هر حقیقتی با دو ساحت از سطوح شخصیت آدمی، می‌تواند ارتباط برقرار سازد: ادراکی و عاطفی؛ اگر پدیده‌ای (با سنخی از وجود خود) در دستگاه شناخت و ذهن آدمی، حضور یابد، در این صورت انسان با آن حقیقت، (عقد العقل) برقرار کرده است، و چنانچه این امر در دستگاه عاطفی وی نفوذ کند و تأثیر مثبت به جای گذارده و احساسات ملایم- نه منافر - او را برانگیزد، به برقراری (عقدالقلب) می‌انجامد. با تحقق عقدالعقل و بروز واکنش ادراکی، عنصری به نام (بینش) برای آدمی حاصل می‌شود و با شکل‌گیری عقد القلب و بروز واکنش عاطفی مثبت، یک (گرایش) در نهاد وی صورت می‌بندد. فرآورده‌ی این دو نوع واکنش، الزاماً با یکدیگر پیوند و تلازم ندارند؛ یعنی بسیاری از بینش‌ها در سطح ادراکی باقی می‌مانند و به سطوح عاطفی نفوذ نمی‌کنند و در مقابل، بسیاری از احساسات و امیال نیز بر بنیان و زیرساخت معرفتی، استوار نیستند. در این میان، (ایمان) نه آن بینش است و نه این گرایش. ایمان نه عقدالعقل مجرّد است و نه عقدالقلب صرف. ایمان گرایشی بنیادین و ژرف و متعالی است که بر پایه‌ی یک بینش استوار است. ایمان آن‌گاه در نهاد آدمی شکل می‌گیرد که نهال معرفتی که در ذهن وی غرس شده، ریشه‌های خود را در اعماق دل وی جای دهد. ایمان یک کشتی بادبانی است که عقربه‌ی قطب نمای گرایش آن بر مدار یک معرفت شورانگیز تنظیم شده باشد. ایمان یعنی اعتقاد و گرایش، ایمان یعنی مجذوب شدن به یک فکر و پذیرفتن یک فکر. مجذوب شدن به یک فکر دو رکن دارد: یک رکنش جنبه‌ی علمی مطلب است که فکر و عقل انسان آن را بپذیرد، یک رکن دیگر، جنبه‌ی احساساتی آن است که دل انسان به آن گرایش داشته باشد. گرایش‌های والا و معنوی و فوق حیوانیِ انسان، آن‌گاه که پایه و زیربنای فکری پیدا کند، نام ایمان به خود می‌گیرند. بنابراین، می‌توان به این جمع بندی رسید که ایمان از دو مؤلفه‌ی (معرفت به یک حقیقت متعالی) و (دل باختن بدان حقیقت) تشکیل می‌گردد. اکنون که مقوّمات ایمان و مقدّمات حصول آن را بازشناختیم، این مطلب به روشنی فهمیده می‌شود که برای منجی باوربودن و ایمان به مهدی داشتن، تنها شناخت آن حضرت و امور مربوط به ایشان کفایت نمی‌کند، کسی که به بقیةاللَّه و حجت زمان، ایمان دارد که پس از کسب معرفت، از راه دل با مولا و مقتدای خود انس بگیرد و با آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست، پیوند عاطفی برقرار سازد و دل در گرو مهر او نهد.وصایایی که ذیلاً و به شکلی گذرا از رسول معظم اسلام‌صلی الله علیه وآله وسلم و ائمه معصومین‌علیهم السلام در مورد وظایف موالیان امام غایب در قبال آن حضرت، ذکر می‌شود، به واقع توصیه‌های راهبردی و دستورالعمل‌هایی روان شناختی و غیرمستقیم برای ایجاد این پیوند عاطفی، انس روحی و علاقه‌ی قلبی است: 1. هدیه دادن به آن حضرت با هزینه کردن در مصارف مورد علاقه و رضای ایشان. 2. تجدید بیعت با او. 3. گریستن و اشک ریختن در فراق امام. 4. تشکیل مجالس احیای یاد امام. 5. بجاآوردن مراسم حج به نیابت از گل نرگس و صدقه دادن برای سلامتی یوسف زهرا. 6. ترک اعمالی که خاطر امام را آزرده می‌سازد. 7. اصرار در دعا برای لقای قبله‌ی دلها. 8. اهدای ثواب نمازهای مستحبی به محضر قطب عالم امکان. 9. نثار درود و صلوات بر حضرت. 10. توسل و استغاثه به ساحت حضرت ولی عصر(علیه السلام). www.mahdishenakht.com
هر حقیقتی با دو ساحت از سطوح شخصیت آدمی، میتواند ارتباط برقرار سازد: ادراکی و عاطفی؛ اگر پدیدهای (با سنخی از وجود خود) در دستگاه شناخت و ذهن آدمی، حضور یابد، در این صورت انسان با آن حقیقت، (عقد العقل) برقرار کرده است، و چنانچه این امر در دستگاه عاطفی وی نفوذ کند و تأثیر مثبت به جای گذارده و احساسات ملایم- نه منافر - او را برانگیزد، به برقراری (عقدالقلب) میانجامد.
با تحقق عقدالعقل و بروز واکنش ادراکی، عنصری به نام (بینش) برای آدمی حاصل میشود و با شکلگیری عقد القلب و بروز واکنش عاطفی مثبت، یک (گرایش) در نهاد وی صورت میبندد. فرآوردهی این دو نوع واکنش، الزاماً با یکدیگر پیوند و تلازم ندارند؛ یعنی بسیاری از بینشها در سطح ادراکی باقی میمانند و به سطوح عاطفی نفوذ نمیکنند و در مقابل، بسیاری از احساسات و امیال نیز بر بنیان و زیرساخت معرفتی، استوار نیستند.
در این میان، (ایمان) نه آن بینش است و نه این گرایش. ایمان نه عقدالعقل مجرّد است و نه عقدالقلب صرف. ایمان گرایشی بنیادین و ژرف و متعالی است که بر پایهی یک بینش استوار است.
ایمان آنگاه در نهاد آدمی شکل میگیرد که نهال معرفتی که در ذهن وی غرس شده، ریشههای خود را در اعماق دل وی جای دهد. ایمان یک کشتی بادبانی است که عقربهی قطب نمای گرایش آن بر مدار یک معرفت شورانگیز تنظیم شده باشد.
ایمان یعنی اعتقاد و گرایش، ایمان یعنی مجذوب شدن به یک فکر و پذیرفتن یک فکر.
مجذوب شدن به یک فکر دو رکن دارد: یک رکنش جنبهی علمی مطلب است که فکر و عقل انسان آن را بپذیرد، یک رکن دیگر، جنبهی احساساتی آن است که دل انسان به آن گرایش داشته باشد.
گرایشهای والا و معنوی و فوق حیوانیِ انسان، آنگاه که پایه و زیربنای فکری پیدا کند، نام ایمان به خود میگیرند.
بنابراین، میتوان به این جمع بندی رسید که ایمان از دو مؤلفهی (معرفت به یک حقیقت متعالی) و (دل باختن بدان حقیقت) تشکیل میگردد.
اکنون که مقوّمات ایمان و مقدّمات حصول آن را بازشناختیم، این مطلب به روشنی فهمیده میشود که برای منجی باوربودن و ایمان به مهدی داشتن، تنها شناخت آن حضرت و امور مربوط به ایشان کفایت نمیکند، کسی که به بقیةاللَّه و حجت زمان، ایمان دارد که پس از کسب معرفت، از راه دل با مولا و مقتدای خود انس بگیرد و با آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست، پیوند عاطفی برقرار سازد و دل در گرو مهر او نهد.وصایایی که ذیلاً و به شکلی گذرا از رسول معظم اسلامصلی الله علیه وآله وسلم و ائمه معصومینعلیهم السلام در مورد وظایف موالیان امام غایب در قبال آن حضرت، ذکر میشود، به واقع توصیههای راهبردی و دستورالعملهایی روان شناختی و غیرمستقیم برای ایجاد این پیوند عاطفی، انس روحی و علاقهی قلبی است:
1. هدیه دادن به آن حضرت با هزینه کردن در مصارف مورد علاقه و رضای ایشان.
2. تجدید بیعت با او.
3. گریستن و اشک ریختن در فراق امام.
4. تشکیل مجالس احیای یاد امام.
5. بجاآوردن مراسم حج به نیابت از گل نرگس و صدقه دادن برای سلامتی یوسف زهرا.
6. ترک اعمالی که خاطر امام را آزرده میسازد.
7. اصرار در دعا برای لقای قبلهی دلها.
8. اهدای ثواب نمازهای مستحبی به محضر قطب عالم امکان.
9. نثار درود و صلوات بر حضرت.
10. توسل و استغاثه به ساحت حضرت ولی عصر(علیه السلام).
www.mahdishenakht.com
- [سایر] تفاوت مکتب تشیع و اهل سنت را درباره مهدی موعود بیان کنید؟
- [سایر] امام زمان بهائیت کیست؟ و چه رابطه ای با امام زمان شیعه دارد؟
- [سایر] چرا سلسله امامان در امام دوازدهم علیه السلام ختم میشود؟
- [سایر] چرا به حضرت مهدی علیه السلام، صاحب الزمان می گویند؟
- [سایر] امام زمان بهائیت کیست؟ و چه رابطه ای با امام زمان شیعه و سنی با این اسم و رسم دارد؟
- [سایر] چرا بین شیعه و سنی در مورد ولادت حضرت مهدی علیه السلام اختلاف وجود دارد؟
- [سایر] برای غیبت امام مهدی علیه السلام چه زمینه سازی از جانب امامان انجام گرفت ؟
- [سایر] ابواب حدیثی شیعه که دلالت بر وجود امام مهدی علیه السلام دارد کدام است؟
- [سایر] صدقه دادن به جهت سلامتی امام زمان علیه السلام چه ضرورتی دارد؟
- [سایر] سلام دو سؤال دارم: آیا ما شیعیان اعتقاد داریم که امام زمان (عج) ظهور میکنند تا حکومت را برای حضرت عیسی علیه السلام مهیا کنند؟ یا اینکه خود امام زمان حکومت خواهند کرد؟ ممنون
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.