امام زین العابدین علیه السلام بنابر قول مشهور در نیمه جمادی الاخر سال 38(1) متولد شده است(2). کنیه مشهورش ابوالحسن(3) و لقب مشهورش زین العابدین و سجاد(4) است. دورنمای کلی عصر امامت امام سجاد علیه السّلام : امامت امام سجاد از عصر روز عاشورای سال 61 هجری آغاز شده و تا زمان شهادت ایشان در سال 95 هجری به مدت 34 سال ادامه داشت. ایشان در دوران امامتشان با 5 خلیفه هم دوره بوده اند: (یزید،عبدالله بن زبیر، مروان، عبدالملک بن مروان، و ولید بن عبدالملک) دورنمای کلی عصر امامت آن بزرگوار را می توان به 3 مرحله تقسیم کرد: الف) دروان اسارت . ب) دوره قیام ها و شورش ها. ج) دوران ثبات و سازندگی(5). الف) دوره اسارت : با توجه به تبلیغات بسیار گسترده که حکومت اموی از زمان معاویه به بعد برضد خاندان پیامبر (به ویژه در منطقه شام) به عمل آورده بود، بی شک اگر بازماندگان امام حسین علیه السّلام به افشاگری و بیدار سازی نمی پرداختند، مزدوران قدرتهای وقت، قیام و نهضت بزرگ آن حضرت را در طول تاریخ لوث می کردند و چهره آن را وارونه نشان می دادند. لذا امام سجاد علیه السّلام و حضرت زینب سلام الله علیها از فرصت طلایی حضور در اجتماع مردم کوفه و دمشق استفاده کرده و ندای حقانیت و فضایل اهل بیت را در آن سرزمین خفته سردادند. به قول شهید مطهری: (بزرگترین اشتباهی که دستگاه اموی کرد، مسئله اسیر گرفتن اهل بیت علیهم السّلام و سیر دادن آنها به کوفه و بعد به شام بود ... به دست خودشان کاری کردند که برای اهل بیت پیغمبر فرصت ایجاد کردند و آنها این تاریخ را در دنیا مسجّل نمودند)(6). ب) قیام ها و شورش ها معاصر: قیام ها و شورش های صورت گرفته درعصر امامت امام سجاد علیه السّلام عبارتند از: 1. واقعه حرّه (63ه): شورش مردم مدینه به رهبری عبدالله بن حنظله که منجر به سرکوبی شدید آن بوسیله سپاه شام به رهبری مسلم بن عقبه شد. امام سجاد علیه السّلام از ابتدا در قیام شرکت نکرد و به همراه خانواده خود از مدینه خارج شد و در منطقه (یَنیع) اقامت گزید(7). 2. قیام توابین (6165 ه): قیام مردم کوفه به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی که در جهت توبه به دلیل عدم همراهی کوفیان با امام حسین علیه السّلام و گرفتن انتقام خون حسین علیه السّلام از شامیان صورت گرفت. این قیام در نبرد ( عین الورده) از سپاه شام به فرماندهی عبیدالله بن زیاد شکست خورد و اکثر افراد آن به شهادت رسیدند(8). 3. قیام مختار (6667 ه): به رهبری مختار بن ابی عبیده ثقفی درکوفه منجر به در درست گرفتن، کوفه در ربیع الاول سال 66 شد. ظاهراً امام سجاد علیه السّلام قیام مختار را صرف نظر از انگیزة آن بدلیل آنکه در جهت خونخواهی حسین علیه السّلام بوده، به طور غیر مستقیم تأیید کرده است(9). 4. شورش عبدالله بن زبیر: او در ابتدا با در اختیار گرفتن شهر مکه در برابر یزید علم مخالفت برافراشت و خود را خلیفه خواند و از مردم بر اساس خلافت شورایی بیعت گرفت(10). مواضع امام در برابر شورش ها و قیام ها: امام پس از حادثة کربلا دریافته بود که امکان احیای این جامعه مرده در کوتاه مدت حتی با در دست گرفتن رهبری آن وجود ندارد، به علاوه درگیر شدن در یک حرکت سیاسی دیگر با وجود قدرت دیگر احزاب فرصت طلب (مانند عبدالله بن زبیر) خطراتی را در پی داشت، به همین دلیل امام سجاد در برابر این قیام ها به وضوح از فعالیت سیاسی و تأیید آشکار آنها برکنار بود(11). مسأله مهم دیگر در عدم دخالت مستقیم امام در مسایل سیاسی این بود که با توجه به سابقه اختلاف علویان با امویان، امام مورد سوءظن شدید امویان بود و کوچکترین حرکتی از ناحیة امام، عواقب وخیمی هم برای امام و هم برای شیعیان داشت. ج) دوره ثبات و سازندگی: با توجه به انحطاط جامعه، اختناق شدید سیاسی و سختی هایی که شیعیان درآن دورة اختناق داشتند، امام سجاد هوشمندانه تاکتیک سیاسی (تقیه) را برگزیدند و سعی کردند با این سپر، از طریق روشهای زیر به ارشاد امت و تحکیم موقعیت شیعه بپردازند: 1 زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا و تمسک به آن جهت اثبات مظلومیت اهل بیت و ظلم امویان 2 پند و ارشاد امت هم با سیره عملی و عبادی و هم از طریق موعظه های عمومی. 3 تبیین معارف بوسیلة دعا و استفاده از آن جهت ارائه مفاهیم والای عقیدتی اخلاقی (نمونه آن صحیفة سجادیه). 4 برخورد و مبارزه با علمای درباری مانند زهری(12). 5 نیرو سازی و تربیت شاگردانِ زبده برای تبلیغ معارفِ اهل بیت در سطح عموم در دراز مدت. شیخ طوسی نام172 نفر از اصحاب و شاگردان امام را در رجال خود آورده است(13). از شاگردان معروف امام می توان از این افراد نام برد: 1. ابو حمزه ثمالی: نام او ثابت بن دینار و از نزدیکترین اصحاب امام سجاد بود. او شیخ بزرگ شیعیان کوفه در عصر خویش بود. او هم از نظر علمی و هم از نظر معنوی در حد بالایی بود. از امام رضا علیه السّلام نقل شده: (ابوحمزه ثمالی در زمان خودش مانند لقمان در عصر خویش بود(14).) او دعای سحرهای ماه رمضان معروف به دعای ابوحمزه ثمالی و همچنین (رسالة حقوق) را از امام سجاد روایت کرده است. او پس از امام سجاد سالیان زیادی عمر کرد و محضر امام محمد باقر علیه السّلام ، امام صادق علیه السّلام و امام کاظم علیه السّلام را هم درک کردند. 2. یحیی بن ام الطویل: از یاران پرشور و از نزدیکان خاص امام سجاد علیه السّلام بود. او در کوفه و در عصر حکومت حجاج با صدای بلند در میان مردم می گفت: (هرکسی علی را سب کند، لعنت خدا بر او باد. ما از آن مروان و معبودهایی که غیر از خدا گرفته اند، بیزاریم(15)). حجاج به خاطر این اعتراضات و سخنان پرشور او را به شهادت رساند. 3.سعید بن جبیر: وی از اصحاب سرشناس امام سجادو از نظر علمی مورد قبول شیعه و سنی بود. احمد بن حنبل (یکی از امامان اهل سنت) معتقد بود سعیددر حالی کشته شد که همة مردم به دانش او محتاج بودند(16). او بسیار خداترس و پرهیزگاربود و علاقه زیادی به قرائت قرآن داشت به حدی که در ماه رمضان هر شب و در غیر ماه رمضان هر دو شب قرآن را ختم می کرد(17). حجاج این مرد بزرگ را در سال 95 هجری به شهادت رساند. 4. سعید بن مسیب: از قدیمی ترین اصحاب امام سجاد علیه السّلام و موصوف به فقه و تقوا بود. ابن حیان (از رجالیون اهل سنت) می نویسد: او در فقه، دین داری، عبادت، فضل و پارسایی سرآمد تابعین بود(18). امام صادق علیه السّلام در روایتی او را از ثقات علی بن الحسین علیه السّلام معرفی کرده است(19). امام سجاد علیه السّلام هم در روایتی او را به آثار گذشتگان از همه داناتر و در زمان خویش از همه آگاه تر معرفی کرده است(20). او در سال94 ه (سنة الفقها) در مدینه وفات یافت. 5. ابو خالد کابلی: او در ابتدا به امامت محمد بن حنیفه معتقد بود، و با اعتراف محمد توانست امام حقیقی را بشناسد(21) و بعد از آن در زمره حواریین امام سجاد قرار گرفت. امام صادق علیه السّلام او را هم از ثقات امام سجاد علیه السّلام معرفی کرده است(22). 6. جابر بن عبدالله انصاری: از اصحاب پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله که عمری دراز یافت و از محضر امام چهارم نیز استفاده کرد و در دوران امامت امام سجاد توانست امام باقر علیه السّلام را زیارت کند و وعده پیامبر مبنی بر دیدن او که شکافنده دانش است محقق شود و سلام پیامبر را به او برساند(23). از دیگر اصحاب امام سجاد می توان به محمد بن جبیر بن مطعم، قاسم بن محمد بن ابی بکر، عمرو بن عبدالله سبیعی، ابان بن تغلب، فرات بن احنف، سدیر بن حکیم صیرفی و ... اشاره کرد. نتیجه گیری: امام سجاد علیه السّلام در عصری زندگی می کرد که بدلیل اختناق شدید سیاسی ناشی از حکومت امویان امام نمی توانست با آزادی و به راحتی به نشر و تبیین معارف اهل بیت بپردازد، لذا با استفاده از تاکتیک تقیه و با روشهایی مانند سیره عبادی و تربیت نیروی انسانی تعلیم دیده به نشر تفکر اصیل اسلامی پرداخت. از جمله معروفترین اصحاب امام سجاد می توان به ابوحمزه ثمالی، سعید بن جبیر، سعید بن مسیب و ابو خالد کابلی اشاره کرد. پی نوشتها: 1. مفید، ارشاد، قم، مؤسسه آل البیت، 1413ق، ج2 ص137. طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، اِعلام الوری، قم، مؤسسه آل البیت، 1417ق، ج1 ص480. 2. سالهای 36، 37، 48، نیز گفته اند: شهیدی، سیدجعفر، زندگانی علی بن الحسین، تهران: دفتر نشرفرهنگ اسلامی، 1374ش، ج6، ص30-37. 3. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، تبریز: مکتبه بنی هاشمی، 1381ق، ج2 ص260. 4. طبرسی، همان ج1 ص480. 5. خامنه ای، سیدعلی، پژوهشی در زندگی امام سجاد، تهران، دفتر حزب جمهوری اسلامی، چاپ1، 1361ش، ص14 به بعد. 6. مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، تهران، انشارات صدرا، چاپ21، 1375ش، ج2 صص201202. 7. طبری، محمد جریر، تاریخ طبری، بیروت، موسسة الاعلمی، چ5، 1409ه، ج4، ص426 به بعد. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت: دارالفکر، چ1،1417ه ، ج5، ص337 به بعد. 8. طبری، همان، ج4 ص426 به بعد، بلاذری، همان، ج6 ص364 به بعد.0 9. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت: مؤسسة الوفاء، چ2، 1402ق، ج45 ص365. 10. بلاذری، همان، ج5 ص320. 11. جفعریان، رسول، حیات فکری سیاسی امامان شیعه، قم: انتشارات انصاریان، 1376ش، ج اول، ص 266. 12. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم: انتشارات امام صادق، چ12، 1380ش، صص 259 تا 277. 13. طوسی، محمدبن حسن، رجال الطوسی، تحقیق سید محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف، مکتب الحیدریه، چاپ اول،1381ق، صص81 تا120. 14. طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفة الرجال، (رجال کشی)، تحقیق سید مهدی رجایی، قم: مؤسسه آل البیت، 1404ه، ج2 ص458. 15. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف: مکتبة الحیدریه، بی تا، ج3ص312. 16. عزیزی، حسین و دیگران، راویان مشترک، قم: بوستان کتاب، چاپ اول، 1380ش، ج1 ص396. 17. همان، ج1 ص395. 18. همان، ج1 ص406. 19. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران: دارلکتب الاسلامیه، چاپ 3، 1388ق، ج1 ص 472. 20. طوسی، همان، ج1 ص335. 21. همان، ج1 ص336. 22. کلینی، همان، ج1 ص472. 23. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت: مدینة العلم، چاپ2، 1403ق، ج4 ص15. منبع: سایت انوار طاها
امام زین العابدین علیه السلام بنابر قول مشهور در نیمه جمادی الاخر سال 38(1) متولد شده است(2). کنیه مشهورش ابوالحسن(3) و لقب مشهورش زین العابدین و سجاد(4) است.
دورنمای کلی عصر امامت امام سجاد علیه السّلام :
امامت امام سجاد از عصر روز عاشورای سال 61 هجری آغاز شده و تا زمان شهادت ایشان در سال 95 هجری به مدت 34 سال ادامه داشت. ایشان در دوران امامتشان با 5 خلیفه هم دوره بوده اند: (یزید،عبدالله بن زبیر، مروان، عبدالملک بن مروان، و ولید بن عبدالملک) دورنمای کلی عصر امامت آن بزرگوار را می توان به 3 مرحله تقسیم کرد:
الف) دروان اسارت .
ب) دوره قیام ها و شورش ها.
ج) دوران ثبات و سازندگی(5).
الف) دوره اسارت :
با توجه به تبلیغات بسیار گسترده که حکومت اموی از زمان معاویه به بعد برضد خاندان پیامبر (به ویژه در منطقه شام) به عمل آورده بود، بی شک اگر بازماندگان امام حسین علیه السّلام به افشاگری و بیدار سازی نمی پرداختند، مزدوران قدرتهای وقت، قیام و نهضت بزرگ آن حضرت را در طول تاریخ لوث می کردند و چهره آن را وارونه نشان می دادند. لذا امام سجاد علیه السّلام و حضرت زینب سلام الله علیها از فرصت طلایی حضور در اجتماع مردم کوفه و دمشق استفاده کرده و ندای حقانیت و فضایل اهل بیت را در آن سرزمین خفته سردادند. به قول شهید مطهری: (بزرگترین اشتباهی که دستگاه اموی کرد، مسئله اسیر گرفتن اهل بیت علیهم السّلام و سیر دادن آنها به کوفه و بعد به شام بود ... به دست خودشان کاری کردند که برای اهل بیت پیغمبر فرصت ایجاد کردند و آنها این تاریخ را در دنیا مسجّل نمودند)(6).
ب) قیام ها و شورش ها معاصر:
قیام ها و شورش های صورت گرفته درعصر امامت امام سجاد علیه السّلام عبارتند از:
1. واقعه حرّه (63ه):
شورش مردم مدینه به رهبری عبدالله بن حنظله که منجر به سرکوبی شدید آن بوسیله سپاه شام به رهبری مسلم بن عقبه شد. امام سجاد علیه السّلام از ابتدا در قیام شرکت نکرد و به همراه خانواده خود از مدینه خارج شد و در منطقه (یَنیع) اقامت گزید(7).
2. قیام توابین (6165 ه):
قیام مردم کوفه به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی که در جهت توبه به دلیل عدم همراهی کوفیان با امام حسین علیه السّلام و گرفتن انتقام خون حسین علیه السّلام از شامیان صورت گرفت. این قیام در نبرد ( عین الورده) از سپاه شام به فرماندهی عبیدالله بن زیاد شکست خورد و اکثر افراد آن به شهادت رسیدند(8).
3. قیام مختار (6667 ه):
به رهبری مختار بن ابی عبیده ثقفی درکوفه منجر به در درست گرفتن، کوفه در ربیع الاول سال 66 شد. ظاهراً امام سجاد علیه السّلام قیام مختار را صرف نظر از انگیزة آن بدلیل آنکه در جهت خونخواهی حسین علیه السّلام بوده، به طور غیر مستقیم تأیید کرده است(9).
4. شورش عبدالله بن زبیر:
او در ابتدا با در اختیار گرفتن شهر مکه در برابر یزید علم مخالفت برافراشت و خود را خلیفه خواند و از مردم بر اساس خلافت شورایی بیعت گرفت(10).
مواضع امام در برابر شورش ها و قیام ها:
امام پس از حادثة کربلا دریافته بود که امکان احیای این جامعه مرده در کوتاه مدت حتی با در دست گرفتن رهبری آن وجود ندارد، به علاوه درگیر شدن در یک حرکت سیاسی دیگر با وجود قدرت دیگر احزاب فرصت طلب (مانند عبدالله بن زبیر) خطراتی را در پی داشت، به همین دلیل امام سجاد در برابر این قیام ها به وضوح از فعالیت سیاسی و تأیید آشکار آنها برکنار بود(11). مسأله مهم دیگر در عدم دخالت مستقیم امام در مسایل سیاسی این بود که با توجه به سابقه اختلاف علویان با امویان، امام مورد سوءظن شدید امویان بود و کوچکترین حرکتی از ناحیة امام، عواقب وخیمی هم برای امام و هم برای شیعیان داشت.
ج) دوره ثبات و سازندگی:
با توجه به انحطاط جامعه، اختناق شدید سیاسی و سختی هایی که شیعیان درآن دورة اختناق داشتند، امام سجاد هوشمندانه تاکتیک سیاسی (تقیه) را برگزیدند و سعی کردند با این سپر، از طریق روشهای زیر به ارشاد امت و تحکیم موقعیت شیعه بپردازند:
1 زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا و تمسک به آن جهت اثبات مظلومیت اهل بیت و ظلم امویان
2 پند و ارشاد امت هم با سیره عملی و عبادی و هم از طریق موعظه های عمومی.
3 تبیین معارف بوسیلة دعا و استفاده از آن جهت ارائه مفاهیم والای عقیدتی اخلاقی (نمونه آن صحیفة سجادیه).
4 برخورد و مبارزه با علمای درباری مانند زهری(12).
5 نیرو سازی و تربیت شاگردانِ زبده برای تبلیغ معارفِ اهل بیت در سطح عموم در دراز مدت. شیخ طوسی نام172 نفر از اصحاب و شاگردان امام را در رجال خود آورده است(13). از شاگردان معروف امام می توان از این افراد نام برد:
1. ابو حمزه ثمالی:
نام او ثابت بن دینار و از نزدیکترین اصحاب امام سجاد بود. او شیخ بزرگ شیعیان کوفه در عصر خویش بود. او هم از نظر علمی و هم از نظر معنوی در حد بالایی بود. از امام رضا علیه السّلام نقل شده: (ابوحمزه ثمالی در زمان خودش مانند لقمان در عصر خویش بود(14).) او دعای سحرهای ماه رمضان معروف به دعای ابوحمزه ثمالی و همچنین (رسالة حقوق) را از امام سجاد روایت کرده است. او پس از امام سجاد سالیان زیادی عمر کرد و محضر امام محمد باقر علیه السّلام ، امام صادق علیه السّلام و امام کاظم علیه السّلام را هم درک کردند.
2. یحیی بن ام الطویل:
از یاران پرشور و از نزدیکان خاص امام سجاد علیه السّلام بود. او در کوفه و در عصر حکومت حجاج با صدای بلند در میان مردم می گفت: (هرکسی علی را سب کند، لعنت خدا بر او باد. ما از آن مروان و معبودهایی که غیر از خدا گرفته اند، بیزاریم(15)). حجاج به خاطر این اعتراضات و سخنان پرشور او را به شهادت رساند.
3.سعید بن جبیر:
وی از اصحاب سرشناس امام سجادو از نظر علمی مورد قبول شیعه و سنی بود. احمد بن حنبل (یکی از امامان اهل سنت) معتقد بود سعیددر حالی کشته شد که همة مردم به دانش او محتاج بودند(16). او بسیار خداترس و پرهیزگاربود و علاقه زیادی به قرائت قرآن داشت به حدی که در ماه رمضان هر شب و در غیر ماه رمضان هر دو شب قرآن را ختم می کرد(17). حجاج این مرد بزرگ را در سال 95 هجری به شهادت رساند.
4. سعید بن مسیب:
از قدیمی ترین اصحاب امام سجاد علیه السّلام و موصوف به فقه و تقوا بود. ابن حیان (از رجالیون اهل سنت) می نویسد: او در فقه، دین داری، عبادت، فضل و پارسایی سرآمد تابعین بود(18). امام صادق علیه السّلام در روایتی او را از ثقات علی بن الحسین علیه السّلام معرفی کرده است(19). امام سجاد علیه السّلام هم در روایتی او را به آثار گذشتگان از همه داناتر و در زمان خویش از همه آگاه تر معرفی کرده است(20). او در سال94 ه (سنة الفقها) در مدینه وفات یافت.
5. ابو خالد کابلی:
او در ابتدا به امامت محمد بن حنیفه معتقد بود، و با اعتراف محمد توانست امام حقیقی را بشناسد(21) و بعد از آن در زمره حواریین امام سجاد قرار گرفت. امام صادق علیه السّلام او را هم از ثقات امام سجاد علیه السّلام معرفی کرده است(22).
6. جابر بن عبدالله انصاری:
از اصحاب پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله که عمری دراز یافت و از محضر امام چهارم نیز استفاده کرد و در دوران امامت امام سجاد توانست امام باقر علیه السّلام را زیارت کند و وعده پیامبر مبنی بر دیدن او که شکافنده دانش است محقق شود و سلام پیامبر را به او برساند(23).
از دیگر اصحاب امام سجاد می توان به محمد بن جبیر بن مطعم، قاسم بن محمد بن ابی بکر، عمرو بن عبدالله سبیعی، ابان بن تغلب، فرات بن احنف، سدیر بن حکیم صیرفی و ... اشاره کرد.
نتیجه گیری:
امام سجاد علیه السّلام در عصری زندگی می کرد که بدلیل اختناق شدید سیاسی ناشی از حکومت امویان امام نمی توانست با آزادی و به راحتی به نشر و تبیین معارف اهل بیت بپردازد، لذا با استفاده از تاکتیک تقیه و با روشهایی مانند سیره عبادی و تربیت نیروی انسانی تعلیم دیده به نشر تفکر اصیل اسلامی پرداخت. از جمله معروفترین اصحاب امام سجاد می توان به ابوحمزه ثمالی، سعید بن جبیر، سعید بن مسیب و ابو خالد کابلی اشاره کرد.
پی نوشتها:
1. مفید، ارشاد، قم، مؤسسه آل البیت، 1413ق، ج2 ص137. طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، اِعلام الوری، قم، مؤسسه آل البیت، 1417ق، ج1 ص480.
2. سالهای 36، 37، 48، نیز گفته اند: شهیدی، سیدجعفر، زندگانی علی بن الحسین، تهران: دفتر نشرفرهنگ اسلامی، 1374ش، ج6، ص30-37.
3. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، تبریز: مکتبه بنی هاشمی، 1381ق، ج2 ص260.
4. طبرسی، همان ج1 ص480.
5. خامنه ای، سیدعلی، پژوهشی در زندگی امام سجاد، تهران، دفتر حزب جمهوری اسلامی، چاپ1، 1361ش، ص14 به بعد.
6. مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، تهران، انشارات صدرا، چاپ21، 1375ش، ج2 صص201202.
7. طبری، محمد جریر، تاریخ طبری، بیروت، موسسة الاعلمی، چ5، 1409ه، ج4، ص426 به بعد. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت: دارالفکر، چ1،1417ه ، ج5، ص337 به بعد.
8. طبری، همان، ج4 ص426 به بعد، بلاذری، همان، ج6 ص364 به بعد.0
9. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت: مؤسسة الوفاء، چ2، 1402ق، ج45 ص365.
10. بلاذری، همان، ج5 ص320.
11. جفعریان، رسول، حیات فکری سیاسی امامان شیعه، قم: انتشارات انصاریان، 1376ش، ج اول، ص 266.
12. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم: انتشارات امام صادق، چ12، 1380ش، صص 259 تا 277.
13. طوسی، محمدبن حسن، رجال الطوسی، تحقیق سید محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف، مکتب الحیدریه، چاپ اول،1381ق، صص81 تا120.
14. طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفة الرجال، (رجال کشی)، تحقیق سید مهدی رجایی، قم: مؤسسه آل البیت، 1404ه، ج2 ص458.
15. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف: مکتبة الحیدریه، بی تا، ج3ص312.
16. عزیزی، حسین و دیگران، راویان مشترک، قم: بوستان کتاب، چاپ اول، 1380ش، ج1 ص396.
17. همان، ج1 ص395.
18. همان، ج1 ص406.
19. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران: دارلکتب الاسلامیه، چاپ 3، 1388ق، ج1 ص 472.
20. طوسی، همان، ج1 ص335.
21. همان، ج1 ص336.
22. کلینی، همان، ج1 ص472.
23. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت: مدینة العلم، چاپ2، 1403ق، ج4 ص15.
منبع: سایت انوار طاها
- [سایر] لطفاً توضیحاتی پیرامون زندگینامه امام هادی(ع) ارائه فرمایید؟
- [سایر] دور نمایی کلی از زندگی امام سجاد(ع) را بیان کنید؟
- [سایر] زندگی نامه امام باقر (ع) را بیان کنید؟
- [سایر] آیا امام چهارم (زین العابدین) و امام محمد باقر (ع) در کربلا حضور داشتند؟
- [سایر] لطفاً در مورد زندگینامه امام جواد(ع) توضیحاتی را ارائه کنید.
- [سایر] لطفاً خلاصه ای از زندگی نامه امام رضا (ع) را بیان کنید.
- [سایر] در مورد زندگی امام سجّاد علیه السلام توضیح دهید؟
- [سایر] امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندش امام حسن (ع) چه سفارشهایی میفرمایند؟
- [سایر] آیا روز سیزده محرم امام سجاد(ع) امام حسین را دفن کردند؟
- [سایر] آیا شهربانو مادر حضرت سجاد (ع) هست یا نه؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.