تأثیر تبدیل نهضت عدالتخانه به مشروطه در انحراف نهضت مشروطه، از مباحث بسیار مهم و عبرت انگیز تاریخ معاصر ایران به شمار می آید که دقت و تعمق در آن نقش مهمی در تحلیل تحولات کنونی و آینده انقلاب اسلامی و درک تغییرات اجتماعی نو ظهور ایفا می کند. در پاسخ به سئوال فوق ضمن پذیرش پیامدهای مثبت این انقلاب که در ادامه همین نوشتار به آن اشاره خواهیم کرد برخی از پیامدهای منفی این انقلاب را از نظر می گذرانیم: الف) پیامدهای منفی 1. جایگزینی ملی گرایی به جای دین مداری: در نهضت مشروطه، تا زمانی که هدف تشکیل عدالتخانه بر اساس احکام اسلام بود، سخن از تقابل مردم با خدا، و قانون اساسی با قرآن و ملت با شریعت نبود ، ولی به موازات رشد جایگزینی مشروطه به جای عدالت خواهی اسلامی، سخن از حکومت مشروطه منهای خدا محوری و دین سالاری به میان آمد و عده ای تلاش کردند ملاک مشروعیت مقررات کشور و قوانین دولت و اساساً کلیه اقدامات قوای کشور، مطابق با شریعت نباشد بلکه ملاک همان مصوبات مجلس بر مبنای عرف باشد، از این رو با اصرار فراوان پسوند اسلامی را از مجلس برداشتند و به جای مجلس شورای اسلامی، مجلس شورای ملی را قرار دادند. 2. پیدایش ارزش های جدید و واژه های مقدس مدرن نکته مهم دیگر در فرایند استحاله نهضت مشروطه پیدایش مفاهیم جدید و واژه های مقدس در فضای فرهنگی ایران است. مشروطه گران غرب زده برای نهادینه کردن اندیشه ها و نائل آمدن به اهداف خود ابتدا مفاهیم مبهم و شعارهای لغزنده ای را در فضای فرهنگی کشور تقدس بخشیدند؛ شعارهایی که آنها مطرح کردند سه ویژگی داشت: اولاً: در فضای ضد استبدادی جامعه ایران و در میان مردمی که از ظلم و ستم و خودکامگی سلاطین قاجار به تنگ آمده بودند شعاری مطلوب و دلپذیر بود. ثانیاً: مرزها تعریف مشخصی نداشت؛ یعنی مفهوم دقیق آن روشن نبود. از واژه های کلی و چند پهلو استفاده می شد. ثالثاً: در صورتی که بدون حدّ و مرز و نامحدود لحاظ می شد، با مفاهیم و دستورهای دینی تعارض پیدا می کرد مفاهیمی چون آزادی، مساوات، برادری، اتباع اکثریت و در رأس همه آنها مشروعیت چنین ویژگی هایی را در خود داشتند و نکته جالب این است که در مرحله طرح و تقدس بخشی، طراحان مشروطه مقصد اصلی خویش را از طرح این مقولات روشن نمی کردند. هر قدر علما و روحانیون تیزبین از آنها می خواستند تا دقیقاً مقصود خود را از مفاهیم فوق روشن کنند، در ارائه پاسخ روشن طفره می رفتند. 3. رشد جریان های سکولار به دنبال پیدایش مفاهیم مقدس نوظهور و تکوین ارزش های نوین که رابطه آن با مفاهیم مقدس دینی هم چون عدالت، اسلام، تشیع، مرجعیت، تقلید و قرآن مبهم و نامفهوم بود، زمینه رشد احزاب و جریان های بی ارتباط و حتی معارض دین در جامعه فراهم آمد؛ زیرا با تحول پدید آمده در ارزش های نهضت مشروطه حساسیت های مردم نسبت به جریان ها و چهره های فکری سیاسی غیر دینی از بین رفت و تقسیم بندی های جدیدی بر اساس مفاهیم بنیادین مشروطه، یعنی آزادی، مساوات، برادری و غیره صورت گرفت. از این رو پس از رشد فکر مشروطه غربی در نهضت مشروطه، ما شاهد پدیده هایی چون توهین به مقدسات و علمای دینی و مخالفت علنی با اصول و فروع شریعت هستیم. 4. فروپاشی مرز خودی و غیر خودی و بازگشت به دامن استعمار تا پیش از انقلاب مشروطه، استعمار انگلیس در ایران چهره ای منفور داشت و ملت ما در نهضت تنباکو به مبارزه با آن برخاسته بود، ولی به موازات رشد فکر مشروطه خواهی، توجه به سفارت انگلیس و دولت مردان انگلستان جلب گردید و منورالفکران به انگلستان با نگاهی اعتماد آمیز نگریستند؛ لذا از سفیر خواستند مفهوم مشروطه را برایشان تبیین کند، سپس عناصر و نهادهای تشکیل دهنده نظام مشروطه را تعریف و آن گاه در مرحله سوم به این فکر افتادند که شخصی را از انگلستان دعوت کنند تا آنها را در تشکیل مجلس و تدوین قوانین مجلس یاری دهد و بدین سان مقررات ملت تحت تأثیر کشوری قرار گرفت که سالیان متمادی در پی فرصتی برای بلعیدن ثروت های ایران و اضمحلال فرهنگ و هویت دینی ملت ایران و سلطه سیاسی بر آنها بود. 5. حذف نیروهای مذهبی یکی از خصوصیات بارز و برجسته نهضت مشروطه این است که مردم انقلابی در ابتدای امر همگی می دانستند چه نمی خواهند ولی نمی دانستند چه می خواهند. این قضیه در میان تمام سطوح جامعه مطرح بود، مگر عناصر سکولار و منورالفکران و ماسون هایی که از ابتدا با هدف مشخصی حرکت را به صورت مرموزانه ای آغاز کرده بودند، بدنه و توده انقلابی و مردمی که در میدان مبارزه حضور فعال داشتند همگی استبداد قاجار را نمی پسندیدند و در صدد بودند تا ظلم و ستم پادشاهان و شاهزاده های قاجار را مهار کنند. علما و روحانیون نیز با همین هدف وارد میدان شدند اما طرح آینده انقلاب دقیقاً برایشان روشن و هویدا نبود و این مساله خود عامل مهمی در منزوی شدن نیروهای مذهبی از صحنه برنامه ریزی و تصمیم گیری های کلان کشور پس از پیروزی مشروطه به شمار می آمد. نیروهای مذهبی در عین این که در نفی استبداد و تشکیل حکومت موافق با موازین اسلام با یکدیگر همنوا بودند امّا در این که کدام نوع و سیستم حکومتی تأمین کننده خواسته آنان است، تصور روشنی در دست نداشتند. برخی گمان می کردند مشروطه نجات بخش آنهاست؛ برخی دیگر جمهوریت را بر مشروطیت ترجیح می دادند و دسته ای اساساً مرزی بین آنها احساس نمی کردند و حکومتی را که در دل خود عدل و مساوات و آزادی را داشت مطلوب می شمردند. 6. بروز هرج و مرج و استبداد جدید هرج و مرج و بی نظمی در اداره کشور از دیگر پیامدهای ناهنجار و غم انگیز مشروطه غربی بود، به گونه ای که هر چه از پیروزی انقلاب می گذشت، وضع اقتصادی و امنیتی جامعه نابسامان تر می شد، به عنوان نمونه، در حالی که ایران پس از استبداد صغیر در مشروطه دوم از سوی قوای درگیر در جنگ جهانی سخت تهدید می شد و بیم آن می رفت که طرفین ایران را اشغال کنند، مشروطه گران تندرو به جای تشکیل به یک نیروی نظامی و ارتش منسجم برای حفظ امنیت کشور، بودجه مملکت را صرف زیاد کردن اداره ها و توسعه دستگاه هایی می کردند که چیزی جز ضرر و زیان برای این ملت به بار نمی آورد. و به جای این که به فکر آبادانی واقعی شهرها و روستاها و اصلاحات حقیقی اقتصادی باشند همّ خود را صرف مقابله با دین و احکام شریعت می کردند. در مسایل اقتصادی و امور مالی، یا اساساً دغدغه ای بین مسئولین نبود و یا اگر هم بعضاً اقدامی صورت می گرفت در حقیقت افساد اقتصادی بود، نه اصلاح و چیزی جز نارضایتی عمومی به دنبال نداشت. کسانی که مدال به اصطلاح آزادی خواهی و جهادگری را بر سینه چسبانده بودند و در میان مردم به نام مجاهد و آزادی طلب شهرت یافته بودند نه تنها به وعده های خویش در مورد آزادی عمل نکردند بلکه با ایجاد فضای رعب و وحشت در میان جامعه و تنگ کردن عرصه بر مخالفان، استبدادی به مراتب بدتر از استبداد قاجار را پدید آوردند. ب) پیامدهای مثبت انقلاب مشروطه با همه مشکلات و ناکامی هایی که در بر داشت و به آن اشاره شد آثار عمده مثبتی نیز از خود بر جای نهاد که به برخی اشاره می کنیم. 1. مفاهیمی مانند قانون اساسی، مجلس، آزادی انتخابات و... با این انقلاب مطرح شده و رسمیت یافت و اصل وجود قانون اساسی و مجلس با آثار سیاسی مهمی همراه بود. 2. تجربیات ارزشمند انقلاب مشروطه در زمان وقوع انقلاب اسلامی مورد توجه واقع شد. 3. از یک سو نابودی نظام سلطنتی و قطع کامل سلطه بیگانگان بر کشور و توجه به فرهنگ و ارزش های خودی مورد توجه قرار گرفت و از دیگر سو، رخنه عناصر بیگانه و فرصت طلب در مشروطه، هوشیاری انقلابیان مذهبی را برای جلوگیری از تکرار این امر در انقلاب اسلامی برانگیخت.[1] در نهایت لزوم حفظ وحدت میان نیروهای انقلاب را گوشزد کرد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 از عدالتخانه تا مشروطه غربی، جواد سلیمانی، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه از انتشارات مرکز مدیریت حوزه، چاپ 1384. 2 انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، جمعی از نویسندگان، انتشارات نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها. پاورقی ها: [1] . ر.ک: صفاری، ابراهیم، رهبران مشروطه، ص10.
تأثیر تبدیل نهضت عدالتخانه به مشروطه در انحراف نهضت مشروطه، از مباحث بسیار مهم و عبرت انگیز تاریخ معاصر ایران به شمار می آید که دقت و تعمق در آن نقش مهمی در تحلیل تحولات کنونی و آینده انقلاب اسلامی و درک تغییرات اجتماعی نو ظهور ایفا می کند.
در پاسخ به سئوال فوق ضمن پذیرش پیامدهای مثبت این انقلاب که در ادامه همین نوشتار به آن اشاره خواهیم کرد برخی از پیامدهای منفی این انقلاب را از نظر می گذرانیم:
الف) پیامدهای منفی
1. جایگزینی ملی گرایی به جای دین مداری:
در نهضت مشروطه، تا زمانی که هدف تشکیل عدالتخانه بر اساس احکام اسلام بود، سخن از تقابل مردم با خدا، و قانون اساسی با قرآن و ملت با شریعت نبود ، ولی به موازات رشد جایگزینی مشروطه به جای عدالت خواهی اسلامی، سخن از حکومت مشروطه منهای خدا محوری و دین سالاری به میان آمد و عده ای تلاش کردند ملاک مشروعیت مقررات کشور و قوانین دولت و اساساً کلیه اقدامات قوای کشور، مطابق با شریعت نباشد بلکه ملاک همان مصوبات مجلس بر مبنای عرف باشد، از این رو با اصرار فراوان پسوند اسلامی را از مجلس برداشتند و به جای مجلس شورای اسلامی، مجلس شورای ملی را قرار دادند.
2. پیدایش ارزش های جدید و واژه های مقدس مدرن
نکته مهم دیگر در فرایند استحاله نهضت مشروطه پیدایش مفاهیم جدید و واژه های مقدس در فضای فرهنگی ایران است. مشروطه گران غرب زده برای نهادینه کردن اندیشه ها و نائل آمدن به اهداف خود ابتدا مفاهیم مبهم و شعارهای لغزنده ای را در فضای فرهنگی کشور تقدس بخشیدند؛ شعارهایی که آنها مطرح کردند سه ویژگی داشت:
اولاً: در فضای ضد استبدادی جامعه ایران و در میان مردمی که از ظلم و ستم و خودکامگی سلاطین قاجار به تنگ آمده بودند شعاری مطلوب و دلپذیر بود.
ثانیاً: مرزها تعریف مشخصی نداشت؛ یعنی مفهوم دقیق آن روشن نبود. از واژه های کلی و چند پهلو استفاده می شد.
ثالثاً: در صورتی که بدون حدّ و مرز و نامحدود لحاظ می شد، با مفاهیم و دستورهای دینی تعارض پیدا می کرد مفاهیمی چون آزادی، مساوات، برادری، اتباع اکثریت و در رأس همه آنها مشروعیت چنین ویژگی هایی را در خود داشتند و نکته جالب این است که در مرحله طرح و تقدس بخشی، طراحان مشروطه مقصد اصلی خویش را از طرح این مقولات روشن نمی کردند. هر قدر علما و روحانیون تیزبین از آنها می خواستند تا دقیقاً مقصود خود را از مفاهیم فوق روشن کنند، در ارائه پاسخ روشن طفره می رفتند.
3. رشد جریان های سکولار
به دنبال پیدایش مفاهیم مقدس نوظهور و تکوین ارزش های نوین که رابطه آن با مفاهیم مقدس دینی هم چون عدالت، اسلام، تشیع، مرجعیت، تقلید و قرآن مبهم و نامفهوم بود، زمینه رشد احزاب و جریان های بی ارتباط و حتی معارض دین در جامعه فراهم آمد؛ زیرا با تحول پدید آمده در ارزش های نهضت مشروطه حساسیت های مردم نسبت به جریان ها و چهره های فکری سیاسی غیر دینی از بین رفت و تقسیم بندی های جدیدی بر اساس مفاهیم بنیادین مشروطه، یعنی آزادی، مساوات، برادری و غیره صورت گرفت. از این رو پس از رشد فکر مشروطه غربی در نهضت مشروطه، ما شاهد پدیده هایی چون توهین به مقدسات و علمای دینی و مخالفت علنی با اصول و فروع شریعت هستیم.
4. فروپاشی مرز خودی و غیر خودی و بازگشت به دامن استعمار
تا پیش از انقلاب مشروطه، استعمار انگلیس در ایران چهره ای منفور داشت و ملت ما در نهضت تنباکو به مبارزه با آن برخاسته بود، ولی به موازات رشد فکر مشروطه خواهی، توجه به سفارت انگلیس و دولت مردان انگلستان جلب گردید و منورالفکران به انگلستان با نگاهی اعتماد آمیز نگریستند؛ لذا از سفیر خواستند مفهوم مشروطه را برایشان تبیین کند، سپس عناصر و نهادهای تشکیل دهنده نظام مشروطه را تعریف و آن گاه در مرحله سوم به این فکر افتادند که شخصی را از انگلستان دعوت کنند تا آنها را در تشکیل مجلس و تدوین قوانین مجلس یاری دهد و بدین سان مقررات ملت تحت تأثیر کشوری قرار گرفت که سالیان متمادی در پی فرصتی برای بلعیدن ثروت های ایران و اضمحلال فرهنگ و هویت دینی ملت ایران و سلطه سیاسی بر آنها بود.
5. حذف نیروهای مذهبی
یکی از خصوصیات بارز و برجسته نهضت مشروطه این است که مردم انقلابی در ابتدای امر همگی می دانستند چه نمی خواهند ولی نمی دانستند چه می خواهند.
این قضیه در میان تمام سطوح جامعه مطرح بود، مگر عناصر سکولار و منورالفکران و ماسون هایی که از ابتدا با هدف مشخصی حرکت را به صورت مرموزانه ای آغاز کرده بودند، بدنه و توده انقلابی و مردمی که در میدان مبارزه حضور فعال داشتند همگی استبداد قاجار را نمی پسندیدند و در صدد بودند تا ظلم و ستم پادشاهان و شاهزاده های قاجار را مهار کنند.
علما و روحانیون نیز با همین هدف وارد میدان شدند اما طرح آینده انقلاب دقیقاً برایشان روشن و هویدا نبود و این مساله خود عامل مهمی در منزوی شدن نیروهای مذهبی از صحنه برنامه ریزی و تصمیم گیری های کلان کشور پس از پیروزی مشروطه به شمار می آمد.
نیروهای مذهبی در عین این که در نفی استبداد و تشکیل حکومت موافق با موازین اسلام با یکدیگر همنوا بودند امّا در این که کدام نوع و سیستم حکومتی تأمین کننده خواسته آنان است، تصور روشنی در دست نداشتند. برخی گمان می کردند مشروطه نجات بخش آنهاست؛ برخی دیگر جمهوریت را بر مشروطیت ترجیح می دادند و دسته ای اساساً مرزی بین آنها احساس نمی کردند و حکومتی را که در دل خود عدل و مساوات و آزادی را داشت مطلوب می شمردند.
6. بروز هرج و مرج و استبداد جدید
هرج و مرج و بی نظمی در اداره کشور از دیگر پیامدهای ناهنجار و غم انگیز مشروطه غربی بود، به گونه ای که هر چه از پیروزی انقلاب می گذشت، وضع اقتصادی و امنیتی جامعه نابسامان تر می شد، به عنوان نمونه، در حالی که ایران پس از استبداد صغیر در مشروطه دوم از سوی قوای درگیر در جنگ جهانی سخت تهدید می شد و بیم آن می رفت که طرفین ایران را اشغال کنند، مشروطه گران تندرو به جای تشکیل به یک نیروی نظامی و ارتش منسجم برای حفظ امنیت کشور، بودجه مملکت را صرف زیاد کردن اداره ها و توسعه دستگاه هایی می کردند که چیزی جز ضرر و زیان برای این ملت به بار نمی آورد. و به جای این که به فکر آبادانی واقعی شهرها و روستاها و اصلاحات حقیقی اقتصادی باشند همّ خود را صرف مقابله با دین و احکام شریعت می کردند.
در مسایل اقتصادی و امور مالی، یا اساساً دغدغه ای بین مسئولین نبود و یا اگر هم بعضاً اقدامی صورت می گرفت در حقیقت افساد اقتصادی بود، نه اصلاح و چیزی جز نارضایتی عمومی به دنبال نداشت. کسانی که مدال به اصطلاح آزادی خواهی و جهادگری را بر سینه چسبانده بودند و در میان مردم به نام مجاهد و آزادی طلب شهرت یافته بودند نه تنها به وعده های خویش در مورد آزادی عمل نکردند بلکه با ایجاد فضای رعب و وحشت در میان جامعه و تنگ کردن عرصه بر مخالفان، استبدادی به مراتب بدتر از استبداد قاجار را پدید آوردند.
ب) پیامدهای مثبت
انقلاب مشروطه با همه مشکلات و ناکامی هایی که در بر داشت و به آن اشاره شد آثار عمده مثبتی نیز از خود بر جای نهاد که به برخی اشاره می کنیم.
1. مفاهیمی مانند قانون اساسی، مجلس، آزادی انتخابات و... با این انقلاب مطرح شده و رسمیت یافت و اصل وجود قانون اساسی و مجلس با آثار سیاسی مهمی همراه بود.
2. تجربیات ارزشمند انقلاب مشروطه در زمان وقوع انقلاب اسلامی مورد توجه واقع شد.
3. از یک سو نابودی نظام سلطنتی و قطع کامل سلطه بیگانگان بر کشور و توجه به فرهنگ و ارزش های خودی مورد توجه قرار گرفت و از دیگر سو، رخنه عناصر بیگانه و فرصت طلب در مشروطه، هوشیاری انقلابیان مذهبی را برای جلوگیری از تکرار این امر در انقلاب اسلامی برانگیخت.[1] در نهایت لزوم حفظ وحدت میان نیروهای انقلاب را گوشزد کرد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 از عدالتخانه تا مشروطه غربی، جواد سلیمانی، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه از انتشارات مرکز مدیریت حوزه، چاپ 1384.
2 انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، جمعی از نویسندگان، انتشارات نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها.
پاورقی ها:
[1] . ر.ک: صفاری، ابراهیم، رهبران مشروطه، ص10.
- [سایر] نتایج و پیامدهای انقلاب مشروطه چه بود؟
- [سایر] چه عواملی باعث شکست انقلاب مشروطه شد؟
- [سایر] چه عواملی باعث شکست انقلاب مشروطه شد؟
- [سایر] نتایج و پیامدهای قیام امام حسین علیه السلام چه بود و این که اصلاً نتیجه ای داشت؟
- [سایر] انقلاب مشروطه چیست و زمینههای پیدایش آن چه بود؟
- [سایر] نتایج و دستاوردهای انقلاب اسلامی در 34 سال گذشته؟
- [سایر] نهاد روحانیت چگونه برای مبارزه احیا شد؟ساختار و عملکرد نهاد روحانیت از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی چگونه است؟
- [سایر] علت اصلی انحراف انقلاب مشروطه از اهداف خود و تبدیل به استبداد مجدد چه بوده است؟
- [سایر] علت اصلی انحراف انقلاب مشروطه از اهداف خود و تبدیل به استبداد مجدد چه بوده است؟
- [سایر] مهم ترین روزنامه های فعال در جریان انقلاب مشروطه کدام اند؟
- [آیت الله مظاهری] چیز نجسی که معلوم نیست استحاله شده یا نه، نجس است. 5 - انقلاب:
- [آیت الله سیستانی] چیز نجسی که معلوم نیست استحاله شده یا نه ، نجس است . 5 انقلاب :
- [آیت الله مظاهری] اگر شراب به خودی خود یا به واسطه ریختن چیزی مثل سرکه و نمک در آن، سرکه شود پاک میگردد، و این را انقلاب مینامند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه شراب به خودی خود یا به واسطه ریختن چیزی در آن مبدل به سرکه گردد، پاک می شود و آن را (انقلاب) گویند.
- [آیت الله علوی گرگانی] دوازده چیز نجاست را پاک میکند و آنها را مطهرات گویند: اول آب، دوم زمین، سوم آفتاب، چهارم استحاله، پنجم کم شدن دو سوم آب انگور، ششم انتقال، هفتم اسلام، هشتم تبعیّت، نهم بر طرف شدن عین نجاست، دهم استبرأ حیوان نجاستخوار، یازدهم غائب شدن مسلمان، دوازدهم انقلاب واحکام اینها بطور تفصیل در مسائل آینده گفته میشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] دوازده چیز نجاست را پاک میکند و آنها را مطهّرات میگویند: اوّل: آب، دوّم: زمین، سوّم: آفتاب، چهارم: استحاله، پنجم: انقلاب، ششم: کم شدن دوسوم آب انگور، هفتم: انتقال، هشتم: اسلام، نهم: تبعیت، دهم: برطرف شدن عین نجاست، یازدهم: استبراء حیوان نجاستخوار، دوازدهم: خارج شدن خون متعارف از ذبیحه و احکام اینها به تفصیل در مسائل آینده گفته میشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] دوازده چیز نجاست را پاک می کند و انها را مطهرات گویند اول اب دوم زمین سوم افتاب چهارم استحاله پنجم انقلاب ششم انتقال هفتم اسلام هشتم تبعیت نهم برطرف شدن عین نجاست دهم استبراء حیوان نجاست خوار یازدهم غایب شدن مسلمان دوازدهم خارج شدن خون متعارف از ذبیحه و احکام اینها به طور تفصیل در مسایل اینده خواهد امد
- [آیت الله سبحانی] یازده چیز نجاست را پاک می کند و آنها را مطهرات گویند: اول آب دوم زمین سوم آفتاب چهارم انقلاب پنجم کم شدن دو سوم آب انگور ششم انتقال هفتم اسلام هشتم تبعیت نهم برطرف شدن عین نجاست دهم استبراء حیوان نجاست خوار یازدهم غایب شدن مسلمان . احکام اینها به طور تفصیل در مسائل آینده گفته می شود. 1. آب
- [آیت الله سیستانی] دوازده چیز نجاست را پاک میکند ، و آنها را مطهّرات گویند : أول : آب ، دوم : زمین ، سوم : آفتاب ، چهارم : استحاله ، پنجم : انقلاب ، ششم : انتقال ، هفتم : اسلام ، هشتم : تبعیّت ، نهم : بر طرف شدن عین نجاست ، دهم : استبراءِ حیوان نجاست خوار ، یازدهم : غائب شدن مسلمان ، دوازدهم : خارج شدن خون از ذبیحه . و احکام اینها به طور تفصیل در مسائل آینده گفته میشود . 1 آب :
- [آیت الله وحید خراسانی] دوازده چیز نجاست را پاک می کند و انها را مطهرات گویند اول اب دوم زمین سوم افتاب چهارم استحاله پنجم انقلاب ششم انتقال هفتم اسلام هشتم تبعیت نهم برطرف شدن عین نجاست دهم استبراء حیوان نجاست خوار یازدهم غایب شدن مسلمان دوازدهم خارج شدن خون متعارف از ذبیحه و احکام اینها به طور تفصیل در مسایل اینده خواهد امد