حضرت زینب(س) در روز عاشورا چند ساله بوده است؟ آیا حضرت زینب(س) فرزندی هم داشت؟ حضرت زینب سلام الله علیها در پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجری متولد شد و در 15 رجبِ سال 65 ه ق وفات کرد و با توجه به این که واقعه عاشور سال 61 هجری قمری اتفاق افتاده است ایشان در آن زمان 56 سال داشتند. دو (یا به نقل برخی سه) پسر از فرزندان حضرت زینب(س) از همسرشان عبدالله بن جعفر در واقعه کربلا حضور داشته و ایشان را همراهی میکردند. آنها در رکاب دایی بزرگوارشان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به شهادت رسیدند. حضرت زینب پس از شهادت علی اکبر(ع) آنان را آماده نبرد و جان فشانی در راه حق نمود. آنان را میتوان جزء اولین شهدای بنیهاشم معرفی نمود که به طور خلاصه و مستند در ادامه به آن اشاره میشود: 1- عَوْن بنعبداللّه بنجعفر** سومین شهید از بنیهاشم، عَوْن بنعبداللّه بنجعفر بود.[1] عَوْن بنعبداللّه به میدان رفت و چنین رجز میخواند: إن تنکرونی فأنا ابنجعفر شهید صدق فی الجنان أزهر یطیر فیها بجناح أخضر کفی بهذا شرفاً فی المحشر اگر مرا نمیشناسید من پسر جعفر [طیار] هستم. آن شهید راستین که در بهشت، نورانی است و با بالهای سبز پرواز میکند و همین شرافت برای روز محشر کافی است. او سه سواره و هیجده پیاده را از دشمنان کشت و خود به دست عبداللّه بنقُطْنَة (قُطْبَة) طائی کشته شد.[2] 2- محمّد بنعبداللّه بنجعفر سپس محمّد بنعبداللّه بنجعفر به میدان رفت در حالی که چنین رجز میخواند: نَشکُوا اِلَی اللَّهِ مِنَ الْعُدْوانِ فِعالَ قَوْمٍ فِی الرَّدی عمْیانِ قَدْ تَرَکوُا مَعالِمَ القُرْآنِ و أَظْهَروا الْکُفْرَ مَعَ الطُّغْیانِ (از ستمگری و کردار دشمنانی که با کوری به فرومایگی افتادهاند به خداوند شکایت میکنیم، اینان نشانههای قرآن را رها کرده و کفر و سرکشی را آشکار ساختهاند). وی سخت جنگید تا به شهادت رسید.[3] ابنشهراشوب میگوید: او ده نفر از دشمنان را از پای در آورد.[4] او سرانجام به دست عامر بن نَهْشَل تِیْمی به شهادت رسید.[5] 3- شهادت عبیداللّه بنعبداللّه بنجعفر ابوالفرج اصفهانی[6] و ابنشهراشوب[7] عبیداللّه بنعبداللّه بنجعفر را جزء شهدای کربلا ذکر کردهاند، که به دست بِشْر بنحُویطر قانصی کشته شد. جعفر طیّار. [1] طبری، تاریخ الامم والملوک، ج5، ص447؛ بَلاذُری، انساب الاشراف، ج3، ص406؛ شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص107. [2] . ابنشهراشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 115؛ طبری،تاریخ الامم والملوک، ج5، ص447؛ بَلاذُری، انساب الاشراف، ج3، ص406 ؛ شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص107؛ خوارزمی، مقتل الحسین ، ج2، ص27. [3] خوارزمی، پیشین، ج2، ص26. [4] ابنشهراشوب، پیشین، ج4، ص115. [5] طبری، پیشین، ج5، ص447؛ بَلاذُری، انساب الاشراف، ج3، ص406؛ شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص107. [6] ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 61. [7] ابنشهراشوب، مناقب آلابیطالب، ج4، ص115.
حضرت زینب(س) در روز عاشورا چند ساله بوده است؟ آیا حضرت زینب(س) فرزندی هم داشت؟
حضرت زینب سلام الله علیها در پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجری متولد شد و در 15 رجبِ سال 65 ه ق وفات کرد و با توجه به این که واقعه عاشور سال 61 هجری قمری اتفاق افتاده است ایشان در آن زمان 56 سال داشتند.
دو (یا به نقل برخی سه) پسر از فرزندان حضرت زینب(س) از همسرشان عبدالله بن جعفر در واقعه کربلا حضور داشته و ایشان را همراهی میکردند. آنها در رکاب دایی بزرگوارشان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به شهادت رسیدند. حضرت زینب پس از شهادت علی اکبر(ع) آنان را آماده نبرد و جان فشانی در راه حق نمود. آنان را میتوان جزء اولین شهدای بنیهاشم معرفی نمود که به طور خلاصه و مستند در ادامه به آن اشاره میشود:
1- عَوْن بنعبداللّه بنجعفر**
سومین شهید از بنیهاشم، عَوْن بنعبداللّه بنجعفر بود.[1]
عَوْن بنعبداللّه به میدان رفت و چنین رجز میخواند:
إن تنکرونی فأنا ابنجعفر شهید صدق فی الجنان أزهر
یطیر فیها بجناح أخضر کفی بهذا شرفاً فی المحشر
اگر مرا نمیشناسید من پسر جعفر [طیار] هستم. آن شهید راستین که در بهشت، نورانی است و با بالهای سبز پرواز میکند و همین شرافت برای روز محشر کافی است.
او سه سواره و هیجده پیاده را از دشمنان کشت و خود به دست عبداللّه بنقُطْنَة (قُطْبَة) طائی کشته شد.[2]
2- محمّد بنعبداللّه بنجعفر
سپس محمّد بنعبداللّه بنجعفر به میدان رفت در حالی که چنین رجز میخواند:
نَشکُوا اِلَی اللَّهِ مِنَ الْعُدْوانِ فِعالَ قَوْمٍ فِی الرَّدی عمْیانِ
قَدْ تَرَکوُا مَعالِمَ القُرْآنِ و أَظْهَروا الْکُفْرَ مَعَ الطُّغْیانِ
(از ستمگری و کردار دشمنانی که با کوری به فرومایگی افتادهاند به خداوند شکایت میکنیم، اینان نشانههای قرآن را رها کرده و کفر و سرکشی را آشکار ساختهاند).
وی سخت جنگید تا به شهادت رسید.[3] ابنشهراشوب میگوید: او ده نفر از دشمنان را از پای در آورد.[4] او سرانجام به دست عامر بن نَهْشَل تِیْمی به شهادت رسید.[5]
3- شهادت عبیداللّه بنعبداللّه بنجعفر
ابوالفرج اصفهانی[6] و ابنشهراشوب[7] عبیداللّه بنعبداللّه بنجعفر را جزء شهدای کربلا ذکر کردهاند، که به دست بِشْر بنحُویطر قانصی کشته شد.
جعفر طیّار.
[1] طبری، تاریخ الامم والملوک، ج5، ص447؛ بَلاذُری، انساب الاشراف، ج3، ص406؛ شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص107.
[2] . ابنشهراشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 115؛ طبری،تاریخ الامم والملوک، ج5، ص447؛ بَلاذُری، انساب الاشراف، ج3، ص406 ؛ شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص107؛ خوارزمی، مقتل الحسین ، ج2، ص27.
[3] خوارزمی، پیشین، ج2، ص26.
[4] ابنشهراشوب، پیشین، ج4، ص115.
[5] طبری، پیشین، ج5، ص447؛ بَلاذُری، انساب الاشراف، ج3، ص406؛ شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص107.
[6] ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 61.
[7] ابنشهراشوب، مناقب آلابیطالب، ج4، ص115.
- [سایر] آیا حضرت زینب (س) بااجازه شوهرشان در کربلا حضور داشتند؟
- [سایر] روشنگری های حضرت زینب در عاشورا چه بود؟
- [سایر] در ماجرای حادثه کربلا چه وظایفی بر عهده حضرت زینب (علیها السلام) بوده است؟
- [سایر] در ماجرای حادثه کربلا چه وظایفی بر عهده حضرت زینب(علیها السلام) بوده است؟
- [سایر] آیا زینب کبری(س)، فرزندانی هم داشت؟ آیا حضرت زینب(س) در روز عاشورا فقط یک فرزند داشتهاند؟ و اینکه فرزند ایشان در کربلا شهید شده است یا خیر؟ زیرا میگویند در روز عاشورا سه فرزند عبدالله بن جعفر طیّار به نامهای عون اکبر و عون اصغر و محمد حضور داشتند که محمد و عون اکبر فرزندان حضرت زینب(س) بودند. در حالی که منابع وسیعی میگویند؛ مادر یکی از عونها جمانه دختر مسیب بوده و مادر یکی حضرت زینب و مادر محمد دختر حفصه بوده است. نقل بعدی این است که عون اکبر در واقعه طف کشته شده است و عون اصغر در واقعه حَرّه. و بعضی از منابع دیگر میگویند؛ عون اکبر که در کربلا شهید شده است پسر جمانه میباشد.
- [سایر] حضرت زینب(سلام الله علیها) بعد از حادثه کربلا چه قدر عمر کردند و چه کارهایی انجام دادند؟
- [سایر] آیا واقعا حضرت زینب (س) بعد از عاشورا سر خود را به چوب محمل زدند و خون از سرشان جاری شد ؟
- [سایر] حضرت زینب بعد از حادثه کربلا چه قدر عمر کرد و چه کارهایی انجام داد؟
- [سایر] آیا حضرت زینب(س) قبل از سفر به کربلا، طلاق گرفته بودند؟
- [سایر] حضرت زینب در روز عاشورا و بعد از آن چه نقشی به عهده داشتند؟
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).