از آن جا که مدّت سفارت محمّد بن عثمان به زمان وفات پدر بزرگوارش عثمان بن سعید، مربوط است، لازم است به اقوالی که در تاریخ وفات عثمان بن سعید، وارد شده است، اشاره کنیم: 1. بعضی، تاریخ وفات عثمان بن سعید را دو سال و نیم پس از آغاز غیبت صغرا می دانند، یعنی نیمه ی دوم سال دویست و شصت و سه ه ق. اگر او در این سال وفات کرده باشد، دوران نیابت فرزندش محمّد بن عثمان، چهل و یک سال و نیم یا چهل و دو سال و نیم می شود.[1] 2. برخی، تاریخ وفات عثمان بن سعید را سال دویست و شصت و پنج (ه ق) می دانند که اگر این تاریخ درست باشد، مدّت نیابت فرزندش محمّد بن عثمان، جمعاً چهل سال می شود.[2] 3. برخی دیگر، احتمال داده اند که وفات نخستین سفیر، بین سال های دویست و شصت ه ق تا دویست و شصت و هفت ه ق رخ داده است. اگر وفات او را سال دویست و شصت و هفت ه ق بدانیم، مدّت نیابت وی، سی و هشت سال می شود. 4. برخی، تاریخ وفات نخستین سفیر امام را سال دویست و هشتاد ه ق می دانند. بنابراین، دوران سفارت فرزندش محمّد بن عثمان، جمعاً بیست و پنج سال می شود.[3] تحلیل اقوال چنان که ملاحظه شد، تاریخ دقیق وفات نخستین سفیر امام(علیه السلام)مشخّص نیست، لذا مدّت سفارت دومین سفیر نیز دقیقاً مشخّص نیست. مرحوم شیخ طوسی در کتاب الغیبة و علامه ی مجلسی در بحارالأنوار، گفته اند، ابو جعفر محمّد بن عثمان، در آخر جمادی الاؤلی سال سیصد و پنج ه ق وفات یافت و حدود پنجاه سال، عهده دار منصب سفارت امام بود،[4] امّا این سخن نمی تواند دقیق و منطبق بر حقایق تاریخی باشد؛ زیرا، چنان که بیان شد، اکثر دانشمندان معتقدند، وفات نخستین سفیر، میان سال های دویست و شصت تا دویست و شصت و پنج ه ق بوده است، در این صورت، مدت نیابت دومین سفیر، چهل تا چهل و پنج سال می شود. البته، این قول که وفات عثمان بن سعید در سال دویست و شصت و پنج ه ق رخ داده، به واقعیّت نزدیک است. بنابراین، دوران نیابت نایب نخست، حدوداً، پنج سال و مدّت نیابت دومین نائب امام(علیه السلام)حدوداً، چهل سال و دوران نیابت سومین نایب، بیست و یک سال و دوران نیابت چهارمین سفیر، سه سال بوده است. پی نوشتها: [1]. سید حسن افتخارزاده، گفتارهایی پیرامون امام زمان(علیه السلام)، ص 62 - 63. [2]. عبدالرحمن انصاری، در انتظار خورشید ولایت، ص 65، داوود الهامی، آخرین امید، ص 81. [3]. مسعود پور سیدآقایی و دیگران، درسنامه ی تاریخ عصر غیبت، ص 164. [4]. شیخ طوسی، الغیبة، ص 216؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 51، ص 352. منبع: امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
آیا درست است که محمّد بن عثمان بیش ترین مدّت نیابت را داشته است؛ مدّت نیابت سایر نوّاب چند سال بوده است؟
از آن جا که مدّت سفارت محمّد بن عثمان به زمان وفات پدر بزرگوارش عثمان بن سعید، مربوط است، لازم است به اقوالی که در تاریخ وفات عثمان بن سعید، وارد شده است، اشاره کنیم:
1. بعضی، تاریخ وفات عثمان بن سعید را دو سال و نیم پس از آغاز غیبت صغرا می دانند، یعنی نیمه ی دوم سال دویست و شصت و سه ه ق. اگر او در این سال وفات کرده باشد، دوران نیابت فرزندش محمّد بن عثمان، چهل و یک سال و نیم یا چهل و دو سال و نیم می شود.[1]
2. برخی، تاریخ وفات عثمان بن سعید را سال دویست و شصت و پنج (ه ق) می دانند که اگر این تاریخ درست باشد، مدّت نیابت فرزندش محمّد بن عثمان، جمعاً چهل سال می شود.[2]
3. برخی دیگر، احتمال داده اند که وفات نخستین سفیر، بین سال های دویست و شصت ه ق تا دویست و شصت و هفت ه ق رخ داده است. اگر وفات او را سال دویست و شصت و هفت ه ق بدانیم، مدّت نیابت وی، سی و هشت سال می شود.
4. برخی، تاریخ وفات نخستین سفیر امام را سال دویست و هشتاد ه ق می دانند. بنابراین، دوران سفارت فرزندش محمّد بن عثمان، جمعاً بیست و پنج سال می شود.[3]
تحلیل اقوال
چنان که ملاحظه شد، تاریخ دقیق وفات نخستین سفیر امام(علیه السلام)مشخّص نیست، لذا مدّت سفارت دومین سفیر نیز دقیقاً مشخّص نیست. مرحوم شیخ طوسی در کتاب الغیبة و علامه ی مجلسی در بحارالأنوار، گفته اند، ابو جعفر محمّد بن عثمان، در آخر جمادی الاؤلی سال سیصد و پنج ه ق وفات یافت و حدود پنجاه سال، عهده دار منصب سفارت امام بود،[4] امّا این سخن نمی تواند دقیق و منطبق بر حقایق تاریخی باشد؛ زیرا، چنان که بیان شد، اکثر دانشمندان معتقدند، وفات نخستین سفیر، میان سال های دویست و شصت تا دویست و شصت و پنج ه ق بوده است، در این صورت، مدت نیابت دومین سفیر، چهل تا چهل و پنج سال می شود. البته، این قول که وفات عثمان بن سعید در سال دویست و شصت و پنج ه ق رخ داده، به واقعیّت نزدیک است.
بنابراین، دوران نیابت نایب نخست، حدوداً، پنج سال و مدّت نیابت دومین نائب امام(علیه السلام)حدوداً، چهل سال و دوران نیابت سومین نایب، بیست و یک سال و دوران نیابت چهارمین سفیر، سه سال بوده است.
پی نوشتها:
[1]. سید حسن افتخارزاده، گفتارهایی پیرامون امام زمان(علیه السلام)، ص 62 - 63.
[2]. عبدالرحمن انصاری، در انتظار خورشید ولایت، ص 65، داوود الهامی، آخرین امید، ص 81.
[3]. مسعود پور سیدآقایی و دیگران، درسنامه ی تاریخ عصر غیبت، ص 164.
[4]. شیخ طوسی، الغیبة، ص 216؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 51، ص 352.
منبع: امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
- [سایر] آیا عموم شیعیان نیابت محمد ابن عثمان را پذیرفتند؟
- [سایر] آیا عموم شیعیان نیابت محمد ابن عثمان را پذیرفتند؟
- [سایر] مادر محمد بن عبدالله بن عمرو بن عثمان بن عفان -رضی الله عنه- فاطمه بنت حسین بن علی بن ابی طالب –رضی الله عنه- است، پس مادر بزرگ محمد فاطمه –رضی الله عنها- و پدر بزرگش عثمان -رضی الله عنه- است! از شیعه می پرسیم آیا از نظر شما درست است که فاطمه نوهای ملعون داشته باشد؟! چون بنی امیّه که محمد از آنها است، از دیدگاه شیعه ملعون هستند، و منظور از شجره ملعونه در قرآن بنی امیه است.
- [سایر] حضرت خدیجه علیها السلام چند فرزند داشته اند؟ آیا عثمان داماد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده است؟
- [سایر] چرا حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) به دخترش اجازه داد تا با عثمان ازدواج کند؟
- [سایر] امام مهدی (عج)، عثمان بن سعید العمری را برای نیابت خاصه خود انتخاب کرده است. معروف ترین روایتی که به این موضوع دلالت کند، از طریق جعفر بن محمد بن مالک الفزاری هست که نجاشی، ابن غضائری، و مرحوم سیّد خوئی او را ضعیف و وضّاع حدیث می شناسند، آیا روایت دیگری داریم که هم به موضوع نیابت عثمان بن سعید العمری دلالت صریحی داشته باشد و هم صحیح الاسناد باشد؟
- [سایر] با توجه به روایات زیر، معنای اختیال چیست؟ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَی بْنِ عُمَرَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ مَشَی علی الْأَرْضِ اخْتِیالًا لَعَنَتْهُ الْأَرْضُ وَ مَنْ تَحْتَهَا وَ مَنْ فَوْقَهَا. عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَیلٌ لِمَنْ یخْتَالُ فِی الْأَرْضِ یعَانِدُ جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ.
- [سایر] محمد بن عبدالوهاب چه توهینی به قبر مطهر رسول خدا ص کرد؟
- [سایر] محمد بن عبدالله نفس زکیّه کیست؟
- [سایر] آیا این روایت نزد شیعه معتبر است؟ فقد روی الطبری فی المسترشد: أن عائشة و حفصة أتتا عثمان بن عفان تطلبان منه ما کان أبواهما یعطیانهما، فقال لهما: لا و الله و لا کرامة، ما زاد لکما عندی فألحتا، و کان متکئاً فجلس و قال: ستعلم فاطمة أیُّ ابن عم لها أنا الیوم ثم قال لهما: ألستما اللتین شهدتما عند أبویکما و لفقتما معکما أعرابیاً یتطهر ببوله، مالک بن أوس بن الحدثان، فشهدتما معه أن النبی(ص) قال: لا نورث ما ترکناه صدقة ؟ فمرةً تشهدون أن ما ترکه رسول الله صدقة، و مرةً تطالبون میراثه). آیا در این روایت عثمان از حق فاطمه(س) دفاع کرده است؟ آیا این از نفاق عثمان است؟ چون در روایت دیگری آمده که امیرالمؤمنین در این هنگام در مجلس حضور داشتهاند؛ چون میدانیم عثمان خود از طرفداران غصب فدک و در متن ماجرا بوده است و در زمان خلافتش نه تنها فدک را پس نداده بلکه به مروان بخشیده است.
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید: یا محسن قد اتاک المسیء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن وا نا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی؛ بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گناهکار بگذرد؛ تو نیکوکاری و من گناهکار؛ به حق محمد و آل محمد (ص) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)