خطبه غراء حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در مسجد مدینه در چه شرایطی بیان شد؟
عبدالله بن حسن علیهماالسلام باسناد خود از پدران بزرگوارش روایت نموده که چون ابوبکر بر منع فدک ملک متصرفی فاطمه علیهاالسلام عزم و تصمیم گرفت و دستور داد که دست آنحضرت را از ملکی که پدرش حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بدخترش فاطمه زهرای اطهر (س) بخشیده است کوتاه نمایند. این خبر به سمع مبارک ملکه ملک و ملکوت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رسید و او غرض سیاسی پسر ابوقحافه ابوبکر را میدانست لذا آن بی بی عالم برای احقان حق خود خود و برای محکوم کردن ابوبکر که کرسی خلافت را غصب نموده و حکومتش برخلاف قانون است و شایستگی و لیاقت خلافت ندارد، مخصوصا برای ابطال حکومت وقت وظیفه شرعی و قانونی خود را در این دانست که خود رسما در مقام احتجاج با ابوبکر برآید لذا نخست حضرتش مقنعه و سرپوش خویش را بر سرافکند و خود را در چادر عفت و عصمت طبق دستور شریعت پیچیده و مجتعما با گروهی از بانوان اقوام و خویشاوندانش در حالی که خدمتگذاران در خدمت آنحضرت بودند بجانب مسجد براه افتاد و چنان با وقار و سکینه راه میرفت که گوئی مشی او عینا راه رفتن پدرش حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تا اینکه فاطمه سلام الله علیها وارد مسجد شد در این موقع ابوبکر در مسجد نشسته بود و گروهی از مهاجرین و انصار بر گردش جمع شده بودند. آنگاه برای دور ماندن حضرت فاطمه علیهماالسلام از دیدگاه نامحرمان و حضار در مسجد مخصوصا بی درنگ پرده ای در مسجد آویخته شد و حضرت فاطمه با زنان همراهش همه در پس آن پرده آویخته قرار گرفتند. در ابتدا حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام صدای خود را به ناله ای دلخراش و سوزناک بلند کرد بر اثر این ناله مسجد لرزید و حاضرین همه بگریه افتادند سپس لختی سکوت نمود تا مجلس حال آرامش بخود گرفت و فریادها و همهمه ها به سکوت گرائید حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که خود را با حمد و ستایش خداوند متعال و درود بر حضرت رسول الله پدر بزرگوارش آغاز نمود بار دیگر ناله ها و امواج ناله ها و ضجه ها و نعره ها به اوج خود رسید (بطوریکه فریاد و شیون زن و مرد قابل جلوگیری نبود دختر گرامی خاتم الانبیاء (ص) که دید مردم از گریه و ناله آرام نمی گیرند با ولایت مطلقه خود امر به سکوت داد نفسها در سینه حبس شد و حال آرامش در مردم قرار گرفت آنگاه دختر والاگهر پیغمبر (ص) بدین گونه به سخنرانی و کلام معجز نظام خود ادامه داد. فقالت علیهاالسلام: الحمدلله علی ما انعم و له الشکر علی ما الهم الخ. خدای متعال را در قبال آنچه بما انعام فرمود و ارزانی داشت سپاسگذار و شاکرم و ثنا و حمد و شکر او را مینمایم هر چند در برابر نعمتهای نامتناهی و عطایای فراوان او که از حیطه احصاء و شمار بیرون است در توان هیچکس نیست که از عهده حمد و شکرش بدر آید (جز اینکه اعتراف بعجز خود از شکر و ثنای او به نماید.) شکر بی نهایت و سپاس و ستایش ذات کل الکمالی را که با الهامات خود درس شکرگذاری و سپاس گوئی بما آموخت و ما را موضف بحمد و ثنای خود فرمود. (آن خدای یکتاست که سزاوار حمد و ثناء است و بس و هیچ کس غیر از خدا استحقاق ثنا و ستایش ندارد زیرا حمد و ثناء در اذاء کمال و عدم نقص است و شکر در برابر نعمت است.) و آن خداست که بالذات و بالاصاله مستجمع جمیع کمالات است و آن خدا است که از هرگونه نقص و عیب منزه و مبری است و آن خداست که صاحب هر نعمت و بخشنده هر نعمت است پس اختصاص حمد و ثناء و سپاس و شکر به برهان عقلی برای ذات بی همتای الوهی ثابت و مسلم و محقق است و کلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در این خطبه عرشیه متکی به برهان است.) آنگاه در تعقیب حمد و شکر خود نسبت بذات الوهی نیز در مقام اقرار به یگانگی ذات احدیت جلت عظمته. دختر حضرت ختمی مرتبت چنین می فرماید: (و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له الخ) گواهی میدهم که خدائی و معبودی جز او نیست و این کلمه را با اخلاص در توحید بر زبان خود جاری می نمایم (آری دختروالاگهر پیغمبر خاتم که تربیت شده مکتب قرآن و تعلیم یافته درس توحید و معرفت ذات احدیت در دانشگاه لاهوتی وحی است با گواهی دادن باینکه (لا اله الا الله وحده لاشریک له، میخواهد در خطبه اش آنهم در مسجد که جمعیت بسیاری حضور دارند در عین اینکه برای احتجاج تشریف آورده و اولین مرتبه ایست که با ابوبکر بمحاجه برخواسته به عموم حضار درس توحید بیاموزد و تعالیم عالیه قرآن را محور معرفه الله و توحید پیاده فرماید تا بدانند که ذات الوهی حقیقتی است که ثانی بردار نیست و فرض ثانی برای او محال است چه اوست که فی الواقع در مقام الوهیت شریک ندارد در مقام احدیت شریک ندارد در مقام صمدیت شریک ندارد در مقام توحید شریک ندارد در وجود شریک ندارد در مقام توحید در کمالات وجود شریک ندارد و چون چنین حقیقت و واقعیتی است که در معبودیت هم شریک ندارد فلا اله و لا معبود سوی الله خلاصه تمام این گفتار در کلام در ربار حضرت فاطمه سلام الله علیها منطوی است و تشیح و توضیح اقسام توحید در کتاب توحید ربانی که مولف آنرا در تفسیر سوره مبارکه توحید از نظر قرآن و برهان و عرفان نگاشته و بحمدالله بطبع رسیده مندرج است باری بروم سر کلام معجز نظام ملکه ملک و ملکوت حضرت فاطمه علیها الصلوه والسلام که فرمود (و ضمن القلوب موصولها و انار فی الفکر معقولها. المتنع من الابصار رویته و من الالسن صفته و من الاوهام کیفیته الخ. و محصول اخلاص در توحید بالفطره در قلوب و نهاد کافه مخلوقات است چه همه مشتاق وصال کمال مطلق بوده چنانکه آثار آن در افکار و عقول پرتو افکن شده است. (شکی نیست که انسان بالفطره مشتاق خداست زیرا بالفطره طالب کمال است آنهم کمال مطلق و مصداق آن جز خدا کسی نیست.) آنگاه فرمود (الممتغ من الابصار روئیته و من الالسن صفته و من الاوهام کیفیته.) خدائی را سپاسگذارم که دیدگان یارای دیدنش را ندارند. (شبهه نیست که رویت خدا بدیده حسی و چشم سر میسر نیست چه ما (جان و روح مجرد خود را با اینکه جلوه ربانی است) نمی توانیم بدیده حسی رویت نمائیم پس چگونه می توان خدائی که مجرد صرف و صرف التجرد است رویت نمایئم این امری است محال و ممتنع). (حضرت موسی علیه السلام از زبان قوم خود گفت رب ارنی انظر الیک جواب آمد ( لن ترانی) سوره اعراف آیه 143 و اما اینکه مقام ولایت کلیه مطلقه علویه علیه آلاف الثناء و التحیه فرمود (انا لم اعبد ربا لم اره) مقصود علی علیه السلام رویت قلبی و فوادی است نه رویت بصری چنانکه خود حضرتش میفرماید (لم تره العیون بمشاهده الاعیان و لکن راته القلوب بحقایق الایمان). (احتجاج طبرسی.) و نیز فرموده حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها من خدائی را بیگانگی می شناسم و سپاسگذارم و شاکرم خدایی که زبانها از توصیف او قاصر و عاجزن و اوهام و عقول جمیع خلایق از درک کیفیت او فرومانده و حیرانند (و هیچکس نمی تواند معرفت و شناسائی بکنه ذات و صفات او حاصل نماید.) (چه این مقامی است که طایر عقل کل از وصول بذروه اعلای آن اظهار عجز نموده و به نغمه (ما عرفناک حق معرفتک) معترف و مترنم آمده است. فرمود حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها: ابتدع الاشیاء لا من شی ء الخ خدائیکه اشیاء و موجودات را (لا من شی ء) آفرید (یعنی بدون ماده و مده که در لسان اصطلاح آنرا ایجاد ابداعی گویند. در نظر ارباب معرفت افعال الهی از حیث تقسیم کلی بر سه قسم است. بدین نحو اول مبدعات دوم منشات سوم مکونات. اما مبدعات عبارتند از آنها که مسبوق بماده و مده نمی باشند. و اما منشآت عبارتند از آنها که مسبوقند بماده دون المده اما مکونات عبارتند از آنها که مسبوق بماده و مده هر دو می باشند مفاد کلام معجز نظام حضرت فاطمه علیهاالسلام که تمام بر مبانی حکمیه و عرفانیه و قواعد فلسفیه و برهانیه استوار است این است که خداوند متعال نظام خلقت و آفرینش را از کتم عدم بعرصه ایجاد و بعبارت ساده از نیستی به هستی در آورد و بهمان علم عنائی بدون سابقه قبلی (لا من شی ء) بدون ماده ایجاد ابداعی فرمود و قدرت مطلقه و اراده سنیه و مشیت الهیه موجب ایجاد و تکوین اشیاء و قاطبه موجودات در نظام صنع الهی گردید بی آنکه بایجاد جهان و آفرینش آن حاجت و نیازی داشته باشد و یا در صورتگری و نقشبندی آنها فائده ای منظور آن غنی مطلق باشد بلکه غرض حق تعالی و مبدء اعلی از آفرینش این بود که خواست حکمتش را تحقق بخشد و فیاضیت خود را آشکار سازد. خدای متعال خواست خلق خود را بمعرفت و به اطاعت و عبودیت خویش رهنمون گرداند. (قرآن در حکمت و سر خلقت بعبودیت خلق تصریح فرموده لقوله تعالی و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون) آیه 56 سوره الذاریات و در حدیث شریف قدسی آمده (کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف) ثم جعل الثواب علی طاعته و وضع العقاب علی معصیته ذیاده لعباده عن نقمته و حیا شته منه الی جنته. سپس خداوند حکیم و عادل در قبال اطاعت از او ثواب و اجر قرار داد و بر معصیت و نافرمانی از او برای آنها عقاب و کیفر مقرر فرمود تا بدین وسیله بندگان را از خشم و عذاب خود رهانیده و بسوی جنت و بهشت که مظهر رحمت او می باشد سوق دهد. آنگاه در خطبه عرشیه و عرفانیه خود که متضمن اسرار و حکم بسیار است چنین در فشانی فرمود به عظمت شخصیت پدرش حضرت ختمی مرتبت محمد و اسرار بعثت آنحضرت اشارت می فرماید و اشهد ان ابی محمدا عبده و رسوله اختاره و انتجبه قبل ان ارسله و سماه قبل ان اجتباه و اصطفاه قبل ان ابتعثه اذا اخلایق بالغیب مکنونته و بستر الاهاویل مصونته. و بنهایته العدم مقرونته علما من الله تعالی بمائیل الامور و احاطته بحوادث الدهور و معرفته بمواقع المقدور. گواهی و شهادت می دهم که پدر بزرگوارم حضرت محمد بنده و عبد مقرب خدا و رسول الله و سفیر اعظم اوست و گواهی میدهم که او مختار و برگزیده ی خداست از میان خلق اولین و آخرین و این انتخاب و اختیار و برگزیدگی از صقع ربوبی قبل از ارسال و فرستادن او بعنوان پیامبری بسوی خلق برای هدایت آنان بوده است. (عرفا گفته اند القابل من فیضه الاقدس معلوم می شود گزینش و مختاریت خدا او را در حضرت اسمائیه بوده که او را برگزیده و انتخاب نمود. از میان کل ماسوی و این گزینش در آن هنگام بوده که جمیع خلایق و کافه ی اشیاء در حجاب غیب مستور و در پس پرده ی اوهام مکنون و پوشیده و هنوز قدم در عرصه ایجاد نگذاشته بودند لقوله ص (کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین.) این انتخاب از علم ازلی احاطی الهی به مال و عواقب امور و احاطه علمیه استیعابیه حضوریه الهیه بحوادث دهور و معرفت او بمواقع مقدور نشات گرفت. زیرا خدای متعال علم بازل و ابد داشت پس او می دانست چه کسی شایستگی برگزیدگی او را از میان خلایق دارد و همان را منتخب و مختار و برگزیده ی خود قرار داد (العطیات علی مقدار القابلیات) آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام به سر بعثت پدرش حضرت رسول خاتم (ص) و دوران و زمان قبل از بعثت آن بزرگوار مطالبی در خطبه اش ایراد می فرماید که بدین قرار است: قالت سلام الله علیها: ابتعثه الله تعالی اتماما لامره و عزیمته علی امضاء حکمه و انفاذا لمقادیر حتمه فرای الامم فرقا فی ادیانها عکفا علی نیرانها عابده لاوثانها منکره لله مع عرفانها فانار الله بمحمد صلی الله علیه و آله ظلمها و کشف عن القلوب بهمها و جلی عن الابصار غممها و قام فی الناس بالهدایته و انقذهم من الغوایته و بصرهم من العمایته و هداهم الی الدین القویم و دعاهم الی الطریق المستقیم. ذات اقدس الوهی حضرت رسول اکرم و نبی خاتم محمد صلی الله علیه و آله و سلم را برانگیخت تا با بعثت آن حضرت امر خود را کامل و به اتمام رساند و حکم خود را اجرا کند و اراده حکیمانه خود را نسبت به آنچه مقدر ساخته به انجام رساند. (در هنگام بعثت رسول خاتم مشاهده می شد که جمیع امم در عالم فرقه فرقه و تمام ملل و نحل همه متفرق و متشتت گشته هر گروه و دسته ای آئینی و دینی را پذیرا گردیده اند. گروهی آتش پرستی و گروهی به بت پرستی گرائیده اند دسته ای عاکف و معتکف و ملازم آتشکده ها و گروهی پرستنده و عابد اصنام و بتها گوناگون بودند و منکر خدائی بودند (که بحکم فطرت او را می شناختند) (پس در چنین زمان و دورانی که ظلمت جهل و نادانی سراسر جهان و گیتی را فراگرفته بود خداوند متعال بنور حضرت محمد و اضیاء آفتاب جهان تاب مقام خاتمیت بلطف خود در پرتو پدرم خاتم انبیاء و سرور اصفیا پیغمبر برگزیده ی خود شبستان تاریک اندیشه ی بشر را روشن و بنور توحید و یکتاپرستی منور ساخت و دلها را از تیره گی کفر و شرک و عناد و نفاق رهانید و ابرهای سیاه و تیره و تار را از جلو ابصار و دیدگان آنان بر طرف ساخت.) (قیام فرمود حضرت ختمی مرتبت محمد صلی الله علیه و آله بفرمان ذات اقدس احدیث جلت عظمته در میان مردم به جهت هدایت آنان و نجات دادن ایشان از ضلالت و گمراهی و بینا کردن آنها از نابینائی و کور دلی و جامعه ی بشریت را بدین قویم و محکم که دین مبین اسلام است رهنمون شده و بصراط مستقیم حق در تمام شئون اعتقادی و اخلاقی و افعالی که صراط الله و راه راست می باشد دعوت نمود). کما اشارالیه نص الکتاب الالهی (لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمته و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین) آیه 164 سوره آل عمران ذات احدیت هنگامی حضرت ختمی مرتبت را بمیان جهان بشریت مبعوث گردانید که بشریت در نهایت ضلالت و گمراهی آشکار بود. مردم از حیث جهالت در آخرین نقطه ی نزول در سیر قهقرائی و انحطاط اخلاقی بوده و انسانیت هویت معنوی خود را از دست داده و روح انسانیت بکلی از جهان آدمیت سلب گردیده و سبعیت جای گزین آن شده بود. در آن زمان در سراسر جهان که در قلمرو بشر بود کفر و نفاق و شرک و هواپرستی جای گزین خداپرستی و یکتاپرستی بود مردم در آن زمان دارای مذاهب باطله و مسلکهای متشتته و معتقدات غلط بودند آتش فتنه و فساد و آشوب و ظلم و جور و تعدی سراسر گیتی را فراگرفته بود. بالجمله آن زمان یعنی قبل از بعثت حضرت ختمی مرتبت زمان فترت رسل و تفرق سبل و انحراف ملل و اختلاف دول و نیران ضلال مشتعل و مردم به امور باطله مشتغل بودند در آن زمان و دوران که شغل عرب عبادت اوثان و کار عجم تعظیم نیران و سعی ترک تخریب بلاد و تعذیب عباد بود و در آن عصر و زمان که عمل هند عبادت بقر و سجود شجر و حجر و یهود بر جحود و نصاری حیاری و سایر فرق در بوادی ضلال و جمهور امم در اودیه خیال بودند و خلاصه در عصر و زمانی که مردم جهان محتاج ترین زمانها بودند بوجود نبی و رهبری که آنان را بصراط مستقیم هدایت کند و آنها را از گمراهی نجات بخشد (فهل یلیق بحکمه الملک الحق المبین ان لا یرسل رحمته للعالمین و لا یبعث من یجدد امر الدین و هل ظهر احد یصلح لهذا لشان و یوسس هذا البنیان الا محمد بن عبدالله خاتم النبین و سید المرسلین و اشرف الاولین و الاخرین الذی کان نبیا و آدم بین الماء و الطین صلوات الله و سلامه علیه و علی آله و عترته الطیبین الطاهرین المعصومین:) پس شایسته و سزاوار بود که ذات احدیت برای نجات بشریت از ظلمت جهالت و به منظور هدایت کافه خلق و جهان انسانیت یگانه معلم و مربی نهائی عقل کل هادی سبل و استاد نهائی و عالی رتبه علم توحید و معارف ربانیه و آموزگار نهائی حکمت علمیه و علمیه ایمانیه و مکمل مکارم اخلاق انسانیه و بنیان گذار قسط و عدالت و دعوت کننده به حق و حقیقت پیغمبر رحمت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی علیه و آله آلاف التحیه و الثنا را به عنوان سراج منیر و چراغ نور افکن جهان بسوی خلق بفرستد تا با اشراق نور نبوت و ضیاء خاتمیت و تابش نور دانش و حکمت عالم را منور و روشن سازد چنانکه خطاب به حبیبش خاتم انبیاء و سرور اصفیا در قرآن حکیم چنین فرموده است (یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا و داعیا الی الله و سراجا منیرا) آیه 46 سوره ی احزاب. ثم قبضه الله الیه قبض رافته و اختیار و رغبته و ایثار فمحمد صلی الله علیه و اله فی راحته عن تعب هذه الدار قد حف بالملائکته الابرار و رضوان الرب الغفار و مجاوره الملک الجبارصلی الله علی ابی نبیه و امینه علی الوحی و صفیه و خیرته من الخلق و رضیه و السلام علیه و رحمته الله و برکاته. آنگاه حضرت احدیت جلت عظمته روح مقدس حضرت ختمی مرتبت را برافت و مهربانی و رغبت بقرب خود قبض و اختیار نمود و آخرت را برای او برگزید و او را از تعب و رنج این جهان دل آسوده و راحت ساخت و فرشتگان مقرب خود را بر او گماشت تا با رضا و خوشنودی پروردگار در مجاورت ملک جبار و رب غفار وصول و قرب یافت. صلوات و درود و تحیت و رحمت بی نهایت از صقع احدیت بر روح پرفتوح پدرم حضرت محمد که او پیامبر خدا و امین وحی او و برگزیده و منتخب از میان جمیع خلق او بود. ثم التفتت الی اهل المجلس و قالت انتم عباد الله نصب امره و نهیه و حملته دینه و وحیه و امناء الله علی انفسکم و بلغائه الی الامم و زعمتم حق له فیکم و عهد قدمه الیکم و بقیته استخلفها علیکم کتاب الله الناطق و القرآن الصادق و النور الساطع و الضیاء اللامع بینته بصائره منکشفته سرائره متجلیته ظواهره مغتبط به اشیاعه قائد الی الرضوان اتباعه مود الی النجاه استماعه به تنال حجج الله المنوره و عزائمه المفسره و محارمه المخدره و بیناته الجالیته و براهینه الکافیته و فضائله المندوبته و رخصه الموهوبته و شرائعه المکتوبته. حضرت فاطمه (ع) سپس التفات و توجهی بحضار مجلس فرموده و این چنین به سخنان خود ادامه داد ای مردم شما ای بندگان خدا شما محل اوامر و نواحی پروردگار و حامل دین و وحی او هستید و شما امینان خدا بر نفس و جان خود و شما پیام آوران او بسوی امتها هستید. حقی از سوی خدا بر عهده دارید و پیمانی را که با او بسته اید پذیرفته اید و آنچه را که پیغمبر خدا پس از خود در میان شما باقی گذارده کتاب الله الناطق و قرآن صادق می باشد کتابی که نور آن ساطع و شعاع او فروزان و لامع و درخشان می باشد این قرآن دلائلش واضح و روشن و سرائرش منکشف و هویدا و ظواهرش متجلی و نور افکن و ابتاع و پیروانش پرافتخار و مورد رشک و غبطه مردم جهان واقع شده اند. قرآن کتابی است که تابعین خود را به بهشت رضوان رهنمون است استماع قرآن و عمل بآن که منطق وحی است موجب رستگاری و سعادت در نشائه دنیا و آخرت است در پرتو قرآن دلیلهای روشن الهی را می توان شهود نمود و آیات او را توان دید و تفسیر احکام را از حلال و حرام و اسرار آنرا ادراک نمود و بقوانین الهیه و براهین کافیه و فضیلتهای مندوبه و رخصت های موهوبه در نظام تشریع الهی می توان دست یافت. www.eporsesh.com
عنوان سوال:

خطبه غراء حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در مسجد مدینه در چه شرایطی بیان شد؟


پاسخ:

عبدالله بن حسن علیهماالسلام باسناد خود از پدران بزرگوارش روایت نموده که چون ابوبکر بر منع فدک ملک متصرفی فاطمه علیهاالسلام عزم و تصمیم گرفت و دستور داد که دست آنحضرت را از ملکی که پدرش حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بدخترش فاطمه زهرای اطهر (س) بخشیده است کوتاه نمایند.
این خبر به سمع مبارک ملکه ملک و ملکوت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رسید و او غرض سیاسی پسر ابوقحافه ابوبکر را میدانست لذا آن بی بی عالم برای احقان حق خود خود و برای محکوم کردن ابوبکر که کرسی خلافت را غصب نموده و حکومتش برخلاف قانون است و شایستگی و لیاقت خلافت ندارد، مخصوصا برای ابطال حکومت وقت وظیفه شرعی و قانونی خود را در این دانست که خود رسما در مقام احتجاج با ابوبکر برآید لذا نخست حضرتش مقنعه و سرپوش خویش را بر سرافکند و خود را در چادر عفت و عصمت طبق دستور شریعت پیچیده و مجتعما با گروهی از بانوان اقوام و خویشاوندانش در حالی که خدمتگذاران در خدمت آنحضرت بودند بجانب مسجد براه افتاد و چنان با وقار و سکینه راه میرفت که گوئی مشی او عینا راه رفتن پدرش حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تا اینکه فاطمه سلام الله علیها وارد مسجد شد در این موقع ابوبکر در مسجد نشسته بود و گروهی از مهاجرین و انصار بر گردش جمع شده بودند.
آنگاه برای دور ماندن حضرت فاطمه علیهماالسلام از دیدگاه نامحرمان و حضار در مسجد مخصوصا بی درنگ پرده ای در مسجد آویخته شد و حضرت فاطمه با زنان همراهش همه در پس آن پرده آویخته قرار گرفتند.
در ابتدا حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام صدای خود را به ناله ای دلخراش و سوزناک بلند کرد بر اثر این ناله مسجد لرزید و حاضرین همه بگریه افتادند سپس لختی سکوت نمود تا مجلس حال آرامش بخود گرفت و فریادها و همهمه ها به سکوت گرائید حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که خود را با حمد و ستایش خداوند متعال و درود بر حضرت رسول الله پدر بزرگوارش آغاز نمود بار دیگر ناله ها و امواج ناله ها و ضجه ها و نعره ها به اوج خود رسید
(بطوریکه فریاد و شیون زن و مرد قابل جلوگیری نبود دختر گرامی خاتم الانبیاء (ص) که دید مردم از گریه و ناله آرام نمی گیرند با ولایت مطلقه خود امر به سکوت داد نفسها در سینه حبس شد و حال آرامش در مردم قرار گرفت آنگاه دختر والاگهر پیغمبر (ص) بدین گونه به سخنرانی و کلام معجز نظام خود ادامه داد.
فقالت علیهاالسلام: الحمدلله علی ما انعم و له الشکر علی ما الهم الخ.
خدای متعال را در قبال آنچه بما انعام فرمود و ارزانی داشت سپاسگذار و شاکرم و ثنا و حمد و شکر او را مینمایم هر چند در برابر نعمتهای نامتناهی و عطایای فراوان او که از حیطه احصاء و شمار بیرون است در توان هیچکس نیست که از عهده حمد و شکرش بدر آید (جز اینکه اعتراف بعجز خود از شکر و ثنای او به نماید.)
شکر بی نهایت و سپاس و ستایش ذات کل الکمالی را که با الهامات خود درس شکرگذاری و سپاس گوئی بما آموخت و ما را موضف بحمد و ثنای خود فرمود.
(آن خدای یکتاست که سزاوار حمد و ثناء است و بس و هیچ کس غیر از خدا استحقاق ثنا و ستایش ندارد زیرا حمد و ثناء در اذاء کمال و عدم نقص است و شکر در برابر نعمت است.) و آن خداست که بالذات و بالاصاله مستجمع جمیع کمالات است و آن خدا است که از هرگونه نقص و عیب منزه و مبری است و آن خداست که صاحب هر نعمت و بخشنده هر نعمت است پس
اختصاص حمد و ثناء و سپاس و شکر به برهان عقلی برای ذات بی همتای الوهی ثابت و مسلم و محقق است و کلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در این خطبه عرشیه متکی به برهان است.)
آنگاه در تعقیب حمد و شکر خود نسبت بذات الوهی نیز در مقام اقرار به یگانگی ذات احدیت جلت عظمته. دختر حضرت ختمی مرتبت چنین می فرماید:
(و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له الخ) گواهی میدهم که خدائی و معبودی جز او نیست و این کلمه را با اخلاص در توحید بر زبان خود جاری می نمایم (آری دختروالاگهر پیغمبر خاتم که تربیت شده مکتب قرآن و تعلیم یافته درس توحید و معرفت ذات احدیت در دانشگاه لاهوتی وحی است با گواهی دادن باینکه (لا اله الا الله وحده لاشریک له، میخواهد در خطبه اش آنهم در مسجد که جمعیت بسیاری حضور دارند در عین اینکه برای احتجاج تشریف آورده و اولین مرتبه ایست که با ابوبکر بمحاجه برخواسته به عموم حضار درس توحید بیاموزد و تعالیم عالیه قرآن را محور معرفه الله و توحید پیاده فرماید تا بدانند که ذات الوهی حقیقتی است که ثانی بردار نیست و فرض ثانی برای او محال است چه اوست که فی الواقع در مقام الوهیت شریک ندارد در مقام
احدیت شریک ندارد در مقام صمدیت شریک ندارد در مقام توحید شریک ندارد در وجود شریک ندارد در مقام توحید در کمالات وجود شریک ندارد و چون چنین حقیقت و واقعیتی است که در معبودیت هم شریک ندارد فلا اله و لا معبود سوی الله خلاصه تمام این گفتار در کلام در ربار حضرت فاطمه سلام الله علیها منطوی است و تشیح و توضیح اقسام توحید در کتاب توحید ربانی که مولف آنرا در تفسیر سوره مبارکه توحید از نظر قرآن و برهان و عرفان نگاشته و بحمدالله بطبع رسیده مندرج است باری بروم سر کلام معجز نظام ملکه ملک و ملکوت حضرت فاطمه علیها الصلوه والسلام که فرمود (و ضمن القلوب موصولها و انار فی الفکر معقولها.
المتنع من الابصار رویته و من الالسن صفته و من الاوهام کیفیته الخ. و محصول اخلاص در توحید بالفطره در قلوب و نهاد کافه مخلوقات است چه همه مشتاق وصال کمال مطلق بوده چنانکه آثار آن در افکار و عقول پرتو افکن شده است.
(شکی نیست که انسان بالفطره مشتاق خداست زیرا بالفطره طالب کمال است آنهم کمال مطلق و مصداق آن جز خدا کسی نیست.)
آنگاه فرمود (الممتغ من الابصار روئیته و من الالسن صفته و من الاوهام کیفیته.) خدائی را سپاسگذارم که دیدگان یارای دیدنش را ندارند.
(شبهه نیست که رویت خدا بدیده حسی و چشم سر میسر نیست چه ما (جان و روح مجرد خود را با اینکه جلوه ربانی است) نمی توانیم بدیده حسی رویت نمائیم پس چگونه می توان خدائی که مجرد صرف و صرف التجرد است رویت نمایئم این امری است محال و ممتنع).
(حضرت موسی علیه السلام از زبان قوم خود گفت رب ارنی انظر الیک جواب آمد ( لن ترانی) سوره اعراف آیه 143 و اما اینکه مقام ولایت کلیه مطلقه علویه علیه آلاف الثناء و التحیه فرمود (انا لم اعبد ربا لم اره) مقصود علی علیه السلام رویت قلبی و فوادی است نه رویت بصری چنانکه خود حضرتش میفرماید (لم تره العیون بمشاهده الاعیان و لکن راته القلوب بحقایق الایمان).
(احتجاج طبرسی.)
و نیز فرموده حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها من خدائی را بیگانگی می شناسم و سپاسگذارم و شاکرم خدایی که زبانها از توصیف او قاصر و عاجزن و اوهام و عقول جمیع خلایق از درک کیفیت او فرومانده و حیرانند (و هیچکس نمی تواند معرفت و شناسائی بکنه ذات و صفات او حاصل نماید.)
(چه این مقامی است که طایر عقل کل از وصول بذروه اعلای آن اظهار عجز نموده و به نغمه (ما عرفناک حق معرفتک) معترف و مترنم آمده است.
فرمود حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها: ابتدع الاشیاء لا من شی ء الخ خدائیکه اشیاء و موجودات را (لا من شی ء) آفرید (یعنی بدون ماده و مده که در لسان اصطلاح آنرا ایجاد ابداعی گویند.
در نظر ارباب معرفت افعال الهی از حیث تقسیم کلی بر سه قسم است. بدین نحو اول مبدعات دوم منشات سوم مکونات. اما مبدعات عبارتند از آنها که مسبوق بماده و مده نمی باشند. و اما منشآت عبارتند از آنها که مسبوقند بماده دون المده اما مکونات عبارتند از آنها که مسبوق بماده و مده هر دو می باشند مفاد کلام
معجز نظام حضرت فاطمه علیهاالسلام که تمام بر مبانی حکمیه و عرفانیه و قواعد فلسفیه و برهانیه استوار است این است که خداوند متعال نظام خلقت و آفرینش را از کتم عدم بعرصه ایجاد و بعبارت ساده از نیستی به هستی در آورد و بهمان علم عنائی بدون سابقه قبلی (لا من شی ء) بدون ماده ایجاد ابداعی فرمود و قدرت مطلقه و اراده سنیه و مشیت الهیه موجب ایجاد و تکوین اشیاء و قاطبه موجودات در نظام صنع الهی گردید بی آنکه بایجاد جهان و آفرینش آن حاجت و نیازی داشته باشد و یا در صورتگری و نقشبندی آنها فائده ای منظور آن غنی مطلق باشد بلکه غرض حق تعالی و مبدء اعلی از آفرینش این بود که خواست حکمتش را تحقق بخشد و فیاضیت خود را آشکار سازد.
خدای متعال خواست خلق خود را بمعرفت و به اطاعت و عبودیت خویش رهنمون گرداند. (قرآن در حکمت و سر خلقت بعبودیت خلق تصریح فرموده لقوله تعالی و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون) آیه 56 سوره الذاریات و در حدیث شریف قدسی
آمده (کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف)
ثم جعل الثواب علی طاعته و وضع العقاب علی معصیته ذیاده لعباده عن نقمته و حیا شته منه الی جنته.
سپس خداوند حکیم و عادل در قبال اطاعت از او ثواب و اجر قرار داد و بر معصیت و نافرمانی از او برای آنها عقاب و کیفر مقرر فرمود تا بدین وسیله بندگان را از خشم و عذاب خود رهانیده و بسوی جنت و بهشت که مظهر رحمت او می باشد سوق دهد.
آنگاه در خطبه عرشیه و عرفانیه خود که متضمن اسرار و حکم بسیار است چنین در فشانی فرمود به عظمت شخصیت پدرش حضرت ختمی مرتبت محمد و اسرار بعثت آنحضرت اشارت می فرماید و اشهد ان ابی محمدا عبده و رسوله اختاره و انتجبه قبل ان ارسله و سماه قبل ان اجتباه و اصطفاه قبل ان ابتعثه اذا اخلایق بالغیب مکنونته و بستر الاهاویل مصونته. و بنهایته العدم مقرونته علما من الله تعالی بمائیل الامور و احاطته بحوادث الدهور و معرفته بمواقع المقدور.
گواهی و شهادت می دهم که پدر بزرگوارم حضرت محمد بنده و عبد مقرب خدا و رسول الله و سفیر اعظم اوست و گواهی میدهم که او مختار و برگزیده ی خداست از میان خلق اولین و آخرین و این انتخاب و اختیار و برگزیدگی از صقع ربوبی قبل از ارسال و فرستادن او بعنوان پیامبری بسوی خلق برای هدایت آنان بوده است.
(عرفا گفته اند القابل من فیضه الاقدس معلوم می شود گزینش و مختاریت خدا او را در حضرت اسمائیه بوده که او را برگزیده و انتخاب نمود. از میان کل ماسوی و این گزینش در آن هنگام بوده که جمیع خلایق و کافه ی اشیاء در حجاب غیب مستور و در پس پرده ی اوهام مکنون و پوشیده و هنوز قدم در عرصه ایجاد نگذاشته بودند لقوله ص (کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین.)
این انتخاب از علم ازلی احاطی الهی به مال و عواقب امور و احاطه علمیه استیعابیه حضوریه الهیه بحوادث دهور و معرفت او بمواقع مقدور نشات گرفت. زیرا خدای متعال علم بازل و ابد داشت پس او می دانست چه کسی شایستگی برگزیدگی او را از میان خلایق دارد و همان را منتخب و مختار و برگزیده ی خود قرار داد (العطیات علی مقدار القابلیات)
آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام به سر بعثت پدرش حضرت رسول خاتم (ص) و دوران و زمان قبل از بعثت آن بزرگوار مطالبی در خطبه اش ایراد می فرماید که بدین قرار است:
قالت سلام الله علیها:
ابتعثه الله تعالی اتماما لامره و عزیمته علی امضاء حکمه و انفاذا لمقادیر حتمه فرای الامم فرقا فی ادیانها عکفا علی نیرانها عابده لاوثانها منکره لله مع عرفانها فانار الله بمحمد صلی الله علیه و آله ظلمها و کشف عن القلوب بهمها و جلی عن الابصار غممها و قام فی الناس بالهدایته و انقذهم من الغوایته و بصرهم من العمایته و هداهم الی الدین القویم و دعاهم الی الطریق المستقیم.
ذات اقدس الوهی حضرت رسول اکرم و نبی خاتم محمد صلی الله علیه و آله و سلم را برانگیخت تا با بعثت آن حضرت امر خود را کامل و به اتمام رساند و حکم خود را اجرا کند و اراده حکیمانه خود را نسبت به آنچه مقدر ساخته به انجام رساند.
(در هنگام بعثت رسول خاتم مشاهده می شد که جمیع امم در عالم فرقه فرقه و تمام ملل و نحل همه متفرق و متشتت گشته هر گروه
و دسته ای آئینی و دینی را پذیرا گردیده اند. گروهی آتش پرستی و گروهی به بت پرستی گرائیده اند دسته ای عاکف و معتکف و ملازم آتشکده ها و گروهی پرستنده و عابد اصنام و بتها گوناگون بودند و منکر خدائی بودند (که بحکم فطرت او را می شناختند)
(پس در چنین زمان و دورانی که ظلمت جهل و نادانی سراسر جهان و گیتی را فراگرفته بود خداوند متعال بنور حضرت محمد و اضیاء آفتاب جهان تاب مقام خاتمیت بلطف خود در پرتو پدرم خاتم انبیاء و سرور اصفیا پیغمبر برگزیده ی خود شبستان تاریک اندیشه ی بشر را روشن و بنور توحید و یکتاپرستی منور ساخت و دلها را از تیره گی کفر و شرک و عناد و نفاق رهانید و ابرهای سیاه و تیره و تار را از جلو ابصار و دیدگان آنان بر طرف ساخت.)
(قیام فرمود حضرت ختمی مرتبت محمد صلی الله علیه و آله بفرمان ذات اقدس احدیث جلت عظمته در میان مردم به جهت هدایت آنان و نجات دادن ایشان از ضلالت و گمراهی و بینا کردن آنها از نابینائی و کور دلی و جامعه ی بشریت را بدین قویم و محکم که دین مبین اسلام است رهنمون شده و بصراط مستقیم حق در تمام شئون اعتقادی و اخلاقی و افعالی که صراط الله و راه راست می باشد دعوت نمود). کما اشارالیه نص الکتاب الالهی (لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمته و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین) آیه 164 سوره آل عمران ذات احدیت هنگامی حضرت ختمی مرتبت را بمیان جهان بشریت مبعوث گردانید که بشریت در نهایت ضلالت و گمراهی آشکار بود.
مردم از حیث جهالت در آخرین نقطه ی نزول در سیر قهقرائی و انحطاط اخلاقی بوده و انسانیت هویت معنوی خود را از دست داده و روح انسانیت بکلی از جهان آدمیت سلب گردیده و سبعیت جای گزین آن شده بود.
در آن زمان در سراسر جهان که در قلمرو بشر بود کفر و نفاق و شرک و هواپرستی جای گزین خداپرستی و یکتاپرستی بود مردم در آن زمان دارای مذاهب باطله و مسلکهای متشتته و معتقدات غلط بودند آتش فتنه و فساد و آشوب و ظلم و جور و تعدی سراسر گیتی را فراگرفته بود.
بالجمله آن زمان یعنی قبل از بعثت حضرت ختمی مرتبت زمان فترت رسل و تفرق سبل و انحراف ملل و اختلاف دول و نیران ضلال مشتعل و مردم به امور باطله مشتغل بودند در آن زمان و دوران که شغل عرب عبادت اوثان و کار عجم تعظیم نیران و سعی ترک تخریب بلاد و تعذیب عباد بود و در آن عصر و زمان که عمل هند عبادت بقر و سجود شجر و حجر و یهود بر جحود و نصاری حیاری و سایر فرق در بوادی ضلال و جمهور امم در اودیه خیال بودند و خلاصه در عصر و زمانی که مردم جهان محتاج ترین زمانها بودند بوجود نبی و رهبری که آنان را بصراط مستقیم هدایت کند و آنها را از گمراهی نجات بخشد (فهل یلیق بحکمه الملک الحق المبین ان لا یرسل رحمته للعالمین و لا یبعث من یجدد امر الدین و هل ظهر احد یصلح لهذا لشان و یوسس هذا البنیان الا محمد بن عبدالله خاتم النبین و سید المرسلین و اشرف الاولین و الاخرین الذی کان نبیا و آدم بین الماء و الطین صلوات الله و سلامه علیه و علی آله و عترته الطیبین الطاهرین المعصومین:)
پس شایسته و سزاوار بود که ذات احدیت برای نجات بشریت از ظلمت جهالت و به منظور هدایت کافه خلق و جهان انسانیت یگانه معلم و مربی نهائی عقل کل هادی سبل و استاد نهائی و عالی رتبه علم توحید و معارف ربانیه و آموزگار نهائی حکمت علمیه و علمیه ایمانیه و مکمل مکارم اخلاق انسانیه و بنیان گذار قسط و عدالت و دعوت کننده به حق و حقیقت پیغمبر رحمت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی علیه و آله آلاف التحیه و الثنا را به عنوان سراج منیر و چراغ نور افکن جهان بسوی خلق بفرستد تا با اشراق نور نبوت و ضیاء خاتمیت و تابش نور دانش و حکمت عالم را منور و روشن سازد چنانکه خطاب به حبیبش خاتم انبیاء و سرور اصفیا در قرآن حکیم چنین فرموده است (یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا و داعیا الی الله و سراجا منیرا) آیه 46 سوره ی احزاب.
ثم قبضه الله الیه قبض رافته و اختیار و رغبته و ایثار فمحمد صلی الله علیه و اله فی راحته عن تعب هذه الدار قد حف بالملائکته الابرار و رضوان الرب الغفار و مجاوره الملک الجبارصلی الله علی ابی نبیه و امینه علی الوحی و صفیه و خیرته من الخلق و رضیه و السلام علیه و رحمته الله و برکاته.
آنگاه حضرت احدیت جلت عظمته روح مقدس حضرت ختمی مرتبت را برافت و مهربانی و رغبت بقرب خود قبض و اختیار نمود و آخرت را برای او برگزید و او را از تعب و رنج این جهان دل آسوده و راحت ساخت و فرشتگان مقرب خود را بر او گماشت تا با رضا و خوشنودی پروردگار در مجاورت ملک جبار و رب غفار وصول و قرب یافت.
صلوات و درود و تحیت و رحمت بی نهایت از صقع احدیت بر روح پرفتوح پدرم حضرت محمد که او پیامبر خدا و امین وحی او و برگزیده و منتخب از میان جمیع خلق او بود.
ثم التفتت الی اهل المجلس و قالت انتم عباد الله نصب امره و نهیه و حملته دینه و وحیه و امناء الله علی انفسکم و بلغائه الی الامم و زعمتم حق له فیکم و عهد قدمه الیکم و بقیته استخلفها علیکم کتاب الله الناطق و القرآن الصادق و النور الساطع و الضیاء اللامع بینته بصائره منکشفته سرائره متجلیته ظواهره مغتبط به اشیاعه قائد الی الرضوان اتباعه مود الی النجاه استماعه به تنال حجج الله المنوره و عزائمه المفسره و محارمه المخدره و بیناته الجالیته و براهینه الکافیته و فضائله المندوبته و رخصه الموهوبته و شرائعه المکتوبته.
حضرت فاطمه (ع) سپس التفات و توجهی بحضار مجلس فرموده و این چنین به سخنان خود ادامه داد ای مردم شما ای بندگان خدا شما محل اوامر و نواحی پروردگار و حامل دین و وحی او هستید و شما امینان خدا بر نفس و جان خود و شما پیام آوران او بسوی امتها هستید.
حقی از سوی خدا بر عهده دارید و پیمانی را که با او بسته اید پذیرفته اید و آنچه را که پیغمبر خدا پس از خود در میان شما باقی گذارده کتاب الله الناطق و قرآن صادق می باشد کتابی که نور آن ساطع و شعاع او فروزان و لامع و درخشان می باشد این قرآن دلائلش واضح و روشن و سرائرش منکشف و هویدا و ظواهرش متجلی و نور افکن و ابتاع و پیروانش پرافتخار و مورد رشک و غبطه مردم جهان واقع شده اند.
قرآن کتابی است که تابعین خود را به بهشت رضوان رهنمون است استماع قرآن و عمل بآن که منطق وحی است موجب رستگاری و سعادت در نشائه دنیا و آخرت است در پرتو قرآن دلیلهای روشن الهی را می توان شهود نمود و آیات او را توان دید و تفسیر احکام را از حلال و حرام و اسرار آنرا ادراک نمود و بقوانین الهیه و براهین کافیه و فضیلتهای مندوبه و رخصت های موهوبه در نظام تشریع الهی می توان دست یافت.
www.eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین