تفاوت مکتب تشیع و اهل سنت را درباره مهدی موعود بیان کنید؟
تفاوت مکتب تشیع و اهل سنت را درباره مهدی موعود بیان کنید؟ موارد اختلاف‌ . شخصی یا نوعی بودن مهدی(عج)؛ یکی از اختلافات مهم در این باره آن است که آیا مهدی(عج) شخصیتی معیّن و شناخته شده است یا شخصیتی نامعیّن و ناشناخته است که با این نام و اوصاف خواهد آمد. بسیاری از علمای اهل سنت، مهدویت را (نوعی) دانسته، می‌گویند : پس از این در آخرالزمان، در زمانی نامشخص فردی نامعیّن، از پدر و مادری ناشناخته با این نام و اوصاف متولّد خواهد شد و انجام وظیفه خواهد کرد. اما شیعه امامیه و شماری از اهل سنت، مهدی(عج) را شخصی، یعنی فردی شناخته شده و معیّن می‌دانند و معتقدند : او بیش از این متولد شده و هم اکنون به زندگی خود ادامه می‌دهد. معتقدان به شخصی بودن مهدویت، مصداق بشارت‌های رسول خدا درباره مهدی را، همان مهدی موعود، فرزند امام حسن عسکری(ع) دانسته‌اند. در بررسی احادیث مهدی و اسناد و مدارک دیگر اسلامی، به دلایل و شواهدی بر می‌خوریم که مهدویت شخص را تأیید می‌کند برای مطالعه و ارزیابی این دلایل ر.ک : فصلنامه انتظار، شماره 11و12، (مقاله مهدویت و مذاهب اسلامی)، ص 343-346.. (مهدویت نوعی) پیامدهای منفی فراوانی دارد ؛ چون بر اساس آن، در جهان کنونی، اولی‌الامری معصوم، امام و خلیفه قریشی تبار و فردی معصوم از اهل بیت که همراه قرآن باشد، وجود نخواهد داشت. در نتیجه شمار زیادی از احادیث صحیح رسول خدا تکذیب خواهد شد و از آنجا که ساحت مقدس رسول حق، از هر گونه دروغی منزّه است ؛ پس باید اولی الامر معصوم، خلیفه‌ای قریشی تبار و فردی معصوم از اهل بیت، در جهان وجود داشته باشد. تولّد و نام پدر حضرت مهدی(عج) ؛شیعه معتقد است رهبر موعود، محمد بن حسن عسکری است که سال 256 ه . ق متولّد شد و پدرش امام حسن عسکری بر امامت او تصریح کرده است. او سپس به اذن خدا، غیبت صغری و کبری نمود. غیبت صغری هنگامی بود که خداوند، وی را از نیرنگ حکومت عباسی نجات داد. وی از هنگام تولّد، مخفی زیسته، پدرش او را از دیده‌ها، پنهان می‌کرد. پس از وفات پدرش در 260 ه . ق شیعیان به واسطه نوّاب اربعه، با او ارتباط داشتند. نیابت آنان 69 سال (260-329 ه .ق) طول کشید. غیبت کبری، پس از وفات نایب چهارم آغاز شد. اما بیشتر اهل سنت معتقدند که مهدی هنوز متولّد نشده و در آخرالزمان به دنیا می‌آید. برخی از آنان نیز روایت‌هایی نقل می‌کنند که مهدی آخرالزمان، هم نام پیامبر بوده و پدرش هم نام پدر گرامی رسول خدا (عبداللَّه) است. دسته‌ای از اهل سنّت که تولّد حضرت مهدی را پذیرفته‌اند، درباره سال ولادت یا ماه و روز آن و نیز پدر گرامی او، اختلافاتی با شیعه دارند. برخی از علمای اهل سنت (مانند عبداللَّه بن محمد مفارقی، ابن طلحه شافعی، دیار بکری و...) سال ولادت مهدی را 258 ه . ق دانسته‌اند ؛ ولی علمایی مانند ابن اثیر، ابن عربی، سبط ابن جوزی حنفی، صلاح الدین صفری، ابن صباغ مالکی، ابن حجر مکی همانند شیعه سال ولادت او را 255 ه . ق می‌دانند. درباره ماه و روز ولادت مهدی موعود نیز - علاوه بر نیمه شعبان - 23 رمضان، 9 ربیع‌الاول، 8 شعبان و... اشاره شده است ر.ک : فصلنامه انتظار، شماره 11و12، (مقاله مهدویت و مذاهب اسلامی)، ص 340و341 . یکی دیگر از اختلافات، درباره تبار و نام پدر مهدی موعود است. برخی از اهل سنت، آن حضرت را از نسل امام حسن(ع) و بسیاری او را از نسل امام حسین دانسته‌اند. شماری از دانشمندان سنی - همانند عالمان شیعه - نام پدر مهدی را حسن و آن حضرت را فرزند امام حسن عسکری دانسته‌اند. برخی نیز بر اساس زایده‌ای که در یک حدیث وجود دارد، نام پدر آن حضرت را، همانند نام پدر رسول اکرم(ص) (عبداللَّه) دانسته‌اند. اعتقاد یا اعتراف‌ ؛ اعتقاد بنیادین به (اندیشه مهدویت)، شیعه را از سایر مکاتب و مذاهب متمایز می‌کند. شیعه حیات و بالندگی خود را مدیون مهدویت است ؛ با آن زندگی و رشد می‌کند ؛ نفس می‌کشد ؛ امید رستگاری و نجات دارد ؛ هدایت و راهنمایی می‌شود و... شیعه مهدویت را در امتداد (امامت) قرار داده و تمامی مسائل و امور سیاسی، فرهنگی، عقیدتی و اجتماعی خود را بر اساس آن تفسیر و تبیین می‌کند. از آنجا که امامت در نزد شیعه، امری، ضروری، مداوم و جزء جدایی‌ناپذیر زندگی بشری است ؛ لذا نمی‌توان محدویت و پایانی برای آن قائل شد ؛ از این رو (مهدویت) تجلّی کامل الگوی (امامت) است ر.ک : نگارنده، مقاله انتظار و انقلاب، فصلنامه انتظار، ش 2، ص 128.. به نظر ماربین، مستشرق معروف آلمانی در کتاب انقلاب بزرگ، از جمله مسائل اجتماعی بسیار مهم - که همیشه موجب امیدواری و رستگاری شیعه شده است - همانا اعتقاد به وجود حجّت عصر و انتظار ظهور او است. حتّی اگر آثار معتقدات مذهبی از بین برود، شیعه دارای آن سرمایه‌ای خواهد بود که شوکت و اقتدار حکومت خود را نگاه خواهد داشت همان، ص 129.. اما اندیشه مهدویت در نزد اهل سنت، بار اعتقادی و عملی خاصّی ندارد و تنها اعتراف به روایات و اذعان به ظهور یکی از فرزندان پیامبر - مهدی موعود - در آخرالزمان است. این اعتراف و اقرار، تأثیر خاصی بر عملکرد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی اهل سنت ندارد و چشم‌انداز نوینی فرا روی آنان نمی‌گشاید. حتّی بحث (انتظار) و بهره‌مندی از آثار گران مایه این آموزه مثبت، جایگاه برجسته‌ای در نظر و رأی آنان ندارد! متأسفانه روایات متواتر نبوی - که در آثار معتبر اهل سنت وجود دارد - با کم‌توجّهی آنان رو به رو شده و به دست فراموشی سپرده شده است!! (مهدویت1، رحیم کارگر، کد: 5/500027)
عنوان سوال:

تفاوت مکتب تشیع و اهل سنت را درباره مهدی موعود بیان کنید؟


پاسخ:

تفاوت مکتب تشیع و اهل سنت را درباره مهدی موعود بیان کنید؟

موارد اختلاف‌
. شخصی یا نوعی بودن مهدی(عج)؛ یکی از اختلافات مهم در این باره آن است که آیا مهدی(عج) شخصیتی معیّن و شناخته شده است یا شخصیتی نامعیّن و ناشناخته است که با این نام و اوصاف خواهد آمد. بسیاری از علمای اهل سنت، مهدویت را (نوعی) دانسته، می‌گویند : پس از این در آخرالزمان، در زمانی نامشخص فردی نامعیّن، از پدر و مادری ناشناخته با این نام و اوصاف متولّد خواهد شد و انجام وظیفه خواهد کرد.
اما شیعه امامیه و شماری از اهل سنت، مهدی(عج) را شخصی، یعنی فردی شناخته شده و معیّن می‌دانند و معتقدند : او بیش از این متولد شده و هم اکنون به زندگی خود ادامه می‌دهد. معتقدان به شخصی بودن مهدویت، مصداق بشارت‌های رسول خدا درباره مهدی را، همان مهدی موعود، فرزند امام حسن عسکری(ع) دانسته‌اند.
در بررسی احادیث مهدی و اسناد و مدارک دیگر اسلامی، به دلایل و شواهدی بر می‌خوریم که مهدویت شخص را تأیید می‌کند برای مطالعه و ارزیابی این دلایل ر.ک : فصلنامه انتظار، شماره 11و12، (مقاله مهدویت و مذاهب اسلامی)، ص 343-346.. (مهدویت نوعی) پیامدهای منفی فراوانی دارد ؛ چون بر اساس آن، در جهان کنونی، اولی‌الامری معصوم، امام و خلیفه قریشی تبار و فردی معصوم از اهل بیت که همراه قرآن باشد، وجود نخواهد داشت. در نتیجه شمار زیادی از احادیث صحیح رسول خدا تکذیب خواهد شد و از آنجا که ساحت مقدس رسول حق، از هر گونه دروغی منزّه است ؛ پس باید اولی الامر معصوم، خلیفه‌ای قریشی تبار و فردی معصوم از اهل بیت، در جهان وجود داشته باشد.
تولّد و نام پدر حضرت مهدی(عج) ؛شیعه معتقد است رهبر موعود، محمد بن حسن عسکری است که سال 256 ه . ق متولّد شد و پدرش امام حسن عسکری بر امامت او تصریح کرده است. او سپس به اذن خدا، غیبت صغری و کبری نمود. غیبت صغری هنگامی بود که خداوند، وی را از نیرنگ حکومت عباسی نجات داد. وی از هنگام تولّد، مخفی زیسته، پدرش او را از دیده‌ها، پنهان می‌کرد. پس از وفات پدرش در 260 ه . ق شیعیان به واسطه نوّاب اربعه، با او ارتباط داشتند. نیابت آنان 69 سال (260-329 ه .ق) طول کشید. غیبت کبری، پس از وفات نایب چهارم آغاز شد.
اما بیشتر اهل سنت معتقدند که مهدی هنوز متولّد نشده و در آخرالزمان به دنیا می‌آید. برخی از آنان نیز روایت‌هایی نقل می‌کنند که مهدی آخرالزمان، هم نام پیامبر بوده و پدرش هم نام پدر گرامی رسول خدا (عبداللَّه) است. دسته‌ای از اهل سنّت که تولّد حضرت مهدی را پذیرفته‌اند، درباره سال ولادت یا ماه و روز آن و نیز پدر گرامی او، اختلافاتی با شیعه دارند.
برخی از علمای اهل سنت (مانند عبداللَّه بن محمد مفارقی، ابن طلحه شافعی، دیار بکری و...) سال ولادت مهدی را 258 ه . ق دانسته‌اند ؛ ولی علمایی مانند ابن اثیر، ابن عربی، سبط ابن جوزی حنفی، صلاح الدین صفری، ابن صباغ مالکی، ابن حجر مکی همانند شیعه سال ولادت او را 255 ه . ق می‌دانند. درباره ماه و روز ولادت مهدی موعود نیز - علاوه بر نیمه شعبان - 23 رمضان، 9 ربیع‌الاول، 8 شعبان و... اشاره شده است ر.ک : فصلنامه انتظار، شماره 11و12، (مقاله مهدویت و مذاهب اسلامی)، ص 340و341 .
یکی دیگر از اختلافات، درباره تبار و نام پدر مهدی موعود است. برخی از اهل سنت، آن حضرت را از نسل امام حسن(ع) و بسیاری او را از نسل امام حسین دانسته‌اند. شماری از دانشمندان سنی - همانند عالمان شیعه - نام پدر مهدی را حسن و آن حضرت را فرزند امام حسن عسکری دانسته‌اند. برخی نیز بر اساس زایده‌ای که در یک حدیث وجود دارد، نام پدر آن حضرت را، همانند نام پدر رسول اکرم(ص) (عبداللَّه) دانسته‌اند.
اعتقاد یا اعتراف‌ ؛ اعتقاد بنیادین به (اندیشه مهدویت)، شیعه را از سایر مکاتب و مذاهب متمایز می‌کند. شیعه حیات و بالندگی خود را مدیون مهدویت است ؛ با آن زندگی و رشد می‌کند ؛ نفس می‌کشد ؛ امید رستگاری و نجات دارد ؛ هدایت و راهنمایی می‌شود و... شیعه مهدویت را در امتداد (امامت) قرار داده و تمامی مسائل و امور سیاسی، فرهنگی، عقیدتی و اجتماعی خود را بر اساس آن تفسیر و تبیین می‌کند. از آنجا که امامت در نزد شیعه، امری، ضروری، مداوم و جزء جدایی‌ناپذیر زندگی بشری است ؛ لذا نمی‌توان محدویت و پایانی برای آن قائل شد ؛ از این رو (مهدویت) تجلّی کامل الگوی (امامت) است ر.ک : نگارنده، مقاله انتظار و انقلاب، فصلنامه انتظار، ش 2، ص 128..
به نظر ماربین، مستشرق معروف آلمانی در کتاب انقلاب بزرگ، از جمله مسائل اجتماعی بسیار مهم - که همیشه موجب امیدواری و رستگاری شیعه شده است - همانا اعتقاد به وجود حجّت عصر و انتظار ظهور او است. حتّی اگر آثار معتقدات مذهبی از بین برود، شیعه دارای آن سرمایه‌ای خواهد بود که شوکت و اقتدار حکومت خود را نگاه خواهد داشت همان، ص 129..
اما اندیشه مهدویت در نزد اهل سنت، بار اعتقادی و عملی خاصّی ندارد و تنها اعتراف به روایات و اذعان به ظهور یکی از فرزندان پیامبر - مهدی موعود - در آخرالزمان است. این اعتراف و اقرار، تأثیر خاصی بر عملکرد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی اهل سنت ندارد و چشم‌انداز نوینی فرا روی آنان نمی‌گشاید. حتّی بحث (انتظار) و بهره‌مندی از آثار گران مایه این آموزه مثبت، جایگاه برجسته‌ای در نظر و رأی آنان ندارد! متأسفانه روایات متواتر نبوی - که در آثار معتبر اهل سنت وجود دارد - با کم‌توجّهی آنان رو به رو شده و به دست فراموشی سپرده شده است!! (مهدویت1، رحیم کارگر، کد: 5/500027)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین