اگر در جنگ ایران و عراق کشور ایران شکست می خورد آینده آن کشور چگونه بود؟
برای دریافت پیامدهایی که از شکست ایران از عراق متوجه جمهوری اسلامی ایران می شد لازم است به اهدافی که عراق از تهاجم نظامی به جمهوری اسلامی ایران تعقیب می کرد اشاره ای داشته باشیم . بنابر این به همین منظور بهتر است به کتب و مقالات مربوطه مراجعه نموده و این اهداف را بررسی نماییم .چرا که طبیعتا شکست نظامی جمهوری اسلامی ایران دقیقا یعنی دست یافتن دشمن بعثی به اهداف از پیش تعیین شده . بر این اساس با بررسی منابع مربوط به جنگ ایران و عراق در می یابیم که عراق نه یک هدف بلکه چندین هدف را از تهاجم نظامی به کشورمان دنبال می کرد که مهمترین آنها عبارت بودند از : 1. ترمیم قرارداد 1975 م الجزایر و تعیین مرزهای جدید زمینی و دریایی با ایران ، شایان ذکر است که قرار داد الجزایر قراردادی بود که در سال 1353 شمسی میان رژیم عراق و رژیم شاه به منظور حل اختلافات مرزی میان دو کشور به امضا رسید و این توافقنامه به اندازه ای از جانب طرفین به اندازه ای رضایت بخش بود که بعد از این توافقنامه سطح روابط دو کشور به حد اعلای خود رسید و در تاریخ 6 فروردین 1354 نخست وزیر وقت ایران ، هویدا از عراق دیدار کرد . بعد از دیدار نخست وزیر ایران از بغداد و بنا به دعوت وی از نایب رئیس شورای فرماندهی انقلاب جمهوری عراق ، صدام حسین از تاریخ نهم تا یازدهم اردیبهشت 1354 رسما از ایران دیدار کرد و طرفین تصمیم قاطع خود را برای اجرای کامل مفاد توافق الجزیره و پروتکل تهران و تصمیمات متخذه در اجلاس وزیران در بغداد اعلام داشتند و از اقدامات جدی دو طرف در اجرای مفاد توافق الجزیره به منظور پایان بخشیدن به کلیه اختلافات معوقه بین دو کشور وحفط مناسبات دینی و تاریخی و روابط حسن همجواری فیما بین و گسترش روابط این روابط در زمینه های مختلف که متضمن مصلحت دو کشور است ابراز خشنودی نمودند (علی اکبر ولایتی ، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ، ص 37) و به نظر می رسید که اگر شرایط حاکم بر ایران تغییر نمی یافت رژیم حاکم برعراق همچنان به این روند مسالمت آمیز خود ادامه می داد اما با پیروزی انقلاب اسلامی و نیز انقلاب در ساختار سیاسی و نظامی کشور و بروز این توهم در میان سران رژیم بعث عراق که با رفتن رژیم شاهنشاهی نظام اسلامی در پایین ترین سطح آمادگی دفاعی بوده و می تواند هر گونه شرایطی را به جمهوری اسلامی ایران تحمیل نماید لذا صدام حسین با حاضر شدن در مجلس ملی عراق اعلام کرد که موافقتنامه 6 مارس 1975 الجزایر ملغی بوده و مجلس عراق نیز در یک جلسه فرمایشی در همان شب موافقتنامه مزبور راباطل اعلام نمود. (همان ، ص 43) لذا حداقل هدف رژیم صدام از جنگ بر علیه ایران سوء استفاده از شرایط پیش آمده به منظور تغییر خطوط مرزی بود که در صورت شکست جمهوری اسلامی ایران این هدف را پیگیری می نمود و حتی با توجه به برخی اهداف دیگر می توان گفت که حداقل بخشی از این هدف خود به خود محقق می شد . 2. گسترش فرهنگ عراق در سطح منطقه (نظریه منتسب به محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) (رک : محسن رضایی، درس (تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق‌) دوره دکتری علوم نظامی، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران، 31 فروردین 1374 ه. ش. به نقل از حسین اردستانی ، جنگ عراق و ایران، رویارویی استراتژی‌ها ، همچنین همان ، سایت راسخون ، مقاله اهداف حمله نظامی عراق به ایران) بر این اساس رژیم صدام در صورت پیروزی به تقویت فرهنگ عراق در سطح منطقه و به ویژه ایران می پرداخت هر چند به نظر می رسد این هدف به دلیل ویژگی های خاص کشور ایران به لحاظ فکری و فرهنگی و علیرغم نزدیکی فرهنگی ملت ایران به ملت عراق (به ویژه در ابعاد دینی و مذهبی) و نیز به دلیل اختلاف فکری ایرانیان با ملی گرایی عراقی رژیم صدام چندان نمی توانست توفیقی داشته باشد و به یک چالش همیشگی برای رژیم صدام تبدیل می شد . 3. براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران و تجزیه خاک ایران (حسین اردستانی ، همان) صدام حسین در مصاحبه 21 آبان 1359 / 12 نوامبر 1980 مندرج در مطبوعات عراق، در مورد اهداف کلی عراق اظهار داشت: (ما از تجزیه و انهدام ایران ناراحت نمی‌شویم و با صراحت اعلام می‌داریم در شرایطی که این کشور دشمن ماست، هر فرد عراقی و یا شاید هر فرد عرب مایل به تقسیم ایران و خرابی آن خواهد بود.) طارق عزیز، وزیر خارجه عراق، نیز هشت ماه پس از جنگ گفت: (وجود پنج ایران کوچک بهتر از وجود یک ایران واحد خواهد بود.) وی اضافه کرد: (ما از شورش ملتهای ایرانی پشتیبانی خواهیم کرد و همه سعی خود را متوجه ایران خواهیم کرد.) صدام حسین نیز در فروردین ماه 1360 در مقابل جمعی از نفرات ارتش ملی (جیش الشعبی) که عازم جبهه‌های جنگ بودند همین هدف را چنین توضیح داد: (ما آماده‌ایم هر گونه کمک منجمله سلاحی که مورد نیاز مردم عرب خوزستان و سایر ملتهای ایران به ویژه کردها، بلوچها و همه وطن‌پرستان واقعی و شریف می‌باشد، به آنها بدهیم. ما به تمامیت ارضی ایران علاقه‌ای نداریم و این استراتژی ماست که از مدتها پیش اعلام کرده‌ایم‌) (همان) هدف براندازی نظامی نیز از جانب مقامات عراقی مورد تاکید قرار گرفت. حدود یک سال پس از جنگ، طاها یاسین رمضان، معاون نخست وزیر عراق، در این باره گفت: (این جنگ به خاطر عهدنامه 1975 م و یا چند صد کیلومتر خاک و نصف اروند رود نیست، این جنگ به خاطر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران است‌) (مصاحبه طاها یاسین رمضان با روزنامه الثوره مورخ دی ماه 1360 (ژانویه 1982) خمینی است‌) .( christian Science Monitor, 26 september 1980] به نقل از همان) بنابر این یکی از برنامه هایی که رژیم صدام در صورت پیروزی بر جمهوری اسلامی ایران دنبال می کرد ساقط کردن نظام اسلامی و تجزیه ایران و تبدیل آن به ایرانستان بود . ودر این مسیر حتی اگر موفق به نابودی نظام و تجریه آن هم نمی شدند اما حداقل توفیقی که به آن دست می یافتند مهار جمهوری اسلامی ایران و تغییر در رفتار حاکمان آن و عملا ناکارآمد کردن نظام اسلامی بود . 4. کسب رهبری ملت عرب در منطقه : صدام به لحاظ شخصی حاکمی مستبد و توسعه طلب و خواهان حاکمیت بر جهان عرب بود و تمایل به کسب این مقام و قدرت از جمله انگیزه های وی برای حمله به ایران به شمار می رود . صدام هیچ گونه نیت کسب نفوذ منطقه ای را پنهان نمی کرد. وی خود را مسئول اجرای پان عربیسم می دانست و اندکی پس از شروع جنگ خود را سخنگوی ملت عرب خواند و اعلام کرد که از جمله اهداف او برگرداندن مالکیت جزایر ابوموسی ، تنب بزرگ و کوچک به اعراب است . اصولا به دنبال مرگ جمال عبدالناصر ، امضای پیمان کمپ دیوید و انزوای مصر ، جهان عرب دچار خلا رهبری شده بود . و صدام حسین امیدوار بود با پیروزی در جنگ با ایران چنین موقعیتی را کسب نماید و به همین دلیل نام این جنگ را جنگ قادسیه نامید تا یادآور شکست ایرانیها از اعراب مسلمان در اوایل ظهور اسلام باشد . (یحیی فوزی ، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران ، ج2 ، ص6 )لذا یکی از مسائلی که در صورت پیروزی رژیم صدام در جنگ محقق می شد آرزوی خام سیادت و پادشاهی بر جهان عرب بود که خوشبختانه نه تنها این آرزو محقق نشد بلکه عملکرد وی پس از شکست در مقابل ایران در جهان عرب به گونه ای بود که در نهایت به یکی از منفورترین چهره های جهان عرب تبدیل شد . 5. تجزیه خوزستان و جدا کردن آن از ایران : این هدف هم یکی از اهدافی بود که رژیم های حاکم بر عراق حتی پیش از صدام در صدد رسیدن به آن بودند به گونه ای که صالح مهدی عماش ، وزیر کشور عراق ، در سال 1969 اظهار داشت : (عراق هرگز به طور جدی در مورد شط العرب با ایران اختلاف نداشته است . شط العرب جزو خاک عراق است . اختلاف در مورد عربستان (خوزستان) بود که قسمتی از خاک عراق است و در دوره قیمومیت خارجی ، ضمیمه ایران می شود و بر خلاف خواست مردم عراق ، اهواز نامیده می شود .)(کانونهای بحران در خلیج فارس ، دکتر جعفری ولدانی ، ص 232 به نقل از دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی ، تاریخ دفاع مقدس ، ص75) همچنین دولت عراق به طور رسمی نیز به تغییر اساسی در نقشه ها مبادرت کرد تا این خواست توسعه طلبانه را منعکس کند . به طور مثال دولت عراق در کنگره معلمان عرب نقشه ای به نام (خارطه الاحواز) ارائه کرد که به موجب آن بخشی از خاک ایران که شامل 26 شهر را شامل می شد به صورت یک منطقه مستقل به نام (احواز) و یا خاک عراق معرفی شده بود . دولت عراق این نقشه را به تصویب کنگره مذکور رسانید و قرار شد که در مدارس عربی نیز آموزش داده شود . (لاریجانی ، همان ، ص 75) تجزیه خوزستان مطلبی بود که همانگونه که در بند سوم گفته شد در اظهارات سران رژیم بعث به عنوان یکی از اهداف آنها مورد تاکید قرار می گرفت و در صورت پیروزی صدام قطعا این بخش از خاک ایران اسلامی را نیز باید تقدیم رژیم بعث عراق می کردیم . همچنین رژیم بعث عراق علاوه بر جداکردن خوزستان تصمیم داشت جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس را نیز تقدیم امارات کند تا به این ترتیب گامی در مسیر تبدیل شدن به ژاندارم منطقه و رهبر جهان عرب برداشته باشد و در نتیجه در صورت پیروزی رژیم صدام ما باید شاهد جدا شدن این بخش از خاک ایران اسلامی می شدیم. طبیعتا در صورت شکست جمهوری اسلامی و از بین رفتن نظام اسلامی و یا حداقل تحمیل شرایط بر جمهوری اسلامی ایران پیامدهای فراوان دیگری نیز ممکن بود بروز کند که از جمله آنها می توان به خاموش شدن شعله های اسلام گرایی و بیداری اسلامی در سطح منطقه و جهان و مایوس شدن حرکتهای ضد استکباری در سطح دنیا و نیز ضربه خوردن اسلام در سطح جهان و تشدید فشارها بر طرفداران مکتب تشیع در سرتاسر جهان ، حاکمیت مجدد آمریکا بر کشور ما و از دست رفتن دوباره سیادت ما بر خودمان و قدرت نمایی بیش از پیش استکبار جهانی در منطقه ، بازگشت نظامی وابسته به غرب و یا حداقل تضعیف کامل نظام اسلامی و دهها پیامد دیگر می توان اشاره کرد . اما با تمام این احوال خوشبختانه با اتکای به لطف و یاری الهی و رهبری رهبر کبیر انقلاب اسلامی و نیز جانفشانی های ملت همیشه در صحنه و صبور ایران اسلامی، تمامی خوابهای نظام سلطه جهانی و عروسک خیمه شب بازی آن یعنی رژیم صدام پریشان گشته و تمامی رشته های آنها پنبه شد و در شرایطی که در طی دویست سال گذشته درهر درگیری نظامی مجبور به بخشیدن بخشی از خاک کشور شده بودیم در این جنگ که با کمترین امکانات و در برابر رژیم تا بن دندان مسلح صدام و با پشتیبانی مستقیم و غیر مستقیم حداقل 111 کشور جهان انجام پذیرفت اجازه ندادیم حتی یک وجب از خاک میهن از دست برود که این خود از برکات نظام اسلامی و رهبری شجاعانه ولایت فقیه بر آن بود . porseman.org
عنوان سوال:

اگر در جنگ ایران و عراق کشور ایران شکست می خورد آینده آن کشور چگونه بود؟


پاسخ:

برای دریافت پیامدهایی که از شکست ایران از عراق متوجه جمهوری اسلامی ایران می شد لازم است به اهدافی که عراق از تهاجم نظامی به جمهوری اسلامی ایران تعقیب می کرد اشاره ای داشته باشیم . بنابر این به همین منظور بهتر است به کتب و مقالات مربوطه مراجعه نموده و این اهداف را بررسی نماییم .چرا که طبیعتا شکست نظامی جمهوری اسلامی ایران دقیقا یعنی دست یافتن دشمن بعثی به اهداف از پیش تعیین شده . بر این اساس با بررسی منابع مربوط به جنگ ایران و عراق در می یابیم که عراق نه یک هدف بلکه چندین هدف را از تهاجم نظامی به کشورمان دنبال می کرد که مهمترین آنها عبارت بودند از :
1. ترمیم قرارداد 1975 م الجزایر و تعیین مرزهای جدید زمینی و دریایی با ایران ، شایان ذکر است که قرار داد الجزایر قراردادی بود که در سال 1353 شمسی میان رژیم عراق و رژیم شاه به منظور حل اختلافات مرزی میان دو کشور به امضا رسید و این توافقنامه به اندازه ای از جانب طرفین به اندازه ای رضایت بخش بود که بعد از این توافقنامه سطح روابط دو کشور به حد اعلای خود رسید و در تاریخ 6 فروردین 1354 نخست وزیر وقت ایران ، هویدا از عراق دیدار کرد . بعد از دیدار نخست وزیر ایران از بغداد و بنا به دعوت وی از نایب رئیس شورای فرماندهی انقلاب جمهوری عراق ، صدام حسین از تاریخ نهم تا یازدهم اردیبهشت 1354 رسما از ایران دیدار کرد و طرفین تصمیم قاطع خود را برای اجرای کامل مفاد توافق الجزیره و پروتکل تهران و تصمیمات متخذه در اجلاس وزیران در بغداد اعلام داشتند و از اقدامات جدی دو طرف در اجرای مفاد توافق الجزیره به منظور پایان بخشیدن به کلیه اختلافات معوقه بین دو کشور وحفط مناسبات دینی و تاریخی و روابط حسن همجواری فیما بین و گسترش روابط این روابط در زمینه های مختلف که متضمن مصلحت دو کشور است ابراز خشنودی نمودند (علی اکبر ولایتی ، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ، ص 37) و به نظر می رسید که اگر شرایط حاکم بر ایران تغییر نمی یافت رژیم حاکم برعراق همچنان به این روند مسالمت آمیز خود ادامه می داد اما با پیروزی انقلاب اسلامی و نیز انقلاب در ساختار سیاسی و نظامی کشور و بروز این توهم در میان سران رژیم بعث عراق که با رفتن رژیم شاهنشاهی نظام اسلامی در پایین ترین سطح آمادگی دفاعی بوده و می تواند هر گونه شرایطی را به جمهوری اسلامی ایران تحمیل نماید لذا صدام حسین با حاضر شدن در مجلس ملی عراق اعلام کرد که موافقتنامه 6 مارس 1975 الجزایر ملغی بوده و مجلس عراق نیز در یک جلسه فرمایشی در همان شب موافقتنامه مزبور راباطل اعلام نمود. (همان ، ص 43) لذا حداقل هدف رژیم صدام از جنگ بر علیه ایران سوء استفاده از شرایط پیش آمده به منظور تغییر خطوط مرزی بود که در صورت شکست جمهوری اسلامی ایران این هدف را پیگیری می نمود و حتی با توجه به برخی اهداف دیگر می توان گفت که حداقل بخشی از این هدف خود به خود محقق می شد .
2. گسترش فرهنگ عراق در سطح منطقه (نظریه منتسب به محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) (رک : محسن رضایی، درس (تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق‌) دوره دکتری علوم نظامی، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران، 31 فروردین 1374 ه. ش. به نقل از حسین اردستانی ، جنگ عراق و ایران، رویارویی استراتژی‌ها ، همچنین همان ، سایت راسخون ، مقاله اهداف حمله نظامی عراق به ایران) بر این اساس رژیم صدام در صورت پیروزی به تقویت فرهنگ عراق در سطح منطقه و به ویژه ایران می پرداخت هر چند به نظر می رسد این هدف به دلیل ویژگی های خاص کشور ایران به لحاظ فکری و فرهنگی و علیرغم نزدیکی فرهنگی ملت ایران به ملت عراق (به ویژه در ابعاد دینی و مذهبی) و نیز به دلیل اختلاف فکری ایرانیان با ملی گرایی عراقی رژیم صدام چندان نمی توانست توفیقی داشته باشد و به یک چالش همیشگی برای رژیم صدام تبدیل می شد .
3. براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران و تجزیه خاک ایران (حسین اردستانی ، همان) صدام حسین در مصاحبه 21 آبان 1359 / 12 نوامبر 1980 مندرج در مطبوعات عراق، در مورد اهداف کلی عراق اظهار داشت:
(ما از تجزیه و انهدام ایران ناراحت نمی‌شویم و با صراحت اعلام می‌داریم در شرایطی که این کشور دشمن ماست، هر فرد عراقی و یا شاید هر فرد عرب مایل به تقسیم ایران و خرابی آن خواهد بود.) طارق عزیز، وزیر خارجه عراق، نیز هشت ماه پس از جنگ گفت: (وجود پنج ایران کوچک بهتر از وجود یک ایران واحد خواهد بود.) وی اضافه کرد: (ما از شورش ملتهای ایرانی پشتیبانی خواهیم کرد و همه سعی خود را متوجه ایران خواهیم کرد.) صدام حسین نیز در فروردین ماه 1360 در مقابل جمعی از نفرات ارتش ملی (جیش الشعبی) که عازم جبهه‌های جنگ بودند همین هدف را چنین توضیح داد:
(ما آماده‌ایم هر گونه کمک منجمله سلاحی که مورد نیاز مردم عرب خوزستان و سایر ملتهای ایران به ویژه کردها، بلوچها و همه وطن‌پرستان واقعی و شریف می‌باشد، به آنها بدهیم. ما به تمامیت ارضی ایران علاقه‌ای نداریم و این استراتژی ماست که از مدتها پیش اعلام کرده‌ایم‌) (همان)
هدف براندازی نظامی نیز از جانب مقامات عراقی مورد تاکید قرار گرفت. حدود یک سال پس از جنگ، طاها یاسین رمضان، معاون نخست وزیر عراق، در این باره گفت: (این جنگ به خاطر عهدنامه 1975 م و یا چند صد کیلومتر خاک و نصف اروند رود نیست، این جنگ به خاطر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران است‌) (مصاحبه طاها یاسین رمضان با روزنامه الثوره مورخ دی ماه 1360 (ژانویه 1982) خمینی است‌) .( christian Science Monitor, 26 september 1980] به نقل از همان)
بنابر این یکی از برنامه هایی که رژیم صدام در صورت پیروزی بر جمهوری اسلامی ایران دنبال می کرد ساقط کردن نظام اسلامی و تجزیه ایران و تبدیل آن به ایرانستان بود . ودر این مسیر حتی اگر موفق به نابودی نظام و تجریه آن هم نمی شدند اما حداقل توفیقی که به آن دست می یافتند مهار جمهوری اسلامی ایران و تغییر در رفتار حاکمان آن و عملا ناکارآمد کردن نظام اسلامی بود .
4. کسب رهبری ملت عرب در منطقه : صدام به لحاظ شخصی حاکمی مستبد و توسعه طلب و خواهان حاکمیت بر جهان عرب بود و تمایل به کسب این مقام و قدرت از جمله انگیزه های وی برای حمله به ایران به شمار می رود . صدام هیچ گونه نیت کسب نفوذ منطقه ای را پنهان نمی کرد. وی خود را مسئول اجرای پان عربیسم می دانست و اندکی پس از شروع جنگ خود را سخنگوی ملت عرب خواند و اعلام کرد که از جمله اهداف او برگرداندن مالکیت جزایر ابوموسی ، تنب بزرگ و کوچک به اعراب است . اصولا به دنبال مرگ جمال عبدالناصر ، امضای پیمان کمپ دیوید و انزوای مصر ، جهان عرب دچار خلا رهبری شده بود . و صدام حسین امیدوار بود با پیروزی در جنگ با ایران چنین موقعیتی را کسب نماید و به همین دلیل نام این جنگ را جنگ قادسیه نامید تا یادآور شکست ایرانیها از اعراب مسلمان در اوایل ظهور اسلام باشد . (یحیی فوزی ، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران ، ج2 ، ص6 )لذا یکی از مسائلی که در صورت پیروزی رژیم صدام در جنگ محقق می شد آرزوی خام سیادت و پادشاهی بر جهان عرب بود که خوشبختانه نه تنها این آرزو محقق نشد بلکه عملکرد وی پس از شکست در مقابل ایران در جهان عرب به گونه ای بود که در نهایت به یکی از منفورترین چهره های جهان عرب تبدیل شد .
5. تجزیه خوزستان و جدا کردن آن از ایران : این هدف هم یکی از اهدافی بود که رژیم های حاکم بر عراق حتی پیش از صدام در صدد رسیدن به آن بودند به گونه ای که صالح مهدی عماش ، وزیر کشور عراق ، در سال 1969 اظهار داشت : (عراق هرگز به طور جدی در مورد شط العرب با ایران اختلاف نداشته است . شط العرب جزو خاک عراق است . اختلاف در مورد عربستان (خوزستان) بود که قسمتی از خاک عراق است و در دوره قیمومیت خارجی ، ضمیمه ایران می شود و بر خلاف خواست مردم عراق ، اهواز نامیده می شود .)(کانونهای بحران در خلیج فارس ، دکتر جعفری ولدانی ، ص 232 به نقل از دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی ، تاریخ دفاع مقدس ، ص75) همچنین دولت عراق به طور رسمی نیز به تغییر اساسی در نقشه ها مبادرت کرد تا این خواست توسعه طلبانه را منعکس کند . به طور مثال دولت عراق در کنگره معلمان عرب نقشه ای به نام (خارطه الاحواز) ارائه کرد که به موجب آن بخشی از خاک ایران که شامل 26 شهر را شامل می شد به صورت یک منطقه مستقل به نام (احواز) و یا خاک عراق معرفی شده بود . دولت عراق این نقشه را به تصویب کنگره مذکور رسانید و قرار شد که در مدارس عربی نیز آموزش داده شود . (لاریجانی ، همان ، ص 75) تجزیه خوزستان مطلبی بود که همانگونه که در بند سوم گفته شد در اظهارات سران رژیم بعث به عنوان یکی از اهداف آنها مورد تاکید قرار می گرفت و در صورت پیروزی صدام قطعا این بخش از خاک ایران اسلامی را نیز باید تقدیم رژیم بعث عراق می کردیم . همچنین رژیم بعث عراق علاوه بر جداکردن خوزستان تصمیم داشت جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس را نیز تقدیم امارات کند تا به این ترتیب گامی در مسیر تبدیل شدن به ژاندارم منطقه و رهبر جهان عرب برداشته باشد و در نتیجه در صورت پیروزی رژیم صدام ما باید شاهد جدا شدن این بخش از خاک ایران اسلامی می شدیم.
طبیعتا در صورت شکست جمهوری اسلامی و از بین رفتن نظام اسلامی و یا حداقل تحمیل شرایط بر جمهوری اسلامی ایران پیامدهای فراوان دیگری نیز ممکن بود بروز کند که از جمله آنها می توان به خاموش شدن شعله های اسلام گرایی و بیداری اسلامی در سطح منطقه و جهان و مایوس شدن حرکتهای ضد استکباری در سطح دنیا و نیز ضربه خوردن اسلام در سطح جهان و تشدید فشارها بر طرفداران مکتب تشیع در سرتاسر جهان ، حاکمیت مجدد آمریکا بر کشور ما و از دست رفتن دوباره سیادت ما بر خودمان و قدرت نمایی بیش از پیش استکبار جهانی در منطقه ، بازگشت نظامی وابسته به غرب و یا حداقل تضعیف کامل نظام اسلامی و دهها پیامد دیگر می توان اشاره کرد .
اما با تمام این احوال خوشبختانه با اتکای به لطف و یاری الهی و رهبری رهبر کبیر انقلاب اسلامی و نیز جانفشانی های ملت همیشه در صحنه و صبور ایران اسلامی، تمامی خوابهای نظام سلطه جهانی و عروسک خیمه شب بازی آن یعنی رژیم صدام پریشان گشته و تمامی رشته های آنها پنبه شد و در شرایطی که در طی دویست سال گذشته درهر درگیری نظامی مجبور به بخشیدن بخشی از خاک کشور شده بودیم در این جنگ که با کمترین امکانات و در برابر رژیم تا بن دندان مسلح صدام و با پشتیبانی مستقیم و غیر مستقیم حداقل 111 کشور جهان انجام پذیرفت اجازه ندادیم حتی یک وجب از خاک میهن از دست برود که این خود از برکات نظام اسلامی و رهبری شجاعانه ولایت فقیه بر آن بود .
porseman.org





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین