در خصوص تاریخ درگذشت حضرت زینب (س) اختلاف نظر است . برخی تاریخ وفات وی را سال 63 هجری قمری دانستهاند(1) و بعضی دیگر 65 هجری قمری (2) . ولی مشهور آن است که وی در سال 62 هجری قمری درگذشته است بر این اساس حضرت بعد از حادثه عاشورا تنها یک سال و اندی زنده بود.(3) حضرت زینب (س) بعد از حادثه عاشورا به پاسداری از قیام امام حسین(ع) پرداخته و سرپرستی اهل بیت را بر عهده گرفت. بیتردید اگر خطبه های آتشین و آموزند? حضرت نبود، یزید و یزیدیان ، نهضت عاشورا را تحریف و خون شهدا را پایمال میکردند. حضرت زینب (س) در کوفه خطبه خواند تا مردم را از خواب غفلت بیدار کند و افکار عمومی را متحول نماید . خطبه حضرت در کوفه به گونه ای مؤثر بود که زمینههای قیام توابین را فراهم کرد و نگرش مردم کوفه را نسبت به قیام امام و اهداف حضرت تغییر داد. افزون بر آن، آنان را از رفتارشان نسبت به اهل بیت پشیمان کرد. حضرت زینب (س) در شام با خطبه خواندن و اتخاذ سیاستهای منطقی، افکار عمومی حاکم بر شام را نیز تغییر داد. هر کلمه خطب? او همانند رعد و برق بر کاخ یزید فرود میآمد. بعد از خطبه خواندن امام سجاد(ع) و حضرت زینب ، چنان مردم تحت تأثیر قرار گرفتند، که یزید مجبور شد اهل بیت امام حسین(ع) را به مدینه بفرستد و از کار خود اعلام نارضایتی کند. اهل بیت(ع) در شام به معرفی امام حسین و اهداف قیام او پرداخته و از مظلومیت ایشان سخن گفته و جنایات یزید و یزیدیان را معرفی کردند. زینب (س) بعد از برگشت به مدینه نیز به پاسداری از قیام امام حسین(ع) پرداخته و ظلم و ستم یزید را بیان نمود. فعالیت های حضرت در قالب روضه خوانی، عزاداری و ... ظهور نمود. وجود بانوی بانوان، زینب در مدینه کافی بود که آتش حزن بر شهیدان را شعلهور کند و مردم را بر ضد ستمکاران بشوراند. کار به جایی رسید که نزدیک شد شورش بر ضد بنیامیه صورت گیرد. فرماندار مدینه به یزید گزارش داد: " بودن زینب میان اهل مدینه، احساسات را بر می انگیزاند. او زنی است فصیح، خردمند و دانا. او و کسانی که با وی هستند، تصمیم گرفتهاند برای خون خواهی قیام کنند." یزید دستور داد باقی مانده اهل بیت را به شهرها و نقاط مختلف تبعید کرده و پراکنده سازند. فرماندار از حضرت زینب (س) خواست از مدینه بیرون رود و هر جای که میخواهد اقامت کند.(4) فعالیت های حضرت زینب (س) بعد از حادث? عاشورا در حفظ و پاسداری از قیام امام ارزنده و چشمگیر بود، تا آنجا که شاعران گفته اند: سرّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود چهره سرخ حقیقت بعد از طوفان رنگ پشت ابری از ریا میماند اگر زینب نبود چشم فریاد مظلومیت لب تشنگان در کویر تفته جا میماند اگر زینب نبود در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب پشت کوه فتنهها میماند اگر زینب نبود.(5) پی نوشت: 1 - دایره المعارف تشیع ، ج 8 ، ص 603. 2 - جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 216 - 217. 3 - جعفر شهیدی ، زندگانی فاطمه، ص 261 - 262. 4 - عائشه بنت الشاطی، بانوی کربلا حضرت زینب (ع)، ترجمه رضا صور، ص 157. 5 - جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 217. www.eporsesh.com
در خصوص تاریخ درگذشت حضرت زینب (س) اختلاف نظر است . برخی تاریخ وفات وی را سال 63 هجری قمری دانستهاند(1) و بعضی دیگر 65 هجری قمری (2) . ولی مشهور آن است که وی در سال 62 هجری قمری درگذشته است بر این اساس حضرت بعد از حادثه عاشورا تنها یک سال و اندی زنده بود.(3)
حضرت زینب (س) بعد از حادثه عاشورا به پاسداری از قیام امام حسین(ع) پرداخته و سرپرستی اهل بیت را بر عهده گرفت. بیتردید اگر خطبه های آتشین و آموزند? حضرت نبود، یزید و یزیدیان ، نهضت عاشورا را تحریف و خون شهدا را پایمال میکردند.
حضرت زینب (س) در کوفه خطبه خواند تا مردم را از خواب غفلت بیدار کند و افکار عمومی را متحول نماید . خطبه حضرت در کوفه به گونه ای مؤثر بود که زمینههای قیام توابین را فراهم کرد و نگرش مردم کوفه را نسبت به قیام امام و اهداف حضرت تغییر داد. افزون بر آن، آنان را از رفتارشان نسبت به اهل بیت پشیمان کرد.
حضرت زینب (س) در شام با خطبه خواندن و اتخاذ سیاستهای منطقی، افکار عمومی حاکم بر شام را نیز تغییر داد. هر کلمه خطب? او همانند رعد و برق بر کاخ یزید فرود میآمد. بعد از خطبه خواندن امام سجاد(ع) و حضرت زینب ، چنان مردم تحت تأثیر قرار گرفتند، که یزید مجبور شد اهل بیت امام حسین(ع) را به مدینه بفرستد و از کار خود اعلام نارضایتی کند.
اهل بیت(ع) در شام به معرفی امام حسین و اهداف قیام او پرداخته و از مظلومیت ایشان سخن گفته و جنایات یزید و یزیدیان را معرفی کردند.
زینب (س) بعد از برگشت به مدینه نیز به پاسداری از قیام امام حسین(ع) پرداخته و ظلم و ستم یزید را بیان نمود. فعالیت های حضرت در قالب روضه خوانی، عزاداری و ... ظهور نمود.
وجود بانوی بانوان، زینب در مدینه کافی بود که آتش حزن بر شهیدان را شعلهور کند و مردم را بر ضد ستمکاران بشوراند. کار به جایی رسید که نزدیک شد شورش بر ضد بنیامیه صورت گیرد. فرماندار مدینه به یزید گزارش داد: " بودن زینب میان اهل مدینه، احساسات را بر می انگیزاند. او زنی است فصیح، خردمند و دانا. او و کسانی که با وی هستند، تصمیم گرفتهاند برای خون خواهی قیام کنند." یزید دستور داد باقی مانده اهل بیت را به شهرها و نقاط مختلف تبعید کرده و پراکنده سازند. فرماندار از حضرت زینب (س) خواست از مدینه بیرون رود و هر جای که میخواهد اقامت کند.(4)
فعالیت های حضرت زینب (س) بعد از حادث? عاشورا در حفظ و پاسداری از قیام امام ارزنده و چشمگیر بود، تا آنجا که شاعران گفته اند:
سرّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از طوفان رنگ
پشت ابری از ریا میماند اگر زینب نبود
چشم فریاد مظلومیت لب تشنگان
در کویر تفته جا میماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنهها میماند اگر زینب نبود.(5)
پی نوشت:
1 - دایره المعارف تشیع ، ج 8 ، ص 603.
2 - جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 216 - 217.
3 - جعفر شهیدی ، زندگانی فاطمه، ص 261 - 262.
4 - عائشه بنت الشاطی، بانوی کربلا حضرت زینب (ع)، ترجمه رضا صور، ص 157.
5 - جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 217.
www.eporsesh.com
- [سایر] حضرت زینب(سلام الله علیها) بعد از حادثه کربلا چه قدر عمر کردند و چه کارهایی انجام دادند؟
- [سایر] حضرت زینب چند سال عمر کردند؟
- [سایر] حضرت زینب(س) در روز عاشورا چند ساله بوده است؟ آیا حضرت زینب(س) فرزندی هم داشت؟
- [سایر] روشنگری های حضرت زینب در عاشورا چه بود؟
- [سایر] شبهه: از آنجایی که اصحاب پیامبر تا آخر عمر همواره حرمت حضرت زهرا (س) را نگه داشتند، غضب فاطمه (س) چه ربطی به عمر و ابوبکر دارد؟
- [سایر] در ماجرای حادثه کربلا چه وظایفی بر عهده حضرت زینب (علیها السلام) بوده است؟
- [سایر] اهل سنت می گویند ضارب فاطمه (سلام الله علیها) عمر ابن هشام می باشد نه عمر بن خطاب آیا صحیح است ؟
- [سایر] ابوبکر و عمر بعد از اطلاع از دفن شبانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) چه کردند؟
- [سایر] در ماجرای حادثه کربلا چه وظایفی بر عهده حضرت زینب(علیها السلام) بوده است؟
- [سایر] آیا قضیه کتک خوردن حضرت زهرا(سلام الله علیها) توسط عمر صحت دارد ؟
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).