به چه دلیلی واقعه کربلا که بیش از 1300 سال از آن می گذرد، هنوز این قدر به عظمت یاد می شود؟
عاشورا فریاد مظلوم بر سر ظالم است و این پرخاش و فریاد باید زنده بماند) (امام خمینی (ره)).[1] در اندیشه اسلامی، بزرگداشت حوادث تاریخ ساز با انگیزه های متفاوتی صورت می گیرد، تکریم و تعظیم عاشورا و حادثه کربلا نیز با انگیزه های مختلفی انجام می شود. ممکن است کسانی با اهمیت دادن به عزاداری و بزرگداشت حادثه کربلا تنها در صدد حق شناسی از حادثه آفرین اصلی صحنه کربلا یعنی امام حسین علیه السلام باشند. این هدف مقدس و قابل قبولی است، ولی همان طور که خود حادثه عاشورا دارای جنبه های پر اهمیت و متعددی است، هدف شیعیان از زنده نگه داشتن یاد و بزرگداشت آن نیز، جنبه های متفاوت دارد. در این نوشته، ما به دنبال بیان برخی از مهم ترین انگیزه های بزرگداشت عاشورا و عزاداری سالار شهیدان هستیم که اهدافی اجتماعی و دینی را شامل می شوند. ما در این زمینه به چند جنبه اصلی اشاره می کنیم: 1. الگوسازی؛ 2. عبرت گرفتن؛ 3. حفظ اسلام. 1. الگو سازی برای جامعة امروز و فردا ممکن است کسی که با اهداف اجتماعی و مذهبی عزاداری ها آشنا نیست، وقتی مراسم پرشکوه عزاداری های عاشورایی را تماشا می کند، از خود بپرسد که چرا باید اکنون خاطره حادثه ای را که نزدیک به چهارده قرن پیش رخ داده است، زنده کرد؟ این اتفاق، ماجرایی تاریخی بوده است که به پایان رسیده و تلخی ها و مصیبت های آن گذشته است. به چه دلیل ما باید برای آن حادثه مجلس برپا کنیم و سعی کنیم خاطرة آن را زنده نگه داریم؟ در پاسخ باید ابتدا به این نکته توجه کرد که بی شک حوادث بزرگ و مهمی که در گذشته هر جامعه، ملّت، یا امتی رخ داده است، تأثیر تعیین کننده ای بر سرنوشت آینده افراد آن بر جا می گذارد. علاوه بر این، هر چند حوادث تاریخی عینا تکرار نمی شوند، امّا با توجه به جنبه های مشترکی که در حوادث گذشته و آینده جوامع وجود دارد، ضرورت توجه هر چه بیش تر به حوادث تأثیر گذار گذشته، آشکار می شود. باید از حوادث گذشته، در مواجهه با رخدادهای آینده بهره برد.[2] شاید یکی از جنبه های اصلی واقعه عاشورا، نمایش کامل شجاعت و ظلم ستیزی اسلامی باشد. پا فشردن بر حرف حقّ حتی به قیمت از دست دادن جان خود و عزیزان و فرزندان، در عاشورا به آشکار ترین شکل، خود را نشان داد. درست است که امر به معروف و نهی از منکر تنها در محدوده ای واجب است که جان و مال مؤمن به خطر نیفتد و امید تأثیر در فرد مقابل وجود داشته باشد، امّا این در زمانی است که اصل دین به خطر نیفتاده باشد؛ که در این صورت، نه تنها جان و مال مؤمنین، بلکه جان و هستی امام معصوم نیز برای زنده ماندن دین واقعی و آشکار شدن انحراف، قربانی می شود. الگوی آزادی خواهان در همه زمان ها: با همه ناشنوایی و درنگ هایی که مردم کوفه و مدینه در آن روزگار از خود نشان دادند، قیام امام حسین علیه السلام توانست خون غیرت و خروش اعتراض را در آنان به فوران بیاورد و بر علیه حاکمان کوفه و شام برانگیزاند: کوفه: پس از واقعه کربلا در حالی که سپاه ابن زیاد هنوز در نخیله (پادگان نظامی واقع در خارج شهر کوفه) استقرار داشتند و به شهر باز نگشته بودند، مردم زیادی در کوفه دور هم جمع شدند و با خود اظهار پشیمانی نمودند. آنان به نزد پنج تن از بزرگان خود، از جمله سلیمان بن صرد خزاعی رفتند و در منزل وی اجتماعی تشکیل دادند.[3] در سال 65 هجری، سلیمان جمعیت را فراخواند و در ماه ربیع آلاخر آن سال قیام را شروع کرد.[4] این جماعت که به توابین (توبه کنندگان) مشهور شدند، با الهام از قیام امام حسین علیه السلام ، مبارزه خود را آغاز کردند و شعارشان این بود که یا باید کشته شویم یا انتقام کشته شدگان کربلا را بگیریم.[5] مدینه: پس از واقعه کربلا، در مدینه نیز هیجان احساسات مردم بالا گرفته بود و حاکم مدینه با اجرای برنامه ای خواست احساسات مردم را کنترل کند. وی جمعی از بزرگان شهر را برای دیدار با خلیفه (یزید) به شام فرستاد تا شاید از مراحم سلطنتی وی بهره مند شوند و در برگشت، مردم را به اطاعت از خلیفه برگردانند. امّا فرستادگان مدینه مشاهده کردند که خلیفه در ظاهر نیز به دستورات و احکام اسلام بی اعتناست و علنا مرتکب شراب خواری و... می شود. آنان در برگشت مردم را به قیام علیه خلیفه ترغیب کردند و شورش بزرگی شهر را فرا گرفت.[6] نهضت مختار: در سال 66 هجری مختار بن ابی عبید ثقفی در عراق قیام کرد. بسیاری از قاتلان و جنایتکاران صحنه کربلا را به دام انتقام گرفتار کرد.[7] از آن پس، هر از چندی، ندایی از گوشه و کنار جهان اسلام به پیروی از امام حسین علیه السلام در مقابل ظالمان بر می خیزد و خواب خوش تسلط جهان خواران بر کشورهای اسلامی را بر هم می زند. حتی دیده شده است در کشورهای غیر مسلمان افرادی ظهور کرده اند که مرام خود را در مبارزه با ظلم و ستم حاکمان، پیروزی از سالار شهیدان کربلا قرار داده اند: هند: مهاتما گاندی رهبر قیام مردم هند علیه استعمار انگلیس که با دست خالی در مقابل استعمار گران ایستاد و آن ها را مجبور به عقب نشینی کرد، به صورت یکی از قهرمانان مبارزه با ظلم در دنیای جدید مطرح شد وی می گوید: (من زندگی حسین را به دقت خواندم و توجه کافی به اتفاقات کربلا نمودم. برای من روشن شد که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز باشد، بایستی از سر مشق حسین پیروی کند).[8] پاکستان: محمد علی جناح، رهبر آزادی خواهی که کشور پاکستان را بنیان گزاری کرد می گوید: (هیچ نمونه ای از شجاعت و فداکاری را بهتر از آن چه امام حسین علیه السلام نشان داد، در جهان نمی توان یافت. به عقیده من، همه مسلمانان جهان باید از شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربانی نمود، پیروی کنند و از مکتبش سرمشق بگیرند.[9] ایران و لبنان: حماسه کربلا نه تنها در آن زمان و در دوره های قبل از زمان ما، بلکه در زمان ما نیز تأثیر تربیتی و سیاسی خود را نشان داده است. درس آموزی از قیام عاشورا، از عوامل اصلی قیام مردم ایران علیه طاغوت و مبارزه حرکت های شیعی جنوب لبنان بر علیه سلطه صهیونیست ها بود این حماسه مخصوصا در انقلاب اسلامی و برنامه های حزب الله جنوب لبنان و اخیرا در حرکت های شیعی در عراق، نقش بسیار مهمی ایفا نموده است، ندای (کل أرض کربلا و کل یوم عاشورا) در فضای کشورهای اسلامی طنین انداز شده است).[10] الگو یا مدیریت در سایه: به طور کلی، الگوها می توانند به یک معنا، نقش مدیریت و رهبری پنهان را در پیش برد جوامع به عهده بگیرند. (از آن جا که حادثه عاشورا نقش تعیین کننده ای در استمرار رسالت و تعقیب اهداف دین (که رشد و هدایت جامعه است) در تمام دوره های تاریخ اسلام داشته است، با گرامی داشت آن، می توان به شکلی، خاطره آن حادثه را در ذهن افراد و در فضای زندگی دینی و اجتماعی خود باز آفرینی کرد تا الگوی همیشه زنده زندگی باشد).[11] علاوه بر این، در همه جوامع مرسوم است که از پاره ای از وقایع گذشته خود یاد کرده و آن ها را ارج می نهند و بزرگ می شمرند؛ خواه آن واقعه ها درباره اشخاصی باشند که در پیشرفت جامعه خود مؤثر بوده اند نظیر دانشمندان و مخترعان، یا افراد دیگری باشند که از جنبه سیاسی و اجتماعی در رهایی ملت خود نقش داشته اند و قهرمان ملی بوده اند. همه عقلای عالم برای این گونه شخصیت ها آیین های بزرگ داشتی در نظر می گیرند.[12] و این بزرگ داشت ها و یاد کردها همه بدین خاطر است که برای نسل حاضر و نسل های آینده الگوی عملی زندگی و خدمت و آزادگی را عملا آموزش دهند. 2. عبرت گرفتن و بصیرت یافتن حادثه بزرگ عاشورا علاوه بر جنبه الگو سازی که با مشاهده و دقت در رفتار و گفتار امام حسین علیه السلام و یارانش در طرف حق دارد، دارای طرف دیگری هم هست که بعد گمراهی و شقاوت طرف باطل است. تعبیری که مقام معظم رهبری بارها در سخنرانی های خود بر آن تکیه داشتند، یعنی تعبیر (عبرت های عاشورا) به همین نکته اشاره دارد. وقتی در بازخوانی واقعه کربلا می شنویم که افراد زیادی (ده ها هزار نفر) با ظاهر و گفتار مسلمانی و حتی با شعار الله به جنگ امام زمان خود آمده اند، این فکر در ما زنده می شود که ممکن است کسی حتی به اسم اسلام و قرآن و با ظاهر اسلام به صحنه بیاید و اصل اسلام حقیقی را هدف قرار دهد. این توجه که هر ساله با برپایی مراسم عزاداری و سوگواری کربلا در بیننده و شنونده تکرار می شود، دو نوع عبرت گیری را در خود دارد: الف) خودشناسی؛ ب) دشمن شناسی. الف) خودشناسی: آیا برای مسلمان حقیقی بودن، حفظ ظاهر و گفتار مسلمانی کافی است؟ این پرسشی است که هر بار وقتی با رفتار و عملکرد لشکر عمر سعد در مقابل امام حسین علیه السلام در کربلا مواجه می شویم از خود می پرسیم. بی شک ظاهر اسلام و احکام ظاهری دین از ضروریات است و حفظ آن واجب است، امّا آیا کافی هم هست، بازخوانی واقعه عاشورا هر بار پاسخ منفی به این پرسش را به صورت مستند ارائه می کند. بسیاری از دشمنان اهل بیت چه در کربلا و چه در مراحل دیگری از تاریخ اسلام که در مقابل امامان معصوم صف آرایی کردند، ظاهر مسلمانی داشتند. بنابراین، پرسش بعدی مطرح می شود: پس چه چیز دیگری برای کامل شدن دین داری ما علاوه بر ظاهر دین لازم است که آنها نداشتند و باعث شد که به شقاوت ابدی دچار شوند؟ این پرسش در عاشورا به صورتی پررنگ تر از هر زمان دیگری خود را نشان می دهد. حرص و طمع به اندوختن مال دنیا و زیاده خواهی ها چگونه انسان را از حقیقت دین تهی می کند؟ چگونه می توان در مواقع حساس، دین خود را حفظ نمود و از خشم و غضب الهی نجات پیدا کرد؟ این ها و پرسش های دیگری از این قبیل، همه با تفکر در اعمال و رفتار دشمنان امام حسین علیه السلام در کربلا مطرح می شوند و بدون اندیشیدن در این مسائل مگر ممکن است کسی بتواند خود را عزادار واقعی امام حسین بداند. اگر پای صحبت عزاداران به ظاهر ساده و کم سواد هم بنشینیم می بینیم که مسائلی شبیه به همین پرسش ها را بارها در ضمن مراسم امام حسین علیه السلام از خود پرسیده اند و در مورد آن فکر کرده اند. وقتی این تفکر و دقت ها با احساس عمیق عاطفی همراه می شود (که اوج آن گریه کردن است) آن وقت می توان تأثیر عزاداری های هر ساله بر پیشرفت معنوی افراد را فهمید. ب) دشمن شناسی: دقت در روش دین داری انحرافی و عملکرد ظالمانه دشمنان امام حسین علیه السلام علاوه بر تذکری که در مورد پیچیدگی درونی خود انسان می دهد، جنبه دیگری نیز دارد و آن، شناخت شیوه های فریب و ظاهر سازی دشمنان اسلام حقیقی است. قرن هاست که دشمنان دین و معنویت دریافته اند که برنده ترین سلاح برای نابودی اسلام، چیزی جز اسلام ظاهری و خالی از حقیقت نمی تواند باشد. از زمان معاویه که برای بر پاکردن سلطنت، خود را خلیفه پیامبر خدا نامید تا هم اکنون که دشمنان جمهوری اسلامی از نمادهای اسلامی و دینی در جذب طرفداران استفاده می کنند، همیشه محکم ترین سنگر دین ستیزان، ساختن دین بدلی و جعلی بوده است. در کربلا این نیرنگ همیشگی پررنگ تر از همیشه خود را نشان می دهد و البته آشکار تر از همیشه نیز رسوا می شود با اعمال بسیار فجیعانه ای که انجام می دهند. بنابراین، عاشورا صحنه بزرگ رسوا شدن منحرفان و دنیا طلبانی است که با لباس دین به جنگ دین آمده اند و چه تذکری برای یک جامعه دینی می تواند مؤثر تر از این باشد که این رسوایی را هر ساله با برپایی مراسم، زنده کند؟ 3. حفظ اسلام اصیل بی شک اگر جان فشانی امام حسین علیه السلام و یاران با وفایش در صحرای کربلا نبود، به تدریج حقیقت اسلام توسط فرزندان ابوسفیان از بین می رفت و چیزی جز پوسته و ظاهر بی ارزشی از اسلام برای نسل های بعد باقی نمی ماند؛: اسلامی که هم با ظلم و بی عدالتی و مظلوم کشی می ساخت و هم با شرابخواری و عیاشی حاکمان. دیگر چه پشتیبانی برای آزادگان و دین داران واقعی می ماند که ظالمان را بازخواست کنند و حق مظلومان را مطالبه نمایند؟ (حسین می دید که تازیانه مرگبار شام بر پیکر خواب آلوده اسلام فرود آمده است امّا سران قوم هنوز در خواب اند.[13] بنابراین، صحنه ای آفرید تا در همیشه تاریخ، معیار تشخیص حقیقت از دروغ، با خون او زنده و روشن بماند. این بود که بلافاصله پس از واقعه عاشورا، نهضت های اصلاحی یکی پس از دیگری بر پایه افشا گری شجاعانه امام حسین علیه السلام شکل گرفت. به خاطر این رسوایی تاریخی بنی امیه بود که قیام های شیعی در طول تاریخ پس از فاجعه کربلا به وجود آمد. تأثیر این نهضت تا آن جاست که گفته شده است که اسلام شروعش محمدی و باقی ماندنش حسینی است.[14] با یاد آوری ظلم ستیزی و شهادت طلبی امام حسین بود که مردم مسلمان ایرانی توانستند دین و دنیای خود را از چنگ حاکمان بی دین و خوشگذران و خادم بیگانگان نجات دهند. اکنون هم با ذکر حماسه عاشوراست که رزمندگان شیعه در لبنان به هیچ یک از فریب ها و تزویرهای دین فروشان بزدل ظاهرا مسلمان در مقابل دشمن غاصب سرخم نمی کنند. بی شک اگر مردم مظلوم فلسطین نیز پیش از این با عاشورا و کربلا مأنوس بودند، توانسته بودند مدت ها پیش ریشه اشغالگری اسرائیل را بخشکانند. امّا دریغ که ندای حسین علیه السلام را بخش های زیادی از دنیای اسلام نشنیدند یا شنیدند و توجه نکردند و اکنون دنیای اسلام با مذاهب ساختگی و حاکمان بی دین ظاهر فروش در مقابل دشمنان ضد اسلام چاره ای جز ذلت و عقب نشینی ندارد. بنابراین، همه ما وظیفه داریم که نگذاریم این نور زندگی بخش الهی در جامعه و در کشورمان کم رنگ شود یا مورد کم مهری قرار گیرد. وظیفه مسلمانان حسینی است که گرمای جان بخش قیام عاشورا را به همه جوامع مسلمان بدمند و روح سلحشوری و ظلم ستیزی را در جسم بی جان جهان اسلام جاری نمایند. اگر آن روز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: (حسین منی و أنا من حسین).[15] حسین از من و من از حسینم) به روشنی می دید که دین و رسالت او را حسین است که از گزند دشمنان در طول زمان حفظ خواهد کرد. اگر آن روز خون پاک امام حسین علیه السلام توانست جان تازه ای به درخت تنومند ولی آفت زده آن روز اسلام بدهد، امروز و فردا نیز به اهتزاز در آمدن پرچم عزای حسین و بزرگ شمردن راه و رسم حسین علیه السلام مایه طراوت و ماندگاری آیین حقیقی اسلام خواهد بود بنابراین، عاشورا روز تجدید حیات ماست. در این روز در کوثر حسینی تجدید حیات می کنیم و روحمان را شستشو می دهیم. در عاشوراست که از نو مبادی و مبانی اسلام را می آموزیم).[16] از این رو است که امام خمینی (ره) که رحمت خدا بر او باد به امت اسلامی توصیه فرمود: (کربلا را زنده نگه دارید و نام مبارک حضرت سیدالشهدا را زنده نگه دارید که با زنده بودن او، اسلام زنده نگه داشته می شود).[17] در پایان باید گفت: خوانندگان محترم می توانند، جهت اطلاع بیشتر به کتاب حماسه حسینی (شهید مطهری) و کتاب قیام عاشورا، در کلام و پیام امام خمینی(ره)، مراجعه نمایند. پاورقی ها: [1]. امام خمینی (ره)، قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1375ش، ص73. [2]. مصباح یزدی، محمد تقی، آذرخش کربلا، چاپ اول، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1384ش، ص16. [3]. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، چاپ شانزدهم، قم، موسسه امام صادق (ع)، 1383ش، ص221. [4]. نظری، منفرد، علی، قصه کربلا، چاپ چهاردهم، انتشارات سرو، 1386ش، ص575. [5]. مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، چاپ شصت و ششم، انتشارات صدرا، 1389ش، ج1، ص46. [6]. پیشوایی، همان، ص188. [7]. همان، ص226. [8]. هاشمی نژاد، عبدالکریم، درسی که حسین به انسان ها آموخت، چاپ چهارم، انتشارات فراهانی، 1351ش، ص447. [9]. ربانی خلخالی، علی، چهره درخشان حسین بن علی، چاپ ششم، انتشارات مکتب الحسین، 1379ش، ص107. [10]. رسم نژاد، مهدی، سعید داوودی، عاشورا، چاپ سوم، انتشارات مدرسه امام علی، 1385ش، ص18. [11]. گروه مؤلفان، پرسش ها و پاسخ های دانشجویی، چاپ سوم، دفتر نشر معارف، 1384ش، ج13، ص319. [12]. مصباح، همان، ص16. [13]. واصف، محمد، فلسفه شهادت امام حسین (ع)، دارالنشر، 1370ش، ص76. [14]. مولوی نیا، محمد جواد، حادثه کربلا در مقتل مقرّم، چاپ چهارم، انتشارات جلوه کمال، 1388ش، ص95. [15]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج2، ص131، شیخ طبرسی، اعلام الوری الهدی، ص217، مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج43، ص261. [16]. صالحان، جعفر، مقتل مطهر، چاپ سوم، انتشارات سلطان، 1380ش، ص244. [17]. امام خمینی، (ره)، همان، ص95. منبع : اندیشه قم
عنوان سوال:

به چه دلیلی واقعه کربلا که بیش از 1300 سال از آن می گذرد، هنوز این قدر به عظمت یاد می شود؟


پاسخ:

عاشورا فریاد مظلوم بر سر ظالم است و این پرخاش و فریاد باید زنده بماند) (امام خمینی (ره)).[1]
در اندیشه اسلامی، بزرگداشت حوادث تاریخ ساز با انگیزه های متفاوتی صورت می گیرد، تکریم و تعظیم عاشورا و حادثه کربلا نیز با انگیزه های مختلفی انجام می شود. ممکن است کسانی با اهمیت دادن به عزاداری و بزرگداشت حادثه کربلا تنها در صدد حق شناسی از حادثه آفرین اصلی صحنه کربلا یعنی امام حسین علیه السلام باشند. این هدف مقدس و قابل قبولی است، ولی همان طور که خود حادثه عاشورا دارای جنبه های پر اهمیت و متعددی است، هدف شیعیان از زنده نگه داشتن یاد و بزرگداشت آن نیز، جنبه های متفاوت دارد. در این نوشته، ما به دنبال بیان برخی از مهم ترین انگیزه های بزرگداشت عاشورا و عزاداری سالار شهیدان هستیم که اهدافی اجتماعی و دینی را شامل می شوند. ما در این زمینه به چند جنبه اصلی اشاره می کنیم: 1. الگوسازی؛ 2. عبرت گرفتن؛ 3. حفظ اسلام.
1. الگو سازی برای جامعة امروز و فردا
ممکن است کسی که با اهداف اجتماعی و مذهبی عزاداری ها آشنا نیست، وقتی مراسم پرشکوه عزاداری های عاشورایی را تماشا می کند، از خود بپرسد که چرا باید اکنون خاطره حادثه ای را که نزدیک به چهارده قرن پیش رخ داده است، زنده کرد؟ این اتفاق، ماجرایی تاریخی بوده است که به پایان رسیده و تلخی ها و مصیبت های آن گذشته است. به چه دلیل ما باید برای آن حادثه مجلس برپا کنیم و سعی کنیم خاطرة آن را زنده نگه داریم؟
در پاسخ باید ابتدا به این نکته توجه کرد که بی شک حوادث بزرگ و مهمی که در گذشته هر جامعه، ملّت، یا امتی رخ داده است، تأثیر تعیین کننده ای بر سرنوشت آینده افراد آن بر جا می گذارد. علاوه بر این، هر چند حوادث تاریخی عینا تکرار نمی شوند، امّا با توجه به جنبه های مشترکی که در حوادث گذشته و آینده جوامع وجود دارد، ضرورت توجه هر چه بیش تر به حوادث تأثیر گذار گذشته، آشکار می شود. باید از حوادث گذشته، در مواجهه با رخدادهای آینده بهره برد.[2]
شاید یکی از جنبه های اصلی واقعه عاشورا، نمایش کامل شجاعت و ظلم ستیزی اسلامی باشد. پا فشردن بر حرف حقّ حتی به قیمت از دست دادن جان خود و عزیزان و فرزندان، در عاشورا به آشکار ترین شکل، خود را نشان داد. درست است که امر به معروف و نهی از منکر تنها در محدوده ای واجب است که جان و مال مؤمن به خطر نیفتد و امید تأثیر در فرد مقابل وجود داشته باشد، امّا این در زمانی است که اصل دین به خطر نیفتاده باشد؛ که در این صورت، نه تنها جان و مال مؤمنین، بلکه جان و هستی امام معصوم نیز برای زنده ماندن دین واقعی و آشکار شدن انحراف، قربانی می شود.
الگوی آزادی خواهان در همه زمان ها:
با همه ناشنوایی و درنگ هایی که مردم کوفه و مدینه در آن روزگار از خود نشان دادند، قیام امام حسین علیه السلام توانست خون غیرت و خروش اعتراض را در آنان به فوران بیاورد و بر علیه حاکمان کوفه و شام برانگیزاند:
کوفه: پس از واقعه کربلا در حالی که سپاه ابن زیاد هنوز در نخیله (پادگان نظامی واقع در خارج شهر کوفه) استقرار داشتند و به شهر باز نگشته بودند، مردم زیادی در کوفه دور هم جمع شدند و با خود اظهار پشیمانی نمودند. آنان به نزد پنج تن از بزرگان خود، از جمله سلیمان بن صرد خزاعی رفتند و در منزل وی اجتماعی تشکیل دادند.[3] در سال 65 هجری، سلیمان جمعیت را فراخواند و در ماه ربیع آلاخر آن سال قیام را شروع کرد.[4] این جماعت که به توابین (توبه کنندگان) مشهور شدند، با الهام از قیام امام حسین علیه السلام ، مبارزه خود را آغاز کردند و شعارشان این بود که یا باید کشته شویم یا انتقام کشته شدگان کربلا را بگیریم.[5]
مدینه: پس از واقعه کربلا، در مدینه نیز هیجان احساسات مردم بالا گرفته بود و حاکم مدینه با اجرای برنامه ای خواست احساسات مردم را کنترل کند. وی جمعی از بزرگان شهر را برای دیدار با خلیفه (یزید) به شام فرستاد تا شاید از مراحم سلطنتی وی بهره مند شوند و در برگشت، مردم را به اطاعت از خلیفه برگردانند. امّا فرستادگان مدینه مشاهده کردند که خلیفه در ظاهر نیز به دستورات و احکام اسلام بی اعتناست و علنا مرتکب شراب خواری و... می شود. آنان در برگشت مردم را به قیام علیه خلیفه ترغیب کردند و شورش بزرگی شهر را فرا گرفت.[6]
نهضت مختار: در سال 66 هجری مختار بن ابی عبید ثقفی در عراق قیام کرد. بسیاری از قاتلان و جنایتکاران صحنه کربلا را به دام انتقام گرفتار کرد.[7]
از آن پس، هر از چندی، ندایی از گوشه و کنار جهان اسلام به پیروی از امام حسین علیه السلام در مقابل ظالمان بر می خیزد و خواب خوش تسلط جهان خواران بر کشورهای اسلامی را بر هم می زند. حتی دیده شده است در کشورهای غیر مسلمان افرادی ظهور کرده اند که مرام خود را در مبارزه با ظلم و ستم حاکمان، پیروزی از سالار شهیدان کربلا قرار داده اند:
هند: مهاتما گاندی رهبر قیام مردم هند علیه استعمار انگلیس که با دست خالی در مقابل استعمار گران ایستاد و آن ها را مجبور به عقب نشینی کرد، به صورت یکی از قهرمانان مبارزه با ظلم در دنیای جدید مطرح شد وی می گوید: (من زندگی حسین را به دقت خواندم و توجه کافی به اتفاقات کربلا نمودم. برای من روشن شد که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز باشد، بایستی از سر مشق حسین پیروی کند).[8]
پاکستان: محمد علی جناح، رهبر آزادی خواهی که کشور پاکستان را بنیان گزاری کرد می گوید: (هیچ نمونه ای از شجاعت و فداکاری را بهتر از آن چه امام حسین علیه السلام نشان داد، در جهان نمی توان یافت. به عقیده من، همه مسلمانان جهان باید از شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربانی نمود، پیروی کنند و از مکتبش سرمشق بگیرند.[9]
ایران و لبنان: حماسه کربلا نه تنها در آن زمان و در دوره های قبل از زمان ما، بلکه در زمان ما نیز تأثیر تربیتی و سیاسی خود را نشان داده است. درس آموزی از قیام عاشورا، از عوامل اصلی قیام مردم ایران علیه طاغوت و مبارزه حرکت های شیعی جنوب لبنان بر علیه سلطه صهیونیست ها بود این حماسه مخصوصا در انقلاب اسلامی و برنامه های حزب الله جنوب لبنان و اخیرا در حرکت های شیعی در عراق، نقش بسیار مهمی ایفا نموده است، ندای (کل أرض کربلا و کل یوم عاشورا) در فضای کشورهای اسلامی طنین انداز شده است).[10]
الگو یا مدیریت در سایه: به طور کلی، الگوها می توانند به یک معنا، نقش مدیریت و رهبری پنهان را در پیش برد جوامع به عهده بگیرند. (از آن جا که حادثه عاشورا نقش تعیین کننده ای در استمرار رسالت و تعقیب اهداف دین (که رشد و هدایت جامعه است) در تمام دوره های تاریخ اسلام داشته است، با گرامی داشت آن، می توان به شکلی، خاطره آن حادثه را در ذهن افراد و در فضای زندگی دینی و اجتماعی خود باز آفرینی کرد تا الگوی همیشه زنده زندگی باشد).[11]
علاوه بر این، در همه جوامع مرسوم است که از پاره ای از وقایع گذشته خود یاد کرده و آن ها را ارج می نهند و بزرگ می شمرند؛ خواه آن واقعه ها درباره اشخاصی باشند که در پیشرفت جامعه خود مؤثر بوده اند نظیر دانشمندان و مخترعان، یا افراد دیگری باشند که از جنبه سیاسی و اجتماعی در رهایی ملت خود نقش داشته اند و قهرمان ملی بوده اند. همه عقلای عالم برای این گونه شخصیت ها آیین های بزرگ داشتی در نظر می گیرند.[12] و این بزرگ داشت ها و یاد کردها همه بدین خاطر است که برای نسل حاضر و نسل های آینده الگوی عملی زندگی و خدمت و آزادگی را عملا آموزش دهند.
2. عبرت گرفتن و بصیرت یافتن
حادثه بزرگ عاشورا علاوه بر جنبه الگو سازی که با مشاهده و دقت در رفتار و گفتار امام حسین علیه السلام و یارانش در طرف حق دارد، دارای طرف دیگری هم هست که بعد گمراهی و شقاوت طرف باطل است. تعبیری که مقام معظم رهبری بارها در سخنرانی های خود بر آن تکیه داشتند، یعنی تعبیر (عبرت های عاشورا) به همین نکته اشاره دارد. وقتی در بازخوانی واقعه کربلا می شنویم که افراد زیادی (ده ها هزار نفر) با ظاهر و گفتار مسلمانی و حتی با شعار الله به جنگ امام زمان خود آمده اند، این فکر در ما زنده می شود که ممکن است کسی حتی به اسم اسلام و قرآن و با ظاهر اسلام به صحنه بیاید و اصل اسلام حقیقی را هدف قرار دهد. این توجه که هر ساله با برپایی مراسم عزاداری و سوگواری کربلا در بیننده و شنونده تکرار می شود، دو نوع عبرت گیری را در خود دارد: الف) خودشناسی؛ ب) دشمن شناسی.
الف) خودشناسی: آیا برای مسلمان حقیقی بودن، حفظ ظاهر و گفتار مسلمانی کافی است؟ این پرسشی است که هر بار وقتی با رفتار و عملکرد لشکر عمر سعد در مقابل امام حسین علیه السلام در کربلا مواجه می شویم از خود می پرسیم. بی شک ظاهر اسلام و احکام ظاهری دین از ضروریات است و حفظ آن واجب است، امّا آیا کافی هم هست، بازخوانی واقعه عاشورا هر بار پاسخ منفی به این پرسش را به صورت مستند ارائه می کند. بسیاری از دشمنان اهل بیت چه در کربلا و چه در مراحل دیگری از تاریخ اسلام که در مقابل امامان معصوم صف آرایی کردند، ظاهر مسلمانی داشتند. بنابراین، پرسش بعدی مطرح می شود: پس چه چیز دیگری برای کامل شدن دین داری ما علاوه بر ظاهر دین لازم است که آنها نداشتند و باعث شد که به شقاوت ابدی دچار شوند؟ این پرسش در عاشورا به صورتی پررنگ تر از هر زمان دیگری خود را نشان می دهد.
حرص و طمع به اندوختن مال دنیا و زیاده خواهی ها چگونه انسان را از حقیقت دین تهی می کند؟ چگونه می توان در مواقع حساس، دین خود را حفظ نمود و از خشم و غضب الهی نجات پیدا کرد؟ این ها و پرسش های دیگری از این قبیل، همه با تفکر در اعمال و رفتار دشمنان امام حسین علیه السلام در کربلا مطرح می شوند و بدون اندیشیدن در این مسائل مگر ممکن است کسی بتواند خود را عزادار واقعی امام حسین بداند. اگر پای صحبت عزاداران به ظاهر ساده و کم سواد هم بنشینیم می بینیم که مسائلی شبیه به همین پرسش ها را بارها در ضمن مراسم امام حسین علیه السلام از خود پرسیده اند و در مورد آن فکر کرده اند.
وقتی این تفکر و دقت ها با احساس عمیق عاطفی همراه می شود (که اوج آن گریه کردن است) آن وقت می توان تأثیر عزاداری های هر ساله بر پیشرفت معنوی افراد را فهمید.
ب) دشمن شناسی: دقت در روش دین داری انحرافی و عملکرد ظالمانه دشمنان امام حسین علیه السلام علاوه بر تذکری که در مورد پیچیدگی درونی خود انسان می دهد، جنبه دیگری نیز دارد و آن، شناخت شیوه های فریب و ظاهر سازی دشمنان اسلام حقیقی است. قرن هاست که دشمنان دین و معنویت دریافته اند که برنده ترین سلاح برای نابودی اسلام، چیزی جز اسلام ظاهری و خالی از حقیقت نمی تواند باشد. از زمان معاویه که برای بر پاکردن سلطنت، خود را خلیفه پیامبر خدا نامید تا هم اکنون که دشمنان جمهوری اسلامی از نمادهای اسلامی و دینی در جذب طرفداران استفاده می کنند، همیشه محکم ترین سنگر دین ستیزان، ساختن دین بدلی و جعلی بوده است. در کربلا این نیرنگ همیشگی پررنگ تر از همیشه خود را نشان می دهد و البته آشکار تر از همیشه نیز رسوا می شود با اعمال بسیار فجیعانه ای که انجام می دهند.
بنابراین، عاشورا صحنه بزرگ رسوا شدن منحرفان و دنیا طلبانی است که با لباس دین به جنگ دین آمده اند و چه تذکری برای یک جامعه دینی می تواند مؤثر تر از این باشد که این رسوایی را هر ساله با برپایی مراسم، زنده کند؟
3. حفظ اسلام اصیل
بی شک اگر جان فشانی امام حسین علیه السلام و یاران با وفایش در صحرای کربلا نبود، به تدریج حقیقت اسلام توسط فرزندان ابوسفیان از بین می رفت و چیزی جز پوسته و ظاهر بی ارزشی از اسلام برای نسل های بعد باقی نمی ماند؛: اسلامی که هم با ظلم و بی عدالتی و مظلوم کشی می ساخت و هم با شرابخواری و عیاشی حاکمان. دیگر چه پشتیبانی برای آزادگان و دین داران واقعی می ماند که ظالمان را بازخواست کنند و حق مظلومان را مطالبه نمایند؟ (حسین می دید که تازیانه مرگبار شام بر پیکر خواب آلوده اسلام فرود آمده است امّا سران قوم هنوز در خواب اند.[13] بنابراین، صحنه ای آفرید تا در همیشه تاریخ، معیار تشخیص حقیقت از دروغ، با خون او زنده و روشن بماند.
این بود که بلافاصله پس از واقعه عاشورا، نهضت های اصلاحی یکی پس از دیگری بر پایه افشا گری شجاعانه امام حسین علیه السلام شکل گرفت. به خاطر این رسوایی تاریخی بنی امیه بود که قیام های شیعی در طول تاریخ پس از فاجعه کربلا به وجود آمد. تأثیر این نهضت تا آن جاست که گفته شده است که اسلام شروعش محمدی و باقی ماندنش حسینی است.[14] با یاد آوری ظلم ستیزی و شهادت طلبی امام حسین بود که مردم مسلمان ایرانی توانستند دین و دنیای خود را از چنگ حاکمان بی دین و خوشگذران و خادم بیگانگان نجات دهند.
اکنون هم با ذکر حماسه عاشوراست که رزمندگان شیعه در لبنان به هیچ یک از فریب ها و تزویرهای دین فروشان بزدل ظاهرا مسلمان در مقابل دشمن غاصب سرخم نمی کنند. بی شک اگر مردم مظلوم فلسطین نیز پیش از این با عاشورا و کربلا مأنوس بودند، توانسته بودند مدت ها پیش ریشه اشغالگری اسرائیل را بخشکانند. امّا دریغ که ندای حسین علیه السلام را بخش های زیادی از دنیای اسلام نشنیدند یا شنیدند و توجه نکردند و اکنون دنیای اسلام با مذاهب ساختگی و حاکمان بی دین ظاهر فروش در مقابل دشمنان ضد اسلام چاره ای جز ذلت و عقب نشینی ندارد.
بنابراین، همه ما وظیفه داریم که نگذاریم این نور زندگی بخش الهی در جامعه و در کشورمان کم رنگ شود یا مورد کم مهری قرار گیرد. وظیفه مسلمانان حسینی است که گرمای جان بخش قیام عاشورا را به همه جوامع مسلمان بدمند و روح سلحشوری و ظلم ستیزی را در جسم بی جان جهان اسلام جاری نمایند.
اگر آن روز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: (حسین منی و أنا من حسین).[15] حسین از من و من از حسینم) به روشنی می دید که دین و رسالت او را حسین است که از گزند دشمنان در طول زمان حفظ خواهد کرد. اگر آن روز خون پاک امام حسین علیه السلام توانست جان تازه ای به درخت تنومند ولی آفت زده آن روز اسلام بدهد، امروز و فردا نیز به اهتزاز در آمدن پرچم عزای حسین و بزرگ شمردن راه و رسم حسین علیه السلام مایه طراوت و ماندگاری آیین حقیقی اسلام خواهد بود بنابراین، عاشورا روز تجدید حیات ماست. در این روز در کوثر حسینی تجدید حیات می کنیم و روحمان را شستشو می دهیم. در عاشوراست که از نو مبادی و مبانی اسلام را می آموزیم).[16]
از این رو است که امام خمینی (ره) که رحمت خدا بر او باد به امت اسلامی توصیه فرمود: (کربلا را زنده نگه دارید و نام مبارک حضرت سیدالشهدا را زنده نگه دارید که با زنده بودن او، اسلام زنده نگه داشته می شود).[17]
در پایان باید گفت: خوانندگان محترم می توانند، جهت اطلاع بیشتر به کتاب حماسه حسینی (شهید مطهری) و کتاب قیام عاشورا، در کلام و پیام امام خمینی(ره)، مراجعه نمایند.
پاورقی ها:
[1]. امام خمینی (ره)، قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1375ش، ص73.
[2]. مصباح یزدی، محمد تقی، آذرخش کربلا، چاپ اول، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1384ش، ص16.
[3]. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، چاپ شانزدهم، قم، موسسه امام صادق (ع)، 1383ش، ص221.
[4]. نظری، منفرد، علی، قصه کربلا، چاپ چهاردهم، انتشارات سرو، 1386ش، ص575.
[5]. مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، چاپ شصت و ششم، انتشارات صدرا، 1389ش، ج1، ص46.
[6]. پیشوایی، همان، ص188.
[7]. همان، ص226.
[8]. هاشمی نژاد، عبدالکریم، درسی که حسین به انسان ها آموخت، چاپ چهارم، انتشارات فراهانی، 1351ش، ص447.
[9]. ربانی خلخالی، علی، چهره درخشان حسین بن علی، چاپ ششم، انتشارات مکتب الحسین، 1379ش، ص107.
[10]. رسم نژاد، مهدی، سعید داوودی، عاشورا، چاپ سوم، انتشارات مدرسه امام علی، 1385ش، ص18.
[11]. گروه مؤلفان، پرسش ها و پاسخ های دانشجویی، چاپ سوم، دفتر نشر معارف، 1384ش، ج13، ص319.
[12]. مصباح، همان، ص16.
[13]. واصف، محمد، فلسفه شهادت امام حسین (ع)، دارالنشر، 1370ش، ص76.
[14]. مولوی نیا، محمد جواد، حادثه کربلا در مقتل مقرّم، چاپ چهارم، انتشارات جلوه کمال، 1388ش، ص95.
[15]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج2، ص131، شیخ طبرسی، اعلام الوری الهدی، ص217، مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج43، ص261.
[16]. صالحان، جعفر، مقتل مطهر، چاپ سوم، انتشارات سلطان، 1380ش، ص244.
[17]. امام خمینی، (ره)، همان، ص95.
منبع : اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین