از نگاه مکتب تشیع، تعمیق پیوند عاطفی با امام زمان(‌علیه السلام) چه ضرورتی دارد؟
هر حقیقتی با دو ساحت از سطوح شخصیت آدمی، می‌تواند ارتباط برقرار سازد: ادراکی و عاطفی؛ اگر پدیده‌ای (با سنخی از وجود خود) در دستگاه شناخت و ذهن آدمی، حضور یابد، در این صورت انسان با آن حقیقت، (عقد العقل) برقرار کرده است، و چنانچه این امر در دستگاه عاطفی وی نفوذ کند و تأثیر مثبت به جای گذارده و احساسات ملایم- نه منافر - او را برانگیزد، به برقراری (عقدالقلب) می‌انجامد. با تحقق عقدالعقل و بروز واکنش ادراکی، عنصری به نام (بینش) برای آدمی حاصل می‌شود و با شکل‌گیری عقد القلب و بروز واکنش عاطفی مثبت، یک (گرایش) در نهاد وی صورت می‌بندد. فرآورده‌ی این دو نوع واکنش، الزاماً با یکدیگر پیوند و تلازم ندارند؛ یعنی بسیاری از بینش‌ها در سطح ادراکی باقی می‌مانند و به سطوح عاطفی نفوذ نمی‌کنند و در مقابل، بسیاری از احساسات و امیال نیز بر بنیان و زیرساخت معرفتی، استوار نیستند. در این میان، (ایمان) نه آن بینش است و نه این گرایش. ایمان نه عقدالعقل مجرّد است و نه عقدالقلب صرف. ایمان گرایشی بنیادین و ژرف و متعالی است که بر پایه‌ی یک بینش استوار است. ایمان آن‌گاه در نهاد آدمی شکل می‌گیرد که نهال معرفتی که در ذهن وی غرس شده، ریشه‌های خود را در اعماق دل وی جای دهد. ایمان یک کشتی بادبانی است که عقربه‌ی قطب نمای گرایش آن بر مدار یک معرفت شورانگیز تنظیم شده باشد. ایمان یعنی اعتقاد و گرایش، ایمان یعنی مجذوب شدن به یک فکر و پذیرفتن یک فکر. مجذوب شدن به یک فکر دو رکن دارد: یک رکنش جنبه‌ی علمی مطلب است که فکر و عقل انسان آن را بپذیرد، یک رکن دیگر، جنبه‌ی احساساتی آن است که دل انسان به آن گرایش داشته باشد. گرایش‌های والا و معنوی و فوق حیوانیِ انسان، آن‌گاه که پایه و زیربنای فکری پیدا کند، نام ایمان به خود می‌گیرند. بنابراین، می‌توان به این جمع بندی رسید که ایمان از دو مؤلفه‌ی (معرفت به یک حقیقت متعالی) و (دل باختن بدان حقیقت) تشکیل می‌گردد. اکنون که مقوّمات ایمان و مقدّمات حصول آن را بازشناختیم، این مطلب به روشنی فهمیده می‌شود که برای منجی باوربودن و ایمان به مهدی داشتن، تنها شناخت آن حضرت و امور مربوط به ایشان کفایت نمی‌کند، کسی که به بقیةاللَّه و حجت زمان، ایمان دارد که پس از کسب معرفت، از راه دل با مولا و مقتدای خود انس بگیرد و با آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست، پیوند عاطفی برقرار سازد و دل در گرو مهر او نهد.وصایایی که ذیلاً و به شکلی گذرا از رسول معظم اسلام‌صلی الله علیه وآله وسلم و ائمه معصومین‌علیهم السلام در مورد وظایف موالیان امام غایب در قبال آن حضرت، ذکر می‌شود، به واقع توصیه‌های راهبردی و دستورالعمل‌هایی روان شناختی و غیرمستقیم برای ایجاد این پیوند عاطفی، انس روحی و علاقه‌ی قلبی است: 1. هدیه دادن به آن حضرت با هزینه کردن در مصارف مورد علاقه و رضای ایشان. 2. تجدید بیعت با او. 3. گریستن و اشک ریختن در فراق امام. 4. تشکیل مجالس احیای یاد امام. 5. بجاآوردن مراسم حج به نیابت از گل نرگس و صدقه دادن برای سلامتی یوسف زهرا. 6. ترک اعمالی که خاطر امام را آزرده می‌سازد. 7. اصرار در دعا برای لقای قبله‌ی دلها. 8. اهدای ثواب نمازهای مستحبی به محضر قطب عالم امکان. 9. نثار درود و صلوات بر حضرت. 10. توسل و استغاثه به ساحت حضرت ولی عصر(علیه السلام). www.mahdishenakht.com
عنوان سوال:

از نگاه مکتب تشیع، تعمیق پیوند عاطفی با امام زمان(‌علیه السلام) چه ضرورتی دارد؟


پاسخ:

هر حقیقتی با دو ساحت از سطوح شخصیت آدمی، می‌تواند ارتباط برقرار سازد: ادراکی و عاطفی؛ اگر پدیده‌ای (با سنخی از وجود خود) در دستگاه شناخت و ذهن آدمی، حضور یابد، در این صورت انسان با آن حقیقت، (عقد العقل) برقرار کرده است، و چنانچه این امر در دستگاه عاطفی وی نفوذ کند و تأثیر مثبت به جای گذارده و احساسات ملایم- نه منافر - او را برانگیزد، به برقراری (عقدالقلب) می‌انجامد.
با تحقق عقدالعقل و بروز واکنش ادراکی، عنصری به نام (بینش) برای آدمی حاصل می‌شود و با شکل‌گیری عقد القلب و بروز واکنش عاطفی مثبت، یک (گرایش) در نهاد وی صورت می‌بندد. فرآورده‌ی این دو نوع واکنش، الزاماً با یکدیگر پیوند و تلازم ندارند؛ یعنی بسیاری از بینش‌ها در سطح ادراکی باقی می‌مانند و به سطوح عاطفی نفوذ نمی‌کنند و در مقابل، بسیاری از احساسات و امیال نیز بر بنیان و زیرساخت معرفتی، استوار نیستند.
در این میان، (ایمان) نه آن بینش است و نه این گرایش. ایمان نه عقدالعقل مجرّد است و نه عقدالقلب صرف. ایمان گرایشی بنیادین و ژرف و متعالی است که بر پایه‌ی یک بینش استوار است.
ایمان آن‌گاه در نهاد آدمی شکل می‌گیرد که نهال معرفتی که در ذهن وی غرس شده، ریشه‌های خود را در اعماق دل وی جای دهد. ایمان یک کشتی بادبانی است که عقربه‌ی قطب نمای گرایش آن بر مدار یک معرفت شورانگیز تنظیم شده باشد.
ایمان یعنی اعتقاد و گرایش، ایمان یعنی مجذوب شدن به یک فکر و پذیرفتن یک فکر.
مجذوب شدن به یک فکر دو رکن دارد: یک رکنش جنبه‌ی علمی مطلب است که فکر و عقل انسان آن را بپذیرد، یک رکن دیگر، جنبه‌ی احساساتی آن است که دل انسان به آن گرایش داشته باشد.
گرایش‌های والا و معنوی و فوق حیوانیِ انسان، آن‌گاه که پایه و زیربنای فکری پیدا کند، نام ایمان به خود می‌گیرند.
بنابراین، می‌توان به این جمع بندی رسید که ایمان از دو مؤلفه‌ی (معرفت به یک حقیقت متعالی) و (دل باختن بدان حقیقت) تشکیل می‌گردد.
اکنون که مقوّمات ایمان و مقدّمات حصول آن را بازشناختیم، این مطلب به روشنی فهمیده می‌شود که برای منجی باوربودن و ایمان به مهدی داشتن، تنها شناخت آن حضرت و امور مربوط به ایشان کفایت نمی‌کند، کسی که به بقیةاللَّه و حجت زمان، ایمان دارد که پس از کسب معرفت، از راه دل با مولا و مقتدای خود انس بگیرد و با آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست، پیوند عاطفی برقرار سازد و دل در گرو مهر او نهد.وصایایی که ذیلاً و به شکلی گذرا از رسول معظم اسلام‌صلی الله علیه وآله وسلم و ائمه معصومین‌علیهم السلام در مورد وظایف موالیان امام غایب در قبال آن حضرت، ذکر می‌شود، به واقع توصیه‌های راهبردی و دستورالعمل‌هایی روان شناختی و غیرمستقیم برای ایجاد این پیوند عاطفی، انس روحی و علاقه‌ی قلبی است:
1. هدیه دادن به آن حضرت با هزینه کردن در مصارف مورد علاقه و رضای ایشان.
2. تجدید بیعت با او.
3. گریستن و اشک ریختن در فراق امام.
4. تشکیل مجالس احیای یاد امام.
5. بجاآوردن مراسم حج به نیابت از گل نرگس و صدقه دادن برای سلامتی یوسف زهرا.
6. ترک اعمالی که خاطر امام را آزرده می‌سازد.
7. اصرار در دعا برای لقای قبله‌ی دلها.
8. اهدای ثواب نمازهای مستحبی به محضر قطب عالم امکان.
9. نثار درود و صلوات بر حضرت.
10. توسل و استغاثه به ساحت حضرت ولی عصر(علیه السلام).
www.mahdishenakht.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین