوش نامی (که موجب اطمینان و اعتماد کامل مردم شود)، شجاعت، قدرت تحمل و استقامت و شکیبایی در برابر پیشامدهای غیرمنتظره و بالاخره دوستی و دشمنی در راه خدا و برای رضای او و فدا کردن همه چیز در راه اقامه حق و اجرای تعلیمات اسلام. در اینجا به معرفی اجمالی نایبان چهارگانه پرداخته می‌شود : 1. عثمان بن سعید عمری‌ عثمان بن سعید، نخستین نایب خاصّ و سفیر امام زمان(عج) و دارای مقامی والا در نزد شیعیان است تاریخ غیبت صغری، ص 379 و 395.. او از شاگردان و وکیلان مورد اعتماد امام دهم و یازدهم و مردی جلیل‌القدر و مورد اطمینان بوده است. کنیه وی (ابو عمرو) و لقب‌های پر افتخارش، عبارت بود از : عمری، اسدی، عسکری، سمّان و زیات. این لقب‌ها به جهت انتساب او به قبیله بنی‌اسد، نام جد مادرش (عمری)، سکونت در عسکر (سامرا)، روغن فروشی به دستور امام(ع) جهت استتار در فعالیت‌های سیاسی - مذهبی و... بوده است. امام عسکری(ع) به احمد بن اسحاق فرمود : (عمری و پسرش، هر دو ثقه و مورد اعتمادند ؛ هر آنچه از سوی من برای تو آوردند، تردید مکن که از سوی ما است و هر چه می‌گویند از جانب ما است. بنابراین سخنان آن دو را بشنو و از آنان پیروی کن و بدان که هر دو امین و مورد اعتمادند) اصول کافی، ج 1، ص 330 ؛ الغیبة، ص 219.. پس از رحلت امام یازدهم، حضرت مهدی(عج) جناب عمری را در وکالت ابقا و به سفارت خویش برگزید. بر این اساس او نخستین سفیر و نایب امام زمان(عج)، رابط میان او و شیعیان و دوستانش در رسانیدن نامه‌ها و مسائل و حلّ مشکلات آنان بود ر.ک : امام مهدی(عج) از ولادت تا ظهور، ص 272.. 2. محمد بن عثمان بن سعید عمری‌ بعد از وفات عثمان بن سعید، فرزندش محمد به جای پدر نشست و به وکالت ناحیه مقدسه منصوب شد. کنیه وی ابو جعفر و القابش، عمری، عسکری و زیّات بوده است. حضرت مهدی(عج)، محمد بن عثمان را به جای پدر برگزید تا همان نقش حساس و اساسی را که پدرش در دوران پر افتخار خود بر عهده داشت، ایفا کند و طی نامه‌های متعددی به بزرگان شیعه، به همه اطلاع داد که محمد را به عنوان نایب دوم برگزیده است. یعقوب بن اسحاق گفته است : به وسیله محمد بن عثمان، نامه‌ای خدمت امام زمان(عج) فرستادم و از برخی مشکلات دینی سؤال کردم ؛ جواب نامه به خط مبارک امام واصل شد و در ضمن آن نوشته بود : (محمد بن عثمان عمری، موثّق و نامه‌هایش، نامه‌های من است) بحار الانوار، ج 51، ص 349، ج 2.. محمد بن عثمان همانند پدر، از بزرگان شیعه و از نظر تقوا، عدالت و موقعیت اجتماعی، مورد قبول و احترام خاص شیعیان و از یاران مورد اعتماد امام عسکری(ع) بود. محمد بن عثمان، بسان پدرش سفیر و رابط میان حضرت مهدی(عج) با تمامی شیعیان آن حضرت بود ؛ چه شیعیانی که در عراق می‌زیستند و چه دوستداران و ارادتمندانی که از قم و دیگر شهرهای اسلامی در پی امام خویش بودند و از سفیر و نایب خاصّ او، سراغش را می‌گرفتند. محل خدمت و سفارت او در بغداد بود امام مهدی(عج) از ولادت تا ظهور، ص 276.. او اموال و حقوق شرعی را از شیعیان دریافت می‌داشت و به صورت نهانی، همه را به حضرت مهدی(عج) تقدیم می‌کرد و یا به گونه‌ای که امام، مقرّر می‌فرمود، به مصرف می‌رساند. محمد بن شادان درباره او گفته است : (480 درهم مال امام، نزدم جمع شده بود. چون خوش نداشتم آن را ناتمام نزد امام بفرستم، بیست درهم از مال خودم رویش گذاشته، توسط محمد بن عثمان خدمت امام فرستادم ؛ ولی از اضافه کردن بیست درهم چیزی ننوشتم. رسید آن مال از ناحیه امام واصل شد که نوشته بود : پانصد درهم - که بیست درهمش مال خودت بود - واصل گشت) بحار الانوار، ج 51، ص 325، ح 44.. محمد بن عثمان، حدود پنجاه سال متصدّی نیابت بود و در سال 304 ه .ق درگذشت. وی بارها به شایستگان خبر داد که پس از رحلتش، حسین بن روح نوبختی، به جای او منصوب شده و انجام وظیفه خواهد کرد ر.ک : کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 503 ؛ کتاب الغیبة، ص 226.. در زمان وی، مدعیان دروغین زیادی پیدا شدند و به همین جهت یکی از کارها و فعالیت‌های مهم او، مبارزه مستمر با این مدعیان دروغین نیابت بود. او با سعی و تلاش بی‌وقفه، توانست عموم شیعیان را از چنگال آنان برهاند... . 3. حسین بن روح نوبختی‌ وی، سومین وکیل امام زمان و داناترین فرد عصر خویش بود. کنیه وی ابوالقاسم و لقبش نوبختی است. در جامعه شیعه آن روزگار، شخصیتی پرآوازه، اندیشمند و معروف داشت و پیش از افتخار تصدّی نیابت خاص، وکیل دومین سفیر حضرت مهدی(عج) جناب محمد بن عثمان بود. حسین بن روح هم به املاک او نظارت داشت و هم رابط میان او و بزرگان شیعه در نقاط مختلف کشور پهناور اسلامی بود و از این راه، دستورات و تعلیمات اهل بیت و اخبار نهانی را به آنان می‌رساند. وی به خردمندی و فرزانگی و رشد فکری و دینی، شهرت بسزایی داشت و موافق و مخالف بر این واقعیت گواهی می‌دادند تا جایی که اهل سنت نیز او را تکریم و احترام می‌کردند امام مهدی از ولادت تا ظهور، ص 277.. پیش از رحلت دومین نایب خاص، فرمانی از جانب ولی‌عصر(عج) صادر گردید که به موجب آن، محمد بن عثمان دستور یافت تا حسین بن روح را به جای خویش معرفی کند و چنین کرد. مجلسی نوشته است : وقتی مرض محمدعثمان شدت یافت، گروهی از بزرگان و معروفین شیعه - مانند ابو علی بن همام، ابو عبداللَّه بن محمد کاتب، ابو سهل اسماعیل بن علی نوبختی و... - خدمتش رسیده، از جانشینش سؤال کردند ؛ جواب داد : حسین بن روح جانشین من و وکیل و مورد اعتماد حضرت صاحب الامر است. در کارها به وی رجوع کنید. من از جانب امام، مأمورم که حسین بن روح را به نیابت منصوب کنم) بحار الانوار، ج 51، ص 355.. شیخ طوسی درباره حسین بن روح می‌گوید : (ابو القاسم، از عاقل‌ترین مردم نزد مخالف و موافق بود و به تقیه رفتار می‌کرد). وی در میان شیعیان بغداد، از موقعیت اجتماعی خوبی بهره‌مند بود و حتی نفوذ و احترام قابل ملاحظه‌ای نزد مقامات بالای مملکتی داشت و از سوی آنان، به وی کمک‌های مالی می‌شد الغیبة نعمانی، ص 236.. حسین بن روح، بعد از وفات محمد بن عثمان، امور وکالت را در دست گرفت. در همان آغاز کار، ذکاء (خادم محمد بن عثمان عمری)، به نزدش آمد و امانت‌هایی از قبیل عصا و کلید صندوقچه ابوجعفر را به وی تحویل داد و گفت : ابوجعفر به من فرمود : این اشیاء را بعد از خاکسپاری من، به ابوالقاسم حسین‌روح، جانشین من، تحویل بده تاریخ عصر غیبت، ص 296 و 297 ؛ تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص 195.. سفارت حسین بن روح تا حدودی بین شیعیان به صورت آشکار مطرح بود و حکومت هم هیچ مشکلی برای او به وجود نمی‌آورد. وی به مدت 21 سال (از سال 305 ه .ق تا سال 326 ه .ق)، منصب سفارت از ناحیه مقدسه را بر عهده داشت و در تاریخ هجدهم، شعبان چشم از دنیا فرو بست. پیکر این سفیر گرامی حضرت را در بغداد به خاک سپردند. مقبره‌اش زیارتگاه شیعیان است و مردم به زیارت او، تبرّک می‌جویند. محمد بن علی اسود نقل کرده است : علی بن حسین بن بابویه (پدر شیخ صدوق) به وسیله من، به حسین بن روح، پیغام داد که از حضرت صاحب الامر تقاضا کند برایش دعایی بفرماید ؛ شاید خداوند پسری به او مرحمت کند. من خواسته او را خدمت حسین بن روح عرض کردم. بعد از سه روز اطلاع داد که امام برایش دعا فرمود (و گفت:) به زودی خداوند پسر پربرکتی که نفعش به مردم می‌رسد، به وی عطا خواهد کرد. در همان سال، محمد برایش متولد شد و بعد از او هم، فرزندان دیگری پیدا کرد. صدوق(ره) بعد از نقل این داستان، می‌نویسد : هر وقت محمد بن علی اسود، مرا می‌دید که در مجالس درس محمد بن حسن بن احمد، شرکت می‌کنم و شوق زیادی به خواندن و حفظ کتاب‌های علمی دارم ؛ می‌گفت : چندان تعجّب ندارد که این قدر به تحصیل علم، علاقه داری ؛ تو به برکت دعای امام زمان(عج) به دنیا آمده‌ای کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 502.. بنا به وصیت حسین بن روح و به دستور امام مهدی(عج)، مقام نیابت خاص بعد از او، به (ابوالحسن علی بن محمد سمری) رسید. 4. علی بن محمد سمری‌ چهارمین و آخرین نایب خاص امام مهدی(عج)، ابوالحسن علی بن محمد سمری است. او بعد از درگذشت حسین بن روح، به دستور آن حضرت، عهده دار امر نیابت شد. وی از تاریخ هجدهم شعبان سال 326 ه .ق تا پانزدهم شعبان سال 329 ه .ق، وکالت و نیابت را رهبری کرد. او از خاندانی متدین و شیعه بود که در وکالت امامیه، به حسن خدمت‌گزاری شهرت داشت. همین گذشته نیکوی وی و حسن اعتماد و امانت داری‌اش، موجب شد تا در پذیرش امر سفارت خود از سوی شیعیان با مشکلی رو به رو نشود. وکیلان و خواصّ شیعه، او را به عنوان سفیر راستین امام مهدی(عج) به رسمیت شناختند و وجوهات شرعی خود را به وی تحویل می‌دادند تا او آن را به ناحیه مقدسه برساند تاریخ عصر غیبت، ص 298 (به نقل از : کمال الدین و تمام النعمه، ص 517).. ابوالحسن علی بن محمد سمری، فرصت زیادی برای فعالیت نداشت ؛ هم به جهت کوتاه بودن مدت نیابت و هم به جهت وضعیت خاصّ سیاسی او. بدین جهت نتوانست فعالیت‌های گسترده‌ای انجام دهد و یا اگر هم موفق به فعالیت‌های گسترده‌ای شده بود، به جهت شدّت رعایت تقیه و احتیاط و استتار، آن فعالیت‌ها برای آیندگان نقل نشده است. احمد بن ابراهیم بن مخلّد گفته است : روزی علی بن محمد سمری، بدون مقدمه فرمود : خداوند، علی بن بابویه قمی را رحمت کند. حاضران، تاریخ این کلام را یادداشت کردند. بعدها خبر رسید که علی بن بابویه، در همان روز از دنیا رفته است، خود سمری هم در سال 329 ه .ق وفات کرد بحار الانوار، ج 51، ص 36.. با پایان یافتن زندگی چهارمین نایب خاصّ امام عصر، (غیبت صغری) به پایان رسید و از آن روز، غیبت طولانی امام(ع) آغاز گردید و تاکنون نیز ادامه دارد. شیخ طوسی در کتاب الغیبة به سند خود، نقل می‌کند : سمری، چند روز قبل از وفاتش، این توقیع امام‌عصر(عج) را به بزرگان شیعه ارائه داد : (بسم الله الرحمن الرحیم یا علیّ بن محمد السمری! اَعظم الله اجر اخوانک فیک فَاِنّکَ مَیّتٌ و بین ستّة ایّام، فاجمَعَ اَمرَکَ و لا تُوصِ الی اَحَد فَیَقومُ مقامَکَ بعد وفاتک...)؛ الغیبة نعمانی، ص 242 و 243 ؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 516. ؛ (ای علی بن محمد سمری! خداوند اجر برادرانت را در سوگ تو بزرگ گرداند ؛ تو تا شش روز دیگر، حیات را وداع می‌گویی. پس به کارهای خود رسیدگی کن و به احدی وصیت مکن که مقام تو را در اختیار گیرد. به تحقیق که غیبت تامه (کبری) شروع شد، و ظهوری نخواهد بود ؛ مگر بعد از اذن خدای بلندمرتبه و آن بعد از گذشت دورانی طولانی و قساوت قلب‌ها و پر شدن زمین از جور و ظلم می‌باشد. در میان شیعیان من، کسانی پیدا می‌شوند که ادعا می‌کنند مرا مشاهده می‌نمایند. آگاه باش که هر که قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی مدعی مشاهده شود، دروغ‌گو است). شیخ صدوق(ره) به نقل از ابومحمد حسن بن احمد می‌نویسد : (ما در سال درگذشت ابوالحسن علی بن محمد سمری، در مدینة السلام بغداد بودیم. چند روز قبل از درگذشت او، به حضورش رسیدیم، او این توقیع حضرت را به ما نشان داد و ما از روی آن نوشتیم و نسخه برداری کردیم و از نزدش خارج شدیم. چون روز ششم (روز موعود) فرا رسید، به نزد سمری رسیدیم و او را در حالت احتضار مشاهده کردیم. دیدیم که وی در حال جان دادن است ؛ به وی گفتند : وصیّ و جانشین تو چه کسی است؟ در پاسخ گفت : خدا را مشیّتی است که خود انجام خواهد داد (یعنی دوره غیبت صغری به پایان رسیده و کسی نایب امام نیست). این مطلب را گفت و آن گاه جان به جان آفرین تسلیم کرد. این آخرین سخن بود که از وی شنیده شد) کمال الدین و تمام النعمه، ص 516.. از این تاریخ به بعد، ارتباط بین نوّاب خاص با امام مهدی(عج)، به پایان رسید و دوره غیبت کبری، آغاز شد تاریخ عصر غیبت، ص 300.. منبع: پرسمان
آنان افرادی امین، پرهیزگار و مورد اعتماد و با نام و نشان خاصی در میان شیعیان بودند و به عنوان نماینده و نایب خاص حضرت در بین مردم زندگی میکردند.
هدف از نیابت و سفارت
نمایندگی و نیابت امام زمان(عج)، با دو هدف عمده صورت میگرفت :
یک. آماده کردن اذهان عمومی برای غیبت کبری و عادت دادن تدریجی مردم به پنهان زیستی امام(ع) و جلوگیری از غافلگیر شدن در موضوع غیبت ؛ اگر امام معصوم(ع)، به طور ناگهانی غیبت میکرد، چه بسا موجب انکار مطلق وجود مهدی(عج) و انحراف افکار عمومی میشد. نمایندگان خاص امام زمان(عج) در دوران غیبت صغری، به این هدف و غرض - که آمادهسازی افکار و اذهان عمومی برای (غیبت کبری) بود - نایل آمدند و لذا لزومی به امتداد غیبت صغری نبود.
دو. رهبری دوستداران و طرفداران امام زمان(عج) و حفظ مصالح اجتماعی شیعیان. بدین وسیله امام زمان(عج) توانست رهبری خویش را در جامعه اعمال و خسارتهای ناشی از عدم حضور مستقیم خود را تا حدودی جبران کند تاریخ غیبت صغری، ص 426..
مهمترین وظایف و فعالیتهای نوّاب خاص عبارت بود از :
1. پنهان نگهداشتن نام و مکان زندگی امام مهدی(عج) و رفع شک و تردید درباره آن حضرت ؛
2. جلوگیری از تفرقه، اختلاف، فرقه گرایی و انشعابات شیعیان ؛
3. پاسخ گویی به پرسشهای فقهی و مشکلات علمی و عقیدتی مردم ؛
4. مبارزه با مدعیان دروغین نیابت و افشا و رسوا کردن آنها ؛
5. اخذ و توزیع اموال متعلق به امام ؛
6. سازماندهیهای دیگر وکیلان و سفرای امام در شهرها و مناطق مختلف و... برای مطالعه بیشتر ر.ک : زندگانی نوّاب خاص امام زمان(عج)، ص 84 - 89..
تعداد و اسامی نائبان خاص
در عدد نوّاب امام زمان(عج) اختلاف هست. سید بن طاووس در کتاب ربیع الشیعه اسامی آنان را چنین ذکر کرده است : ابوهاشم داوود بن قاسم، محمد بن علی بن بلال، عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، عمر الاهوازی، احمد بن اسحاق، ابو محمد الوجنان، ابراهیم بن مهزیار و محمد بن ابراهیم رجال ابو علی، ص 312.
شیخ طوسی نیز وکلا را این گونه معرفی کرده است : عمری و پسرش، حاجز، بلالی و عطار از بغداد، عاصمی از کوفه، محمد بن ابراهیم بن مهزیار از اهواز، احمد بن اسحاق از قم، محمد بن صالح از همدان، شامی و اسدی از ری، قاسم بن العلاء از آذربایجان و محمد بن شاذان از نیشابور رجال مامقانی، ج 1، ص 200 ؛ اثبات الهداة، ج 7، ص 294..
اما وکالت چهار نفر در بین شیعیان معروف است : عثمان بن سعید، محمدعثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سمری. هر یک از آنها نیز در شهرهای مختلف نمایندگانی داشتند ر.ک : ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص 136..
ظاهراً نمایندگان اصلی امام، همین چهار نفر بودند و افراد دیگر، یا نماینده این چهار تن در شهرستانها و بلاد بودند و یا اگر هم نماینده امام بودند، از طریق این چهار تن، امور مردم را به عرض امام میرساندند و یا به گفته سید محسن امین، سفارت این چهار تن مطلق و عام بود ؛ ولی سفارت و نیابت دیگران در موارد خاص بود اعیان الشیعه، ج 4، ص 21 (بخش 3)..
در روایتی از غیاث بن اسد، تعداد و اسامی نائبان امام، چنین آمده است :
(... نماینده آن حضرت، عثمان بن سعید بود. عثمان هنگام مرگ، نمایندگی را به پسرش ابو جعفر محمد بن عثمان سپرد و او این منصب را برای ابوجعفر ابو القاسم حسین بن روح وصیت کرد. او نیز منصب نمایندگی را به ابوالحسین علی بن محمد سمری... واگذار کرد. وقتی هنگام وفات علی بن محمد سمری رسید، از او خواستند که برای نمایندگی وصیت کند، او گفت : خدا را امری است که خود آن را به انجام میرساند. غیبت تامّه (کبری)، همان غیبتی است که بعد از سمری(ره) واقع شد) بحار الانوار، ج 51، ص 15، ح 15..
اینان یکی پس از دیگری، برنامه نیابت و نمایندگی از طرف امام(ع) را اجرا میکردند و تعیین آنان به دست خود امام(ع) بود که به وسیله توقیع مبارک، که در آخر عمر یکی از این نوّاب صادر میشد، نایب بعدی تعیین میگردید. ملاک اساسی و اصلی در تعیین نایب عبارت بود از : تقوا و خدا ترسی، زهد و دیانت، درک صحیح و فهم عمیق درباره مسائل اجتماعی و سیاسی، حسن سابقه و خوش نامی (که موجب اطمینان و اعتماد کامل مردم شود)، شجاعت، قدرت تحمل و استقامت و شکیبایی در برابر پیشامدهای غیرمنتظره و بالاخره دوستی و دشمنی در راه خدا و برای رضای او و فدا کردن همه چیز در راه اقامه حق و اجرای تعلیمات اسلام.
در اینجا به معرفی اجمالی نایبان چهارگانه پرداخته میشود :
1. عثمان بن سعید عمری
عثمان بن سعید، نخستین نایب خاصّ و سفیر امام زمان(عج) و دارای مقامی والا در نزد شیعیان است تاریخ غیبت صغری، ص 379 و 395.. او از شاگردان و وکیلان مورد اعتماد امام دهم و یازدهم و مردی جلیلالقدر و مورد اطمینان بوده است.
کنیه وی (ابو عمرو) و لقبهای پر افتخارش، عبارت بود از : عمری، اسدی، عسکری، سمّان و زیات. این لقبها به جهت انتساب او به قبیله بنیاسد، نام جد مادرش (عمری)، سکونت در عسکر (سامرا)، روغن فروشی به دستور امام(ع) جهت استتار در فعالیتهای سیاسی - مذهبی و... بوده است.
امام عسکری(ع) به احمد بن اسحاق فرمود : (عمری و پسرش، هر دو ثقه و مورد اعتمادند ؛ هر آنچه از سوی من برای تو آوردند، تردید مکن که از سوی ما است و هر چه میگویند از جانب ما است. بنابراین سخنان آن دو را بشنو و از آنان پیروی کن و بدان که هر دو امین و مورد اعتمادند) اصول کافی، ج 1، ص 330 ؛ الغیبة، ص 219..
پس از رحلت امام یازدهم، حضرت مهدی(عج) جناب عمری را در وکالت ابقا و به سفارت خویش برگزید. بر این اساس او نخستین سفیر و نایب امام زمان(عج)، رابط میان او و شیعیان و دوستانش در رسانیدن نامهها و مسائل و حلّ مشکلات آنان بود ر.ک : امام مهدی(عج) از ولادت تا ظهور، ص 272..
2. محمد بن عثمان بن سعید عمری
بعد از وفات عثمان بن سعید، فرزندش محمد به جای پدر نشست و به وکالت ناحیه مقدسه منصوب شد. کنیه وی ابو جعفر و القابش، عمری، عسکری و زیّات بوده است.
حضرت مهدی(عج)، محمد بن عثمان را به جای پدر برگزید تا همان نقش حساس و اساسی را که پدرش در دوران پر افتخار خود بر عهده داشت، ایفا کند و طی نامههای متعددی به بزرگان شیعه، به همه اطلاع داد که محمد را به عنوان نایب دوم برگزیده است.
یعقوب بن اسحاق گفته است : به وسیله محمد بن عثمان، نامهای خدمت امام زمان(عج) فرستادم و از برخی مشکلات دینی سؤال کردم ؛ جواب نامه به خط مبارک امام واصل شد و در ضمن آن نوشته بود : (محمد بن عثمان عمری، موثّق و نامههایش، نامههای من است) بحار الانوار، ج 51، ص 349، ج 2..
محمد بن عثمان همانند پدر، از بزرگان شیعه و از نظر تقوا، عدالت و موقعیت اجتماعی، مورد قبول و احترام خاص شیعیان و از یاران مورد اعتماد امام عسکری(ع) بود.
محمد بن عثمان، بسان پدرش سفیر و رابط میان حضرت مهدی(عج) با تمامی شیعیان آن حضرت بود ؛ چه شیعیانی که در عراق میزیستند و چه دوستداران و ارادتمندانی که از قم و دیگر شهرهای اسلامی در پی امام خویش بودند و از سفیر و نایب خاصّ او، سراغش را میگرفتند. محل خدمت و سفارت او در بغداد بود امام مهدی(عج) از ولادت تا ظهور، ص 276..
او اموال و حقوق شرعی را از شیعیان دریافت میداشت و به صورت نهانی، همه را به حضرت مهدی(عج) تقدیم میکرد و یا به گونهای که امام، مقرّر میفرمود، به مصرف میرساند.
محمد بن شادان درباره او گفته است :
(480 درهم مال امام، نزدم جمع شده بود. چون خوش نداشتم آن را ناتمام نزد امام بفرستم، بیست درهم از مال خودم رویش گذاشته، توسط محمد بن عثمان خدمت امام فرستادم ؛ ولی از اضافه کردن بیست درهم چیزی ننوشتم. رسید آن مال از ناحیه امام واصل شد که نوشته بود : پانصد درهم - که بیست درهمش مال خودت بود - واصل گشت) بحار الانوار، ج 51، ص 325، ح 44..
محمد بن عثمان، حدود پنجاه سال متصدّی نیابت بود و در سال 304 ه .ق درگذشت. وی بارها به شایستگان خبر داد که پس از رحلتش، حسین بن روح نوبختی، به جای او منصوب شده و انجام وظیفه خواهد کرد ر.ک : کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 503 ؛ کتاب الغیبة، ص 226..
در زمان وی، مدعیان دروغین زیادی پیدا شدند و به همین جهت یکی از کارها و فعالیتهای مهم او، مبارزه مستمر با این مدعیان دروغین نیابت بود. او با سعی و تلاش بیوقفه، توانست عموم شیعیان را از چنگال آنان برهاند... .
3. حسین بن روح نوبختی
وی، سومین وکیل امام زمان و داناترین فرد عصر خویش بود. کنیه وی ابوالقاسم و لقبش نوبختی است. در جامعه شیعه آن روزگار، شخصیتی پرآوازه، اندیشمند و معروف داشت و پیش از افتخار تصدّی نیابت خاص، وکیل دومین سفیر حضرت مهدی(عج) جناب محمد بن عثمان بود. حسین بن روح هم به املاک او نظارت داشت و هم رابط میان او و بزرگان شیعه در نقاط مختلف کشور پهناور اسلامی بود و از این راه، دستورات و تعلیمات اهل بیت و اخبار نهانی را به آنان میرساند. وی به خردمندی و فرزانگی و رشد فکری و دینی، شهرت بسزایی داشت و موافق و مخالف بر این واقعیت گواهی میدادند تا جایی که اهل سنت نیز او را تکریم و احترام میکردند امام مهدی از ولادت تا ظهور، ص 277..
پیش از رحلت دومین نایب خاص، فرمانی از جانب ولیعصر(عج) صادر گردید که به موجب آن، محمد بن عثمان دستور یافت تا حسین بن روح را به جای خویش معرفی کند و چنین کرد. مجلسی نوشته است : وقتی مرض محمدعثمان شدت یافت، گروهی از بزرگان و معروفین شیعه - مانند ابو علی بن همام، ابو عبداللَّه بن محمد کاتب، ابو سهل اسماعیل بن علی نوبختی و... - خدمتش رسیده، از جانشینش سؤال کردند ؛ جواب داد : حسین بن روح جانشین من و وکیل و مورد اعتماد حضرت صاحب الامر است. در کارها به وی رجوع کنید. من از جانب امام، مأمورم که حسین بن روح را به نیابت منصوب کنم) بحار الانوار، ج 51، ص 355..
شیخ طوسی درباره حسین بن روح میگوید : (ابو القاسم، از عاقلترین مردم نزد مخالف و موافق بود و به تقیه رفتار میکرد). وی در میان شیعیان بغداد، از موقعیت اجتماعی خوبی بهرهمند بود و حتی نفوذ و احترام قابل ملاحظهای نزد مقامات بالای مملکتی داشت و از سوی آنان، به وی کمکهای مالی میشد الغیبة نعمانی، ص 236..
حسین بن روح، بعد از وفات محمد بن عثمان، امور وکالت را در دست گرفت. در همان آغاز کار، ذکاء (خادم محمد بن عثمان عمری)، به نزدش آمد و امانتهایی از قبیل عصا و کلید صندوقچه ابوجعفر را به وی تحویل داد و گفت : ابوجعفر به من فرمود : این اشیاء را بعد از خاکسپاری من، به ابوالقاسم حسینروح، جانشین من، تحویل بده تاریخ عصر غیبت، ص 296 و 297 ؛ تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص 195..
سفارت حسین بن روح تا حدودی بین شیعیان به صورت آشکار مطرح بود و حکومت هم هیچ مشکلی برای او به وجود نمیآورد. وی به مدت 21 سال (از سال 305 ه .ق تا سال 326 ه .ق)، منصب سفارت از ناحیه مقدسه را بر عهده داشت و در تاریخ هجدهم، شعبان چشم از دنیا فرو بست. پیکر این سفیر گرامی حضرت را در بغداد به خاک سپردند. مقبرهاش زیارتگاه شیعیان است و مردم به زیارت او، تبرّک میجویند.
محمد بن علی اسود نقل کرده است : علی بن حسین بن بابویه (پدر شیخ صدوق) به وسیله من، به حسین بن روح، پیغام داد که از حضرت صاحب الامر تقاضا کند برایش دعایی بفرماید ؛ شاید خداوند پسری به او مرحمت کند. من خواسته او را خدمت حسین بن روح عرض کردم. بعد از سه روز اطلاع داد که امام برایش دعا فرمود (و گفت:) به زودی خداوند پسر پربرکتی که نفعش به مردم میرسد، به وی عطا خواهد کرد. در همان سال، محمد برایش متولد شد و بعد از او هم، فرزندان دیگری پیدا کرد.
صدوق(ره) بعد از نقل این داستان، مینویسد : هر وقت محمد بن علی اسود، مرا میدید که در مجالس درس محمد بن حسن بن احمد، شرکت میکنم و شوق زیادی به خواندن و حفظ کتابهای علمی دارم ؛ میگفت : چندان تعجّب ندارد که این قدر به تحصیل علم، علاقه داری ؛ تو به برکت دعای امام زمان(عج) به دنیا آمدهای کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 502..
بنا به وصیت حسین بن روح و به دستور امام مهدی(عج)، مقام نیابت خاص بعد از او، به (ابوالحسن علی بن محمد سمری) رسید.
4. علی بن محمد سمری
چهارمین و آخرین نایب خاص امام مهدی(عج)، ابوالحسن علی بن محمد سمری است. او بعد از درگذشت حسین بن روح، به دستور آن حضرت، عهده دار امر نیابت شد. وی از تاریخ هجدهم شعبان سال 326 ه .ق تا پانزدهم شعبان سال 329 ه .ق، وکالت و نیابت را رهبری کرد.
او از خاندانی متدین و شیعه بود که در وکالت امامیه، به حسن خدمتگزاری شهرت داشت. همین گذشته نیکوی وی و حسن اعتماد و امانت داریاش، موجب شد تا در پذیرش امر سفارت خود از سوی شیعیان با مشکلی رو به رو نشود. وکیلان و خواصّ شیعه، او را به عنوان سفیر راستین امام مهدی(عج) به رسمیت شناختند و وجوهات شرعی خود را به وی تحویل میدادند تا او آن را به ناحیه مقدسه برساند تاریخ عصر غیبت، ص 298 (به نقل از : کمال الدین و تمام النعمه، ص 517)..
ابوالحسن علی بن محمد سمری، فرصت زیادی برای فعالیت نداشت ؛ هم به جهت کوتاه بودن مدت نیابت و هم به جهت وضعیت خاصّ سیاسی او. بدین جهت نتوانست فعالیتهای گستردهای انجام دهد و یا اگر هم موفق به فعالیتهای گستردهای شده بود، به جهت شدّت رعایت تقیه و احتیاط و استتار، آن فعالیتها برای آیندگان نقل نشده است.
احمد بن ابراهیم بن مخلّد گفته است : روزی علی بن محمد سمری، بدون مقدمه فرمود : خداوند، علی بن بابویه قمی را رحمت کند. حاضران، تاریخ این کلام را یادداشت کردند. بعدها خبر رسید که علی بن بابویه، در همان روز از دنیا رفته است، خود سمری هم در سال 329 ه .ق وفات کرد بحار الانوار، ج 51، ص 36..
با پایان یافتن زندگی چهارمین نایب خاصّ امام عصر، (غیبت صغری) به پایان رسید و از آن روز، غیبت طولانی امام(ع) آغاز گردید و تاکنون نیز ادامه دارد.
شیخ طوسی در کتاب الغیبة به سند خود، نقل میکند : سمری، چند روز قبل از وفاتش، این توقیع امامعصر(عج) را به بزرگان شیعه ارائه داد :
(بسم الله الرحمن الرحیم یا علیّ بن محمد السمری! اَعظم الله اجر اخوانک فیک فَاِنّکَ مَیّتٌ و بین ستّة ایّام، فاجمَعَ اَمرَکَ و لا تُوصِ الی اَحَد فَیَقومُ مقامَکَ بعد وفاتک...)؛ الغیبة نعمانی، ص 242 و 243 ؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 516. ؛ (ای علی بن محمد سمری! خداوند اجر برادرانت را در سوگ تو بزرگ گرداند ؛ تو تا شش روز دیگر، حیات را وداع میگویی. پس به کارهای خود رسیدگی کن و به احدی وصیت مکن که مقام تو را در اختیار گیرد. به تحقیق که غیبت تامه (کبری) شروع شد، و ظهوری نخواهد بود ؛ مگر بعد از اذن خدای بلندمرتبه و آن بعد از گذشت دورانی طولانی و قساوت قلبها و پر شدن زمین از جور و ظلم میباشد. در میان شیعیان من، کسانی پیدا میشوند که ادعا میکنند مرا مشاهده مینمایند. آگاه باش که هر که قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی مدعی مشاهده شود، دروغگو است).
شیخ صدوق(ره) به نقل از ابومحمد حسن بن احمد مینویسد :
(ما در سال درگذشت ابوالحسن علی بن محمد سمری، در مدینة السلام بغداد بودیم. چند روز قبل از درگذشت او، به حضورش رسیدیم، او این توقیع حضرت را به ما نشان داد و ما از روی آن نوشتیم و نسخه برداری کردیم و از نزدش خارج شدیم. چون روز ششم (روز موعود) فرا رسید، به نزد سمری رسیدیم و او را در حالت احتضار مشاهده کردیم. دیدیم که وی در حال جان دادن است ؛ به وی گفتند : وصیّ و جانشین تو چه کسی است؟
در پاسخ گفت : خدا را مشیّتی است که خود انجام خواهد داد (یعنی دوره غیبت صغری به پایان رسیده و کسی نایب امام نیست). این مطلب را گفت و آن گاه جان به جان آفرین تسلیم کرد. این آخرین سخن بود که از وی شنیده شد) کمال الدین و تمام النعمه، ص 516..
از این تاریخ به بعد، ارتباط بین نوّاب خاص با امام مهدی(عج)، به پایان رسید و دوره غیبت کبری، آغاز شد تاریخ عصر غیبت، ص 300..
منبع: پرسمان
- [سایر] امام مهدی (عج) برای اثبات وجود خود در عصر غیبت صغری چه تدابیری اندیشیدند؟
- [سایر] با سلام، امام زمان (عج) در زمان حکومت کدام "خلیفه" غایب شدند( غیبت صغری).
- [سایر] چرا امام عصر غیبت صغری داشته اند؟
- [سایر] آیا شیخ مفید در هر دو غیبت صغری و کبری، از جانب امام زمان (عج) نامه دریافت نموده است؟
- [سایر] چرا امام زمان(علیه السلام) به غیبت صغری ادامه نداد و پس از گذشتن غیبت صغری غیبت کبری واقع شد؟
- [سایر] ویژگیهای امام زمان (عج) را به طور خلاصه توصیف کنید.
- [سایر] چرا امام زمان دارای دو غیبت صغری و کبری می باشد و چرا خداوند امام زمان را تا زمان فعلی نگه داشته و چرا خداوند در زمانی که صلاح میدانست امام زمان را به دنیا نیاورد؟
- [سایر] ادعای اینکه در غیبت صغری، چهار نفر نیابت خاص امام زمان را داشتهاند، مدرکی ندارد!
- [سایر] چه کسانی در عصر غیبت صغرا حضرت مهدی(علیه السلام) را ملاقات نموده اند؟
- [سایر] ویژگیهای شخصی یمانی که قبل از ظهور امام زمان (عج) قیام میکند را بیان کنید.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [امام خمینی] -ترجمه تسبیحات اربعه (سبحان اللّه و الحمدللّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اکبر)، یعنی پاک و منزه است خداوند تعالی و ثنا مخصوص اوست و نیست خدایی سزاوار پرستش مگر خدای بیهمتا، و بزرگتر است از این که او را وصف کنند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بهجت] بعید نیست مستحب بودن اقرار به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام در اذان مستحبی، در صورتی که به نیت مطلوب بودن گفته شود، به عبارات مختلفی که در (نهایه) و (فقیه) و (احتجاج) نقل شده است که (اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه) و یا (عَلِیٌ اَمیرُ المُؤمِنین) و یا به عبارت (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه) باشد، و اما اقرار به ولایت اگرچه در غیر اذان باشد خوب است، پس احتیاج به دلیل مخصوص ندارد؛ و کاملترین عبارتی که در اینجا گفته میشود آن است که اقرار به خلیفه بودن یا وصی بودن حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و ائمه طاهرین علیهمالسلام در آن باشد.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [امام خمینی] - ترجمه تشهد و سلام (الحمد لله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له )، یعنی ستایش،مخصوص پروردگار است و شهادت می دهم که خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد. (و اشهد ان محمدا عبده و رسوله )، یعنی شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده خدا و فرستاده اوست. (اللهم صل علی محمد و آل محمد)، یعنی خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد. (و تقبل شفاعته و ارفع درجته ) یعنی قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه آن حضرت را نزد خود بلند کن. (السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته )، یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد. (السلام علینا و علی عباد الله الصالحین )، یعنی سلام از خداوند عالم بر نمازگزاران و تمام بندگان خوب او. (السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ) یعنی سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مؤمنین باد.